پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی بر تفاسیر حرکت قطعیه و توسطیه با pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی بر تفاسیر حرکت قطعیه و توسطیه با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدّمه
پیشینه بحث
تفسیر میرداماد از حرکت توسطیه و قطعیه
ادلّه وجود حرکت قطعیه
دلیل اول
دلیل دوم
دلیل سوم
بررسی ادلّه حرکت قطعیه
علل شکلگیری نظریه میرداماد
نقد تفسیر میرداماد از حرکت قطعیه
زمینه های شکلگیری بحث حرکت قطعیه
تصویر واقعی ابن سینا از حرکت توسطیه و قطعیه
بازگشت به تفسیر میرداماد و مقایسه آن با تفسیر ابنسینا
استدلال ابن سینا در زمینه انکار وجود خارجی برای حرکت قطعیه
رابطه زمان و حرکت
نتیجهگیری
••• منابع
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، در: خواجه نصیرالدین طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، البلاغه، 1375
ـ ـــــ ، الشفا، الطبیعیات، قم، مکتبه آیهالله المرعشی النجفی، 1405
ـ العجم، رفیق، موسوعه مصطلحات جامعالعلوم، بیروت، مکتبه لبنان الناشرون، 1997
ـ بخاری، شمسالدین محمّد مبارکشاه، شرح حکمه العین، مشهد، دانشگاه فردوسی، 1353
ـ تهانوی، محمّدعلی، موسوعه کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، بیروت، مکتبهالناشرون، 1996
ـ جرجانی، میر سیدشریف، شرح المواقف، قاهره، مطبعه السعاده لجوار محافظه مصر، 1325
ـ رازی، فخرالدین، المباحث المشرقیه، بیروت، دارالکتب العربیه، 1410
ـ رضایی، رحمتاللّه، «استنتاج معطوف به بهترین تبیین و توجیه گزارههای مربوط به عالم خارج»، معرفت فلسفی 6 (زمستان 1383)، ص 61ـ95
ـ سبزواری، ملّاهادی، شرح منظومه، تصحیح حسن حسنزاده آملی، قم، ناب، 1422
ـ شیرازی، قطبالدین، درّهالتاج، تصحیح سیدمحمّد مشکوه، تهران، حکمت، 1369
ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، تصحیح و تعلیق غلامرضا فیّاضی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدی بر نظام صدرایی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1376
ـ ـــــ ، هستیشناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380
ـ مصباح، محمّدتقی، تعلیقه علی نهایهالحکمه، قم، مؤسسه فی طریق الحق، 1405
ـ مطهّری، مرتضی، حرکت و زمان، تهران، حکمت، 1369، ج 3
ـ ـــــ ، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1383، ج 6 (اصول فلسفه و روش رئالیسم)
ـ ـــــ ، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1386، ج 11 (درسهای اسفار)
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازی)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419
ـ میبدی، حسینبن معینالدین، شرح الهدایه الاثیریه، تهران، مطبعه المرتضویه، 1331
ـ میرداماد، محمّدباقر، القبسات، تهران، دانشگاه تهران، 1374
ابن سینا و پیروان وی، حرکت قطعیه را انکار میکنند. انکار حرکت قطعیه اولاً مستلزم انکار حرکت به معنای خروج تدریجی از قوّه به فعل، و ثانیا مستلزم پذیرش توهّمی بودن زمان است؛ در حالی که ابنسینا، هم حرکت در آن معنا را میپذیرد و هم به وجود خارجی زمان معتقد است. میرداماد و ملّاصدرا، به منظور رفع این تناقض، وجود حرکت قطعیه را پذیرفته و از اینرو درصدد تأویل نظر ابنسینا در اینباره برآمدهاند
مقاله حاضر، از سویی، بر آن است که تفسیر رایج از حرکت قطعیه و توسطیه و نیز ادلّه و علل آن را بررسی کند و مشکلات آن را یادآور شود و از سویی دیگر، در تلاش است تا نشان دهد که میتوان انکار حرکت قطعیه و پذیرش وجود زمان را با یکدیگر سازگار و بدین ترتیب از کلام ابنسینا رفع تناقض کرد، بیآنکه نیازی به تأویل باشد
کلیدواژهها: حرکت، حرکت قطعیه، حرکت توسطیه، زمان، آنِ سیّال، سکون، ابنسینا
معمولاً اقوال گوناگون درباره وجود خارجی حرکت را به سه دسته کلّی تقسیم میکنند: قول اول، وجود حرکت را امری بدیهی تلقّی میکند؛ قول دوم مدعی است که حرکت، در معنای موردنظر فیلسوفان، وجود خارجی ندارد؛ قول سوم تفصیل میان حرکت توسطیه و حرکت قطعیه را پذیرفته است
به نظر فیلسوفان مسلمانی که پس از میرداماد میزیستهاند، از میان این اقوال، معمولاً قول اول پذیرفتنیتر مینماید؛ از اینرو، آنچه را که به نظر این گروه ابنسینا پذیرفته همان قول است. با این حال، ابنسینا تصریح میکند که حرکت قطعیه یا، به تعبیری بهتر، حرکت به معنای «قطع» وجود ندارد و آنچه وجود دارد فقط حرکت به معنای «توسط» است
حال، این نظر پرسشهایی را به وجود میآورد؛ مثلاً، اگر زمانْ مقدار حرکت قطعیه است، چگونه میتوان وجود زمان را پذیرفت امّا حرکت قطعیه را انکار کرد؟[146] به تعبیر دیگر، اگر زمان، چنانکه ابنسینا بدان معتقد است، امری حقیقی و خارجی به شمار آید، و اگر زمان مقدار حرکت قطعیه باشد، انکار حرکت قطعیه به طور حتم گرفتار شدن در دام تناقض را به دنبال دارد. به واقع، چگونه میتوان اندیشمندی همچون ابنسینا را دارای چنان نظر متناقضی آنهم در یک کتاب، دانست؟ حال آنکه درباره او چنین گفتهاند: «و الشیخ اجل شأنا و ارفع محلاً من أن یناقض نفسه فی کتاب واحد.»[147] آنگاه این مطلب را نیز باید بپذیریم که لازمه انکار حرکت قطعیه و پذیرش صرف حرکت توسطیه همانا انکار اصل وجود حرکت به معنای حدوث و تغییر تدریجی، و پذیرش موجودات آنی بوده[148] که مدعای منکران حرکت است. چگونه میتوان ابنسینا را منکر حرکت دانست؟ بنابراین، انکار حرکت (به معنای قطع)، نتایج و لوازمی ناپذیرفتنی دارد و در نتیجه، انکار حرکت قطعیه امر نامعقولی است
این تناقضها، آشکارا، در شأن ابنسینا و هیچ فیلسوف دیگری نیست. از اینرو، شهید مطهّری از اینکه حاج ملّاهادی سبزواری در جهتگیری درباره این مسئله، برخلاف معمول، از ملّاصدرا پیروی نکرده و همچون ابنسینا حرکت قطعیه را انکار کرده است تأسف میخورد.[149] با توجه به آنچه بیان شد روشن میشود که چرا معمولاً متفکران پس از میرداماد، درصدد برآمدهاند نظر ابنسینا را در مورد حرکت قطعیه تأویل کنند و تفسیر دیگری را، هرچند خلاف تصریح وی، ارائه نمایند
حاصل راهحل آنان برای مشکل مذکور آن است که انکار صریح ابنسینا و ملّاهادی سبزواری از حرکت قطعیه را تأویل نماییم، چنانکه پس از میرداماد چنین کردهاند. بدین ترتیب باید سخن ابنسینا در خصوص انکار حرکت قطعیه را در پرتو سخنان دیگر او، که صراحت تام در پذیرش وجود خارجی حرکت و زمان دارند، تفسیر و تعبیر کرد و در نتیجه آن انکار را، که لوازم باطل دارد، نادیده انگاشت. بر این اساس، همگان درباره وجود حرکت قطعیه اتفاقنظر، و آن را قبول دارند. در این صورت، دیگر لوازم باطل مذکور (انکار حرکت و زمان) نیز در میان نخواهند بود
با این همه به نظر نمیرسد که چنین تأویلی بیش از «اجتهاد» در برابر «نص» باشد؛ زیرا ابنسینا نه تنها حرکت قطعیه را انکار میکند، بلکه بر آن استدلال نیز مینماید. با این تصریح، چگونه میتوان نظر وی را در انکار حرکت قطعیه تأویل و او را ملزم به پذیرش حرکت قطعیه نمود؟ علاوه بر آن، چنین تلاشی گرفتار اشکالات دیگری نیز میباشد که هر یک به آسانی قابل چشمپوشی نیستند. بنابراین، به آسانی نمیتوان این راهحل را پذیرفت
آنچه نوشته حاضر درصدد ارائه و تثبیت آن خواهد بود راهحل دیگری است که با تحلیل و بررسی دوباره نظر ابنسینا و مخالفانش به دست میآید. بدین منظور، سه مسئله را باید در نظر داشت: نخست اینکه به نظر میرسد تصویر میرداماد و شاگردش، صدرالمتألّهین، از این موضوع با تصویر و تفسیر ابنسینا تفاوتهای بسیاری دارد؛ دوم اینکه تصویر میرداماد و صدرالمتألّهین خود، مبتلابه اشکالاتی است. سوم اینکه چرا آنان به چنین برداشتی رسیدهاند؟ سرانجام اینکه تصویر موردنظر ابنسینا از مسئله چگونه است. امّا پیشتر لازم است که نگاهی گذرا به پیشینه این بحث داشته باشیم
معروف است که ارسطو حرکت قطعیه و توسطیه را تفکیک کرده است،[150] حتی برخی حرکت توسطیه را به افلاطون نسبت دادهاند؛[151] امّا به سهولت نمیتوان چنان تفکیکی را در آثار آنان یافت. از اینرو، به نظر میرسد، نخستین فیلسوفی که صراحتا آن را طرح نموده است ابنسینا باشد
ابنسینا، در طبیعیات شفا، پس از بررسی تعاریف مختلف از حرکت و نیز تبیین تعریف خود از آن، که همان تعریف ارسطو باشد، به دو معنای حرکت اشاره میکند: حرکت به معنای «قطع» و حرکت به معنای «توسط». در ضمن، او تصریح میکند که حرکت توسطیه در خارج موجود، امّا حرکت قطعیه فقط خیالی و توهّمی است
به نظر ابنسینا، گاه مراد از حرکت همانا امری است که برحسب آن، جسم متحرک در قطعهای از زمان میان مبدأ و منتها قرار دارد، به گونهای که در هر «آن» در یک «حد» مفروض است. به تعبیری دیگر، در این معنا، حرکت امر مستمر و یکپارچهای به شمار میآید که دائم میان مبدأ و منتها در حال گذر است؛ امری که نمیتوان آن را تجزیه و قطعات آن را بر قطعات حدود و مسافتهای مفروض منطبق نمود. امّا گاه مقصود امری متّصل و امتداددار به امتداد مسافت است که بر اساس آن، جسم متحرک در تمام آن قطعه از زمان منطبق بر تمام آن مسافت باشد، به گونهای که میتوان مبدأ و منتهای حرکت را بر مبدأ و منتهای زمان منطبق کرد. بدین ترتیب، حرکت عبارت است از اینکه جسم متحرک در تمام آن قطعه از زمان بر تمام آن قطعه از مسافت منطبق باشد. در این معنا، حرکت امری کششدار است که تمام آن، تمام زمان را اشغال کرده است: اولش اول زمان را، وسطش وسط زمان را، و آخرش آخر زمان را.[152] وی در اینباره میگوید
و ممّا یجب أن تعلم فی هذا الموضع أن الحرکه اذا حصل من امرها ما یجب أن یفهم، کان مفهومها اسما لمعنیین: احدهما لایجوز أن یحصل بالفعل قائما فی الاعیان، و الآخر یجوز أن یحصل فی الاعیان. فانّ الحرکه ان عنی بها الامر المتّصل للتحرک من المبدأ و المنتهی، فذلک لایحصل البته للمتحرک و هو بین المبدأ و المنتهی، بل انّما یظن أنه قد حصل نحوا من الحصول اذا کان المتحرک عندالمنتهی. و هناک یکون هذا المتّصل المعقول قد بطل من حیث الوجود، کیف یکون له حصوله حقیقی فی الوجود، بل هذا الامر بالحقیقه ممّا لا ذات له قائما فی الاعیان، و انّما ترتسم فی الخیال، لان صورته قائمه فی الذهن بسبب نسبه المتحرک الی مکانین: مکان ترکه و مکان ادراکه، او یرتسم فی الخیال; ثم تلحقها من جهه الحس صوره اخری بحصول له فی مکان آخر; فیشعر بالصورتین معا علی انّهما صوره واحده لحرکه و لایکون لها فی الوجود حصول قائم کما فی الذهن;
و امّا المعنی الموجود بالفعل الذی بالحری أن یکون الاسم واقعا علیه، و أن تکون الحرکه التی توجد فی المتحرک فهی حالته المتوسطه حین یکون لیس فی الطرف الاول من المسافه و لم یحصل عند الغایه، بل هو فی حد متوسط بحیث لیس یوجد و لا فی آن من الانات الّتی یقع فی حده خروجه الی الفعل ; و هذا هو صوره الحرکه الموجوده فی المتحرک و هو توسط بین المبدأ و المفروض و النهایه ; و هذا بالحقیقه هو الکمال الاول.[153]
ابنسینا فقط در همین عبارت از شفا، که منشأ مشاجرههای فراوانی شده، به این بحث پرداخته است. تا زمان میرداماد، معمولاً این عبارت را خلاصه و ذکر میکردهاند؛[154] امّا به چیستی و تفاوتهای دو معنای حرکت، و نیز اینکه آنها دو معنای حرکت نه دو نوع از حرکت هستند، نمیپرداختهاند
فخر رازی از نخستین کسانی است که به نقد این مسئله و نیز جرح نظر ابنسینا و خردهگیری از وی میپردازد و یادآور لوازم باطل این بحث میشود. در این زمینه، فخر رازی بحث زمان را طرح میکند. از نظر او، با توجه به اینکه زمان مقدار حرکت قطعیه است و ابنسینا حرکت قطعیه را انکار میکند، نباید زمان وجود داشته باشد؛ چون حرکت توسطیه، به دلیل اینکه بدون امتداد است، با زمان ارتباطی ندارد. بنابراین، اگر زمان هست و مقدار حرکت است، باید مقدار حرکت قطعیه باشد؛ در حالی که به نظر ابنسینا حرکت قطعیه وجود ندارد. در نتیجه باید گفت که یا زمان مقدار حرکت نیست یا زمان اصلاً وجود ندارد: «لو کان الزمان موجودا لکان مقدارا للحرکه بالادله الّتی ذکرها ارسطو و لکن یستحیل أن یکون مقدارا للحرکه.»[155] به تعبیری دیگر، فخر رازی مدعی شده که اولاً زمان مقدار حرکت قطعیه است و اگر حرکت قطعیه موهوم است، چنانکه ابنسینا تصریح میکند، زمان نیز باید موهوم باشد، امری که ابنسینا آن را نمیپذیرد؛[156] ثانیا، اگر زمان حقیقی و عینی باشد، لازم است امر موهومی به نام حرکت قطعیه موجب تعیّن امری حقیقی به نام زمان گردد که این هم واضحالبطلان است
صرفنظر از نقدی که فخر رازی بیان داشته، دیدگاه ابنسینا تقریبا تا زمان میرداماد همچنان با پذیرش فیلسوفان مسلمان روبهرو بوده است. برای نخستین بار، میرداماد با نظر ابنسینا مخالفت کرده، وجود هر دو معنای حرکت در خارج را پذیرفته و برای اثبات وجود خارجی حرکت قطعیه دلایلی آورده و در عین حال، توضیح و تبیین روشنی از این معانی حرکت را ارائه داده است. ضمنا شاگرد نامآشنای او، ملّاصدرا (که تقریبا تا ده سال پس از مرگ استاد خود هنوز زنده بوده)، همین دیدگاه را داشته، هرچند درباره حرکت توسطیه چندان به روشنی سخن نگفته است
ملّاهادی سبزواری از مهمترین اندیشمندان متأخّری به شمار میآید که از نظریه ابنسینا دفاع کرده و کوشیده است به مسائل طرح شده جواب دهد.[157] دیدگاه مهم دیگر در اینباره از علّامه طباطبائی است که اعتقاد دارد: هر دو معنای حرکت، دو اعتبار برای یک امر قلمداد میشوند؛ امّا به لحاظ منظرهای متفاوت. بنابراین، اختلاف آن دو به اعتبار است؛ در نتیجه، هر دو معنای حرکت به اعتبارات مختلف وجود دارند.[158] به همین دلیل، علّامه طباطبائی توانسته است بحث از حرکت قطعیه و توسطیه را با عنوان «اقسام تغیر» مطرح نماید، هرچند این اقسام اعتباری شمرده میشوند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تلفن و GPS با pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تلفن و GPS با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
تاریخچه تلفن
تلفن در ایران
گالیله سیستم تعیین موقعیت ماهواره ای
GPS چیست؟
اصول کارگیری GPS
روش تعیین موقعیت توسط GPS
نحوه کار کرد GPS
ماهوارههای سیستم
تقسیم بندی GPSها
مزایای سیستم GPS
خطاهای GPS
اصطلاحات موبایل
منابع
سیستم های مکان یابی، دکتر ثنائی نژاد – تابستان 81
GIS و GPS در علوم امروز، دکتر انصاری، عضو هیات علمی دانشگاه
اختراع تلفن نیز مانند هر اختراع مهم دیگر مبتنی بر کوششها و تجربیات گذشتگان و نتیجه رسیدن پیشرفتهای علمی و فنی به مرحلهای معین بود. به اصطلاح بعضی از مورخان تاریخ علوم، تلفن نیز دارای نیاکان و اجدادی است. یکی از این پدران یا اجداد، لوله صوتی ; گوتی Gauthey است که در سال 1782 اختراع شد و صوت را تا فاصله هشتصد متری انتقال میداد. جد دیگر تلفن هوک بوده است که با نخ کار میکرد. اما تلفن در شکل تکامل یافتهاش به وسیله الکساندر گراهام بل Graham Bell آمریکایی (1847-1922) اختراع شد. تلفن فرستادن پیام و دریافت آن را بدون آن که نیاز به جدولی مانند الفبای مورس باشد ممکن ساخت. با استفاده از تلفن، مردمی که فرسنگها از یکدیگر دورند، تقریباً مانند مواقعی که رو به روی یکدیگر قرار دارند، میتوانند صحبت کنند. گراهام بل در آغاز بیشتر به تحقیق در مورد ناشنوایان میپرداخت اما بعدها بطور کامل به علم و تکنیک روی آورد. بل در سال 1877 شرکت بل تلفن Bell Telephone Association را تأسیس کرد که هنوز هم بزرگترین کمپانی سازنده تلفن در جهان است. بعد از ظهر روز دوم ژوئن سال 1875 میلادی مصادف با 11 خرداد 1254 شمسی گراهام بل با همکاری دوستش واتسن موفق به اختراع تلفن شد و در ژانویه 1876 میلادی دستگاه تلفن بل به کار افتاد. دهم مارس 1876 میلادی برابر با 1255 شمسی، بل از اتاق خود بهوسیله این دستگاه به دستیارش در اتاق دیگر گفت: آقای واتسن بیایید با شما کار دارم. تلفن، پس از اختراع کامل توسط بل به سرعت اشاعه یافت و سیمهای آن از شهری به شهر دیگر کشیده شد. چهارده سال بعد از اختراع تلفن یعنی در سال 1890 میلادی استروجر سیستم تلفن خودکار را بنا نهاد. در سال 1891 ارتباط تلفنی بین لندن و پاریس برقرار گردید. دو قاره اروپا و امریکا تحت محاصره شبکهای درآمد که روز به روز گسترش مییافت. روزی که بل درگذشت (سال 1922)، به احترام او ارتباط تلفنی بر روی شبکه وسیعی که دارای هفده میلیون تلفن بود به مدت یک دقیقه قطع شد. تلگراف و تلفن ارتباط سریع و فوری از راه دور را میان نقاطی که میتوانند سیمکشی بشوند، ممکن ساخت. اما از سال 1896 دانشمندان توانستند میان دو نقطه که حتی سیمکشی نشده بود ارتباط سریع و فوری برقرار سازند (تلگراف بیسیم، تلفن بیسیم یا رادیو تلفن)
در سال 1265 شمسی مصادف با 1886 میلادی، برای اولین بار در ایران، یک رشته سیم تلفن بین تهران و شاهزاده عبدالعظیم به طول 7/8 کیلومتر توسط بوآتال بلژیکی که امتیاز راه آهن ری را داشت کشیده شد ولی در واقع مرحله دوم فناوری مخابرات در تهران از سال 1268 شمسی یعنی 13 سال پس از اختراع تلفن با برقراری ارتباط تلفنی بین دو ایستگاه ماشین دودی تهران و شهر ری آغاز شد. پس از آن بین کامرانیه در منطقه شمیران و عمارت وزارت جنگ در تهران و سپس بین مقر ییلاقی شاه قاجار در سلطنت آباد سابق و عمارت سلطنتی تهران ارتباط تلفنی دایر شد. وزارت تلگراف در سال 1287 شمسی با وزارت پست ادغام و به نام وزارت پست و تلگراف نامگذاری شد. در سال 1302 شمسی قراردادی برای احداث خطوط تلفنی زیرزمینی با شرکت زیمنس وهالسکه منعقد شد و سه سال بعد در آبان ماه 1305 شمسی تلفن خودکار جدید بر روی 2300 رشته کابل در مرکز اکباتان آماده بهرهبرداری شد. در سال 1308 شمسی امور تلفن نیز تحت نظر وزارت پست و تلگراف قرار گرفت و به نام وزارت پست و تلگراف و تلفن نامگذاری شد. مرکز تلفن اکباتان در سال 1316 شمسی به 6000 شماره تلفن رسید و دو سال بعد بهرهبرداری شد و در سال 1337 به 13 هزار شماره توسعه یافت. خطوط تلفن جدید یا کاریر نیز پس از شهریور 1320 مورد بهرهبرداری قرار گرفت و ارتباط تلفنی بین تهران و سایر شهرها گسترش یافت و مراکز تلفنی تهران یکی پس از دیگری تأسیس شد. وزارت پست و تلگراف و تلفن در سال 1383 به نام وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تغییر نام یافت
این سیستم بعد از امواج رادیویی مورد استفاده قرار گرفت که در مجموع کامل تر از سیستمهای رادیویی بودند
آژانس فضایی اروپا با پرتاب نخستین ماهواره گالیله به مدار زمین، گامی جدی در جهت طراحی و ساخت سیستم ماهوارهیی موقعیت یاب جهانی برداشت
به گزارش سرویس «فنآوری» خبرگزاری دانشجویان ایسنا، سیستم موقعیت یاب جهانی گالیله، شبکهای متشکل از 30 ماهواره خواهد بود که بر اساس کارایی این ماهوارهها، اطلاعات دقیقی در خصوص زمان و مکان در اختیار کاربران بر روی زمین و حتی در هوا و فضا این پروژه ماهواره یی پیشرفته ارزشی بالغ بر 3/4 میلیارد یورو (معادل 4 میلیارد دلار و 3/2 میلیارد پوند) دارد که از محل سرمایهگذاریهای خصوصی و دولتی تامین شده و لقب پر هزینهترین پروژه فضایی تاریخ را به خود گرفته است
نخستین ماهواره از سری ماهوارهها در 28 دسامبر به مدار زمین پرتاب شده است. این پرتاب به وسیله یک موشک «سویوز» ساخت روسیه و از پایگاه فضایی «بایکونور قزاقستان» صورت گرفته است
طبق برنامهریزیهای صورت گرفته این ماهوارهها با استفاده از فنوریهای پیشرفته روز، دراطراف زمین مستقر میشوند
این سیستم موقعی یاب جهانی همچنین شامل ساعتهای اتمی، به عنوان قلب هر گونه سیستم موقعیت یاب جهانی خواهد بود
BBC در تحلیلی درباره سیستم موقعیت یاب جهانی گالیله از این طرح به عنوان یک پروژه سیاسی یاد کرده و آورده است
به گزارش ایسنا به نقل از BBC، این سیستم موقعیت یاب جهانی پیشرفته (گالیله) پنج سطح خدماتی ارائه کرده و تغییرات گستردهای را در این زمینه نشان میدهد
نخستین ماهواره 600 کیلوگرمی مجموعه گالیله یک روز صبح با راکت روسی «سویوز» از سکوی «بایکنور» در قزاقستان به فضا پرتاب شد
ولی با همه این وجود سیستم گالیله مشکلات خاصی داشت اول این که نمی توانست موقعیت را در نزدیکترین فواصل مشخص کند و ثانیا با تغییر شرایط آب و هوایی نمی توانست نتیجه مطلوبی را بدهد . بعد از این سیستمها سیستمهای GPS وارد بازار شدند
GPS یا (Golobal Positioning System) یک سیستم مکان یاب جهانی است که از شبکه ای با 24 ماهواره توسط وزارت دفاع امریکا ساخته شده است. و اطلاعات دقیقی از محل، و زمان را در سراسر دنیا در اختیار کاربرها قرار میدهد. سیستم GPS سیگنالهایی را ارسال مینماید که توسط گیرندههای GPS دریافت میشود و موقعیت مکانی، سرعت و زمان را در هر جای کره زمین در هر موقع از روز یا شب و در هر شرایط آب و هوایی محاسبه مینماید. سیستم مکانیاب جهانی یا GPS یک منبع ملی و مورد استفاده بینالمللی برای یافتن موقعیت محل، مسیریابی و زمان سنجی میباشد
در این بین GPS Etrex Vista مدل Garmin به دلیل قابلیتهای بالا در جایگاه نخست قرار دارد
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله بوم شناختی عملکرد گندم با pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بوم شناختی عملکرد گندم با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمهای بر تجزیه و تحلیل فیزیلوژیکی – بوم شناختی عملکرد گندم
مناطق کشت و میزان تولید گندم
عملکرد گندم در نواحی مختلف و روند تاریخی
ثبات عملکرد
نمو گندم
مراحل یا دوره های اصلی نموی
ارتباط با اجزاء عملکرد
هدف
پویائیهای آغازش و ظهور اندامهای رویشی و زایشی
ظهور برگ
روابط درونی بین آغازش پریوموردیا و ظهور برگ
پنجه دهی
نمو و بقا گلچه
پروتکل شدن دانه
عوامل اصلی موثر ب طول مدت مراحل نموی
عوامل موثر بر وزن تک دانه
عوامل موثر بر سرعت دانه رشد دانه
منبع
کتاب گندم اکولوژی و فیزیولوژی و به آورد عملکرد، ترجمه دکتر محمد کافی – مهندس مجید جامی الاحمدی ، مهندس احمد جعفر نژاد
حدود 350000 گونه گیاهی شناخته شده وجود دارد اما تنها 24 گونه آن 0یعنی 007/0 درصد از کل گونههای گیاهی موجود) برای رفع احتیاجات انسان برای غذا و الیاف به عنوان گیاه زراعی استفاده می شوند (ویتور ، 1980) به دلیل وابستگی شدید ما به تعداد معدودی از گونههای گیاهی ، رفاه بشر در آینده به شدت در گرو میزان شناختی است که ما درباره تولید و تطابق پذیری بالقوه این گیاهان کسب میکنیم (ایوانز 1975،) نه تنها تعداد این گونههای مورد استفاده بسیار محدود است بلکه سهم آنها در مجموع تولید نیز به یک میزان نیست. گندم نان بیشک در بین گیاهان انگشت شماری که به عنوان منابع غذایی در سطح گستردهای میشوند نقش عمدهای ایفا میکند و احتمالا محوری برای شروع کشاورزی بوده است
گندم نان بین تمامی گیاهان زراعی بیشترین سطح زیر کشت را در جهان به خود اختصاص داده است ( بریگل و کورتیس، 1987، کنت و ایورس، 1944، اسلافر، ساتوره و آندره 1994) تقریبا یک ششم از کل زمین های زراعی جهان زیر کشت گندم است. در بین سالهای 1986 تا 1995 این سطح حدود 223 میلیون هکتار و میزان تولید آن حدود 545 میلیون تن بوده است ( داده ها از سازمان خوار و بار جهانی 1995-1988) نه تنها خود این اعداد نمایانگر بزرگترین سطح و بیشترین میزان تولید در مقایسه با دیگر گیاهان زراعی هستند بلکه اگر به جای کل ماده خشک تولیدی میزان کل پروتئین را در نظر بگیریم تفاوت نسبی بین گندم با برنج و ذرت حتی بیشتر هم خواهد شد. ( فیشر 1984) سطح زیر کشت و تولید گندم برای رسیدن به مقادیر کنونی نسبت به ابتدای قرن 20 افزایش چشمگیری یافته است ( اسلافر، ساتوره و آندره 1994)
علی رغم این واقعیت که از سال 1900 سطح زیر کشت و تولید گندم در سرتاسر جهان افزایش یافته ارتباط بین انها در طی قرن گذشته خطی نبوده است. نبود حالت خطی بین این دو تا حد زیادی ناشی از این واقعیت است که 1- تولید گندم به طور مداوم افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت به طور مشخص تنها در طی 50 تا 60 سال ابتدایی قرن گذشته افزایش پیدا کرده است و 2- عملکردهای گندم در طی نیمه اول قرن گذشته به طور آهسته افزایش پیدا کرد ولی پس از آن این افزایش سرعت بیشتری ( حدود 10 برابر ) پیدا کرد ( اسلافر، ساتورهه آندره 1994) به همین خاطر است که می توان برای دوره اغازین 1955-1903 رابطه خطی قوی مشاهده کرد که دارای شیبی اندکی بیشتر از یک است و این امر نشان دهنده این است که افزایش های عملکرد گندم سهم ثابت ولی اندکی ( حدود 21 درصد) در افزایش تولید گندم در طی این دوره داشته است. بنابر این عمده افزایش تولید گندم در طی این دوره از افزایش سطح زیر کشت ناشی شده است
از 1995 به بعد تولید گندم با سرعتی بسیار بیشتر از دوره قبلی افزایش یافت و این افزایش با بهبودهای چشمگیر در عملکرد ارتباط زیادی داشت. اگر چه این ارتباط دارای یک مولفه خطی قوی است اما تمایلی به یک ارتباط منحنی الخطی وجود دارد که منعکس کننده کاهشی در سطح زیر کشت است که در اغلب نواحی جهان ( با استثناتاتی، بویژه در بخش هایی از آسیا) در طی دهه های گذشته صورت گرفته است
با وجوداین که در مجموع عملکردها در طی دوره زمانی از 1955-1995 افزایش زیادی یافته اند اما نکته قابل توجه این است که این عملکردها در طی دهه آخر قرن بیستم با رسیدن به یک سقف ثابت باقی ماندند. اگرچه سالهای در نظر گرفته شده برای استنتاج نتایج کلی بسیار کم می باشد ولی جالب توجه است که عملکردهای متوسط جهانی از 1990 تا 1995 افزایشی نشان ندانده اند. در حقیقت میزان تولید در طی این سالها از حدود 600 میلیون تن به 550 میلیون تن کاهش یافت در حالی که نرخ افزایش جمعیت جهان در طی همین مدت در حدود 90-85 میلیون نفر در سال ثابت باقی مانده است
اگر در طی چند سال آینده اطمینان حاصل شود که عملکردهای گندم عملا در حال رسیدن به سقف نهایی خود می باشد کسب یک شناخت جامع از تولید ان به منظور اتخاذ رهیافت های جدیدی برای افزایش آتی عملکردها چه از طریق مدیریت و به نژادی و یا هر دو ضروری است. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود که بخواهیم نیازهای یک جمعیت در حال رشد سریع را که تخمین زده می شود در طی دهه های قرن 21 به 8 تا 10 میلیارد نفر برسد برآورده سازیم
گندم در اغلب نواحی جهان کشت می شود نظر به اهمیت گندم به عنوان یک منبع غذایی و تنوع پذیری ژنتیکی زیاد آن از نظر واکنش ریخت شناسی به فتوپریود و درجه حرارت از جمله بهاره شدن جای تعجب نخواهد بود که گندم از عرض جغرافیایی حدود 60 درجه شمالی در شمال اروپا تا 40 درجه جنوبی در آمریکای جنوبی در مناطقی با ارتفاع چند متر تا بیش از 3000 متر بالای سطح دریا کشت می شود. برخی از کشورها که دارای بیشترین سطح زیر کشت گندم هستند در شکل نشان داده شده است. این لیست تنها شامل کشورهایی می شود که دارای سطح زیر کشت سالیانه بیش از یک میلیون هکتار ( میانگین سالهای 1990 تا 1995) هستند
متوسط عملکرد این کشورها کاملا متفاوت بوده و از کمتر از 1 تا بیش از 7 تن در هکتار متغیر است. تفاوت های موجود در عملکرد بازتابی از تفاوت های موجود در سطح نهاده ها و پیشرفت کشاورزی و همچنین کیفیت شرایط محیطی خاک – اقلیم است
صرف نظر از تفاوت های موجود از نظر متوسط عملکرد در بین کشورها در قرن گذشته تقریبا تمامی کشورها روند مشابهی در عملکرد داشته اند. کالدرینی و اسلافر 1998
شکل نشان دهنده نمونه ای از کشورهایی است که از نظر شرایط محیطی برای رشد گندم پیشرفت کشاورزی و استفاده از نهاده ها با یکدیگر متفاوتند. جهت تاکید بر شباهت های موجود در روندها و اجتناب از تفاوت های عملکرد واقعی تمامی مقادیر به صورت نسبی بر مبنای اولین عملکرد ثبت شده در قرن گذشته بیان شده اند
در طی 5 سال اول قرن گذشته در تمامی موارد عملکردها با وجود پیشرفت های ژنتیکی یا مدیریتی بدون تغییر باقی ماندند. برای بسیاری از کشوها شیب نمودار برای نیمه ابتدایی قرن هیچ گونه افزایش عملکردی نشان نمی دهد ( کالدرینی و اسلافر 1998) بنابر این در این کشورها که از نظر شرایط محیطی، اقتصادی و تجربه کشاورزی کاملا متفاوت می باشد در طی نیمه اول قرن 20 توانایی کمی براب بهبود عملکردها از طریق پیشرفت ژنتیکی یا مدیریتی وجود داشت
پس از این مرحله عملکردها در تمامی کشوها نه به یک اندازه ولی به طور چشمگیری افزایش یافت. برای مثالهای ارائه شده در شکل شیب های افزایش عملکرد برای کشورهای بریتانیا، فرانسه، مصر، شوروی سابق، ایالات متحده و آرژانتین، در 50 سال اول به ترتیب معادل 37/0، 29/0، 34/0، 52/0، 25/0، 3/1 درصد در سال و پس از آن بترتیب معادل 56/5، 80/7، 20/4، 01/3، 61/3، 62/2 درصد در سال بودند
با وجود این افزایش قابل توجه عملکرد در طی سالهای 1950 تا 1995 یک تجزیه و تحلیل مفصل عملکرد دهه 1990 عدم وجود روند مشخص برای افزایش عملکردها از سال 1990 را مورد تاکید قرار داده است و نشان می دهد عملکردها ممکن است در حال رسیدن تدریجی به یک سقف نهایی باشند. این یک مورد تصادفی نبود و صرف نظر از تفاوت های زیاد در سطح متوسط عملکردها در کشورهای زیادی تحقق یافت
عدم موفقیت چشمگیر و آشکار مدیریت به نژادی برای حفظ عملکرد های رو به افزایش در طی دهه 1990 در سرعتی مشابه با ده های 1950 تا 1980 که توسط آخرین روندها نشان داده شده است به دلیل اینکه بر مبنای اطلاعات ناکافی بیان شده است باید با احتیاط پذیرفته شود. متاسفانه تضادی بین صبر کردن برای کسب اطلاعات بیشتر جهت به دست آوردن یک قطعیت کاری مناسب و اتخاذ تدابیری برای اجتناب از پی آمدهای یک کمبود قابلیت دسترسی گندم که قیمت ها را بالا خواهد برد و آن را برای مردمی که بیشترین نیاز به آن را دارند حتی کمتر قابل دسترس خواهد ساخت وجود دارد. اگر این ثابت شدن در شرف تکوین افزایش عملکرد گندم منعکس کننده آنچه که ما انتظار داریم باشد ( سالهایی با عدم افزایش در عملکرد ) رهیافت های جدیدی برای شکستن موانع آشکار عملکرد باید پیش بینی شوند. ما بر این باوریم که احتمال موفقیت در این وظیفه پیچیده به شدت به بهبود شناخت ما از مبانی فییزیولوژیکی و بوم شناختی تولید عملکرد در گندم وابسته است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله حقیقت نفس و حدوث جسمانى آن در نزد فارابى با pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حقیقت نفس و حدوث جسمانى آن در نزد فارابى با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدّمه
سابقه تاریخى
حقیقت انسان
مادى بودن نفس انسان در ابتداى وجود
مراتب عقل بشرى
خروج از هیولانیت و نیل به تجرّد
اقسام معرفت
چه کسانى به تجرّد از مادّه نائل مىشوند؟
اختیارى بودن تجرّد نفس از مادّه
چالشهاى نظریه فارابى در حدوث جسمانى نفس
نتیجهگیرى
منابع
ـ ارسطو، درباره نفس، ترجمه و تحشیه علىمراد داودى، چ چهارم، تهران، حکمت، 1378
ـ افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفى و رضا کاویانى، تهران، خوارزمى، 1357
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، شرحالاشارات و التنبیهات، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، بوستان کتاب، 1386
ـ فارابى، ابونصر، آراء اهل المدینه الفاضله، تحقیق و تعلیق البیر نصرى نادر، ط. السادسه، بیروت، دارالمشرق، 1991م
ـ ـــــ ، السیاسه المدنیه، تحقیق و تعلیق فوزى مترى نجّار، بیروت، مطبعه الکاثولیکیه، بىتا
ـ ـــــ ، فصول منتزعه، تحقیق و تعلیق فوزى مترى نجّار، تهران، مکتبهالزهرا، 1405ق
ـ ـــــ ، مقاله فى معانىالعقل، بىجا، بىنا، بىتا
ـ ناصر خسرو، جامعالحکمتین، تصحیح و مقدّمه فارسى و فرانسوى هانرى کربن و محمد معین، تهران، کتابخانه طهورى، 1363
ـ ـــــ ، زادالمسافرین، بىجا، کتابفروشى محمود مسجد سلطانى، بىتا
در تاریخ فلسفه، درباره حقیقت نفس و چگونگى حدوث آن، دو گروه به طرح دیدگاه پرداختهاند: 1) مشّاییان؛ 2) صدراییان. مشّاییان «نفس» را روحانیهالحدوث و روحانیهالبقاء مىدانند، امّا صدراییان آن را جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء مىپندارند. تصوّر مىشود فارابى نیز که یکى از مشّاییان به حساب مىآید، همین قول را پذیرفته است؛ ولى در حقیقت، اینطور نیست و او را باید قائل به حدوث جسمانى نفس دانست. فارابى بر آن است که انسان یکى از اجسام، و مرکّب از مادّه و صورت است. از نظر او، نفس انسان در ابتداى تکوّن در مادّه حادث مىشود و تا زمانى که به مرتبه تعقّل نرسد، همچنان مادّى و جسمانى است. آن عدّه از انسانها که به درک معقولات، و مرتبه تجرّد مىرسند، و داراى نفس غیرمادّىاند، به عقول فناناپذیر مىمانند؛ امّا سایر نفوس نظیر بقیه صورتهاى هیولانى، با فروپاشى مادّه و بدن، فاسد مىشوند و سرانجام همچون جانوران نابود مىگردند (از اینرو، پس از مرگ، زنده نیستند و بهشت و جهنّم ندارند.)
کلیدواژهها: فارابى، نفس، حدوث جسمانى نفس، بقاى روحانى نفس
با نگاهى گذرا به تاریخ فلسفه و نظریات فیلسوفان راجع به «نفس» و حقیقت آن، پى مىبریم که درباره حقیقت نفس و چگونگى حدوث آن، دو دیدگاه مطرح است: 1) دیدگاه مشّاییان؛ 2) دیدگاه صدراییان. مشّاییان «نفس» را روحانیهالحدوث و روحانیهالبقاء مىدانند، امّا صدراییان آن را جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء مىانگارند. پس، مشّاییان برآناند که «نفس» حقیقتى همواره مجرّد است که در محدوده زمانى حدوث تا مرگ، به بدن تعلّق دارد؛ ولى صدراییان پذیرفتهاند که «نفس» در ابتداى وجودش پدیدهاى جسمانى است، امّا به مرور زمان و در مرحلهاى از تکامل، به تجرّد مىرسد. و پس از آنکه به تجرّد رسید، قبل از مرگ به بدن تعلّق تدبیرى دارد و بعد از مرگ به نحو مجرّد باقى مىماند. اغلب، تصوّر مىشود که عموم مشّاییان، به ویژه استوانههاى حکمتشناسى اسلامى (مانند فارابى و ابنسینا)، به روحانیهالحدوث بودن نفس اعتقاد دارند؛ ولى این تصوّر درست نیست. البته، ابنسینا قائل به این نظریه است؛ امّا فارابى دیدگاهى نزدیک به دیدگاه فیلسوفان حکمت متعالیه دارد. در این مقاله، مىکوشیم نظریه فارابى را در این زمینه بررسى کنیم
قبل از پرداختن به نظریه فارابى در مورد حقیقت نفس و چگونگى حدوث آن، مهمترین دیدگاههاى فیلسوفان پیش از او را در این زمینه به اجمال طرح مىکنیم تا زوایاى بحث روشنتر گردد
الف) نظریه افلاطون: از نظر افلاطون نفس انسان جوهرى مجرّد مىباشد؛ این جوهر که قبل از پیدایش بدن وجود داشته است، با حدوث بدن، به آن تعلّق مىگیرد. نفس و بدن دو جوهر متبایناند که از حین تکوّن بدن تا مرگ، به نحوى با هم مرتبط مىشوند. افلاطون رابطه نفس و بدن را به رابطه راکب و مرکب، و رابطه پرنده محبوس در قفس و خود قفس تشبیه کرده است. در نگاه او، نفس با تفلسف یا همان فعّالیت عقلانى از زندگى جسمانى نجات مىیابد: نفس اگر به مقام تفلسف رسیده باشد، بعد از فلسفه (= فعّالیت عقلانى)، از زندان بدن و عالم مادّى رها مىشود. این نظریه را افلوطین نیز پذیرفته است.1 محمّدبن زکریاى رازى نیز به این نظریه قائل بوده است
ب) نظریه ارسطو: از نظر ارسطو، «نفس» صورت بدن، و «بدن» مادّه نفس است و از ترکیب آن دو، انسان به وجود مىآید3 امّا در نفس انسان، قوّهاى به نام «عقل» وجود دارد که داراى دو حیثیت فاعل و منفعل است. عقل منفعل همان عقل مادّى است که با مرگ بدن و متلاشى شدن آن، فاسد مىگردد؛ ولى عقل فاعل (که شارحان ارسطو مانند اسکندر افرودیسى آن را «عقل فعّال» نامیدند) واقعیتى مجرّد است که بعد از مرگ بدن، باقى است.4 ارسطو سعادت نهایى انسان را فعّالیت عقل نظرى او و تأمّل درباره حقایق هستى شمرده است
به سخنان افلاطون و ارسطو درباره نفس، نکات انتقادى فراوانى وارد است که اینک مجال طرح آنها نیست. شایان ذکر است که نه در فلسفه افلاطون، چگونگى تعلّق جوهر مجرّد قدیم به بدن تبیین شده و نه در فلسفه ارسطو چگونگى تکوّن عقل مجرّد در نفس انسانى که صورتى مادّى است. بعد از افلاطون و ارسطو، این مسئله با تفسیرها و تقریرهاى جدیدترى که در آنها به برخى از اشکالات قبلى پاسخ داده شده بود، مورد توجه قرار گرفت. نظریه فارابى در اینباره را مىتوان تفسیر تازه و اصلاحشدهاى از نظریه ارسطو دانست که در ادامه، برخى از ابعاد آن را کاوش خواهیم کرد
فارابى معتقد است: انسان یکى از اجسام ششگانهاى است که عالم را تشکیل مىدهند. از نظر او، مبادى تشکیلدهنده اجسام عبارتاند از: نفس، صورت، و مادّه.5 بدین ترتیب، همانطور که از ترکیب مادّه و صورتْ جسم به وجود مىآید، از ترکیب مادّه و نفس نیز انسان ایجاد مىشود. انسان (= حیوان ناطق) جسمى مرکّب از نفس و بدن است: «بدن» مادّه انسان، و «نفس» صورت او به شمار مىرود. البته، نفس صورتى ممتاز است که از همه صورتهاى جسمانى دیگر برتر مىباشد.6 فارابى، در معرفى مراتب اجسام، پایینترین مرتبه را عناصر بسیط چهارگانه دانسته و به دنبال آن، به ترتیب، از معادن، نباتات، حیوانات غیرناطق و بالأخره حیوان ناطق یاد کرده است. انسان که واپسین جسمى مىباشد که در عالم حادث شده، حاصل پیچیدهترین و مرکّبترین اختلاط عناصر چهارگانه است.7 «قوّه غاذیه» اوّلین قوّهاى است که در انسان شکل مىگیرد؛ به دنبال آن، به ترتیب، قواى حاسّه، متخیّله، و عاقله در انسان شکل مىگیرد. البته، همراه و متناسب با هریک از قواى حاسّه، متخیّله، و عاقله، قوّه نزوعیه نیز در انسان به وجود مىآید.8 قوّهاى که انسان با داشتن آن از دیگر حیوانات متمایز مىگردد، قوّه عاقله است.9 انسان به وسیله قوّه عاقله علوم و صناعات مختلف را کسب مىکند، افعال جمیل را از قبیح تشخیص مىدهد، درباره آنچه شایسته است انجام گیرد یا ترک گردد تأمّل و اندیشه مىکند، و خیر و شر را مىشناسد
قوّه عاقله (= ناطقه)، در انسان، قوّهاى مادّى است. فارابى در آثار خود، بارها، به این مطلب اشاره کرده است
1 «وامّا انفسنا نحن فانها تکون اوّلاً بالقوّه ثم تصیر بالفعل و ذلک انّها تکون اوّلاً هیئات قابله معدّه لان تعقل المعقولات; .»
2 «ثمّ صور الحیوان الناطق، و هى الهیئات الطبیعیه الّتى له بما هو ناطق، ارفع من صور الحیوان غیر الناطق.»
3 «وامّا الانفس فانّها مادامت لم تستکمل و لم تفعل افعالها کانت قوى و هیئات فقط معدّه لان تقبل رسوم الأشیاء، مثل البصر قبل ان یبصر; والناطقه قبل ان تحصل فیه رسوم المعقولات، و تکون صورا، فاذا حصلت فیها الرسوم بالفعل، اعنى ; رسوم المعقولات فى القوّه الناطقه، باینت حینئذ الصور.»
4 «و القوّه الناطقه، التى هى هیئه طبیعه، تکون مادّه موضوعه للعقل الفعّال الّذى هو بالفعل عقل.»
5 «امّا اهل المدن الجاهلیه، فان انفسهم تبقى غیرمستکمله، و محتاجه فى قیامها الى المادّه ضروره، اذ لم یرتسم فیها رسم حقیقه بشىء من المعقولات الاوّل اصلاً;. و هؤلاء هم الهالکون و الصائرون الى العدم على مثال مایکون علیه البهائم والسباع والافاعى.»15 6 «و امّا اهل المدینه الفاسقه، فان الهیئات النفسانیه الّتى اکتسبوها من الآراىء الفاضله، فهى تخلص انفسهم من المادّه.»
6 «و امّا العقل الانسانى الّذى یحصل له بالطبع فى اوّل امره، فانّه هیئه ما فى مادّه معدّه لان تقبل رسوم المعقولات: فهى بالقوّه عقل هیولانى و هى ایضا بالقوّه معقولاً.»
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا با pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تبیین فلسفى وقوع تجربه دینى از نظر ابن سینا با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدّمه
امکان آگاهى از غیب
تمسّک به آگاهى از غیب در حال خواب براى اثبات آن در بیدارى
فرایند دریافت حقایق از عالم قدس
ارتسام صور در حسّ مشترک از غیر طریق حواسّ ظاهر
موانع ارتسام صور در حسّ مشترک از طریق قواى باطنى
چگونگى ارتسام صور در حسّ مشترک از عالم قدس
ارتباط با عالم قدس و نقش متخیّله در آن
آگاهى از غیب در حال سلامت و بیدارى
علّت و جایگاه نیازمندى مشاهدات غیبى به تأویل و تعبیر
گوناگونى تأویل و تعبیر برحسب اشخاص، زمانها و عادتها
ارتباط صاحبان نفوس ضعیف با عالم غیب
سخن پایانى
نتیجهگیرى
منابع
ـ ابنسینا، الاشارات والتنبیهات، تحقیق مجتبى زارعى، قم، بوستان کتاب، 1381
ـ ـــــ ، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، بوستان کتاب، 1375
ـ خراسانى، شرفالدین، ابنسینا، در: دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، 1370
ـ طوسى، نصیرالدین، شرح الاشارات والتنبیهات، چ دوم، قم، نشر کتاب، 1403ق
ـ حسنزاده آملى، حسن، دروس شرحالاشارات والتنبیهات، قم، مطبوعات دینى، 1386
ـ قیصرى، داوود، شرح فصوصالحکم، مقدمه، تصحیح و تعلیق سید جلالالدین آشتیانى، تهران، علمى و فرهنگى، 1385
ـ شیروانى، على و دیگران، جستارهایى در کلام جدید، تهران، سمت، 1381
- Davis, Caroline Franks, The Evidential Force of Religious Experience, Oxford, University Press,
این مقاله بر آن است که با گزارش توصیفى ـ تحلیلى سخنان ابنسینا، دیدگاه وى را درباره تجربه دینى از منظر فلسفى تبیین کند و از این طریق، پارهاى از پرسشهاى مهم در بحث معرفتشناسى تجربه دینى و واقعنمایى این تجربهها را براساس آراى ابنسینا پاسخ گوید. متن اصلى مورد استناد در این پژوهش کتاب الاشارات و التنبیهات ابنسیناست که وى برخى از آراى خاصّ خود را تنها در آن بیان کرده است
مهمترین نکاتى که در این پژوهش از منظر ابنسینا مطرح شده، عبارتاند از: تبیین منشأ توهّمات خودساخته و بىپایه و نیز مشاهدات اصیل و واقعنما؛ بیان چرایى اصل و نحوه نیازمندى پارهاى از مشاهدات اصیل به تأویل و تعبیر؛ تشریح فرایند وقوع این رویدادها در حالت بیدارى و حالت خواب؛ توضیح نقش بیمارى، ترفندهاى ساختگى، تزکیه و تهذیب نفس و نیز قوّت و ضعف آن در حصول این تجربهها؛ بیان مراتب و انواع تشکیکى آنها و نشان دادن منشأ زمینهمند بودن برخى (و نه همه) تجربههاى شبهحسّى
کلیدواژهها: تجربه دینى، ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، علم غیب، فلسفه دین، فلسفه عرفان
امروزه، بحث درباره تجربه دینى بسیار رواج دارد؛ امّا تبیین فلسفى وقوع آن کمتر مورد توجه قرار مىگیرد. ابنسینا از جمله اندیشمندان سترگى است که با توجه به مبانى فلسفى خویش، در اینباره، سخن گفته است. مرورى بر آراى وى در این خصوص، افزون بر اینکه خواننده را با دیدگاه یکى از بزرگترین فیلسوفان مسلمان (اگر نگوییم بزرگترین آنان) آشنا مىسازد، نکات درخور تأمّلى را به پژوهشگران این حوزه مىآموزد
ابنسینا در کتاب الاشارات والتنبیهات، که از آثار فلسفى متأخّر و به اعتقاد برخى واپسین اثر فلسفى وى مىباشد،1 مطالب شایان توجّهى را در این خصوص مطرح کرده است.2 آخرین بخش این کتاب (نمط دهم)، با عنوان «در اسرار آیات»، به تبیین فلسفى اسباب و زمینههاى وقوعِ خوارق عاداتى اختصاص دارد که از عرفا صادر مىشود.3 وى با طبقهبندى این رویدادها در چهار دسته کلّى زیر، به تبیین جداگانه هریک از آنها مىپردازد
1 ترک غذا براى مدّتى طولانى؛
2 توانایى در انجام دادن کارهاى دشوار؛
3 اِخبار از غیب و رویدادهاى مربوط به آینده؛
4 تصرّف در اشیاى مادّى و ایجاد دگرگونى در آنها
از این میان، آنچه ارتباط بیشترى با تجربه دینى دارد و به طور مستقیم درباره یکى از انواع آن (تجربه الهامى) سخن مىگوید، همان قسم سوم است. البته در طول بحث، مطالبى گفته مىشود که انواع دیگر تجربه دینى، بهویژه تجربه شبهحسّى4 (کشف صورى) را نیز دربر مىگیرد. با توجه به همین نکته، در اینجا تنها به تشریح دیدگاه وى در خصوص قسم سوم مىپردازیم
ابنسینا در طى 16 فصل (فصلهاى 7ـ23)، به تبیین این نوع از تجربههاى دینى مىپردازد و سخن خود را اینگونه آغاز مىکند
هرگاه بشنوى که عارفى از غیب خبرى داده و بشارت و انذارى که از پیش داده، راست آمده، آن را تصدیق کن و باور کردن آن برایت دشوار نیاید؛ زیرا این امر در قوانین و روشهاى طبیعتْ علل و اسبابى شناختهشده دارد
چنانکه ملاحظه مىشود، موضوع مورد بررسى ابن سینا خصوص اِخبار از رویدادهایى مربوط به آینده است که با گذشت زمان و رسیدن وقت رویداد موردنظر، صدق و درستى آن معلوم شده است. روشن است، مواردى که شخص، با گمانهزنى و اتّکا بر تحلیل معلومات فعلى و در دسترس خود، حادثهاى را پیشبینى مىکند که اتّفاقا به وقوع مىپیوندد، از محلّ بحث وى بیرون است. این مسئله امرى عادى و عرفى است؛ نیازى به تلاش براى اثبات امکان آن نیست. سخن در جایى است که بدون وجود چنین زمینهاى، شخص پیشگویى مىکند، نه پیشبینى
نکته دیگر آنکه ابنسینا نه تنها مخاطب را از نفى مضمون این خبر (وقوع پیشگویى صادقانه) برحذر مىدارد، بلکه به او توصیه مىکند که آن را بپذیرد و حتى بالاتر، به راحتى، آن را باور کند. روشن است که این توصیه مربوط به جایى است که تنها مانع از پذیرش این خبر، نامتعارف بودنِ مضمون آن (مخبرٌعنه: اینکه کسى آینده را صادقانه پیشگویى کرده است و توان چنین کارى را دارد) است.7 وى براى برطرف کردن غرابت این امر (مخبرٌ عنه) بیان مىکند که پیشگویى آینده در همان قوانین و روشهاى رایج در طبیعت داراى علل و عوامل معلوم و شناختهشدهاى است که با توسّل به آنها مىتوان از غیب آگاه شد و آینده را پیشگویى کرد؛ بنابراین، اصل آگاهى از غیب چندان هم که در ابتدا به نظر مىرسد، خارق عادت و بیرون از دسترس نیست
ابنسینا براى اثبات قدرتعارف برپیشگویىرویدادهاىآیندهواخبارازغیب،بهرؤیاهاى صادقى تمسّک مىکند که از طریق آن، آدمى اطلاعاتى از غیب و آینده به دست مىآورد
تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانى به گونهاى در حالت خواب به غیب دسترسى پیدا مىکند. پس مانعى ندارد که این دسترسى در حالت بیدارى نیز روى دهد، مگر آنکه مانعى بر سر راه آن باشد که [البته ]زوالش راه دارد و برطرف شدنش ممکن است
از نظر ابنسینا، آنچه در خواب اتفاق مىافتد در بیدارى نیز مىتواند روى دهد و اگر مانعى (مانند اشتغال به محسوسات) بر سر راه آن باشد، آن مانع مىتواند برطرف شود. ممکن است پرسیده شود که اصل وجود رؤیاى صادق (آگاهى یافتن از غیب در حال خواب) از کجا دانسته مىشود؟ پاسخ حکیم ما آن است که تجربه (آزمودههاى پیشین ما یا آگاهى حاصل از این آزمودهها) و نیز قیاس (استدلال عقلى و برهان فلسفى) هر دو بر این امر اتّفاق دارند و با استناد به آن دو، مىتوان آن را اثبات کرد
یکم) تجربه: ما رؤیاهاى صادق را خود آزمودهایم؛ خبرش را هم از دیگران شنیدهایم. از نظر ابنسینا، «کسى نیست که چنین چیزى را در خود نیازموده باشد، به گونهاى که الهامبخش تصدیق آن باشد؛ مگر کسى که مزاجش فاسد، و قوّه تخیّل و حافظه او خفته باشد.»9 اگر شخص مزاج سالمى داشته باشد، آنچه در خواب دریافت مىکند با صورتهاى مرتسم در مبادى عالى مطابق خواهد بود و در آنجا جز حقیقت نیست، و اگر قوّه تخیّل وى درست عمل کند، آن صورتها را به درستى در خود منقّش خواهد ساخت؛ همچنین، اگر قوّه حافظه بیدار و توانمند باشد، آن صورتها را به درستى حفظ مىکند تا شخص بتواند پس از بیدارى، آنها را به یاد آورد. در هر حال، اگر فرد خود چنین تجربهاى را نداشته باشد، خبرش را از دیگران شنیده است؛ زیرا وقوع این امر در همه سنّتها و فرهنگها، و زمانها و مکانها، چنان شایع و رایج است که قابل انکار نیست
مقدّمه دوّم بیان ابنسینا آن است که «اگر آدمى در خواب از غیب آگاه مىشود، در غیر خواب نیز بعید نیست و مانعى ندارد که از آن آگاه شود و اگر مانعى هم باشد، مىتواند برطرف شود.»10 این مقدّمه برهانى نیست، بلکه اقناعى است؛ از اینرو، محقّق طوسى مىگوید: «ابنسینا [در این فصل ]مىخواهد مطلوب خویش را به گونهاى اقناعکننده بیان کند.»11 وجه اقناعى و نه برهانى بودن این بیان آن است که وقوع آگاهى از غیب در حالت خواب به تنهایى نمىتواند وقوع آگاهى از آن در حالت بیدارى را اثبات کند، چراکه تفاوتهاى مهمّى میان وضعیت انسان در این دو حالت وجود دارد. پس، احتمال ضعیفى هست که آگاهى از غیب اختصاص به حالتخواب داشته باشد
البته در بحث تجربه دینى و به ویژه اعتبار معرفتى آن، فرق مهمّى میان دریافتهاى هنگام خواب و بیدارى وجود ندارد؛ به ویژه آنکه گاهى آدمى در همان هنگام خواب، توجه دارد که خواب، و در حال مشاهده رؤیاست.13 امّا به هر روى، ابنسینا در پى تبیین نوعى خاص از تجربه دینى است: آگاهى از غیب در بیدارى براى عارف
دوم) قیاس: بنابر توضیح محقّق طوسى،14 استدلال ابنسینا بر امکان حصول آگاهى از غیب در حال خواب و بیدارى15 از دو مقدّمه تشکیل مىشود
1 صور رویدادهاى خاصّى که در عالم طبیعت واقع مىشود، پیش از تحقّق آنها در مبادى عالى (علل مابعدالطبیعى عالم طبیعت و حوادث واقع در آن) مرتسم است
2 آنچه در آن مبادى مرتسم است مىتواند در نفس انسانى نیز مرتسم شود، مشروط بر و متناسب با: الف) استعدادى که در وى حاصل شده است؛ ب) زوال مانع
مقدّمه نخست، مبتنى بر مبانى فلسفى ابنسیناست؛ از جمله اینکه علم به علّت، علم به معلول را در پى دارد. علل مابعدالطبیعى عالم موجوداتى مجرّدند که به خود آگاهند. با توجه به اینکه آنها علل پدیدآورنده عالم مادّه و رویدادهاى واقع در آن هستند، این خودآگاهى عین آگاهى از علّت پدیدآورنده عالم طبیعت و رویدادهاى واقع در آن است، و چون آگاهى از علّت مستلزم آگاهى از معلول است، این مبادى عالى، از همه رویدادهاى عالم طبیعت پیش از وقوع آنها، همزمان با وقوع آنها، و پس از وقوع آنها آگاه خواهند بود؛ به تعبیرى، صورتهاى این حوادث همواره در آنها مرتسم است
درباره مقدّمه دوم نیز باید گفت که بنابر مبانى فلسفى ابنسینا، اگر قابلیت قابل براى تحقّق چیزى در آن تام، و موانع نیز برطرف باشد، آن چیز ضرورتا تحقّق مىیابد. اگر چیزى در عالم طبیعت روى نمىدهد، یا به جهت آن است که محل آن رویداد، قابلیت و استعداد پذیرش آن را به نحو تام ندارد و یا آنکه مانع یا موانعى بر سر راه حصول آن وجود دارد؛ امّا از ناحیه علّت فاعلى و هستىبخش، هیچ منع و بخل و دریغى از افاضه و ایجاد نیست. مشکلى اگر هست، از اینسوست، نه از آنسو. پس اگر نفس انسانى استعداد کافى داشته باشد و مانعى در کار نباشد، حتما به تناسب استعدادش ـ و به اندازهاى که مانعْ برطرف باشد ـ اطلاعات و اخبارى را درباره رویدادهاى عالم از آن مبادى دریافت خواهد کرد و صورت حقایق در جان او نقش خواهد بست
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.