سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختار

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر با pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر با pdf

چکیده  
مقدمه  
زندگی و ریشه‌های فکری  
1 زندگی  
2 ریشه‌های فکری  
الف) هگل و مارکس  
ب. زبان شناسی  
بنیان‌های نظری  
هستی‌شناسی  
انسان‌شناسی  
معرفت‌شناسی  
روش‌شناسی  
نظریه جامعه‌شناختی  
آلتوسر و مسئله زیربنا و روبنا  
ایدئولوژی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر با pdf

ـ استونز، راب، متفکران بزرک جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، مرکز، 1383

ـ فورتر، لوک، لویی آلتوسر، ترجمه احمدی آریان، تهران، مرگز، 1387

ـ اسمیت، فلیپ، درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران، نشر دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1387

ـ ریتزر، جرج، نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نی، 1374

ـ استریناتی، دومنیک، مقدمه‌ای بر نظریه‌های فرهنگ عامه، ترجمه ثریا پاک نظر، تهران، نشر گام نو، 1380

ـ کرایب، یان، نظریه اجتاعی کلاسیک مقدمه‌ای بر اندیشه مارکس، وبر، دورکیم و زیمل، ترجمه شهناز مسما‌پرست، تهران، نشر آگه، 1384

ـ کرایب، یان، نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر آگه، 1385

ـ میلنر، آندرو، و براویت، جف، درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، ترجمه جمال محمدی، نشر ققنوس، 1385

ـ سیدمن، استیون، کشاکش آرا در جامعه‌شناسی، ترجمه هادی جلیلی، تهران، نشر نی، بی تا

ـ وود، آلن و، کارل مارکس، ترجمه شهناز مسماپرست، تهران، نشر ققنوس، 1387

ـ پین، مایکل، فرهنگ اندیشه انتقادی از روشنگری تا پسامدرنیته، ترجمه پیام یزدانجو، تهران، نشرمرکز، 1382

ـ مک دانل، دایان، مقدمه بر نظریه‌های گفتمان، ترجمه حسین‌علی نوزری، تهران، نشرفرهنگ گفتمان، 1380

ـ هریس، روی، زبان، سوسور و ویکتنشتاین، ترجمه اسماعیل فقیه، تهران، مرکز،1381

ـ آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، تهران، علمی و فرهنگی، 1381

ـ بشیریه، حسین، تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم اندیشه‌های مارکسیستی، تهران، نی، 1376

ـ پارسانیا، حمید، هستی و هبوط انسان در اسلام، قم، نشر دفترنشر معارف، 1383

ـ بوریل، گیبسون‌ و مورگان، گارت، نظریه‌های کلان جامعه‌شناختی و تجزیه و تحلیل سازمان، ترجمه محمدتقی نوروزی، تهران، سمت، 1383

ـ تریک، راجر، فهم علم اجتماعی، ترجمه شهناز مسمی‌پرست، تهران نی، 1384

ـ سایر، آندرو، روش در علوم اجتماعی رویکرد رئالیستی، ترجمه عماد افروغ، تهران، نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1385

ـ ملکم همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی‌تبیان، 1377

چکیده

مارکسیسم ساختاری آلتوسر در واکنش به دو تفسیر از مارکس، و بازخوانی او بسط یافته است. آلتوسر نخست در برابر رهیافت‌ مارکسیسم ارتدکس ایستاد و از آن انتقاد کرد؛ دومین رهیافت مورد انتقاد آلتوسر، مارکسیسم هگلی و حلقه فرانکفورت است. او تلاش کرد نظریه مارکسیستی را هم از جبرگرایی اقتصادی و هم از رهیافت انسان‌گرایانه لوکاچ و حلقه فرانکفورت برحذر دارد. تلاش‌های آلتوسر برای فرار از تقلیل‌گرایی نظریه مارکسیستی، تا حدودی موفقیت‌آمیز بود؛ اما چرخش آلتوسر بیشتر درون‌پاردایمی بود و از نظر ماهوی نظریه مارکسیستی را از محدودیت‌های بنیادی در عرصه‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و روش‌شناسی نجات نداده است. در این نوشتار، برآنیم تا نظریه و بنیادهای نظری نظریه اجتماعی آلتوسر را ارزیابی کنیم و کج‌تابی‌های اساسی آن را برملا سازیم

کلید واژه‌ها: لویی آلتوسر، نظریه، بنیادهای نظری، مارکسیسم، مارکسیسم ساختاری، مارکسیسم ارتدکس

 

مقدمه

مارکسیسم یک جهت‌گیری فلسفی، جامعه‌شناختی و سیاسی است که تأثیر زیادی بر جریان‌های فکری و سیاسی در جهان گذاشته است. این جهت‌گیری فکری و سیاسی، با محوریت اندیشه مارکس هنوز یک جریان فکری بسیار تأثیرگذار است. مارکس آثار زیادی از خود بر جای گذاشته که موجب برداشت‌ها و تفسیرهای متفاوتی شده است. منشأ این برداشت‌های متفاوت، تا حدود زیادی آثار خود مارکس است؛ زیرا او در طول حیاتش یک موضع‌ فکری ثابت نداشته است. نخستین برداشت که به جبرگرایان اقتصادی و مارکسیسم ارتدکس مشهور است، اقتصاد را تعیین‌کننده و زیربنای سایر روساخت‌ها می‌دانند. رگه‌های از این برداشت را می‌توان ‌در آثار متأخر مارکس یافت. در برابر این برداشت، واکنش‌های زیادی شکل گرفت. یکی از این واکنش‌های جدی مربوط به لوکاچ، گرامشی و مکتب فرانکفورت است. آثار اولیه مارکس، به ویژه دست‌نوشته‌های سیاسی‌ ـ اقتصادی او، در این طیف قرار می‌گیرند. رهیافت دیگری که بسیار مهم است و در مقابل دو رهیافت مزبور قرار دارد، مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر است که هم بر تفسیر هگلی از مارکس انتقاد داشت و هم از مارکسیسم ارتدکس ناخرسند بود. لویی آلتوسر رهیافت بسیار متفاوتی را از خوانش مجدد سرمایه به دست داده است. در این نوشتار تلاش می‌شود ابعاد و محورهای مختلف اندیشه آلتوسر بررسی شود. این موضوع در سه بخش 1 زندگی و ریشه‌های فکری؛ 2 مبانی نظری اندیشه 3 نظریه جامعه‌شناسی دنبال می‌شود

 

زندگی و ریشه‌های فکری

1 زندگی

آلتوسر در الجزایر متولد شد و بعدها (در 1930) با والدین خود به فرانسه رفت. او کاتولیکی متعصب بود که یک جنبش دانشجویی مسیحی را پایه‌گذاری، و فعالیت‌های دینی پیشه کرد. در سپتامبر 1939 در آزمون ورودی مدرسه معتبر اکول نرمال سوپریور در پاریس پذیرفته شد؛ آموزشگاهی‌ که در آن استادان بزرگی تدریس می‌کردند. موقعیت آموزش او شایسته یک متفکر مهم فرانسوی است؛ زیرا تحصیلاتش را در مؤسسات دانشگاهی معتبر پاریس و با کسب تعالیم وسیع فلسفی که زمینه معلومات او را تشکیل می‌دادند به پایان رساند. آلتوسر در بیشتر عمر خود از چهره‌های برجسته روشنفکری حزب کمونیست فرانسه و نیز یکی از شخصیت‌های دانشگاهی سرشناس پاریس بود. تأثیر افکار او در آخرین سال‌های دهه 1960 که دانشجویان تندرو و اتحادیه‌های کارگری فعال فرانسه در کانون فعالیت‌های سیاستی آن کشور بودند، به اوج رسید. آلتوسر با وجود هوش سرشار خود، نه تنها مستعد ابتلا به افسردگی بود، بلکه از نظر ذهنی وضع بی‌ثباتی داشت. او در سال 1980 همسر خود را کشت و به زندان فرستاده شد. یادداشت‌های روزانه‌اش فاش می‌کند که اعتماد به نفس ضعیفی داشت و نگران بود ناگهان «فاش شود» که آثار او پوچ است و به منزله یک روشنفکر «تقلبی» مطرح شود

2 ریشه‌های فکری

الف) هگل و مارکس

یکی از مفاهیم محوری مورد تأکید هگل، دیالیکتیک بود. در فلسفه ذهن هگل، تاریخ تفکر از طریق تکوین پیوسته یک مفهوم و تبدیل آن به ضد خود،‌ و سپس تبدیل آن به شکلی والاتر که این دو متضاد را وحدت می‌بخشد، پیش می‌رود. دیالیکتیک، نظری است که می‌گوید جهان نه از ساختارهای ایستا، بلکه از فراگردها، روابط، پویایی‌ها و کشمکش‌ها ساخته شده است. از نظر مارکس، هگل با این درک از دیالکتیک، قوانین جدیدی برای پیشرفت تاریخی کشف کرد؛ اما به اشتباه این قوانین را بر تاریخ تفکر اعمال کرد. به زعم مارکس، آنچه به شیوه دیالکتیک پیشرفت می‌کند، جامعه است. هگل در رأس ایدئالیسم قرار دارد؛ در حالی که برخلاف او، فوئر باخ (1872- 1804) یک ماتریالیست است. لودویک فویرباخ پل مهمی میان هگل و مارکس بود. مارکس دو عنصر مهم این دو اندیشمند را دیالیکتیک هگل و مادی اندیشی فویرباخ که خود آنها مهم‌ترین عناصر فکری‌شان تلقی کرده‌اند، اقتباس کرد و در جهت‌گیری خاص خود که همان ماتریالیسم دیالیکتیکی است، ادغام کرد. به باور هگل تاریخ به صورت دیالکتیکی پیش می‌رود و بر بنیان ایده‌ها استوار است. برخلاف هگل، از دید مارکس بنیان تاریخ ایده‌ها نیست، بلکه تاریخ مادی جامعه بشری است

مارکس در طول حیاتش آثار گوناگونی را پدید آورد. از انگلس به بعد، مارکسیست‌ها همواره آن بخش‌هایی از آثار مارکس را تفسیر کرده‌اند که وجه ذهنی و اومانیستی بیشتری دارد تا نشان دهند مارکسیسم یک نظام فکری است که تفکر دیالکتیکی را که نخستین‌بار هگل صورت‌بندی کرد، به کار می‌گیرد. آلتوسر این تفسیر را نقد می‌کند؛ به نظر او مارکس یک گسست معرفت‌شناختی را در دوره حیاتش تجربه کرده است. از نظر آلتوسر، نوشته‌های اولیه مارکس اومانیستی و ذهنیت‌گرایانه بوده‌اند و او در آن ایام هنوز تحت تأثیر ایده ایدئالیسم هگلی بود. به اعتقاد او، مارکس در آثار متأخر‌تر خود مانند سرمایه از رویکرد عینی و علمی حمایت کرده است. به باور آلتوسر، بینش متأخرتر و مادیت‌گرایانه‌تر مارکس، بینش برتر است. برداشتن این گام، رابطه آلتوسر با دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی مارکس([1848] a 1978) و امکان مراجعه به آن را قطع کرد

ب. زبان شناسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا با pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا با pdf

چکیده  
مقدمه  
1 نظریه نبوت  
1-1 خصایص سه‌گانه نبی  
2ـ1 وجوب بعثت انبیا  
3ـ1 ختم نبوت  
4ـ1 ولایت  
2 نظریه امامت  
1ـ2 فواید وجودی امام  
2ـ2 وجوب وجود امام در هر زمان  
3 اعتقاد به مهدویت  
1ـ3 در باب امام دوازدهم  
2ـ3 رد اعتراض بر غیبت امام دوازدهم  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا با pdf

ابن‌سینا، ابوعلی حسین‌بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، مع شرح نصیرالدین‌الطوسی و قطب‌الدین الرازی، الجزء الثالث، تهران، مطبعه‌‌ الحیدری، 1379ق

ـــــ ، الشفاء (الهیات)، راجعه و قدم له ابراهیم مدکور، تحقیق‌الاب قنواتی و سعید زاید، القاهره، الهیئه العامه‌ لشؤون للمطابع الامیریه، 1380 ق/1960م. (افست ایران، قم: منشورات مکتبه آیه‌الله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق)

ـــــ ، النجاه، نقحه و قدم له ماجد فخری، بیروت، دارالآفاق الجدیده، الطبعه‌ الاولی، 1405 ق/ 1985م

سهروردی، شهاب‌الدین یحیی، پرتونامه، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج3، تصحیح، تحشیه و مقدمه سیدحسین نصر، با مقدمه و تحلیل فرانسوی هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، التلویحات، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج1، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، حکمه‌الاشراق، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج1، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، فی ‌اعتقاد الحکماء، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج2، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، اللمحات، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج4، تصحیح، تحشیه و مقدمه نجفقلی حبیبی، تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

السید المرتضی، ابی‌القاسم علی‌بن الحسین، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق السید احمد الحسینی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1411 ق

ـــــ ، رساله‌ فی غیبه‌الحجه، رسائل‌الشریف المرتضی، تحقیق السید احمد الحسینی، الجزء الثانی، قم، دارالقرآن، 1410 ق

ـــــ ، المقنع فی‌الغیبه، تحقیق محمدعلی الحکیم، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم السلام للاحیاء التراث، 1374 ش

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، بیروت مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثالثه، 1410ق

ـــــ ، النکت الاعتقادیه، تحقیق رضا مختاری، بی‌جا، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق

صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ج6، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، شرح اصول الکافی (کتاب العقل و الجهل)، به تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1366

ـــــ ، شرح اصول الکافی (کتاب فضل العلم و کتاب الحجه)، به تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1367

ـــــ ، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح، تحقیق و مقدمه سیدمصطفی محقق داماد، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1382

ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح، تحقیق و مقدمه محمد ذبیحی و جعفر شاه‌نظری، ج2، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1381

ـــــ ، المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیه، تصحیح، تحقیق و مقدمه سیدمحمد خامنه‌ای، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1378

ـــــ ، مفاتیح‌الغیب مع تعلیقات للمولی علی‌النوری، صححه و قدم له محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه، چاپ اول، 1363

الفارابی، ابونصر محمدبن محمد، آراء اهل المدینه الفاضله، قدم له علی بو ملحم، بیروت، دار و مکتبه الهلال، 1995

الکلینی الرازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، الجزء الاول، قم، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام، 1389ق/1348ش

میرداماد، محمدباقر بن محمد، الرواشح السماویه فی شرح احادیث الامامیه، چاپ سنگی، بی‌تا

ـــــ ، القبسات، باهتمام مهدی محقق، سیدعلی موسوی بهبهانی، توشیهیکو ایزوتسو و ابراهیم دیباجی، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1374

ـــــ ، نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات الجدوی الدعاء، مع تعلیقات الملا علی النوری، تحقیق و تصحیح حامد ناجی اصفهانی، تهران، هجرت، دفتر نشر میراث مکتوب، چاپ اول، 1374

نصیرالدین طوسی، ابوجعفرمحمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، حققه محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، مرکز النشر و مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعه‌ الاولی، 1407‌ق

ـــــ ، تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه تهران با همکاری دانشگاه تهران، چاپ اول، 1359

ـــــ ، رساله الامامه، تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه تهران با همکاری دانشگاه تهران، چاپ اول، 1359

ـــــ ، فصول خواجه طوسی و ترجمه تازی آن، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1335

چکیده

این مقاله، پس از بررسی رأی صدرالمتألهین پیرامون نبوت و کیفیت دریافت وحی، و بحث از نظریه امامت در حکمت متعالیه، به بیان استدلال‌های ملاصدرا بر وجوب وجود امام، رأی او را پیرامون اعتقاد به مهدویت می‌پردازد. با بیان دیدگاه صدرالمتألهین در باب وجود و غیبت امام دوازدهم، به مقایسه اجمالی آرای وی با نظریات فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و میرداماد و مواضع متکلمان امامیه همچون شیخ مفید، سید مرتضی و خواجه نصیرالدین طوسی پیرامون مهدویت می‌پردازد. نکته قابل تامل اینکه آرای صدرالمتألهین نه تنها جامع تمامی نظریات متفکران پیش از خود است، بلکه حاوی نکاتی بدیع و بی‌سابقه در این باب می‌باشد.

کلید واژه‌ها: مهدویت، نبوت، امامت، ولایت، وحی، غیبت، ملاصدرا

 

مقدمه

اعتقاد به وجود و ظهور مهدی(عج) در آخرالزمان، ریشه در احادیث و روایات مأثور از نبی ‌اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) دارد. اما با نگاهی اجمالی به تاریخ علوم اسلامی معلوم می‌شود که بحث از این اعتقاد، تنها مورد توجه محدثان نبوده است، بلکه بیشتر متکلمان، عرفا و فیلسوفان هم در آثار خود این بحث را وارد کرده و به مقتضای نظام فکری مختار خود، به تحلیل و تبیین آن پرداخته‌اند. آنچه از بررسی تحلیل‌ها و تبیین‌های مختلف متکلمان، عرفا و فیلسوفان از این اعتقاد، روشن می‌شود آن است که وجه مشترک این نظریات قول به ضرورت وجود و حضور یک امام در هر زمان است و بیانات و استدلال‌های آنها نیز در تبیین و دفاع از مهدویت، بیشتر به همین بخش مشترک باز می‌گردد. بنابراین، در بررسی آرای فیلسوفان اسلامی پیرامون اعتقاد به مهدویت، که موضوع همین مقاله می‌باشد، باید بیش از هر چیز به استدلال‌های آنها بر ضرورت وجود امام در هر زمان توجه کرد. با کند و کاو در این بخش از آثار فیلسوفان اسلامی، این حقیقت معلوم خواهد شد که بحث از مهدویت همواره یکی از دغدغه‌های اصلی حکمای اسلامی از فارابی تا صدرالمتألهین بوده است، اما وضوح و ضرورت‌ این بحث در نظام‌های فلسفی فارابی و ابن سینا کمتر از حکمت اشراق، و در حکمت متعالیه حایز بیشترین حد است

در مقاله حاضر نخست گزارشی جامع از دیدگاه ملاصدرا پیرامون مهدویت ارائه می‌شود، سپس موضع وی در این باب با مواضع برخی از متکلمان و فیلسوفان سلف او مورد مقایسه قرار می‌گیرد. برای نیل به این دو مقصود، پیش از هر چیز، از آن رو که وی میان نبوت و امامت، تفاوت اساسی قایل نیست، نظریه او پیرامون نبوت، خصایص نبی و کیفیت دریافت وحی و الهام و به مقتضای بحث، مطالبی در باب ولایت و ختم نبوت ذکر می‌شود. پس از تمهید این مقدمات، نظریه ملاصدرا در باب امامت، فواید وجودی امام و نیز به دلیل ارتباط وثیق میان قول به ضرورت وجود یک امام در هر زمان و قول به مهدویت، استدلال‌های ده‌گانه او بر اثبات وجوب وجود امام، به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد و با بیان عقیده وی پیرامون امام دوازدهم و غیبت آن امام، گزارش آرای او در باب مهدویت به انجام خواهد رسید. در پایان هم به عنوان نتیجه بحث، با بررسی استدلال‌های ملاصدرا بر اثبات وجوب وجود امام و مقایسه آنها با استدلال‌های دیگر متفکران سلف او، جایگاه وی در تاریخ این مسئله روشن خواهد شد

 

1 نظریه نبوت

ملاصدرا در مهم‌ترین کتاب خود، الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه که جامع تمام آرای فلسفی اوست، فصل مستقلی به نبوت اختصاص نداده است، ولی در آثار فلسفی دیگرش همچون الشواهد الربوبیه، المبدأ و المعاد، المظاهر الالهیه، مفاتیح الغیب و سرانجام شرح اصول الکافی، به نحو بسیار مفصلی از نبوت و ولایت سخن می‌گوید. این نوشتار در صدد بیان تفصیلی آرای ملاصدرا پیرامون نبوت نیست؛ بلکه به دلیل آنکه در فلسفه او نظریه نبوت به نحو تنگاتنگی با نظریه امامت مرتبط است، از میان انبوه مباحثی که وی پیرامون نبوت مطرح می‌کند، فقط به بیان مطالبی می‌پردازد که به ما در ترسیم نظریه امامت و مهدویت در فلسفه او مدد می‌رساند

1-1 خصایص سه‌گانه نبی

خصیصه اول نبی، علم بی‌واسطه و عظیم اوست. به نظر صدرالمتألهین، نفوس مردم از حیث کسب علم دارای مراتب مختلفی است؛ برخی چنان نفس ضعیف، تیره و تاریکی دارند که حتی به واسطه تعلیم هم چیزی از معارف در نفس آنها جای نمی‌گیرد. در عوض، کسانی هستند که نفس و قوه حدسشان به چنان حدی از شدت می‌رسد که در زمانی کوتاه، علوم بسیاری را فرا می‌گیرند. به همین ترتیب، در طرف کمال این طیف از مراتب مختلف قوه عقلیه، نفوس مقدس انبیا قرار دارد که در اندک زمانی بدون تعلیم بشری، تمام علوم و معارفی که حصول آن برای بشر ممکن است، واجد می‌شوند. وی در تبیین این خصیصه انبیا، متذکر می‌شود که نفس ناطقه آنها، به دلیل خلوص و صفای بی‌بدیلشان با عقل کلی یا روح اعظم که همان عقل فعال باشد، متصل می‌شود و معارف عظیم الهی، از طریق این اتصال به عقل فعال، به نفس نبی افاضه می‌گردد. به عقیده وی، این مقام را هم انبیا و هم اولیا می‌توانند کسب کنند

خصیصه دوم، آن است که نفس نبی در مرتبه قوه خیالش به چنان مرتبه‌ای از شدت و قوت رسیده است که می‌تواند در حالت بیداری عالم غیب، عالم صور جزئیه یا علم خیال را به چشم باطنی ببیند. در این مرتبه، قوه خیال نبی به حدی از فعلیت رسیده است که صورت ملک حامل وحی برای وی متمثل می‌شود و کلامی از این ملک از جانب خداوند می‌شنود. صدرالمتألهین، بر این باور است که این مرتبه خاص نبی است و ولی را با او در این مقام شراکتی نخواهد بود

خصیصه سوم آن است که نفس نبی چون از جهت قوای تحریکی و عملی نیز به کمال رسد، به تأثیر بر هیولای عالم ماده، بدین نحو که صورتی را از آن برگیرد و صورتی دیگر به جای آن آورد، قادر خواهد شد. بدین ترتیب، معجزات عملی انبیا، چون شفای مرضی و احیای اموات و دیگر خوارق عادات مأثور از آنها، معنی محصلی به خود می‌گیرد.4 صدرالمتألهین در تعلیل این رأی خود، اظهار می‌کند که نفوس فلکی در هیولای عالم و اعطای صور مختلف به آن، مؤثر است؛ پس هرگاه نفوس انسانی نیز به کمال رسد و قوای عملی و تحریکی خودش را به سرحد کمال برساند، شبیه به نفوس فلکی می‌گردد و می‌تواند همچون این نفوس، در عالم کائنات به دخل و تصرف بپردازد. صدرالمتألهین در این خصیصه هم، چون خصایص سابق، قایل به تشکیک در شدت و ضعف است و بر آن است که اگرچه در یک طرف این طیف نفوس قدسی انبیا و اولیا واقعند، اما از جانب دیگر، نفوس ضعیف آدمیان دیگری نیز وجود دارد که دایره تأثیر ‌آنها از حدود بدن جسمانی خودشان فراتر نمی‌رود و اینان تنها قادر به تأثیر و مطیع ساختن قوای عملی بدن خود هستند

مطلبی که ذکر آن در اینجا لازم به نظر می‌رسد، آن است که به نظر صدرالمتألهین، هر یک از این سه خصیصه خود معجزه و خرق عادت است؛ چرا که غیر انبیا از نیل به این مراتب عاجز می‌باشند و این خود نشانه‌ای از صدق آنها و رسالتشان از جانب خداست. اما کمال نبی در تعقل، به عقیده وی، ارزشمندترین این معجزات است و خواص علما و اهل نظر این خصلت پیامبر را والاترین قسم از اقسام معجزات و کرامات می‌دانند

چنان‌که ملاحظه می‌شود، ملاصدرا از میان خصایص سه‌گانه نبی فقط خصیصه دوم را مختص انبیا می‌داند و این خود نشانگر آن است که وی اختلافی اساسی میان امامت و نبوت قایل نیست. علاوه بر این، وی حصول مرتبه پایین‌تری از وحی را برای ائمه و اولیا که «الهام» نام دارد، ممکن می‌داند. او تفاوت میان ایحاء و الهام را اولاً، از حیث شدت وضوح معرفت حاصل از عقل فعال یا همان ملک حامل وحی (در ایحاء) و وضوح کمتر آن (در الهام)، و ثانیاً به لحاظ شناسایی علت معطی معرفت یا ملک وحی (در ایحاء) و عدم شناسایی (در الهام)، می‌داند.6 ملاصدرا از طرف دیگر، در شرح اصول الکافی، به تعداد دیگری از اوصاف نبی و امام اشاره می‌کند، اما از آن رو که این اوصاف بنا بر نظام فکری وی واجد اهمیت فراوانی در اثبات وجوب وجود امام در هر زمان و نیز ضرورت اعتقاد به امام حاضر است، ما این اوصاف را تحت عنوان «فواید وجودی امام» در بخش نظریه امامت ذکر خواهیم نمود

2ـ1 وجوب بعثت انبیا

صدرالمتألهین، استدلال خود بر وجوب بعثت را در کتاب‌های الشواهد الربوبیه، المبدأ والمعاد، مفاتیح الغیب و سرانجام در شرح اصول الکافی ذکر می‌کند. این استدلال‌ها اگرچه دارای مضمونی کم یا بیش واحدند، اما نوع بیان و نحوه ترتیب مقدمات آنها با هم متفاوت هستند. ما در اینجا، از میان تقریرهای مختلف او، استدلالی را که در کتاب شرح اصول الکافی اقامه می‌کند، به دلیل نظم بیان و احتوای آن بر تمامی نکات موجود در استدلال‌های دیگر، گزارش خواهیم داد.ملاصدرا این استدلال را در شرح حدیث اول از باب «الاضطرار الی الحجه» در چند مقدمه مطرح می‌کند

مقدمه اول: ما خالق و صانعی داریم که بر همه چیز قدرت دارد

مقدمه دوم: این خالق، جسمانی، متعلق به ماده و در نتیجه محسوس نیست

مقدمه سوم: این خالق به جهت علم و حکمت مطلقش بر جهات خیر و مصالح بندگان خود در زندگی این دنیا و آخرت، نیک آگاه است

مقدمه چهارم: از آن‌ رو که خداوند جسمانی و متعلق به ماده نیست و نمی‌تواند به طور مستقیم در کثرات و امور مادی تأثیر کند، دارای وسایطی در ایجاد، تأثیر و تدبیر امور است

مقدمه پنجم: مردم در تدبیر امور زندگی و آخرتشان نیازمند کسی هستند که امورشان را تدبیر کند و به ایشان راه وصول به سعادت و نجات حقیقی را بیاموزد

ملاصدرا در بیان دلیل مقدمه پنجم ذکر می‌کند که مردم نمی‌توانند به تنهایی تمام حوایج خویش را برآورند، بلکه نیازمند کسان دیگری از نوع خودشان هستند که در برخی از امور یاری شان کنند. بنابراین، نوع انسان اجتماعات و گروه‌هایی ایجاد می‌کند که در آن افراد با یکدیگر همکاری دارند و به رفع نیازهای یکدیگر می‌پردازند. از سوی دیگر، وقتی جوامع ایجاد می‌شوند، از آن رو که هر کس در پی منافع خویش است، احتمال خواهد داشت که نزاع‌هایی بین افراد درگیرد. بنابراین، به قوانین و شرایعی نیاز خواهد بود که رافع این تنازعات و تعارضات باشد. قوانین و شرایع نیز خود مقتضی وجود قانونگذار و شارع می‌باشند. این شارع، لزوماً باید انسان باشد؛ چراکه مردم نمی‌توانند ملائکه را به جهت غیر جسمانی بودنشان، مشاهده کنند و فقط دسته قلیلی از انسان‌ها هستند که شدت و قوت نفسشان به جایی می‌رسد که می‌توانند ملائکه را به صورت‌های جسمانی، مشاهده کنند. به عقیده وی، این شارع همچنین باید واجد امور خارق‌العاده و معجزاتی نیز باشد که نشاندهنده صدق ادعای او باشد و اطاعت و انقیاد مردم در برابر او بیشتر شود

صدرالمتألهین پس از بیان مقدمات یادشده، عنوان می‌کند: از این مقدمات، اثبات می‌شود که وجود شخص نبی برای بقا و سعادت نوع انسان خیر و مصلحت است. پس از آن رو که خداوند عالم و حکیم مطلق است، لازم است که از خیر بودن بعثت انبیا آگاه باشد. از سوی دیگر، چون علم خداوند، علمی فعلی است، به محض آنکه عنایت الهی متوجه امری خیر شود، آن چیز، محقق و موجود خواهد شد. در آخر اینکه، چون نیاز انسان به نبی و واسطه‌ای از جانب خداوند، در هر زمانی وجود دارد، بنابراین، خداوند به جهت مصلحت داشتن وجود انبیا، در هر زمانی، نبی‌ای مبعوث می‌کند. وی در تحکیم این نتیجه، می‌افزاید: آن خداوندی که از اموری نه چندان ضروری، چون رویاندن ابروان بر بالای چشم و مقعر ساختن کف پا، برای انسان غفلت نکرده، پس به طریق اولی در انجام امری همچون وجود نبی برای بقا و سعادت نوع انسان، که به مراتب از امور دیگر ضروری‌تر و لازم‌تر است، اهمال نخواهد کرد

ملاصدرا تصریح می‌کند که نتیجه این استدلال، دارای سه جزء است: اول آنکه وجود نبی واجب است، دوم آنکه این نبی باید از نوع انسان باشد و سوم آنکه این نبی باید با معجزاتی از دیگر افراد، اختصاص یابد

از بررسی این برهان و مقایسه آن با براهین دیگر فلاسفه اسلامی و نیز براهینی که ملاصدرا در کتاب‌های الشواهد الربوبیه، المبدأ و المعاد و نیز مفاتیح الغیباقامه کرده است، این نکته معلوم می‌شود که براهین دیگر، فقط مشتمل بر مقدمه پنجم هستند و در آنها بیشتر بر نیاز امت اسلامی در تدبیر و رتق و فتق امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اجتماع مسلمان توسط نبی تاکید شده است. اما امتیاز این برهان، آن است که مشتمل بر چهار مقدمه دیگر می‌باشد و به همین سبب، اگرچه از نیاز امت اسلامی به وجود نبی غفلت نشده، اما بر عنصر و هسته اصلی هدایت الهی توسط انبیا تأکید بیشتری به عمل آمده است و این امر یعنی هدایت الهی در مقایسه با نیاز اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امت اسلامی به نبی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. به همین دلیل، در این برهان، راه بر دفاع از ضرورت وجود امام حاضر به عنوان امام غایب عصر که همچون زمامداران سیاسی، متصرف در امور امت نیست، هموارتر می‌شود

3ـ1 ختم نبوت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اع

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم با pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم با pdf

چکیده  
مقدمه  
وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم  
1 تعلیم و تربیت  
2 حفاظت و صیانت از محتوای دین  
3 ایجاد زمینه برای رونق دینداری و انجام فرائض الهی توسط مردم  
4 احیای سنت و پاسداری از دستورات و احکام شرعی  
5 تأمین مصالح مادی و معنوی مردم  
6 تشویق و هدایت جامعه به خوبی‌ها، و بازداشتن آنها از بدی‌ها و کژی‌ها  
نتیجه‌گیری  
منابع  

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم با pdf

ـ نهج البلاغه، ترجمه صبحی صالح قم، مؤسسه دارالهجره، چ پنجم، 1412

ـ آمدی، عبدالواحد‌بن محمد تمیمى، غررالحکم و دررالکلم، شرح و ترجمه جمال‌الدین محمد خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، 1376، ج2

ـ ابی جعفر الصدوق، عیون اخبار الرضا، ترجمه محمدتقی اصفهانی، قم، طوس، بی‌تا

ـ افروغ, عماد، «حدود دخالت دولت در امور دینی»، فصل‌نامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،

ـ امام خمینی، آیین انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ سوم، 1374

ـ امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، امیر کبیر، 1357

ـ جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، انتشارات الزهرا، چ سوم، 1368

ـ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، اسراء، 1378

ـ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل، 1384

ـ راغب اصفهانی، مفردات، دفتر نشر کتاب، چ دوم، 1404

ـ زنجانی، عمید، فقه سیاسی، تهران، امیر کبیر، 1377

ـ سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، قم، دفتر تبلیغات، 1378

ـ صاحبی، محمدجواد،«قلمرو مسئولیت دولت در برابر دین»، فصل‌نامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،

ـ فیرحی، داوود، «جهت‌گیریهای جدید دولت و دین در دهه سوم انقلاب»، فصل‌نامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،

ـ مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، جلسه بیست و چهارم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378

ـ مطهری، مرتضی، جهان بینی اسلام، وحی و نبوت، قم، صدرا، 1371

ـ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا، 1368

ـ نائینی، محمدحسین، تنبیه الامه و تنزیه المله (حکومت از نظر اسلام)، تهران،‌ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386

چکیده

این مقاله با روشی توصیفی‌ـ تحلیلی و با روش کتابخانه‌ای، با هدف بررسی برخی از مهم‌ترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تدوین یافته است. پرسش اساسی این است که، مهم‌ترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم چیست؟ در پاسخ به این سئوال، از زمان تشکیل حکومت در اسلام تاکنون، دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضادی مطرح شده که ریشه همه آنها در دو دیدگاه عمده خلاصه می‌شود: دیدگاهی که اسلام را مساوی با دین، و دولت و جهاد را ابزاری برای گسترش دین و دولت ـ هردو ـ می‌داند و دیدگاهی که اسلام را مساوی دین‌ و ‌جهاد (توأمان) می‌داند و دولت را ابزار گسترش جهاد و دین مطرح کرده است. نقطه مشترک دو دیدگاه این است که، دولت در برابر فرهنگ، دینی مردم مسئول نقطه افتراق آن دو این است که دیدگاه اول، دولت و دین را دارای منشأ الهی می‌داند اما دیدگاه دوم، به اعتبار اینکه دولتْ پدیده‌ای تاریخی و بشری است و باید به صورت ابزار در خدمت دین و فرهنگ باشد، خاستگاه و منشأ دولت را لزوماً دینی نمی‌داند

کلید واژه‌ها: دولت دینی، وظایف، دین، اعتقادات مردم

 

مقدمه

بر اساس مبانی بینشی و تربیت دینی اسلام، دولت به خودی خود یک هدف غایی به شمار نمی‌آید، بلکه ابزاری است که باید به وسیله آن، قانون و حاکمیت الهی در میان مردم پیاده شود. از این منظر، دولت دینی یا همان حکومت اسلامی به معنای حکومت قانون الهی است. در این دیدگاه، دولت در برابر دین و اعتقادات مردم مسئول است و نمی‌تواند «بی‌طرف» و یا «کم‌توجه» باشد؛ به همین دلیل، کارگزاران این دولت دینی باید حداکثر کوشش خود را به کار ببرند تا هرگونه نظام‌سازی، ساختارسازی، چینش سازمان‌ها، وضع مقررات، اعمال مدیریت‌های خرد و کلان و نیز سیاست‌گذاری‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بر اساس جهان‌بینی و مبانی معرفتی اسلام صورت پذیرد. این به معنای بی‌توجهی به شرایط متغیر جامعه در سطح ملی و یا بین‌المللی و یا نادیده‌گرفتن برخی مصالح و منافع جامعه نیست. به همین دلیل، کارگزاران دولت دینی مجاز نیستند اصول، مبانی و ساختارهای دولت دینی را با مبانی سایر مکاتب بشری و غیرتوحیدی تلفیق و در اصطلاح التقاط نمایند و سپس با استدلال‌هایی مانند الزامات دنیای مدرنیته و یا شرایط جهان معاصر، این معجون جدید و معیوب را تحت پوشش نام‌های گوناگون، مانند نو گرایی و نو اندیشی در دین، تحویل جامعه دهند. در عین حال، آنان موظف‌اند از جدیدترین دستاوردهای بشر در حوزه علوم و فناوری، با حفظ استقلال فکری و فرهنگی خود استفاده کنند؛ از این‌رو، بر دانشمندان دینی واجب است با تطبیق‌دادن نظریه اسلام با زندگی، که در واقع هدف اصلی اجتهاد است، کارایی و توانمندی اسلام را در پاسخ‌گویی به نیازهای بشر نشان دهند. بنابراین، همان‌گونه که دولت دینی در ایجاد و تأسیس، مشروعیت خود را از قانون الهی کسب می‌کند، تداوم آن نیز بسته به الزام کارگزاران دولت دینی در منحرف‌نشدن از قوانین الهی است. تجربه‌های تاریخ اسلام، تاریخ صدساله ایران و نیز آرای اغلب متفکران اسلامی و شیعی، گواهمان این مدعا هستند

هدف اصلی این مقاله توصیفی ـ تحلیلی، که با روش کتابخانه‌ای تهیه شده است، بررسی برخی از مهم‌ترین وظایف دولت‌دینی در برابر دین و اعتقادات مردم است. پرسش اساسی مقاله این است: مهم‌ترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم چیست؟

دولت دینی نمی‌تواند در برابر دین و اعتقادات مردم بی‌طرف باشد. اگر دولتمردان، خواستار حیات و بقای حکومت دینی هستند، باید پاسداری و حفاظت از دین را از وظایف اصلی خود به شمارآورند و باحفظ حریم‌دین، امکانات خود را برای اعتلای فرهنگ‌دینی مصروف دارند و در پرتو درخشش دین، از احکام نورانی اسلام بهره‌مند گردند. برخی از این وظایف، متوجه دین و برخی متوجه دینداران است. تعامل میان این دو، به گونه‌ای است که گاه نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد .ابتدا این موضوع را از منظر متفکران معاصر و در ادامه، آن را از منظر آیات و روایات بررسی می‌کنیم

به طور کلی، مقوله وظایف دولت‌دینی در برابر دین و اعتقادات مردم، ذیل مبحث «دین و دولت» مطرح شده است. در خصوص تعامل دین و دولت، از دیرباز دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضادی مطرح شده است. شاید بتوان همه این دیدگاه‌ها را در دو دیدگاه کلی‌تر خلاصه کرد. پرسش اصلی هر دو دیدگاه این است: آیا حکومت (سیاست و قدرت) در برابر دین (شریعت و اعتقادات مردم) وظیفه‌ای دارد؟

داوود فیرحی، معتقد است، از زمان به وجودآمدن دولت در جهان اسلام، دو دیدگاه درباره دین و دولت وجود داشت که تا به امروز هم ادامه دارد؛ یک دیدگاه این است که اسلام را مساوی با دین می‌داند و دولت و جهاد را ابزاری برای گسترش دین و دولت می‌داند و دیدگاه دوم، اسلام را مساوی دین و جهاد (توأمان) می‌داند و دولت را ابزار گسترش جهاد و دین مطرح کرده است. نقطه مشترک هر دو دیدگاه این است که دولت باید به تقویت فرهنگ دینی (دین و اعتقادات مردم) کمک کند و نقطه افتراق آن، این است که دیدگاه اول، خاستگاه دولت را دین می‌داند؛ به بیان دیگر، دین و دولت از یک منشأ و آن هم دین الهی سرچشمه می‌گیرند، اما دیدگاه دوم، به اعتبار این که دولت صرفاً ابزار و وسیله‌ای برای گسترش دین به شمار می‌آید و پدیده‌ای تاریخی و بشری است، خاستگاه و منشأ دولت را لزوماً دینی نمی‌داند. البته این تفاوت، مبنایی است. براساس دیدگاه دوم، بسیاری از وظایف انسان به دولت منتقل می‌شود

عماد افروغ، با نگاهی منتقدانه، اما اصولی به این موضوع نگریسته است و بر این باور است، دولت باید سیاست‌گذار و حامی فرهنگ دینی باشد، اما به گونه‌ای که این سیاست‌گذاری و حمایت به تصدی‌گری و دولتی شدن دین منجر نشود. وی در همین ارتباط، ضمن طرح مقوله حقوق اجتماعی شهروندی، که در آن علاوه بر رعایت حقوق فردی، مدنی و سیاسی، حقوق فرهنگی و اعتقادی فرد هم لحاظ شده است، معتقد است، دولت دینی موظف است فرهنگ دینی مردم را توسعه دهد و این بخشی از حقوق اجتماعی مردم بر والیان می‌باشد. وی معتقد است، دولت در برابر دین و باورهای فکری و فرهنگی مردم مسئول است، اما در این فرآیند نباید به استقلال دین، حوزه و روحانیت آسیبی وارد شود و یا دین از حالت جوهری و اصیل آن، به صورت ابزاری درآید

محمدجواد صاحبی، یکی از ابتدایی‌ترین وظایف یک جامعه دینی و دولت دینی را گسترش اندیشه و فرهنگ دینی می‌داند. وی همانند افروغ، با تصدی‌گری دولت در امور دینی و فرهنگی مخالف است و نقش دولت را بسترسازی و ایجاد زمینه‌های رشد و تعالی فرهنگ دینی مردم می‌داند. ایشان وضع موجود را آسیب‌شناسی نموده و تعدد مراکز و سازمان‌هایی که به امر توسعه فرهنگ دینی می‌پردازند را یکی از این آسیب‌ها می‌داند. به اعتقاد ایشان، این آسیب سبب موازی‌کاری، پراکنده‌کاری، تعدد مدیریت در امر توسعه فرهنگ دینی، مشخص‌نبودن متولی و عدم مسئولیت‌پذیری سازمان‌های موجود در زمینه کاستی‌های فرهنگ دینی شده است

اینک به برخی از مهم‌ترین وظایف دولت دینی و دولتمردان آن در برابر دین واعتقادات مردم، از منظر آیات و روایات می‌پردازیم

 

وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم

1 تعلیم و تربیت

یکی از اهداف مهم بعثت پیامبران، تعلیم و تربیت جامعه، ارتقای‌ دانش و بینش مردم و اصلاح امور اجتماعی، سیاسی و اخلاقی جامعه در مسیر شناخت و بندگی خداوند متعال است. این اهداف برای حاکمان اسلامی به صورت طبیعی، در قالب وظیفه مقرر شده است، به‌گونه‌ای که امام علی(ع)، عمده‌ترین وظیفه حکومت اسلامی را همین موضوع می‌داند و می‌فرماید

حق شما بر من این است که شما را در مقوله‌های گوناگون آموزش دهم تا آگاهی شما افزایش یابد و دچار جهل و گمراهی نشوید و اینکه شما را به‌گونه‌ای تربیت کنم که راه و رسم چگونه زندگی‌کردن را بیاموزید

کارگزاران دولت دینی عهده‌دار تأمین علم و دانش شهروندان قلمرو حکومت خود هستند. آنان موظف‌اند زمینه‌های کسب دانش و افزایش آگاهی‌های مردم را در عرصه‌های گوناگون فراهم سازند. در این مورد آیاتی مانند: )هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیّنَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ(، (جمعه: 2) به خوبی وظیفه کارگزاران دولت دینی را در متابعت از فلسفه بعثت روشن می‌کند. تعلیم و تربیت، بخش عمده فلسفه بعثت انبیا را تشکیل می‌دهد. در سوره بقره نیز آمده است: «همان‌طور که در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم، تا آیات ما را برای شما تلاوت کند و شما را تربیت نماید.‌»(بقره: 151)

مشکل اساسی جامعه در جاهلیت جدید یا کهن، ندانستن اصول «تمدن ناب» و یا عمل نکردن به آن در فرض دانستن است؛ یعنی جهالت و ضلالت، دو عامل قطعی انحطاط در جامعه جاهلی است و مهم‌ترین هدف حکومت اسلامی در بخش فرهنگ به معنای جامع، جهالت‌زدایی و ضلالت‌روبی است، تا با برطرف شدن جهل و نادانی، علم و کتاب و حکمت جایگزین آن گردد و یا با برطرف گشتن ضلالت و گمراهی اخلاقی و انحرافِ عملی، تزکیه و تهذیب روح جانشین آن شود؛ از این‌رو، در آیه مزبور و مانند آن، که اهداف و برنامه‌های زمامـداران اسـلامی مطـرح می‌شـود، جهل‌زدایی توسط تعلیم، و ضلالت‌روبی توسط تزکیه، از شاخصه‌های اصلی آن قرار گرفته است و آیه مذکور، جامعه امّی؛ نادان و بی‌سواد را به فراگیری دانش تشویق می‌کند تا از امّی‌بودن برهند و به عالِم و آگاه‌شدن بر‌سند و نیز جامعه گمراه و تبه‌کار را به طهارت روح فرا می‌خواند تا از بزهکاری برهد و به پرهیزکاری و وارستگی باریابد. خداوند متعال در توصیف اهداف و برنامه‌های پیامبراکرممی‌فرماید

یکی از اهداف پیامبران این است، غل و زنجیرهایی که توسط ادیان تحریف شده به دست و پای مردم زده شده است را آزاد سازد و با زدودن اوهام و خرافات و آگاه ساختن آنان، حریت و آزادی را در فکر و اندیشه آنان به ارمغان آورد

امام علی(ع) شرایط زمان بعثت را چنین ترسیم می‌کند

و شهادت می‌دهم که محمدبنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشکار و نشانه‌ای‌ پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرما‌نی‌‌آشکارکننده فرستاد، تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلایل روشن استدلال کند و با آیات الهی، مردم را پرهیز دهد و از کیفرهای الهی بترساند

با نگاهی به سیره پیامبرمشخص می‌شود، حاکم اسلامی نمی‌تواند نسبت به جهل و نادانی مردم بی‌طرف باشد، بلکه باید تمامی توان و امکانات خود را برای جهل‌زدایی و روشنگری مردم به کار گیرد و تمام موانع را از سر راه تربیت و آگاهی جامعه بردارد و زمینه شکوفایی جامعه را فراهم سازد

پیامبر اکرماین وظیفه را به خوبی انجام داد و ائمه اطهارنیز در همین مسیر قدم نهادند. ایشان مهم‌ترین مسئولیت و وظیفه خود را حفظ و پاسداری از دین، از طریق روشنگری و تبلیغ صحیح و روشمند می‌دانستد؛ برای مثال، آن‌گاه که پیامبرمی‌خواست، معاذ بن جبل را به عنوان فرماندار یمن بفرستند، دستورالعمل جامعی برای ایشان صادر می‌فرمایند. در این دستورالعمل، پیامبر اکرممهم‌ترین وظایف حکومت اسلامی را در قبال دین و اعتقادات مردم بیان داشته و از فرماندار خود خواسته است

ـ قرآن را به همگان بیاموز؛

ـ مردم را براساس اخلاق پسندیده تربیت کن؛

ـ سنت‌های جاهلی و غلط را از میان بردار؛

ـ دستورات اسلام را در جامعه زنده و آشکار کن؛

ـ بیشترین توجه به برپایی نماز باشد؛

ـ مردم را موعظه کن و معاد را به آنها متذکر شو؛

ـ معلمان و مبلغان را در میان مردم اعزام کن

امام علی(ع) هنگامی که حقوق متقابل حکومت و مردم را مطرح می‌کند، آموزش عمومی، رشد اخلاق و فضایل اخلاقی و تربیت مردم را از حقوق مردم بر حکومت می‌‌شمارد و می‌‌فرماید

حق شما بر من آن است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم، و بیت‌المال را در راه شما صرف کنم، و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانی نجات یابید، و تربیتتان کنم تا فرا گیرید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله آتش سوزى کتابخانه اسکندریه با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله آتش سوزى کتابخانه اسکندریه با pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله آتش سوزى کتابخانه اسکندریه با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله آتش سوزى کتابخانه اسکندریه با pdf

چکیده    
مقدمه    
داستان کتاب سوزى    
دیدگاه مخالفان    
دیدگاه موافقان    
بررسى خبر بر اساس کتاب هاى فتوح    
ارزیابى نهایى    
کتابنامه    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله آتش سوزى کتابخانه اسکندریه با pdf

1اجتهادى، ابوالقاسم، بررسى وضع مالى و مالیه مسلمین،چاپ اول: تهران، سروش، 1363

2 اشپولر، جهان اسلام (1) دوران خلافت، ترجمه قمر آریان، چاپ اول: تهران، امیر کبیر، 1354

3 امیر على، تاریخ عرب و اسلام، ترجمه محمد تقى فخر داعى گیلان، چاپ سوم: تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1362

4 ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن شیبانى، تاریخ کامل، ترجمه حسین روحانى، چاپ دوم: تهران، اساطیر، 1374

5 ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادى، چاپ چهارم: تهران، دانشگاه تهران، 1371

6 ابن دقماق، ابراهیم بن ایدم العلائى، الانتصار لواسطه عقد الامصار، بیروت، دارالافاق الجدیده، ]بى تا[

7 ابن عبدالحکم، عبدالرحمن بن عبداللّه، فتوح مصر و اخبارها، به کوشش تورى (روایت ابوطاهر سلفى)، ]افست به سفارش مکتب المثنى بغداد[ لیذن، 1920 م

8 ابن العبرى، غریغوریوس ابوالفرج اهرون، تاریخ مختصر الدول، ترجمه محمد على تاج پور و حشمت اللّه ریاضى، چاپ اول: تهران، اطلاعات، 1363

9 بغدادى، عبداللطیف، الافاده و الاعتبار فى الامور مشاهده و الحوادث المعانیه بارض مصر، بیروت، دراالکتب العلمیه، ]بى تا[

10 بلاذرى، احمد بن یحیى بن جابر، فتوح البلدان، ترجمه محمّد توکل: تهران، اساطیر، 1374

11 حاجى خلیفه، مصطفى بن عبداللّه (کاتب چلبى)، کشف الظنون فى اسامى الکتب و الفنون، چاپ اول: استانبول، 1935 م

12 حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام (چهارجلدى)، چاپ هفتم: بیروت، دارالاندلس، 1964 م

13 دانش پژوه، منوچهر، «کتاب شویى در تمدن اسلامى»، مجموعه مقالات کنگره بین المللى کتاب و کتابخانه، چاپ اول: مشهد، آستان قدس رضوى، 1379

14 دنت دانیال، مالیات سرانه و تأثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمد على موحد، چاپ سوم: تهران، خوارزمى، 1358

15 زرین کوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، چاپ ششم: تهران، امیرکبیر، 1366

16 زیدان، جرجى، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام (پنج جلدى)، چاپ پنجم: تهران، امیر کبیر، 2536

17 صفا، ذبیح اللّه، تاریخ علوم عقلیه در تمدن اسلامى،مجلد اول، چاپ پنجم: تهران، دانشگاه تهران، 1371

18 طبرى، تاریخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ تهران: اساطیر، بنیاد فرهنگ ایران، 1362

19 عبادى، مصطفى، زندگى و سرنوشت کتابخانه باستانى اسکندریه، ترجمه على شکویى، چاپ اوّل: تهران، دبیرخانه هیئت امناى کتابخانه هاى کشور، 1379

20 عنان، محمّد عبداللّه، مصر الاسلامیه و تاریخ الخطط المصریه، چاپ قاهره، ]بى تا[

21 قفطى، على بن یوسف بن ابراهیم واحد شیبانى،ترجمه تاریخ الحکماء (ترجمه دوره شاه سلیمان صفوى)، به کوشش بهمن دارایى، تهران، دانشگاه تهران، 1371

22 کندى مصرى، محمد بن یوسف، تاریخ ولاه ویلیه تسمیه قضاتها چاپ اول: بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1407 ق

23 گوستاولوبون، تاریخ تمدن عرب (اسلام)،ترجمه محمد تقى فخر داعى گیلانى، چاپ اول: تهران، مطبعه مجلس، 1313

24 لسان الملک سپهر، میرزا محمّد تقى، ناسخ التواریخ (ج 2 تاریخ خلفا)،تصحیح محمد باقر بهبودى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، ]بى تا[

25 مقریزى، تقى الدین ابى العباس احمد بن على، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار (معروف به خطط مقریزى): چاپ دوم (افست): بغداد، ]بى تا[

26 ممتحن، حسینعلى، پژوهشى در تاریخ فرهنگ اسلام و ایران، چاپ اول: تهران، دانشگاه شهید بهشتى، 1374

27 مطهرى، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران،چاپ دوازدهم: قم، صدرا

28 مطهرى، مرتضى، کتاب سوزى ایران و مصر، قم، صدرا، 1357

29 یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیت، چاپ ششم: تهران، علمى و فرهنگى، 1366

 

چکیده

کتاب سوزى اسکندریه یکى از بحث انگیزترین مسائل تاریخ فتوحات اسلامى است. هرچند اولین بار در قرن هفتم هجرى به این مسئله اشاره شده است، ولى طى قرون بعد، به ویژه در دوران معاصر مورخان و محققان فراوانى این موضوع را بررسى کرده اند. برخى با آوردن استدلال هاى گوناگون، موافق این خبر بوده و جمعى هم با ارائه قراین و شواهد گوناگون به کذب بودن این خبر معتقدند. به نظر مى رسد بیشتر کسانى که در مورد این موضوع تحقیق کرده اند تنها به بررسى گزارشى که از قرن هفتم هجرى در متون تاریخى آمده است، پرداخته اند و کم تر محققى از زاویه دید فتوحات اسلامى به موضوع نگاه کرده است. با دقت در متن اصلى گزارش و تعمق در استدلال ها و احتجاج هاى موافقان و مخالفان و نیز مقایسه این گزارش با مطالعه و بررسى جریان فتح مصر، پى مى بریم که این کار توسط مسلمانان صورت نگرفته و اگر هم به احتمال ضعیف چنین اتفاقى افتاده است، نبایستى در فتح اول اسکندریه باشد، بلکه در فتح دوم اسکندریه ودوران خلافت عثمان روى داده است. در این مقاله به بررسى این موضوع از زاویه اى که گفته شد، مى پردازیم

واژگان کلیدى: کتاب سوزى، اسکندریه، عمربن خطاب و عثمان ابن عفان.

مقدمه

یکى از مسائل بحث برانگیز در مورد مصر و اسکندریه موضوع آتش سوزى کتابخانه آن شهر توسط مسلمانان است

نگارنده در کتاب هاى فتوح اسلامى و منابع اولیه تاریخ اسلام تا قرن هفتم، گزارشى از آتش سوزى کتابخانه اسکندریه ندیده و اصلاً این مورخان به وجود یا عدم وجود کتابخانه اى در اسکندریه اشاره نکرده اند

درباره این موضوع ظاهراً در دوران هاى متأخر، و بیشتر دوران هاى جدید تاریخ نگارى بحث شده است. روش ما در این نوشتار، بررسى آرا و عقاید مخالفان و موافقان این خبر است و در پایان آن چه به واقعیت نزدیک به نظر مى رسد، مطرح مى کنیم

داستان کتاب سوزى

اصل داستان کتاب سوزى اسکندریه توسط مسلمانان، ظاهراً اولین مرتبه توسط قفطى (م 646 هجرى) در کتاب تاریخ الحکماء بیان شده است

یحیى النحوى المصرى الاسکندرى، اسقف نصارى بوده وقتى عمروبن عاص فتح مصر و اسکندریه نمود و یحیى مذکور بر عمرو داخل شد و حال آن که شنیده بود و دانسته بود عمرو پایه و منزلت او را در علم... پس عمرو او را اکرام کرد...عمرو مفتون او شد و از حجج منطقیه و الفاظ فلسفه که عرب را به آن آشنایى نبود، چیزهاى هایل شنید و عمرو مردى عاقل، نیکو و صحیح فکر بود و یحیى را ملازم شد و از وى مفارقت نمى کرده تا روزى یحیى او را گفت: تو احاطه کرده اى به اموال اسکندریه و به هر مال که بوده به تصرف در آورده، مهرى بر آن زده اى و از آن چه تو را سپاه تو را از آن انتفاعى باشد، معارض آن نمى شوم و اما آن چه را که شما از آن نفعى نباشد لامحاله ما به آن اولى هستیم خوب است بفرمایى دست ضبط از آن بردارند، عمرو گفت: چه چیز است آن چه تو بدان محتاجى و درکاردارى؟گفت: کتب حکمت که در خزانه ملوکانه است...عمرو از قصه آن ها در عجب بماند و گفت: مرا ممکن نیست که در باب کتب حکمى کنم مگربعد از استیذان امیرالمومنین. پس قصه آن کتب بر وجه مشروح به عمر نوشت... پس از جانب عمر جواب بر این وجه رسید: که در باب کتبى که ذکر کرده بودى، اگر آن چه در آن کتب است موافق است با آن چه کتاب اللّه بر آن مشتمل است، پس خداى سبحانه ما را از آن بى نیاز دارد و اگر مضامین آن کتب مخالف است با آن چه در کتاب الهى است، ما را حاجتى به آن نیست باید که در اعدام آن ها بکوشى. لاجرم عمرو شروع به متفرق گردانیدن آن کتب بر حمامات اسکندریه کرد تا بسوزانند آن ها را در اتون حمامات، و عدد حمامات اسکندریه را در آن وقت راوى براى من مذکور ساخت، لیکن من آن را فراموش کردم. اما گفته اند مدت شش ماه حمام ها به آن کتب دایر بودند. بشنو که چه گذشت و تعجب کن که جاى تعجب است؟

هم چنین ابن العبرى مورخ مسیحى در کتاب تاریخ مختصر الدول خود شبیه همین روایت را آورده و به احتمال فراوان آن روایت را از قفطى گرفته است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی با pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی با pdf

چکیده  
مقدمه  
پیتر برگر، یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟  
اندیشه‌های موثر  
اصولی بنیادین روش‌شناسی برگر  
پدیدارشناسی  
آگاهی، زبان و میان ذهنیت  
در پرانتز گذاشتن(اپوخه)  
پدیدارشناسی، نظام معنایی و نظریه دین  
دیالکتیک، آگاهی و زبان  
برونی شدن  
عینیت یابی  
درونی سازی  
اجتماعی شدن و نقش محوری گفتگو  
جامعه به مثابه نظم  
دین، مقوم نظم اجتماعی  
توجیه گری، دین و عرفی شدن  
توجیه‌گری و ایدئولوژی  
نقد و بررسی  
سیالیت شناخت وآگاهی  
انسان شناسی  
دین و تعریف آن  
نظام معنایی  
مقایسه رویکرد دینی و رویکرد پدیدارشناسی  
چارچوب مفهومی بر ساخت جهان اجتماعی42  
جستجوی معنای زندگی در خود زندگی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی با pdf

آرتور بکفورد، جمیز؛ دین و جامعه صنعتی پیشرفته، ترجمه فاطمه گلابی؛ تهران، کویر، 1388

برگر، پیتر ال. بریجیت برگر و هانسفرید کلنر، ذهن بی‌خانمان: نوسازی و آگاهی، ترجمه محمد ساوجی، نی، تهران، 1381

برگر، پیتر ال. و توماس لاکمن، ساخت اجتماعی واقعیت، ترجمه فریبرز مجیدی، مرکز، تهران

پارسانیا، حمید، «بررسی پلورالیسم اجتماعی جان هیک از دیدگاه امام خمینی» قبسات، ش 37، پائیز 1384

پارسانیا؛ حمید، جزوه درسی(یادداشت‌های نگارنده از کلاس درس جامعه شناسی ادیان ایشان)؛ 1389

تامسون، کنت و دیگران، دین و ساختار اجتماعی، ترجمه علی بهرامپور و حسن محدثی، تهران، کویر،

کالینز، رندل، «جامعه‌شناسی آگاهی: هوسرل، شوتس و گارفینگل»، ترجمه بهرام پرستش، فصلنامه فلسفی ارغنون، ش 17، 1379

گریمالدی، نیکلا، انسان پاره پاره، ترجمه عباس باقری، تهران، نی، 1382

مددپور، احمد، ضدروش، تهران، جامعه شناسان، 1389

مصباح یزدی، محمدتقی، پند جاوید، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی€، 387، ج2

مک کارتی، ای دی، معرفت به مثابه فرهنگ، ترجمه کمال خالق پناه و دیگران، زیر نظر محمد توکل، تهران، پزوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388

همیلتون، پیتر، شناخت و ساختار اجتماعی، ترجمه حسن شمس آوری، تهران، مرکز، 13850

Berger. L. peter (1967), ” A Sociological View of the Secularization of Theology “, Journal for the Scientific Study of Religion, Vol. 6, No. 1. (Spring) pp. 3ـ16

Berger. L. peter, The Social Reality of Religion, Faber and Faber, London,

Berger. L. peter, The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion, London: Faber and Faber,

Berger. L. peter, The Heretical Imperative, Contemporary Possibilities of Religious affirmation, Anchor/Doubleday, Garden City, NY,

Berger. L. peter, The Pluralistic Situation and the Coming Dialogue between the World Religions.Buddhist-Christian Studies, 1981, Vol. 1. pp. 31-

Berger. L. peter, A Rumor of Angels: Modern Society and the Rediscovery of the Supernatural, Doubleday, Garden City, NY,

Berger. L. peter,” Max Weber is Alive and Well, and Living in Guatemala: The Protestant Ethic Today,

Brummer, Vincent; The model of love, Cambrige

Berger. L. peter, ” Whatever Happened to Sociology, First Things “, A Monthly Journal of Religion and Public Life, October, 2002, P. 27+

Geertz, Clifford, On the interpretation of culture, New York; Basic Books,

Woodhead. Linda. &Heelas. Paul, David Martin and,… (ed), Peter Berger and the Study of Religion, Routledge: London,

چکیده

پیتر برگر در مکتب پدیدارشناسی تربیت یافته است. رویکرد او در مطالعات دین، رویکردی پدیدارشناسانه است. پیتر برگر دین را نوعی معرفت اجتماعی می داند که در زندگی اجتماعی، به ویژه زندگی روزمره در جهت معنابخشی به آن ساخته و پرداخته می شود. تحقیق حاضر با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند با استفاده از آثار در دسترس، و به روش اسنادی، ضمن اشاره‌ای کوتاه به زندگی نامه برگر و نیز اندیشه های موثر بر او، که نقشی اساسی در آراء و اندیشه های فلسفی، اجتماعی و دینی او داشته است، رویکرد برگر به دین را از منظری انتقادی بررسی کند.

کلیدواژه‌ها: پیتر برگر، دین، پدیدارشناسی، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی معرفت، نظم اجتماعی، معنای زندگی.

 

مقدمه

لیندا وودهد در مقدمه کتاب «پیتر برگر و مطالعه دین» (2001) می‌گویند: «اگر جنگ جهانی اول را به‌عنوان مرزی در نظر بگیریم که در آن سوی مرز، نویسندگانی مانند مارکس، دورکیم، وبر و زیمل قرار دارند، مطمئناً در این سوی مرز، تعداد انگشت‌شماری، از جمله دیوید مارتین، رابرت بلا، رابرت وثنو1و پیتر برگر قرار دارند که برگر از همه برجسته‌تر است.»2 پرداختن به برگر به دلایل متعددی اهمیت دارد. وی امروزه در زمره جامعه‌شناسان برجسته غربی قرار دارد. او دارای یک نظام فکری منسجم است؛ به طوری که همه اندیشه‌های متاخر او بر پایه کتاب ساخت اجتماعی واقعیت، یعنی بنیان فکری و فلسفی او، شکل گرفته و همه تحلیل‌ها و نظریات وی از بنیادهای فلسفی و روش‌شناختی پدیدارشناسانه الهام می‌گیرد. صرف نظر از داوری ما نسبت به دیدگاه های برگر، این نوع پایبندی به بنیان‌های فکری و فلسفی تقریباً در همه آثار و اندیشه‌ها می‌تواند الگویی برای پژوهشگرانی باشد که در حوزه‌های علمی معرفتی قلم می‌زنند. برگر بیش از چهار دهه فعالیت عرصه دین و عرفی‌شدن را حرفه خویش ساخته است. جالب آنکه بسیاری از موضوعاتی که در چهار دهه گذشته محور مباحث و نوشته‌های وی قرار گرفته، در سال‌های اخیر به متن مطالعات جامعه‌شناسی دین راه یافته است. نمونه روش آن، وارونه گشتن جریان عرفی‌شدن است که برگر از اوایل سال 1974 متوجه این موضوع مهم شده و به آن اشاره کرده است. همچنین یکی از ‌علاقه‌مندی‌های دیرین برگر، موضوع دین و جهانی شدن می‌باشد که تنها در دهه اخیر در سطح گسترده‌ای رواج یافته است. علاقه اصلی برگر به موضوع دین و تکثرگرایی، اخیراً به موضوعی محوری در جامعه‌شناسی دین تبدیل شده است، به‌گونه‌ای تا جایی که وارنر (1993) مدعی شده، موضوع دین و تکثرگرایی در حوزه جامعه‌شناسی دین به یک «پارادایم جدید» تبدیل شده است

برگر از جامعه‌شناسانی است که باید به‌جد کانون مطالعه قرار گیرد. صرف‌نظر از اینکه وی را جامعه‌شناس دین بدانیم یا نه، کمک ارزشمندی به شکل‌گیری جریان سوم جامعه‌شناسی کرده است؛ جریانی که در آن مدرنیته، الزاماً با دین‌داری مخالف نیست. برگر منشأ تحولات و نگرش‌هایی جدید در جامعه‌شناسی است. وی آرای بسیار گسترده و مکتوبات و ادبیات بسیار وسیعی دارد. اما این مقاله تنهابه بخش کوچکی از آرای وی در حوزه دین، آن هم با تأکید بر روش‌شناختی متمرکز است. این مقاله در چهار بخشِ زندگی نامه،‌ معرفی آثار،‌اندیشه‌های مؤثر بر او و نظریه دین اختصاص یافته است

 

پیتر برگر، یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟

پرسشی که همواره برای اندیشمندان علوم اجتماعی مطرح می‌شود این است که به لحاظ نظم فردی و اجتماعی و حوزه تخصص، پیتر برگر یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟ در جامعه‌شناسی آیا جامعه‌شناس دین است یا جامعه‌شناس معرفت؟ در پاسخ به این پرسش، به طور کوتاه می‌توان گفت که ورود و علایق برگر به الهیات و مباحثی که در این زمینه دارد و نیز عدم اعتماد وی به متألهین و انتقادهایی که از آنها می‌کرد، این شائبه را ایجاد می‌کند که وی در مقام یک متأله عمل می‌کرده است. کتاب‌های «بینش متزلزل»، «همهمه مجموعه‌های رسمی»، «شایعه فرشتگان» و «ضرورت بدعت‌آمیز» سرشار از مباحث الهیاتی است. در میان دانشمندان کسی را نمی‌توان سراغ گرفت که برگر را از نظر دیسیپلین در زمره متألهین قرار داده باشد. از سوی دیگر، دانشگاه بوستون، سمت برگر را استاد جامعه‌شناسی و الهیات اعلام کرده است که در دانشکده هنر و علوم دانشگاه بوستون تدریس می‌کند. برگر خود را یک جامعه‌شناس می‌داند

جامعه‌شناسی حرفه من است و هیچ اعتبارنامه‌ای به‌عنوان یک متأله ندارم، اما این امر مانع نمی‌شود که من به مسائلی بپردازم که فراتر از چارچوب جامعه‌شناسی قرار دارند ; من دو کلاه پوشیده‌ام؛ یکی در جایگاه جامعه‌شناس و دیگری در جایگاه کسی که علایق خامی به الهیات دارد4

عمده آثار و اندیشه‌های برگر در حوزه جامعه‌شناسی است. کتاب «دعوت به جامعه‌شناسی» (1963) وی، چهل و یک بار تجدید چاپ و به شانزده زبان دنیا ترجمه شده است. او خود نیز همواره از خویشتن به‌عنوان یک جامعه‌شناس یاد کرده است. اما آیا برگر یک جامعه‌شناس دین است یا باید وی را در زمره جامعه‌شناسان معرفت قرار داد؟ از آنجایی که برگر پدیده دین را نیز به‌عنوان نوعی معرفت مورد بررسی قرار می‌دهد، می‌توان گفت: «برگر یک جامعه‌شناس معرفت است». مهم‌ترین اثر برگر، ساخت اجتماعی واقعیت، در حوزه جامعه‌شناسی معرفت قرار دارد و یکی از مهم‌ترین منابع این رشته به شمار می‌آید. جامعه‌شناسی معرفت برگر به‌شدت بر همه مطالعات وی سایه افکنده است. در مطالعات او، دین نیز به‌عنوان نوعی معرفت بشری، همواره در قالب جامعه‌شناسی معرفت مطالعه شده است

اندیشه‌های موثر

پیتر برگر هم به اعتراف خود و هم به استناد آنچه از لابلای آثار و اندیشه‌های وی استفاده می‌شود، از اندیشه‌ها و شخصیت‌های بسیاری تأثیر پذیرفته است. در بحث «ازخودبیگانگی انسان» و نیز «فرایند دیالکتیک» از کارل مارکس تاثیر پذیرفته است. تلقی واقعیت‌های اجتماعی به منزله اشیاء را مدیون امیل دورکیم است: «دورکیم به ما می‌گوید: نخستین و بنیادی‌ترین قاعده این است که حقایق اجتماعی را به‌منزله اشیا تلقی کنیم»

اهمیت دادن به آگاهی و معانی ذهنی را از ماکس وبر یادگرفته است: «هم برای جامعه‌شناسی در مفهوم کنونی و هم برای تاریخ، موضوع شناخت، همان مجموعه معانی ذهنی عمل است.»6 اما همان‌طور که برگر اذعان می‌کند، تأثیرپذیری او از ماکس وبر بسیار گسترده‌تر از دیگران است: «من در سنت جامعه‌شناختی‌ای تربیت یافته‌ام که ماکس وبر آن را شکل داد.»7 پیتر برگر در به کارگیری روش پدیدارشناسی در خصوص دین، به‌واسطه کارل بارث به‌شدت تحت تأثیر فردریک شلایر ماخر، متکلم مشهور آلمانی و پروتستان‌مشرب، قرار گرفته است و بارها از او تمجید می‌کند. در حقیقت، رهیافت استقرایی به دین را، که در جای خود شرح داده خواهد شد، از شلایر ماخر گرفته است؛ یعنی گوهر دین، تجربه است. برگر می‌گوید: اساس دین نه شناخت نظری و نه فعالیت عملی، همچون کنش‌های اخلاقی، بلکه نوع خاصی از تجربه است. من خودم را یک مسیحی می‌دانم؛ منتها در خطی حرکت می‌کنم که شلایر ماخر آن را ترسیم کرد؛ یعنی الهیات لیبرال پروتستان. من از اوایل دهه 1960 خود را در این مسیر یافته‌ام

برگر در مهم‌ترین اثر خود، که با همکاری توماس لاکمن نوشته است، می‌گوید

ما بصیرت بنیادین خود را در مورد ضرورت تعریف مجدد [جامعه‌شناسی معرفت] مدیون آلفرد شوتس هستیم. شوتس هم در جایگاه فیلسوف و هم در جایگاه جامعه‌شناس، در سرتاسر آثار خویش توجه خود را به ساختار دنیای متعارف زندگی روزمره معطوف می‌کند؛ هرچند خود او در زمینه جامعه‌شناسی شناخت، کاری نکرده است

اصولی بنیادین روش‌شناسی برگر

پدیدارشناسی

همه توان برگر به توضیح بنیادهای شناسایی زندگانی روزمره صرف می‌شود. روشی که برگر برای توضیح بنیادهای شناسایی در زندگانی روزمره مناسب‌ می‌داند، عبارت است از: روش تحلیل پدیدارشناختی. پدیدارشناس به یک اعتبار، واجد موضع و منظری «بیرونی‏» است؛ زیرا هیچ تمایلی برای بررسی صدق و کذب گزاره‏های دینی، و هیچ قصدی برای داوری و رجحان‏گذاری یک دین بر دیگری در سر ندارد. درعین‌حال، به دلیل تلاش برای دستیابی به یک معرفت «همدلانه‏» و ارائه توصیفی «بی‏طرفانه‏» از این پدیده، به میزان زیادی به نگاه «درونی‏» نزدیک می‌شود

آگاهی، زبان و میان ذهنیت

از نظر برگر، آگاهی نه فقط ضمیر یا وجدان ما، بلکه ماهیت و سرشت آگاهی ما از خود و از جهان زندگی و روابط میان وجدان‌ها را شامل می‌شود

آگاهی، رشته‌ای از معانی است که فرد در آنها با دیگران سهیم است و یک «زیست‌جهان اجتماعی» را می‌سازد. این آگاهی که نسبتی با اندیشه‌های فلسفی، نظریه‌ها و ساخت‌های عالمانه معنایی ندارد و در واقع نوعی آگاهی پیشانظری است، به فرد مجال می‌دهد راه خود را در زندگی روزمره از میان رویدادهای معمولی دنبال کند

آگاهی همیشه ارادی است. ما هرگز نمی‌توانیم برای آگاهی به‌خودی‌خود، یک بنیاد جوهری فرضی قائل شویم، بلکه فقط آگاهی به این چیز یا آن چیز را می‌شناسیم. در میان واقعیت‌های بی‌شمار، واقعیت «زندگانی روزمره» به‌صورت واقعیت «تمام‌عیار» جلوه‌گر می‌شود. واقعیت زندگی روزمره «واقعیت اعلا» به شمار می رود؛ یعنی همه چیز درنهایت باید به این آگاهی ختم شود

به‌علاوه، واقعیت زندگانی روزمره به‌صورت دنیایی مشترک در ذهن، یعنی دنیایی که فرد با دیگران در آن شریک است، در برابرش خودنمایی می‌کند. فرد می‌داند که نگرش طبیعی او به این جهان با نگرش طبیعی دیگران مطابقت دارد. بنابراین ،آنها درباره واقعیت جهان از فهم مشترکی برخوردارند و ارتباط ذهنی، آنها را در مسائل گوناگون به دید مشترکی می‌رساند. هرکس خود را با سایر نظرات و برداشت‌ها هماهنگ و همسو می‌کند

برگر با الهام از پدیدارشناسی به این دیدگاه می‌رسد که زندگانی روزمره، بیش از هر چیز دیگر، زندگی‌ای است که انسان‌ها به کمک و از طریق «زبان» با همنوعانشان در آن شرکت می‌کنند؛ درک زبان برای درک واقعیت زندگی روزمره ضروری است. معانی ذهنی آدمی قابلیت عینی شدن را دارد و می‌تواند از حد و مرز موقعیتِ چهره به چهره فراتر رود. همین وظیفه مهم را زبان انجام می‌دهد. به تعبیر برگر، اهمیت زبان به این است که می‌تواند از «اینجا» و «اکنون» فاصله بگیرد

در پرانتز گذاشتن(اپوخه)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ