پروژه دانشجویی مقاله گونهشناسی ادله نقلی ولایت فقیه با pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله گونهشناسی ادله نقلی ولایت فقیه با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
مفهوم شناسی بحث
1 مفهوم ولایت
2 مفهوم فقیه
ادله سلبی
1 ممنوعیت پیروی فقهاء از سلاطین
2 نهی از عمل برای سلاطین
3 نهی از پذیرش دعوت ظالم
ادله ایجابی
الف. آیات
ب. روایات
1 فقهای اهل ریاست
2 فقهای جانشینان پیامبر
3 فقهاء و قضات عادل، اوصیاء نبی
4 مجاری امور در دست علماء
5 علماء حاکمانند
6 علماء محل رجوع در حوادث
ادله تلفیقی
1 سلاطین طاغوت، علمای حاکم
2 نفی قضاوت سلاطین و اثبات قضاوت فقیهان
نتیجه گیری
پینوشتها:
منابع
ابن منظور، لسان العرب، مصحح امین عبدالوهاب و محمد الصادق العبیری، بیروت، دارالارشاد التراث العربی، بیتا
ابوحبیب، سعدی، القاموس الفقهی لغه و اصطلاحا، دمشق، دارالفکر، 1408ه.ق
احمد بن على طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد، مرتضى،1403 ق
تمیمى آمدى، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات،1366
حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، بی جا، بیتا
حرانی، ابو محمد، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، 1382
حرعاملی، محمد بن حسن، الوسائل الشیعه،تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا
حیدرى، محسن، ولایه الفقیه، تأریخها و مبانیها، بیروت، دار الولاء للطباعه و النشر و التوزیع، 1424 ه ق
رحمان ستایش، محمدکاظم، رسائل فی ولایه الفقیه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1425ه.ق
شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، 1378
ـــــ، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق
الطریحی، مجمع البحرین، تحقیق السید احمد الحسینی، تهران، انتشارات کتابفروشی مرتضوی، 1365
عبدالرحمان، محمود، معجم المصطلاحات و الافاظ الفقهیه، بیجا، بیتا
فارابی، ابونصر، آراء اهل المدینه الفاضله و مضاداتها، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، 1995م
ـــــ، سیاسه المدنیه، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، 1996م
ـــــ، کتاب المله و نصوص اخری، مقدمه محسن مهدی، بیروت، دارالمشرق، 1991م
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافى، ترجمه جواد مصطفوى، تهران،کتاب فروشى علمیه اسلامیه، بیتا
مشکینی، میرزاعلی، اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، قم نشر هادی، 1416ه.ق
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج 20 1380
المقری، احمد، المصباح المنیر، مصحح محمد محی الدین عبدالحمید و حسن الهادی حسین، بی جا، 1929م
موسوی خمینی، سیدروح اله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373
موسوی خمینى، سیدمصطفى، ولایه الفقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بیتا
مومن قمی، محمد، الولایه الهیه الاسلامیه أو الحکومه الاسلامیه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1428ه.ق
هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1380
بررسی ادله نقلی ولایت فقیه، یکی از موضوعات اساسی در باب نظریه ولایت فقیه است. منظور از «ولایت فقیه» در این نظریه، ریاست و زمامداری فردی است که میتواند با مراجعه به منابع اسلامی، احکام و قوانین اسلامی را استخراج و استنباط نماید. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری، به گونهشناسی ادله نقلی ولایت فقیه میپردازد؛ گونههای مختلفی که میتواند در اثبات ولایت فقیه به کار آید، ازاینرو، به سه گونه از ادله نقلی در این زمینه میتوان اشاره کرد: ادله سلبی. یعنی ادلهای که در آنها از رجوع حکومتها عرفی و داشتن ارتباط با آنها در سطوح مختلف، نهی شده است. ادله ایجابی؛ یعنی ادلهای که در آنها شایستگان برای حکومت و مأذون از ناحیه خداوند مشخص شدهاند. در نهایت، ادله تلفیقی؛ روایتهایی که در آنها رسالت هر دو دسته قبلی با هم مطرح شده است. در این روایتها، ابتداء به نوعی مشروعیت سلاطین عرفی نفی شده و در ادامه به جایگاه فقهاء اشاره میشود که بیانگر مشروعیت سیاسی آنها میباشد
کلیدواژهها: ادله نقلی، ولایت فقیه، ادله سلبی، ادله ایجابی، ادله تلفیقی
نظریه های سیاسی در طول تاریخ، همواره به عنوان رکنی از جهان سیاست مطرح بودهاند. پاسخ به اینکه در طول تاریخ، نظریههای سیاسی، نهادهای سیاسی را شکل دادهاند یا به عکس، نهادهای سیاسی، زمینه های شکلگیری و رشد نظریه ها را فراهم نمودهاند، یا تعامل دو سویه بین آنها وجود دارد، دارای اهمیت به سزایی میباشد، به هر حال هیچگاه نمیتوان نظریههای سیاسی را در بررسی تحولات تاریخی سیاسی و در مجموعه علوم سیاسی نادیده گرفت. از اینرو، اندیشمندان سیاسی به بررسی تاریخ اندیشههای سیاسی میپردازند و همه نظریههای مطرح در تاریخ تفکر سیاسی را موضوع تأملات سیاسی خود قرار میدهند. در این مجموعه دانشها، معمولاً ضمن تبیین نظریهها، خاستگاه، مبانی، اصول، ویژگیها و تأثیرات سیاسی و; نیز مورد توجه قرار میگیرد و در نهایت، به قضاوت و داوری درباره آن پرداخته میشود. در این میان، نظریه ولایت فقیه بر اساس مبانی اندیشه اسلامی و با الهام از آنها، در کنار سایر نظریهها، مطرح بوده است. اما پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام سیاسی در ایران اسلامی بر مبنای نظریه ولایت فقیه، این نظریه توجه بیشتری را در سطح جهان، و بهخصوص در جهان اسلام به خود معطوف ساخت. همین امر زمینهای را فراهم آورد تا فقهاء و محققان، بررسی بیشتر این نظریه در محورهای گوناگون را موضوع پژوهش خود قرار دهند. بدین ترتیب، پژوهشهای متعددی در محورهای گوناگون از قبیل، خاستگاه، مبانی، اصول، ادله ولایت فقیه و ; شکل گرفته است. ادله نقلی ولایت فقیه، به صورت مبسوط در بسیاری از مکتوبات مربوط به نظریه ولایت فقیه مطرح گردیده و حتی آثار مستقلی به این موضوع اختصاص یافته است. با این حال، در اکثر این آثار، به بررسی ادله نقلی ایجابی در اثبات ولایت فقیه پرداخته شده و ادله دیگری، که میتواند در این زمینه مفید باشد، مغفول مانده است. از اینرو، در این نوشتار تلاش شده است ضمن بیان گونههای مختلف ادله نقلی ولایت فقیه، رویکردی جدیدی در این موضوع ارائه گردد تا بتوان از این طریق، با اتقان بیشتری به اثبات ولایت فقیه بر اساس ادله نقلی پرداخت
سئوال اصلی عبارت است از: گونههای مختلف ادله نقلی ولایت فقیه کدام هستند؟ با توجه به این سئوال، سئوالات فرعی دیگری نیز در محورهای زیر مطرح میباشند: ـ مفهوم ولایت فقیه چیست؟ – جایگاه ادله سلبی در اثبات ولایت فقیه چیست؟ – جایگاه ادله ایجابی در اثبات ولایت فقیه چیست؟ – ادله تلفیقی چه جایگاهی در اثبات نقلی ولایت فقیه دارند؟
با توجه به این سئوالات، این تحقیق در پی این است که آیا برای اثبات ولایت فقیه، میتوان از سه گونه ادله سلبی، ایجابی و تلفیقی بهره برد؟
برای پاسخ به این سئوال، ابتداء به بررسی مفهوم واژههای «ولایت»، «فقیه» و «ولایت فقیه» خواهیم پرداخت. در ادامه به ترتیب، ادله سلبی، ادله ایجابی و ادله تلفیقی را که میتوانند در روند اثبات ولایت فقیه سودمند باشند، بیان خواهیم کرد
«ولایت» در لغت واژهای است که علاوه بر کاربرد لغوی، در حوزههای گوناگون علوم اسلامی، مانند کلام، فلسفه، فقه، و عرفان نیز به کار رفته است. «ولایت» در بابهای گوناگون فقه مثل قصاص، وصایت، حجر، نکاح و مکاسب از واژههای رایج محسوب میشود. «ولایت» در زبان عربی از ماده «ولی» گرفته شده و برای آن معانی متعددی از قبیل قرب، دوست، یاور، قیام به کار، اختیاردار و سرپرست میان شده است. برای واژه «ولایت»، افزون بر آنها معنای سلطنت و رهبری را نیز بیان میکنند.1 در یک تقسیمبندی کلی، معانی متعدد مزبور را میتوان به چهار دسته تقسم کرد: 1 قرابت یا نزدیکی، 2 محبت یا دوستی، 3 نصرت یا یاری، 4 حکومت یا تصدی امر
در بحث از «ولایت فقیه» سه مفهوم «نخست» مورد توجه نیست؛ آنچه از این واژه اراده شده است با مفهوم چهارم، یعنی حکومت یا تصدی امر ارتباط پیدا میکند.2 همانگونه که امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند: «ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس.»3 بنابراین، مراد از واژه «ولایت»، در اصطلاح حکومت و زمامداری در امور مربوط به جامعه سیاسی میباشد که در کلام برخی فقهای دیگر نیز به صراحت به آن اشاره شده است
برخی از فلاسفه به جای واژه «ولایت فقیه»، از اصطلاح «ریاست فقیه» استفاده کردهاند. این امر میتواند شاهدی بر معنای مورد نظر از کلمه «ولایت» باشد. فارابی در کتابهای متعدد خود از ریاست فقیه بحث کرده است. به عنوان مثال، ایشان در کتاب سیاست مدنیه تأکید میکند: اگر در جامعه شخص واجد ویژگیهای رئیس اول وجود نداشته باشد، در این صورت باید شرایع، تدبیرها و سنتهای رئیس اول مکتوب شده و به وسیله آن جامعه اداره شود. در چنین شرایطی، رئیسی که جامعه را با شرایع مکتوب رؤسای گذشته اداره میکند، پادشاه سنت (ملک السنه) نامیده خواهد شد
با این وجود، در برخی از آثار خود به صراحت بیان میکند که در صورت فقدان رئیس اول6، رئیس دوم، یعنی کسی که عالم به شریعت است و بتواند احکام امور جدید را بر اساس روح شریعت و روش رؤسای پیشین استنباط کند، جانشین رئیس اول خواهد شد.7 از نگاه فارابی، چنین شخصی که بتواند در عین فهم شریعت، در صورت نیاز قدرت بر استنباط هم داشته باشد، همان «فقیه» است. وی معتقد است در صورت فقدان رئیس اول، کسانی که در همه شرایط همانند او هستند، جانشین وی میشوند. ولی هرگاه کسی که در همه احوال مماثل و همانند اوست نباشد، در این صورت لازم است که در همه احوال و اعمالی که در جوامع و مدینههای تحت ریاست اوست، از مقدرات گذشته تبعیت شده و با آن مخالفت نگردد و در مواردی که نیازمند به وضع و تقدیر جدیدی باشد، استخراج و استنباط آن بر عهده فقیه بوده و ایشان جانشین رئیس اول خواهد شد.8 بنابراین، فارابی فقیه را از جمله کسانی میداند که در فقدان رئیس اول و کسانی که همانند او هستند، جانشین ایشان بوده و مقام ریاست به ایشان منتقل میشود. بنابراین، منظور از «ولایت» همان ریاست و زمامداری است ولی چون در فقه شیعه واژه «ولایت» اصطلاح رایجی است، فقهاء در موضوع «ولایت فقیه» آن را بر سایر اصطلاحاتی که میتوانست در این بحث مورد استفاده قرار گیرد، ترجیح دادهاند
«فقیه» از مشتقات واژه «فقه» است. فقه در قرآن کریم و احادیث زیادی به کار رفته است. مفهوم این کلمه، در همه جا، با تعمق و فهم عمیق همراه میباشد.9 فقه در اصطلاح، به دو معنا به کار رفته است: 1 علم و آگاهی به مجموعه دین و 2 دانش احکام و مقررات اسلامی
طبق اصطلاح نخست، «فقه» عبارت است از: بصیرت کامل نسبت به کل دین و مجموعه آنچه که خداوند برای هدایت بشر فرستاده است. این مجموعه شامل عقاید، اخلاق و احکام میباشد. ولی بر اساس معنای اصطلاحی دوم، «فقه» علم به احکام و مقررات فرعی شرعی از روی ادله است.10 به تعبیر فارابی، فقه صناعتی است که انسان میتواند به مدد آن، با استفاده از احکام موضوعه و مصرحه به استخراج و استنباط آنچه واضع شریعت، به تحدید و بیانش تصریح نکرده است، بپردازد.11 امروزه انصراف و تبادر فقه به همین معنای دوم است.12 کاربرد آن در معنای لغوی یا اصطلاحی نخست، نیازمند قرینه میباشد
با توجه به معنای فقه، تصویر نسبتاً روشنی از معنای «فقیه» در ذهن نقش میبندد. بر این اساس، میتوان گفت: در اصطلاح، «فقیه» به کسی گفته میشود که توانایی فصلی برای استخراج احکام شرعی و قوانین کلی اسلام، از منابع اولیه آن، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل داشته باشد
با توجه به مفهوم «ولایت» و «فقیه»، میتوان واژه مرکب «ولایت فقیه» را چنین تعریف نمود: «ولایت فقیه به معنای ریاست و زمامداری فردی است که میتواند با مراجعه به منابع اسلامی، احکام و قوانین اسلامی را استخراج و استنباط نماید.»
پس از روشن شدن مفهوم «ولایت فقیه» به بررسی گونههای متعدد ادله نقلی ولایت فقیه میپردازیم
در این زمینه به بررسی روایتهایی میپردازیم که دلالت میکنند حکومتهای عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی هستند. اینگونه روایتها، مسلمانان را از رجوع به حکومتهای عرفی و داشتن ارتباط با آنها در سطوح گوناگون، نهی میکنند. منظور از «حکومتهای عرفی»، هر گونه حکومتی است که فاقد اذن الهی برای اداره جامعه سیاسی است. هرچند این دسته از روایتها، در اثبات ولایت فقیه نقش بسیار مهمی دارند، ولی توجه چندانی به آنها نمیشود. اگر این دسته از روایتها، در کنار روایتهای ایجابی ولایت فقیه مورد توجه قرار گیرند، در فهم و استنباطی که از روایتهای ایجابی صورت میگیرد، تأثیرگذار خواهد بود و کمک میکند تا به لایههای پنهان این روایتها توجه بیشتری شود. در این صورت، حتی میتوان بر اساس برداشتهای حداقلی از روایتهای ایجابی نیز به اثبات «ولایت فقیه» پرداخت
بر اساس روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، پیروی فقهاء از سلاطین نهی شده است. حضرت در این روایت میفرمایند: دانشمندان فقیه تا هنگامى که وارد دنیا نشدهاند، امین پیامبرانند. عرض شد یا رسول اللَّه! معنى ورودشان در دنیا چیست؟ فرمود: پیروى سلطان، پس چون چنین کنند، نسبت به دینتان از ایشان برحذر باشید.»
این روایت، به روشنی گویای این نکته است که حکومتهای عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی بوده و تبعیت عالم دینی از آنان، موجب سقوط وی از جایگاه خود خواهد شد. اگر حکومتهای عرفی دارای مشروعیت بودند، چنین حکمی نسبت به علمایی که با آنان ارتباط دارند و از چنین حکومتهایی پیروی میکنند، فاقد استدلال منطقی میشد
روایتهایی از معصومان(ع) نقل شده است که در آنها، از کار کردن برای سلاطین نهی شده است
روایت اول، محمدبنمنصور عیاشی میگوید: به امام رضا(ع) گفتم: نظر شما درباره عمل کردن برای سلطان چیست؟ حضرت فرمودند: ورود در اعمال آنها و کمک به آنها و تلاش برای رفع احتیاجات آنها، برابر با کفر است و توجه به آنها از روی عمد از گناهان کبیرهای است که انسان به واسطه آن مستحق آتش میشود.»
روایت دوم، مردی از امام صادق(ع) درباره گروهی از شیعیان، که برای اعمال سلطان ورود پیدا میکنند و برای آنها کار میکنند و آنها را دوست میدارند، پرسید، حضرت در پاسخ فرمودند: اینان شیعه نیستند، بلکه از آنها هستند.»
روایت سوم، از امام باقر(ع) درباره عمل برای سلاطین سئوال کردم. ایشان در پاسخ فرمودند: این کار را نکنید.»
این سه روایت هرگونه ارتباط با سلاطین عرفی را نفی میکند که گویای این امر است که حکومتهای عرفی چون فاقد مشروعیت هستند، باید از تمامی ارتباطاتی که میتواند در بقاء و استمرار حکومت آنان تأثیرگذار باشد، خودداری نمود
امام سجاد(ع) نامهای به محمد بن مسلم زهری نوشتهاند. در این نامه، مواردی را به ایشان تذکر میدهند. در بخشی از این نامه، حضرت میفرمایند
بدان که کمترین چیزى که کتمان نمودهاى و سبکترین بارى که بر دوش دارى، این است که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایى رها ساختهاى و راه گمراهى را با نزدیک شدن به او، و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کردهاى. وه! چه مىترسم که فرداى قیامت همراه با خیانتکاران، گرفتار گناه خود باشى و به خاطر درآمدى که در اثر کمک به ستمگران به دست آوردهاى، مورد بازخواست قرار گیرى؛ زیرا تو چیزى را دریافت کردهاى که نه از آن تو است، و نه از آن کسى که آن را به تو بخشیده است. به کسى نزدیک شدهاى که حقّ هیچ کس را نپرداخته است. تو نیز از این نزدیکى خود به او، براى جلوگیرى از باطل استفاده نکردهاى و کسى را که به جنگ خدا رفته، دوست داشتهاى.18
این روایت نیز به روشنی گویای این مطلب است که سلاطین عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی هستند. باید از هر ابزار ممکنی برای تضعیف آنها استفاده نمود. در واقع، روایت با ظرافت تمام گونهای از مبارزه نرم را برای مقابله حاکمان نامشروع توصیه میکند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تألیف قلوب و سیاست با pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تألیف قلوب و سیاست با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
1- چارچوب مفهومی
2 وجوه نسخ و عدم نسخ حکم تألیف قلوب
1-2 دیدگاه فقهای امامیه
2ـ2 دیدگاه فقهای عامه
3عرصهها و شواهد پیوند «تألیف قلوب» با «سیاست»
1-3 اصالت مهرورزی در سیاست اسلامی
2-3 بهرهمندی سیاست اسلامی از هویت و اهداف متعالی
3-3 گستره و تنوع اصناف تألیفشوندگان
4- 3 وجوه دال بر امکان اجرای حکم تألیف در عصر غیبت
5-3 وظایف حکومت اسلامی
نتیجه گیری
منابع
ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار الصادر
ابن هشام (بیتا)، السیره النبویه، تحقیق محیالدین عبدالمجید، بیروت، مطبعه السعاده
ابى فراس، ورام بن(بیتا)، مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه
ارسطو (1364)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشار
انصارى، مرتضى (1415ق)، کتاب الزکاه (للشیخ الأنصاری)، قم، کنگره بزرگداشت
بحرانى، یوسفبن احمدبن ابراهیم (1405ق)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، تصحیح محمدتقى ایروانى و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، انتشارات اسلامى
تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1366)، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى
جزیرى، عبد الرحمن و دیگران (1419ق)، الفقه على المذاهب الأربعه و مذهب أهل البیت، بیروت، دارالثقلین
جعفری، محمدتقی (1379)، حکمت اصول سیاسی اسلام، چ سوم، تهران، بنیاد نهج البلاغه
جوادی آملی، عبدالله (1383)، نسبت دین و دنیا، تحقیق و تنظیم علیرضا روغنی موفق، چ سوم، قم، اسراء
حاجی صادقی، عبدالله (1386)، فلسفه و نظام سیاسی اسلام، چ دوم، قم، زمزم هدایت
حرّ عاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت
حسنزاده آملی، حسن (1383)، دروس معرفت نفس، چ دوم، قم، الف. لام. میم
حلى، حسنبن یوسفبن مطهر(1413ق)، مختلف الشیعه فی أحکام الشریعه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
ـــــ (1412ق)، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیه
حلّى، نجمالدین جعفربن حسن (1407ق)، المعتبرفی شرح المختصر، تصحیح محمدعلى حیدرى و دیگران، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)
حلى، محمدبن منصوربن احمد (1410ق)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
خوئى، سیدابوالقاسم (1410ق)، منهاج الصالحین، چ بیست و هشتم، قم، مدینه العلم
ـــــ (بیتا)، موسوعه الإمام الخوئی (شرح استدلالى عروه الوثقى)، بیجا، بینا
دال، رابرت (1364)، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ترجمه حسین ظفریان، تهران، مترجم
راغب اصفهانى، حسینبن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم
روزنتال، اروین.آی. جی (1387)، اندیشه سیاسی اسلام، ترجمه علی اردستانی، تهران، قومس
سبزوارى، سیدعبدالأعلى (1413ق)، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال والحرام، چ چهارم، قم، دفتر آیتالله سبزوارى
شریعتی، روحالله (1387)، قواعد فقه سیاسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
شکوری، ابوالفضل (1377)، فقه سیاسی اسلام، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
صدوق، محمدبن على (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، چ دوم، قم، بینا
طباطبائى، سیدعلىبن محمدبن ابى معاذ (1418ق)، ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل، تحقیق و تصحیحِ محمد بهره مند و دیگران، قم، مؤسسه آلالبیت
طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین
طبرسى، فضلبن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو
طریحى، فخرالدین (1416ق)، مجمعالبحرین، تصحیح سیداحمد حسینى، چ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی
طوسی، محمدبن حسن (1407ق)، تهذیب الاحکام، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه
ـــــ (1387ق)، المبسوط فی فقه الإمامیه، تحقیق سیدمحمدتقى کشفى، چ سوم، تهران، المکتبه المرتضویه
عالم، عبدالرحمن (1386)، بنیادهای علم سیاست، چ هفدهم، تهران، نی
عاملی (شهید اول)، محمدبن مکی (1412ق)، البیان، تصحیح شیخ محمد حسون، قم، محقق
عاملى (شهید ثانى)، زینالدینبن علىبن احمد (1410ق)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، تحقیقِ سیدمحمد کلانتر، قم، کتابفروشى داورى
عراقى، آقا ضیاءالدین (1414ق)، شرح تبصره المتعلمین، تصحیح شیخ محمد حسون، قم، انتشارات اسلامى
عنایت، حمید (1384)، بنیاد فلسفه سیاسی غرب، چ چهارم، تهران، زمستان
فراهیدى، خلیلبن احمد (1410ق)، العین، چ دوم، قم، الهجره
قرضاوی، یوسف (1401ق)، فقه الزکات، چ ششم، بیجا، موسسه الرساله
کلینی، محمدبن یعقوب (1413ق)، اصول کافی، بیروت، دارالاضواء
ماکیاولی، نیکولو (1374)، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، چ دوم، تهران، کتاب پرواز
مجلسی، محمدباقر (1362)، بحارالانوار، بیجا، دارالکتب الاسلامیه
محمدی ریشهری (1370)، محمد، مبانی شناخت، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
مصباح، محمدتقى (1378)، نظریه سیاسى اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
مصطفوى، حسن (1402ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه و النشر
مغنیه، محمدجواد (1421ق)، الفقه على المذاهب الخمسه، چ دهم، بیروت، دارالجواد
ـــــ (1421ق)، فقه الإمام الصادق(ع)، چ دوم، قم، انصاریان
مفید، محمدبن محمد نعمان (1413ق)، المقنعه، قم، بینا
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه
ـــــ (1411ق)، القواعد الفقهیه، چ سوم، قم، مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع)
موسوی بجنوردى، سیدمحمدحسن (1419ق)، القواعد الفقهیه، تصحیح مهدى مهریزى و محمدحسن درایتى، قم، الهادی
موسوی خمینی، سیدروحالله (1386)، صحیفه امام، چ چهارم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
ـــــ (1378)، ولایت فقیه، چ نهم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
ـــــ (بیتا)، تحریر الوسیله، قم، دارالعلم
منتظری، حسینعلی (1413ق)، کتاب الزکات، قم، تفکر
مهیار، رضا (1410ق)، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، تهران، اسلامى
نجفى، محمدحسن (بیتا)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، تصحیح عباس قوچانى، چ هفتم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی
نوروزی، محمدجواد (1385)، نظام سیاسی اسلام، چ دهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
تألیف قلوب، برگرفته از یک فرع فقهی در بحث اصناف مستحقان زکات است که ریشه قرآنی دارد. کاربرد «تألیف قلوب» دلجویی از برخی مشرکان یا منافقان و حتی گروههای خاص از مسلمانان با هدف جلب همکاری سیاسی افراد و جریانها
با نظام و امت اسلامی یا دفع توطئهها و تهدیدات است. برخلاف دیدگاه تقلیلگرایانه منسوخ بودن سهم تألیفشوندگان یا عدم امکان اجرای این حکم در عصر غیبت، در این پژوهش بر نکات زیر تأکید میشود: از دیدگاه بیشتر فقهای فریقین، پس از عصر پیامبر(ص) نیز این فرع فقهی از پویایی و بقا برخوردار است و در عصر غیبت، امکان عمل و زمینه اجرا دارد. «تألیف قلوب»، هماهنگ با اهداف سیاسی اسلام است و پیوند وثیق و مؤثر با سیاستورزی و دیپلماسی اسلامی دارد. پیوند سیاست اسلامی با «تألیف قلوب»، در هر دو عرصه «سیاست داخلی» و «سیاست خارجی»، و در هر عصر و زمان قابل اثبات و اجرا میباشد
کلیدواژهها: تألیف قلوب، سیاست، فقه سیاسی، زکات، دیپلماسی
سیاست، واقعیتی مهم و اجتنابناپذیر در عرصه زندگی بشری است. به موازات برداشتهای متفاوت از ماهیت و تبیین اهداف و روشهای اجرا و راهبردهای بهکارگیری این پدیده، در مقام اجرا و کاربرد سیاست در عرصه اجتماع نیز شیوههای مختلف و رویههای متفاوتی برای آن توصیه و مشاهده میشود
پرسش اساسی اینجاست که نگاه اسلام به شیوهها و راهبردهای عملیاتی سیاست چیست؟ بهویژه دانش فقه که عهدهدار ساماندهی رفتار فردی و اجتماعی بندگان است، در این خصوص چه موقف و راهبردی خواهد داشت؟
این پژوهش، صرفاً به بررسی گوشهای از راهبردهای فقهی در عرصه سیاسی، از زاویه فرع فقهی «تألیف قلوب» میپردازد. اهمیت گزینش این فرع فقهی از آن جهت است که همانگونه که ریشه و خاستگاه همه رفتارهای ارادی انسان، قلب و ضمیر وی است، رفتار سیاسی و اهداف سیاست در نگاه اسلامی نیز در تعامل نزدیک با جانها و قلبهای بشری معنا و عینیت مییابد و در همراهی با آرمانها و شور و شعور درونی سیاستورزان تحلیلپذیر میشود. ویژگی «سیاست انسانی- الهی» که با «تألیف قلوب» سازگار است، آن است که غالباً با تساهل و مهرورزی سیاسی همراه است و تلاش دارد تا با ایجاد پیوند عاطفی مرید و مرادی میان شهروندان و شهریاران استوار شود
اسلام، برخلاف اتهامزنیهای دشمنان و کجاندیشیهای جاهلان که درصدد ارائه چهره خشن از آناند، آیین مهرورزی است؛ از اینرو، نشانههای اهتمام به سیاست نرم و الفتآفرین در آموزهها و احکام آن بهوفور یافت میشود. «تألیف قلوب» از آن جمله و در رأس آنها قرار دارد که از آن میتوان به راهبرد سیاست دلجویی و مهرورزی اسلام نیز تعبیر کرد
بنابراین، اثبات میزان اهمیت و کارآمدی فرع فقهی «تألیف قلوب» در عرصه سیاسی، و میزان تعامل آن با پدیده اجتماعی «سیاست» بر مبنای اندیشه دینی، در نوع خود مسئل مهم و بدیع است که پرداختن به آن در دوران معاصر، از جهات مختلف موردنیاز و سودمند خواهد بود. با پرداختن به این مسئله، هم مصادیق عینی این تعامل در عصر حاضر بهصورت کاربردی برای متولیان امور سیاسی گوشزد میشود و هممیتوان سیمای گفتمان مهرورزی اسلام را در انتخاب راهبردهای سیاسی و حتی روشهای نفوذ و دیپلماسی عمومی آشکار کرد
سیاست: از این واژه برداشتهای متفاوت به عمل آمده است. معادل لاتینی این واژه، Politic از ریشه لاتینی polis بهمعنای شهر، شهروندی، قانون اساسی یا ساختار حقوقی است.(عالم، 1386، ص23)
سیاست، به ارشاد و هدایت به راه معنا شده است.(مهیار، 1410ق، ص469) معانی دیگری چون حکومت، ریاست، داوری، امر و نهی، سزا و تنبیه، پرورش و پروراندن، و تدبیر نیز برای سیاست ذکر گردیده است
واژه «سیاست»، در اصل واژهای عربی است. برخی واژهشناسان گفتهاند که واژه «سائس»، در اصل بر کسی که ادارهکننده و تربیتکننده چهارپایان باشد به کار میرود؛ ازاینرو مدیریت اجتماعی انسانها که وظیفه «والیان» است نیز به آن قیاس گردیده و از «ولایت» به سرپرستی رعیت و مدیریت امور آنان تعبیر شده است.(فراهیدى، 1410ق، ج7، ص336) اهل لغت، اشتقاق دیگر از این ماده را که «سَوس» به فتح حرف اول است، بهمعنای ریاست و قیام به امر نیز دانستهاند.(ابن منظور، 1414ق، ج 6، ص108)
در تعریف سیاست گفتهاند: «السِّیاسه: القیامُ على الشی ء بما یُصْلِحه. والسیاسه: فعل السائس.» (همان) همچنین گفتهاند: سیاست، طلب صلاح و خیر مردم و راهبریشان به شاهراه نجات در کوتاهمدت و بلندمدت است. برخی آگاهان به لغت عرب، با اشاره به همین معنای سیاست، به توصیفی درباره امامان معصوم(ع) در زیارت جامعه کبیره اشاره میکنند که خطاب به آنان آمده است: «أنتم; ساسه العباد.» (مجلسی، 1362، ج91، ص36؛ طوسی، 1407ق، ج6، ص95) در این تعبیر، از ائمه معصومین(ع) به سیاستمداران که متولیان امر هدایت و ارشاد مردماند، یاد شده است.(طریحى، 1416ق، ج4، ص78) پس منظور از «سیاست» در این پژوهش، مفهوم جامع است که ارکان آن را ریاست، حکومت، تدبیر، هدایت و ارشاد تشکیل میدهند
تألیف قلوب: «تألیف» از ریشه «إلف» به کسر، بهمعنای اجتماع یا پیوستن به جمع و ضمیمه کردن دو جزء کنار هم، (فراهیدى، 1410ق، ج 8، ص336) همراه با التیامبخشى، انس، دوستی، همبستگی و مهرورزی با دیگران است؛ چنانکه به جمع کردن امور بیگانه از هم و یا ایجاد احساس همبستگی و پیوند میان دو قشر و گروه متفاوت نیز اطلاق میشود
این واژه درباره کسى یا چیزى که مورد محبت و الفت قرار گیرد نیز بهکار مى رود. برخی با اشاره به همین معنا به این آیه تمسک میجویند: «إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ.» (آلعمران: 106)
بنابراین، «تألیف» در اصل بهمعنای انس، و پیوند معنوی و روحی روانی و عاطفی است که بین انسانها به وجود میآید. در آیات 103 آل عمران و 63 انفال، تألیف به همین معنا به کار رفته است
«قلوب» جمع قلب، بهمعنای دگرگون ساختن و وارونه نمودن است. قلب در لغت بهمعنای دل(مهیار، 1410ق، ص705) یا قطعهای گوشت از بدن نیز معنا شده است.(فراهیدى، 1410ق، ج 5، ص170) گاهی از «قلب انسان»، مسائل متعلق به آن، مانند روح، علم، شجاعت، خرد و دیگر صفات نفسانی انسان نیز اراده میشود.(راغب اصفهانى، 1412ق، ص681) در اصطلاح عامیانه و طبی، عضوی کوچک از بدن که عمل تلمبه خون را بر عهده دارد، شناخته میشود. مردم هنگام اظهار محبت یا احساس غم و شادی به آن اشاره میکنند.(محمدی ریشهری، 1370، ص207)
قلب در اصطلاح قرآنی، به چند معنا بهکار رفته است. 1 عقل؛ امام کاظم(ع) با اشاره به آیه 37 سوره طلاق، به هشامبنحکم توضیح میدهد که مراد از قلب در این آیه، عقل و خرد است؛ (کلینی، 1413ق، ص64) 2 روح و نفس انسانی؛(طباطبائی، 1374، ج2، ص224؛ مصباح یزدی، 1378، ص264) مانند این آیه: «نزل به الرّوح الامین علی قلبک.»(شعراء: 194) ازاینرو گفتهاند که پیامبر(ص) با روح خود وحی را دریافت و به آن شناخت پیدا کرد.(طباطبائی، 1374، ج15، ص482–483؛ محمدی ریشهری، 1370، ص207–221)
معنای موردنظر از قلب در بحث تألیف قلوب نیز همین معنای روح است. شاهد این سخن نیز روایتی است که در آن، سخن از اقبال و ادبار دلها مطرح است.(ر.ک: طریحى، 1416ق) قلب بهمعنای روح، کانون میل و رغبتها، محبت یا نفرتها، و مرکز احساسات و عواطف است
نتیجه: «تألیف قلوب» عنوانی مرکب و برگرفته از کاربرد قرآنی «مؤلفه قلوبهم»، بهمعنای «تألیفشوندگان به نیکی است.»(طریحى، 1416ق، ج5، ص26) این ترکیب دارای مفهوم اصطلاحی با کاربرد فقهی است که برگرفته از آیه 60 سوره توبه و یادآور حکم شرعی به نام «سهم مؤلفه قلوبهم» در باب زکات است. «مؤلفه قلوب» عنوانی است برای گروهی از انسانها که یک صنف از اصناف هشتگانه مستحقان زکاتاند که با هدف جلب و جذب آنان بهسوی اسلام یا دفع خطرشان، با استفاده از این سهم از زکات مورد حمایت مالی مسلمانان و حاکم اسلامی قرار میگیرند
در بدو ورود، نیازمند اشارهای هرچند گذرا به بحث مهم مقدماتی خواهیم بود و آن اینکه سرنوشت فعلی «سهم تألیفشوندگان» بهلحاظ نسخ یا بقای آن پس از عصر نبوی، از دیدگاه فقهای خاصه و عامه در چه وضعیتی است
بیشتر فقهای امامیه بر این باورند که حکم تألیف قلوب نسخ نشده و پس از پیامبر(ص) نیز باقی است. یکی از مهمترین ادله ایشان بر عدم نسخ نیز عدم دلیل بر نسخ است، آنان هیچ دلیل قانعکنندهای ندارند؛ بلکه صرفاً به برخی حدس و گمانها یا توجیهات شخصی از برخی رویدادها و عملکردهای دوران پس از رحلت پیامبر(ص) روی آوردهاند که نمیتوان برای اثبات نسخ یک حکم منصوص قرآنی به چنین توجیهاتی اعتماد کرد
علّامه حلی(ره) با اشاره به دیدگاه مخالف ـ که حنفیها هستند ـ آورده است که آنها به این دو دلیل تمسک جستهاند: «1 لظهور الإسلام وقوّه شوکته؛ 2 ولانّ الصحابه لم یعطوا شیئاً من ذلک بعد الرسول(ص).»(حلى، 1412ق، ج 8، ص342) قائلین قول به بقای این حکم که طرف مقابل ابیحنیفهاند نیز به دو دلیل دیگر تمسک جستهاند: 1 اقتدا به سیره پیامبر(ص)؛ 2 استشهاد به سیره صحابه؛ مانند «ابیبکر» که به «عدیبنحاتم» سی نفر شتر از زکات شتران خودش را برگرداند و از باب تألیف به ایشان داد.(حلى، 1412ق، ج 8، ص342)
پاسخهای فقهای شیعه به توجیهات ابوحنیفه و هوادارانش نیز قابل توجه است؛ از جمله اینکه گفتهاند: برخلاف تصور ابوحنیفه، اسباب تألیف هنوز باقی است و تاهنگامی که سبب باقی باشد، مسبب که حکم است نیز دوام مییابد. «وقال فقهاء الشیعه أنه باق ما دام على وجه الارض غیر مسلم و مناوئ للإسلام، إذ محال ان یسقط المسبب مع بقاء سببه، و یرتفع المعلول مع وجود علته.»(مغنیه، 1421ق، ج 2، ص82) از اینرو، بسیاری از فقهای معاصر امامیه در کتب فتواییشان، به صراحت بر بقا و دوام این حکم در این زمان و عدم سقوط آن، حکم کردهاند؛ مانند امام خمینی(ره) که فرمودهاند: «الرابع- المؤلفه قلوبهم؛ وهم کفار الذین یراد ألفتهم إلى الجهاد أو الإسلام، والمسلمون الذین عقائدهم ضعیفه؛ فیعطون لتألیف قلوبهم. والظاهر عدم سقوطه فی هذا الزمان.» (موسوى خمینى، بیتا، ص336)
البته از برخی ظواهر کلمات عدهای از فقهای شیعه، مانند شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه، و شیخ طوسی در المبسوط، نیز استفاده میشود که به سقوط این حکم پس از پیامبر(ص) گرایش داشتهاند. شیخ صدوق میفرماید: «وَسَهْمُ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ سَاقِطٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ (صدوق، 1413ق، ج 2، ص6) ولی این احتمال وجود دارد که شاید منظور ایشان از سقوط این سهم پس از پیامبر(ص)، بهمعنای فراهم نبودن شرایط و فقدان زمینه انجام و اجرای این حکم است که بیشتر، از نبود اجراکننده این حکم یا مبسوطالید نبودن کسانی که شایستگی اجرای این حکم را داشته باشند، ناشی میشود؛ نه آنکه اصولاً اصل حکم نسخ شده باشد!
طبرسی(ره) در مجمعالبیان پس از بیان اختلاف دیدگاهها بر سر بقا و عدم بقای این حکم پس از پیامبرr، میفرماید: حدیثی از امام باقر(ع) دال بر بقا میباشد؛ جزآنکه مشروط شده است به اینکه امام عادل وجود داشته باشد تا با این سهم، تألف بجوید. (طبرسى، 1372، ج 5، ص65؛ بحرانی، 1405ق، ج 12، ص179)
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تحقیق بررسی تاثیر اضطراب در یادگیری دانش آموزان تیزهوش و عادی با pdf دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق بررسی تاثیر اضطراب در یادگیری دانش آموزان تیزهوش و عادی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
تعریف و بیان مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
فرضیه های تحقیق
فر ضیه ها
تعاریف واژهها و اصطلاحات پژوهش
تعریف عملیاتی
تعاریف نظری
انواع فرضیهها و متغیرهای تحقیق
ادبیات و پیشینه تحقیق
پیشینه نظری
انواع اضطراب
اضطراب و یادگیری
خصوصیات شخصیتی تیزهوشان
زیانهای اضطراب
الف) زیانهای اجتماعی
روشهای درمان اضطراب
1-نقش معلم در کاهش اضطراب دانش آموزان
2-استفاده از مذهب در کاهش اضطراب
پیشینه عملیاتی
تحقیقات داخل کشور
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
روش های تحقیق
روش پژوهش
محدودیت های تحقیق
الف) محدودیتهای قابل کنترل
ب) محدودیت های غیر قابل کنترل
یافته های پژوهش و نتیجه گیری
توصیف داده ها
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و مآخذ
1- راس میچل- روان شناس- ترجمه علی بهرامی و امیر راسترو (انتشارات راهنما- 1372)
2- روان شناس تربیتی- علی شریعتمداری (انتشارات امیر کبیر- 1369)
3- روانشناس کودک- سیروس عظیمی (انتشارات دهخدا- 1363)
4- ارزشیابی شخصیت- دکتر حمزه گنجی (نشر ساوالان)
5- پرسشنامه اضطراب امتحان
6- علی شریعتمداری- نیازهای روانی- ماههنامه پرورشی تربیت (انتشارات وزارت آموزش و پرورش- شماره 5)
7- زهرا کیانی نژاد- پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی- مقایسه اضطراب مدرسه عادی و تیز هوش سال اول راهنمایی شهر بیرجند سال
8- شکوه نوابی نژاد- رفتارهای بهنجار و نابهنجار
9- پایان نامه کارشناسی (اضطراب امتحان) استاد راهنما: آقای رهباردار- معلم پژوهنده: ثریا علیرضایی- تابستان
10-پایان نامه کارشناسی (بررسی علل خانوادگی اضطراب امتحان در دانش آموزان پسر کلاس پنجم شهرستان چناران) استاد راهنما: ولی الله نعمتی
11- مجله استعدادهای درخشان – سال هفتم – شماره 2- صفحه
12- روان شناسی مرضی و تحولی از کودکی تا نوجوانی (انتشارت ژرف) 1370 دادستان
اضطراب یکی از رایج ترین اختلالات در بین دانشآموزان است که
میتوان به عنوان ریشه بعضی از مشکلات از آن نام برد. بسیار شنیدهایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفتهاند. یا اضطراب از امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کنارهگیری آنان انجامیده است ، کم نیستند دانشآموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمیزنند
و یا در یک بازی دستهجمعی شرکت نمیکنند ، اگر به همه این رفتارها توجه کنیم ریشهای از اضطراب را درآنها میبینیم ، قرن بیستم را قرن ” اضطراب” نامیدهاند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است تا آدمی شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید. کودکان و نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از اضطراب قرار گرفتهاند. اثر آن را میتوان در رفتارهای اجتماعی و فعالیتهای ذهنی آنها مشاهده کرد ، در یادگیریهای کلامی نوجوانان مضطرب پاسخهای نامربوط و نامفهوم میدهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها شدت زیادتر میخواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد خواهد کرد (عظیمی- 1363) [1]
اساساً خانواده ، مدرسه و جامعه، سه عامل مهم در بروز و ظهور اختلالات رفتاری در افراد محسوب میشوند. محیط زندگی ، طرز رفتار اطرافیان ، تصویرهایی را در ذهن نوجوان به جای میگذارد. که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمیشود. بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تاثیر میگذارد ، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش دانشآموزان به محیط مدرسه و اهمیت تاثیر نوع روابط بین دانشآموزان و مربیان ، معتقدند که هرگاه نوجوان از اعتماد به نفس ، آرامش درون ، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود ، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت بخش خواهد بود و بالعکس ، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی میگردد
اضطراب در یادگیری نقش مهمی دارد. اضطراب ، ذکاوت و هوش انسانی را فعال میکند و راه حل مستحکمی برای تمرکز و رسیدن به نتیجه و پاداش رضایت بخش است. ناراحتی ناشی از اضطراب متوسط ، ما را وادار میکند تا راههای مختلف دوری از اضطراب را کشف کنیم و این فی نفسه یک فرآیند یادگیری است. با وجود این بین اضطراب و یادگیری ارتباطی پیچیده وجود دارد. افزایش اضطراب تا میزان معینی ، محرکی است برای بالابردن یادگیری ، ولی پس از این میزان معین افزایش اضطراب باعث کاهش دریادگیری میشود و اگر میزان اضطراب بازهم افزایش یابد ، باعث عدم وجود محرک یادگیری شده و به ایجاد خطر بیشتر در خطاها و اشتباهات منجر خواهد شد. این موضوع بدان معنی است که یک سطح مطلوبی از اضطراب برای یادگیری بهینه وجود دارد ، که پس از این سطح افزایش اضطراب نتیجه معکوس داده و ضد سازنده است
اضطراب بسیار کم مساوی است با رخ ندادن چیزی و اضطراب بسیار زیاد مساوی است با اشتباه کردن
در مورد هر فردی سطح مطلوب اضطراب از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییرمییابد ، این تفاوت ناشی از تجارب قبلی یادگیری است که میتواند فرد را به مقدار زیاد یا کم اضطراب ، حساس کند. (راس. میچل)[2]
(ارمنست- ر- هیلگارد) گاهی اضطراب را مقدم بر هر چیز و یک حالت ترس و نگرانی و ناراحتی میداند
اضطراب با ترس ارتباط نزدیک دارد اما ترسی است که گاهی در مقابل امر مبهم به وجود میآید و زمانی موضوع معینی ندارد. خلاصه میتوان گفت اضطراب گاهی به معنای ترس مبهم است و گاهی به معنای یک ترس مبهم محدود نیز استعمال میشود و آن ترس از ناامنی است. اضطراب در این معنی جنبه اجتماعی دارد و از لحاظ منشاء امری است اجتماعی که از کودکی شروع میشود ، محرومیت از محبت یا غفلت والدین از این لحاظ و فقدان محبت در کودک احساس نامنی به وجود میآورد ، در دوره بالاتر در موقع حمله و تعرض ، موقعی که درمعرض آسیب بدنی قرار میگیرد و از این که در انجام کارها متکی به والدین است دچار اضطراب و ناراحتی میشود. شریعتمداری- 1369)[3]
در این پژوهش نیز از آنجا که تصور میشود دانشآموزان تیزهوش با توجه به ویژگیها و تفاوتهایی که در بعضی از زمینهها به ویژه درسی با دانشآموزان عادی دارند برآن شدیم تا ببینیم که آیا از نظر وجود اضطراب و میزان آن در یادگیری در دو گروه دانشآموزان تیزهوش و عدای در دوره راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد ؟
لذا این سئوالات مدنظر است
1- آیا در بین دانشآموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در مقطع راهنمایی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟
2- آیا بین دانشآموزان دختر عادی و تیزهوش در پایههای مختلف تحصیلی (دوره راهنمایی) تفاوت معناداری وجود دارد؟
از آنجا که سن نوجوانی مخصوصاً دوره راهنمایی تحصیلی یکی از بحرانیترین مرحله از زندگی هر نوجوان است لذا باید برآن باشیم تا خصوصیات فردی در نوجوان را دراین دوره از زندگی او بدقت بشناسیم و درباره آن تحقیق کنیم تا در برخورد و روبرو شدن با نوجوانان که این برهه بسیار حساس زندگی خود را
میگذرانند هوشیارانه و با اطلاع کافی عمل نمائیم
از طرفی وجود اضطراب در نوجوانان اگر از حد متوسط آن بالاتر رود باعث میشود که روی یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها تاثیر گذارد و باعث به وجودآمدن پیآمدهای ناگوار و گاهی غیرقابل جبران میگردد
این پیامدها ممکن است به اشکال گوناگون مانند : خلق و خوی نامناسب – بدبینی- زودرنجی- نارضایتی- احساس گناه- نفرت از خود- اتهام به خود- گوشهگیری از اجتماع – بیتصمیمی و مشکلات در تصمیمگیری- اختلال در خواب و خوراک- بی اشتهایی و اشتغالات ذهنی بروز کند
این موارد که ذکر گردید میتواند موانعی در سر راه پیشرفت نوجوان باشد. لذا شناخت انواع اضطرابها و نگرانیها ، انسان را بدنبال راههای مقابله با آن راهنمایی خواهد کرد
در این تحقیق به دنبال آن هستیم که عواملی را که باعث بروز اضطراب در دختران دانشآموز دوره راهنمایی میشود را بیابیم و از آنجا که دانشآموزان تیزهوش و با استعداد از بسیاری جنبههای ذهنی و فکری با همسالان عادی خودشان تمایزاتی دارند در این زمینه یعنی اضطراب تفاوت آن را در این دو گروه از دانشآموزان مورد بررسی قرار دهیم
[1] پاورقی : سیروس عظیمی روانشناسی کودک ، انتشارات دهخدا
[2] راس- میچل- روان شناس- ترجمه علی بهرامی و امیر راسترو ، انتشارات رهنما- 1372
[3] شریعتمداری ، علی ، روان شناس تربیتی ، انتشارات امیرکبیر تهران – سال
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی با pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
خصوصیات مدینه فاضله
شهر مراد افلاطون
مدینه فاضله مهدوی
ویژگیهای مدینه فاضله مهدوی
ویژگیهای مومنان
توافق یا تقابل دو مدینه
نتیجه گیری
منابع
نهج البلاغه (1376)، ترجمه داریوش شاهین، بیجا، سازمان انتشارات جاویدان
ارسطو (1358)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، بیجا، آموزش انقلاب اسلامی
افلاطون (1360)، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب
ـــــ، (1980)، قوانین، ترجمه حنا خبّاز، بیروت، دارالقلم
اکبرنژاد، مهدی (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و سنی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
پازارگاد، بهاءالدین (1359)، تاریخ فلسفه سیاسی، تهران، کتابفروشی زوار
جعفری، محمدتقی (1365)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
ـــــ، (1360)، شناخت از دیدگاه علمی و دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
ـــــ، (1361)، حیات معقول، بنیاد انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، اصفهان، بنیاد انتقال به معارف اسلامی
ـــــ، (1373)، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی، تهران، انتشارات اسلامی
ـــــ، (1379)، ایدهآل زندگی و زندگی ایدهآل، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
جمعی از محققان (1411ق)، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسه معارف اسلامی
جمعی از نویسندگان (1378)، چشم به راه مهدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
جوادی آملی، عبدالله (1389)، امام مهدی موجود موعود، قم، اسراء
جوادی، محسن (1386)، نظریه ایمان در عرصه کلام و قرآن، قم، معارف
جهانگیری، محسن (1369)، احوال و آثار و آرای فرانسیس بیکن، تهران، علمی و فرهنگی
حائری، محمدمهدی، «آثار فردی و اجتماعی عدالت مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص219
خاتمی، سیدمحمد (1380)، از دنیای شهر تا شهر دنیا، چ دهم، تهران، نی
رادمنش، عزتالله (1361)، قرآن، جامعه شناسی اتوپیا، تهران، امیر کبیر
راسل، برتراند (1365)، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، پرواز
راوندی، قطبالدین (1409ق)، الخرائج والجرائح، قم، موسسه امام مهدی
سعدی، حسینعلی، «جامعه مهدوی آرمان شهر نبوی» (1381)، انتظار، ش5، ص251
ـــــ، «پاسخگویی رمز حکومت عدل مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص235
سهرابی، صادق، «با انتظار در خیمه اش دراییم» (1381)، انتظار، ش5، ص195
ملاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی) (1383)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، تصحیح محمد خامنهای و غلامرضا اعوانی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا
ـــــ، (1354)، المبدا و المعاد، مقدمه و تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران انجمن حکمت و فلسفه
صافی گلپایگانی (بیتا)، منتخب الاثر، چ هفتم، تهران، مکتبه الصدر
صدوق، محمدبن علی (1416)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، نشر اسلامی
طاهری، ابوالقاسم (1374)، تاریخ اندیشه سیاسی در غرب، تهران، قومس
طباطبائی، محمدحسین (1386)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه
عنایت، حمید (بیتا)، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران، دانشگاه تهران
فارابی (1358)، سیاست مَدَنیه، ترجمه جعفر سجادی، تهران، انجمن فلسفه ایران
ـــــ، (1401ق) اندیشههای اهل مدینه فاضله، ترجمه جعفر سجادی، چ دوم، تهران، زبان و فرهنگ ایران
ـــــ، (1890)، الجمع بین رأیی الحکیمین، بیجا، الزهرا
فولکیه، پل (1370)، فلسفه عمومی یا مابعد الطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران، دانشگاه تهران
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم (بیتا)، ینابیع الموده، قم، مکتبه محمدی
قوامی، سیدصمصام الدین، «مدیریت، عدالت، مهدویت» (1383)، انتظار، ش14، ص187
کاپلستون، فردریک (1375)، تاریخ فلسفه، سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، سروش
کرینستون، جولیوس (1377)، انتظار مسیحا در آیین یهود، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
کلینی، محمدبن یعقوب (1388ق)، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه
لین تونی (1380)، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، فروزان روز
مجلسی، محمدباقر (1379ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، تهران، المکتبه الاسلامیه
مطهری، مرتضی (1387)، مجموعه آثار، چ پنجم، قم، صدرا
مفید، محمدبن محمد (1308)، الارشاد، بیجا، بینا
موحدیان عطار، علی (1388)، گونهشناسی اندیشه منجی در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب
موسوی اصفهانی، محمد تقی، (1381)، مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، قم، ایران نگین
آرمان شهر زمینی که در آن از دغدغههای زندگی طبیعی اثری نباشد، آرزوی دیرین بشر است که اندیشه بزرگترین فلاسفه دنیا را به خود مشغول ساخته است. بزرگانی چون سقراط و افلاطون به این بحث پرداخته و ارسطو به این تفکرات نظم منطقی داده است. در اسلام هم اندیشهورانی چون فارابی و ملاصدرا در صدد تبیین آن برآمده اند
این مجال از میان تمامی آرمان شهرها در پی مقایسهای گویا از آرمان شهر یونان باستان و مدینه فاضله مهدوی است و تفاوت آن دو را در نگاه دنیوی صرف یا دنیوی- اخروی دانستن مدینه بیان داشته است. در مدینه مهدوی همه چیز به سمت کمال مطلق در حرکت بوده و خساست و اسراف جائی ندارد؛ تمامی مردم هم مسئولیتپذیر هستند
در این مقاله با ارائه تبیین مدینه فاضله یونانی شباهتهای آرمان شهر افلاطون با مدینه فاضله مهدوی را بیان نمودهایم و پس از بیان نواقص آن، مدینه مهدوی را آرمان شهری زمینی تعریف کردهایم که در عین رفع دغدغههای دنیوی انسان راه به افق بلندی دارد که با نگاه دنیوی صرف قابل تبیین نیست
کلیدواژهها: آرمان شهر، مُثُل، خدا محوری، جامعه مهدوی
حقیقت و ماهیت حیات هنوز بر بشر مخفی است. شاید بشر هیچگاه هم از این راز سردرنیاورد، تا آنجا که در حافظه تاریخ به یاد مانده است، انسان هیچگاه از رؤیای بهزیستی فارغ نبوده است. رؤیای مزبور در زندگی انسان به گونههای گوناگونی تبلور یافته است. بارزترین نمونه آن در اندیشه «مدینه فاضله» دیده میشود. آرمان شهری که در آن اثری از دغدغههای موجود جامعه بشری نیست. بحث از این مدینه، طلیعه حرکتی برای گذر از وضع موجود به سوی وضع مطلوب است
بهشت موعود زمینی، علاوه بر بهشت آسمانی، رؤیای همیشگی انسان بوده و گمان نمیرود تا پایان تاریخ تغییری در آن ایجاد شود. اما همین اندیشه در میان اوراق تاریخ، تعینات گوناگونی یافته است که این خود نشان از اهمیت این موضوع در دایره اندیشه بشری دارد
این مقاله، تحریری است بر این موضوع؛ تحریری از نگاه مذهب و اندیشههای دینی
برای فهم خصوصیات مدینه فاضله و ارتباط آن با اندیشه دینی، به ناچار ابتدا باید تصویری از اندیشه «مدینه فاضله» در قرائتهای گوناگون آن ارائه نمود تا تعینات گوناگون این اندیشه را بازیابیم. از آنجایی که چنین بحث دامنهداری از حوصله یک مقاله خارج است، در این مقاله تنها به دو رویکرد از میان اندیشمندان یونان باستان و اسلام میپردازیم
با پیگیری مشخصات دو شیوه تفکر یاد شده، تلاش شده تا با برداشتی صحیح از این موضوع، مواضع مذهب را در بحث از آرمان شهر، به عنوان یک امر جامع، در برابر یک آرمان زمینی بازیابیم
در طول تاریخ، نگاه اندیشهوران به مدینه فاضله از دریچهای خاص، براساس نابسامانیهای جامعه خودشان بوده است. دیدگاه افلاطون عمدتاً سیاسی است. وی از این منظر، به نابسامانیها مینگرد و بر همین اساس هم راه حل ارائه میدهد. او مینویسد
زمامداران عموماً به وسیله یک نوع جنون غیرطبیعی حکومت کردهاند. این جنون چیزی نیست که کسی بتواند آنرا تعلیم دهد یا تعلیم گیرد؛ یعنی این جنون علم نیست، پس حکومت زمامداران بر اساس صحیح و علمی و بر پایه فلسفی نیست. لذا زمامداران نمیتوانند حکومت خوب به وجود بیاورند (پازارگاد، 1359، ص79)
افلاطون مشکل جامعه زمان خودش را کنار نهادن فلاسفه دانسته، معتقد است: «در این نظام صاحبان قدرت از حکمت و فضیلت بهدور هستند، فلذا به تدریج دچار حرص و فزونخواهی و تکاثر اموال میگردند» (همان)
حکومت دموکراسی هم در نظر افلاطون، یکی از منفورترین حکومتهاست؛ چراکه مردم در حالی بر سرنوشت خود مسلط هستند که قدرت اندیشه و قضاوت صحیح را ندارند. حکام هم به دلیل خوشامد آنان سعی خواهند کرد احکامی صادر کنند که خوشایند مردم باشد. این امر در نهایت به فروپاشی جامعه میانجامد. سایر نظامها هم اشکالات خود را دارند؛ نظام الیگارشی یا حکومت ثروتمندان، حکومت اقلیت بوده و انتهایش از هم پاشیدگی اجتماع است. در نهایت، هم نظام ستمگری، ظالمانهترین نوع نظامی بود که میتوانست حاکم باشد (پازارگاد، 1359، ص478 و ص488-493). با توجه به این نظامها و انتقادات سخت وی بر هر یک از این نظامها، راهبرد وی در مدینه فاضلهاش انسانمدار نیست، بلکه حالتی فلسفی دارد و او را درصدد حل یک معضل فلسفی نشان میدهد
افلاطون از یک سو، در نظریه «مُثُل» خود به این نتیجه میرسد که حقیقت، لزوماً دارای ویژگی ثبات و کلیت است. بر این اساس، از بیثباتی وضع سیاستهای موجود به این نتیجه کاملاً معقول میرسید که نظامهای موجود، نمیتوانند نظام سیاسی ایدهآل بوده و جامعه تحت سلطه خویش را به سامان و صلاح راهنمون کنند. بنابراین، باید دنبال یک نظام سیاسی باثبات بود. افلاطون این نظام باثبات را در جامعهای میبیند که فرمانروایش کسی باشد که به مقام درک حقایق (مُثُل) رسیده است؛ چراکه او به واسطه اتصال با عالم حقیقت، مصالح مردم را بهتر از خودشان تشخیص میدهد و تصمیم او به حقیقت نزدیکتر است. پس، مشکلات جوامع زمانی به پایان میرسد که فیلسوفان (فلاسفه حقیقی)، به مقام شهریاری برسند یا شهریاران فیلسوف باشند
;بلکه به عقیده من مفاسد نوع بشر، هرگز نقصان نخواهند یافت، مگر آنکه در شهرها، فلاسفه پادشاه شوند، یا آنان که هماکنون عنوان پادشاهی و سلطنت دارند، به راستی و جداً در سلک فلاسفه درآیند و نیروی سیاسی با حکمت تواماً در فرد واحد جمع شود (افلاطون، 1360، ص 545؛ مطهری، 1387، ج21، ص49-50)
از جمله امتیازاتی که افلاطون برای فلسفه حقیقی برشمرده، این است: رغبت برای شناخت همه واقعیتهای اصیل؛ عداوت و خصومت با دروغ و محبت حقیقی به صدق و خلوص؛ پست شمردن لذات جسمی؛ بیاعتنایی به مال و ثروت؛ علو ادراکات و آزادی اندیشه؛ عدالت و اخلاق لطیف؛ سرعت انتقال در خاطرات و قدرت یادآوری محفوظات و فطرت منظم و قانونی (گادامر، 1382، ص 80 و افلاطون، 1360، ص 546)
بافتٍ «شهر مرادِ» او را جامعهای طبقاتی تشکیل میدهد. در رأس این جامعه، طبقه حاکم قرار دارد که طبقه بافضیلتتر و به یک معنی اشراف جامعه است که تفاوت جوهری با سایر طبقات دارد. وی دروغگویی را برای رهبران جامعه جایز میداند. البته دروغ مثل دارو است که تجویز آن باید با حکم پزشک باشد: «اگر دروغ گفتن برای کسی مجاز باشد، فقط برای زمامداران شهر است که هر وقت صلاح شهر ایجاب کند، خواه دشمن و خواه اهل شهر را فریب دهد» (افلاطون، 1360، ص152)
افلاطون کمال مطلوب را از نظر فردی، در عدل و از نظر اجتماعی، در حکومت فلاسفه میداند.البته تحقق چنین جامعهای، همانند مُثل او جنبه تخیلی دارد. خود او هم به رؤیایی بودن چنین جامعهای اعتراف میکند. برای وی اساساً مهم نیست که چنین جامعهای به وجود آید یا نه (افلاطون، 1980م، ص548 و 1360، ص314). البته افلاطون، از آرمانهای دیگری چون آرمان عدالت و اعتدال در مدینه فاضله سخن میگوید. اما رویکرد این مباحث فلسفی و سیاسی است
اعتدال مدینه عبارت است از: تبعیت لازم و مقتضی فرمانبرداران از فرمانروایان. عدالت مدینه در این است که هرکس، بدون دخالت در کار دیگران، مواظب و متوجه کار خود باشد; مدینه وقتی عادل است که تمام طبقات و افرادی که طبقات از آنها ترکیب و تألیف شده است، وظائف مربوط به خود را به طریقی شایسته و صحیح انجام دهند (کاپلستون، 1375، ص313)
این نوع نگرش، در تمام تاریخ تمدن یونان باستان به چشم میخورد؛ ارسطو نیز آرمان شهر خود را با یک نوع قرائت فلسفی- سیاسی بیان میکند. وی در ابتدا تأسیس نظام سیاسی را در جهت رفع نابسامانیها دانسته، میگوید: «هدف جامعه سیاسی نه تنها زیستن بلکه بهزیستن است» (ارسطو، 1358، ص123)
ارسطو، محور و غایت جامعه سیاسی را سعادت انسان میداند. وی سعادت را در بهکارگیری فضیلت دانسته و فضیلت را در دانایی و اعتدال جستوجو میکند. بنابراین، از نظر وی جامعه سیاسی مطلوب، جامعهای است که در رأس هرم آن، کسی باشد که از دانایی و فضیلت بیشتری برخوردار است. البته چون دانایی تنها ملاک فضیلت نیست، بلکه اعتدال نیز از مهمترین شاخصههای اصلی است، ارسطو ضابطه و دستورالعمل مطلقی در ارتباط با بهترین شیوه زندگی و نظام سیاسی جامعه ارائه نمیدهد، بلکه ترجیح میدهد ضابطهای قابل انطباق با شرایط گوناگون، پیش روی ما قرار دهد. ازاینروی میگوید
معیار ما، در تعیین بهترین سازمان حکومت; آنچنان روش زندگی و حکومتی است که بیشتر مردمان و کشورها را آسانیاب و پذیرفتنی باشد; سعادت راستین در زیستن بافضیلت، فارغ از هر قید و بندی است و فضیلت هم در میانهروی است. از اینجا برمیآید بهترین گونه زندگی، آن است که بر پایه میانهروی و در حدی باشد که همه کس بتواند به آن برسد (ارسطو، 1358، ص178-179)
با دقت و تأمل در نظرات افلاطون و ارسطو به این نتیجه رهنمون میشویم که در هیچ یک از این دو دیدگاه، ردپایی از تفکرات جدید انسان مدارانه قرون جدید به چشم نمیخورد. قرینه دیگر مؤید این مدعا، پذیرش بردهداری از جانب این هر دو فیلسوف است. ارسطو رسماً در بخشهایی از کتاب سیاست خود به بحث بردهداری میپردازد (ارسطو، 1358، بخش2، ص7-16). افلاطون نیز به طور کلی اساس نظام مدینه فاضله را بر تفاوت سرشت و گوهر انسانها نهاده و بر این باور است که عدهای از مردم در طبیعت خویش فرودست آفریده شدهاند و جنس وجودی آنها از آهن و برنج است. دسته دیگر، که سرشت آنان از طلا و نقره وجود یافته، شایسته سروری و فرمانروایی هستند. صلاح فرودستان بندگی و فرمانبری از بالادستان است. وی سه طبقه براى مردم قایل است که عبارتاند از: پیشهوران، سپاهیان و سیاستمداران. وی ارزش طبقاتى آنان را به ترتیب به آهن، نقره و طلا تشبیه مىکند و گروه سوم را داراى استعداد طلایى و لایق تربیت معرفى کرده، مىنویسد
مأموران، فرزندان افراد نخبه شهر را به پرورشگاه برده، به پرستارانى که در محلهاى جدا، در شهر اقامت خواهند داشت، مىسپارند. ولى اطفال افراد پست و آنهایى را که با نوعى نقص به دنیا آمدهاند، در محلى مخفى و دور از انظار پنهان خواهند کرد (همان، 1980، ص202 و 315-316)
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
پیش درآمد
الف:کلیات
ولایت در اصطلاح
ولایتمداری
پیشرفت
پیشرفت سیاسی
ولایتمداری و پیشرفت سیاسی
ولایت، امّت، پیشرفت
ب: جامعه ولایتمدار و پیشرفت سیاسی
شاخصهای حوزه بینش
معرفتشناسی
هستیشناسی
خدا باوری
خدا محوری
اعتصام به حبل الاهی
ج: انسانشناسی(عبودیّت)
هویت انسانی
عبودیّت و کمال
اختیار سیاسی
د: فرجام شناسی(قیامت)
اعتقاد به جاودانگی انسان
بازگشت به خدا
یوم الحساب
شاخصهای حوزه رفتار
عمل صالح سیاسی
بصیرت سیاسی
اطاعت پذیری
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دفتر عقل و آیت عشق، تهران، طرح نو،چاپ سوم 1385
ارسطو، سیاست، ترجمه: حمید عنایت، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی: 1386
ـــــ، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه: محمد حسن لطفی، تهران، طرح نو:1385
افلاطون، مجموعه آثار، (جمهوری، مرد سیاسی، قوانین) ترجمه محمدحسن لطفی، چ سوم، تهران، خوارزمی، 1380
بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، تهران، خدمات فرهنگی رسا،1377
بدیع، برتران، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، تهران، قومس، 1376
تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهسندخت خوارزمی، تهران، خوارزمی، 1371
جعفری، محمدتقی، شرح نهج البلاغه، چ هفتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376
جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم (ص) در قرآن)، قم، اسراء، 1376
ـــــ، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، چ یازدهم، قم، اسراء، 1379
حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، بیجا، بینا، بیتا
حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، چ یازدهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
ـــــ، در آمدی بر معرفتشناسی و مبانی معرفتدینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
ـــــ، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
حسینى همدانى، سیدمحمد حسین، انوار درخشان، تهران، لطفی، 1404ق
حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف: دائره المعارف جامع اسلامی، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، 1385
راش، مایکل، جامعه و سیاست؛ مقدمهای بر جامعه شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، سمت،1377
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپ یازدهم، قم: انتشارات اسلامی، 1378
طوسی، خواجه نصیر الدین، اخلاق ناصری، تصحیح: مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی: 1369
العسل، ابراهیم، توسعه در اسلام، ترجمه: عباس عرب، مشهد، شرکت نشر،1378
قرشى سید على اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1371
کاپلستن، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران: علمی فرهنگی،چاپ سوم، 1375
کدیور، محسن،حکومت ولایی، تهران: نشر نی، چاپ اوّل، 1377
لاریجانی، محمدجواد، تدین، حکومت و توسعه، تهران:موسسه فرهنگی اندیشه معاصر،1377
لاک، جان، نامهای در باب تساهل، ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم، تهران، نشر نی، 1377
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ دوم، 1379
ـــــــــــ، جامعه و تاریخ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر 1368
ـــــــــــ، حقوق و سیاست، تحقیق و نگارش: محمد شهرابی، قم، مؤسسه امام خمینی، 1377
ـــــــــــ، نظریه سیاسی اسلام، تحقیق و نگارش: کریم سبحانی، چاپ دوم، قم، مؤسسه امام خمینی، 1388
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، چاپ ششم،1370
مکارم شیرازى ناصرى، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374 ش
موسوی خمینی، سیدروحاله، آداب الصلاه (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، تقریرات فلسفه، مقرر سید عبد الغنى اردبیلى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا
ـــــ، سر الصلاه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
ـــــ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
نصیری، محمد، حقوق بین الملل خصوصی:(کلیات، تابعیت، اقامتگاه)، تنظیم و ویرایش: مرتضی کاخی، تهران:آگاه، 1372
هابز، توماس، لویاتان، ترجمه حسین بشریه، تهران، نشرنی، 1380
هانتینگتون، ساموئل، موج سوم دمکراسی در پایان سده بیستم، ترجمه احمدشهسا، تهران: علمی فرهنگی،1373
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، ناشر: دار صادر، چاپ سوم، 1414 ه ق.
احسایى، ابن ابى جمهور، محمد بن على، عوالی( غوالی) اللئالی العزیزیه، قم، دار سید الشهداء للنشر،چاپ اول، 1405 ه.ق
بحر العلوم، محمد بن محمد تقى، بلغه الفقیه، تهران، ناشر: منشورات مکتبه الصادق، چاپ چهارم، 1403 ه ق
بحرانى سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت،1416 ق
بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالثقلین، چاپ اوّل،1420ق
برقى، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
بهبهانی، سید علی، مصباح الهدایه فی إثبات الولایه، با اشراف رضا استادی، قم،مدرسه دارالعلم، چاپ چهارم،1418ق
حائرى تهرانى میر سید على، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1377 ش
خمینى، سید روح اللَّه موسوى، کتاب البیع، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدسسره).
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، مصحح: صفوان عدنان داودى، بیروت، ناشر: دار العلم، الدار الشامیه، چاپ اول، 1412 ه ق.
سلامی، عباس، بحوث استدلالیه فی ولایه الفقیه، قم : عرش اندیشه،1385
صادقى تهرانى محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1365 ش
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، قم، مکتبه آیه الله المرعشی، چاپ دوم، 1404 ق.
طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1417 ق
طباطبایى بروجردى، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429 ه ق
طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372 ش
طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، مصحح: سید احمد حسینى، تهران، ناشر: کتابفروشى مرتضوى، چاپ سوم،1416ه ق.
طوسی،(شیخ طوسی)، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390
عبدالرازق، علی، الاسلام و اصول الحکم، نقد و تعلیق، ممدوح حقّی، بیروت، منشورات دار مکتبه الحیاه، 1966
عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولى محلاتى، چاپ چهارم قم، اسماعیلیان، 1415 ق
فارابی، أبونصر، محمدبن محمد، السیاسه المدنیه، تهران، سروش، 1376
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، منشورات الهجره، چاپ دوم، 1410 ه ق
فیض کاشانى، محمد محسن، الوافى، مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى، اصفهان، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی 7، چاپ اول، 1406 ه ق.
کلینی، محمدبن یعقوب،اصول کافی، اسوه، چاپ دوم، 1372
کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء (ط-الحدیثه)، قم، ناشر: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم،بیتا، چاپ اول
لارى،سیدعبدالحسین، مجموع الرسائل، قم، ناشر: مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول،1418ق.
مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه و النشر، چاپ اول، 1402 ه ق
نائینى، میرزا محمد حسین بن عبد الرحیم غروى، منیه الطالب فی حاشیه المکاسب، مقرر: شیخ موسى بن محمد نجفى خوانسارى، تهران، ناشر: المکتبه المحمدیه، چاپ اول، 1373 ه ق.
نجفى، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، مصحح: شیخ عباس قوچانى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،بیتا، چاپ هفتم
نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، ناشر: مؤسسه آل البیت :، چاپ اول، 1408 ه ق
در اندیشه اسلامی، خداوند خالق و مالک عالم هستی است و تصرّف در ملک او نیازمند اذن و اجازه میباشد. پیشرفت سیاسی مستلزم تصرّف در عالم تشریع بوده و این تصرف نیز مشروط به اذن و اجازه مالک است. ولیّ الاهی، که در پیامبر(ص)، ائمه(ع) و در عصرغیبت، در فقیه عادل و با کفایت متجلی میگردد، تنها کسی است که از سوی خداوند مأذون و مأمور بوده تا در راستای هدف خلقت، در این عالم تصرّف نماید. ازاینرو، پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام عمل صالح سیاسی، از که توسط افرادِ ماذون از سوی ولیّ امر، در جهت سعادت انسانی برای برپایی عدالت و دستیابی به حیات طیبه، تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور میگردد. تحقق این امر مبتنی بر عبودیت الاهی، و فرجامشناسی و باور به زندگی در سرای آخرت میباشد. در این صورت، جامعه از شاخصهایی همچون عمل صالح سیاسی، بصیرت سیاسی و اطاعتپذیری، که شرط تحقق پیشرفت سیاسی است، بهرهمند خواهد شد، ازاینرو، پیشرفت سیاسی در جامعه ولایی، تنها بر اساس نظریه انتصابی ولایت فقیه متصور است؛ سایر دیدگاهها در این مورد، ارتباط مستقیمی با پیشرفت سیاسی نخواهند داشت. به عبارت دیگر، پیشرفت سیاسی در صورتی محقق خواهد شد که انسان با اختیار سیاسی خویش، ولایت ولیّالاهی را برگزیده و با انجام عمل صالح سیاسی، خویشتن را مطیع اوامر او گرداند
واژگان کلیدی: خلقت، ملکیت، ولایت، تصرّف، پیشرفت، پیشرفت سیاسی ولایتمداری
با شکلگیری اوّلین جوامع بشری، یکی از پرسشهایی که همواره مورد گفتگوی اندیشمندان در دورههای مختلف تاریخ بوده، پرسش از حقّ حاکمیت میباشد. چگونگی پاسخ به این پرسش، موجب شکلگیری انواع گوناگون حکومتها و تمدنهای متفاوت شده است. اما در اندیشه اسلامی، تنها کسی که به دلیل برخورداری از ربوبیت تکوینی و تشریعی، دارای ولایت بوده و از حقّ حاکمیّت و تصرّف در موجودات عالم و از جمله انسان دارد، خداوند متعال است. ولایت تشریعی خداوند در عالم از طریق انبیا و اولیای او متحقّق میگردد. تنها این نوع ولایت و حاکمیّت است که با هدف خلقت بشر سازگاری دارد. از این رو، تنها در سایه چنین ولایتی است که انسان تکامل و تعالی مییابد. بر این اساس، ولیّ خداوند محور امور جامعه به شمار میآید و موجب شکلگیری مدنیّت ولایی میگردد
در اندیشه اسلامی، هدف غایی تمامی ابعاد پیشرفت، دستیابی بشر به تعالی و تکامل همه جانبه است. در این میان، افزون بر اینکه حوزههای دنیایی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان میبخشد، راه تعالی و تکامل و رسیدن به قرب حقّ را طی میکنند. لازمه دستیابی به این امر، تربیت صحیح انسان بر اساس تعالیم دینی توسط اولیای الاهی است. این مهم، در دوران حضور، توسط ولیِّ معصوم(ع) و در عصر غیبت، به وسیله فقیه عادل جامعالشرایط محقّق میگردد. بر این اساس، در یک جامعه دینی، دستیابی به پیشرفت، تکامل و تعالی در صورتی محقق میشود که افزون بر برخورداری افراد جامعه از بینش و باور ولایی، حوزههای گوناگون جامعه اعم از ساختار سیاسی، فرهنگی و حقوقی و نیز حوزههای رفتارهای، اعم از گروهها و نخبگان و شهروندان، در امر تحقّق نظام ولایی، و تبعیّت از دستورات ولی فقیه مشارکت نمایند. از این روی، این تحقیق تلاش دارد تا شاخص ولایتمداری در پشرفت سیاسی اسلامیـ ایرانی را واکاوی نموده و بایستههای نظام ولایی را بیان کند
برای اصطلاح «ولایت» تعریفهای گوناگونی ارائه شده است. هر یک از این تعاریف، به جنبهای از شؤون «ولی» توجه دارد. به عنوان نمونه، مرحوم نائینی در تعریف «ولایت» بیان میکند که ولایت نوعی ریاست بر مردم در امور دینی و دنیایی، زندگی و آخرت ایشان است.1 مرحوم بحر العلوم ولایت را حفظ مردم و رعایت مصحلت آنان در امور دنیا و آخرت و ضرورت جلوگیری از فساد یا افساد آن چیزی میداند که به مصلحت مردم باشد.2 میرزا فتاح شهیدی معتقد است: ولایت این است که انسان والی و حاکم بر سرزمینی گردد. در واقع ولایت، مباشرت انسان بر امر دیگران و اقدام نمودن او بر کاری است، به این دلیل که او قادر بوده و تسلّط بر امور دارد
برخی دیگر، ولایت را نوعی رهبری ربانی، خالی از وحی تلقی میکند که خداوند متعال برای اداره امور بندگانش و برعهده گرفتن مصالح آنان، بر اساس قانون الاهی تا رسیدن به عدالت به برخی از بندگان خویش واگذار نموده است.4 عدهای نیز در تعریف ولایت، به آثار و لوازم آن اشاره داشته و ولایت را به نفوذ عمل5 یا کسی که محل رجوع رعیت6 است، تعریف نمودهاند. از سوی دیگر، برخی نیز ولایت را سلطنت بر فرد یا اجتماع تصور نموده و ولایتِ زعامت را به معنی رهبری اجتماعی ـ سیاسی و دینی برای رفع نیاز اجتماع و دین معرفی نمودهاند
به نظر میرسد، آنچه را که میتوان به عنوان تعریف اصطلاحی «ولایت» بیان کرد، این است که ولایت، عبارت است از: رهبری و اداره امور دینی و دنیوی مردم بر اساس قوانین الاهی برای دستیابی به عدالت و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت که لازمه آن فرمان دادن و فرمانپذیری میباشد
انبیا و ائمه اطهار(ع) برخوردار از ولایت تکوینی و تشریعی میباشند. از این رو، ایشان واسطه فیض الاهی در عالم هستند و سامان یافتن امور دنیا و آخرت انسانها، جز از طریق تمسّک به ایشان در تمامی امور میسّر نخواهد بود. ولیّ خدا به اذن الاهی بر تمامی رخدادهای عالم هستی تسلّط داشته و هیچ اتفاقی از نظر ایشان پنهان نخواهد ماند، و جز به اراده او تحولی در عالم رخ نخواهد داد.8 به لحاظ تشریعی نیز ولیّ الاهی، قطب9 و محور10 انتظام امور تشریعی عالم بوده و سامان یافتن امور تشریعی عالم، جز از طریق ایشان، که مرتبط با وحی و برخوردار از عصمت است، ممکن نخواهد بود.11 در عصر غیبت امام معصوم(ع) نیز به دلیل استنباط احکام تشریعی از قرآن کریم و بیان و سیره معصومین(ع) توسط فقیهان، ایشان محور و مدار امور تشریعی در این دوره به شمار آمده و دارای ولایت تشریعی میباشند. از بین فقهای جامعالشرایط رهبری، کسی که متصدّی امر حکومت گردد، در واقع مدار و محور انتظام امور سیاسی و اجتماعی تلقی خواهد شد
بنابراین، ولایت مداری، یعنی در حوزه فردی، اجتماعی و سازمانی ولایت، قطب و محور همه اندیشهها، رفتارها، موضعگیریها و حرکتها میباشد و تمامی نهادها و سازمانهای مردمی و حکومتی، مدیران و افراد، خود را با ولی امر هماهنگ و همراه سازند.12 ولایتمداری فرمانی میشود که مومنان و نهادها در همه ابعاد، نسبت به جانشین خدا و تجلیبخش حاکمیّت الهی، که به صورت طولی در عالم اعمال میشود، تعبّد خردمندانه و تبعیّت کامل داشته باشند و به حکم همان عقلی که آنها را در برابر خدا تسلیم و متعبد نموده، در مواضع فکری و اقدامات عملی تابع بیچون و چرای ولی امر بوده و به الزامّات آن متعبّد و پایبند باشند
«پیشرفت» در ابعاد گوناگون زندگی بشر، امری مطلوب و معقول است. تلاش انسان در زندگی، برای بهبود وضعیت خویش، و دستیابی به وضع مطلوب میباشد. علاوه بر معقول بودن پیشرفت، منابع دینی نیز بر ضرورت سیر به سوی کمال و پیشرفت انسان تأکید دارند، بهگونهای که ایستایی و عدمتحرک در ابعاد گوناگون زندگی را مورد نکوهش قرار دادهاند.14مطالعه در سیر زندگی بشر نیز انسان را به این امر رهنمون خواهد نمود که پیشرفتهای زیادی در ابعاد گوناگون زندگی بشر شکل گرفته است. نکته اساسی در بحث پیشرفت، جهتی است که انسان به سوی آن در حرکت است. مفهوم پیشرفت، به تنهایی نشان دهنده این جهت نیست و آنچه مسیر این حرکت را معین میکند، مبانی اندیشهای است که انسان به آن باور دارد
«پیشرفت»، معادل واژه «Progress» در انگلیسی، دارای کاربردهای «اسمی» با معنای پیشروی، پیشرفت، رشد و توسعه میباشد. در کاربرد «فعلی» نیز به صورت فعل «متعدی» به معنای، پیشبردن و جلو بردن و در کاربرد فعل «لازم» نیز به معانی پیشرفتن، پیشرفت کردن، ترقی کردن و ارتقاء یافتن به کار رفته است.15 در زبان فارسی نیز به صورت اسم و مصدر و با ترکیب «پیشرفت کردن» استعمال فعلی دارد.16 وجه جامع تمامی کاربردهای این واژه، «جلو رفتن» و «ترقی کردن» است
واژههای متعددی هممعنا یا دست کم به لحاظ کاربرد، مشابه پیشرفت باشند؛ واژههایی همچون توسعه، تنمیه، رشد، تطور و بهبود یا مطلوب. در این میان، آنکه بیش از سایر واژگان کاربرد داشته و به گفتمان تبدیل شده، واژه «توسعه» است. وجه مشترک همه کاربردهای لغوی و اصطلاحی توسعه، مفهوم «تغییر» است
«پیشرفت سیاسی» به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت، دارای جایگاهی پراهمیّت و اساسی است. تمامی ابعاد پیشرفت، وابسته به کارآمدی بالای نظام سیاسی است. بهگونهای که میتوان گفت: پیشرفت سیاسی، اساس پیشرفت یک کشور بوده و سایر انواع پیشرفت، فرع پیشرفت سیاسی است.17 این پیشرفت سیاسی و مدنی است که همواره میتواند انسجام مردم را چنان قوی کند که به راحتی تاب تحمّل سختیهای اقتصادی و فشارهای خارجی را بیاورند
اجمالاً، توسعه سیاسی، بر آن است که همه جوامع از مراحل پیدرپی توسعه سیاسی میگذرند و از جوامع ابتدایی سنتی، آغاز و به جوامع مدرن صنعتی تبدیل میشوند.19 توسعه سیاسی، در واقع توصیف فرایند غربی شدن جوامع و یا دستکم توصیه به آن، برای برون رفت از وضعیت موجود است. وضعیت مطلوب، وضعیتی است که فرهنگ و اندیشه غرب آن را برای سایر جوامع ترسیم نموده و جوامع با پذیرش ابعاد گوناگون توسعه و از آن جمله توسعه سیاسی، الزامّات و پیامدهای آن را نیز خواهند پذیرفت
به نظر میرسد، برای جایگزینی مفهوم «پیشرفت سیاسی» به جای مکاتب «توسعه سیاسی» و ارائه تعریفی متفاوت، توجه به چند نکته ضروری است: اوّل، توجه به ابعاد مختلف مادّی و معنوی مفهوم توسعه و پیشرفت لازم است. دوم، توجه به اعتقادات، اصول و مبانی باورها و فرهنگهای گوناگون و ارائه تعریفی سازگار با این مبانی ضروری است. سوم، اگرچه تعاریف پسینی بیانگر یک مفهوم بر اساس شواهد موجود آثار یک رخداد است، اما در تدوین الگو، که نقشه جامع، و پیمودن راه برای رسیدن به هدفی خاص است، استفاده از تعاریف پیشینی، که بیانگر جهت حرکت است، مناسبتر میباشد. و چهارم، به دلیل نهفته بودن اصول و مبانی خاص در فضای مکتب توسعه سیاسی، به هیچوجه استفاده از این مفهوم در اندیشه بومی اسلامی ـ ایرانی توصیه نمیشود
بنابراین، میتوان گفت: «پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام هر عمل صالح سیاسی، که توسط افراد حقیقی یا حقوقی، با اذن یا اجازه ولی امر، در جهت سعادت انسانی برای برپائی عدالت20و دستیابی به حیات طیّبه تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور میگردد».21 این تعریف، افزون بر توجه به جنبههای مادّی و معنوی پیشرفت سیاسی و ابتنای بر اعتقادات و اصول دینی، به عوامل پیشرفت و موضوع و غایت آن توجه داشته و به دلیل پیشینی بودن تعریف، میتواند بیانگر الگو و نقشه جامع سیاسی تلقی شود. بر این اساس، پیشرفت سیاسی نتیجه اعمال صالح سیاسی است که با اذن یا اجازه ولیّ امر در جامعه متحقّق میشود. اذن ولی، در مواردی است که فرمانی از سوی ولی امر برای تحقّق امری در جامعه صادر گردیده و اجازه او جایی است که عمل صالحی با توجه به ظرفیتهای نخبگان موجود جامعه، تحقّق یافته و مورد رضایت و تأیید ولی امر قرار گیرد
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.