پروژه دانشجویی تحقیق رابطه حرمت خود بر همدلی نوجوانان با pdf دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق رابطه حرمت خود بر همدلی نوجوانان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
روش تحقیق
جامعه آماری، گروه نمونه و روش نمونهگیری
ابزار گردآوری اطلاعات
یافتههای پژوهش
نتیجهگیری
منابع
ابوالقاسمی، عباس، «اعتباریابی و روایی مقیاس بهره همدلی برای دانشآموزان دبیرستانی»، مجله مطالعات روانشناختی، دوره پنجم، شماره 4، زمستان
احمدی، محمدرضا، «مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده»، معرفت، مرداد 1385، ش 104، ص 18 – 25
آذربایجانی، مسعود و همکاران، روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، 1382
آری، دونالد، و دیگران، روش تحقیق در تعلیم و تربیت، ترجمه وازگن، سرکیسیان و دیگران، تهران، سروش، 1380
بازیاری، مهتاب، «بررسی مقایسهای ویژگیهای شخصیتی، عوامل تنیدگیزا، شیوههای مقابله و شرایط اقتصادی و اجتماعی دختران فراری و غیرفراری»،پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1380
باعزت، فرشته و صدقپور، بهرام صالح، «مقایسه ابعاد حرمتخود در دانشآموزان نارساخوان و عادی پایههای سوم تا پنجم ابتدائی شهر تهران»، مجله مطالعات روانشناختی، زمستان 1387، ش 17، ص 65 تا 80
براندن، ناتانیل، روانشناسی عزتنفس، ترجمه قراچهداغی، مهدی، تهران، نخستین، 1379
بشارت، محمدعلی، «بررسی رابطه کمالگرایی و حرمتخود در دانشآموزان پیشدانشگاهی»، مجله روانشناسان ایرانی، پاییز 1383، ش 1،ص 21 تا 30
بیابانگرد، اسماعیل، روشهای افزایش عزتنفس در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، 1376
پوپ، الیس، مکهال، سوزان و کریهد، ادوارد، افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه تجلی، پریسا، تهران، رشد، 1374
التمیمی، عبدالواحد محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم: نشر مکتبه الأعلام الأسلامیه، 1366
الحرانی، ابومحمدالحسن، تحفالعقول عن آلالرسول(ص)، قم، نشر مکتبه البصیرتی، 1400ق
حرّعاملی، محمدبنحسن، وسائلالشیعه، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1403ه.ق
درویزه، زهرا، «بررسی رابطه همدلی مادران و دختران دانشآموز دبیرستانی و اختلالات رفتاری دختران شهر تهران»، مجله علمی پژوهشی زنان، سال اول، ش 3، زمستان
ذراتی، ایران، امینیزدی، امیر، آزادفلاح، پرویز، «رابطه هوش هیجانی و سبکهای دلبستگی»، مجله تازههای علوم شناختی، شه 29، بهار
رحیمینژاد، عباس، «بررسی تحولی هویت و رابطه آن با حرمتخود و حالت اضطراب در دانشجویان دوره کارشناسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تابستان و پاییز 1380، ش 158 و 159، ص 477 تا 500
رمضانی، ولیالله، شمس اسفندآبادی، حسن و طهماسبی، شهرام، «بررسی پیامدهای هیجانی سبکهای دلبستگی در دانشجویان»، فصلنامه پژوهشی در سلامت روانشناختی، دوره اول، ش اول، بهار 1386
زرشقانی، مسعود، «هنجاریابی و اعتباریابی مقیاسهای همدلی و رفتار مدنی – سازمانی»، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه اصفهان، 1384
شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا؛ راهی به سوی همدلی و سلامت روان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383
شجاعی، محمدصادق، «رابطه میزان توکل به خدا با حرمتخود»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382
شعاعکاظمی، مهرانگیز، «نقش حرمتخود در رفتار کمکخواهی دانشآموزان»، معرفت، آذر 1383 – ش 84، ص 101 تا 108
شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403 ه.ق
غضنفری، فیروزه، «رابطه مفهوم خود و سلامت روانی در فرهنگ شرق و غرب»، مجله پژوهش زنان، بهار و تابستان 1385، ش 14، ص 121 تا 140
فتحیآشتیانی، علی، «ابعاد شخصیتی دانشآموزان تیزهوش و عادی»، مجله مدرس علوم انسانی، تابستان 1376، ش 3، ص 47 تا 60
فیضآبادی، زهرا، ولی الله فرزاد و مهرناز شهرارای، «بررسی رابطه همدلی با سبک های هویت و تعهد در دانشجویان رشتههای فنی و علوم انسانی»، فصلنامه مطالعات روانشناختی، دوره 3، ش 2، تابستان
کیومرثی، محمدرضا، «رابطه جهتگیری مذهبی با عوامل شخصیت»، معرفت، اسفند 1382، ش 75، ص 59 تا 77
گلپرور، محسن، عریضی، حمیدرضا و مدنی قهفرخی، سعید، «نقش نگرش به رفاه اجتماعی در رابطه همدلی و گرایش اجتماعی با عدالت اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال نهم، ش 32، 1388
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، الوفاء، بیروت، 1404ق
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، دارأحیاء التراث العربی، بیروت،، 1403ق
محمدی ریشهری، محمد، منتخب میزانالحکمه، قم، دارالحدیث، 1383
محمدی، نورالله، «بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمتخود روزنبرگ»، مجله روانشناسان ایرانی، تابستان 1384، ش 4، ص 313 تا 320
منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک؛ تحول روانی از تولد تا پیری، تهران، سمت، 1378
ورثینگتون، اورت ال و دابلیو.بری، جک و پاورت، لس و حیدری، مجتبی (مترجم)، «کینهتوزی، گذشت، دین و سلامتی»، مجله نقد و نظر، بهار و تابستان 1383، ش 33 و 34
Anderson V.L. (1993).Gender differences in altruism among holocaust rescuers. Journal of social Behavior and Personality, 8, 43-
Baron R.A.,& Byrne D. (1997): Social Psychology, 8th ed., Allyn and Bacon
Batson, C. D., Bolen, M. H., Cross, J. A., &Neuringer-Benfiel (1986). Where is the altruism in the altruistic personality Journal of Personality and Social Psychology, 52, 212-
Batson, C.D. (1991). The altruism question: Toward a social-psychological answer. Hillsdale: Erlbaum Associates
Benson, P. and B. Spilka (1973).God image as a function of self-esteemand locus of control. Journal for the Scientific Study of Religion 12: 297-310
Brothers, L. (1990).The neural basis of primate social communication. Motivation and Emotion, 14, 81-
Buie, Dan H. (1981). Empathy: Its nature and limitation. Journal of the American Psychoanalytic Association, 29, 281-
Cheung, C.K. & Lee, J.J. & Chan, C.M . (1994). Explicating filial piety in relation to family cohesion. Journal of social Behavior and Personality, 9, 565-
Coopersmith, S. A, The Antecedents of self Esteem, Sanfrancisco, CA: W. H. freeman,
D’Ambrosio, F, Olivier, M, Didon, D &Besche, C, (2009). The basic empathy scale: A French validation of a measure of empathy in youth, Personality and Individual Differences, 46 (2), 160-
Davis M.H., Luce C., & Kraus S.J. (1994). The heritability of characteristics associated with dispositional empathy. Journal of Personality, 62, 369-
Feshbach, N. D., &Feshbach, S. (1969). The relationship between empathy and aggression in two age groups.Developmental Psychology. P: 127-
Feshbakh, N. D. (1978). Studies of Empathic Behavior in Children, Progress in Experimental Psychology Research. Vol. 8. Academic Press, New York
Freud, Sigmund. (1905). Jokes and their relation to the unconscious. SE, 8: 1-
Greenson, Ralph R. (1960). Empathy and its vicissitudes. International Journal of Psycho-Analysis, 41, 418-
Jolliffe, D & Farrington, D.P, (2006). Developmental and validation of the basic empathy scale, Journal of Adolescence, 29 (4),589-
Kalliopuska, M. (1992).Attitudes towards health, health behavior, and personality factors among school students very high on empathy. Psychological Reports, 70, 1119-
Lucase, R., Diener, E., and suh, E. (1996).”Discriminant Validity of Subjective Well-Being Measures”.Journal of personality and social psychology 73:1141-57
Macmillan, P. (2005). International Dictionary of Psychoanalysis, Volume 1: empathy , Gale, Michigan
Manstead, A, (1992).Gender differences in emotion. In: A. Gale and M.W. Eysenck, Editors, Handbook of individual differences biological perspectives, Wiley, Oxford
McCullough, M. E., Worthington, E. L., Jr, & Rachel, K. C. (1997).Interpersonal forgiveness in close relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 321-
Monto, M., Zgourides, G. & Harris, R. (1998). Empathy, Self-Esteem, and the Adolescent Sexual Offender, Sexual Abuse: A Journal of Research and Treatment, Volume 10, Number 2, 127-
Reber, A. S. (1995). Dictionary of psychology.London, Penguin Books. Second edition, P
Salovey, P, Stroud, L R, Woolery, A and Epel, E S (2002). “Perceived emotional intelligence, stress reactivity, and symptom reports”, Psychology and Health, vol. 17 no.5, pp.611–627
Sroufe, L. A. (1989). Relationships, self, and individual adaptation. In A. J. Sameroff& R. N. Emde (Eds.), Relationship disturbances in early childhood: A developmental approach (pp. 70-94). New York: Basic Books
Strayer, J & Roberts, W, (1989). Children’s Empathy and Role Taking: Child and Parental Factors, and Relations to Prosocial Behavior, Journal of Applied Developmental Psychology, Volume 10, Issue 2, P 227-
Tice, D.M., Bratslavsky, E., &Baumeister, R.F. (2001). Emotional distress regulation takes precedence over impulse control: If you feel bad, do it! Journal of Personality and Social Psychology, 80, 53-
Trobst K.K., Collins R.L., &Embree J.M. (1994). The role of emotion in social support provision: Gender, empathy and expressions of distress. Journal of social and Personal Relationships, 11. 45-
Ungerer, J.A., Dolby, R., Waters, B., Barnett, B., Kelk, N., &Lewin, V. (1990). The early development of empathy: Self-regulation and individual differences in the first year. Motivation and Emotion, 14, 93-
Waterman,A.S (1992).Identity as an aspect of optimal Psychological funtioning-in Adams,G.R.,Gullotta, T.P.,Montemayor,R(eds), Adolescent identity formation-sage publication
Widlcher, Daniel. (1993). L’analyse cognitive du silence en psychanalyse: Quand les mots viennentàmanquer. Revue internationale de psychopathologie, 12, 509-
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه سطح حرمت خود با همدلی دانشآموزان مقطع سوم دوره راهنمایی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانشآموزان مقطع سوم راهنمایی بخش روزانه شهر قم از هر دو جنس (مذکر و مؤنث) تشکیل میدهند. از تمام جامعه آماری، تعداد 220 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شده است. شایان توجه است که در این تحقیق، از نمونهگیری تصادفی طبقهای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که: رابطه معناداری بین متغیرهای حرمت خود و همدلی، وجود ندارد، اما متغیر حرمت خود و زیرمقیاسهایش، رابطه منفی و معناداری با زیرمقیاس اندوه شخصی و رابطه مثبت و معناداری با زیرمقیاس دیدگاهپذیری دارند. این پژوهش نشان میدهد که جنسیت، با میزان همدلی رابطه داشته و میزان همدلی دختران بیش از پسران است.
کلیدواژهها: همدلی، حرمت خود، نوجوان.
در خلال نیم قرن گذشته، «حرمت خود» بهعنوان یکی از سازههای اصلی شخصیت، همواره مورد توجه روانشناسان بوده است. که حرمت خود برای انسان، به منزله سرمایه ارزشمند حیاتی، از عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیتهاست. بهطور کلی فرایندهای شناختی، احساسات، انگیزهها، برقراری روابط با یکدیگر، شیوه زندگی، تصمیمها و انتخابهای انسان بهطور قابل توجهی، تحت تأثیر میزان حرمت خود و اعتماد به نفس افراد است. حرمت خود بر همه سطوح زندگی انسان تأثیر میگذارد. نتایج برخی از تحقیقات حاکی از آن است که چنانچه نیاز انسانها به حرمت خود ارضا نشود، نیازهای گستردهتر، مانند نیاز به خودشکوفایی و پیشرفت یا درک استعداد بالقوه، محدود میماند. دو نیاز اساسی بشر که در بیشتر نظریههای روانشناسان و نیز پژوهشهای آنها درباره خصوصیات روانی انسان مشاهده میشود، نیاز به حرمت خود و احتیاج به احساس امنیت است،1 ازاینرو حرمت خود بالا و همخوانی خود، شاخصهای اصلی بهداشت روانی تلقی شدهاند
حرمت خود از جمله مفاهیمی است که بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران در چند دهه اخیر بدان توجه کرده و یکی از موضوعهای مهم جنبههای فردی، اجتماعی و روانشناختی است. موضوع حرمت خود از نظر قدمت، از مباحثی که عالمان و فیلسوفان تعلیم و تربیت در گذشته داشتهاند، نشئت میگیرد. در طول هزاران سال گذشته، گزارشهای تاریخی، دیدگاههای فیلسوفان و اندیشمندان بر این مطلب گواهی دارند که برای انسان هیچ حکم ارزشیای مهمتر از داوری و قضاوت وی در مورد خودش نیست
ویلیام جیمز از کسانی است که نخستین بار در اثری با عنوان اصول روانشناسی بر ضرورت حرمت خود تأکید کرده است. همزمان با او، جامعهشناسانی، مانندچالز کولی4 به بررسی حرمت خود پرداخته و آن را به منزله نیاز حیاتبخش آدمی توصیف کردهاند. در واقع، با پیدایش رویکرد روانیـ اجتماعی، محققانی نظیرهورنا،5 فروم6 و سالیوان7 به بررسیهای نظامداری درباره حرمتخود پرداختند، اما اوج مطالعات در اینباره و قلمداد کردن آن به مثابه یک سازه شخصیتی، در آثار انسانگرایانی، مانند راجرز8 و مازلو دیده میشود
پارهای از محققان نیز نشان دادهاند که انسان مانند شیء، دو ارزش ابزاری و درونی دارد. این دو بعد، به ترتیب به جنبه های کنشی و کیفی انسان بازگشته و تشکیلدهنده ابعاد اصلی حرمت خود به حساب میآیند؛ ابعادی که در چهارچوب دو مؤلفه احترام (صلاحیت، استعداد و سطح عملکرد) و تمایل یا علاقهمندی (هویت اجتماعی، منش اخلاقی و جذابیت) متمایز میشوند. این نویسندگان نشان دادهاند که حرمت خود کلی در دو سطح صلاحیت خود و علاقه به خود قابل جداسازی است. صلاحیتخود، نوعی تجربه شخصی ارزشمند است که فرد در آن، خود را عامل عمل احساس کرده، هوشیارانه و هدفمند به کسب تجربه پرداخته و پیامدهای مورد علاقه و نیاز خود را از رهگذر تمرین و تجربه به دست میآورد. بنابراین، سطح صلاحیت خود میتواند جهتگیری مثبت یا منفی داشته باشد. اینگونه جهتگیریها معمولاً در مقایسه با منبع قدرت درونی فرد و سطح کارآمدی وی، سمت و سوی منفی یا مثبت پیدا میکنند. علاقه به خود، بهعنوان بعد دیگر حرمتخود نیز شرایط و عوامل تجربه مفیدی را برای فرد بهعنوان یک موجود اجتماعی فراهم میآورد. رشدیافتگی علاقه به خود، نوعی احساس ارزش اجتماعی است که فرد درون خود آن را تجربه میکند
برخی دیگر از پژوهشگران، حرمت خود را به منزله نوعی بازخورد تلقی کردهاند؛ بازخوردی که میتواند به صورت کلی (مانند بازخورد نسبت به دانشگاه، جامعه و;) یا به شکل خاص یا موردی (مانند جذابیتهای موقعیتی و با کیفیت یا گروه خاصی از دانشگاه) باشد. افزون بر این، بازخورد، دو مؤلفه اساسی شناختی (تجسم فرد از چیز خاصی، مانند شخص، گروه، شیء و;) و عاطفی (جهتگیری مثبت یا منفی به شخص، گروه، شیء و;) دارد.11 از نظر براندن،12 ارزشیابی فرد از خویشتن به اندازه مسئله مرگ و حیات برای وی اهمیت دارد، زیرا چون ارزشیابی شخص از خویشتن، آثار برجستهای در جریان فکری، احساسات، تمایلات، ارزشها و هدفهای وی دارد، کلید فهم تمامی رفتارهای اوست و به منظور شناخت حالات روانی انسان و پیبردن به روحیات او، باید به طبیعت و میزان حرمت خود و معیارهای قضاوت وی درباره خویشتن آگاهی یافت
شیهان13 از حرمت خود سالم به منزله نیاز اساسی انسان و چیزی که به او پیوسته است و برای دستیابی به آن تلاش میکند، یاد کرده است. مازلو14 در طبقهبندی نیازهای انسان، نیاز به احترام و حرمت خود را از نیازهای اساسی و عالی دانسته و درباره اهمیت و کارکرد آن چنین میگوید
ارضای نیاز حرمت خود، به احساساتی، از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید بودن در جهان منتهی خواهد شد، اما بیاعتنایی به این نیاز موجب احساساتی، از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود
همچنین او معتقد است که حرمت خود، حوزههایی از جمله نگرش به خود، آگاهی داشتن از استعدادهای خود و تصدیق آنها، روشهای مقابله با شکست و توانایی مقابله با چگونگی نگرش دیگران درباره خود را دربر میگیرد
بسیاری از روانشناسان در طول سالها به این نتیجه رسیدهاند که حرمت خود، منعکسکننده تفاوتی است که میان خودپنداره واقعی (چه کسی هستم؟) و خودپنداره آرمانی (دوست داشتم چه کسی باشم؟) درک میکنیم. هرچه فاصله بین این دو نوع «خود» بیشتر باشد، «حرمتخود» فرد، پایینتر خواهد بود.17«خودآرمانی» تصویری از فردی است که مایلیم باشیم. وقتی خود ادراک شده و خود آرمانی با هم منطبق باشند، حرمت خود بالاست. برای مثال، دانشآموزی که آرمانهای تحصیلی بالایی داشته و دانشآموز موفقی نیز هست، احساس خوبی درباره خودش دارد و ارزیابی مثبتی نیز از ویژگیهای خود خواهد داشت. برعکس، دانشآموزی که خودآرمانی اجتماعی دارد، اما در عالم واقع، دوستان کمی دارد، حرمت خود ضعیفی دارد. این مطلب، بیانگر تفاوت خود درک شده و خودآرمانی است که در نهایت، مشکلاتی را در خصوص حرمت خود در پی دارد
رابطه هویتیافتگی بهعنوان منزلت مطلوب هویتی با ابعاد کنشوری بهینه روانشناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. واترمن19 طی مروری بر پژوهشهای انجام شده در این زمینه، رابطه هویتیافتگی را با حرمت خود بالا، اضطراب و افسردگی پایین، هدفمند بودن، همکاری و کمک به دیگران، ظرفیت صمیمیت بالا و برخی جنبههای تفکر انتزاعی، گزارش کرده است. کروگر20 نیز با اشاره به نتایج پژوهشهای مختلف، رابطه سردرگمی هویت را با حرمت خود پایین، استقلال پایین، پایینبودن سطح قضاوت اخلاقی (اخلاق پیشقراردادی یا قراردادی)، سطح بالای ناامیدی، فاصلهگرفتن از دیگران و انزواطلبی و نیز استفاده از سبکهای شناختی کمتر پیچیده در مقایسه با هویتیافتگی و بحرانزدگی، گزارش کرده است
بسیاری از تحقیقات توانستهاند که همخوانی مثبتی بین دینداری و حرمتخود، نشان داده و تنها تعداد اندکی از آنها عدم رابطه بین آن دو را گزارش کردهاند. نتایج یک نظرسنجی ملی امریکایی ـ افریقایی در سال 80 نشان میدهد که دلمشغولی مذهبی با حرمتخود، همبستگی دارد. در پژوهشی از نوجوانان کاتولیکِ ایتالیایی که از پنج فرهنگِ مختلف بودهاند، همبستگی مثبتی بین دین و حرمت خود یافت شده است.22 بنسون و اسپیلکا23 بین حرمتخود و تصور مثبت از خدا در بین دینداران، به یک همبستگی دست یافتهاند
از میان شاخصهای مختلف کنشوری بهینه روانشناختی، بهرهمندی از حرمتخودِ مناسب و اضطراب پایین به سبب نقش آنها در سلامت روانی، اهمیت بیشتری دارند. بسیاری از مطالعات انجامشده در خصوص رابطه حرمت خود و مقوله هویت است. نتایج پژوهشهای مختلف نشاندهنده وجود حرمت خود بالاتر در افراد هویتیافته است، در حالی که سطح حرمت خود سایر منزلتهای هویتی، پایینتر است.24 حاصل حرمت خود، یعنی ارزش و احترامی که فرد برای خویشتن قائل است. همچنین حرمت خود یکی از تعیینکنندههای اصلی افکار، عواطف، بازخوردها و رفتارهای شخصی شمرده میشود. تأثیر متقابل حرمت خود و تجربههای موفق و شکست در زمینههای مختلف آموزشی و غیرآموزشی، در پژوهشهای مختلف، بررسی و تأیید شده است. کوپر اسمیت25 با مطالعات وسیع خود در مورد حرمت خود، به این نتیجه رسیده که افراد دارای سطح بالای حرمت خود در مقایسه با افراد دارای سطح حرمت خود پایین، استرس، اضطراب، درماندگی و نشانههای روانتنی کمتری داشته و حساسیت کمتری در برابر شکست و انتقاد نشان میدهند
حرمت خود، پیشبینیکننده قوی برای رضایت از زندگی در میان مردمان شمال امریکاست. البته این امر در مناطق مختلف متفاوت بوده و یافتههای بینفرهنگی اخیر خاطرنشان میکند که نیرومندی رابطه بین حرمت خود و رضایت از زندگی در بین فرهنگها بهطور قابل ملاحظهای متفاوت است.27غضنفری در پژوهش خود، ضمن بحث در مورد چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ در شکلگیری مفهوم خود، رابطه بین الگوی فرهنگی جمعمداری و حرمت خود با بهزیستی در دختران ایرانی و کانادایی را بررسی کرده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که تمایلات جمعی در دختران ایرانی نقش مهمی در شکلگیری مفهوم خود و سلامت روانی دارد، در حالیکه حرمت خود فردی در دختران کانادایی نقش بیشتری در سلامت روانی ایفا میکند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تجربیات مدون وظایف یک معلم در قبال دانش آموزان با pdf دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تجربیات مدون وظایف یک معلم در قبال دانش آموزان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
معلم به خوبی می تواند دریابد
لکنت دانشآموز، وظایف معلم
به دانشآموزی که لکنت دارد فرصت بیشتری بدهید
لکنت و اضطراب
نقش والدین
نقش معلم
راههای کم کردن لکنت
طرز برخورد معلم با دانشآموز بیشفعال
بررسی مسایل دوزبانگی تحصیلی دانش آموزان
تعریف و انواع دو زبانگی
روشهای دو زبانه شدن
نظام آموزشی و پیامدهای شناختی، عاطفی دو زبانگی
دو زبانگی و آموزش در کشورهای دیگر
وضعیت تحصیلی دانش آموزان دو زبانه
پیشینه پژوهش
شکوفایی مهارت خواندن در دانشآموزان ابتدایی
خواندن
مراحل به کمال رسیدن در خواندن
نگرانی از مدرسه
نگرانی و اضطراب
فشار روانی در گروههای مختلف سنی ، معنای متفاوتی دارد
راه حل کلی
کنار آمدن با دانشآموزان حساس
40 پیشنهاد برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
منابع
1ـ روانشناسی تربیتی، (دکتر محمد پارسا ـ انتشارات سخن ـ جلد اول بهار 1374)
2ـ اردونز، ویکتور (1998). یادگیری برای دانستن، فقیهی قزوینی مترجم مجموعه مقالات آموزش و پرورش برای قرن بیست و یکم در منطقه آسیا و اقیانوس آرام، تهران: انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت
3ـ روف، علی، نفیسی. عبدالحسین. فقیهی قزوینی، فاطمه، مهرمحمدی، محمود. کریور، پروین (1378). مترجم مجموعه مقالات آموزش و پرورش برای قرن بیست و یکم در منطقه آسیا و اقیانوس آرام، تهران انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت
4ـ نظرینژاد، محمدحسین. (1372). مترجم، آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان. چاپ دهم انتشارات آستانه قدس رضوی
5ـ لوی، ارپیه، مبانی برنامهریزی درسی و آموزشی، ترجمه: فریده مشایخ، چاپ سوم، انتشارات آموزش و پرورش، تهران،
معلمی یا کار یک معلم ( بخصوص کار معلمان در مقطع ابتدایی) را میتوان سخت ترین کار ممکن نامید . به عنوان مثال یک معلم ابتدایی باید طریقه برخورد با بسیاری از مشکلات نظیر بیش فعالی کودکان ، اضطراب و استرس کودکان ، لکنت کودکان ، دانش اموزان دو زبانه و دیر اموزی دانش آموزان و صدها مورد دیگر که مجالی برای انها نیست را بداند به واقع باید یک روانشناس باشد . پژوهش حاصل گوشه ای از تجربیات معلمی را به نمایش می گذارد
معمولا کودک همراه با نگرانی و تشویش قدم به مدرسه می گذارد. اولین تجربه ای است که خانواده را ترک می گوید و به محیط ناشناخته ای وارد می شود. اشخاصی را پیرامون خود می بیند که گمان می برد آرامش و آسایش را از او خواهند گرفت و ابداً معلوم نیست با او چه رفتاری خواهند داشت. وادراش می کنند در غربتی سنگین تنها بماند و ساعاتی طولانی را بگذارند، که به جای مادری مهربان کسی به نام معلم بر او حاکم است. معلم هر چه خوب و صمیمی باشد در اولین ماههای دبستان برای او بیگانه است. و راستی هم چقدر دشوار است، کودکی که در خانه استقلال داشته و به میل خود روزش را می گذرانده و تحت مراقبت مادرش محیطی امن و آسوده برایش فراهم شده و آنچه دلش می خواسته انجام می داده به یک باره و به سادگی همه ازادی خود را از دست بدهد و مجبورش کنند که در محیط ناشناسی مطیع مقررات خاصی باشد. آنچه گفتند انجام دهد و هر نوع حرکت دلخواه او تحت کنترل باشد و به اموری وادارش سازند که هیچ رغبتی به انجام دادن آنها در خویشتن احساس نمی کند
جدایی از خانواده برای او یک مصیبت است و وحشت او از محیط تازه مشکلی دیگر. کودکانی که قبلا به کودکستان رفته اند آمادگی بیشتری از خود نشان می دهند و به راحتی محیط تازه را می پذیرند و سختی سازش با مدرسه در مورد آنها به حداقل می رسد، گر چه همین ماجراها را هنگام ورود به کودکستان به شکلی دیگر داشته اند. شاید تعداد کودکانی که با رغبت و نشاط روزهای اول کودکستان و دبستان را گذرانده اند بسیار کم باشد، اما پدر و مادر و معلم وظیفه حساس و مهمی در طرز تلقی پذیرش کودک بر عهده دارند
خانواده است که باید مدتها قبل از شروع سال تحصیلی آمادگی و شوق مدرسه رفتن را در کودک به وجود آورد. حس علاقه، اعتماد و کنجکاوی او را نسبت به محیط مدرسه و کلاس برانگیزد و او را مشتاق سازد تا انتظار روزهای ورود به مدرسه را بکشند. بهتر است گاهگاهی او را به مدرسه نزدیکشان ببرند تا موقع تعطیل کلاسها بچه هایی را که با نشاط و فریادهای شوق انگیز از مدرسه خارج می شوند ببیند و این گروه پرخروش شوق بودن در جمع او را در او برانگیزد. از برنامه هایی که در مدرسه تدارک می بینند، از نقاشی و ورزش و سرود خواندن و بازیهای دسته جمعی و خلاصه آنچه نزدیکتر به ذوق کودک است در او زمینه سازی کنند. تصوری که کودک از مدرسه دارد در پذیرش و پیشرفت او به نحو عجیبی تاثیر خواهد گذاشت. اما مصیبت اصلی آنجاست که وقتی وارد مدرسه می شود خلاف انتظار و امیدش را مشاهده کند
در این مرحله است که معلم باید در الگوی تمام عیار آرزوهای یک کودک جلوه کند و محیط کلاس را دلپذیر و جالب سازد. اوست که قادر است شوق به مدرسه آمدن و علاقه به بودن در کلاس و حضور در مدرسه را در کودک به وجود آورد. وظیفه ی حساس بسیار مشکل معلم کلاس اول ایجاب می کند که به هر نحو صلاح می داند و تجربه کرده است حس اعتماد و دوستی کودک را به خویشتن معطوف دارد که کودک خود را در دامان مادر دیگری که هم مهربان و هم دلسوز و صمیمی است احساس کند. معلم کلاس اول باید خوددار، صبرو و پرحوصله باشد و بتواند خونسردی خویشتن را در برابر حرکات کودکانه و شیطنت های خاص آن گروه سنی حفظ کند و عکس العمل نشان ندهد و یا با تدبیر و سیاست کودکان را در مسیر دلخواه خودش بیندازد نه با تندی و جبر. اگر کودک در اولین تجربه اش شکست بخورد و خلاف انتظار و امیدش با سردی، تندی، اجبار، بی توجهی و عصبانیت مواجه شود سرخوردگی و بیزاری از مدرسه را در او به وجود می آورد. فرصتهای بسیار دیگری باید صرف باز گرداندن روحیه و علاقه مند ساختن او به محیط مدرسه بشود و کوشش در جهت تغییر مسیر فکری او. پس از آماده ساختن کودک است که معلم می تواند با روش خاص خود آموزش بدهد
کودک با معیارها و تجربه هایی که از محیط خانواده دارد اکنون دنیای ناآشنای دیگری را احساس می کند. اینجا دومین مرکز قدرتی است که برآینده و سرنوشت کودک تاثیر می گذارد. گر چه تاثیر عمیق خانواده را منکر نمی شویم اما محیط تازه، هم کلاسیها و معلم چیزهایی به کودک می دهند که خانواده از آن عاجز است. بارها دیده ایم که کودک رفتار یا خصوصیاتی پیدا کرده که خانواده نمی تواند در برابر آن بایستد و گاه نیز در بعضی جنبه ها آموخته های خانوادگی آنقدر قوی است که هیچ چیز دیگر نمی تواند جایگزین آن شود. و گاه می بینیم که معلم آنقدر در کودک نفوذ پیدا کرده که جز صحبت و اظهار نظر او چیز دیگری برایش مطرح نیست و همواره از گفته های معلمش حجت می آورد و جز اظهار نظر او بر رأی کسی اعتمادی ندارد و معلم دانا و علاقه مند چه خوب می تواند از این فضای مطمئن و زمینه ی بکر سود جوید
عامل دیگری که در دنیای امروز بر ذهن و شخصیت کودک و حتی بزرگسالان هجوم می آورد تلویزیون است. این پدیده اعجاب آور که به سادگی خود را در اطاق هر خانه جا داده است یکی از عوامل عجیب و بسیار مؤثر شکل بخشیدن و جهت دادن به ذهنیات و خصوصیات اخلاقی و حتی رفتاری جوامع است عوامل اجتماعی دوستان و خلاصه هرچیزی که به نحوی برسر راه کودک قرار می گیرد در او تاثیر می گذارد. کنجکاوی و میل به یادگرفتن کودک را به فراگرفتن و تاثیرپذیری می کشاند. پرداختن به این مسائل را به بحثی دیگر موکول می کنیم
به هرحال دنیای کودک پس از خوگرفتن به مدرسه گسترش می یابد دوستان تازه پیدا می کند، خودش را تطبیق میدهد، کم کم محدودیتها و بستگیهای خودش را با خانواده ضعیف تر می بیند، تلاش و کوششی می کند، عصبانی یا خوشحال می شود. اگرسالهای اوله مدرسه خوشایند و بر مبنا و اصولی درست باشد کودک همیشه توجه و دلگرمی را به کلاس و مدرسه حفظ می کند. و اگر با بی توجهی و یأس و سردی چند سالی به مدرسه رفته باشد همیشه از کلاس گریزان است و دوست دارد هر چه زودتر مدرسه تعطیل شود و او باز به میان خانواده خود باز گردد. در هر دو صورت سایه معلم را بالای سر او می بینم که در او چه احساسی را پرورش داده است
معلم و خانواده باید بدانند که آیا کودک به مدرسه علاقه مند است یا از آن نفرت دارد آیا کاری که می کند مورد علاقه اش است یا مجبور به انجام دادن آن است و از ترس توبیخ و تنبیه به آن کار می پردازد؟ از دوستی با همکلاسانش لذت می برد و یا اصلا بی تفاوت است؟ آیا نحوه رفتارش در خانواده چگونه است و یا تغییری در آن بوجود آمده؟ رفتارش در مدرسه و کلاس چگونه است. باید بپذیریم که اگر کودکی گریز پا می شود و یا نسبت به درس و مدرسه بی علاقه است در درجه ی اول معلم و مدرسه در این امر مقصرند. این معلم است که می تواند جنبه های رفتاری و پیشرفت کودک را تشخیص دهد و بر نحوه ی کار و عکس العملهای او نظارت داشته باشد. و باز این معلم است که باید همه ی نارساییها و ضعفهای کودک را با مدرسه و خانواده در میان بگذارد و از آنها استمداد جوید. کودکانی را می بینیم که فعال نیستند، پیشرفت چندانی ندارند و اصلا در کلاس توجهی به درس و تعلیم ندارند. روحیه ی بشاش و پرتحرک خود را از دست داده اند. در اینجا باز پای معلم به میان می آید که از مشکلات این کودک مطلع بشود. آیا نقص عضوی دارد، گوشش نمی شنود، بیمار است، گرفتاری خانوادگی دارد و از شرایط خانوادگی او اطلاع پیدا کند و با مشورت هم راهی برای نجات کودک بیابند
چه بسیارند کودکانی که خوب نمی شنوند و یا بینایی ضعیفی دارند و ابراز نمی کنند. ترس یا کمرویی موجب می شود که کودک همان شرایط جاری را بپذیرد و حتی روز به روز افت تحصیلی مشهودی داشته باشد، اما از بیان واقعیت واهمه کند و یا اصلا از وضعیت خود اطلاع نداشته باشد. معلم است که اگر متوجه این نقصان در کودک نشود لطمه ی شدیدی به او زده و به تدریح او را از درس و مدرسه بیزار کرده است. نمی توان همیشه این انتظار را از خانواده داشت. بگذارید، خود به عنوان یک خانواده از هر لحاظ به کودکانی که در اختیار داریم توجه کنیم
توجه و مراقبت ماست که از همان آغاز کودک کم کم خود را در مدرسه باز می شناسد و شخصیت واقعی خویش را از همان یافته ها و آموخته ها پرورش می دهد. کمک ماست که به آینده او شکل می بخشد و این معلم است که دنیای تازه را بر او منکشف می سازد. در سایه عنایت اوست که شوق درس خواندن یاد گرفتن و پیشرفت کردن در کودک جان می گیرد. معلم باید دردهای فردی مشکلات و مسائل شخصی کودک را بداند و بشناسد
معلم باید بداند که بچه هایی که در کلاس رو به روی او همه ساکت و آرام نشسته اند هر کدام با چه تصور و روحیه ای خانه را ترک گفته اند و ریزه کاریهای عاطفی آنها را احساس کند. این ارتباط هر چه عمیق تر باشد لذت بخش تر است و پیشرفت کار سریع تر. معلم باید با حوصله و مدارا به کشف کودک بپردازد
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تحقیق درآمدی بر نظریه شخصیت بر مبنای اندیشه دینی با pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق درآمدی بر نظریه شخصیت بر مبنای اندیشه دینی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
الف) روش پژوهش
ب) مبانی نظری مربوط به ماهیت انسان
ج) ساخت شخصیت
1 الگوی ریختشناختی
2 الگوی ابعادی عاملی
3 الگوی پویشی
4 الگوی دینی
د) مفاهیم اساسی
ه ) ابعاد شخصیت
و) تحول شخصیت
1 مبانی نظری تحول از دیدگاه اسلام
2 انواع تحوّل
ز) آسیبشناسی روانی
ح) شخصیت سالم در رویکرد دینی
بحث و نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
ابن بابویه القمی(الشیخ الصدق)، علل الشرایع، بیروت، داراحیاالتراث، 1414ق
احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغه، تحقیق:عبدالسلام محمد هارون، مصر، شرکه مکتبه مصطفی البابی و اولاده، 1404 ق
التمیمی الآمدی، عبدالواحد، غررالحکم، تهران، انصاری، 1371.
انجمن روانپزشکی امریکا، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ترجمه محمد رضا نیکخو، چ چهارم، تهران، سخن، 1388
باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، چ دوم، تهران، مدرسه، 1370
بشیری، ابوالقاسم، «ارزیابی و مقایسه سطح پرخاشگری و ارتباط آن با مولفههای شخصیت»، پایان نامه ارشد، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1378
ـــــ ، الگوی انسان کامل با رویکرد روانشناختی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1389
جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن،قم، اسرا، 1384
بینام، الحدیث، فرید، چ پنجم، بیجا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366
الحر العاملی، محمدبن حسن، وسایل الشیعه، قم، موسسه ال البیت، 1409 ق.
الحرانی، الحسن بن علی(ابن شعبه)، تحف العقول، تحقیق: علی اکبر الغفاری، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1404ق
دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی، چ نهم، تهران، سمت، 1387
راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق:صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالقلم، 1412ق
شجاعی، محمد صادق، نظریههای انسان سالم با نگرش به منابع اسلامی، قم، موسسه امام خمینی، 1389
شرفی، محمدرضا، مراحل تحول و رشد انسان، چ ششم، تهران، وزارت ارشاد، 1375
شولتز، دوان، نظریههای شخصیت، ترجمه یوسف کریمی، چ هفتم، تهران، ارسباران، 1387
طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، موسسه نشر اسلامی، 1370، ج 16
طبرسی، رضیالدین ابونصر بن فضل، مکارم الاخلاق، بیروت، موسسه اعلمی، 1392ق
فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1389
کریم زاده،صادق، «بنیانهای نظری تحول اخلاقی از دیدگاه قرآن» رساله دکترا، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1390
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، چ نهم، تهران، ارسباران، 1388
مای لی و ربرتو، ساخت، پدیدآیی و تحول شخصیت، ترجمه محمود منصور، چ پنجم، دانشگاه، 1387
محمدبن یعقوب الکلینی، تحقیق: علی اکبر الغفاری، بیروت، دارصعب و دارالتعارف، 1401ق
محمدی ری شهری، محمد، لعقل والجهل فی الکتاب واسنه، قم، دارالحدیث، 1421ق
_____ ، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1385
مصباحیزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1388، ج اول
ـــــ ، محمد تقی، به سوی او، چ دوم، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388
موسوی نسب کرمانی، سید محمد رضا، «بررسی تحول دعا در کودکان و نوجوانان»، پایاننامه دکتری، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
نوذری، محمود، «بررسی تحول ایمان به خدا در دوره کودکی، نوجوانی و آغاز جوانی»، پایاننامه دکتری، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1390
نورعلیزاده، مسعود، «رابطه خداآگاهی با خودآگاهی و تأثیر آن بر سلامت روان»، پایان نامه ارشد، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1390
هدف پژوهش حاضر آن است که با استفاده از آموزههای دینی، الگوی جدیدی با نگرش به متون دینی برای مطالعه شخصیت ارائه کند؛ الگویی که بر اساس آن بتوان ساخت، پدیدآیی و تحول شخصیت را تبیین کرد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده که ابتدا به شناسایی مفاهیم اساسی الگو در متون دینی پرداخته، سپس ارتباط این مفاهیم با یکدیگر در چارچوبی منطقی بررسی شده تا مؤلفههای اصلی ساخت شخصیت به دست آید. یافتههای پژوهش، حکایت از آن دارد که مفاهیم اساسی به دست آمده از متون دینی عبارتاند از: نفس، فطرت، عقل، جهل و قلب. نتایج پژوهش نشان میدهد که نفس بیانگر ساخت اولیه شخصیت است که درون خود، عناصری فطری و غریزی را دارد. این عناصر در تعامل با یکدیگر قرار میگیرند، سپس کل ارگانیزم با عوامل محیطی تعامل بر قرار میکند. این تعامل دو سویه جنبه کنشوری و پویشی شخصیت را نشان میدهد و حاصل آن پدیدآیی شخصیت است.
کلید واژهها: شخصیت، ماهیت انسان، نفس، فطرت، عقل، جهل و قلب.
در سال 1879م که علم روانشناسی بهعنوان یک دانش مستقل پا به عرصه وجود گذاشت، اهمیت و ضرورت بحث شخصیت هنوز برای برخی چندان روشن نبود، چه اینکه روانشناسان با روش آزمایشی به مطالعه فرایندهای روانشناختی پرداختند. این روش تنها میتوانست آن دسته از فرایندهای ذهنی، مثل احساس، ادراک و یادگیری را مطالعه کند که تحت تأثیر محرکهای بیرونی قرار داشته و بهوسیله آزمایشگران قابل دستکاری و کنترل بودند. بنابراین، با چنین رویکردی، دیگر امکان مطالعه موضوعی پیچیده و چند بعدی مثل شخصیت وجود نداشت
در دهه اول قرن بیستم «رفتارگرایی» توسط واتسون بهعنوان رویکردی غالب شکل گرفت. در این رویکرد، تصویری مکانیکی از انسان ارائه شد؛ یعنی انسان ماشینی بدون فکر تلقی شد که محرکهای گوناگون بر وی وارد میآیند و او متناسب با یادگیریهای قبلی خود، پاسخ مناسبی به هر یک از محرکها میدهد. رفتارگرایی، شخصیت را چیزی بیش از تجمع رفتارهای آموختهشده یا نظامهای عادتی نمیدانست. به موازات این رویکرد و شاید کمی زودتر، از اوایل قرن بیستم «اولین گروه از نظریهپردازان شخصیت، تحت عنوان «روانتحلیلگران جدید» به دور از خط فکری روانشناسی آزمایشی و با الهام از رویکرد روانتحلیلی فروید شکل گرفت. این گروه از نظریهپردازان بر خلاف رفتارگرایان، هم بر تمامیت انسان و کارکردهای او در دنیای واقعی تأکید ورزیده و هم به تأثیر نیروهای هشیار و ناهشیار در رفتار اعتقاد داشتند. در نتیجه، نظریهپردازان اولیه شخصیت در نظریه خود به گمانهزنی پرداخته و بیشتر بر استنباط به دست آمده از مشاهدههای رفتار بیماران خود متکی بودند تا به تحلیل خاصی که از روانشناسی آزمایشی نتیجه گرفته میشد
بنابراین، مطالعات شخصیت تا دهه سوم قرن بیستم در دو سنت جداگانه و با روشهای متفاوت ادامه داشت تا اینکه از دهه 1930م به بعد تغییرات چشمگیری رخ داد. در این دوره، چاپ کتابهای تخصصی متعدد، ارائه درسهای دانشگاهی و انجام پژوهشهای گوناگون در زمینه شخصیت و این آگاهی فزاینده که بعضی از جنبههای روانتحلیلگری را میتوان وارد روانشناسی کرد، مطالعات شخصیت را در روانشناسی امریکایی به حوزه رسمی منظمی تبدیل کرد. بدین ترتیب، روانشناسان متقاعد شدند که امکان گسترش مطالعه شخصیت وجود دارد
از نیمه دوم قرن بیستم، جنبش جدیدی بهنام جنبش استعدادهای بشری بهوجود آمد که حاصل آن، شکلگیری نیروی سومی در روانشناسی شد با عنوان «روانشناسی کمال یا روانشناسی انسانگرایانه». حامیان این جنبش با دیدی نو به ماهیت انسان، و با دیدی انتقادی به سنتهای قبلی، مدعیاند که انسان واجد ظرفیتهای بالقوه زیادی است و سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت را فراسوی بهنجاری میدانند. آنها بر این باورند که تلاش برای تحقق بخشیدن به تمامی استعدادهای بالقوه آدمی، امری ضروری است. به عبارت دیگر، رهایی از بیماری عاطفی یا نداشتن رفتار روانپریشانه برای اینکه فردی را سالم بدانیم کافی نیست. نداشتن بیماری عاطفی تنها نخستین گام ضروری به سوی رشد و کمال است و انسان پس از این گام، راهی دراز در پیش دارد
بنابراین، باید تغییرات اساسیتری، هم در زمینه روششناسی و هم در قلمرو منابع مطالعاتی در حوزه شخصیت رخ دهد، تا تحولی عمیق در زمینه مطالعات شخصیت پدید آید. در این پژوهش سعی بر آن است که گام کوچکی در همین راستا، برداشته شود
بحث درباره شخصیت و ارائه هر گونه اظهار نظری در این زمینه، مستلزم شناخت ماهیت انسان است، زیرا اول باید مشخص شود که انسان از چه ساحتهای وجودی بهرهمند است، چه صفات و انگیزههایی در وجود او نهفته است، چه کششها و غرایز و فطریاتی دارد، کدامیک از این خصوصیات، ذاتی اوست و بهطور طبیعی در وی یافت میشود و کدامیک از این خصوصیات، اکتسابی است. آیا اساساً انسان سرشتی مخصوص به خود دارد؟ یعنی آیا انسان پارهای از خصوصیات فراحیوانی دارد و این ویژگیها بهطور مشترک در همه افراد بشر یافت میشود یا نه، و در صورت وجود طبیعت مشترک، قلمرو آن کجاست؟
هدف اصلی پژوهش ارائه الگویی دینی برای مطالعه شخصیت است به گونهای که زمینه نظریهپردازی در باره «شخصیت» را فراهم نماید. از آنجا که ارائه الگو در باره شخصیت با نگرش به متون دینی از مباحث مهم و کلیدی است، بررسی جامع آن مستلزم آن است که دستکم در حوزه روانشناسی و دین، مورد مطالعه قرار گیرد. تحقیقاتی که تاکنون در این زمینه انجام گرفته، هرکدام از زاویهای خاص به موضوع نگریسته و در واقع، گوشهای از دنیای پهناور درون و ابعاد پیچیده شخصیت آدمی را از دیدگاه خود توصیف کردهاند و حاصل آن نظریههای است که ارائه شده. با وجود این، هنوز زوایایی از شخصیت آدمی بر ما پوشیده است که نیازمند پژوهشهای جدیدی است
به نظر میرسد که تاکنون مطالعات جدی و قابل توجهی در باره شخصیت با نگرش به منابع دینی انجام نشده است. و این فقر پژوهشی باعث شده افراد سطحینگر با برداشتهای ناقص و احیاناً نادرست به اظهار نظرهای خامی بپردازند و آنرا به دین نیز نسبت دهند. بنابراین، انجام پژوهشهای روشمند در موضوعات روانشناختی، به ویژه در حوزه شخصیت، امری ضروری و اجتنابناپذیر است
در این نوشتار، نخست به بررسی مبانی نظری و مفروضههای اساسی مربوط به ماهیت انسان با نگرش به منابع دینی پرداخته خواهد شد، زیرا منشأ بسیاری از مباحث در تفسیری است که از انسان ارائه میشود. آنگاه درباره مفاهیم اساسی و عناصر اصلی تشکیلدهنده نظریه شخصیت، بحث و گفتوگو صورت خواهد گرفت. با توجه به اهداف پژوهش این سؤالها در اینجا مطرح میشود
1 آیا مفاهیمی در منابع دینی وجود دارد که در تبیین ساخت و پدیدآیی شخصیت بتوان از آن سود جُست؟
2 فرضهای اساسی مربوط به ماهیت انسان با نگرش به منابع دینی کداماند؟
3 آیا برای مطالعه شخصیت میتوان الگوی دینی ارائه کرد، چگونه؟
با توجه به اینکه این پژوهش بر اساس دو حوزه دین و روانشناسی انجام شده است، در وهله نخست باید با مطالعه متون دینی به مفهومشناسی پرداخته، مفاهیم نزدیک به موضوع، یعنی شخصیت را در قرآن و روایات شناسایی کرده، سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به مفهومسازی پرداخته شود. در مرحله بعد ارتباط این مفاهیم را با یکدیگر در یک چهارچوب منطقی، بررسی کرده تا مؤلفههای اصلی ساخت اولیه شخصیت به دست آید
بحث در باره شخصیت و ارائه هر گونه اظهار نظری در این زمینه، مستلزم شناخت ماهیت انسان و مبانی مربوط به آن است، چه اینکه همه صاحبنظرانی که در باره انسان و ماهیت وی سخن گفتهاند بهطور ضمنی نوعی پیشفرض را در مورد انسان پذیرفتهاند. این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید موضع نگارنده در این زمینه با توجه به آموزههای دینی مشخص شود. بنابراین، نخست، مبانی وحیانی هستیشناسانه مربوط به ماهیت انسان، بررسی خواهد شد
منظور از مبانی وحیانی هستیشناسانه آن دسته از ویژگیهایی است که جنبه هستیشناسانه داشته و ناظر به ساحتهای وجودی انسان، جایگاه او در نظام هستی و هدف نهایی او است. این مبانی که روانشناسان از آن به مفروضههای اساسی یاد کردهاند، عبارتاند از
انسان موجودی دو ساحتی است؛ یعنی علاوه بر جنبه مادی و جسمانی از ساحت غیر مادی که عنصری ملکوتی و الهی است و در فرهنگ قرآنی از آن به «روح»3 تعبیر میشود، بهرهمند است، و حقیقت واقعیاش را نیز همین ساحت غیر مادی تشکیل میدهد
انسان سرشتی مخصوص به خود دارد که از آن به «طبیعت مشترک» تعبیر میشود و منظور از طبیعت مشترک، ویژگیهای فرا حیوانی است. این ویژگیها به یک سلسله امور فطری ناظر است که مقوِّم ذات انسان است و جنبه هستیشناختی دارد. قلمرو امور فطری در دو حوزه شناختها و گرایشهاست. البته باید توجه داشت که لازم نیست همه این امور فطری فعلیت داشته باشد، بلکه بیشتر آنها ظرفیتهای بالقوهای است که به تدریج به بروز و ظهور میرسد
انسان موجودی هدفمند است. منظور از هدفمندی آن است که در جهانبینی توحیدی، آفرینش انسان و جهان، هدف مشخصی دارد. و درمتون دینی، به ویژه قرآن تعابیری وجود دارد که به خوبی بیانگر این حقیقت است
انسان موجودی جاودانه است؛ یعنی زندگی او در این دنیا خلاصه نمیشود و مرگ پایان زندگی نیست، بلکه زندگی او در سرای دیگر استمرار مییابد و نتیجه اعمال خود را در آنجا خواهد دید
انسان کرامت ذاتی دارد؛7 یعنی در مقایسه با سایر موجودات از جایگاه برتری بهرهمند است، و این به علت آن است که انسان ظرفیتهای بسیار بالایی دارد به گونهای که او را در مقایسه با مخلوقات دیگر ممتاز کرده8 تا هم امانتدار الهی9 و هم شایسته مقام خلیفهاللهی قرار گیرد
انسان ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد.11 به عبارت دیگر، مبدأ و منتهای زندگی انسان مشخص، و هیچ گونه ابهام سر درگم کنندهای در آغاز و فرجام زندگیاش مشاهده نمیشود
انسان موجودی است که ذاتاً به کمال گرایش دارد. به عبارت دیگر، هیچ انسانی نیست که نقص وجودی خود را خوش داشته باشد. هر انسانی بهطور غریزی و فطری در پی آن است که روز به روز کاملتر شود.12 بنابراین، در مفروضه تعادل ـ تکامل که روانشناسان مطرح کردهاند، با توجه به گرایش ذاتی انسان به کمال، ماهیت انسان اساساً رو به تکامل است و رشد و کمال او به این دنیا محدود نمیشود، بلکه پس از مرگ نیز ادامه دارد. افزون بر این، انسان برای دستیابی به تکامل و اهداف عالی خود همواره تلاش میکند، اگرچه با برخی تنشها و مشکلات نیز روبهرو شود
انسان موجودی است مختار و دارای اراده آزاد؛13 یعنی بهرغم همه عوامل درونی، مانند غرایز و نیازها، و عوامل بیرونی، مانند مشوّقهای محیطی و با حفظ حاکمیت قدرت و اراده الهی، انسان قادر است افعالی را انجام دهد که اگر میخواست، میتوانست آنها را انجام ندهد و به گونهای دیگر عمل کند
انسان بهرهمند از نیروی عقل و اندیشه است، همان طور که نیروهای جهل نیز بر بعد زیستی او حاکماند. به عبارت دیگر، ساحتهای وجودی انسان همواره عرصه جدال و کشمکش نیروهای عقل و جهل است. برهمین اساس، انسان میتواند با استفاده از نیروی عقل فعالیتهای خود را به صورت منطقی انجام دهد یا تسلیم قوای جهل قرار گیرد و غیر منطقی ظاهر شود
انسان موجودی مسئول است؛14 یعنی سرنوشت او در گرو اعمال و رفتار اختیاری اوست و نتایج اعمال خود را خواهد دید15 و باید در مقابل آنچه انجام داده یا کوتاهیها و تقصیراتش پاسخگو باشد
انسان موجودی تغییرپذیر است.16 به عبارت دیگر، ماهیت انسان به گونهای است که مستعد تأثیرپذیری از تجربههای شخصی و عوامل ذهنی است و همچنین از عوامل وراثتی و ژنتیکی و عوامل محیطی متأثر میشود، اما اینکه سهم کدامیک بیشتر است، به عوامل گوناگونی، از جمله سطح شناخت، اهداف و انگیزههای وی بستگی دارد. بر این اساس، هر چه شناخت و قدرت تجزیه و تحلیل فرد بیشتر باشد، تأثیرپذیری از عوامل ذهنی و درونی را ترجیح میدهد
گفتنی است که توجه به این خصوصیات مهم در باره ماهیت و حقیقت آدمی، نگرش نظریهپرداز را درباره مفروضههای مربوط به ماهیت انسان دگرگون خواهد کرد و موضعی جز آنچه نظریهپردازان شخصیت تاکنون ارائه کردهاند، خواهد داشت و این یکی از اساسیترین تمایزهای میان رویکرد دینی به شخصیت با سایر رویکردهاست
بحث درباره ساخت شخصیت، مستلزم آن است که در مرحله اول، مؤلفههایی که در ساخت شخصیت نقش کلیدی دارند، ملاحظه شود. برای بررسی این مؤلفهها پژوهشگران از الگوهایهای گوناگونی استفاده کردهاند. این الگوها عبارتاند از
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله کنترل اجتماعی غیررسمی از منظر آیات و روایات با pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله کنترل اجتماعی غیررسمی از منظر آیات و روایات با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
درآمد
تبیین موضوع
مفهوم شناسی
پیشینه تحقیق
نظریه کنترل غیررسمی در جامعهشناسی
همنوایی
چارچوب نظری دینی
کنترل غیررسمی از منظر دین
کنترل غیررسمی و سیاست کنترلی دین
انسان و تأثیر پذیری از کنترلهای غیر رسمی
روحیه پاداشخواهی و تنبیهگریزی انسان
تأثیر بیم و امید بر رفتار انسان
تأثیر ثواب و عقاب بر رفتار
عناصر تشکیلدهنده سازوکار کنترلی غیررسمی
مدح وذم
مراقبت
حیاء
خوف و خشیت
امربه معروف و نهی از منکر
مناسک دینی
جمعبندی و نتیجهگیری
منابع
احمدی، حبیب، «تحلیل نظریههای مربوط به کجرویهای اجتماعی»، روانشناسی و علوم تربیتی،ش40، ص60-61
استارک، رادنی و سیمز بن بریج، ویلیام، «دین کجروی و کنترل اجتماعی»، ترجمه علی سلیمی، حوزه و دانشگاه، بهار 1379، ش 22، ص170-193
استونز، راب، متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، چ چهارم،تهران، مرکز، 1384
ایوانز تی دیوید، «بررسی مجدد رابطه دین و جرم»، ترجمه علی سلیمی، حوزه و دانشگاه، شه 23، تابستان 1379، ص142-178
آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، باقر پرهام، چ هشتم، تهران، علمی و فرهنگی، 1386
آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیم، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366
جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینهی معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، 1373
حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جامعه مدرسین، دوم، 1404ق
خدمتی، ابوطالب، «نظارت و بازرسی در اسلام»، معرفت، زمستان 1377، ش 27، ص46-57
دیلمی، شیخ حسن، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، شریف رضی، 1412، جلد1
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، اول1412ق
ستوده، هدایتالله، آسیبشناسی اجتماعی، چ شانزدهم، تهران، آوای نور، 1385
سلیمی، علی و محمد داوری، جامعهشناسی کجروی، چ چهارم قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387
سلیمی، علی، و همکاران، همنشینی و کجروی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388
سیدرضی، نهج البلاغه، تحقیق محمد عبده، قم، هجرت، 1414ق
شعیری، تاجالدین، جامع الأخبار، قم، رضی، 405 ق
شیخ صدوق، أمالی، چ پنجم، بیروت، اعلمی، 1400
ـــــ ، علل الشرائع، نجف، مکتبه الحیدریه، 1996م
ـــــ ، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، جهان، 1378، جلد2
طبرسی، فضل ابن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372
عاملی، شیخ حر، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم، آلالبیت(ع)، 1409،جلد16، جلد20
علامه حلی، الألفین، چ دوم، قم، هجرت، 1409 ق
فرانک پی ویلیامز و مالین دی مک شین، نظریههای جرمشناسی، حمیدرضا ملک محمدی، تهران، میزان، 1383
کوذر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، محسن ثلاثی، چ یازدهم، تهران، علمی، 1383
گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعه، تهران، پیام حق، 1377
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، چ دوم، بیروت، موسسه الوفا، 1403، ج1؛ 67ـ69؛ 74ـ75
مفضل بن عمر جعفی کوفی، توحید المفضل،قم، مکتبه الداوری، 1969م
میرخلیلی، سیدمحمود، پیشگیری وضعی از بزهکاری، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1388
این تحقیق درصدد بررسی کنترل اجتماعی غیررسمی در متون دینی است. بر اساس این تحقیق، دین مبین اسلام کنترل غیررسمی را به عنوان یک اهرم کنترلی کارآمد مورد توجه قرار داده است. از منظر دین، آمال و آرزوها در نحوه رفتار تأثیر میگذارد و باورهای دینی نظیر ثواب و عقاب اخروی زمینه همنوایی افراد جامعه را فراهم مینماید. نیز اهرمهای کنترلی نظیر حیاء، ترس، تمجید و مذمّت، مراقبت و امر به معروف و نهی از منکر سبب کاهش کجروی و هدایت شدن افراد میگردد.
کلید واژهها: کنترل اجتماعی، کنترلغیررسمی، مراقبت، امربهمعروف، نهیازمنکر، همنوایی.
انسانها به لحاظ روانی مطابق انگیزشها، کششها، خواستهها و گرایشهای درونی رفتار میکنند. عوامل درونی و بیرونی سبب میشود که در برخی موارد رفتار نادرست، قبیح و برخلاف آداب، سنت و هنجارهای متعارف و متداول جامعه از انسان سر بزند. به همین دلیل، در قرآن به انسان «طغیانگر» و «زیانکار» خطاب شده1 و یادآوری گردیده که تمایلات نفسانی، انسانها را به رفتار کجروانه و نادرست وا میدارد
ویژگی پیشگفته انسان میطلبد که خواستهها، تمایلات و گرایشهای گوناگون او، تحت کنترل قرار گرفته و از این طریق زمینه هدایت، تکامل و انجام رفتار درست او فراهم شود. در دین اسلام، کنترل و نظارت انسانها مورد توجه ویژه بوده است، به گونه که نظارت کامل، دقیق و مداوم بر رفتار، کردار و نیات انسانها از سنتهای ثابت الهی و معیاری برای سنجش، ارزیابی رفتار و اعطای ثواب و عقاب در نظر گرفته شده است
در این تحقیق تلاش شده است یکی از سازوکارهای کنترلی تأثیرگذار مورد بررسی قرار گرفته و نظر دین در مورد آن جستوجو شود. «کنترل غیررسمی از منظر آیات و روایات» عنوانی است بیانگر کاوش در نظریه کنترلی دین از خلال آیات و روایات به عنوان یکی از متون معتبر دینی؛ هرچند قرآن کریم کتابی نیست که در حوزههای علوم متداول امروزی نظریهپردازی کرده باشد. دلیل آن نیز روشن است؛ چراکه در متون دینی هرآنچه برای هدایت انسان لازم است ذکر شده است. با این حال، میتوان با مطالعه آیات و روایات و کنار هم چیدن آنها، پاسخی برای سؤالات خود به دست آورد. و در مواردی نظریهای را بر اساس آنها سامان داد
کنترل اجتماعی از مباحث محوری در حوزه جامعهشناسی کجروی است. در مباحث کنترل اجتماعی، کنترل غیررسمی از اهمیتی بیشتری برخوردار است. بیشتر بودن اهمیتش بدین دلیل است که کنترل غیررسمی نوعاً هنجارشکنیهایی را تحت پوشش قرار میدهد که از قلمرو تسلط نظارتهای رسمی خارج است. بررسی کنترل غیررسمی در جوامع دینی که فرهنگ آنها خاستگاه دینی دارد این بحث را ضرورت میبخشد که دین به عنوان بنیاد فرهنگی جوامع دینی چه تدبیری برای جلوگیری از شکستن هنجارهای دینی در نظر گرفته است. هم کنترلهای رسمی و هم کنترلهای غیررسمی را میتوان از منظر دین بحث کرد؛ اما به تناسب موضوع تحقیق، مسئله اصلی پژوهش پیشرو این خواهد بود که نظر دین راجع به کنترلهای غیررسمی چیست؟ این پرسش به نوبه خود دو سؤال فرعی دیگری به دنبال خواهد داشت که در طول تحقیق سعی میگردد پاسخی برای آنها به دست آید: یکی اینکه کنترل غیررسمی به عنوان یک اهرم کنترلی، اصلاً مورد تأکید دین بوده است یا خیر؟ و دیگر اینکه در صورت مثبت بودن جواب پیشین سازوکاری که دین در قالب کنترل غیررسمی پیشنهاد میکند کدام است؟
«کنترل غیررسمی» در مقابل «کنترل رسمی» مطرح میگردد. کنترل رسمی مجموعه اقداماتی است که منابع اقتدار از آنها در مسیر مقابله با وقوع جرم و کجروی در جامعه استفاده نموده و نوعاً با اجبار و الزامهای برخاسته از ضمانتهای اجرایی دولتی همراه است.4 کنترلهای رسمی بر عنصر حقوقی و قانونی مبتنی است5 و صرفاً هنجارهای رسمی را تحت پوشش قرار میدهد. از اینرو، کنترل غیررسمی سازوکارهایی را تحت پوشش قرار خواهد داد که کنترل اجتماعی را نه از خلال قوانین کیفری و سازمانهای رسمی، بلکه از طریق تکیهکردن بر اصول اخلاقی و ارزشها و هنجارهای متعارف ممکن ساخته و متغیرهایی نظیر: «ترس از پذیرفتهنشدن رفتار در جامعه»، «نگرانی از طردشدن توسط نزدیکان» و «طرد و تمسخر و سرزنش دیگران» را مورد توجه قرار دهد
بررسی مسئله کنترل اجتماعی از منظر دین و یا نقش کنترلی دین از انحرافات اجتماعی سابقه دیرینه دارد. اولین تحقیق در این زمینه به نام دورکیم به ثبت رسیده است. او بیهنجاری را معلول ضعف کنترل دانسته و جوامع سنتی را سرشار از همبستگی مکانیکی و برخوردار از قواعد اخلاقی قدرتمند میداند که یکپارچگی را تقویت نموده و در نهایت زمینههای بیهنجاری را نابود میکند.7 تحقیقات دیگری که نقش کنترلی دین را برجسته نموده و دین را به عنوان یک نیروی بازدارنده از انواع کجرویهای اجتماعی معرفی کردهاند، تحقیق ایوانز.تی. دیوید با عنوان «بررسی مجدد رابطه دین و جرم»8 و تحقیق استارک و سیمز بن بریج تحت عنوان «دین، کجروی و کنترل اجتماعی»است.9 در هر دو تحقیق، اهرمهای کنترلی غیررسمی دین نظیر باورهای دینی و مناسک مذهبی مورد بررسی قرار گرفته است
در زمینه کنترل دینی با تمرکز بر آموزههای اسلامی و با استفاده از منابع معتبر دینی در اسلام، میتوان به کتابهای همنشینی و کجروی10 و کتاب پیشگیری وضعی از بزهکاری با نگاهی به سیاست جنایی اسلام11 اشاره کرد که مولفان در ذیل بحثهای کنترل اجتماعی، به کاویدن این مهم از منظر آیات و روایات همت گمارده و نگاه دینی را در این موضوع به بحث گرفتهاند
نظریات مطرح در حوزه کنترل اجتماعی، نظریه «بیهنجاری» دورکیم و نظریه «خودکنترلی» هیرشی است. دورکیم نابهنجاری اجتماعی را معلول گسست نظم و ضعف کنترل در جامعه میدانست و نظریه بیهنجاری خود را بر این مبنای انسانشناختی که انسانها موجودی آمیخته با تمایلات است، استوار ساخته بود. همین مبنا بود که از نظر دورکیم نظارت اخلاقی و اجتماعی و همچنین ضروت انضباط در جامعه را توجیه میکرد.12 او معتقد بود: «هرگاه شیرازه تنظیمهای اجتماعی از هم گسیخته گردند، نفوذ نظارتکننده جامعه بر گرایشهای فرد دیگر کاراییاش را از دست خواهد داد.»13 در نهایت، با ضعف نظارت و یا نفوذ بازدارنده جامعه، بیهنجاری در جامعه شکل خواهد گرفت
هیرشی نیز در نگاه اول بر این باور بود که دلبستگی فرد به دیگران، پذیرش نقش یا درگیرشدن در فعالیتهای اجتماعی و همچنین اعتقاد به ارزشهای اخلاقی و هنجارهای فرهنگی میتواند فرد را از کجروی باز داشته و به سمت رفتار بهنجار هدایت کند.14 اما در نظریه خود کنترلی تأکید داشت که افراد برخوردار از خودکنترلی قوی بیشتر در معرض جرم و کجروی قرار دارند و خودکنترلی قوی احتمال درگیر شدن در جرم را به حداقل میرساند
همانگونه که در نمودار شماره 1 اشاره شده است. هر دو نظریه رابطه وجود اهرمهای کنترلی و بازدارندگی را مثبت قلمداد نموده و بر این ایده تأکید میکنند که هرگاه اهرمهای کنترلی در جامعه فعال و نیرومند باشد همنوایی با هنجارها بیشتر میسور است. وانگهی، اگر نظام کنترلی در جامعه رو به ضعف گراید، همنوایی به حداقل رسیده و زمینههای ارتکاب جرم و کجروی فعال و تحقق جرم در جامعه بیشتر خواهدشد
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی گزارش کارآموزی ساختمان های بتنی با pdf دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی گزارش کارآموزی ساختمان های بتنی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
پیشگفتار
1-مقدمه
2- مراحل و شرح اجرای عملیات
2-1- اجرای ستون بتنی
2-1-1- آرماتور بندی
2-1-2- قالب بندی ستون
2-1-3- بتن ریزی ستونها
2-1-4- تراز کردن قالب
2-1-5- قالب برداری
2-2- اجرای تیرهای بتنی
2-2-1- داربست
2-2-2- شمع بندی
2-2-3- کف بندی
2-2-4- آرماتور بندی
2-2-5- کارهای جانبی کفبندی
2-2-6- تراز کردن کف بندی
2-2-7- قالب بندی پیشانی تیر
2-2-8- کارهای تکمیل کننده
2-2-9- بتن ریزی
2-3- ساخت تیرچه
2-3-1- کارهای فولادی
2-3-2- بتن ریزی
2-4- اجرای سقف سبک بتنی ( تیرچه بلوک )
2-4-1- اندازه کردن تیرچه و بلوک
2-4-2- شمع بندی
2-4-3- پوشش دادن سقف
2-4-4- کارهای فولادی
2-4-5- بتن ریزی
واحد کار آموزی ، که تقریبا در تمامی رشته های فنی به عنوان یک درس عملی و اجباری برای دانشجویان در نظر گرفته شده است ، هدف و مقصودی ندارد جز ، آشنایی دانشجو با کاربرد رشته تحصیلی وی در بخشهای مختلف تولید و صنعت یا خدمات و ; که به عنوان فعالیت های ضروری و حیاتی در پیشرفت هر چه بیشتر یک کشور و یا جامعه ، نقش اساسی بازی می کنند
در طی گذراندن این واحد درسی ، دانشجو ، آموخته های خویش را که بصورت نظری و تئوری و در محیط کلاس درس بوده اند را ، در میدان عمل و در میدان اجرا ، مشاهده کرده ، لمس نماید و کاستی ها و تفاوت های تئوری و عمل را درک کرده با روشهای برخورد با مسائل ومشکلات اجرایی آشنا شده ، نحوه پیاده کردن قوانین و دستوارت توسط مجریان را مشاهده نموده با شیوه مدیریت و نظا رت مدیران و تاثیر آن در بهبود عملکرد کار را بررسی کرده و نهایتا تجاربی مفید جهت وارد شدن به بازار کار و اشتغال برای خود بیاندوزد
در مواجهه کار آموز با مسائل موجود در کارگاهها ، خطوط تولید یا بهره برداری و خدمات ، با توجه به نیروی های بالقوه دانشجویان جوان و مستعد ، امکان ارائه ابتکار ها ، خلاقیت ها و برنامه های سازنده در جهت بهبود وضعیت کار و بهره وری بیشتر از امکانات و حفظ سرمایه های ملی و خدمت هرچه بیشتر و بهتر به مردم ، مشتریان و مصرف کنندگان ، وجود دارد که این خود باعث رشد و تعالی فرد در نظام کاری نیز خواهد شد و مسلما دست اندرکاران امر از این پیشنهادات و نظرات استقبال خواهندکرد که البته لزوم آگاهی بیشتر و تشویق از سوی مسئولین در این میان ، اهمیت بسزایی دارد
با وجود موارد یاد شده ، متاسفانه هنوز، از یک طرف مواردی از بکارگیری کار آموزان در زمینه های غیر مرتبط با رشته و تخصص و از طرف دیگر ،جدی نگرفتن این دوره توسط بعضی دانشجویان به علل گوناگون ، از عوامل منفی در این زمینه هستند ،که نیاز به پیگیری دارند
با آرمان قرار دادن اهداف مذکور ، بر آن شدم که با وجود مشکلات و مسائل عدیده موجود د رشرایط زمان و مکان ، دوره کارآموزی2 تحت عنوان ( کارورزی ) را ، با توجه به رشته و گرایش ، در زمینه مرتبط بگذرانم
بدین منظور با جستجو های انجام گرفته ،کارگاه ساختمانی اسکلت بتنی بعنوان محل کار آموزی انتخاب گردید ،که با هماهنگی با سرپرست کارگاه و قطعی شدن موضوع ،رسما دوره را در این کارگاه آغاز نمودم و نتایج و رهیافتهای بدست آمده را در مجموعه پیش رو گرد آوری نموده و تقدیم میدارم
یکی از ویژگیهای ساختمانهای بتنی ، پیچیدگی، حساسیت و تخصصی بودن اجرای آن میباشد که نقش بسزای در عملکرد آتی سازه بازی میکند ، بنابراین لزوم پرداختن به تحقیق و مطالعه و آزمایش در مورد روشها و سبکهای اجرایی در اینگونه سازه ها و یافتن تکنیکهای عملی و همچنین اقتصادی مناسب در این مورد ، بیش از هر چیز بایسته به نظر میرسد
با مد نظر قرار دادن این هدف ، وظیفه خود دانستم که موضوع گزارش کار آموزی را به بیان این امر اختصاص دهم و با نگارش آن گام کوچکی در اعتلای این صنعت مهم بردارم
در این مجموعه سعی شده با در نظر گرفتن ریزه کاریهای فنی و تکمیل آنها با تصاویر گرفته شده از مراحل مختلف کار ، حتی المقدور شمه ای از کار بتنی در نظر خواننده پدید آید
لازم به توضیح است که سبکها و روشهای اجرایی در کار بتنی بسیار گسترده و گوناگون میباشدو مطالب گردآوری شده فقط گوشه ای از این وسعت بی پهنا را بیان خواهند کرد
به امید شکوفایی روز افزون صنعت ساخت و ساز و رفع موانع موجود در این امر خطیر در میهن عزیزمان ایران
از آنجا که مبحث فونداسیون ، مبحث مشترک در کلیه ساختمانها میباشد و بحث ما خاص روی سازه های بتنی است ، از آوردن آن در مجموعه خودداری مینماییم . اما باقی مباحث را به ترتیب اجرا ، طی موارد زیر شرح میدهیم
در اجرای ستون ها مراحل زیر بترتیب انجام می گیرد
برای ساخت قفسه آرماتور برای ستونها ابتدا میلگردهای طولی ستون را با توجه به تعداد و ابعاد ذکر شده در نقشه می برند و به نزدیکی مکان نصب ،یعنی میلگردهای انتظار انتقال میدهند.آنها را روی دو عدد پایه بصورت افقی گذاشته و سپس خاموتها را به آنها حلقاویز نموده ،سپس از روی میلگردی که قبلا طبق مشخصات نقشه مدرج گردیده ، آنها را در جای معین خود قرار میدهدند(البته بجز حدود یک متر پایین قفسه ،چون باید میلگردهای انتظار را نیزدر بر بگیرند ) سپس قلابهای در نظر گرفته شده را میان میلگردها قرار میدهند .بعد محلهای تقاطع را با مفتول میبندند تا در سر جای خود محکم شوند .سپس چند کارگر قفسه را بلند کرده و به صورت عمودی ،در راستای میلگردهای انتظار (ریشه)قرار میدهند و حدودا تراز کرده بعد خاموتها و قلابها ی مربوط به پایین قفسه را به پایین سر میدند و در جای معین آن با مفتول میبندند تا دیگر تکان نخورد
در این میان نصب قطعات مخصوص تکیه گاهی راه پله ها،که از قبل درست شده اند ، نباید فراموش شود .این قطعات شامل یک صفحه فولادی وچند میلگرد خم شده است که توسط جوش متصل شده اند.چون پله های بکاررفته در این پروژه فلزی است (تیرآهن وطاق ضربی)از این قطعات برای اتصال تیرآهن ها به اسکلت اصلی ساختمان استفاده می شود
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.