پروژه دانشجویی مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان با pdf دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
مقدمه
سازمان دهی منابع و امکانات موجود در کلاس درس
چگونه از منابع محدود کلاسی بهترین بهره برداری را انجام دهیم
برنامه ریزی درسی در تدریس
برقراری آرامش درکلاس درس و ارتباط با دانش آموزان
مشکلات ارتباط کلامی با دانش آموزان
برقراری نظم در کلاس
بایدها و شایدهای روابط کاری در کلاس درس
انواع مساعدت های یک معلم به یک دانش آموز
الف- مساعدتهای درسی
ب- مساعدتهای فکری و معنوی
استفاده از منابع کمک آموزشی در تدریس
منابع
فنون تدریس موثر (راهنمای تدریس موثر)/پدیدآورنده: سالی براون، فیلیپ ریس، کارولین ارلام، کوروش فتحی واجارگاه (مترجم)/ناشر: آییژ – 25 اردیبهشت،
آموزش موثر: روش تدریس کارآمد/پدیدآورنده: دیوید رینولدز، دانیل مویس، محمدعلی بشارت (مترجم)، حمید شمسی پور (مترجم)/ناشر: رشد – /08 اسفند،
مقابله با هراس اجتماعی دانش آموز/پدیدآورنده: شهناز حقایقی نصرتی/ناشر: آهنگ – 23 اسفند، 1388/مدیریت کلاس درس
پدیدآورنده: جرارد دیکسی، نوشین محمدزاده (مترجم)/ناشر: دیباگران تهران – 22 فروردین، 1385/برقراری آرامش در کلاس درس/پدیدآورنده: سو کولی، افسانه محمدی شاهرخ (مترجم)/ناشر: قطره – 21 /دی،
اگر دارای کلاسی منظم و مرتب هستید، احتمال این که دانش آموزان مرتبی داشته باشید بیشتر است. چنانچه امکان دسترسی به منابع را برای دانش آموزان فراهم آورید، به آنها کمک میشود در امر یادگیری و پیشرفت خود مسئولیت پذیر باشند. با برچسب زدن و در منظم کردن وسایل کلاس، هم شما و هم دانش آموزان خواهید دانست که امکانات کلاس در چه حدی است
1- منابع پرمصرف را در کمدهای قابل دسترسی و برچسب زده نگه داری کنید. تا بدین ترتیب دانش آموزان بتوانند خودشان وسایلی را که لازم دارند بردارند و شما وقت خود را صرف کارهای مهمتر بکنید
2- اقلام کوچک مثل مداد، خط کشی و غیره را به صورت مضربی از ده نگه داری کنید، تا بتوانید آنچه را به شما باز میگردانند به راحتی شمارش کنید. به مبصری که کتاب و سایر اقلام را به دانش آموزان میدهد و از آنها پس میگیرد، مسؤولیت مراقبت از بعضی اقلام خاص را بدهید. این عمل از ازدحام و سردرگمی بی مورد جلوگیری میکند
3- مطمئن شوید کاغذ فراوانی برای چرک نویس و پیش نویس در اختیار داشته باشید. برای صرفه جویی در مصرف کاغذ، از کاغذهایی استفاده کنید که از یک طرف آنها استفاده نشده است
4- منابع ارزشمند و آسیب پذیر را درجای امنی نگه دارید. البته، این تصور را در دانش آموزان ایجاد نکنید که نباید به این وسایل دست زد، بلکه کمک کنید به این مسأله پی ببرند که باید از این منابع با دقت استفاده کنند
5- از جعبه، شیشه یا سینی برای نگهداری وسایل ریز استفاده کنید. با استفاده از برچسب میتوانید مجموعه ای از جعبههای، شیشهها و سینیها را به کلکسیونی از منابع قابل دسترس تبدیل کنید
6- بر لزوم مراقبت از منابع، مواد و وسایل و ضرورت رعایت احتیاط در بهکارگیری صحیح و محتاطانه آنها، تأکید کنید. به علت این که دانش آموزان نسبت به این منابع احساس مالکیتی ندارند یا ارزش آنها را نمیدانند، و یا از مشکل جایگزینی بعضی از آنها بی اطلاع هستند، خیلی راحت میتوانند به آنها صدمه وارد کنند
7- مجموعههایی از مواد انگیزه ساز یا مأخذی تهیه و در جعبههای برچسب دار نگه دارید، به طوری که دانش آموزان بتوانند به آسانی آنها را پیدا کرده و مستقلاً از آنها استفاده کنند
8- برای دانش آموزانی که ممکن است زودتر کارشان به اتمام برسد و یا آنهایی که این توانایی رادارند که با انجام تکالیف آزاد در رقابتهای بیشتری شرکت داده شوند، تعدادی تمرین یا تکلیف گرد آوری کرده و در کمدی قابل دسترس نگه داری کنید
9- سعی کنید برای مرتب کردن منابع خود زمان مشخصی را تعیین کنید. یک برنامه ی هفتگی ایده آل است، اگر چه هر نیم سال یک بار نیز میتوان این کار را انجام داد. هر چه این کار بیشتر به تعویق افتد، مرتب کردن آنها وقت بیشتری خواهد برد
10- مسؤولیت منابعی را که استفاده میکنید به دانش آموزان بدهید. اجازه ندهید وسایل را به صورت نامرتبی برگردانند و سر جای خود قرار ندهند. وادار کردن آنها به قبول این مسؤولیت الزاماً بدین معنی است که در انتهای وقت کلاس به آنها زمان کافی بدهید تا قبل از این که خود را به کلاس بعدی برسانند، وسایل را درست و مرتب سر جای خود قرار دهند
چگونه از منابع محدود کلاسی بهترین بهره برداری را انجام دهیم
متأسفانه، در چنین دوره ای که با محدودیت بودجه و صرفه جویی روبه رو هستیم، این جنبه از کار مهمترین جنبه آن است. آموزگاران در پیشبرد اهداف خود با منابع بسیار کم در بسیاری از زمینههای برنامه ی درسی استاد شدهاند. بنابراین خوب است از همان ابتدا بدانید که منابع نامحدود نیستند. وقتی که تخلیه شدند، به سختی جایگزین میشوند!
1- خیلی مواظب منابع و امکانات باشید. همیشه وسایل ریز و کوچک را که به آسانی (و معمولاً بدون منظور) بیرون برده میشوند، قبل و بعد از استفاده بشمارید. مسؤولیت بعضی از وسایل را به یکی از شاگردانی که وظیفه شناس تر از دیگران است بسپارید
2- اقلام مصرفی گران قیمت را برای تدریس دروس خاص یا در زمان حصول نتیجه نهایی یک پروژه استفاده کنید. برای دانش آموزان توضیح دهید جایگزین کردن چنین اقلامی مشکل یا غیر ممکن است و آز آنها بخواهید در مراقبت و نگهداری آنها کمک کنند
3- از مواد دور ریختنی یا بازیافت شده استفاده کنید. استفاده تخیلی و ابتکاری از این گونه وسایل را تشویق کنید. این مطلب را با دروسی که باید از موضوعات و مباحث حفاظت محیط زیستی آموخته شوند مرتبط سازید
4- جزوات کلاسی را خودتان تهیه کنید. این کار میتواند بسیار ارزانتر از دادن مطالب چاپ شده به آنها باشد
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله دیوان حسبه و شروط احراز آن در عصر عباسیان با pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله دیوان حسبه و شروط احراز آن در عصر عباسیان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
شروط احراز منصب حسبه (معیارهاى مشترک)
دیوان حسبه
الف) مفهومشناسى
ب) شروط و ویژگىهاى محتسب
1 شروط فقهى
2 ویژگىهاى شخصیتى و رفتارى
ج ) وظایف و حدود اختیارات محتسب
د) ویژگىها و خصال محتسبان در مرحله عمل
ه ) دستیاران محتسب؛ وظایف و شروط احراز
منابع
1 ابن اثیر، عزالدین على، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارالصادر لطباعه و النشر، 1385 ق / 1965 م
2 ابن اخوه، محمد بن احمد بن قرشى، آیین شهردارى در قرن هفتم هجرى (مَعالِمُ الْقُربَه فى اَحکامِ الحِسبه)، ترجمه جعفر شعار، چاپ سوم: تهران، چاپخانه شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1376
3 ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمدپروین گنابادى، چاپ هشتم: تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1375
4 ابن طقطقى، محمد بن على بن طباطبا، تاریخ فخرى در آداب ملکدارى و دولتهاى اسلامى، ترجمه محمدوحید گلپایگانى، چاپ سوم: تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1367
5 ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، چاپ مکتبه المعارف، 1966 م
6 ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى
7 ابن ندیم، اسحاق بن محمد، الفهرست، شرح و تعلیق یوسف على طویل، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1996 م
8 ابویعلى، محمد بن حسین فرّاء، الاحکام السلطانیه، تصحیح محمد حامد، چاپ دوم: مصر، مرکز النشر، مکتبه الاعلام الاسلامى، 1406 ق / 1357 ش
9 تنوخى، قاضى ابوالحسن بن على، النشوار و المحاضره، بیروت، [بىتا]
10 جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، چاپ ششم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1369
11 جوینى، منتجبالدین على بن احمد کاتب، عتبهالکتبه، تصحیح علامه فقید محمد قزوینى و عباس اقبال، تهران، شرکت سهامى چاپ، 1329
12 خطیب بغدادى، ابوبکر احمد بن على، تاریخ بغداد، بیروت، دارالفکر، [بىتا]
13 خنجى اصفهانى، فضل بن روزبهان، سلوک الملوک، تهران، چاپ محمدعلى موحد، خوارزمى، 1362
14 خواجه نظامالملک طوسى، ابوعلى حسن، سیاستنامه، به اهتمام هیوبرت دارک، چاپ چهارم: تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1378
15 ساکت، محمدحسین، نهاد دادرسى در اسلام، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوى، 1365
16 سمعانى، ابوسعد عبدالکریم بن محمد، کتاب الانساب، چاپ اول: بمساعده وزاره المعارف و الشئون الثقافیه الحکومت الهندیه العالیه، 1401 ق
17 سیوطى، جلالالدین، تاریخ الخلفاء، تحقیق محیىالدین عبدالحمید، مصر، 1952 م
18 شیخلى، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسى، ترجمه هادى عالمزاده، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1362
19 شیزرى، عبدالرحمن، نهایه الرتبه فى طلب الحسبه، بیروت، دارالثقافه
20 غزالى، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ترجمه مؤیدالدین محمد خوارزمى، به کوشش حسین خدیو، تهران، چاپ سعه، انتشارات علمى فرهنگى، 1377
21 فقیهى، علىاصغر، آلبویه و اوضاع زمان ایشان، چاپ سوم: تهران، چاپخانه دیبا، 1366
22 قلقشندى، شهابالدین احمد، صبحالاعشى فى صناعه الانشاء، تصحیح محمدحسین شمسالدین، لبنان، بیروت، دارالفکر لطباعه و النشر
23 کانپورى، محمدعبدالرزاق، برمکیان (دورنمایى از عصر طلایى اسلام و دستگاه خلافت عباسى)، ترجمه و نگارش سیدمصطفى طباطبایى، چاپ پنجم: کتابخانه سنایى
24 کتانى، عبدالحى، نظام ادارى مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگزلو، چاپ اول: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384
25 لمبتون، ا.ک.س، تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران، ترجمه یعقوب آژند، چاپ اول: تهران، نشر نى، 1372
26 لمبتون، ا.ک، سیرى در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1381
27 ماوردى، ابوالحسن على بن محمد، الاحکام السلطانیه، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1406 ق
28 مقدسى، ابوعبداللّه، (1906م) احسن التقاسیم فى معرفه الأقالیم، لیدن
29 یاقوت حموى، شهابالدین، معجمالبلدان، بیروت، دارالکتب العلمیه
پژوهش حاضر داراى دو بخش است: بخش نخست آن به سیر تاریخى، حدود و اختیارات محتسب و شروط احراز آن در آرا و آثار عالمان دینى و رجال دیوانى عصر عباسیان اختصاص یافته است و در بخش دوم، میزان انطباق بین انتصابها با ویژگىها و معیارهاى لازم براى تصدى این نهاد دینى بررسى شده و سرانجام به این نتیجه دست یافته که این مسئولیت بیشتر به افراد عالم، آشنا به مسائل فقهى و حقوقى و رجال امین و شایسته واگذار مىشده است، اما با وجود این، شمارى از زمامداران منصبى را که باید امنیت و آرامش و رفاه نسبى مردم را فراهم آورد، در معرض فروش گذاشته و به افرادى واگذار مىکردند که تعهد مالى بیشترى را وعده مىدادند
واژگان کلیدى: عباسیان، تشکیلات ادارى، محتسب و شروط احراز.
حکومت اسلامى در سالهاى آغازین شکلگیرى خود، به دلیل سادگى و محدودیت قلمرو جغرافیایى، به تشکیلات ادارى گستردهاى نیازمند نبود، بلکه در پرتو مشورت و با به کارگیرى تنى چند از والیان، عاملان، قاضیان و; امور جامعه اسلامى اداره مىشد. اما با تغییر سیستم و روش حکومت در دوره اموى، مقدمات بسط تشکیلات دیوانى فراهم آمد و در عصر عباسیان، به دلیل گسترش قلمرو جغرافیایى و سلطه سیاسى ـ اجتماعى آنان بر غرب و شرق عالم اسلام، دیوانهاى متعددى شکل گرفت و سازمان ادارى به مراتب پیچیدهتر و کاملترى از ادوار پیشین به وجود آمد
بىشک، اداره چنین محدودهاى، بدون برخوردارى از دستورالعمل و راهنمایى براى اداره امور، و ضوابط و معیارهایى براى گزینش مدیران و صاحبمنصبان مورد نیاز، میسور نبود. این احساس نیاز، برخى از خلفا و زمامداران را بر آن داشت تا براى اداره بهینه امور کشور و در دست داشتن ملاکهایى براى احراز شایستگى متصدیان، تهیه و تدوین دستورالعملهایى را با الهام از تجارب ملتها و دولتهاى پیشرفته آن روزگار، به ویژه ایرانیان در دستور کار خود قرار دهند. این گام مهم به اهتمام و پایمردى برخى از عالمان دینى، وزیران و رجال با فرهنگ دیوانى، از جمله خواجه نظامالملک طوسى، ماوردى، غزالى، بیهقى، جیهانى، بلعمى و; برداشته شد و در قالب آثارى، نظیر سیاستنامه، نصیحهالملوک، احکامالسلطانیه، قابوسنامه، ادبالوزیر، ادبالکاتب، ادبالقاضى و; به عنوان پاسخى عملى به این نیاز به رشته تحریر درآمد که از آنها مىتوان به عنوان آثار مربوط به آداب و آیین کشوردارى یاد کرد
شروط و ویژگىهاى یاد شده در منابع و آثار مورد نظر، گرچه بیشتر جنبه نظرى و آرمانى دارد، اما از آنجا که بر دیدگاه و آثار دولتمردان این عصر و عالمان آشنا با امور دیوانى مبتنى است، ارزش آنها را به لحاظ واقعنمایى معیارها و شروط احراز، بیشتر نموده، تصویر نسبتاً روشنى از اهم ویژگىها و ملاکهاى احراز مناصب، از جمله «منصب حسبه» ارائه کرده است
در پژوهش حاضر نیز که با استناد به آثار مذکور صورت پذیرفته، در آغاز از شروط و ویژگىهاى لازم جهت تصدى منصب حسبه به اجمال سخن به میان آمده است، آنگاه میزان پاىبندى زمامداران به شروط احراز و عوامل مؤثر در عدم انطباق بین انتصابها با معیارهاى گزینش محتسبان، بررسى شده است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله نظریه توحید در شادکامی با pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نظریه توحید در شادکامی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
ماهیت شادکامی در اسلام
چارچوب نظری شادکامی
1) خداباوری، پایه شادکامی
1-1) ایمان و رضامندی
الف) ایمان و شکر – صبر
ب) ایمان و طاعت – معصیت
2-1) ایمان و نشاط
2) الگوی خداباوری در شادکامی
1-2) اعتماد به برنامه خدا در شادکامی
الف) خالقیت و آفرینش شادکامی
ب) ربوبیت و تدبیر شادکامی
ج) مقدِّریت و تقدیر شادکامی
د) حکمت و تنظیم شادکامی
2-2) خیرباوری در تقدیرهای الهی
الف) تقدیر امور توسط خدا
ب) خیر بودن تقدیر
3-2) واکنش مثبت به تقدیرهای چهارگانه
الف) سپاسگزاری در خوشایندها (شکر)
ب) بردباری در ناخوشایندها (صبر)
ج) عمل به تکلیف (انجام طاعت و ترک معصیت)
4-2) لذتبری بر اساس خواست خدا
الف) دو بعدی بودن انسان و لذتهای او
ب) خداباوری و التذاذ مادی و معنوی
ج) جهتگیری لذت
نتیجهگیری
منابع
آبی، منصور بن حسین، نثر الدرّ، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب، بی تا
آرگایل، مایکل، روانشناسی شادی، ترجمه مسعود گوهری و همکاران، اصفهان، جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، بی تا
ابن بابویه، محمّد بن علی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1404ق
ـــــ، التوحید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1398ق
ـــــ، عیون أخبار الرضا، تحقیق: السید مهدی حسینی لاجوردی، تهران، جهان، بی تا
ـــــ، الخصال، تحقیق علی اکبرالغفاری، بیروت، موسسه الاعلمی، 1410ق
ـــــ ، الامالى، تحقیق: مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، 1407ق
ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، بیتا
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، آل علی، 1382
ابن ماجه قزوینی، محمدبن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق محمدفواد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی تا
ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب، 1405ق
ابونعیم، احمدبن عبدالله، حلیه الأولیاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414 ق
بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1401ق
براتی، فرید، اثر بخشی مداخلات روانشناسی مثبتگرا جهت افزایش نشاط، خشنودی از زندگی، معناداری زندگی و کاهش افسردگی؛ تدوین مدلی برای اقدام، پایاننامه دکتری، رشته روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1388
بیهقی، احمدبن الحسین، شُعَب الإیمان، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق
پسندیده، عباس، مبانی و عوامل شادکامی از دیدگاه اسلام با رویکرد روانشناسی مثبتگرا، پایاننامه دکتری، رشته مدرسی معارف گرایش قرآن و متون اسلامی، دانشکده علوم حدیث قم، 1389
ـــــ، رضایت از زندگی، قم، دارالحدیث، 1374
تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ترجمه و شرح خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، 1373
سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، تحقیق علاءآل جعفر، قم، موسسه آل البیت، 1414ق
سجستانی، سلیمان بن أشعث الأزدی، سنن ابىداود، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، داراحیاء السنه النبویه، بی تا
سید ابن طاووس، إقبال الاعمال، تحقیق محمدجواد القیومی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1414ق
شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، شرح صبحی صالح، قم، دارالحدیث، 1424ق
طوسی، محمد بن حسن ، مصباح المتهجّد، بیروت، موسسه الاعلمی، 1425ق
علیمحمدی، کاظم، شادکامی و ساخت آزمون آن از دیدگاه اسلام، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی بالینی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388
فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، موسسه دارالهجره، 1409ق
کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، بهکوشش عبدالله نعمه، قم، دار الذخائر، 1410ق
ـــــ، معدن الجواهر، تهران، المکتبه المرتضویه، 1349ق
کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین، بی جا، بی تا
ـــــ، المصباح، بیروت، موسسه الاعلمی، 1414ق
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چ پنجم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363
لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم والمواعظ، تحقیق حسین حسینی بیرجندی، قم، دارالحدیث، 1376
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1388ق
محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1384
مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی€، بیتا
ورام المالکی، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر، بیروت، موسسه الاعلمی، بی تا
هدف نوشتار آن است که روشن سازد با توجه به ساختار دو بعدی شادکامی (نشاط ـ رضامندی)، تئوری شادکامی از نظر اسلام کدام است و چه چیزی میتواند تحقق شادکامی را تبیین کند. این پژوهش، یک بررسی کتابخانهای است. بدین منظور، آن بخش از منابع اسلامی (قرآن و حدیث) که مربوط به این مسئله میباشد، مشخص و با استفاده از روش تحلیل محتوا (متن) مطالعه شدهاند. نتایج نشان میدهد که تئوری شادکامی در اسلام، بر «توحید» مبتنی است که به معنای «واقعیتشناسی توحیدی» و «هماهنگسازی با واقعیتهای توحیدی»ِ مربوط به شادکامی میباشد. بر اساس این تئوری، شادکامی بر واقعیتهایی مبتنی است که توسط خداوند متعال تقدیر شده و دستیابی به آن نیز راه خاصی دارد که باز توسط خداوند متعال تنظیم شده است. شناخت این واقعیتها و پذیرش آنها، از سویی موجب «رضامندی» از تقدیرهای خداوند متعال میشود، چون آنها را مبتنی بر «خیر» میبیند. همچنین موجب «نشاط» میشود، چون لذتهای مورد نیاز را بر اساس الگوی الهی آن تأمین میکند.
کلید واژهها: شادکامی، رضامندی، نشاط، توحید، واقعیتشناسی توحیدی، هماهنگسازی با واقعیتهای توحیدی، الگوی خداباوری در شادکامی.
هر انسانی به طور فطری طالب سعادت است و هیچ گاه این خواست را نمیتواند از خود سلب کند و میتوان گفت که این حقیقت را همه نظامهای اخلاقی پذیرفتهاند و در آن اتفاق نظر دارند و اختلاف میان نظامهای گوناگون اخلاقی متوجه تشخیص مصداق سعادت خواهد بود.1 واژه Happiness در انگلیسی را میتوان به دو معنا به کار برد: یکی، شادی است که در این صورت از هیجان مثبت در زمان حال سخن گفتهایم. اما معنای دوم آن، شادکامی و سعادتمندی است که در این معنای اخیر، شادکامی با خشنودی و رضایت از زندگی مترادف است و به نظر میرسد آنچه در روانشناسی مثبتگرا از آن بحث میشود، این معنا از Happiness است
در قرن نوزدهم پس از جدایی روانشناسی از فلسفه، رویکرد لذتگرایی در آثار روانشناسان به وضوح مشهود بود. ویترسو (2009م) در این زمینه، به ویژه به جیمز3، ثرندایک4، و ونت5 و فروید6 اشاره دارد. هرچند که لذتگرایی در قرن بیستم در اغلب متون روانشناسی به شکلی خود را نشان داد، اما تردیدی نیست که رویکرد روانشناسی در هزاره جدید، به ویژه روانشناسی مثبتگرا بیش از آنکه بر رویکرد لذتگرا مبتنی باشد، بر پایه رویکرد سعادتگراست.7 داینر8، لوکاس9 و اوشی10 در کتاب راهنمای روانشناسی مثبتگرا11 بیان میدارند که از زمانهای بسیار دور، همیشه این سؤال مطرح بوده است که «چه چیزی باعث خوشبختی و بهزیستی میشود». هر یک از پژوهشگرانی که در این حیطه به کار پرداختهاند، عوامل و ابعاد خاصی، معرفی کردهاند که هر فردی که واجد این خصوصیات و ابعاد باشد، نسبتی از بهزیستی روانی12 دارد. روانشناسان در باره معنای این اصطلاح کمتر سخن گفته و بیشتر به مؤلفهها و عوامل آن پرداختهاند، همان گونه که اصطلاح سعادت در حوزه مطالعات اسلامی نیز چنین وضعی دارد. دلیل آن را نیز در روشن بودن معنای آن نزد مردم میدانند
آرگایل در باره معنای شادکامی مینویسد: گاهی گفته میشود که مفهوم شادکامی، مبهم13 و اسرارآمیز14 است. اما واضح است که بیشتر مردم به خوبی میدانند شادکامی چیست. در زمینهیابیها که از مردم در باره معنای شادکامی سؤال شده، پاسخ دادهاند که غالباً شادکامی عبارت است از: بودن در حالت خوشحالی و سرور یا دیگر هیجانهای مثبت، یا عبارت است از: راضی بودن از زندگی خود.15 وی معتقد است که مردم این اصطلاح را کاملاً درک میکنند و نظر نسبتاً شفافی دارند مبنی بر این که شادکامی به هیجانات مثبت و رضایت از زندگی مربوط میشود.16 البته وی معتقد است که علاوه بر این دو جزء، یعنی عواطف مثبت17 و رضایت18، جزء سومی نیز وجود دارد که عبارت است از: فقدان افسردگی و اضطراب یا دیگر عواطف منفی1920 این جزء در حقیقت به بعد هیجانها مربوط میشود. البته از آنجا که هیجانهای مثبت و منفی بر اساس تحقیقات، مستقل از یکدیگر هستند، نمیتوان آنها را در یک جزء، قرار داد. بررسیها نشان داده است که وجود عواطف مثبت به معنای فقدان عواطف منفی نیست و وجود عواطف منفی نیز به معنای فقدان عواطف مثبت نمیباشد. این یافته، ما را به این نتیجهگیری رهنون میسازد که شادکامی سه قسمت عمده دارد: رضایت، عواطف مثبت و عواطف منفی
دینر در هند بوک روانشناسی مثبت مینویسد: بشر زمانی به فکر افتاد که چه چیزی یک زندگی خوب را میسازد. اندیشمندانی که در این باره مطالعه کردهاند بر این باورند که عنصر اصلی زندگی خوب آن است که فرد خود را شبیه زندگی و با آن هماهنگ سازد، نه آنکه زندگی را با خواستههای خود هماهنگ سازد. بهزیستی روانی به عنوان شناخت و ارزیابیهای مؤثر در زندگی تعریف شده است. این ارزیابیها شامل واکنشهای احساسی و هیجانی، مثل قضاوت شناختی از رضامندی است. وی سپس ادامه میدهد که رضامندی از زندگی، مفهوم گستردهای است که تجربیات خوشایند، سطح پایینی از خلقیات منفی و سطح بالایی از رضایت از زندگی را دربرمیگیرد. تجربیات مثبت موجب سطح بالایی از بهزیستی روانی میشوند، چون یک زندگی رضایتبخش را میسازند
متفکران اسلامی نیز به این بحث پرداختهاند. شاید بتوان این اندیشوران را به دو گروه تقسیم کرد. متفکرانی، مانند فارابی، ابنسینا، سهروردی، اخوان الصفا و ملا صدرا در شمار معتقدان به تفسیر «غایت غالب» به شمار میآیند که سعادت را فقط در اتصال به عقل فعال و استغراق در شهود عالم ملکوت میدانند و هر چیز دیگری تنها در صورت کمک به این حالت، در شمار مطلوبات آدمی قرار میگیرد. در مقابل، متفکرانی، مانند خواجه نصیر طوسی، ابنمسکویه، محمدمهدی نراقی و ملا احمد نراقی، مدافع تفسیر «غالب جامع» از سعادتاند و بر این باروند که سعادت، مؤلفههای مختلف دارد و هر کدام ارزش استقلالی دارند، به گونهای که فقدان یکی به سعادت، آسیب میرساند
در متون دینی، یعنی قرآن و حدیث نیز درباره موضوع سعادت به صورت گسترده بحث شده است، از اینرو اندیشمندان مسلمان نیز به این موضوع پرداختهاند که شاید بیشتر رویکرد اخلاقی داشته باشد. اما با رویکرد روانشناختی، کاظم علیمحمدی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود، که در سال 1388 دفاع شده، به این موضوع پرداخته است. وی هر چند به شادکامی از دیدگاه اسلام و ساخت آزمون آن پرداخته، اما ساختاری برای شادکامی و نیز چارچوب نظری تعریف شدهای برای آن ارائه نکرده است. کار نقلی – تحلیلی دیگری که صورت گرفته و تا حدودی به این موضوع اختصاص دارد، کتاب رضایت از زندگی اثر پژوهشگر این رساله میباشد که در سال 1374 چاپ شده است. این بررسی، هر چند ممکن است نگاهی نو به منابع اسلامی داشته باشد، اما این نیز ساختار مشخص و چارچوب نظری معین و فراگیری در عوامل ندارد
با توجه به جایگاه مهمی که این موضوع از سویی، در زندگی و از سوی دیگر، در منابع اسلامی دارد، و با توجه به اینکه پژوهشهای پیشین به ارائه چارچوب نظری مشخصی در این موضوع نرسیدهاند، ضروری است که با تکیه بر منابع اسلامی، تئوری شادکامی بررسی شود. این امر در صورت تحقق، میتواند به فعالیتهای فردی ـ اجتماعی و حتی سیاسی در زمینه ایجاد و تقویت شادکامی جهت دهد و راه را برای تحقق این امر روشن و هموار سازد. بدون داشتن چارچوب نظری مشخص نمیتوان به سببشناسی ناشادکامی و درمان آن همت گماشت. پرسشهای فرا روی این پژوهش آن است که شادکامی چیست و از چه مؤلفههایی تشکیل شده است و چه نظریهای میتواند تحقق آن را تبیین کند؟
سعادت و شادکامی در اسلام، ساختاری دو مؤلفهای دارد: یکی، «نشاط» و دیگری، «رضا». این از اصول موضوعه این مقاله میباشد که در جای خود ثابت شده است.24 مراد از رضامندی، احساس خرسندی از مجموع زندگی، و مراد از نشاط نیز سرزندگی، بشاشی و پویایی در مجموع زندگی است. در توضیح این امر باید گفت که ساختار شادکامی از یک سو، باید با تعریف سعادت، و از سوی دیگر، با واقعیتهای زندگی متناسب باشد. معادل شادکامی25 در ادبیات اسلامی، سعادت است.26 در ماهیت سعادت، دو مفهوم اساسی وجود دارد: که یکی، «خیر» و دیگری، «سرور».27 بنابراین، میتوان گفت که سعادت، ترکیبی از خیر و سرور است.28 بر این اساس، سعادت وقتی حاصل میشود که از یک سو، رَوَند زندگی، بر خیر مبتنی باشد و از سوی دیگر، با سرور و خرسندی همراه باشد. پس سعادت، حالتی است پایدار از زندگی خوب (خیر) و شاد (سرور). (سعادت = زندگی خوب + زندگی شاد)
اگر بخواهیم زندگی خیر، و خیر بودن زندگی را در عینیت آن به وضوح ببینیم، باید ابعاد مختلف زندگی را بررسی کنیم. زندگی از یک منظر به دو بخش «رویداد»ها و «تکلیف»ها تقسیم میشود. مراد از رویدادها، حوادث و رخدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی، و مراد از تکلیفها، قوانین و وظایف بایدی و نبایدی زندگی است. بنابراین، زندگی خیر آن است که همه این ابعاد چهارگانه بر خیر مبتنی باشند؛ چه نعمتی که باید از آن استفاده نمود (خوشایندها) یا نقمتی که باید آن را تحمل کرد (ناخوشایندها)، و چه امر لذتبخشی که باید آن را ترک کرد (نبایدها) یا کار محنتآوری که باید آن را انجام داد (بایدها). از مجموعه این چهار موقعیت در ادبیات دین، با عنوان «قضا» یاد میشود. بر اساس متون دینی، واکنشی که انسان باید در برابر قضای الهی داشته باشد، رضامندی است و این به سبب آن است که قضای الهی بر خیر مبتنی است، از این رو هر چهار موقعیت یاد شده زندگی، خیر میباشند و بر همین اساس، انسان باید از آن راضی باشد. رضامندی در هر کدام از این ابعاد، نام مخصوصی دارد، از این رو رضامندی به «شکر» در خوشایند، «صبر» در ناخوشایند، «انجام» بایدها (طاعت) و «ترک» نبایدها (ترک معصیت) تحلیل میشود
اما مؤلفه نشاط نیز در تعریف، با سرور، هماهنگ است. سرور و لذت، عامل تحقق نشاط است. تحلیل انواع مختلف متون دینی نشان میدهد که نشاط به دو بعد مادی و معنوی تقسیم میشود. انسان موجودی دو بعدی است، از این رو نشاط او نیز دو بعد دارد. به همین علت است که در روایاتِ قلمرو نشاط مشاهده میشود که با هر کلیدواژهای که این مسئله مطرح شده، به هر دو بعد مادی و معنوی انسان پرداخته است
از آنچه گذشت روشن شد که شادکامی در اسلام دو جزء اساسی دارد که عبارتاند از: رضا و نشاط. رضا به چهار بخش (شکر، صبر، طاعت و ترک معصیت) و نشاط به دو بخش (لذت مادی و لذت معنوی) تحلیل میشود. بنابراین، شادکامی، ابعاد ششگانه دارد. در متون دینی برای هر کدام از ابعاد ششگانه شادکامی که در حقیقت، ابعاد مختلف زندگی انسان هستند، عواملی مطرح شده که در جای خود مهم و قابل توجهاند. برخی از این متون با ادبیات سعادت، و برخی دیگر با ادبیاتی متناسب با اجزای اساسی شادکامی، یعنی رضا و نشاط و سرور، و برخی نیز متناسب با ابعاد ششگانه وارد شدهاند. عوامل هر کدام از دو جزء اساسی شادکامی نیز خود بر یک نظریه مبتنی است؛ خیرباوری، پایه نظری رضامندی، و لذتبری، پایه نظری نشاط میباشد
مسئلهای که اینجا مطرح است اینکه فراتر از مؤلفهها، اساس شادکامی بر چه نظریهای مبتنی است و چه چیزی میتواند مبنای شادکامی را از دیدگاه اسلام تبیین کند؟ آیا میتوان ریشه مشترکی برای هر دو مؤلفه شادکامی یافت؟ آیا میتوان به نظریهای جامع دست یافت که در ساحتی بالاتر از مؤلفهها، هر دو بعد شادکامی را تحت پوشش خود قرار دهد؟ آنچه در این بحث درپی آن هستیم، پایه نظری کلانی است که در ساحتی بالاتر از پایه نظری رضامندی و نشاط قرار گیرد و هر دو را تبیین کند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) با pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریانهای فکری ـ سیاسی دهة اول جمهوری اسلامی) با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
1 مفهومشناسی
الف .جریان
ب . هویت ملی
2 جریانهای 1360ـ1357
الف. جریان اسلامی
ب . جریان ملی
ج . جریان چپ
د . جریان بینابینی و التقاطی
هـ . جریان منتقد غرب
3 جریانهای تأثیرگذار پس از سال 1360
4تبیین افول و صعود جریانها بر مبنای هویت ملی
ضمیمه: بررسی انتقادی کتاب «جریانشناسی سیاسی در ایران»
منابع
آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم نیرومند، حسن شمسآوری و محسن مدیرشانهچی، چ سوم، تهران، مرکز، 1379
ابوالحسنی (منذر)، علی، کارنامهشیخ فضلالله نوری، پرسشها و پاسخها، تهران، عبرت، 1380
الویری، محسن، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1384
بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج 2، چ2، 1381
جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج1، 1379
جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران سالهای 1357ـ1320، قم، مؤلف، چ6، 1385
ـــــ ، میزگرد «سیر تحول تاریخی هویت ملی در ایران از اسلام تا امروز»، مطالعات ملی، ش 5، پائیز 1379
جوادزاده، علیرضا، «بررسی نوشتههای غربی درباره موضع و نقش حوزه علمیه قم در انقلاب اسلامی، با تکیه بر معیارهای تاریخی»، آموزه 9: غرب و انقلاب اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387
خسروپناه، عبدالحسین، جریانشناسی فکری ایران معاصر، چ دوم،قم،مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1389
دارابی، علی، جریانشناسی سیاسی در ایران، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388
رجایی، فرهنگ، مشکله هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، چ دوم، تهران،نی، 1383
رهدار، احمد، «گفتارهای پریشان»، 15 خرداد، دوره سوم، ش 12، تابستان 1386
صالح، محسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 8 ج، 1385
امام خمینی(ره)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 20، 1379
طبری، احسان، کژ راهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366
عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، کتابخانه ابن سینا، 1337
فورن، جان، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، از سال 1500میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگی رسا، چ 4، 1377
کدی، نیکی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381
کریم، مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، تهران و قم، صدرا
معین، محمد، فرهنگ فارسی (متوسط)، چ چهارم، تهران، امیرکبیر، 1360
میرسلیم، مصطفی (زیرنظر)، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران (1380ـ1357)، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384
نجفی، موسی، تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385
جریانهای فکری، سیاسی دهه اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریانهای فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامه همان جریانهای مبارز قبل از انقلاب میباشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریانها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرتتأثیرگذاری خود را در صحنه سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصه سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریانها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفههایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ; به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهمتنیده هویت ایرانی پس از دوره صفویه بودهاند. هر یک از جریانها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.
کلید واژهها: جریان، هویت ملی، ایرانیت، استقلال، تشیع، مدرنیته.
سالهای اول انقلاب اسلامی ایران، دورهای بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران ارزیابی میشود. در این دوره، جریانهای مختلف و بلکه متضاد فکری ـ سیاسی، فعالیتهای گستردهای داشتند. جریانهای مذکور را از ابعاد مختلف میتوان مورد بررسی قرار داد. یکی از مسائل مطرح درباره این جریانها، علت فراز و فرود آنها است. اینکه چرا جریانهای« ملی»، «چپ» و «التقاطی»، که در اوایل پیروزی انقلاب فعالیتهای قابل توجهی داشتند، پس از مدت کوتاهی، از صحنه سیاسی، حذف شده یا به انزوا رفتند. در متقابل، چگونه جریان اسلامی توانست عمده عرصههای سیاسی را به دست گیرد؟
نوشتار حاضر در پی آن است که با بررسی عناصر هویتی ایرانیان، به این مسأله پاسخ دهد. مدعای مقاله این است که افول و صعود جریانهای سیاسی، در این مقطع تاریخی ـ و نه لزوما همه دورههای تاریخی ـ در نسبتی است که با عناصر هویت ملی برقرار کردهاند
آنچه در این بخش مورد عنایت قرار گرفته، نوآوری در ارائه دستهبندی از جریانها و زیرمجموعههای فکری، سیاسی آنها در دوره مذکور میباشد. در نهایت، به تبیین هویت تاریخی ایرانیان از عصر صفویه به بعد پرداخته شده، سؤال تحقیق، پاسخ داده میشود
«جریان» در لغت به دو معنای «روان شدن» و «وقوع یافتن امری» آمده است.1 اما در اصطلاح، در معانی مختلفی به کار رفته است. یکی از موارد، مفهومی نزدیک به« حزب»، «تشکّل» و «گروه» است. اما باید توجه داشت، معنایی که از «جریان» برداشت میشود، با این سه واژه متفاوت است؛ خلاصه اینکه، مفهوم «جریان» از دو جهت با مفهوم«حزب» متفاوت است: 1 مفهوم جریان در مقایسه با مفهوم حزب، نوعاً، شمولیت بیشتری نسبت به افراد دارد2؛ 2 مفهوم حزب، از مجموعهای منظم و منسجم و نیز قانونی حکایت میکند. در حالی که، در مفهوم جریان، نظم و انسجام و نیز قانونیت أخذ نشده است. مفهوم «تشکل» نیز شباهت به مفهوم حزب دارد، جز آن که میزان نظم و قانونیت آن کمتر از حزب است. اما مفهوم «گروه»، از جهتی شباهت به حزب دارد و از جهتی به جریان، از زاویه کمشمول بودن شبیه به حزب و از جهت نظم و انسجام و سازمانمند نبودن شبیه جریان است
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان «جریان سیاسی» را چنین تعریف کرد: «مجموعه افراد، گروهها، تشکلها و احزابی که به خاطر وجود برخی مشترکات سیاسی، در یک عنوان عام قرار گرفته، به دنبال دستیابی به اهداف مشترک میباشند.» طبعاً طبق معنای فوق، لازم نیست وجه یا وجوه مشترکِ میان افراد و گروههای تشکیلدهنده یک «جریان سیاسی»، ویژگیهای اعتقادی و اندیشهای باشد.3 اما در توضیح »جریان فکری ـ سیاسی»، باید در بخش مشترکات، اصول و مبانی فکری مشترک لحاظ شده و معیار تفاوت جریانها، ویژگیهای اعتقادی و فکری باشد
بیان دو نکته لازم است: 1 نمیتوان جریانها را از یکدیگر به صورت کامل و دقیق تفکیک کرد و معمولاً طیفی از افراد در حد واسط جریانها وجود دارند که اشتراکها و افتراقهایی با هر یک از جریانها دارند؛ 2 «جریانها» به لحاظ کمّی دارای سطوح مختلفی هستند. از این رو، میتوان در داخل هر جریان، خردهجریانهایی را شناسایی نمود و به آنها نیز جریان اطلاق کرد. در نتیجه، به خردهجریانها، هم میتوان جریان اطلاق کرد و هم ـ بسته به میزان وجود نظم و سازمان در آن ـ عناوین دیگری چون حزب، تشکل و یا گروه
1 «هویت» در اصطلاح، آن چیزی است که در پاسخ از چیستی و کیستی شیء و فرد یا اشیاء و افراد ذکر میشود. در نتیجه، همچنان که اختصاص به اشیاء یا انسانها ندارد، استعمال آن منحصر در جمع و گروه نبوده، درباره یک شیء و فرد نیز به کار گرفته میشود. هویت، آن دسته از ویژگیهای اصلی را که متمایز کننده شیء یا فرد از غیر خود است، مشخص میسازد، این مسئله بیانگر اهمیت وجود «غیر» هنگام تبیین هویت میباشد. گرچه هر وجودی، فارغ از مقایسه آن با غیر، دارای مشخصات و ویژگیهایی است. اما هنگام بیان مشخصات، هرچند به صورت ناآگاهانه، با غیرسنجیده میشود. به عنوان نمونه، مشخصات بیان شده برای شخص «الف» هنگام مقایسه آن با شخص «ب»، با مشخصاتی که برای همان شخص«الف» هنگام مقایسه با شخص «ج» بیان میکنیم، متفاوت است. این أمر در واقع به دلیل آن است که همه مشخصات و ویژگیها در هر مورد بیان نمیشود. اساساً ممکن است برخی از مشخصات مجهول باشد و در موارد خاص به دلیل حضور و بروز آن ویژگی، آگاهی حاصل گردد
2 «ملت» واژهای است عربی به معنی راه و روش. این واژه تا یک ـ دو سده قبل، بیشتر به معنای دین و راه و روشی، که یک رهبر الهی از طرف خداوند بر مردم عرضه مینمود، به کار میرفت. البته به تناسب در پیروان دین نیز استعمال میشد. اما در سده اخیر، مفهوم مغایری با مفهوم اصلی خود پیدا کرده است.5طبق مفهوم جدید، ملت یک واحدِ بزرگ انسانی است که قلمرو جغرافیایی مشترک داشته و افراد آن نسبت به سرزمین مذکور و نسبت به یکدیگر احساس تعلق و دلبستگی دارند. این افراد، دارای حکومتی واحد بوده، اکثر آنها در اموری چون سابقه تاریخی، زبان، نژاد، دین، آداب و رسوم یا در برخی از این موارد، دارای اشتراکاتی هستند
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله سیر تاریخی فقه حکومتی شیعه نزد قدما با pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله سیر تاریخی فقه حکومتی شیعه نزد قدما با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
شیخ صدوق (م. 381ق)
شیخ مفید (336-413ق)
سید مرتضی علمالهدی (355-436ق.)
ابوالصلاح تقیالدین عبدالله الحلبی (347-447ق)
شیخ طوسی (385-460 ق)
سلار (م 463ق)
ابن براج (400-481ق)
ابن ادریس(558-598ق)
نتیجهگیری
منابع
ابن ادریس، محمدبن منصور (1410ق)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، قم، جامعه مدرسین
ابن براج طرابلسى، قاضى عبدالعزیز (1406ق)، المهذب، قم، انتشارات اسلامى
حلبى، ابوالصلاح (1403ق)، الکافی فی الفقه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین (ع)
جان بزرگی، احمد (1380)، درآمدی بر تحول نظریه دولت در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر
دیلمى سلاّر، حمزهبن عبد العزیز (1404ق)، المراسم العلویه و الأحکام النبویه، قم، منشورات الحرمین
شریف مرتضى، علىبن حسین موسوى (1415ق)، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، قم، انتشارات اسلامى
ـــــ (1405ق)، رسائل الشریف المرتضى، قم، دار القرآن الکریم
صدوق، محمدبن على (1415ق)، المقنع، قم، مؤسسه امام هادى(ع)
ـــــ (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات اسلامى
طوسی، محمدبن حسن (1400ق)، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوى، بیروت دار الکتاب العربی
ـــــ (1409ق)، الخلاف، قم، انتشارات اسلامى
عمید زنجانی، عباسعلی (1389)، دانشنامه فقه سیاسی، تهران، دانشگاه تهران
عمید زنجانی، عباسعلی و ابراهیم موسیزاده (1388)، بایسته های فقه سیاسی، تهران، مجد
مفید، محمدبن محمد نعمان (1413ق)، المقنعه، قم، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید
مؤسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی (1390)، فرهنگ فقه، زیر نظر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی
نوروزی، محمدجواد و همکاران (1391)، دست در دست صبح، قم، معارف
بر اساس اعتقادات شیعه، اداره جامعه اسلامی یکی از شئون پیامبر(ص) بود که پس از ایشان به جانشینان آن حضرت؛ یعنی امامان معصوم(ع) منتقل شد. از اینرو لزوم برپایی حکومتی عادل توسط امامان معصوم و وجوب یاری چنین حکومتی، از جمله پایهایترین اعتقادات شیعی است. همین مسئله موجب شده است تا مباحث مهمی در ارتباط با اداره جامعه و کیفیت تعامل افراد جامعه با حکومت، اعم از عادل یا ظالم، در بین فقهای شیعه مطرح شود؛ مباحثی از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی و; . در این مقاله، تلاش شده است تا سیر تاریخی طرح مباحث حکومتی در فقه شیعه نزد فقهای قرون اولیه تا زمان محقق حلّی مورد بررسی قرار گیرد. فقهای بزرگی همچون شیخ صدوق طلایهدار این بحث میباشد. کسانی چون شیخ مفید به صورت گستردهتری به این بحث پرداخته است. در این مقاله، به دیدگاه فقهایی چون سید مرتضی، ابوصلاح حلبی، شیخ طوسی، سلار، ابنبراج و ابنادریس نیز اشاره شده است
کلیدواژهها: سلطان، امام، سیاسی، حکومتی، فقه، شیعه، فقها
مراد از «فقه سیاسی» مباحثی است که تحت عنوان حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق مالی، حقوق بینالملل و نظایر آن مطرح بوده و مرتبط با اداره جامعه میباشد. در فقه، مباحثی تحت عنوان جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، امامت و خلافت، مأموران جمعآوری وجوهات شرعیه، صلح و قرارداد با دولتهای دیگر، همکاری با حاکمان، تولی و تبری، جمعه و جماعات و; مطرح شده است که از آنها به «احکام سلطانیه» یا «فقه سیاسی» تعبیر میشود.(عمید زنجانی، 1389، ج2، ص308)
فقه شیعه به دلیل تأثیرپذیری از تعالیم نورانی اهلبیت(ع)، در تمام دوران حیات خود سیاسی بوده است، به گونهای که مباحث مربوط به مسائل حکومتی، بخش مهمی از مباحث فقهای شیعه از آغاز دوران غیبت تا عصر حاضر را به خود اختصاص داده است. از آنجایی که شیعه مشروعیت حکومت را الهی و حق زمامداری را مختص به حضرات معصومین(ع) یا نایبان آنها میداند، نگاه او به حکومتهای وقت، به عنوان حکومتهایی غاصب، که هیچ مشروعیتی از سوی خداوند برای زمامداری جامعه اسلامی ندارند، بوده است. فقهای نامدار شیعه، به فراخور شرایط زمان و مکان و با توجه به مصلحتهایی که لحاظ میکردند، به بیان برخی از احکام فقهی مرتبط با مسائل سیاسی، از قبیل شرایط زمامدار، کیفیت تعامل با حکومتهای وقت، مسائل جهاد، اجرای حدود الهی، امر به معروف و نهی از منکر و; میپرداختند
از آنجایی که تاریخ فقه شیعه، دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته و فقهای بهنام و بزرگ زیادی را به خود دیده است، پرداختن به دیدگاه همه فقها تا عصر حاضر، در قالب یک مقاله چند صفحهای کاری بس دشوار است. به همین دلیل، این مقاله تنها به بررسی مباحث فقه سیاسی از منظر فقهای بزرگ شیعه در قرون اولیه فقه شیعه، تا دوران محقق حلّی(602-676 ق) میپردازد. با ظهور محقق حلّی و تلاشهای خستگیناپذیر ایشان به عنوان یکی از نوابغ و فقهای بزرگ تاریخ شیعه، مرحله جدیدی از دوران فقه شیعه شکل میگیرد. برخی از اندیشمندان از این دوره، به دوران استقلال و تکامل فقه شیعه(موسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی، 1390، ص51-53) یاد میکنند
لازم به یادآوری است که تاریخ فقه شیعه تا پایان قرن پنجم هجری، شاهد سه روش در بیان مسائل فقهی بوده است. در روش اول، احکام فقهی در قالب الفاظ روایات با ذکر تمام اسناد آن بیان میشد. شخصیت برجسته این روش، شیخ کلینی در کتاب کافی است. در روش دوم، بیان احکام فقهی با استفاده از الفاظ روایات، اما با حذف اسناد آن بیان میشد. این روش، نخستین بار توسط علیبن بابویه قمی، پدر شیخ صدوق، به کار رفت و تا زمان تألیف کتاب نهایه شیخ طوسی ادامه یافت. روش سوم، توسط شیخ طوسی و با تألیف کتاب مبسوط آغاز شد. در این روش، احکام فقهی در قالب عبارات شخصی خود فقیه بیان میشد.(جان بزرگی، 1380، ص124)
با توجه به آنچه گذشت، اگر در عبارات فقهای اولیه، مطلبی بیانگر برخی مباحث فقهی وجود ندارد، دلیل بر عدم وجود نظر فقهی آن مجتهد در این رابطه نیست، بلکه بیان روایت در زمینه خاص در کتاب فقهی، دلالت بر این مطلب دارد که همان متن روایت، در واقع نظر فقهی آن فقیه نیز بوده است
در میان آثار علمای شیعه کتاب المقنع فی الفقه شیخ صدوق جزء اولین آثار فقهی است که به صورت پراکنده به مباحث فقه سیاسی پرداخته است. شیخ بابی تحت عنوان «الدخول فی أعمال السّلطان و طلب الحوائج إلیه» طرح، و به بیان روایاتی پرداخته که ناظر به کیفیت تعامل با دستگاه حکومتی جائر است؛ روایاتی که هرگونه همکاری و عرض حاجت به دستگاه جور مگر در صورت اضطرار را ممنوع میداند، در این صورت، باید خمس مالی را که از این راه کسب کرده، بپردازد
امام صادق(ع) میفرمایند
تقوای الهی پیشه کنید و خودتان را با پرهیزکاری حفظ و با تقیه تقویت کنید از خدا بخواهید تا شما را از اینکه حوایج خودتان را از سلطان ظالم و جائر بخواهید، بینیاز کند. بدانید که هرکس که در برابر سلطان ظالم یا کسی که از او نسبت به دینش خائف است، به خاطر به دست آوردن دنیا خضوع کند، خداوند او را ذلیل و موکول به همان ظالم میکند. اگر از این طریق، به اموالی دست یابد، خداوند برکت را از او دور کرده و نسبت به هیچ یک از اعمال خیرش، از قبیل حج و آزاد کردن بنده و کارهای نیک اجری نخواهد داد.(صدوق، 1415ق، ص364)
این روایت، کسی را مورد مواخذه امام(ع) معرفی میکند که برای کسب مال دنیا، به همکاری با حکومت ظلم و جور پرداخته باشد، نه به صورت مطلق
عمار ساباطی میگوید: از امام صادق(ع) سؤال شد که آیا شخص میتواند با حکومت ظلم همکاری داشته باشد؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چارهای جز این برای ارتزاق نداشته باشد، اشکالی ندارد. البته به این شرط که اگر اموالی از این طریق به دست آورد، باید خمس آن را به اهلبیت پیامبر(ص) بپردازد.»(همان)
شیخ صدوق در بحث مکاسب و تجارتها نیز شدیداً از ورود در تشکیلات حکومت جور برای کسب درآمد نهی میکند، مگر در صورت اضطرار. در این صورت نیز بر اساس روایات شرایطی را برای این کار تعیین میکند
از اینکه به همکاری با حکومت ظلم و جور بپردازی بپرهیز. اگر در اعمال حکومتی وارد شدی، نسبت به همه نیکی کن و هیچ کس را، که انجام کار و حاجت او بر عهده توست، مأیوس بر مگردان؛ چراکه از امام رضا(ع) فرموده است خداوند همراه با سلاطین جور اولیایی دارد که به وسیله آنها حوایج اولیای خودش را برآورده میسازد. همچنین امام صادق(ع) در پاسخ این سؤال که اگر شخصی که محب اهلبیت(ع) است، در تشکیلات حکومتی دستگاه جور مشغول به فعالیت باشد و در زیر پرچم آنها در جنگ کشته شود، حال او چگونه خواهد بود؟ حضرت فرمودند: خداوند او را بر اساس نیتش محشور خواهد کرد.(همان، ص364)
این موضع شیخ، اشاره به اصل تحریم سیاسی دولتهای نامشروع دارد که اولین گام در مبارزه سیاسی به شمار میآید. بر این اساس، آن هر نوع همکاری و مشارکت با دولت جائر ممنوع شمرده میشود. در واقع، از دیدگاه صدوق، عدم همکاری با دولت جور، به معنی بیطرفی و بیتفاوتی نسبت به وضعیت موجود نیست، بلکه وی با تأسیس این اصل، به رابطه منفی با حکومت ظلم اشاره میکند؛ رابطهای که ناشی از آگاهی نسبت به دستگاه حاکم و زمامداران آن بوده، و گویای این حقیقت است که با چنین حکومتی، مشارکت و همکاری وجود ندارد، و این بهدلیل شناختی است که در نگاه شیعی نسبت به ماهیت، جایگاه و عملکرد آن وجود دارد.(عمید زنجانی و ابراهیم موسیزاده، 1388، ص15) از اینرو اگر ضرورت یا مصلحتی اقتضای همکاری با دستگاه جور را داشت، باید شرایط خاص آن را رعایت شود تا همدست آنان در ظلمشان نباشد
همچنین شیخ به بیان روایاتی میپردازد که به برخی از ویژگیهای یک حاکم یا والی مانند عدالتورزی و اهتمام او نسبت به رفع گرفتاریها و مشکلات مردم تأکید کرده است
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کسی که ولایت و سرپرستی ده نفر را بپذیرد و بین آنها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت در حالتی محشور میشود که دستان و پاها و سر او در سوراخ تیشهای قرار دارند.»
همچنین در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: هر شخصی که مسئولیت و سرپرستی امری از امور مسلمانان را بر عهده بگیرد، ولی درِ محل کار خودش را بر روی مسلمانان ببندد، مورد لعنت و نفرین الهی خواهد بود تا زمانی که در را به روی آنان بگشاید تا کسانی که حاجتی یا شکایتی از ظلمی دارند، به او مراجعه کنند.(صدوق، 1415ق، ص539-540)
در این دو روایت، عدالتورزی و اهتمام و رسیدگی به امور مسلمانان از جمله وظایف مسئولان جامعه اسلامی معرفی شده است
از جمله مباحث حکومتی مورد توجه شیخ صدوق موضوع اعلام شروع و پایان ماه رمضان است. ایشان در کتاب من لایحضره الفقیه مسئولیت اعلام ماه رمضان و عید فطر را متوجه حاکم شرع میداند و از او تعبیر به «سلطان» میکند؛ چراکه در غیر این صورت، آنها را داخل در این نهی الهی میداند که فرمود: با دستان خودتان خود را به هلاکت نیندازید.(صدوق، 1413ق، ج2، ص127)
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.