پروژه دانشجویی مقاله اصالت وجود با pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اصالت وجود با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
1 خاطرهای از دیالوگی فلسفی
2 توضیح اصطلاحات
1ـ2 ماهیت
2ـ2 موجود
3ـ2 «اصیل» و «اعتباری»
3 طرح مدعا
1ـ3 مقایسه اصالت وجود و اصالت ماهیت
4 پیامدهای بحث
پىنوشتها
این مقاله به طرح مسئله اصالت وجود میپردازد امّا، برخلاف معهود، با توضیح اصطلاحات شروع نشده است، بلکه در ضمن دیالوگی فلسفی، و بدون استفاده از اصطلاحات، هم معنای «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» و هم دلیل صحت آن شرح داده شده است به طوری که اگر خواننده خود را به جای مخاطب قرار دهد و به اقتضای متن، ابتدا جوابگو و سپس اشکالکننده و پرسشگر باشد، به راحتی میتواند عمق مطلب را دریابد. در هر صورت، برای تکمیل بحث، پس از اتمام دیالوگ، مسئله با زبان اصطلاح نیز تبیین شده است. بدین منظور، ابتدا اصطلاحات لازم؛ مانند «ماهیت»، «موجود»، «بالعرض»، «بالذات»، «اعتباری» و «اصیل»؛ توضیح داده شده و در پی، صورت مسئله تقریر شده است و بالاخره با بیان فرقهای اصالت وجود و اصالت ماهیت و توضیح پیامدهای بحث، مقاله پایان یافته است
کلید واژهها
ماهیت، موجود، بالعرض، بالذات، اعتباری، اصیل
مسئله اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، که به اختصار با عنوان «اصالت وجود» از آن یاد میکنند، مهمترین مسئله حکمت متعالیه است. همه مسائلی که قوام حکمت متعالیه به آنهاست بی استثنا، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مبتنی بر اصالت وجودند. به قول استاد مطهری: بر خلاف ریاضیات، که فهم صورت مسائل آن ساده است ولی اثبات آنها معمولا مشکل است، در فلسفه، غالبا فهم صورت مسئله مشکل است اما اثبات آنها معمولا چندان مشکل نیست. این خصوصیت در مسئله اصالت وجود مضاعف است به طوری که عمق مسئله، آنطور که ملاصدرا اراده کرده است، دیرفهم میشود ولی وقتی که فهم میشود به نظر میرسد مسئلهای شبیه به بدیهی است به طوری که قابل انکار نیست و با این همه سادگی و بداهت بسیاری از مشکلات فلسفه را حل میکند. ما در این مقاله به طرح مدعای اصالت وجود نظر داریم. بدینمنظور، ابتدا در قالب گفتوگویی فلسفی مدعا را توضیح میدهیم و سپس با زبان اصطلاح به آن میپردازیم و بالاخره با مقایسه اصالت وجود و اصالت ماهیت مطلب را به پایان میبریم. در ضمن، در این نوشتار، همواره مقصود از فلاسفه یا حکما فیلسوفان مسلمان است
در مورد طرح مدعای اصالت وجود نگارنده خاطرهای دارد که ذکر آن شاید رهگشا باشد. چند سال پیش، برای اردویی آموزشی، از نگارنده خواستند که در زمینه فلسفه اسلامی جزوهای تهیه کند. بعضی از دستاندرکاران، قبل از تهیه جزوه، توصیه کردند که برخی از مسائل حکمت متعالیه، بخصوص اصالت وجود و تشکیک وجود، چون دیر فهمند، در جزوه آورده نشوند. ولی نگارنده، به دلیل این که اصالت وجود و تشکیک وجود دو مسئله اصلی فلسفه ملاصدرا هستند، به این توصیه عمل نکرد و آنها را هم به متن افزود. برای تهیه متن جزوه، از آثار استاد مطهری استفاده شد به این نحو که انتخاب عناوین و تنظیم آنها و احیانا ویرایش متن از نگارنده بود ولی ذیل هر عنوان نوشتههای استاد مطهری بود و طبعا متن پیچیده و مشکلی نبود. مستمعین هم دانشجویانی بودند که برخی از آنها از بهترین دانشگاههای کشور بودند و طبعا خوشفهم و با ذکاوت و فعال بودند. با این اوضاع و احوال، نگارنده و دیگر اساتید شروع کردند به تدریس جزوه. کلاسها با نشاط و پر از بحث و سؤال برگزار میشد تا بحث به اصالت وجود و تشکیک وجود رسید. نگارنده خوب به خاطر دارد که این دو بحث را در تمام اردوگاه بجز یک نفر که به نظر میرسید از قبل با فلسفه آشنا بود هیچ کس نفهمید. جلساتی که این دو مسئله بحث میشدند همه دانشجویان صمٌ بکم نشسته بودند و با تعجب نگاه میکردند. شاید با خود میاندیشیدند که چرا پس از طی کلاسهای قابل درک و معقول قبلی، هماکنون مسایلی تدریس میشود که مطلقا قابل فهم نیست. این تجربه موجب شد که برای دوره بعد این دو مبحث از متن درسی حذف شوند. در هر حال این دوره تمام شد و دوره جدید با حذف این دو مبحث برگزار شد. اما بعضی از دانشجویان دوره جدید از مسئولان خواستند که مباحث فلسفه در طول سال تحصیلی هم ادامه پیدا کند. این درخواست مقبول افتاد و مسئولیت تشکیل کلاس به نگارنده واگذار شد. آشکار است در این کلاسهایی که در تداوم و تکمیل آموزش فلسفه تشکیل میشد باید اصالت وجود هم مطرح میشد. اما با تجربهای که نگارنده از دوره قبل داشت، با این مشکل مواجه بود که چگونه این مسئله را طرح کند که قابل فهم باشد و مشکل دوره قبل پیش نیاید. بالاخره مسئله به روشی که در این مقاله ارائه میشود مطرح شد و نسبتا قابل فهم بود و مشکل آنچنانی پیش نیامد و معلوم شد که مشکل دوره قبل مربوط به نحوه تقریر مسئله بوده است که به شکل مفهومی مصداقی مطرح شده بود. اما اگر مسئله را عجین شده با دلیل آن، به نحوی که در این مقاله خواهد آمد، تقریر کنیم و سخن از رابطه مفهوم و مصداق به میان نیاوریم، هم راحتتر فهم میشود و هم دقیقتر طرح میشود. در آن کلاس، اصالت وجود (صرفنظر از تکمیلاتی که در این مقاله کردهام) چنین مطرح شد
گفتم: مقدمتا باید تصویری اجمالی از ماهیات داشته باشیم. ماهیت یعنی مفهومی که در جواب سؤال «چیست آن؟ یا حقیقت آن چیست؟» میآید، مثل انسان، درخت، طلا. سپس توضیح دادم که هر چند این مفاهیم در ذهن ما هستند و حالت مفهومی دارند، نباید به حالت ذهنی و مفهومی آنها توجه کنیم تا حقیقتا ماهیت را تصور کرده باشیم. پس انسان از آن جهت که مفهومی است در ذهنْ ماهیت نیست، بلکه بدون توجه به مفهومیتاش ماهیت است؛ یعنی، انسان از آن جهت که انسان است ماهیت است که به آن «کلی طبیعی» هم میگویند. به عبارت دیگر، باید ذات انسان را لحاظ کرد؛ یعنی، از همه خصوصیات و حیثیات دیگر آن صرفنظر کرد: از ذهنی یا خارجی بودن آن، از کلی و مبهم بودن یا متشخص بودن آن، از موجود یا معدوم بودن آن، و حتی از این که داریم آن را لحاظ میکنیم، و فقط به خود انسان توجه کرد. مقصود از ماهیت انسان، انسان است وقتی که چنین لحاظ شود. هر ماهیت دیگری، مانند درخت و طلا و نقره و ببر و شیر و غیره، هم همینگونه است. مقصود فلاسفه از تعبیراتی همچون «حیثیت ماهیت» یا «ماهیت بما هی هی» یا «ماهیت لا بشرط» همین است. با ذکر این مقدمه، به اصل مطلب پرداختم
گفتم: تردیدی نیست که جهان خارج را اشیایی پر کردهاند، ملأ خارج را واقعیتهایی تشکیل دادهاند، مثل شما و من و این قلم و این کاغذ و غیر ذلک. اساسا عالم خارج یعنی مجموع همین اشیاء و واقعیتها. خارج چیز دیگری غیر از همین واقعیتها و امور نیست. ما وقتی که واژه «واقعیت» را به کار میبریم به همین امور اشاره داریم. پس شکی نیست، بلکه از نظر حکما بدیهی است، که حقیقتا چیز یا چیزهایی موجود است، واقعیاتی هست. وجود این امورْ فرضی و اعتباری و به اصطلاح فیلسوفها مجازی و بالعرض نیست. اما در فلسفه اسلامی چیزی را که حقیقتا موجود باشد نه فرضا و مجازا، »اصیل« میگویند. پس به زبان فلاسفه، بدیهی است که واقعیتها و اشیاء خارجی اصیلاند، تردیدی نیست که اموری اصیل داریم. پس از این توضیح، بحث را با سؤال و جواب ادامه دادم
پرسیدم: آیا این اشیاء و واقعیتهایی که جهان خارج را پر کردهاند، و به اصطلاح این امور اصیل، ماهیتاند یا نه؟
جواب دادند: آری، تردیدی نیست که ماهیتاند. چرا؟ چون انسانها، درختها، سنگها و غیره جهان خارج را پر کردهاند، واقعیتها همینها هستند، و بنابر توضیح قبلی، اینها همه ماهیتاند. انسان یک ماهیت است، درخت ماهیت دیگری است و هکذا، پس اشیاء و واقعیتهایی که خارج را پر کردهاند همان ماهیاتاند
پرسیدم: اگر بخواهید همین مطلب را به زبان حکما بگویید، چه میگویید؟
جواب دادند: میگوییم آن امور اصیل همان ماهیتاند؛ به تعبیر مشهور، ماهیت اصیل است. درست میگفتند، این دقیقا همان اصالت ماهیت است. همه انسانها به طور متعارف اصالت ماهیتی فکر میکنند. اکنون باید با گوشزد کردن مشکل اصالت ماهیت آنها را به اصالت وجود متقاعد میکردم
پرسیدم: آیا ممکن است که ماهیت، مثلا انسان، به صورت یک مفهوم در ذهن موجود باشد؟ آری. آیا ممکن است انسان کلی و مبهم باشد؟ آری، در ذهن کلی و مبهم است. آیا ممکن است انسان در خارج به صورت یک فرد موجود باشد؟ آری، مثل من و شما. آیا ممکن است انسان متشخص باشد؟ آری، انسان در خارج متشخص است. آیا ممکن است انسان موجود باشد؟ آری. آیا ممکن است انسان معدوم باشد؟ آری، هر یک از ما صد سال پیش معدوم بودهایم، به علاوه میتوان دورهای را در گذشته فرض کرد که در آن هیچ انسانی وجود نداشته است، لا اقل فرض آن معقول است و تناقضی ندارد، پس ممکن است انسان معدوم باشد. پس به اختصار، ممکن است (یعنی محال نیست) که انسان ذهنی باشد و ممکن است خارجی باشد. ممکن است کلی و مبهم باشد و ممکن است متشخص باشد. ممکن است موجود باشد و ممکن است معدوم باشد. هر دو طرف ممکن است و هیچ طرفی محال نیست. نتیجه گرفتم که پس خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی انسان نیست؛ یعنی، انسان از آن جهت که انسان است ایجاب نمیکند که خارجی و متشخص و موجود باشد و گرنه ممکن نبود ذهنی و کلی و معدوم هم باشد، تناقض پیش میآمد. آشکار است که انسان یک مثال است و خصوصیتی ندارد، هر ماهیت دیگری هم همینگونه است؛ درخت هم همینگونه است، شیر هم همینگونه است، طلا هم همینگونه است و هکذا. نتیجه این که خصوصیت هر ماهیتی این است که خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی آن نیست، میتواند ذهنی و کلی و معدوم هم باشد. حکما اصطلاحا چیزی را که خود بخود ایجاب نکند خارجی و متشخص باشد و بتواند ذهنی و کلی هم باشد، میگویند دارای «شیئیت مفهومی» است. پس طبق این اصطلاح، هر ماهیتی شیئیت مفهومی دارد. البته، فعلا نمیخواهیم از این اصطلاح استفاده کنیم. همین قدر کافی است توجه داشته باشیم که خصوصیت هر ماهیتی این است که خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی آن نیست
این سؤالها درباره ماهیت و خصوصیت آن بود. اکنون باید به آن امر اصیل میپرداختم؛ یعنی، به آن اشیا و واقعیتهایی که خارج را پر کردهاند و از مجموع آنها عالم تشکیل شده است
پرسیدم: آن امور اصیل، آن اشیاء و واقعیتهایی که جهان خارج را پر کردهاند چگونهاند؟ آیا ممکن است خارجی نباشند و به صورت ذهنی و مفهومی موجود شوند؟ مقصود از این که به صورت ذهنی و مفهومی موجود شوند این نیست که خود آن واقعیات در خارج در جای خود موجود و محفوظ باشند و فقط تصویر و مفهومی از آنها در ذهن ایجاد شود، بلکه منظور این است که آن واقعیات همان گونه که هستند بدون هیچ تغییری به عالم ذهن منتقل شوند و در موطن ذهن به صورت مفهوم موجود شوند. آیا این امر ممکن است؟ خیر، محال است، چون مستلزم این است که جسمی که در ذهن تصور میکنیم فضایی را اشغال کند، آتشی که تصور میکنیم بسوزاند، مفهومی که از درخت داریم رشد کند و هکذا. آیا ممکن است آن امور اصیل، آن واقعیاتی که عالم خارج را تشکیل دادهاند و آن را پر کردهاند، مادامی که واقعیتاند، موجود نباشند؟ خیر تناقض است و محال است. آیا ممکن است متشخص نباشند، بلکه کلی و مبهم باشند؟ خیر محال است، هر واقعیت خارجیای عین تشخص است، تشخص ذاتی آن است. نتیجه این که آن امور اصیل، یعنی آن اشیا و واقعیاتی که جهان را پر کرده و ملأ خارج را تشکیل دادهاند، ذاتا خارجی و متشخصاند، ذاتا موجودند، ذاتا طارد عدماند؛ به عبارت دیگر، نقیض واقعی عدم همین امور اصیل و همین واقعیاتاند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله وحدتگرایی و کثرتگرایی؛ دو جریان اصلی در تاریخ فلسفه سیاسی با pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله وحدتگرایی و کثرتگرایی؛ دو جریان اصلی در تاریخ فلسفه سیاسی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
مفهوم وحدت گرایی و تکثرگرایی سیاسی
1 وحدت گرایی سیاسی
2 تکثرگرایی سیاسی
وحدت گرایی و تکثرگرایی در فلسفه سیاسی
1 وحدت گرایی سیاسی
2 تکثرگرایی سیاسی
وحدت گرایی در عین کثرت گرایی در فلسفه سیاسی
نتیجه گیری
منابع
آربلاستر، آنتونی، 1388، لیبرالیسم غرب: ظهور و سقوط، ترجمه عباس مخبر، تهران، مرکز
ارسطو، 1386، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، امیرکبیر
افلاطون، 1380، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی
بال، آلن ر، ب.گای پیترز، 1384، سیاست و حکومت جدید، ترجمه عبدالرحمن عالم، تهران، قومس
برلین، آیزایا، 1377، متفکران روس، ترجمه نجف دربابندی، تهران، خوارزمی
بیات، عبدالرسول، 1381، فرهنگ واژه ها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی
بیرو، آلن، 1375، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، کیهان
پازارگاد، بهاء الدین، بی تا، مکتب های سیاسی و فرهنگ مختصر عقاید و مرام های سیاسی، تهران، اقبال
توحیدفام، محمد، 1383، چرخشهای لیبرالیسم، تهران، روزنه
جوادی آملی، عبداله، 1389، ولایت فقیه: ولایت فقاهت و رهبری، قم، اسراء
موسوی خمینی، سیدروح اله، 1378، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
راولز، جان، 1388، عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، ققنوس
سیف زاده، حسین، 1379، مدرنیته و نظریه های جدید علم سیاست، تهران، دادگستر
صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، 1360، الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، حاشیه ملاهادی سبزواری، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی
ـــــ، 1380، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
طوسی، خواجه نصیرالدین، 1387، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی
علی بابایی، غلامرضا، 1382، فرهنگ سیاسی، تهران، آشیان
فارابی، 1995، آراء اهل المدینه الفاضله و مضاداتها، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال
ـــــ، 1996، سیاسه المدنیه، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال
فرهاد گهر، ناصر، 1378، فرایند کثرت گرایی، احزاب و مشارکت؛ نگره دیوید اپتر»، در: مجموعه مقالات تحزب و توسعه سیاسی، تهران، همشهری
فولادوند، عزت الله، بی تا، خرد در سیاست، تهران، طرح نو
قربانی، مهدی، 1392، تحلیل ظرفیت نظریه ولایت فقیه در حوزه کارآمدی سیاسی، تهران، نور علم
مک لنان، گرگور، 1385، پلورالیسم، ترجمه جهنگیر معینی، تهران، آشتیان
کللی، قیصر، 1388، فرهنگ فلسفی و فلسفه سیاسی، تهران، پایان
لیدمان، سون اریک، 1379، تاریخ عقاید سیاسی از افلاطون تا هابرماس، ترجمه سعید مقدم، تهران، دانش
مصباح، محمدتقی، 1376، پلورالیسم»، معرفت، ش 22، ص 4ـ9
ـــــ، 1379، کاوش ها و چالش ها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
مطهری، مرتضی، 1389، آینده انقلاب اسلامی، قم، صدرا
ـــــ، 1371، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا
میراحمدی، منصور، 1381، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، قم، بوستان کتاب
نعمت اللهی، همایون، 1381، مفهوم کثرت گرایی سیاسی»، بازتاب اندیشه، ش 31، ص 69 – 98
واعظی، احمد، 1380، حکومت اسلامی، قم، سامیر
یزدی، حسین، 1379، آزادی از نگاه استاد مطهری، تهران، صدرا
یوسفی اشکوری، حسن، 1385، انقلابی گری، مونیسم و خشونت»، بازتاب اندیشه، ش 72، ص 14 – 21
M. Weinstock, Danial, Citizenship and Pluralism, 2002, in “The Blackwell Guide to Social and Political Philosophy”, Edited by Robert L. Simon, Oxford, Blacwell
Satyendra, Kush, 2003, Encyclopaedic Dictionary of Political Science, New Delhi, Sarup & Sons
Tower Sargent, Lyman, 2003, Contemporary Political Ideologies: A Comparative Analysis, Belmont, CA: Thomson Learning, Wadsworth
نظامهای سیاسی به نظامهای وحدتگرا و کثرتگرا تقسیم میشوند. وحدتگرایی در حوزه سیاست در مورد اندیشههایی به کار میرود که بر تمرکز قدرت سیاسی تأکید کرده و حق حاکمیت را منحصر به دولت و اراده آن میداند. در مقابل، کثرتگرایی بر تنوع منابع قدرت و توزیع آن میان گروههای رقیب اصرار میورزد. در طول تاریخ، این دو جریان فکری ـ سیاسی، طرفداران زیادی در میان فیلسوفان سیاسی داشته، و هر کدام برای اثبات دیدگاه خود، استدلالهای گوناگونی را بیان کردهاند. به نظر میرسد، کمتر فیلسوف سیاسی را میتوان یافت که اندیشههای او در چارچوب یکی از این دو جریان قابل طرح نباشد. با این حال، هر دو جریان به یک اندازه قابل نقد بوده و هر دو راه افراط در پیش گرفتهاند. همین امر آنها را با چالشهایی در ساحت اندیشه و عمل مواجه کرده است. فیلسوفان معاصر اسلامی، با درک درست از این چالش، در جهت برونرفت از آن گامهای مؤثری در بهرهمندی از مزایای این دو جریان و پرهیز از معایب آنها برداشته و اندیشه وحدت در عین کثرت سیاسی را مطرح نمودند
کلیدواژهها: وحدتگرایی سیاسی، کثرتگرایی سیاسی، فلسفه سیاسی
فلسفه سیاسی دارای تاریخی کهن و پرافتخار می باشد و توانسته است تلاش های درخوری برای ارائه مباحث تئوریک مربوط به اداره جوامع سیاسی انجام دهد. یونان باستان اولین محیط جغرافیایی است که جرقه این نوع تفکر در آن زده شد. به مرور، این جرقه ها به چراغی فروزان در تاریخ فلسفه سیاسی تبدیل شد، به گونه ای که امروزه بخش اعظم حیات فلسفه سیاسی مدیون یونان باستان است. حتی فلسفه سیاسی اسلامی کلاسیک نیز بخش زیادی از حیات خود را مدیون فیلسوفان یونان است و تفکرات فلسفی مسلمانان در باب سیاست، به شدت تحت تأثیر متفکران یونان می باشد؛ نه اینکه مسلمانان مقلدان فیلسوفان یونانی بودند، بلکه این نحوه تفکر، تحت تأثیر این دسته از متفکران در جهان اسلام رونق یافت و با اندیشه های اسلامی آمیخته شد. کمتر اندیشه فلسفی را در تاریخ تفکر سیاسی می توان یافت که رگه های آن در یونان باستان قابل شناسایی نباشد. به هر حال، مروری بر این تاریخ چند هزار ساله، ما را با دو جریان اصلی وحدت گرا و کثرت گرا، در حوزه سیاست مواجه می کند. ازاین رو، مطالعه این دو جریان اصلی و مواجهه با چالش های آنها، می تواند راه گشای مناسبی برای شرایط فعلی، به خصوص جامع، اسلامی باشد. ازاین رو، در یک نگاه کلی نظام های سیاسی به دو دسته قابل تقسیم هستند: دسته ای از آنها بر تمرکز قدرت سیاسی و انحصار آن به اشخاص خاصی تأکید می کنند. دسته دیگر، تمایل به تکثر سیاسی و تمرکززدایی از قدرت سیاسی دارند. با رواج اندیشه های دموکراتیک و موج دموکراسی خواهی میان ملت ها، نظریه های کثرت گرایانه توانسته اند سیطره خود را بر جهان سیاست تثبیت کنند. اما تکثرگرایی افراطی، در مواردی به سستی بنیان های سیاست و در نهایت، به شکاف ها و گسست های عمیق سیاسی منجر شده است که به نوبه خود، می تواند آسیب های جدی تری را متوجه جوامع سیاسی نماید. با این حال، در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر، تکثر سیاسی، با توجه به اقتضائات مبانی فلسفه سیاسی اسلامی و اینکه پذیرش تکثرگرایی سیاسی، مشارکت گسترده مردم در امور سیاسی و اجتماعی، نظارت عمومی بر رفتار حاکمیت و اقتدار نظام سیاسی را فراهم ساخته و به شکل گیری احزاب، جمعیت ها و انجمن ها در جهت مصالح جامعه می انجامد، به طور مشروط مقبول واقع شده است. ازاین رو، برای کنترل آسیب های ناشی از تکثرگرایی سیاسی، در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر، مؤلفه هایی از وحدت گرایی هم به جد مورد توجه قرار گرفته، تا علاوه بر بهره مندی از محاسن تکثرگرایی، از معایب آن نیز خودداری شود. البته این رویکرد نسبتاً جدیدی هم که در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر مطرح گردیده است، در چارچوب همان دو جریان اصلی، با اندکی تعدیل در آنها قابلیت طرح پیدا کرده است. بنابر این، می توان به این نکته که وحدت گرایی و کثرت گرایی سیاسی دو جریان اصلی در تاریخ فلسفه سیاسی است، اصرار ورزید
خلط میان مفاهیم و در مواردی ابهامات مربوط به آنها، از جمله آفت هایی است که در برخی از پژوهش ها به چشم می خورد و گاه کل فرایند تحقیق را تحت تأثیر خود قرار می دهد. ازاین رو، پیش از ورود به بحث، ضرورت دارد تا مروری بر مفاهیم واژگان وحدت گرایی» و تکثرگرایی سیاسی» داشته باشیم تا بتوان در یک چارچوب منطقی، بحث را دنبال کرد
وحدت گرایی ابتدا در چارچوب نظریه های فلسفی مطرح شد. مدعای آن این بود که منشأ عالم یک جوهر یا یک ماده است. ریشه این نظریه فلسفی به یونان باستان برمی گردد. در یونان عده ای از فلاسفه اعتقاد به خاستگاه تک جوهری عالم و گروهی دیگر، اعتقاد به بنیاد چندجوهری نظام آفرینش داشتند. در این میان، مونیست ها ضمن طرفداری از تک جوهری و استواری عالم بر یک جوهر، عناصری را نیز در بیان مصداق جوهر واحد مطرح می کردند (کللی، 1388، ص203)
با اقتباس از این نگرش فلسفی، در حوزه سیاست نیز این واژه در مورد اندیشه هایی به کار رفت که تمرکز قدرت سیاسی را برای نظم اجتماعی امری ضروری قلمداد می کند (ساتیندرا، 2003، ج3، ص511). ازاین رو، این نگرش حق حاکمیت را منحصر به دولت و اراده آن دانسته، معتقد است: تمام مؤسسات و افراد باید تابع دولت باشند (پازارگاد، بی تا، ص62). البته برخی نیز از منظر دیگری به این مقوله نگریسته و با تأکید بر جایگاه فکر و اندیشه واحد در این رویکرد، گفته اند: مونیسم» یکتاگرایی و ساماندهی فکری و ایدئولوژیک و طراحی سیستم و نظام اجتماعی و سیاسی حول فکر و اندیشه و اصلی واحد است (یوسفی اشکوری، 1385)
لازم به یادآوری است در تعریف و تبیین وحدت گرایی، غالباً از مفهوم کثرت گرایی بهره گرفته می شود. از باب تعرف الاشیاء باضدادها»، در بیان مفهوم آن معمولاً به ذکر تقابل مفهومی وحدت گرایی با کثر ت گرایی اکتفا شده، درباره آن توضیح چندانی ارائه نشده است. ازاین رو، ابعاد عمیق این مفهوم و ویژگی های چنین نگرشی به دنیای سیاست، پس از بیان آنها با توجه به ماهیت و ویژگی های تکثرگرایی بیشتر روشن خواهد شد. با وجود این، می توان برخی مؤلفه هایی را که در غالب اندیشه های وحدت گرایانه جلب نظر می کند، بیان نمود. تأکید بر تمرکز قدرت، نفی آزادی اصیل و حقیقی، آرمان گرایی، انحصاری بودن ارزش ها، تاریخ باوری، غیرقابل تغییر بودن حداقل بخشی از ساختار سیاسی، تأکید بر مشروعیت غیر مردمی و بی توجهی به مشارکت سیاسی شهروندان، برخی از شاخصه های جریان وحدت گراست که در فرایند تحلیل ابعاد گوناگون این جریان کارساز می باشد
بیان این ویژگی ها بدین معنا نیست که تمام این موارد در اندیشه هرکدام از فیلسوفان سیاسی وحدت گرا وجود دارد، بلکه گویای این است که در مجموع پس از بررسی آثار گروهی از فیلسوفان سیاسی، وحدت گرا، به این دسته از ویژگی ها رهنمون می شویم. ازاین رو، در تأملات هرکدام از متفکران این جریان، بخشی از مؤلفه های پیش گفته مورد توجه قرار گرفته است
امروزه تکثرگرایی از واژگان پرکاربرد در فلسفه سیاسی است. در مباحث سیاسی، یکی از مسایل مهمی که مورد تأمل اندیشمندان سیاسی قرار گرفته، موضوع قدرت، نحوه توزیع آن، کیفیت رابطه حکومت با شهروندان و گروه های اجتماعی و میزان تأثیرگذاری آنها در فرایند تصمیم گیری سیاسی است. نظریه های متعددی در این مورد بیان شده، که در این میان، فرض اصلی کثرت گرایی، تکثر و تنوع در سیاست، که در قالب به رسمیت شناختن تفاوت اجتماعی ـ فرهنگی و ایجاد سهولت برای متفاوت بودن تبلور می یابد (مک لنان، 1385، ص15)
آلن بیرو در تعریفی، پلورالیسم سیاسی را چنین توصیف می کند
چندگرایی، به زبان سیاستمداران، عبارت است از سازمان دهی پیکر سیاسی یک کشور به نحوی که هر خانواده فکری ـ عقیدتی هم امکان و وسایل حراست از ارزش های خود را بیابد و هم آنکه به احقاق حقوق خود نایل شود و زمینه های لازم برای مشارکت فعالانه اعضای آن در صحنه های سیاسی فراهم گردد (بیرو، 1375، ص269)
پلورالیسم سیاسی» به مفهوم نگرش و گرایش به کثرت، وفور، تعدد و افزایش کمی و کیفی احزاب، جمعیت ها، انجمن ها، و تنوع آراء و عقاید در جهت مصالح جامعه و سرانجام، تکثر قدرت در همه زمینه ها به کار رفته است. در پلورالیسم سیاسی، لزوم تحکیم مبانی امور فوق و تشویق، ترغیب و هدایت مردم جامعه به سوی تحزب، جمعیت ها و انجمن های سیاسی، اقتصادی، تعلیم و تربیت فرهنگی و نیز اتحادیه ها و سندیکاهای شغلی تأیید می گردد تا از طریق مشارکت چندجانبه مردم در امور عامه، مصلحت امور عمومی تأمین شود. تحمل آراء و عقاید، تساهل و تسامح و داشتن رفتار معتدل با احزاب و جمعیت ها، انجمن ها، اتحادیه ها، و سندیکاها شرط لازم برای تحقق پلورالیسم است (علی بابایی، 1382، ص163) تا در نتیجه، با حضور نیرومند احزاب و گروه ها، به افزایش تصمیم گیری مردم از طریق احزاب کمک شده و موجب نظارت بیشتر بر کار دولتمردان سیاسی شود (نعمت اللهی، 1381). از شرایط لازم برای چنین تفکری، تساهل و تسامح و تحمل آراء و رفتارهای اجتماعی و سیاسی دیگران است (بیات، 1381، ص143)
برخی نیز تلاش کرده اند تا از طریق برشمردن ادعاهای کثرت گرایان درباره جوامع پلورال، به مفهوم پلورالیسم و عمق معنایی آن رهنمون شوند. در این رویکرد، برای توضیح مفهوم کثرت گرایی گفته می شود، کثرت گراها معتقدند که در یک جامعه پلورال، ضمن توزیع گسترده قدرت، بین گروه ها و گروه های جدیدی که تشکیل می شوند، رقابت پایداری وجود دارد. در این نظام ها، تصمیمات نتیجه چانه زنی بین گروه های پرنفوذ دانسته می شود، و هیچ گروهی انحصار قدرت را در دست ندارد. حل و رفع تضاد از راه های بدون خشونت، به شکل تعامل و تدابیر مربوط به طرز کار، مانند برگزار کردن انتخابات عملی می شود (بال، 1384، ص43). در جامعه پلورال، سیستم سیاسی از ترکیب گروه های ذی نفع که برای به دست آوردن قدرت به صورت پایدار و منصفانه با هم رقابت می کنند، شکل می گیرد (تاور، 2003، ص49). در این جوامع، حقوق و منافع خصوصی نیز حفظ می شود؛ زیرا هیچ گروهی قدرت مسلط را در دست ندارد، بلکه قدرت همواره در حال تغییر است و خود افراد نیز می توانند از طریق فعالیت در یکی از گروه های قدرت در تصمیم سازی تأثیر داشته باشند (ساتیندرا، 2003، ص 579)
آیت الله مصباح یزدی در مقام تبیین کثرت گرایی، با اشاره به دلیل یا وجه طرفداری غربی ها از این گرایش می نویسد
از میان کاربردهای متفاوتی که برای این واژه وجود دارد، یکی از آنها; انگیزه طرفداری از این گرایش بود تا از جنگ ها و تخاصمات جلوگیری کند و زندگانی مسالمت آمیز به وجود آورد. طبق این توضیح، مبنای پلورالیسم همزیستی مسالمت آمیز است. لذا توصیه می کنند که کثرت های موجود در جامعه به جای تنازع با یکدیگر و اصطکاک، نیروهای خود را صرف خودسازی درونی نمایند و با یکدیگر به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند، نه اینکه سعی شان این باشد که با یکدیگر یکی شوند. معنای این سخن آن نیست که همه گروه ها قایل به کثرت باشند، بلکه وجود کثرت، واقعیت است و این منافاتی ندارد با آنکه هر گروهی خود را بر حق بداند و دیگران را بر باطل. در ظاهر، با دیگران سازش دارد، نه جنگ (مصباح، 1376)
بنابراین، می توان توزیع قدرت سیاسی، وجود احزاب، تحمل و مدارای سیاسی، زندگی مسالمت آمیز، مشارکت سیاسی فعال و در نهایت، آزادی معقول را از شاخصه های اساسی تکثرگرایی سیاسی برشمرد. هرچند برای تکثرگرایی، ویژگی های دیگری نیز بیان شده است که بیانگر برخی ابعاد دیگر این افق فکری است، ولی از آنجایی که نقش مؤثری در مباحث آتی ندارد و بیشتر مربوط به حوزه مفاهیم می باشد، از بیان آنها صرف نظر می شود (سیف زاده، 1379، ص 367ـ374)
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه با pdf دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
معلم نمونه درآموزه های قرآنی
ویژگی های معلم نمونه در قرآن
- تواضع
- مهربانی
- اخلاق نیکو
- صبر
- گذشت
-صداقت
-حفظ شخصیت دانش آموزان
-تنبیه و تشویق
-خودسازی وظیفه اولیه معلم نمونه
-گفتارمان مطابق کردارمان باشد
ویژگی های استاد ومعلم ایده آل و نمونه از دیدگاه قرآن کریم و احادیث
1 مقام استاد و معلم نمونه از دیدگاه قرآن کریم :
2 .مقام معلم در روایات اسلامی
3 . ایمان استاد و معلم نمونه
4 . ایمان استاد و معلم در روایات
5 . چه نوع ایمانی مورد قبول مکتب اسلام است ؟
6 . صبر معلم ایده آل و نمونه
7 . لزوم رعایت تعهد برای استاد و معلم نمونه
8 . تقوای استاد و معلم نمونه از دیدگاه قرآن و روایات
اهمیت علم
ارزش و مقام معلم
سوز و گداز معلم
هنرمندی معلم
اخلاق معلم
فروتنی معلم
ویژگیهای معلمان خوب
معلمان خوب هدف دارند
معلمان خوب منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند
معلمان خوب میتوانند با ابهام کنار بیایند
معلمان خوب متفکر هستند
معلمان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند
معلمان خوب الگوهای نقشی خوب دارند
معلمان خوب از کارشان و دانش آموزانشان لذت میبرند
ویژگی های یک معلم خوب در تفکر ابن سینا
نتیجه گیــری
منابع:
1 تدابیر المنازل، ص
2 نظام تربیتی اسلام، استاد باقر القریشی، ص
3 ترجمه منیه المرید، دکتر سیدمحمدباقر حجتی، ص
4 نشریه اسوه، شماره 78، عبدالرحمن الفقیب، ترجمه علی فروغی نویسنده: کاظم کاهانی مقدم
5 روزنامه رسالت
یک معلم نمونه باید همواره در تلاش و کوشش برای کسب معارف و مطالب علمی تازه و نوین باشد. به عبارت دیگر باید از لحاظ معرفتی و علمی همگام با زمان پیش برود و تنها خود را محدود به اندوخته ها و دانش های قبلی نکند بلکه با مطالعه از علوم جدید هم اطلاع یابد و همواره اطلاعات روز را به شاگردان خود بدهد. این مطالعه و یادگیری اطلاعات روز هم در تقویت روحیه علمی و معرفتی معلم و هم دانش آموزان مفید است
معلم همواره باید بکوشد تا در کارش مداومت داشته باشد. بنابراین بر همه عالمان جامعه اسلامی است که با تدبر و تعقل در آیات قرآن و سخنان نورانی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در زمینه تعلیم و تربیت ابتلا به خودسازی پرداخته و سپس به تعلیم و تربیت اسلامی دانش آموزان همت گمارند تا بدین وسیله نسلی متعهد و انسان هایی خداشناس و خداجو به جامعه اسلامی تحویل دهند و گام به گام جامعه را به اهداف آرمانی اسلام نزدیک ساخته و مدینه فاضله را تحقق و عینیت بخشند
در روایتی آمده است حواریون از عیسی (علیه السلام) پرسیدند: با چه کسی همنشین شویم؟ عیسی (علیه السلام) فرمود: «با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد و سخن او بر دانش شما بیفزاید و علم او شما را نسبت آخرت متوجه و مایل سازد. خداوند در آیات زیادی خطاب به رسول اکرم ص دستور می دهد که با نیکان هم نشین شده و از ظالمان و گنهکاران روی گرداند.» این خطاب در حقیقت خطاب به همه مردمان است تا با همنشینی با نیکان و دوری گزیدن از ستمکاران به قرب خدا نایل آیند
در هر مکتبی برای رسیدن به اهداف تعلیم و ترتیب از روش های خاص آن مکتب استفاده می شود.در دین مبین اسلام که دستورات جامع و کامل آن در قرآن ، این کتاب همیشه جاویدان ، آمده است ؛ روش ها و نکته هایی که در رسیدن به اهداف مقدس تعلیم و تربیت که بزرگترین این اهداف: « انسان سازی» است ، بیان شده است که با دقت و تدبر در آیات قرآن کریم و رجوع به احادیث اهل بیت ع در این زمینه ، می توان این روش ها و نکته ها را به خوبی دریافت و به کار برد تا هدف اصلی و اساسی تعلیم و تربیت یعنی انسان سازی محقق گردد
تعالیم روح بخش اسلام در کلیه شئون زندگی براساس فطرت که بهترین راهنمای انسان هاست ، می باشد و لذا مربیان و معلمان با بهره مندی از این تعالیم می توانند تربیتی محکم و استوار برای کودکان و نوجوانان که آینده سازان جامعه اسلامی هستند ، به ارمغان بیاورند. جوامع بشری امروزه از لحاظ علم و صنعت و اختراع و تکنولوژی بسیار پیشرفته و هر روز با کشف جدیدی سعی می کند از تکنولوژی روز در بهتر زیستن خود کمک بگیرد اما در کنار این پیشرفت مادی و علمی از لحاظ اخلاقی و معنوی بتدریج سقوط می کند و نمی تواند راهنمای موفقی برای بشر به سوی کامیابی و سعادت باشد اما فرهنگ اسلامی به گواهی تاریخ، صلاحیت رهبری و ارشاد بشریت را دارد و کتاب مقدس و آسمانی قرآن این مسئولیت خطیر را بر عهده دارد
قرآن که کتاب عمل است، همان کلید سعادت است که از اوایل قرن هفتم میلادی در اختیار بشر قرار گرفت و در مدت کمتر از صد سال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا (اسپانیا) را تحت نفوذ خود گرفته و جهانی نوین آفرید. «علامه اقبال لاهوری» نقش قرآن و نفوذ آن در میان مردمان را چنین بیان می کند
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقش های پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست ، چیزی دیگر است
«دکتر گوستاو لوبن فرانسوی» می گوید: «هر نوع سیستم تربیت جدیدی برای بشر سه دوره لازم دارد تا به تدریج از آن بهره مند شوند و در پایان امر برای نسل سوم ثمربخش شود ولی قرآن چنان کتابی است که آثار تربیتش را در همان نسل اول به حد کمال نشان داد ، امتی را تربیت کرد که در کمتر از یک قرن بر سه قاره آسیا ، آفریقا و اروپا (اسپانیا) حکومت نمود.»
قرآن بزرگترین کتاب در آداب تعلیم و تربیت و اهداف آن است. قرآن همچون ستاره درخشانی به زندگی انسان ها روح و معنا بخشیده و زمینه ساز حرکت های آزادی بخش در میان ملت ها بوده است. هدف از نزول قرآن هدایت و رحمت است. راه و روشی که قرآن برای انسان ها ترسیم می کند براساس قوانین آفرینش و نظام احسن بنا شده است و مخاطب آن نیز تمامی انسان هایی هستند که به آن گرایش ، ایمان و یقین پیدا کرده اند
از آنجا که تعلیم و تربیت امری ظریف و دشوار است ، لازم است معلم ، ماهیت و حقیقت انسان را به خوبی بشناسد و استعدادهای درونی انسان را بیابد و به هدف تربیتی انسانی واقف باشد
در حقیقت معلمان زیربنای تکامل و تحول جامعه و افراد آن را پی ریزی می نمایند. بر همین اساس است که معلمی و هدایت انسان ها اصیل ترین و شریف ترین کارها لقب گرفته است ؛ چرا که هدف اساسی و اصلی تعلیم و تربیت «انسان سازی» است و معلم و مربی برای تعلیم و تربیت انسان ها آمده است. معلم موفق باید خلاق باشد و پیوسته در جستجوی راه های تازه ای باشد که بر معلومات خود بیفزاید
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تحقیق رابطه قدردانی از خدا با عاملهای شخصیت، بهزیستی و سلامت روانی با pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق رابطه قدردانی از خدا با عاملهای شخصیت، بهزیستی و سلامت روانی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
روش
یافتهها
بحث و نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
آقابابائی، ناصر، «قدردانی؛ هیجانی اخلاقی»، اخلاق، ش 22، زمستان 1389، ص 51-68
ـــــ ، «نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی»، مجله روانشناسی و دین، ش 11، پاییز 1389، ص 39-52
آقابابائی، ناصر و اینانلو، مجید، «نقش قدردانی نسبت به خدا و خوی قدردانی در کیفیت خواب»، مجله روانشناسی و دین، ش 12، زمستان 1389، ص 73-
آقابابائی، ناصر و دیگران، «سنجش قدردانی در دانشجویان و طلاب؛ بررسی ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه قدردانی»، مطالعات اسلام و روانشناسی، ش 6، بهار و تابستان 1389، 75-88
ـــــ ، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، مجله علوم روانشناختی، ش 31، پاییز 1388 ص 360-372
آقابابائی، ناصر و فراهانی، حجت اله، «نقش رگه قدردانی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی و فاعلی»، روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، ش 29، پاییز 1390، زیرچاپ
بیانی، علی اصغر و دیگران، «اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)»، روان شناسان ایرانی، ش 3(11)، بهار 1386، ص 259- 265
ـــــ ، «روایی و پایایی مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف»، مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی ایران، ش 14(2)، تابستان 1387، ص 146-151
کلینی، محمد، الکافی، بیروت، دار الاضواء،
موسوی خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، چ چهاردهم، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376
نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، چ هفتم، بیروت، الاعلمی، 1422
هومن، حیدرعلی، شناخت روش علمی در علوم رفتاری، چاپ اول، تهران، سمت، 1386
Ashton, M. C., et al., “Higher order factors of personality: Do they exist”, Personality and Social Personality Review, v 13(2), 2009, p 70-
Bono, G. & McCullough, M. E., “Positive responses to benefit and harm: Bringing forgiveness and gratitude into cognitive psychotherapy”, Journal of Cognitive Psychotherapy, v 20(2), 2006, p 1-
DeYoung, C. G., “Higher-order factors of the Big Five in a multi-informant sample”, Journal of Personality and Social Psychology, v 91(6), 2006, p 1138-
Diener, E., et al., “The Satisfaction with Life Scale”, Journal of Personality Assessment, v 49(1), 1985, p 71-
Donnellan, M. B., et al., “The Mini-IPIP Scales: Tiny-yet-effective measures of the Big Five factors of personality”, Psychological Assessment, v 18(2), 2006, p 192-
Egan, E., et al., “Eysenck personality scales and religiosity in a US outpatient sample”, Personality and Individual Differences, v 37, 2004, p 1023-
Emmons, R. A., et al., “Personality and the capacity for religious and spiritual experience”, In John, O. P., et al., (Eds.), Handbook of personality theory and research, 2008, p 634-653, New York: The Guilford Press
Flere, S. &Lavric, M. “Is intrinsic religious orientation a culturally specific American Protestant concept The fusion of intrinsic and extrinsic religious orientation among non-Protestants”,European Journal of Social Psychology, v 38, 2008, p 521-
Francis, L., “The psychology of gender differences in religion: A review of empirical research”,Religion, v 27, 1997, p 81-
Frias, A., et al., “Death and gratitude: Death reflection enhances gratitude”, The Journal of Positive Psychology, v 6(2), 2011, p 154-
Geraghty, A. W. A., et al., “Attrition from self-directed interventions: Investigating the relationship between psychological predictors, intervention content and dropout from a body dissatisfaction intervention”, Social Science & Medicine, v 71, 2010, p 30-
Ghorbani, N., et al., “Philosophy, self-knowledge, and personality in Iranian teachers and students of philosophy” The Journal of Psychology, v 139(1), 2005, p 81-
Goldberg, L. R., et al., “The international personality item pool and the future of public-domain personality measures”, Journal of Research in Personality, v 40, 2006, p 84-
Gordon, A. K., et al., “What are children thankful for An archival analysis of gratitude before and after the attacks of September 11”, Applied Developmental Psychology, v 25, 2004, p 541-
Henningsgaard, J. M. &Arnau, R. C., “Relationships between religiosity, spirituality, and personality: A multivariate analysis”, Personality and Individual Differences, v 45, 2008, 703-
Holder, M. D., et al., “Spirituality, religiousness, and happiness in children aged 8–12 years”, Journal of Happiness Studies, v 11, 2010, p 131-
Horton, K. D., et al., “Examining attachment to God and health risk-taking behaviors in college students”, Journal of Religion and Health, 2011, in press
Hyland, M. E., et al., “Dispositional predictors of placebo responding: A motivational interpretation of flower essence and gratitude therapy”, Journal of Psychosomatic Research, v 62, 2007, p 331-
Ironson, G., et al., “View of God as benevolent and forgiving or punishing and judgmental predicts HIV disease progression”, Journal of Behavioral Medicine, 2011, in press
Kashdan, T. B., “The assessment of subjective well-being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire)”, Personality and Individual Differences, v 36, 2004, p
Krause, N., “Gratitude toward God, stress, and health in late life”, Research on Aging, v 28, 2006, p 163-
Kubacka, K. E., et al., “Maintaining close relationships: Gratitude as a motivator and a detector of maintenance behavior”, Personality and Social Psychology Bulletin, 2011, in press
Lee, K. & Ashton, M. C., “Psychometric properties of the HEXACO Personality Inventory”,Multivariate Behavioral Research, 39(2), 2004, 329-
Linden, D.V., et al., “The General Factor of Personality: A meta-analysis of Big Five intercorrelations and a criterion-related validity study”, Journal of Research in Personality, v 44, 2010, p 315-
Linley, P. A., et al., “Measuring happiness: The higher order factor structure of subjective and psychological well-being measures”, Personality and Individual Differences, v 47(8), 2009, p 878-
Lucas, R. E. &Donnellan, M. B., “How stable is happiness Using the STARTS model to estimate the stability of life satisfaction”, Journal of Research in Personality, v 41, 2007, p 1091-
Lyubomirsky, S., et al., “The benefits of frequent positive affect: Does happiness lead to success”,Psychological Bulletin, v 131(6), 2005, p 803-
McCullough, M. E., et al., “An adaptation for altruism The social causes, social effects, and social evolution of gratitude”, Current Directions in Psychological Science, v 17(4), 2008, p 281-
Pargament, K. I., et al., “Religious struggle as a predictor of mortality among medically ill elderly patients”, Archives of Internal Medicine, v 161, 2001, p 1881-
Pavot, W., et al., “Further validation of the Satisfaction with Life Scale: Evidence for the cross-method convergence of well-being measures”, Journal of Personality Assessment, v 57(1), 1991, p 149-
Ryff, C. D. & M. Keyes, C. L., “The structure of psychological well-being revisited”, Journal of Personality and Social Psychology, v 69, 1995, p 719-
Saroglou, V. &Fiasse, L. “Birth order, personality, and religion: A study among young adults from a three-sibling family”, Personality and Individual Differences, v 35, 2003, p 19-
Saroglou, V., “Religion and the five factors of personality: A meta-analytic review” Personality and Individual Differences, v 32, 2002, p 15-
Seligman, M. E. P., et al., “Positive psychology progress empirical validation of interventions”,American Psychologist, v 60 (5), 2005, p 410-
Sheldon, K. M. &Lyubomirsky, S., “How to increase and sustain positive emotion: The effects of expressing gratitude and visualizing best possible selves”, The Journal of Positive Psychology, v 1(2), 2006, p 73-
Sim, T. N. & Yow, A. S., “God attachment, mother attachment, and father attachment in early and middle adolescence”, Journal of Religion and Health, v 50, 2011, p
Wood, A. M., et al., “Gratitude influences sleep through the mechanism of pre-sleep cognitions”,Journal of Psychosomatic Research, v 66, 2009, p 43-
پژوهش با هدف بررسی رابطه قدردانی از خدا با عاملهای شخصیت، بهزیستی و سلامت روانی انجام شده است. در پژوهش اول، 189 دانشجو به خزانه بینالمللی گویههای شخصیت، مقیاسهای بهزیستی روانشناختی ریف، مقیاس رضایت از زندگی، مقیاس شادی فاعلی، و پرسشنامه قدردانی از خدا پاسخ دادند. در پژوهش دوم، 130 دانشجو به نسخه کوتاه خزانه بینالمللی گویههای شخصیت، مقیاس اضطراب و افسردگی، و پرسشنامه قدردانی از خدا پاسخ دادند. نتایج پژوهش اول، نشان میدهد که قدردانی از خدا با همه مؤلفههای بهزیستی روانشناختی، بهزیستی فاعلی، و شخصیت (به جز خودمختاری و برونگرایی) همبستگی مثبت دارد. نتایج پژوهش دوم نیز نشان میدهد که قدردانی از خدا با وظیفهشناسی و ثبات هیجانی رابطه مثبت و با افسردگی و اضطراب رابطه منفی دارد. این یافتهها نقش مثبت قدردانی از خدا را در بهزیستی و سلامت روانی روشن ساخته است.
کلیدواژهها: قدردانی، قدردانی از خدا، بهزیستی روانشناختی، بهزیستی فاعلی، سلامت روانی و شخصیت.
قدردانی از خدا، سازهای دوساحتی است، زیرا از یک سو، رابطه با خدا و توجه به او را در قلب خود دارد و از سوی دیگر، هسته آن را قدردانی تشکیل میدهد. قدردانی در روانشناسی، حالتی شناختی ـ عاطفی است. معمولاً این حالت با این ادراک همراه است که فرد منفعتی دریافت کرده که سزاوار آن نبوده یا آن را به دست نیاورده است، بلکه این منفعت به علت نیتهای خوب فرد دیگری به او رسیده است.1 قدردانی در پی منفعتی پدید میآید که فاخر، باارزش و با قصد نوعدوستانه تفسیر شود.2 از مفهوم قدردانی در دانشهای مختلفی چون کلام، اخلاق و روانشناسی سخن به میان میآید. وجود واژگان متعدد برای مفهوم قدردانی در زبانهای مختلف احتمالاً برای اشاره به جنبههای گوناگون آن است. معادل قرآنی قدردانی، واژه شکر است.3 امام خمینی درباره شکر مینویسد: «شکر عبارت است از قدردانی نعمت منعم».4 شکر جلوههای متعددی دارد، اما جزء اصلی آن، حالتی درونی است که عبارت است از توجه به مورد نعمت قرار گرفتن، چنانکه در حدیثی از امام صادق(ع) این مضمون آمده است
پژوهشهای تجربی نشان دادهاند که قدردانی با پیامدهای مثبت روانشناختی همراه است. قدردانی با معنویت،6 بهزیستی روانشناختی7، شادی8، رضایت از زندگی9، رضایت زناشویی10، تعهد به همسر،11 و کیفیت خواب بهتر12 همبسته بوده و میتوان از قدردانی در درمانشناختی استفاده کرد.13 بیشتر پژوهشها بر قدردانی متمرکز شدهاند بدون اینکه شخص یا موجودی که قدردانی از او احساس میشود را مشخص کنند.14 با این حال، همه ادیان بزرگ دنیا پیروانشان را به قدردان بودن، به ویژه قدردانی از خدا ترغیب میکنند.15 اندک پژوهشهای انجام شده در این زمینه نشان میدهند که قدردانی از خدا با رضایت از زندگی همبسته است16 و کاهش آثار آسیبزای استرس را به همراه دارد.17 همچنین قدردانی از خدا با کیفیت خواب بهتر همراه است و به اندازه صفت قدردانی میتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه افکار پیش از خواب)، کیفیت خواب را پیشبینی کند.18 اخلاقپژوهان نیز در ادبیات قدردانی سهیماند. برای مثال، نراقی ضمن بحث از قدردانی، جهل و غفلت را مانع آن میداند. ایشان برای تحصیل یا افزایش ویژگی قدردانی از خداوند، چند توصیه دارد، از جمله حضور در گورستان و توجه به حال مردگان.19 پژوهش جدیدی نیز این نظر را تأیید کرده است که آگاهی از فناپذیری، قدردانی در مورد زندگی فرد را افزایش میدهد
پژوهشها نشان دادهاند که دیگر جنبههای ارتباط با خدا نیز با سلامت همبستهاند. برای مثال، گزارش شده که داشتن رابطه عاشقانه با خدا با سلامت روانی بهتر همبسته است و احساس رها شدن توسط خدا و احساس عدم اطمینان خاطر از عشق خدا، با افزایش مرگومیر در میانسالی همبسته است.21 رابطه با خدا در قالب دلبستگی به خدا نیز همبستههای مثبت روانی دارد. دلبستگی به خدا در نوجوانان با حرمت خود <22، و دلبستگی اجتنابی و مضطرب (و نه دلبستگی ایمن) به خدا در دانشجویان با استفاده از ماری جوانا و الکل همبسته است.23 نگاه مثبت به خدا در مبتلایان به اچ آی وی، بهطور معناداری سرعت کمتر پیشرفت بیماری را پیشبینی کرده، در حالی که نگاه منفی به خدا در یک دوره چهارساله، سرعت بیشتر پیشرفت بیماری را پیشبینی کرده است. مقدار توان در این پژوهش، از متغیرهای روانشناختی که قبلاً رابطهشان با پیشرفت بیماری ایدز شناخته شده بود (مانند افسردگی و مقابله) بیشتر است. نتایج گزارش شده در این پژوهش حتی با کنترل وضعیت آغازین بیماری، سن، جنس، قومیت، سطح تحصیلات، مصرف دارو، میزان حضور در کلیسا، و متغیرهای روانشناختی، مانند رفتارهای سلامت، خُلق، و مقابله نیز معنادار است
همانگونه که پژوهشها نشان دادهاند قدردانی از یک سو، و ارتباط با خدا از سوی دیگر، از عاملهای مؤثر در سلامت و بهزیستیاند. فقدان پژوهشهای کافی در زمینه قدردانی از خدا ما را بر آن داشت تا در دو پژوهش جداگانه، رابطه این سازه را با متغیرهای مختلفی، شامل شخصیت، بهزیستی روانشناختی، بهزیستی فاعلی، اضطراب و افسردگی بررسی کنیم. با توجه به آنچه آمده، پیشبینی میشود که قدردانی از خدا با دامنه گستردهای از متغیرهای مثبت روانی مرتبط است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب با pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
فلسفه تاریخ ابنخلدون
فلسفه سیاسی فارابی
فهم فلسفه سیاسی اسلامی
عقلگرایی و وحیگرایی
مکتب محسن مهدی
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
مهدی، محسن، «سنت عقلانی در اسلام»، سنتهای عقلانی در اسلام، تنظیم و تدوین فرهاد دفتری، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، فرزان، 1380
Butterworth, Charles E., (Ed.), The Political Aspects of Islamic Philosophy, Essays in Honor of Muhsin S. Mahdi, Harvard University Press,
Butterworth, Charles E., “In Memoriam: Muhsin Sayyid Mahdi (1926-2007)”, Arabic Sciences and Philosophy, vol. 18,
Butterworth, Charles E., Review of Medieval Political Philosophy, Edited by Ralph Lerner and Muhsin Mahdi (Ithaca, N.Y.: Cornell University Press, 1972), in The American Political Science Review, Vol. 68, No. 2, Jun.,
Lerner, Ralph and Muhsin Mahdi, Eds., Medieval Political Philosophy: A Source Book, Cornell University Press,
Mahdi, Muhsin S., “Orientalism and the Study of Islamic Philosophy”, Journal of Islamic Studies, 1: 73-98,
Mahdi, Muhsin, “Alfarabi on Philosophy and Religion”, in Islamic Philosophy and Theology, Edited by Ian Richard Netton, Routledge,
Mahdi, Muhsin, “Alfarabi”, History of Political Philosophy, Edited by Leo Strauss and Joseph Crapsey, The University of Chicago Press, Third Edition,
Mahdi, Muhsin, “Al-Frb’s Imperfect State”, Review of Al-Farabi on the Perfect State: Ab Nasr al-Frb’s Mabdi r Ahl al-Madna al-Fdila by Richard Walzer, Journal of the American Oriental Society, Vol. 110, No. 4, Oct. – Dec.,
Mahdi, Muhsin, Alfarabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy, University of Chicago Press,
Mahdi, Muhsin, Ibn Khaldun’s Philosophy of History: A Study in the Philosophical Foundation of the Science of Culture, George Allen & Unwin Ltd,
Mahdi, Muhsin, Review of Greek into Arabic: Essays on Islamic Philosophy by Richard Walzer, Journal of Near Eastern Studies, Vol. 24, No. 1/2, Jan. – Apr.,
Mahdi, Muhsin, The Political Orientation of Islamic Philosophy, Center for Contemporary Arab Studies, Georgetown University,
Parens, Joshua, “In Memoriam: Muhsin Sayyid Mahdi”, PS, Political Science & Politics, 41, 1. Academic Research Library, Jan.,
Parens, Joshua, Review of Alfarabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy by Muhsin S. Mahdi, The American Political Science Review, Vol. 96, No. 2., Jun.,
Strauss, Leo and Joseph Cropsey, (Eds.), History of Political Philosophy, University of Chicago Press, Third Edition,
مقاله حاضر به بررسی اندیشه سیاسی محسن مهدی و اهمیت وی در بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب میپردازد. تفسیر مهدی از فلسفه سیاسی اسلامی، مبتنی بر پیوند «عقل» و «وحی» و نقش متعالی این دو با «سیاست» است. همچنین، تلاش وی در بازشناسی فلسفه سیاسی فارابی، موجب تفسیر جدیدی از سنت فلسفه سیاسی غرب گردید. محسن مهدی نه تنها به احیای متون فلسفه سیاسی اسلامی و بسط محتوای آن اهتمام ورزید، بلکه نسلی از استادان و محققان را تربیت کرد که امروزه مکتب مهدی را در محافل علمی غرب شکل دادند و به بسط رهیافت وی در تفسیر فلسفه سیاسی، فلسفه سیاسی اسلامی و حتی فلسفه سیاسی غربی میپردازند
محسن سیدمهدی1 (1926-2007)، مهمترین و مؤثرترین شخصیت در بسط عمیق فلسفه سیاسی اسلامی در غرب است. مهدی در 21 ژوئن 1926 در کربلای عراق از پدری عراقی و مادری ایرانی متولد شد. پدرش طبیب بود و بر اساس اصول جالینوس طبابت میکرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کربلا دنبال کرد و دو سال آخر متوسطه را به بغداد رفت. مهدی با اینکه بورس دولتی عراق جهت تحصیل مدیریت تجاری در دانشگاه آمریکایی بیروت را دریافت کرد؛ اما چنان علاقهمند و شیفته فلسفه بود که درخواست تحصیل در دو رشته را داد. وی پس از یکسال تدریس اقتصاد در دانشگاه بغداد در حالی که بیست و دو سال سن داشت موفق شد بورس دیگری جهت تحصیل اقتصاد در دانشگاه شیکاگو را دریافت کند. اندکی پس از رفتن به دانشگاه شیکاگو در سال 1948، تحت تأثیر آرنولد برگستراسر،2 ایوس سیمون،3 و بالاتر از همه نابیا ابت4 و لئواشتراوس قرار گرفت. بنابراین، اقتصاد جای خود را به فلسفه، به ویژه بازشناسی تاریخ فلسفه اسلامی داد و وی به کمیته اندیشه اجتماعی پیوست. تحصیلات دکترا تخصصی خود را در دانشگاه شیکاگو در سال 1954م با نگارش و ارائه رسالهای زیرنظر اشتراوس به پایان رساند که اندکی بعد با عنوان فلسفه تاریخ ابنخلدون: مطالعهای در مبنای فلسفی علم فرهنگ منتشر شد.5 همچنین فوق دکتری را در دانشگاه پاریس و دانشگاه فرایبورگ گذراند
محسن مهدی بعد از دورهای به عنوان استاد مدعو در دانشگاه فرایبورگ، به بغداد برگشت و سمتهایی را در کالج حقوق و دانشکده هنر و علوم دانشگاه بغداد بر عهده گرفت. وی متخصص فلسفه یونان باستان، فلسفه یهودی، مسیحی و اسلامی، فلسفه سیاسی غرب مدرن و از همه مهمتر متخصص برجسته زبان عربی به لحاظ تاریخی و جغرافیایی بود. در سال 1957م، مقام استادیاری گروه زبانها و تمدنهای شرقی دانشگاه شیکاگو را پذیرفت و در مدت دوازده سالی که در آنجا بود، به بازشناسی آثار فارابی و انتشار ویرایشها، ترجمهها و مطالعات عمیق آنها پرداخت. محسن مهدی پس از دعوت تعداد زیادی از مؤسسات علمی، در سال 1969 مدیریت مرکز مطالعات خاورمیانه و ریاست گروه زبان و تمدن خاور نزدیک6 دانشگاه هاروارد را پذیرفت. وی در دو دهه اخیر به دانشجویان و پژوهشگران دانشگاه هاروارد و دیگر دانشگاههای غربی خدمات زیادی نمود و در سال 1996م پس از 27 سال استادی دانشگاه هاروارد بازنشسته شد. وی سالهای طولانی عضو شورای مشورتی گروه مطالعات خاور نزدیک در پرینستون بود و نقش مهمی در شکلدهی مراتب عالی مطالعات خاور نزدیک و خاورمیانه در ایالات متحده ایفا کرد. وی به عنوان استاد مهمان علاوه بر تدریس در دانشگاههای متعدد آمریکا، در دانشگاههای پاریس، فرایبورگ، مراکش، قاهره، پاکستان و بوردو نیز تدریس و سخنرانیهای علمی داشته است. مهدی در 9 جولای 2007م پس از تحمل بیماری طولانی در سن 81 سالگی از دنیا رفت
محسن مهدی به نگارش و انتشار آثار متعددی در زمینه فلسفه سیاسی اسلامی پرداخته است که به طور ویژه به خاطر کشف، ویرایش، ترجمه و تفسیر بسیاری از آثار فارابی شناخته شده است. هیچیک از محققان اسلامی و غربی، همانند مهدی، آثار فراوان و بسیار مهم فارابی را کشف نکردند. وی بر اساس معیارهای روش تحقیق فلسفی، ویرایش دقیقی از آثار فارابی، به ویژه آثار سیاسی او پدید آورد. مهدی بارها به اقصی نقاط دنیا مسافرت کرد تا با کشف دستنوشتههای فراموششده فارابی ویرایش موشکافانه واقعی از نظرات وی ارائه دهد. وی با کشف متون فراموششده، کشف سنت فراموششده را ممکن ساخت، که در آینده میتواند برای محققان اسلامی، بیش از محققان غربی، اهمیت داشته باشد. فلسفه تاریخ ابنخلدون،8 ابو نصر الفارابی، فلسفه ارسطوطالیس، فلسفه افلاطون و ارسطوی فارابی، فلسفه سیاسی میانه،9 ابونصر الفارابی، کتاب المله و نصوص اخری، کتاب الحروف، دیدگاه فارابی در باب فلسفه و دین،10 بعد سیاسی فلسفه اسلامی،11 شرقشناسی و مطالعه فلسفه اسلامی12 و فارابی و تأسیس فلسفه سیاسی اسلامی13 از جمله مهمترین آثار مهدی هستند.14 کتاب وجوه سیاسی فلسفه اسلامی، مهمترین کتابی است که به افتخار محسن مهدی منتشر شده است
روشن است، بررسی دقیق و همهجانبه یک عمر تلاش علمی محسن مهدی در باب فلسفه سیاسی اسلامی، نگارش آثار محققانه متعدد و تربیت شاگردان برجسته، تنها در یک مقاله امکانپذیر نیست، بیتردید بحث جامع درباره فلسفه سیاسی محسن مهدی نیازمند نگارش کتابی مستقل است. از اینرو، آنچه در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد، گزیده و اجمالی از اندیشههای محسن مهدی درباره فیلسوفان و فلسفه سیاسی اسلامی و بسط آن در محافل علمی غرب است؛ اندیشههایی که متأسفانه در محافل علمی جهان اسلام و به ویژه کشور ما چندان شناخته شده نیست
رساله دکتری محسن مهدی درباره ابنخلدون، نخستین اثری است که یکی از ستونهای اندیشه تاریخی و سیاسی اسلامی را در اختیار همگان قرار میدهد.16 ابنخلدون در اندیشه عرب معاصر اهمیت ویژهای دارد. زیرا، اندیشمندان سیاسی عرب معاصر، همانند جامعهشناسان و مردمشناسان، در اندیشه ابنخلدون، برای تمدن یا فرهنگ عرب، دریافتی خاص و عجیب میبینند. مهدی به طور بیسابقهای سعی کرد تا مفهوم اصلی اندیشه ابنخلدون را کشف کند و شباهتها و تفاوتهای پنهان میان اندیشه وی با اندیشه معاصر را تبیین کند.17 مهدی برخلاف هانری کربن که نگاهی بدبینانه به اندیشه ابنخلدون داشت، سعی میکند نگاه واقعبینانه و مثبتی از اندیشه ابنخلدون ارائه نماید. البته تأمّل و توجه وی به ابنخلدون در حد همین رساله باقی میماند و هنگامی که به عمق فلسفه سیاسی اسلامی و به ویژه فلسفه سیاسی فارابی پی میبرد، دیگر دغدغه اصلی ایشان ابنخلدون نیست
بیتردید، اهمیت و اهتمام به فلسفه سیاسی فارابی در نوشتههای محسن مهدی بسیار برجسته است؛ زیرا به نظر مهدی اهمیت فارابی جهانی است و صرفاً منحصر در دنیای اسلامی نیست. فارابی بزرگترین نویسنده فلسفی پس از ارسطو است؛ ابنسینا، فارابی را به عنوان برجستهترین شخصیت در میان اسلافش معرفی میکند؛ ابنمیمون نوشتههای فارابی را بسیار عالی میداند؛ ابنرشد مطالعات خود را به عنوان محقق معتقد به آثار فارابی شروع کرد؛ آلبرت کبیر آثار فارابی درباره منطق را مورد استفاده قرار داد؛ راجر بیکن از فارابی به عنوان مرجع دین و الهیات ذکر میکند؛ توماس آکوئیناس و ابنرشدگرایان لاتینی از اثر فارابی در باب عقل18 بسیار استفاده کردند؛ محقق رنسانسی پیکو دلا میراندولا19 سبک مهم و متفکرانه فارابی را تحسین کرد و در دنیای اسلامی آثار فارابی در باب دانش سیاسی، منطق و موسیقی تا دوره مدرن مورد مطالعه قرار میگرفت.20 با این حال، فارابی علاوه بر تأثیرپذیری از آموزههای اسلامی، تحت تأثیر آموزههای یونانی نیز بود. جمهوری، مرد سیاسی، تیمائوس و قوانین افلاطون و تقریباً تمام آثار ارسطو به استثنای سیاست آثار سنت یونانی هستند که برای فارابی فراهم بود. البته هرچند سیاست ارسطو در مطالعه فارابی غایب بود، اما نقدهای ارسطو بر مطالب مهم جمهوری افلاطون از طریق شرحی بر منابع ارسطو برای فارابی شناخته شده بود.21 اما پرسش مهمی که مهدی در خصوص تأثیرپذیری فارابی از افلاطون مطرح میکند آن است که اساساً چرا فارابی به افلاطون و آثار وی مراجعه کرد؟22 برای پاسخ به این پرسش مناسب است بندهای بعدی مقاله مطالعه شوند
یکی از آثار مهم محسن مهدی، فصل «فارابی» در کتاب تاریخ فلسفه سیاسی است که زیرنظر لئو اشتراوس و جوزف کراپسی نوشته شده است. یکی از منابع اصلی تاریخ فلسفه سیاسی غرب به شمار میرود.23 ویژگی کتاب مذکور آن است که نخستینبار اندیشههای فیلسوفانی همچون فارابی و ابنمیمون را در کنار دیگر اندیشمندان سیاسی غرب مطرح میکند که در آثار مشابه آن سابقه ندارد. این مسئله شدت علاقه اشتراوس به این دو فیلسوف را نشان میدهد. محسن مهدی، در فصل مذکور، در خصوص فلسفه سیاسی فارابی به طور خاص و فلسفه سیاسی اسلامی به طور عام، مطالب بسیار مهمی نوشته است. به نظر وی فارابی نخستین فیلسوفی است که تلاش کرد فلسفه سیاسی کلاسیک را با آموزههای اسلامی مواجه، مرتبط، و تا آنجا که ممکن است هماهنگ نماید. اما فارابی برخلاف سیسرون، با مشکل معرفی فلسفه سیاسی کلاسیک در فضای فرهنگی کاملاً متفاوت مواجه بود، که میبایست آن را حل کند. همچنین برخلاف آگوستین، از محیط آزادی برخوردار نبود تا فلسفه سیاسی کلاسیک بتواند بدون چالش مورد استفاده قرار گیرد، بلکه میبایست با ادعاهای متعارض فلسفه سیاسی و دین مواجه و آن را حل کند
اهمیت جایگاه فارابی در تاریخ فلسفه سیاسی همانا بازیابی و مفهومسازی سنت کلاسیک، در درون بافت جدیدی است که ادیان وحیانی فراهم ساختند. مهمترین آثار فارابی، آثاری هستند که به نظامهای سیاسی و دستیابی به سعادت از طریق زندگی سیاسی میپردازند. آثار سیاسی فارابی مسئله هماهنگی میان فلسفه و اسلام را از منظر جدیدی ارائه میکند و به مسئله رابطه میان بهترین نظام، به ویژه آنگونه که افلاطون فهمید، و قانون الهی اسلام میپردازد.25 جستوجو برای بهترین نظام ما را به ضرورت تلفیق علم الهی و سیاسی راه میبَرد، که در نهایت ضروری است که حاکم باید مهارت حکومت کردن را با مهارت نبوت یا فلسفه تلفیق نماید. حاکم نبیّ یا حاکم فیلسوف، بشری است که برای پرسش تحقق بهترین نظام راهحل ارائه میدهد و از این جهت وظایف حاکم نبیّ و حاکم فیلسوف یکسان به نظر میرسد.26 حکمت یا فلسفه شرط ضروری برای بنیان و بقای مدینه فاضله است. اما نبوت برای بنیان مدینه فاضله، و نه برای بقای آن، ضرورت دارد.27 بنابراین، جایگاه فارابی در فلسفه اسلامی نظیر جایگاه سقراط و افلاطون در فلسفه یونان است، به گونهای که میتوان گفت اصلیترین نگرانی آنان، رابطه میان فلسفه و مدینه بوده است. فارابی مؤسس سنتی بود که رهیافتی فلسفی به مطالعه و فهم پدیدههای سیاسی و دینی دارد. این سنت به وی و از طریق وی به افلاطون و ارسطو برمیگردد. آثار مهم سیاسی فارابی مانند المدینه الفاضله، المله الفاضله و السیاسه المدنیه، میدان تلاقی میان آموزههای اسلامی و آموزههای سیاسی یونانی میباشد. میدانی که نه تفاوتها یا تعارضهای ممکن، بلکه شباهتهای میان این دو آموزه، خود را در معرض دید همگان قرار میدهند
به نظر محسن مهدی شباهتهای چشمگیری میان آموزههای اسلامی و آموزههای افلاطونی وجود دارد. هر دو با یک خدا به عنوان علت غایی قانونگذاری شروع میکنند و باورهای درست درباره مخلوقات الهی و جهان طبیعت را به عنوان اساسی برای ایجاد نظام سیاسی مطلوب در نظر میگیرند. در هر دو، این باورها باید تصویری مناسب از کیهان را انعکاس دهد، برای تمام شهروندان، حقیقت درباره امور الهی و والاترین اصول جهان را دستیافتنی سازد، منجر به عمل فاضله شود و بخشی از اسباب ضروری برای دستیابی به سعادت نهایی را شکل دهد. هر دو وظایف بنیانگذار و قانونگذار و پس از او وظایف جانشینان را در رهبری جامعه مورد توجه قرار میدهند که اهمیت کاملاً محوری برای ساماندهی و حفظ جامعه دارد. هر دو به ارائه و حفظ قوانین الهی پرداخته، و مخالف این دیدگاه هستند که ذهن یا روح از جسم گرفته شده یا خود ذهن یا روح جسمانی هستند، دیدگاهی که فضیلت بشری و زندگی جمعی را متزلزل میسازد. هر دو مخالف با زهد بزدلانه هستند؛ چراکه انسان را از امکان فهم معنای عقلانی باورهایی که دعوت به پذیرش آن میشود یا معنای عقلانی اعمالی که دعوت به انجام آن میشود، مأیوس میکند. هر دو شهروندان را به سوی سعادتی فراتر از دلمشغولیهای دنیویشان معطوف میسازند. در نهایت، هر دو، هنر فقیه و متکلم را به جایگاه دوم حفظ مقصود بنیانگذار و قانون او و ایجاد سپری در برابر حملات تنزل میدهند
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.