پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) با pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
مفهوم عدالت
معناى لغوى و اصطلاحى عدالت
پافشارى پیامبر درباره عدالت مدارى کارگزاران
مقاومت پیامبر در برابر تبعیضات طبقاتى
نگاه منفعت طلبانه به عدالت، هرگز!
عدالت اجتماعى و حقوق اقلیت ها
مبارزه با تبعیض در اجراى قانون در حکومت نبوى
پیامبراعظم و مسئله نا برابرى هاى اجتماعى
نابرابرى هاى اجتماعى هنگام ظهور اسلام
پیامبراعظم و تغییرارزش هاى نظام قشربندى
1 مخالفت صریح با ملا ک هاى ارزشىِ نظام نابرابرى
2 چگونگى تعامل با فرودستان
الف) مجالست و تکریم
ب) تحرک اجتماعى فرودستان در جامعه نبوى
نتیجه گیرى
کتاب نامه
1 قرآن کریم
2 نهج البلا غه
3 ابن اثیر، اسد الغابه فى معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، 1989م
4 ابن حزم اندلسى، جوامع السیره النبویه
5 ابن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، 1957م
6 ابن سید الناس، فتح الدین ابوالفتوح، عیون الأثر، بیروت، دارالقلم، 1993م
7 ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، بیروت، دارالاضواء، 1985م
8 ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، دمشق، دارالفکر، 1985م
9 ابن هشام، السیره النبویه
10 افروغ، عماد، نگرشى دینى و انتقادى به مفاهیم عمده سیاسى، چاپ اول: تهران، مؤسسه فرهنگ و دانش، 1379
11 تسترى، محمد تقى، قاموس الرجال، چاپ دوم: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1410ق
12 جعفریان، رسول، تاریخ سیاسى اسلام، چاپ دوم: تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى
13 جعفرى، یعقوب، تفسیر کوثر، چاپ اول: قم، هجرت، 1377
14 حاجى حسینى، حسن، عدالت اجتماعى از دیدگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سه تن از اندیشمندان اجتماعى، پایان نامه کارشناسى ارشد جامعه شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1381
15 دلشاد تهرانى، مصطفى، سیره فردى و اجتماعى نبوى، چاپ اول: تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1372
16 رشید رضا، تفسیر المنار، چاپ دوم: دارالمنار، 1367
17 رفیع پور، فرامرز، آناتومى جامعه، مقدمه اى بر جامعه شناسى کاربردى، چاپ اول: تهران، شرکت سهامى انتشار، 1378
18 زنجانى، موسى، مدینه البلاغه فى خطب النبى و کتبه و مواعظه و وصایاه، تهران، منشورات الکعبه، 1363
19 سجادى، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفى و کلامى، چاپ اول: تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1375
20 سید قطب، عدالت اجتماعى در اسلام، ترجمه محمد على گرامى و سید هادى خسروشاهى، چاپ هشتم: تهران، شرکت سهامى انتشار، 1352
21 سیوطى، جلال الدین عبدالرحمن، الدرالمنثور فى تفسیر المأثور، بیروت، دارالفکر، 1992م
22 شریف قریشى، باقر، النظام السیاسى فى الاسلام، چاپ اول: قم، دارالکتب الاسلامیه، 1411ق
23 شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، مکتبه الصدوق
24 صحیح مسلم بشرح النووى، بیروت، دارالکتب العربى، 1987م
25 صدر بلاغى، صدرالدین، عدالت و قضا در اسلام، چاپ پنجم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1370
26 صلیبا، جمیل، فرهنگ علوم فلسفى، ترجمه منوچهر صانعى
27 طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، چاپ سیزدهم: قم، انتشارات اسلامى، 1380
28 قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1965م
29 کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمى، چاپ هفتم: تهران، دنیاى کتاب، 1370
30 کلینى، فروع کافى
31 کلینى، محمد بن یعقوب، اصول کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1378ق
32 کوئن، بروس، مبانى جامعه شناسى، ترجمه غلام عباس توسلى و رضا فاضل، چاپ هفتم: تهران، سمت، 1375
33 لطیفى، محمود، «عدالت اجتماعى در حکومت علوى»، فصلنامه حکومت اسلامى، ش 18، 1379
34 متقى هندى، علاءالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1989م
35 مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارلکتب الاسلامیه، 1363
36 مطهرى، مرتضى، سیرى در سیره ائمه اطهار، چاپ بیست و سوم: تهران، صدرا، 1382
37 مطهرى، مرتضى، عدل الهى، چاپ سوم: تهران، صدرا، 1367
38 مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، چاپ سوم: بیروت، دارالعلم للملایین، 1969م
39 مقریزى، تقى الدین، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1999م
40 مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ سوم: قم، دارالکتاب الاسلامیه، 1362
41 ملوین، تأمین، جامعه شناسى قشربندى و نابرابرى اجتماعى، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، چاپ اول: تهران، توتیا، 1373
42 موسوى، سید جلال الدین، عدالت اجتماعى در اسلام
43 نورى طبرسى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیا ء التراث، 1988م
عدالت اجتماعى از بزرگ ترین آرمان هاى بشر بوده و در جوامع مختلف، اعتبار و ارزش بالایى دارد. اسلام نیز به عنوان کامل ترین دین، خود را مدافع عدالت معرفى نموده است، به گونه اى که این موضوع، در سیره رهبران این دین، برجستگى و موقعیت کم نظیرى دارد. از آن جا که پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)پس از هجرت، فرصت رهبرى اجرایى جامعه را نیز پیدا کرد، مقوله عدالت اجتماعى در سیره ایشان، سخت مورد توجه بود. در این نوشتار، جایگاه عدالت اجتماعى را در سیره پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)بررسى مى نماییم
واژگان کلیدى: پیامبراعظم، عدالت، عدالت اجتماعى، قشربندى، نابرابرى اجتماعى، تبعیض، سیره و نظام جاهلى
عدالت از بزرگ ترین آرمان هاى بشر و از مهم ترین مفاهیم درحوزه علوم اجتماعى است. ضرورت آن براى جامعه انسانى سبب شده که این گوهر، همواره به عنوان یکى از هدف هاى عالى زندگى اجتماعى بشر و نیز معیار ارزیابى رفتار رهبران جامعه مطرح باشد. اهمیت عدالت به حدى است که نحله هاى مختلف فکرى و رهبران اجتماعى، به منظور جلب رضایت عمومى و کسب مشروعیت، خود را مدافع آن معرفى مى کنند، هرچند در عمل، التزامى بدان نداشته باشند
عدالت در مکتب اسلام، جایگاه ویژه اى دارد و در قرآن کریم به عنوان یکى از اهداف بعثت انبیا معرفى شده است.2 این مقوله نزد پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) از اعتبار خاصى برخوردار بوده و در اولویت همه برنامه هاى اجتماعى ایشان قرار داشته است. در این مقاله، جایگاه عدالت در سیره نبوى(صلى الله علیه وآله) بررسى شده است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» با pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
روش
مقیاس تجدیدنظر شده آستانهگذری
مقیاس خودشناسی انسجامی
مقیاس بهوشیاری
مقیاس کوتاه خود مهارگری
یافتهها
بحث و نتیجهگیری
منابع
آقابابائی، ناصر و دیگران، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، مجله علوم روانشناختی، ش 31، 1388، ص 372-360
شاه محمدی، خدیجه و دیگران، «تاثیر پیش بین خودشناسی انسجامی، بهشیاری و سبکهای دفاعی بر سلامت»، مجله روانشناسی و علوم تربیتی، ش 39(9)، 1388، ص 119-99
ـــــ، «نقش خودشناسی در تنیدگی، سبکهای دفاعی و سلامت جسمانی»، روانشناسان ایرانی، ش 3(10)، 1385، ص 156-145
کازبی، پل سی، پایههای پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه حجت اله فراهانی و حمیدرضا عریضی، تهران، روان، 1386
Argyle, M, Psychology and Religion an Introduction, London, Routledge,
Banfield, J, F., et al., “The cognitive Neuroscience of self-regulation”, In R. F. Baumeister& K. D. Vohs (Eds.), Handbook of Self-Regulation Research, Theory, and Applications, New York, The Guilford press, 2004, p 62-
Banks, W, P, & Farber, I, “Consciousness”, In A. F. Healy & R. W. Proctor (Eds.), Handbook of Psychology, Experimental Psychology, New Jersey, John Wiley & Sons, Inc, v 4, 2003, p 3-
Booth, J. N., et al., “Increased feelings of the sensed presence and increased geomagnetic activity at the time of the experience during exposures to transcerebral weak complex magnetic fields”,International Journal of Neuroscience, v 115, 2005, p 1053-
Bradbury, D. A., et al., “Psychosis-like experiences in the general population: An exploratory factor analysis”, Personality and Individual Differences, v 46, 2009, p 729-
Brown, K. W., et al., “Mindfulness: Theoretical foundations and evidence for its salutary effects”,Psychological Inquiry, v 18(4), 2007, p 211-
Brown, K. W., Ryan, R. M., “The benefits of being present: Mindfulness and Its role in psychological well-being”, Journal of Personality and Social Psychology, v 84(4), 2003, p 822-
Bryant, A. N., “Gender differences in spiritual development during the college years”, Sex Roles, v 56, 2007, p 835-
Creswell, J. D., et al., “Neural correlates of dispositional mindfulness during affect labeling”,Psychosomatic Medicine, v 69, 2007, p 560-
D’Argembeau, A., et al., “Self-referential reflective activity and its relationship with rest: a PET study”,NeuroImage, v 25, 2005, p 616-
Del Prete, G. &Tressoldi, P. E., “Anomalous cognition in hypnagogic state with OBE induction: an experimental study”, Journal of Parapsychology, v 69(2), 2005, p 329-
Duckworth, A. L. & Seligman, M. E. P., “Self-discipline outdoes IQ in predicting academic performance of adolescents”, Psychological Science, v 16(12), 2005, p 939-
Fleck, J. I., et al., “The transliminal brain at rest: Baseline EEG, unusual experiences, and access to unconscious mental activity”, Cortex, v 44, 2008, p 1353-
Francis, L., “The psychology of gender differences in religion: A review of empirical research”,Religion, v 27, 1997, p 81-
Frewen, P. A., et al., “Individual differences in trait mindfulness predict dorsomedial prefrontal and amygdala response during emotional imagery: An fMRI study”, Personality and Individual Differences, v 49, 2010, p 479-
Gailliot, M. T., et al., (2008). “Self-regulation”, In O. P. John, R. W. Robins & L. A. Pervin (Eds.), Handbook of Personality Theory and Research, New York, The Guilford press, 2008, p 472-
Ghorbani, N., “Processes of self-knowledge”, Unpublished Manuscript, university of Tehran,
_____, et al., “Comparative analysis of integrative self-knowledge, mindfulness, and private self-consciousness in predicting responses to stress in Iran”, International Journal of Psychology, v 45(2), 2010, p 147-
_____, et al., “Philosophy, self-knowledge, and personality in Iranian teachers and students of philosophy”, The journal of Psychology, v 139(1), 2005, p 81-
_____, et al., “Integrative self-knowledge scale: Correlations and incremental validity of a cross-cultural measure developed in Iran and the United States”, The Journal of Psychology, v 142(4), 2008, p 395-
_____, et al., “Mindfulness in Iran and the United States: Cross-cultural structural complexity and parallel relationships with psychological adjustment”, Current Psychology, v 28(4), 2009, p 211-
Hood, R. W., Jr. &Belzen, J. A., “Research methods in the psychology of religion”, In R. F. Paloutzian& C. L. Park (Eds.), Handbook of the Psychology of Religion and Spirituality, New York, The guilford press, 2005, p 62-
Hood, R. W. Jr., “Mystical, spiritual, and religious experiences”, In R. F. Paloutzian& C. L. Park (Eds.),Handbook of the Psychology of Religion and Spirituality, New York, The guilford press, 2005, p 348-
_____, “Mystical, religious, and spiritual experiences”, In M. de Souza et al. (Eds.), International Handbook of Education for Spirituality, Care and Wellbeing, New York, The guilford press, 2009, p 189-
Houran, J., et al., “Perceptual-personality characteristics associated with naturalistic haunt experiences”, European Journal of Parapsychology, v 17, 2002, p 17-
_____, et al., “Methodological note: Erratum and comment on the use of the revised transliminality scale”, Consciousness and Cognition, v 12, 2003, p 140-
Howell, A. J., et al., “Mindfulness predicts sleep-related self-regulation and well-being”, Personality and Individual Differences, v 48, 2010, p 419-
Keenan, J. P., et al., “The neural correlates of self-awareness and self-recognition”, In T. Kircher& A. David (Eds.), The Self in Neuroscience and Psychiatry, cambridge, Cambridge university press, 2003, p 166-
Lange, R., et al., “The revised transliminality scale: reliability and validity data from a rasch top-down purification procedure”, Consciousness and Cognition, v 9, 2000, p 591-
Makarec, K. &Persinger, M. A., “Electroencephdographic validation of a temporal lobe signs inventory in a normal population”, Journal of Research in Personality, v 24, 1990, p 323-
Ochsner, K. N., et al., “The neural correlates of direct and reflected self-knowledge”, NeuroImage, v 28, 2005, p 797-
Ryan, R. M. &Deci, E. L., “Self-determination theory and the role of basic psychological needs in personality and the organization of behavior”, In O. P. John, R. W. Robins & L. A. Pervin (Eds.),Handbook of Personality Theory and Research, New York, The guilford press, 2008, p 654-
Tangney, J. P., et al., “High self-control predicts good adjustment, Less pathology, better grades, and interpersonal success”, Journal of Personality, v 72(2), 2004, p 271-
Thalbourne, M. A. &Delin, P. S., “A common thread underlying belief in the paranormal, creative personality, mystical experience and psychopathology”, Journal of Parapsychology, v 54, 1994, p 3-
_____, “Transliminality: its relation to dream life, religiosity, and mystical experience”,International Journal for the Psychology of Religion, v 9(1), 1999, p 45-
_____, “Transliminality, The mental experience inventory and tolerance of ambiguity”, Personality and Individual Differences, v 28, 2000, p 853-
_____, “Patterns of self-reported happiness and substance use in the context of transliminality”,Personality and Individual Differences, v 38, 2005, p 327-
_____, “Transliminality, thin boundaries, unusual experiences, and temporal lobe lability”,Personality and Individual Differences, p 44, 2008, p 1617-
Thalbourne, M. A., et al., “Temporal lobe lability in the highly transliminal mind”, Personality and Individual Differences, v 35, 2003, p 1965-
Van Dam, N. T., et al., “Measuring mindfulness An item response theory analysis of the mindful attention awareness scale”, Personality and Individual Differences, v 49, 2010, p 805-
van der Meer, L., et al., “Self-reflection and the brain: A theoretical review and meta-analysis of neuroimaging studies with implications for schizophrenia”, Neuroscience and Biobehavioral Reviews, v 34, 2010, p 935-
WHOQOL SRPB Group, “A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life”, Social Science & Medicine, v 62, 2006, p 1486-
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «آستانه گذری» با فرآیندهای هشیاری که در فعالیتهای لوب پیشانی، ریشه دارند، و با توجه به نقش جنسیت انجام گرفته است. بدین منظور 266 دانشجو علاوه بر مقیاس «آستانه گذری» به پرسشنامههای فرایندهای خودشناختی، شامل بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و خودمهارگری پاسخ دادهاند. تحلیل دادهها نشان میدهد که زنان در «آستانه گذری» نمرههای بالاتری دارند. همچنین ارتباط فرایندهای خودشناختی با هم مثبت و قوی بوده، اما نمرههای آزمودنیها در مقیاس «آستانه گذری» با فرایندهای خودشناختی، رابطه منفی دارد. بر پایه این یافتهها «آستانه گذری» به عنوان گونهای از هشیاری که در ناحیه گیجگاهی ریشه دارد، با فرایندهای خودشناختی به عنوان هشیاریهای مرتبط با ناحیه پیشانی، رابطه تقابلی دارند. بالاتر بودن نمره زنان در «آستانه گذری»، توجیهی برای بالاتر بودن گرایشهای معنوی آنان است.
کلید واژهها: هشیاری، آستانه گذری، فرایندهای خودشناختی، روانشناسی دین، جنسیت.
هشیاری1، اصطلاحی فراگیر برای دستهای از ابعاد اصلی تجربه شخصی ماست. هشیاری، عرصهای است برای خودشناسی، میدانی است برای چشمانداز فردی و قلمروی است برای هیجانها و افکار خصوصی ما. در سالهای اخیر، روشها و فناوریهای جدید، بینش چشمگیری از ماهیت هشیاری ارائه کردهاند. به طور ویژه، علم عصبشناختی به آشکار ساختن جزئیات پیوند پدیدههای مغزی، تجارب ذهنی و فرایندهای شناختی پرداخته است. اثر این پیشرفتها آن بوده است که هشیاری، نقشی محوری در یکپارچه ساختن زمینههای مختلف روانشناسی و پیوند دادن آنها با پیشرفتهای علم عصبشناختی پیدا کرد.2 در این مطالعه به بررسی دو دسته از پدیدههای هشیاری که پژوهشها از ارتباط متفاوت آنها با مناطق مغز، حکایت میکنند، پرداخته خواهد شد. ابتدا فرایندهای خودشناختی3بررسی میشود
نظریههای متعددی در مورد فرایندهای خودشناختی ارائه شده است. بر پایه یک مفهومسازی، فرایندهای خودشناختی فرایندی به هم پیوسته است که با بهوشیاری4 آغاز میشود، از گذرگاه خودشناسی میگذرد و با خودمهارگری5 پایان مییابد6 طبق تعریف، بهوشیاری عبارت است از آگاهی و توجه پذیرنده7 به رخدادها و تجربه زمان حال. بهوشیاری در فعالیتهای بنیادین هشیاری، یعنی توجه و آگاهی8 ریشه دارد.9 این مفهوم به دو صورت مطالعه میشود: به عنوان یک تجربه در یک زمان مشخص (یعنی حالت) و به عنوان یک گرایش پایدارتر (یعنی صفت). بهوشیاری به افراد اجازه میدهد چشم انداز درونیشان را سیاحت کنند و به چرایی رفتارهایشان بصیرت یابند. در پژوهشهای براون و رایان هر دو نوع بهوشیاری، با انگیزش خودپیرو بیشتر، عاطفه مثبت بیشتر، و بهزیستی بهتر همبستهاند.10 خودشناسی انسجامی11، همه جنبههای شناخت خود را در بر میگیرد و شامل خودآگاهی و تجسمهای پایدار خود است که توانایی فرد را در دسترسی به حالتهای روانشناختی جاری و پردازش محتوای تجربههای کنونی و گذشته و تفکیک آنها از هم میسنجد و قدرت فرد را در پردازش شناختی اطلاعات مربوط به خود، ارزیابی میکند.12 خودمهارگری که معمولاً به آن خودتنظیمگری13 میگویند، توانایی فرد در نادیده گرفتن افکار، هیجانها، تکانهها، و رفتارهای خودکار یا عادتهاست که او را با محیطهای جدید و مطالبات آنها سازگار میکند. عملکرد اجرایی14 خود، به ابعاد فعال و ارادی شخصیت بر میگردد و خودتنظیمگری یکی از عملکردهای اجرایی است. خودتنظیمگری با دیدگاه کنترل دو پردازشی هماهنگ است که در آن افراد در پی هماهنگی خود و محیط هستند. در این دیدگاه، افراد یا تلاش میکنند دنیا را تغییر دهند تا با خودشان هماهنگ شود یا تلاش میکنند خود را تغییر دهند تا با دنیا هماهنگ شوند. معمولاً خود برای هدایت فرد به اجرای عملکردهای شناختی پیچیده نیازمند است. این پردازشهای شناختی، منبع انرژی مشترکی با خودتنظیمگری دارند. در نتیجه، فعالیتهایی که نیازمند پردازشهای فکری است، بهویژه آنهایی که به توجه و راهنمایی خود نیاز دارند، اگر بعد از خودتنظیمگری اجرا شوند، ناموفقترند
تلاش برای روشن کردن همبستههای مغزی خودآگاهی، قرنها وجود داشته است. اکنون بر پایه پژوهشهای مبتنی بر مطالعه موردی و عصبنگاری نوین، مشخص شده است که نیمکره راست و قشر پیشانی، و احتمالاً قشر پیش پیشانی راست، در پردازشهای مرتبط با خود غالب است. پژوهشهای دلالتکننده بر قشر پیشانی/ نیمکره راست، بر خودتنظیمگری، تشخیص چهره خود، حافظه رویدادی از خود و معرفت به خود،16 تمرکز دارند.17 برای مثال، اوشنر و همکارانش18 نشان دادهاند که ارزیابی خود، با فعالیت قشر میانی پیش پیشانی19 همراه است. دی آرگمبو و همکارانش20 نیز افکار ارجاعی به خود را با افزایش جریان چند منطقه، از جمله قشر شکمی میانی21 پیش پیشانی همراه یافتهاند. به باور آنها این منطقه برای آگاهی مربوط به خود، حیاتی است. آزمایش فرون و همکارانش22 هم نشان میدهد که تفاوتهای فردی در ویژگی بهوشیاری توانسته است فعالیت قشر پشتی میانی پیش پیشانی23 را پیشبینی کند. آزمایش کرس ول و همکارانش24 نشان داده است که تفاوتهای فردی در ویژگی بهوشیاری با فعالیت گسترده قشر پیش پیشانی و کاهش فعالیت بادامه همبسته است. ضمن اینکه در افرادی که نمره صفت بهوشیاری آنها بالا بوده، پاسخهای قشر پیش پیشانی و بادامه راست، همبستگی منفی داشته است. منطقه اولیه خودمهارگری نیز قشر پیش پیشانی است که آسیب آن سبب اختلال در خود مهارگری میشود.25 و سرانجام آنکه فراتحلیل وندر میر و همکارانش26نشان داده است که دو منطقه از قشر میانی پیش پیشانی برای پردازش خوداندیشی27 مهم هستند: شکمی28 و پشتی
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در دولت نهم با pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در دولت نهم با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
نگرشی به مفهوم عدالت و گفتمان
الف. مفهوم عدالت در اندیشه غربی و اسلامی
ب. مفهوم گفتمان
ب. عدالت در گفتمان های«سازندگی» و «اصلاح طلبی»
ج. عدالت در نظام معنایی گفتمان اصولگرایی عدالت خواه
1 در برنامههای دولت، احکام و پیامها
2 دربیانات احمدی نژاد و هیات دولت
3 در حوزه عملکردها
د. نقد و ارزیابی گفتمان اصولگرایی عدالتخواه
الف. دیدگاه مقام رهبری
1 حمایت از گفتمان اصولگرایی عدالتخواه
2 دال«عدالت گستری» در اندیشه رهبری
3 توصیهها و تذکرات مقام رهبری به دولت نهم
ب. سایر دیدگاهها
ه . پاسخهای دولت نهم به انتقادها
نتیجهگیری
منابع
ـ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح سیدعلینقی فیض الاسلام، تهران: بینا، 1351 ش
ـ آلاسحاق، یحیی، «حوزه اقتصاد جای حرفهای خاکستری نیست»، روزنامه جام جم، مورخ 1 شهریور 1386، شماره 2080، ص 7
ـ آلاسحاق، یحیی، «دلایل تورم در گزارش اتاق بازرگانی تهران»، روزنامه جام جم، 19 فروردین 1387، شماره 2251 ص 4
ـ ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه، ج اول، ترجمه محمد پروین گنابادی، چ پنجم، تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1366
ـ ابن سینا، الإشارات و التنبیهات، ج چهارم، تهران:دفتر نشر کتاب، 1362
ـ ابن سینا، الشفأ و الاًّلهیات، به کوشش الاب قنواتی و سعید زاید، قاهره، 1964م
ـ احمدی نژاد، محمود، «گفتمان اصولگرایی و نقد و بررسی آن از منظر مقام معظم رهبری »، ماهنامه معرفت، ش 138، خرداد 1388، ص 13-
ـ احمدی نژاد، محمود، افروغ، عماد، چالشهای کنونی ایران، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1380
ـ احمدی نژاد، محمود، العاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیه فی الرسائل العملیه، بیروت، دارالبلاغه، 1413 ق.11
ـ احمدی نژاد، محمود، حقیقت، گوهر گمشده، جهان و سیاست، مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری،
ـ احمدی نژاد، محمود، دیپلماسی نامه، مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، 1387
ـ احمدی نژاد، محمود، عدل و صلح، مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری،
ـ احمدی نژاد، محمود، نقد و ارزیابی گفتمانهای سیاسی و اجتماعی مطرح در ایران( از 2خرداد 1374تا 22 خرداد 1388)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ( زیر چاپ)
ـ اخوان کاظمی، بهرام، عدالت در اندیشههای سیاسی اسلام، قم، بوستان کتاب، چ دوم، 1386
ـ الهام، غلامحسین، «سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)»، روزنامه خبر، شماره 7988، مورخ 4/10/1387، ص 38
ـ باری، برایان، «عدالت و خیر عمومی» ر.ک: آنتونی کوئینتن (ویراسته) فلسفه سیاسی، مرتضی اسعدی، تهران، 1374
ـ برنامه دولت نهم، تهران: دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت، مرداد، 1384
ـ بشیریه، حسین، انتخابات سال 79 از چشم انداز مبارزات طبقاتی در ایران، تهران، علوم نوین، 1378
ـ بشیریه، حسین، دولت عقل، تهران، علوم نوین، 1374
ـ توکلی، احمد، «کشتی اقتصاد دولت قطب نما ندارد»، روزنامه جام جم، 7 آبان 1386، شماره 2132، ص
ـ چکیده عملکرد 3 ساله دولت مردمی، شهریور 1384، تهران، دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت، انتشارات اسوه (وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه)، شهریور 1387
ـ حیدری کرد زنگنه، غلامرضا، «فراخوان 15 میلیون مشمول جدید برای دریافت سهام عدالت »، روزنامه خبر، 10 اسفند 1387، شماره 8038، ص2
ـ خلیلیا ن، صادق، «نکاتی پیرامون نامه 60 اقتصادان و چند پرسش؟»، کیهان، مورخ 29 آبان 1387، شماره 19235، ص 6
ـ دری نجف آبادی، قربانعلی، «اعطای سهام عدالت مشکل را حل نمی کند»، روزنامه خبر، مورخ 29 دی ماه 1387، شماره 8007 ص 2
ـ رضایی، عبدالعلی/ عبدی، عباس، انتخاب نو، تحلیلهای جامعه شناسانه از واقعه دوم خرداد، تهران، طرح نو، چاپ سوم، 1387
ـ زارعی، مجتبی، حکمت و دیالیکتیک، (گفتارهای در اندیشه و روش دکتر محمود احمدی نژاد، محمود، رئیس جمهوری اسلامی ایران)؛ قم، نشر مجنون، 1387
ـ صدر، محمدباقر، اقتصادنا، بیروت: دارالتعارف، 1979م، 1399ه ق
ـ صفایی دلویی، محمد، جبهه مشارکت ایران، تهران، نسل کوثر،
ـ طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران: خوارزمی، چ پنجم، 1373
ـ طوسی، خواجه نظام الملک، سیاستنامه، تصحیح عباس اقبال، تهران، اساطیر، چ دوم، 1369
ـ فارابی، ابونصر محمد، فصول المدنی، تحقیق م.دنلوپ، انگلستنان :کمبریج، 1961م
ـ فارابی، ابونصرمحمد، اندیشههای اهل مدینه فاضله، ترجمه و تحشیه سیدجعفر سجادی، تهران، طهوری، چاپ دوم، 1361
ـ مک دانل، دایان، مقدمه ای بر نظریههای گفتمان، ترجمه حسین علی نوذری، تهران، فرهنگ گفتمان، 1380
ـ نظری، علی اشرف/ سازمند، بهاره، گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بهار 1387
ـ هوارث، دیوید، «نظریه گفتمان»؛ ترجمه سیدعلی اصغر سلطانی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 2، پاییز 1377، ص156-183
ـ وزارت اوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعه الفقهیه، الجزء الثلاثون، الکویت: دارالصفوه، 1414 ق
- chaimPrelman.justice et Raison, edition de universitie de puxelles, 2ed,
بررسی جایگاه عدالت در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی جمهوری اسلامی نشان میدهد که این گفتمانها، عملکردهای افراطی و تفریطی داشتهاند: در گفتمان سازندگی، عدالت تاحدودی مغفول ماند و در گفتمان اصلاح طلبی نیز مسائل اقتصادی، عدالت و ارزشها دچار نگرش تفریطی شد. و در اثر این افراط و تفریط، کشور دچار بیثباتیهای فراوان گردید. در گفتمان اصول گرایی عدالت خواه دولت نهم، با احیای ارزش ها و آرمانهای انقلاب، بر محور دال مرکزی «ولایت»، دالهای چهارگانه «عدالت گستری»، «مهرورزی»، «پیشرفت و تعالی مادی و معنوی»، و «خدمت رسانی» مفصلبندی و تلاش شد تا توجه ویژهای به عدالت و عدالت گستری شود. اما در این گفتمان نیز به عدالت، رنگ و لعاب اقتصادی گرفته، اجرای عدالت اقتصادی، دچار مشکلات و شتابزدگی گردید
به نظر میرسد، هیچ یک ازگفتمانهای انقلاب اسلامی، نمونه کامل و آرمانی اجرای آرمانهای انقلاب اسلامی نبودهاند. ولی همه آنها در تعاقب یکدیگر بوده، گفتمانهای بعدی مزیت های بیشتری نسبت به گفتمان قبلی داشتهاند. از اینرو، میتوان گفتمان اصولگرایی عدالت خواه را، از دو گفتمان قبلی سازندگی و اصلاحطلبی، کمعیبتر دانست
کلید واژهها: عدالت، گفتمان سازندگی، گفتمان اصلاح طلبی، گفتمان اصولگرایی، تحول اقتصادی، تورم
بر اساس آموزههای قرآنی، یکی از از اهداف بنیادین رسالت پیامبران الهی تحقق عدالت بوده است. به همین دلیل، انقلاب اسلامی ایران هم، به ویژه در خلال سی و یک سال گذشته، همواره تحقق این آرمان سترگ الهی و بشری را وجهه همت خود قرار داده همه گفتمانهای این انقلاب دینی ـ کم و بیشـ به این آرمان بلند توجه داشتهاند و در حد توان خویش در تحقق آن تلاش کردهاند. البته، بدیهی است که میزان پرداخت هر یک از این گفتمانها به مقوله با اهمیت عدالت از یک نواختی و کمیت و کیفیت یکسانی برخوردار نبوده است. از جمله با روی کار آمدن دولت نهم در سوم تیر 1384، موضوع عدالت به عنوان موضوعی محوری در گفتمان اصولگرایان این دولت اهمیت ویژهایی یافت. به همین دلیل، گفتمان دولت نهم را میتوان به «اصولگرایی عدالت خواه» موسوم نمود. نوشتار حاضر تلاش میکند با طرح این پرسش از نگاه دولت نهم، در حد مقدور جایگاه نظری و عملی موضوع عدالت را در این گفتمان تبیین نماید
مدعای این نوشتار این است که، به نظر میرسد، کلیه گفتمانهای مهم دوران سی و یک ساله انقلاب اسلامی ـ 1357تا 1388ـ از جمله گفتمانهای سازندگی، اصلاحطلبی، و اصولگرایی، در جهت تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، تلاش نظریه پردازانه و اقدامات عملی خود را با طرح دالها وشعارهای لازم ساماندهی کردهاند. ولی بهطور طبیعی و با وجود موانع و مشکلات تاریخی، ساختاری، عملکردی و;، با ناکارآمدیها و ضعفهایی مواجه بودهاند. یکی از این ضعفها، عدم پرداخت کافی به حوزه نظریه پردازی و نهادینه سازی اجرای عدالت میباشد. در حقیقت، میتوان اذعان نمود که گفتمان اصولگرایی عدالت خواه دولت نهم، گامهای اولیه را در این مسیر با وجود دشواریهای زیاد برداشته است. در این گفتمان، موضوع عدالت به شکل مبنایی و در قالب یکی از دالهای چهارگانه و بنیادین در نظام معنایی و زیر بنای اقدامات اساسی دولت نهم گنجانده شده است. از اینرو، میتوان گفتمان اصولگرایی عدالت خواه را، دست کم در حوزه مفصل بندی و ارائه دالهای خود، از دو گفتمان قبلی کم عیبتر دانست. توجه این گفتمان به موضوع عدالت و عدالت گستری، بسیار افزونتر از گفتمانهای قبلی است. در واقع، عدالتخواهی از ویژگی اصلی و مبنایی این گفتمان ونظام معنایی آن، در عرصه داخلی و خارجی به شمار میآورد. هر چند این گفتمان نیز در زمینه اجرا و تحقق دالهای سیاسی و اجتماعی خود ـ همانند عدالت ـ با ناکارآمدیهای مهمی مواجه بوده است. تذاکرات و توصیههای مکرر رهبری اشعار بر اهمیت رفع این معایب دارد
از دیر باز تاکنون، یکی از اشتغالات عمده اندیشمندان، جستجوی مبانی عدالت و قانون عادلانه در جامعه بوده است. در فلسفه سیاسی غرب، یکی از مشکلات اساسی درباره مفهوم عدالت، گستردگی تعاریف و برداشتها درباره آن است. یکی از اندیشمندان غربی به نام پرلمان (Prelman) معتقد است، چند معنایی بودن مفهوم عدالت موجب استعمال آن به صُور متنوع و مختلط شده است. از اینرو، احصای تمام معانی عدالت، وَهمی بیش نیست. وی چند معنای آشتیناپذیر این مفهوم را به شرح زیر عنوان میکند
1 به هر کس چیزی یکسان تعلق گیرد
2 به هر کس متناسب با شایستگیاش چیزی اختصاص یابد
3 به هر کس متناسب با کارکرد و تولیداتش چیزی اختصاص یابد
4 به هر کس متناسب با نیازهایش چیزی تعلق گیرد
5 به هر کس متناسب با رده و طبقهاش چیزی داده شود
6 به هر کس متناسب با آنچه قانون برای وی در نظر گرفته چیزی اختصاص یابد
پرلمان همه معانی مزبور را نقد نموده و اشکالات بسیاری را بر آنها وارد میسازد. از نظر وی، مفهوم مشترک در معانی فوق از عدالت، در معنای صوری آن، یعنی «عمل به طریقه برابر» نهفته است. وی عقیده دارد که «هم مفهوم انتزاعی عدالت و هم مفهوم انضمامی آن، از حیث معنا متعدد و متکثّر هستند; زیرا اختلافات ارزشی در گذشته و حال و در کل جوامع و همچنین تغییر ارزشهای اجتماعی در گردونه زمان، باعث تغییر در رویه اِعمال عدالت و مفاهیم انضمامی آن است.»
برخی در یک منظرِ عمومی، مشاجره فلاسفه سیاسی غرب، اعم از کلاسیک و مدرن، درباره عدالت را ناشی از تعبیر این مفهوم در سه معنای متفاوت میدانند. «به عبارت دیگر، در تعابیر مختلف، عدالت بر یکی از سه اصل زیر استوار است: 1) برابری، 2) شایستگی، 3) نیاز.» اندیشمند معاصر بریان باری بر این باور است که، «مفهوم عدالت امروز به نحوی تحلیلی به استحقاق و نیاز وابسته شده است، به طوری که با اِتقان میتوان گفت: بخشی از آنچه هیوم قواعد عدالت مینامید، غیرعادلانه بوده است.»
نظر کلی آنتونی کوئینتن نیز درباره مفهوم عدالت، شایان توجه است. وی دو نظریه بنیانی و عمومی در این باره دارد که یکی نظریه سلبی و دیگری نظریه ایجابی است
نظریه سلبی در مورد عدالت این است که، دولت نباید با شهروندان با تبعیض و تفاوت رفتار کند، مگر در صورتی که در زمینههای مورد نظر میان خود ایشان تفاوتهایی وجود داشته باشد. در حالی که، بنا بر نظریه ایجابی عدالت، دولت باید در پی آن باشد که نابرابریهای طبیعی و امتیازات شهروندان را از میان بردارد و یا آن را جبران کند. میتوان استدلال کرد که، دو نظریه اخیر هیچ گونه تفاوت واقعی با یکدیگر ندارند; زیرا همان را که یک طرف نابرابری طبیعی قلمداد میکند که دولت باید آن را برطرف کند، طرف دیگر میتواند تفاوتی بداند که تبعیض در رفتار دولت راتوجیه میکند;
باید گفت: همواره دو مقوله مهم «قدرت» و «ثروت» مورد توجه عدالتجویان بوده است. از اینرو، اجمالاً تاریخ عدالتخواهی در مغرب زمین را میتوان در دو نهضت عمده مشاهده کرد
«نهضتِ نخست، حساسیت عمدهاش را معطوف توزیع عادلانه قدرت در جامعه نمود. این نهضت از اندیشههای سیاسی، معرفت شناختی و انسان شناختی خاصی آغاز گشت و نهایتاً به مشروط کردن قدرت مطلقه انجامید و نظامهایحکومتی مشروطه و دموکراتیک را معرفی نمود. بدینترتیب، کانون توجه دموکراسی، قدرت بود و شاخصه مهمعدالت، توزیع عادلانه قدرت به شمار میآمد. نهضت دوم، سوسیالیزم بود که در قرن نوزدهم آغاز گشت و در اوایل قرنبیستم به بار نشست. عدالتجویی سوسیالیزم بیشتر معطوف به ثروت و قدرت ناشی از ثروت و اشرافیت و مالکیت وتبعیض طبقاتی بود و شاخصه مهم عدالت نزد او، توزیع ثروت محسوب میشد
البته، امروزه در بیشتر نظریات عدالت در اندیشههای سیاسیغرب، نسبیّت و تابع هر نوع ذوق و سلیقه شدن مشاهده میشود، به گونهای که بعضیاز تعابیر و استنباطهای جدید از این واژه، فاقد تناسب با معنای لغوی و عمومی آن است. گرچه چنین امری، دامنه نظریهپردازی دراین حوزه را گسترش زیادی داده است
همچنین درباره مفهوم عدالت تعریفها و دیدگاههای متنوع و متعدّدی به وسیله اندیشمندان رشتههای گوناگون علوم اسلامی، در گذشته و حال، عرضه شده است. بیشتر این دانشورانِ اسلامی، به وجود تعریف مفهوم مزبور در متون اسلامی اذعان دارند. به عنوان نمونه، شهید محمدباقر صدر بر این باور است که، تفسیر عدالت در اسلام، به جای آن که انتزاعی و باز باشد، انضمامی و متعیّن و واقعیتی زنده و عجین با اسلام است و با بینش تفصیلی آن پیوند کامل دارد
برخی از تعاریف کلی مفهوم عدالت که، در نحلهها و گرایشهای مختلف این اندیشه، مانند فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، اندرزنامه نویسی، ادبیات سیاسی و تاریخ و فلسفه اجتماعی آمده، بدین شرح است
1 عدالت، خصیصه ماهوی نظم بر کائنات
2 عدالت به معنای «وضع کل شئ فی موضعه» یعنی قرار دادن هر چیز در جای خویش
3 عدالت به معنای «اعطأ کلّ ذیحق حقّه» یعنی حق را به حقدار رساندن و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقها و نفی تبعیض و عدم ترادف با برابری مطلق
4 .عدالت به معنای اعتدالگرایی، میانهروی و رعایت ملکات متوسطه
5 عدالت به معنای تعادل سه قوه در نفس و مدینه و سپردن راهبری نفس و مدینه به خرد و خردمندان
6 عدالت به معنای راستی و راستکرداری و راست کردن
7 عدالت به معنای تناسب و تساوی جرم با مجازات در حوزه قضا
8 عدالت به معنای تأمین مصلحت عمومی، به بهترین وجه ممکن و اصلیترین مبنای تأمین عمران و امنیّت
9 عدالت در مدینه، به معنای تقسیم مساوی خیرات مشترک عمومی
10 عدالت به معنای «حُسن در مجموع» و کمال فضایل و جور به معنای «مجموعه و تمام رذایل.»
11 عدالت به معنای تقوای فردی و اجتماعی و همسازی با نظم الهی حاکم بر طبیعت
12 عدالت به معنای انصاف
13 عدالت به معنای عقد و قرارداد اجتماعی افراد، با هدف تقسیم کار در حیات مدنی مبتنی بر شریعت
14 عدالت به معنای مفهومی همسان با عقل و خرد عملی
15 عدالت از دید فقها، به معنای ملکه راسخهای که موجب ملازمت تقوا در ترک محرماتو انجام واجبات میگردد
16 عدالت به معنای استقامت در طریق شریعت
لازم به یادآوری است، برخی از این تعریفها رواج افزونتری دارد. از جمله اکثر اندیشمندان اسلامی، اعم از قدیم و جدید، اذعانداشتهاند که «عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خویش و حق را به حقدار رساندن و ایفای اهلیت و رعایت استحقاقها است» به هر حال، این تعریف از اجماعیترین تعاریف درباره عدالت در آراء اندیشمندان متقدم و متاخر اسلامی است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله اخلاق و جایگاه آن در سیاست خارجی لیبرالی با pdf دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اخلاق و جایگاه آن در سیاست خارجی لیبرالی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدّمه
عناصر سازنده سیاست خارجی لیبرالی
1 نژادپرستی
2 سودگرایی
3 فریب
4 خشونت
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
الهی، حسین، (مترجم و مؤلف) تاریخ آفریقا، تهران، چابخش،
الهی، همایون، شناخت ماهیت و عملکرد امپریالیسم، تهران، قومس،
آرنیل، باربارا، «جان لاک و دفاع اقتصادی از استعمار»، ترجمه علی شهبازی؛ اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 115 و 116، فروردین و اردیبهشت 1376، ص 214- 221
آلکسی دو توکویل، تحلیل دموکراسی در آمریکا، ترجمه رحمتاله مقدم مراغهای، تهران، زوار، 1347
برمن، ادوارد، کنترل فرهنگ: نقش بنیادهای کارنکی، فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا، ترجمه حمید الیاسی، تهران، نی،
چامسکی، نوام، دولتهای سرکش، حکومت زور در جهان، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
ـــــ، مثلث سرنوشت ساز: فلسطین، آمریکا و اسرائیل، ترجمه عزت الله شهیدا، تهران، وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی،
ـــــ، کشورهای فرومانده، ترجمه اکرم پدرامنیا، تهران، افق،
چمنی، فراز، سیاست حقوق بشر کارتر و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،
حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیر کبیر، 1378
دیکسون، بروس، «آنچه آمریکا بر سر آفریقا میآورد»، سیاحت غرب، شماره 75، 1388، ص 65- 66
دیویدسن، زیل، آفریقا: تاریخ یک قاره، ترجمه هرمز ریاحی و فرشته مولوی، تهران، امیرکبیر،
رایزن، جیمز، دولت جنگ: روایتی سری از عملکرد سیا و دولت بوش، ترجمه محمدمهدی احمدی معین و مهدی ذوالفقاری، تهران، اندیشه سازان نور،
زعتیر، اکرم، سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، ترجمه علیاکبر هاشمی رفسنجانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،
سالیوان، آیلین، «مبادی ارزشی و ایدئولوژیک لیبرالیسم»، ترجمه سعید زیباکلام، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش 133، مهر و آبان 1377، ص94-105
ساموئل پی، هانتینگتون، برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه محمدعلی رفیعی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1378
ضیاءالدین سردار و مریل وین دیویس، چرا مردم از آمریکا متنفرند؟ ترجمه عظیم فضلی پور، تهران، اطلاعات، 1383
فاستر، مایکل، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1377
فوگل، اشپیل، تمدن مغرب زمین،ترجمه محمدحسین آریا، تهران، امیر کبیر، 1380
کلینتون، دیوید، دو رویه منفعت ملی، ترجمه اصغر افتخاری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1379
کینزر، استفن، براندازی: روایت یک قرن عملیات تغییر رژیم توسط امریکا از هاوایی تا عراق، ترجمه محمدحسین آهویی، تهران، ثالث،
گارودی، روژه، آمریکا پیشتار انحطاط، ترجمه قاسم صبوری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376
گارودی، روژه، آمریکاستیزی چرا؟، ترجمه جعفر یاره، تهران، کانون اندیشه جوان، 1381
گارودی، روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمه نسرین حکمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
گارودی، روژه، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ترجمه جعفر یاره و دیگران، مجید خلیلزاده، تهران، کیهان،
لوون، حیمز دبلیو، دروغهایی که معلمم به من آموخت، ترجمه اسماعیل امینی و امیر مسعول شهرامنیا، تهران، صفحه سفید، 1388
مگداف، هاری و تام گمپ، امپریالیسم، ترجمه هوشنگ امیر احمدی، تهران، کویر، 1378
مگداف، هاری، جهانی شدن و جهانی سازی: پیشینه و چشمانداز، ترجمه علی امینی، تهران، نشر دیگر بیتا
منتسکیو، شارل لوئی دوسکوندا، روح القوانین، ترجمه و نگارش علیاکبر مهتدی، تهران، امیرکبیر،
مورتون ه. هالپرین ودیگران، دولت بی قانون: جنایتهای سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده، ترجمه رضا سندگل، تهران، محراب قلم،
میل، جان استوارت، تأملاتی در حکومت انتخابی، ترجمه علی رامین، تهران، نی،
ــــ، زندگینامه خودنوشت، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران، مازیار،
نصیر صاحب خلق، تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا، تهران، هلال، 1384
نوریس، جان و ویل فولر، جنگ نوین (ش. م. ه): جنگهای شیمیایی، بیولوژیک و هستهای، ترجمه محمدابراهیم مینایی، تهران، دانشگاه امام حسین (ع)، موسسه چاپ و انتشارات،
نهرو، جواهر لعل، کشف هند، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر،
نیکسون، ریچارد، فرصت را دریابیم، وظیفه آمریکا در جهانی با یک ابرقدرت، ترجمه حسین وفسینژاد، تهران، طرح نو، 1371
نیکولو ماکیاولی، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، تهران، کتاب پرواز،
وب، مارکوس، ایالات متحده آمریکا، ترجمه فاطمه شاداب، تهران، ققنوس، 1383
ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر: اسراری از سقوط شاه و نقش آمریکا و انگلیس در انقلاب ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، نشر علم،
ویلیام، بلوم، دولت خودسر، ترجمه جمعی از مترجمان، قم، موسسه امام خمینی (ره)، 1382
وین گلاسر، اندیشههای لیبرالیستی لاک و مشارکت وی در بردهداری، ترجمه عبد الرّحیم گواهی، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 119 و 120، مرداد و شهریور 1376
همیلتون جردن، بحران آخرین سال ریاست جمهوری کارتر، ترجمه محمود مینا، تهران، نشر نو،
هیوم، دیوید، جستاری در باب اصول اخلاق، ترجمه مجید داودی، تهران، مرکز، 1388
Daniel Bell, The end of ideology, (London: HARVARD UNIVERSITY PRESS, 1988)
David Boucher, The Limits of Ethics in International Relations, Oxford: Oxfors University Press,
Edwin Cannan, ed.. Adam Smith, An Inquiry Into the Natue and Causes of the Wealth of Nations, New York,
Francis Fukuyama, The end of history and the last man, (New York: AVON BOOKS,
Gorge Kennan, Morality and Foreign Policy, ” Foreign Affairs 64 (winter 1985)
Hans J. Morgenthau, Politics Among Nations: The Struggle for Power and Pece, New York: Alfred A. Knopf, 1978, p
Harry Magdoff, Imperialism without Colonism, (Monthly Review press, March, 2003)
Jermy Bentham, Principles of International Law, The Works of Jermy Bentham II, ed. John Bowring, New York,
Mark D Gismondi, Ethics, Liberalism and Realism in International Relation, London: Rutledge,
لیبرالیسم پرنفوذترین مکتبی است که امروزه جمع زیادی از حکومتها، به ویژه حکومتهای غربی، از آن تبعیت میکنند. لیبرالیسم بر اساس جهانبینی و انسانشناسی اعتقادی خودش، معرّف غایات و همچنین معرّف بایدها و نبایدها و روش عملی است که به صورت آشکاری در جهتدهی به عمل فرد و حکومت تأثیر بارزی دارد. در این مقاله، تلاش شده است با نگاه اجمالی به انسانشناسی، غایتشناسی و روششناسی لیبرالی، جایگاه اخلاق انسانی در سیاست خارجی لیبرالی شناسایی شود. برای این منظور، عناصر اصلی سیاست خارجی لیبرالی معرفی شده است. این عناصر عبارت است از: نژاد پرستی، سودگرایی، فریب و خشونت. به دلیل آنکه عقلانیت لیبرالی در عرصه سیاست خارجی از این عناصر تشکیل شده، لازم است برای دست یازیدن به هرگونه تحلیل درست و واقعبینانه از اقدامها و فعالیتهای دولتهای لیبرال در عرصه روابط بینالملل، استلزامات عناصر یاد شده را مدّ نظر داشته باشیم. در غیر این صورت، با توجه به تصویر اخلاقی و مثبتی که لیبرالیسم از خود نشان داده، رسیدن به یک تحلیل واقعی، دور از انتظار است
کلیدواژهها: لیبرالیسم، سیاست، اخلاق، نژادپرستی، سودگرایی
لیبرالیسم از بدو پیدایش، داعیههای اخلاقی فراوانی داشته است. حمایت از آزادیهای فردی، تساهل و تسامح در برابر مخالفان، نفی استبداد، دموکراسیخواهی و دفاع از حقوق بشر از جمله مهمترین ادعاهای اخلاقی لیبرالیسم به شمار میرود. پس از فروپاشی بلوک شرق، برخی از لیبرالها این شکست را به ضعف اخلاقی سوسیالیسم و قوّت اخلاقی لیبرالیسم ارجاع دادند و به این نتیجه رسیدند که لیبرالیسم اوج و قلّه اندیشه بشری، و در واقع، تمام تلاشهای بشری برای رسیدن به سعادت، در گرو پیمودن مسیری است که لیبرالیسم طی کرده.1 این ادعا هرچند بزرگ و بسیار هوادارانه در شرایط احساس پیروزی از دشمن قدرتمندی همچون بلوک شرق مطرح شد و عملاً پس از مدت کوتاهی مسکوت گذاشته شد، ولی سطح رقیقتر این مدعا سخنی است که بسیاری از لیبرالها از گذشته تاکنون، به صورت مستمر درباره لیبرالیسم به زبان و قلم جاری میکنند
به هر حال، حتی اگر سخن فوکویاما را هم واگذاریم، لیبرالیسم به عنوان یک ایدئولوژی تمامعیار و به عنوان دینی زمینی، داعیههای بزرگی در ابعاد گوناگون حیات بشری، اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حقوق و اخلاق دارد. از میان تمام ادعاهای لیبرالی، موضوع «سیاست لیبرالی»، و در این بحث، «سیاست خارجی لیبرالی»، به عنوان موضوع این نوشتار بررسی میشود. مسئله این است که سیاست خارجی لیبرالی چه نسبتی با اخلاق دارد؟ آیا لیبرالیسم در سیاست خارجی علیرغم ادعاهای اخلاقی فراوانی که دارد، حاضر است حریم اخلاق را پاس بدارد یا خیر؟ اساساً آیا عقلانیت لیبرالی به چنین پاسداشتی میانجامد یا خیر؟ اهمیت این بحث از آن نظر است که لیبرالیسم خود را بزرگمنادی اخلاق در عرصه سیاست از طریق حمایت از حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و نفی استبداد میخواند. روشن است که چنین ادعای بزرگی بدون اینکه اخلاق جایگاه برجستهای در ساماندهی به رفتارهای سیاسی داشته باشد، زمینه ظهور پیدا نخواهد کرد
اخلاقی عمل کردن پیروان یک مکتب مستلزم وجود سه عنصر در هر مکتب است
1 مکتب باید به صورت پرقدرت و مستدل، تصویری اخلاقی از انسان به دست دهد و نگاه ابزاری به انسان را به طور کلی منتفی بداند
2 غایاتی که از سوی مکتب پیش روی عامل قرار میگیرد باید غایات اخلاقی باشد. اگر غایات ترسیم شده ماهیت صرفاً مادی داشته باشد، انتظار اخلاقی عمل کردن از عاملان، انتظار به جایی نخواهد بود
3 مکتب باید پایبندی به اخلاق را در روشها هم مستدل ساخته باشد. اگر مکتبی توسّل به هر روشی را برای رسیدن به اهداف تجویز کند، به طور طبیعی، برای پیروانش بستر تمرّد از اخلاق را فراهم ساخته است
این سه عنصر در ارتباط با همدیگر، عقلانیتی را رقم میزند که در فضای آن، اخلاقی عمل کردن منطقی و خردمندانه جلوه خواهد نمود. هرگونه نقصی در هر یک از اضلاع یاد شده، موجب میشود اخلاقی عمل کردن خارج از عقلانیت باشد. درباره مسئله مورد بحث، که جایگاه اخلاق در سیاست خارجی لیبرالی را رصد میکند، گفته میشود: پایبندی لیبرالیسم به اخلاق، در گرو پذیرش سه مسئله است: 1 نگاه اخلاقی به انسان؛ 2 غایات اخلاقی برای سیاست؛ 3 ممنوعیت توسّل به شیوههای غیر اخلاقی در نیل به اهداف سیاسی
برای پی بردن به پاسخ مسئله، لازم است عناصر اصلی سیاست خارجی لیبرالی را بشناسیم. اگر این عناصر اخلاقی باشند، زود به پاسخ سؤالمان خواهیم رسید و پی خواهیم برد که اقدامات غیر اخلاقی لیبرالها در عرصه بینالملل تمرّد از اصول لیبرالیسم است و نباید این اقدامات را به پای لیبرالیسم نوشت. اما اگر عناصر و سازههای اصلی سیاست خارجی لیبرالی، خود غیر اخلاقی باشند، به عکس نتیجه فوق خواهیم رسید. آنگاه به خود حق خواهیم داد رفتارهای اخلاقی لیبرالها را در عرصه سیاست خارجی هم دارای ماهیت غیر اخلاقی بدانیم
با مطالعه آثار متفکران طراز اول لیبرالی و همچنین رصد رفتار دولتهای لیبرالی، که معمولاً با تأییدات و همکاریهای صاحبنظران لیبرال همراه بوده است، این نتیجه به دست میآید که سیاست خارجی لیبرالی دارای چهار عنصر اساسی و بنیادی است: نژادپرستی، سودگرایی، فریب و خشونت. عنصر نخست به انسانشناسی لیبرالی مربوط است. عنصر دوم با غایتشناسی لیبرالی ارتباط دارد. عناصر سوم و چهارم به روششناسی رفتاری لیبرالی ناظر است. در ادامه، جایگاه تکتک این عناصر در سیاست خارجی لیبرالی، به اختصار بررسی میشود. برایند این بررسی ما را رهنمون خواهد ساخت تا به جایگاه اخلاق انسانی و فطری در سیاست خارجی لیبرالی پی ببریم
«خودبرتربینی»، یکی از خصلتهایی است که از دوران باستان، در فکر و اندیشه ساکنان مغربزمین وجود داشته است. این خصلت، که با کمبینی دیگر جوامع و نژادها همراه است، در جهتدهی به سیاست خارجی جوامع غربی نقش بارزی داشته است. استعمار دیگر جوامع از سوی آنان، با استناد به همین موضوع توجیه میشود. منتسکیو، نویسنده پرآوازه روح القوانین، که در آن درباره حقوق طبیعی، لزوم آزادی، برابری و برادری، تفکیک قوا، قانون اساسی، حکومت مشروطه و پارلمانی داد سخن داده، آشکارا مخالفتش را با تعمیم این ارزشها به سیاهپوستان ابراز میکند، با این استدلال که سیاهپوستان از دایره انسانیت خارجند
این موجودات که یکسره به رنگ سیاه هستند با چنان بینی پهن، کمتر میتوانند مورد ترحم قرار گیرند. من باور نمیکنم خدا با شعوری که دارد، این موجود کریه را با این موهای وزوزی و لبهای کلفت و بینی پهن، به عنوان انسان خلق کرده باشد; اگر آنان را انسان بدانیم این سوء ظن پدید میآید که پس ما دودمان مسیحی نیستیم !
در همین چارچوب انسانشناسی است که بردهداری از سوی لیبرالها و رهبران فکری آنها به عملی درست و شایسته پیگیری تبدیل میشود، بدون اینکه تضادی با شعارهای حقوق بشرخواهی داشته باشد. منتسکیو به اروپاییان حق میدهد مردمان جوامع غیراروپایی را به بردگی بگیرند: «اروپاییان پس از آنکه [بومیان آمریکایی] را ریشهکن ساختند، ناچار بودند که آفریقاییها را به بردگی کشند تا بتوانند آن سرزمین پهناور را آماده سازند.»3 در همین فضای فکری، لاک به خود حق میدهد همزمان با نظریهپردازی درباره آزادی و دموکراسی، از طریق خرید و فروش برده، امرار معاش کند!4 و جان استوارت میل پس از بازنشستگی از «کمپانی هند شرقی»، به نوشتن کتاب درباره آزادی بپردازد
غربیها با همین روحیه نژادپرستی و خودبرتربینی به جوامع جدید و ناشناخته قدم گذاشتند. آنان به هنگام ورود به این جوامع و مواجهه با بومیان، این احساس را داشتند که گویا با یک عده حیوانات بیارزش و مزاحم مواجهند و آنها به عنوان انسانهای متشخّص، دارای این حق هستند که برای از بین بردن این مزاحمها، به هر جنایتی دست بزنند. آلکسی دو توکویل (1805 ـ 1859) در گزارش جامعی به سال 1835 از وحشیگریها، غصب اراضی و قتلعامهای فجیع بومیان آمریکایی از سوی مهاجران اروپایی، گزارش میدهد، بدون اینکه هیچ اعتراضی به اقدامات ظالمانه آنها داشته باشد. او با لحنی حق به جانب و تأییدآمیز، مینویسد
روزگاری قبایلی که نام برده شد، تا سواحل اقیانوس اطلس گسترش یافته بودند. ولی امروز برای دیدن یک فرد بومی، باید صدها فرسنگ در داخل قاره پیش رفت. این قبایل وحشی را اروپاییان نهتنها به عقب راندند، بلکه آنها را در عین حال، مضمحل و منقرض ساختند. به تدریج که این مردم وحشی به عقب میروند و میمیرند ملتهای جوان دیگری در همان سرزمین میرویند و توسعه مییابند. هرگز در جهان، جامعههایی مانند کوچنشینهای اروپایی با چنین سرعتی رشد نکردهاند، و هرگز در جهان، جامعههایی مانند جامعه بومیان آمریکایی با چنین سرعت و شدتی نابود نگردیدهاند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله اصالت یا اعتباریت تاریخ از منظر قرآن با pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اصالت یا اعتباریت تاریخ از منظر قرآن با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
تحریر محل نزاع
1 ثمره بحث اصیل یا اعتباری بودن جامعه
نظریههای چهارگانه اصالت فرد یا جامعه
1 اصالت فردِ محض
2 اصالت فردِ مقید
3 اصالت جمعِ محض
4 اصالت فرد و جمع
5 طرح دیدگاه علمای اسلامی
نقد و بررسی دلایل قرآنی جامعهگرایان18
1 دلیل اول
نقد
دلیل دوّم
نقد
دلیل سوم
نقد
دلیل چهارم
نقد
دلیل پنجم
نقد
دلیل ششم
نقد
نتیجه گیری
منابع
نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ چهارم، تهران، دنیای دانش، 1382
إی . إچ. کار، تاریخ چیست؟، ترجمه حسن کامشاد، چ سوم، تهران، خوارزمی، 1351
جمعی از نویسندگان، درآمدی به جامعه شناسی اسلامی(1) تاریخچه جامعه شناسی، تهران، سمت، 1373
جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، قم، إسراء، بیتا
دوورژه، موریس، روشهای علوم اجتماعی، ترجمه خسرو اسدی، چ سوم، تهران، امیرکبیر،1375
راب استونز، متفکران بزرگ جامعهشناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، مرکز، 1379
سروش، عبدالکریم، فلسفه تاریخ، تهران، حکمت، 1357
صالحی دمشقی، محمدبن یوسف، سُبُلُ الهُدی و الرَّشاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق
صدر، محمدباقر، سنّتهای اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، تهران، رجاء، 1369
طباطبایى، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چ پنجم، بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1403 ق
طبرسى، فضلبن حسن، مجمع البیان، تحقیق هاشم رسولى محلاتى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1406 ق
کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه ( از فیشته تا نیچه)، ترجمه داریوش آشوری، تهران، علمی و فرهنگی و سروش، 1367
گورویچ، ژرژ و مندارس،هانری، مبانی جامعه شناسی (همراه با تاریخ مختصر جامعه شناسی)، ترجمه باقر پرهام، چ سوم، تهران، بیجا، 1354
مصباح، محمدتقی، آموزش فلسفه، چ سوم، تهران، سازمان تبلیغات، 1368ش
مصباح، محمدتقی، جامعه و تاریخ در قرآن، چ دوم، تهران، سازمان تبلیغات، 1372ش
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (فلسفه تاریخ)، چ دوم، تهران، صدرا، 1384
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چ دوم، تهران، صدرا، 1372ش
اصیل یا اعتباری بودن «تاریخ» متوقف بر اصالت یا اعتباریت جامعه است؛ زیرا جوامع سلولها و عناصر سازنده تاریخ هستند. هر یک از جامعه گرایان و فردگرایان ادلّه عقلیای برای اثبات مدعای خود ارائه کردهاند. در این مقاله أدله قرآنی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است.
برخی جامعه گرایان معتقدند از ظاهر برخی از آیات قرآن به دست میآید که افزون بر افراد، امّتها عمل و سلوک خاص، نامه اعمال، ثواب و عقاب، حیات و ممات دارند. این امر حاکی از این حقیقت است که جوامع در کنار افراد، وجود مستقلی دارند. در مقابل، برخی معتقدند از آنجا که برهان عقلی بر اصالت فلسفی جامعه وجود ندارد و یا برهان قاطع عقلی بر وجود حقیقی جامعه ارائه نشده است، تمسک به ظاهر آیات روا نیست، در این مقاله، دلایل طرفین تقریر و جمع بندی شده است.
واژههای کلیدی: تاریخ، اصیل یا اعتباری بودن جامعه، جامعه گرایان، فردگرایان، سنتهای الاهی
یکی از بحثهای اساسی در فلسفه تاریخ، مسئله اصیل یا اعتباری بودن تاریخ است. از سخنان برخی اندیشمندان به دست میآید که تاریخ موجودی با شعور و زنده است و مانند یک انسان، دارای اراده، حرکت و هدف خاصی است؛ حرکت خود را از مبدأ خاصی آغاز و به مقصد معینی ختم میکند. در این حرکت، از قانون خاصی پیروی میکند، موتور و عوامل حرکت و مدل خاصی برای حرکت داشته و مسیر خود را مرحله به مرحله طی میکند. این گروه، تا حدّی پیش رفتهاند که فعالیت افراد و تک تک انسانها را غیر ارادی و تحت سلطه تاریخ میشمارند. آنان وجود فردی آدمیان را مسخّر، مقهور و محکومِ حرکتِ تاریخ میدانند
هگل و پیروانش تاریخ را کشتارگاه ارادههای فردی انسانها، و شیطانی فریبکار و مَکَّار شمردهاند. و انسانها را دربرابر حوادثِ تاریخ تنها قابلههایی که فقط به وضعِ حملِ مادرِ آبستنِ تاریخ کمک میکنند، توصیف کردهاند. از منظر این فیلسوفان، تاریخ سنگدلترین خدایان است که أرّابه پیروزی خود را از روی اجساد مردگان و طاغیان به پیش میراند.1 ایشان معتقدند: تاریخ به معنای سرگذشت جوامع پیشین، بسانِ بدن موجودی زنده محسوب میشود. و جوامع و افراد، سلولهای بیاختیار و ارادهای هستند که تحت سلطه بدن حرکت میکنند
از نظر این کاوشگران، تاریخ هویتی حقیقی است نه اعتباری و به سخنی دیگر، انسانها و حوادث، خود تاریخ نیستند، بلکه در تاریخاند. تاریخ، بشرها را فراگرفته و در میدانِ خودگرد آورده و برگَردَنشان رشتهای افکنده و آنها را به جایی که خود میخواهد میکشاند.2
هگل صریحاً اعتراف میکند: «تاریخ، در حقیقت هیچ نیست جز روحی رها شده و سرگردان و بیاعتنا بخواستِ این و آن ; . انسانها، جسم تاریخاند که در فرمان یک روح مقتدر و پر هیبتاند»
وی معتقد است که روح مطلق یا جان جهان، یعنی روح کلی حاکم بر تاریخشورهای مردان بزرگ تاریخ را همچون ابزار به کار میگیرد و دلبستگیهای شخصی انسانهای، به ظاهر تاریخ ساز هرچه باشد، روح تاریخ با فریبکاری خویش از این دلبستگیها بهره میگیرد. جمهوری روم را به امپراطوری بدل میکند تا به هدف خود برسد؛ یعنی نبوغ و روح رومی را به اوج کمال خود برساند
توین بیمیگوید
تاریخ، جسمی و جانی دارد و این جسم در قبضه آن جان است. حوادث در تاریخاند و طلوع و افولها، خدمتگزار تاریخاند و هجوم و پاسخها سازنده تاریخاند. ولی خود تاریخ، چیز دیگری است که غیر آنها و سوار بر آنهاست و زمام آنها را به دست دارد.5
در برخی مکاتبِ فلسفه تاریخ، تاریخ کلِّ جامعه بشری از آغاز تا انجام، یک موجود حقیقی واحد محسوب میشود و جامعههای مختلف یاختههای آنرا تشکیل میدهند که به طور متناوب به وجود میآیند و از میان میروند. بدون اینکه به وحدت آن موجود، زیانی برسانند. به عبارت دیگر، همه جامعهها روی هم رفته پیکر موجودی را میسازند به نام «تاریخ» که در تطوّر وتحوّل مستمر و دائم است
در مقابل، برخی دیگر از فیلسوفان تاریخ معتقدند: تاریخ، چیزی جز سرگذشت انسانها و اقوام و جوامع گذشته نیست. آنچه در تاریخ اصالت دارد، انسانها هستند. سرگذشتها و تحولات نیز ریشه در رفتار آدمیان دارد. انسان تاریخ ساز است، نه تاریخ انسان ساز. بنابراین، افراد امری اصیل و جامعه و تاریخ اموری انتزاعی به شمار میآیند. نه تنها اراده انسانها مقهور اراده تاریخ نیست، بلکه تاریخ ساخته و پرداخته اراده افراد است
حال باید دید آیا تاریخ، وجود خارجی دارد یا تنها ظرفی است که افراد و جوامع در آن فعالیت میکنند و دگرگونیهای فردی و اجتماعی در آن اتفاق میافتد؟
نکته حائز اهمیت این که برخی از نظریات مطرح شده در فلسفه تاریخ، حاکی از آن است که همه نظریه پردازانِ این عرصه، تاریخ را به صورت یک روح کلّی و هیولای واحد لحاظ نکرده و نظریات خود را برآن بنیاد ننهادهاند، بلکه گاه تطورات یک قوم، جامعه یا اُمّت را در طول چند قرن مورد لحاظ قرار دادهاند. به عنوان نمونه، آگوست کنت، اسپنسر و اشپنگلر، مراحل حرکت تاریخ را به گونهای مطرح کردهاند که ناظر به تطوّرات یک جامعه در طول زمان است، نه کل تاریخ، یا آرنلد توین بی را که نظریه اش بیشتر ناظر به جامعه شناسی فرهنگها و تمدنها است فیلسوف تاریخ شمردهاند
بنابراین، کالبد شکافی نظریات برخی افراد موسوم به فیلسوف تاریخ، نشانگر آن است که آنان مطالعه حرکت کلّی تاریخ را با مطالعه هر جامعه در بستر زمان، یکی تلقّی کردهاند. از منظر آنان، هر جامعه ای، یک واحد مجزّا و مستقل قلمداد میشود. قواعد تطوّرش در طول زمان، مورد بررسی قرار میگیرد
از اینرو، بحثِ اصالتِ یا اعتباری بودن تاریخ، خواسته یا ناخواسته به بحث اصالت جامعه باز میگردد؛ چه اینکه موضوعِ بحثِ فلسفه تاریخ، در حقیقت مطالعه افراد و جوامع گذشته، در دالان زمان است، به دیگر سخن، تاریخ چیزی جز مجموعه تحولات جامعههای بشری نیست، از اینرو، برای بررسی مسئله اصالت یا اعتباریت تاریخ، باید اصالت یا اعتباری بودن جامعه مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا پاسخ پرسش اول در گرو پاسخ پرسش دوم است، بطوری که اگر اعتباری بودن جامعه به ماهو جامعه، در کنار افراد اثبات گردد، اعتباری بودن تاریخ نیز اثبات میشود. شاید از این رواست که غالباً دانشمندان، بحث اصالت یا اعتباری بودن جامعه و تاریخ و احکام مترتب بر آنها را از یکدیگر تفکیک نکردهاند. چنانکه فیلسوفان و علمای دین، بحثی تحت عنوانِ اصالتِ فرد یا جامعه و تاریخ مطرح کرده و از منظر عقل و وحی، این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند
«اصالت جامعه» لفظ مشترکی است که در بحثهای علوم انسانی با معانی گوناگونی استعمال میشود
1 گاه مقصود ازاصالت جامعه ـ در برابر فرد، این است که هنگام برخورد رأی فرد در برابر جامعه، از آنجا که اکثریت افراد، قدرت بیشتری از اقلیت دارند، رأی جامعه غلبه یافته و پیروز میشود. به عبارت دیگر، سخن، فرد بشدّت تحت تأثیر عمیق جامعه است. که این نوع اصالت را، اصالت روانشناختی جامعه میگویند
2 گاهی مقصود این است که وقتی در جامعه بین مصالح فردی و منافع اجتماعی، تعارض رخ میدهد، رعایت حق جمع، مقدم بر رعایت حق فرد است. دراین مورد، مقصود از اصالت جامعه، اصالت حقوقی جامعه در برابر افراد است که در علوم دستوری مثل علم حقوق، مطرح میشود
3 اما اصالت جامعه، معنای سومی دارد که در علوم فلسفی مانند فلسفه جامعه و تاریخ مطرح میشود. مقصود از اصالتِ جامعه در این دسته از مباحثِ فلسفی، اصالت هستی شناختی جامعه است؛ یعنی آیا جامعه مانند سایر اشیاء عینی، وجودِ منحازی در خارج دارد یا خیر؟
بیان اندیشمندان مسلمان کاملاً حاکی از این است که محلِ نزاع در بحث اصالت جامعه و تاریخ، اصالت فلسفی و هستی شناختی است، ولی سخنان دانشمندان غربی در بحث حاضر، گاه ناظر به ابعاد روانشناختی رابطه فرد و جامعه است و گاه ناظر به ابعاد فلسفی رابطه فرد و جامعه؛ یعنی گاهی بحث را به گونهای مطرح میکنند که خواننده گمان میکند آنان در صدد اثبات اصالت روانشناختی جامعه یا فرد هستند؛ یعنی میخواهند بگویند قدرت تک تک افراد در مقابل جامعه، ناچیز است. به طوری که هنگام درگیری رأی فرد با اکثریت جامعه، اراده تک تک افراد، مغلوبِ خواستِ جامعه، به معنای اکثریت افراد میشود. در برخی موارد نیز بحث را به گونهای هدایت میکنند که گویا برای جامعه اصالت فلسفی قائل بوده و افراد را اعتباری و مقهور واقعیتی خارجی بنام جامعه میدانند. از اینرو، ما نمیتوان به طور کلی همه سخنان آنان را ناظر به بحث فلسفی یا روانشناختی دانست. با اطمینان میتوان گفت محل نزاعِ مورد نظر همه فیلسوفانی که در این بحث اظهار نظر کردهاند، اصالت فلسفی فرد یا جامعه و تاریخ بوده است. ولی برخی از بیانات صریح یا لوازم دیدگاههای ایشان، یا بعضی از نتایجی که از این بحث میگیرند، حاکی از این است که به نوعی به اصالت فلسفی جامعه و تاریخ یا عدم آن معتقد بودهاند و نزاع اصلی آنان، مسئله اصالت فلسفی جامعه بوده، نه اصالت روانشناختی. گرچه ظاهر برخی از مثالها و تبیینهای ایشان موهم این است که محل بحث و اختلاف ایشان، اصالت روانشناختی است.6 از اینرو، ما بدون این ادعا که همه جامعه گرایان به وحدت حقیقی جامعه قائل بوده و ترکیب حقیقی افراد را مطرح کردهاند. میتوان به طور مسلّم گفت که وجه اشتراک نظریات برخی از آنان، ترکیب واقعی و وحدت حقیقی جامعه بوده است. از سوی دیگر، وجه مشترک نظریات برخی دیگر اعتباری بودن جامعه و واقعی بودن افراد است
بر این اساس، دسته اول را «جامعهگرا» و دسته دوم را «فردگرا» مینامیم. و بحث را حول محور فلسفی پایه ریزی میکنیم. بنابراین، پرسش اساسی بحث این است که، آیا جامعه به عنوان یک واقعیت در خارج از ذهن، وجود مستقل دارد یا خیر؟ این پرسش به گونهها و در قالبهای مختلفی طرح میشود مانند: آیا وحدت جامعه، یک وحدت مفهومی و ذهنی است؛ یعنی جامعه چیزی جز افراد و روابط متقابل آنها نیست، یا وحدت جامعه یک وحدت شخصی است که مساوق خارجیت و مستقلبودن است؟ آیا فرد اصیل است و جامعه و تاریخ، انتزاعی است یا جامعه و تاریخ، اصیل هستند و افراد، انتزاعی و یا قسم سومی وجود دارد؟
به دیگر سخن، آیا جامعه و تاریخ، واقعیت و عینیت دارند یا فقط امری اعتباری هستند؟
واژه «اعتباری» نیز مانند واژه «اصالت» در مباحث عقلی، به مفاهیم گوناگونی به کار میرود
أ) طبق یک اصطلاح، تمام معقولات ثانیه، خواه منطقی، مانند مفهوم کلّی و جزیی وخواه فلسفی، مانند مفهوم علّت و معلول، جزو مفاهیم اعتباری به شمار میرود
ب) در اصطلاح دیگر، مقصود از مفاهیم «اعتباری»، تنها مفاهیم حقوقی و اخلاقی است که امروزه به آنها «مفاهیم ارزشی» گفته میشود. در اینجا، اعتباری بودن به معنای ارزشی است
ج) در اصطلاح سوم، فقط به مفاهیمی که هیچگونه مصداق خارجی و ذهنی ندارند و به کمک قوه خیال ساخته میشوند، «اعتباری» یا «اعتباریات» گفته میشود، مانند مفهوم «غول» یا «عنقای هفت سر» و سایر وهمیات
د) در اصطلاح چهارم، «اعتبار» در مقابل «اصالت» مطرح در بحث اصالت وجود یا ماهیت، در فلسفه مطرح میشود. در اینجا مقصود از «اعتباریت»، مصداق بالعرض بودن واقعیت عینی، برای یک مفهوم است. چنانکه وقتی در فلسفه سخن از اصالت یا اعتباریت مفهوم «وجود» به میان میآید، مقصود این است که آیا واقعیت خارجی، مصداق بالذّاتِ مفهوم «وجود» است یا مصداق بالعرض. به عبارت دیگر، مقصود از اعتباری یا اصیل بودن یک مفهوم این است که آیا مصداق خارجی دارد یا ندارد
مقصود از اعتباریبودن تاریخ در بحث حاضر، به معنای چهارم اعتباری باز میگردد؛ یعنی آیا تاریخ مانند مفاهیم لشکر، سپاه، گردان، تنها یک مفهوم انتزاعی است که از چینش خاص افراد در بیرونِ ذهن انتزاع میشوند، بدون اینکه در ماورای ساحت ذهن در کنار افراد، وجود دیگری به نام لشکر، سپاه یا گردان داشته باشیم؟ یا مفهومی است که مابه إزاء عینی و خارجی دارد؛ یعنی «اصیل» است
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.