پروژه دانشجویی مقاله گفتمان جامعهشناسی بدن و نقد آن بر مبنای نظریه حیات معقول و جهان بینی اسلامی با pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله گفتمان جامعهشناسی بدن و نقد آن بر مبنای نظریه حیات معقول و جهان بینی اسلامی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
مفاهیم اصلی
زمینههای تکوین جامعهشناسی تجسدی و اهمیت بدن
طبیعت گرایی
ساختارگرایی اجتماعی
رویکردهای ترکیبی
جامعهشناسی بدن و مرگ
نقد و ارزیابی
نتیجه گیری
منابع
قرآن کریم، ترجمه آیت الله ناصر مکارم شیرازی، قم، تابان،
صحیفه سجادیه، ترجمه محمد رسولی، قم، فاطمه الزهرا(س)،
اخلاصی، ابراهیم، بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت بدن در زنان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان،
استونز، راب، متفکران بزرگ جامعهشناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، مرکز،
البرو، مارتین، مقدمات جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نی،
تونهای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویت، موعود نامه، قم، میراث ماندگار،
جعفری، محمد تقی، تاریخ از دیدگاه امام علی(ع)، تهران، پیام آزادی،
جعفری، محمدتقی، عرفان اسلامی، تهران، مؤسسه نشر کرامت، بی تا
جعفری، محمدتقی، فلسفه و هدف زندگی، تهران، قدیانی،
جعفری، محمدتقی، نیایش امام حسین(ع) در صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر کرامت،
جلاییپور، حمید رضا و محمدی، جمال، نظریههای متأخر جامعهشناسی، تهران، نی،
چاوشیان، حسن، «بدن به مثابه رسانه هویت»، جامعهشناسی ایران، ش 4، زمستان
ذکایی، محمد سعید، جامعهشناسی جوانان ایران، تهران، مؤسسه انتشارات آگه،
ذکایی، محمد سعید، فرهنگ مطالعات جوانان، تهران، مؤسسه انتشارات آگه،
ریتزر، جورج، نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی،
سلیمان، کامل، روز رهایی در سایه سار مهدی موعود، ترجمه لطیف راشدی، تهران، ارمغان طوبی،
شارون، جوئل، ده پرسش از دیدگاه جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نی،
شویده،کریستین و فونتن، اولیویه، واژگان بوردیو، ترجمه مرتضی کتبی، تهران، نی،
فاتحی، ابوالقاسم و اخلاصی، ابراهیم، «چالشهای جامعه شناختی فراروی معرفت علمی و راه حلهای ارائه شده»، معرفت فلسفی، ش چهارم، ص173-224
فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، قم، صبح صادق،
کیویستو، پیتر، اندیشههای بنیادی در جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نی،
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی،
لوپز، خوزه و اسکات، جان، ساخت نظریه اجتماعی، ترجمه حسین قاضیان، تهران، نی،
مصطفی شاکر، کمال، خلاصه تفسیر المیزان، ترجمه فاطمه مشایخ، دوره 4 جلدی، تهران، اسلام،
مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، تهران، صدرا،
مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، جلد دوم، جهان بینی توحیدی، تهران، صدرا،
موسوی، سیدکمالالدین، لذت جامعهشناسی، تهران، شرکت نشر بهینه فراگیر،
مهدیفر، حسن، حیات معقول از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(با تاکید بر تفسیر نهجالبلاغه)، پایان نامه کارشناسی ارشد، قم: مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع)،
وبلن، تورستن، نظریه طبقه مرفه، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، نشر نی،
هام، مگی و گمبل، سارا، فرهنگ نظریههای فمینیستی، ترجمه فیروزه مهاجر و دیگران، تهران: نشر توسعه،
هودشتیان، عطا، مدرنیته، جهانی شدن و ایران، تهران، چاپخش،
Beck, U. ,RiskSociety: Toward a new Modernity, London: Sage Publication,
Beckford, J., Religion and Advanced Industrial Society, London: Unwin Hyman,
Berger, P., The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion, New York: Anchor Books,
Bordo, S. Unbearable weight: Feminism, Western Culture and the Body. Barekley, CA, Los Angeles, and London: University of California Press,
Coleman, J. S. Foundations of Social Theory, Cambridge, MA: Harvard University Press,
Crossly, N, MerleauPonty ,The Elusive Body and Carnal Sociology , Body and Sociology, 1(1), 1995 b
Douglas, Marry, Natural Symbols: explorations in cosmology, London. Barrie and Rackliff, The Cresset Press,
Foucault, M., The History of Sexuality, Harmonds worth: Penguin,
Gehlen, A., Moral and Hypermoral, Frankfurt: Athenaeum,
Gottfried, Heid. “Tempting Bodies: Shaping Gender at Work in Japan.” Sociology, Vol.37, No.2,
Hochschild, A., The Managed Heart, Commercialization of Human Feeling, Barkeley CA: University of California Press,
Lukes S., Methodological Individualism Reconsidered, The British Journal of Sociology, 19, 119-29,
Martin, E., The Women in the Body .Milton Keynes: Open University Press,
McNeil, M. Body. in T. Bennet and L. Grossberg and M. Morris (eds.) New Keywords, A Revised Vocabulary of Culture and Society.Malden, MA, USA and Oxford, UK and Carlton, Victoria, Australia: Blackwell Publishing.: GREENWOOD,
Netelton, Sarah and Watson, Jonathan “The body in everyday life”, Routledge. London,
Shilling, Chris, Body and Social Theory, London: Sage Publication,
Symour, W., Remaking The body, Rehabilialiation and Change, Londan and New York: Routledge,
Synnot, Anthony. “Truth and Goodness, Mirrors and Masks, part II: Sociology of Beauty and Face.”British Journal of Sociology, Vol.41, No.4,
Turner, B., Max Weber: From History to Modernity, London:Routledge,
Turner, B., Recent Developments in the Theory of Body, London: Sage Publication, 1991a
Turner. B.S., Medical Power and Social Knowledge, London: Sage Publication,
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضر، که با استفاده از روش کتابخانه ای به سامان رسیده است، بازخوانی آرای برخی نظریهپردازان جامعهشناسی درباره بدن و تبیین چرایی و چگونگی اهمیت آن برای انسان مدرن میباشد، که ذیل عناوین «طبیعت گرایی»، «ساختارگرایی اجتماعی» و «رویکردهای ترکیبی» مورد بررسی قرار گرفته است. برآیند یافتههای نظری نشان میدهد که آموزههای عملی مترتب بر دنیوی شدن حیات مدرن، «مرگ» را به اساسی ترین چالش «بدن» تبدیل کرده است. انسان جدید، نحوه مواجهه هستی شناختی با «مرگ» را در گریز ذهنی از آن به وسیله مدیریت مستمر بدن در عین آگاهی از فنا پذیری آنیافته است. این واقعیت، ضرورت فلسفه زندگی مبتنی بر معرفت وحیانی را اثبات میکند. نتیجه حاصل این مقاله این است که قرار گرفتن انسان در قلمرو «حیات معقول» و انطباق با آموزهها و لوازم آن، در مقام نظر و عمل، تمهیدات لازم را در خروج وی از تسلسل «مدیریت بدن در عین فنا پذیری آن»فراهم میکند.
کلیدواژهها:جامعهشناسی بدن، ساخت تجسدی، هویت مدرن، بازگشت به بدن، مدیریت بدن
جدایی بدن و ذهن برای مدت زمان طولانی مبنای فلسفه غرب بوده است و طی آن ذهن، برتر از بدندر نظر گرفته میشد. جامعه شناسان کلاسیک در تحلیلهای خود از مقولات اجتماعی رویکردی مستقل از بدن را مورد توجه قرار داده اند و با قرار دادن بدن در قلمرو سایر رشتههای علمی، آن را ضرورتی غیرقابل تأمل در کنش انسانی در نظر گرفتهاند. به از سوی دیگر، توجه متأخرین به بدن، مباحث گستردهای را درباره موضوعاتی نظیر هویت، فرهنگ مصرفی، سبک زندگی و نظریهپردازی اجتماعی در میان جامعه شناسان برانگیخته است. فهم چرایی علاقه مردم، به احیای بدن و چگونگی تعریف آنان از بدن، مستلزم توجه به زمینههای گوناگون پیدایش مدرنیته است که در دوره مدرنیته متأخر شکل رادیکالتری به خود گرفته است.1 اهمیت مقاله حاضر ناشی از همین نکته است. جدید بودن مباحث «جامعهشناسی بدن» و لزوم آشنایی پژوهشگران با چشم اندازهای نظری آن و زمینههای گسترده انجام پژوهشهای میدانی، از دیگر دلائل توجیه کننده ضرورت این نوشتار است. هدف این مقاله، تشریح رویکردهای نظری تحلیل بدن در نظریههای جامعهشناسی است. که به کمک منابع مختلف و ارائه تحلیلهای نظری، درپی پاسخ سؤالات زیر را برآمده است
1 نسبت میان «جسمانیت»، «جامعه» و «روابط اجتماعی»در مدرنیته چیست؟
2 تفاوت نظریهپردازان اجتماعی در جامعهشناسی کلاسیک و متأخر، از حیث توجه به بدن چیست؟
3 تأثیرات تحولات تمدنی بر بدن انسانی چگونه است؟
4 چه رابطه ای میان «هویت»، «کنشهای روزمره» و «انواع سرمایه» با «بدن» وجود دارد؟
5 رابطه «قدرت»، در مفهوم فوکویی آن و «نحوه بازنماییهای بدن» چیست؟
6 پارادوکس میان «اهمیت دهی به بدن» و «اجتناب ناپذیری مرگ» بر مبنای گفتمانهای جامعهشناسی بدن چگونه تحلیل میشود؟
7 نسبت میان «مدیریت بدن» و «فناپذیری اجتناب ناپذیر بدن» بر مبنای نظریه حیات معقول چگونه است؟
تعاریف نظری اصطلاحات کلیهی به کار رفته در مقاله به شرح زیر است
جامعهشناسی بدن: جامعهشناسی بدن یکی از حوزههای جامعهشناسی است که به نحوه شکل گیری بدن به عنوان جایگاه سلامت، تندرستی، ظاهر فیزیکی و شیوه رفتار متناسب با الزامات قدرت میپردازد
جامعهشناسی تجسدی: در پیمفهوم سازی بدن به گونه ای است که از یک سو، به عنوان«فاعل شناسا» در زمینههای اجتماعی شکل میگیرد، و از سوی دیگر، به عنوان «بستر تجربه»، موضوع شناسایینیز واقع میشود
مدیریت بدن: به هر نوع نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و آشکار بدن، که در قالب رویههای آرایشی و اعمال جراحی انجام میپذیرد، مدیریت بدن گفته میشود
سوژه: به معنای فاعل شناسایی است. «سوژه شدن» انسان به معنای اتکای او به ذهن در تعبیر و درک از جهان، به جای اتکای به اوهام و اسطوره، است.4بنیاد نظریه «سوژه» بر اساس ایجاد یک آگاهی جدید است که از ذهن الهام میگیرد. «سوژه» از شک و تردید به دادههای موجود آغاز و به شناخت و تعریف واقعیت میرسد
ابژه: همه جهان، در مقابل «من» که «سوژه» است، به عنوان «دیگری» یا «مفعول» تلقی میشود. بدین ترتیب، «سوژه» خود را «نخستین» و هر موضوعِ در مقابل آن، «ابژه» نامیده میشود.6 به عبارت دیگر، هر چیزی که «سوژه» نباشد«ابژه» خواهد بود
گفتمان: تبادل و تولید مستمر اندیشهها در کنش متقابل انسانی، از طریق گفتن، نوشتن و هرگونه وسیله ارتباطی«گفتمان» نامیده میشود
قدرت: توانایی به انجام رساندن هدف، به رغم هرگونه مقاومت، و وادار کردن دیگران به انجام دادن آنچه ما میخواهیم، قدرت نامیده میشود.8 «قدرت»، به شکلی انضمامی و در خردترین سطوح، همراه با تکنیکها و تاکتیکها و ریزه کاریهای آن اعمال میشود.9 «قدرت» تعیین کننده شرایط گفتمان است
تأثیرگذاری دوانگاری بدن ـذهن دکارتی در حوزههای پزشکی، قانون، ادبیات و آفرینشهای هنری،به حدی گسترده است که تقریباً امکان بروز دیدگاههای فلسفی متفاوت در این باره را از بین برده است.11 منزلت اجتماعی پایین زنان، کارگران، دهقانان، بردگان، خادمان، دارندگان مشاغل یدی و معلولان، به علت محوریت فعالیتها و فرآیندهای بدنی در زندگی آنان، از لوازم دوانگاری بدن ـذهن است.12 غفلت از بدن در نظریه اجتماعی، مدلول بی توجهی به «انسان تجسدی» و متعاقب آن، در نظر گرفتن بدن انسانی در قالب مالکیت شخصی و طبیعی خارج از علائق جامعه شناختی بوده است.13 در واقع، در تبیینهای کلاسیک، پرسش از پایگاه هستی شناختی کنشگران اجتماعی مغفول ماند، و جامعه شناسان اولیه کنشگر انسانی را به عنوان «کارگزار تعریف کردهاند
علیرغم واقعیتهای نظری فوق، با عنایت به نقش اساسی آگاهی و زبان، به عنوان مؤلفههای جسمانی کنترل اجتماعی، میتوان تحلیل مارکس درباره تابعیت بدنهای طبقه کارگر از ماشین، در فرایند گسترش فناوری مربوط به سرمایه داری و چگونگی عقلانی سازی بدن در نظامهای دیوان سالار، نظیر آنچه در تحلیلهای ماکس وبر آمده است، را از مصادیق توجه غیرمستقیم به بدن در نظریهپردازی کلاسیک جامعهشناسی دانست. همزمان با چالشهای فرا روی ایده «افتراق طبیعت و جامعه» از سوی علم جامعهشناسی، نظریهپردازان اجتماعی بدن را از یک سو، نسبت به «کنشگر انسانی» و از سوی دیگر، در ارتباط با «رویههای جامعه شناختی» مفهوم سازی کردند
تجربه بدن و مدیریت آن، تشکیل دهنده بخشی از ماده فراگیر شکل دهنده زندگی اجتماعی و نظریه اجتماعی است. پاره ای تواناییهای انسانها برای ارتباط با یکدیگر و تجربه مشترک نیازها، خرسندیها و دلزدگیها مبتنی بر وجه اشتراک آنها در برخورداری از بدن است.15 در واقع، امکان فهم کامل وفاق جمعی، ابعاد ساخت نهادی و رابطهای تنها در صورت ترکیب شناخت آنها با شناخت «ساختهای تجسدی» فراهم میگردد
افزایش رو به رشد جمعیت سالخوردگان در جوامع غربی و پیامدهای آن در حوزههای سیاست گذاری اجتماعی، بازنشستگی، پیشگیری پزشکی و مسکن، که تبعات اقتصادی آن شکل جهانی به خود گرفته است، از عوامل مؤثر در توجه به بدن میباشند.17 هم چنین، جامعهشناسی بدن، به بررسی تعریف اجتماعی از بدن نسبت با مفاهیم جوانی و سالخوردگی پرداخته است. مفاهیم مذکور در فرهنگ مصرفی حامل ارزشهای نمادین هستند. در فرهنگ مصرفی، ارزش به بدنهای جوان و ترکه برخوردار از جاذبیتهای شهوانی ضمیمه میگردد و بدنهای پیر، کاهش در ارزش نمادین بدن را در پی دارد.18 وبلن نیز، زیبایی را مفید و نماد منزلت میدانست19 و تمایز بین «سودمندی» و «ضایع کردن» را در جایی که زیبایی و کسب افتخار در هم آمیخته اند، کاری بسیار مشکل میدانست
مدرنیته با اعمال کنترل بر بدن، زمینه علاقه مندی افراد مدرن به بدن و ایجاد بحران در معنای بدن را فراهم آورده است. پس از قرن 19 و پیوند رژیم غذایی و علوم تغذیه ای، عقلانی سازی بدن در ارتباط با علم بشر قرار گرفت. در عقلانی سازی به شیوه مدرن، بدن پدیده ای «عمیقا ًجنسییتی» فرض میشود که باید متناسب با کارآیی وجوه نظامهای اجتماعی جدید سازمان دهی شود.21 نظامهای دیوان سالار از عوامل مؤثر در کنترل بدن، به منظور تعیین چگونگی کیفیت یا کمیت کار روی بدن، فارغ از نیازهای بدنی کارکنان هستند.22 سازمانهای بروکراتیک، بدنهای زنان را در مقایسه با بدنهای دان، در کنترل بیشتری قرار میدهند؛ زیرا از زنان انتظار میرود با مدیریت قاعدگی، بارداری و یائسگی، آنها را پنهان نگه دارند.23 نظامهای جهانی، در مدرنیته متأخر، افراد را خارج از موقعیت اجتماعی آنها در معرض خطرات تکنولوژیکی و محیطی روز افزون قرار میدهند و زمینه «جهانی شدن بدن» را فراهم میآورند
در دیدگاههای طبیعت گرا، بدن پدیده ای «ما قبل اجتماعی» و دارای مبنای «زیست شناختی» فرض میگردد که رو ساختهای «خود» و «جامعه» بر آن استوار میگردند.25 انواع گوناگون نابرابری، در پی ویژگیهای بدن زیست شناختی مشروعیت پیدا میکنند. نابرابری جنسیتی مدلول بی ثباتی بدنهای زنان پنداشته میشود. ترنر، معتقد است، بدنهای زنان همواره برای ثبات اجتماعی و اخلاقی جامعه تهدید محسوب شده است؛26 زیرا ساخت فیزیولوژیک احساسات آنان به گونهای تربیت یافته است که از عقلانیت خنثی در حوزه عمومی متمایز میگردند
فایرستون زیر بنای مادی سرکوب زنان در نظامهای سکولاری را در زیستشناسی میداند و معتقد است تقسیم جنسیتی کار ناشی از پدیده باروری در زنان است که مرد سالاری و جنس گرایی بر آن بنا شده است. از نظر وی، هنگامی انقلاب فمینیستی فرا خواهد رسید که زنان ابزار تولید مثل را بدست آورند.27 از منظر جامعهشناسی، تقلیل پیچیدگیهای روابط اجتماعی به بدنِِ متقدم بر جامعه و مستقل از تغییر، امر پذیرفته شده ای نیست
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله روستای روح آباد با pdf دارای 68 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روستای روح آباد با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
فصل اول :
شناخت وارزیابی
وضع موجود
1- معرفی اجمالی شهرستان
1-1 موقعیت جغرافیایی شهرستان
2-1 ویژگیهای طبیعی :
3-1 ویژگیهای انسانی :
4-1 ویژگیهای اقتصادی
2- شناسایی حوزه نفوذ
2 - تعیین حوزه نفوذ روستا :
3- شناسایی روستا
3 – شناسایی روستا
1-3 موقعیت جغرافیایی
2-3 تعیین محدوده اراضی کشاورزی و منابع طبیعی
3-3 بررسی منابع تامین آب آشامیدنی
4-3 بررسی وضعیت اقلیم :
5-3 – بررسی ویژگیهای جمعیتی روستا
وضعیت فعالیت و اشتغال :
بررسی تحولات جمعیتی و روند مهاجرت :
6-3- ویزگیهای اقتصادی :
7-3- علل پیدایش روستا و شکل گیری آن :
8-3- شناخت و تعیین نحوه کاربری فضاهای موجود
9-3- شناسایی مراکز تفرجگاهی و جاذبه های توریستی و تاثیر آن برتوسعه روستا :
10-3- بررسی مالکیت اراضی روستا :
11-3 شناخت کیفیت ابنیه روستا و بررسی مصالح ساختمانی مورداستفاده :
12-3- بررسی شبکه های ارتباطی :
13-3 شناخت و تعیین محلات و بررسی نطفه ها و مراکز محله ها :
14-3 بررسی تاسیسات آب آشامیدنی ، برق ، فاضلاب و نحوه دفع آبهای سطحی :
15-3- بررسی معماری و ترکیب فضاهای مسکونی و واحدهای همسایگی :
شهرستان رشتخوار از جمله شهرستانهای خراسان مرکزی است که درجنوب شهرستان تربت حیدریه واقع شده است .درجنوب شرقی شهرستان رشتخوار ، شهرستان خواف و درجنوب غربی آن شهرستان گناباد قراردارد . شهرستان تربت حیدریه از شمال شرقی ، و شمال غربی با این شهرستان جدید همسایه می باشد
مرکز این شهرستان شهر رشتخوار است که درفاصله 165 کیلومتری جنوب مشهد و در ، 590 دقیقه تا ،590 طول شرقی و در 340 تا ، 350 عرض شمالی قراردارد . ارتفاع شهرستان رشتخوار از سطح دریا 1300متر می باشد
این شهرستان با وسعت 6/1359 کیلومتر مربع 5/1 درصد از وسعت استان خراسان را تشکیل می دهد . شهرستان رشتخوار براساس آخرین تقسیمات کشوری درسال 82 دارای دوبخش مرکزی ، جنگل و 4 دهستان شعبه ، جنگل ، رشتخوار ، آستانه می باشد. شهرستان رشتخوار طبق تقسیمات کشوری آبان ماه 1383 ازشهرستان تربت حیدریه جدا گردیده است .[1]
جدول شماره (1) بخش ها و مرکز بخش ، دهستانها و شهرهای شهرستان رشتخوار
نام بخش
مرکز بخش
نام دهستان
مرکز دهستان
شهر
جنگل
جنگل
شعبه جنگل
شعبه جنگل
رشتخوار
مرکزی
رشتخوار
رشتخوارآستانه
حسین آباد باسفر
-
الف ) توپوگرافی
شهرستان رشتخوار از دوبخش کوهستانی و دشت تشکیل شده است
ارتفاعات : این شهرستان از شمال به ارتفاعات کوه دوشاخ و کوه تربت ، از شرق به کوه کاوش ، دشت خواف و دشت زوزن از جنوب به کالشور و از غرب به کوه کوچه ، کال تجرود و تپه ماهورهای حد فاصل بین دشت جنگل و دشت فیض آباد محدود است . بیش از نیمی از سطح شهرستان را ارتفاعات وتپه ماهورها تشکیل می دهند . این ارتفاعات شامل کوه کوهیک ، شکسته گل نی ، وشکسته حاجی میر می باشد. بلندترین قلل دراین ارتفاعات شامل قله بزما با ارتفاع 2005 متر و پائین ترین نقطه درمحل خروجی دشت جنگل 830 متر از سطح دریا می باشد
دشت ها : دشت رشتخوار درمسیر جاده تربت به خواف و درطول جغرافیایی 590 و 590 و عرض جغرافیایی 340 تا 350 واقع شده است . این دشت از شمال به ارتفاعات کوه دوشاخ و کوه تربت از شرق کوه کاوش و دشت خوان ، از جنوب به کوه کوهیک و شکسته گل نی واز غرب به کال تجرود و کوه کوچه محدود است . مساحت این دشت 101000 هکتار برآورد شده است .[2]
درجنوب دشت رشتخوار نیز دشت جنگل واقع شده است . این دشت درطول جغرافیایی 340 تا 350 قرار دارد . این دشت ازشمال به کوه شکسته گل نی ، شکسته حاجی میر و لاخ کوهیک ، از شرق به کال جنگلک و دشت زوزن ، از جنوب به کالشور و از غرب به تپه ماهورهای حدفاصل بین دشت جنگل و دشت فیض آباد محدود است . مساحت این دشت 162700 هکتار می باشد
ب ) زمین شناسی
قدیمی ترین سازنده های منطقه درمحل دشت رشتخوار مربوط است به پرکامبرین که از سنگهای دگرگونی تشکیل شده و دردامنه جنوبی کوه بزما رخنمون دارد .سازندهای دوران دوم زمین شناسی از شیست ، شیل و ماسه سنگ ( ژوراسیک ) تشکیل شده که درارتفاعات کوه بزما یافت می شود . از سازندهای دوران اول و دوم زمین شناسی دردشت جنگل اثری دیده نمی شود . دوران سوم زمین شناسی از سنگهای آذرین ورسوبی مانند توف اندزیت اگلومرا و ماسه سنگ درست شده و درارتفاعات شمالی دشت رشتخوار دیده می شود . این رسوبات اثر نامطلوب برکیفیت آب زیرزمینی دارند . درمنطقه دشت جنگل نهشته های دوزان سوم گسترش زیادی دارند و شامل مارن و کنگلومرا و ماسه سنگ است . سنگ کف دشت جنگل از این رسوبات درست شده و چون جنس آنها تبخیری است اثرنامطلوب برکیفیت آب زیرزمینی دارند. مخروطه افکنه ها ، رسوبات آبرفتی دردشت در مسیر رودخانه های کال سالار ، شصت دره ، لس و رسوبات کویری متعلق به دوران چهارم زمین شناسی هستند .[3]
دشت جنگل قسمتی از فرورفتگی حدفاصل بین توده لوت درجنوب و ایران مرکزی درشمال می باشد. درارتفاعات شمالی دشت چندگسل بزرگ به موازات گسل کویری کشیده می شوند این گسلها درایجاد و تحولات زمین شناسی و وضعیت هیدرولوژی منطقه نقش موثر دارند
همچنین درمورد زلزله خیزی این ناحیه می توان گفت : منطقه خراسان به همراه بندرعباس و کرمان و بلوچستان بیشترین تعداد زمین لرزه های بزرگ را به خود اختصاص داده اند . از مهمترین هسته های فعال زلزله خیز نزدیک به تربت حیدریه ، میتوان به کاخک گناباد و قائنات اشاره نمود .[4]
ج ) اقلیم منطقه
آب و هوای منطقه از نوع خشک تانیمه خشک می باشد. اقلیم دراین شهرستان که به لحاظ موقعیت جغرافیایی درشمال شرق ایران واقع گردیده درمقیاس سینوپتیکی تحت تاثیر توده های عمده هوایی به شرح زیر قرار میگیرد
الف : توده های پرفشار سیبریایی ( با منشا ناحیه سیبری )
ب: توده های هوای مدیترانه ای ( با منشا اقیانوس اطلس و عبور از دریای مدیترانه )
ج : توده های هوای شمالی و غربی ( با منشا اقیانوس اطلس و عبور از خشکی )
د : جریان های روی اقیانوس هند به عراتی مانسون هند ( با منشا اقیانوس هند )
هـ : جریانهای هوای صحرایی ( با منشا صحرای عربستان )
میزان بارندگی درمناطق مرتفع و غرب حوضه ازشرق آن بیشتر است . متوسط بارندگی درایستگاه هواشناسی تربت حیدریه ( غرب منطقه ) 267 میلی متر و درایستگاه ملک آباد 194 میلی متر گزارش شده است . درجنوب شهرستان که آب و هوای منطقه با اقلیم خشک و کویری نزدیک می شود ، حداکثر و حداقل مطلق درجه حرارت هوا ( درایستگاه مهنه ) به ترتیب 46 و 12- درجه سانتی گراد گزارش شده است
میزان بارندگی دراین بخش از شهرستان 177 میلی متر می باشد . این شهرستان درکل درمنطقه ای با بارشهای سالیانه از تیپ زمستانی یعنی تابستانهای خشک و بدون باران ودوره یخبندان طولانی قرار دارد. میزان تبخثیر درمنطقه به علت بالابودن درجه حرارت هوا زیاد است و متوسط آن دراین منطقه ، 1405 میلی متر گزارش شده است
طول دوره یخبندان طولانی است و ممکن است تا 5 ماه نیز به طول بینجامد . رطوبت نسبی منطقه پائین است و حداکثر از 40 درصد تجاوز نمی کند . به علت شرایط خصوصیات اقلیمی به ویژه رودخانه هایی که از ارتفاعات شمالی شهرستان سرچشمه می گیرند درنواحی بالا دارای آب دائمی بوده و تادشتهای پائین به رودخانه های فصلی تبدیل می گردند . از مهمترین جریانات منطقه ، رودخانه های ششطراز ، شصت دره ، کال سالار ، ازغند ، قلعه جوق و کال شور می باشد .[5]
د) منابع آب
- منابع آب سطحی : رودخانه های کال سالار وکال شصت دره که ازجمله رودهای باجریان دائمی آب می باشند . پس از مشروب ساختن قسمت های مختلف دشت زاوه به دشت رشتخوار وارد می شوند. کال سالار که پس از دریافت جریان کال هبی وارد دشت می شود درنهایت به کال شور می پیوندند. این رود بزرگترین رودخانه ناحیه مورد بررسی است که طول جریان اصلی آن به حدود 140 کیلومتر می رسد . ازرودخانه های مهم دشت رشتخوار که رژیم آبدهی دائم دارند ، میتوان از کال شاه بینه ، کال کاهیجه و کال بند بیشه نام برد. مازاد آب این رودخانه ها پس از مصرف به طرف دشت جنگل امتداد می یابد. دشت جنگل دارای آب ورودی از دشت رشتخوار است که مقدار آن قابل برآورد نیست ( از رودکال سالار ) جدول شماره (2) توان بالقوه ومنابع آب سطحی دشتها را ارائه میدهد
جدول شماره (2) توان بالقوه منابع آب سطحی دشتها
نام واحد هیدرولوژیک
مساحت واحد هکتار
بارندگی واحد هیدرولوژیک میلی متر
مساحت دشت هکتار
مساحت اراضی زیرگشت هکتار
آبدهی متوسط سالانه ( میلیون متر مکعب)
آبدهی یا احتمال 80 درصد
کشت آبی
کشت دیم
رودخانه ها
مسیلها
مجموع
رشتخوار
7/
4/
1/
5/
جنگل
—-
5/
8/
8/
وسعت اراضی آرایش و باغات درجدول منظور نشده است
جهت توسعه بهره برداری از منابع آب سطحی رودخانه ها ومسیلها ، تعدادی پروژه های احداث سدهای کوتاه درنظر گرفته شده است . درتعدادی از آبراهه ها و رودخانه های دشت رشتخوار بندها ومخازن کوچک تامین آب احداث گردیده است که اغلب به منظور تغذیه سفره های آب زیرزمینی ساخته شده است .[6]
شهرستان رشتخوار زمانی بخشی از شهرستان تربت حیدریه به شمار می رفت . این منطقه درشمار مناطق محدودی از استان خراسان است که مورد هجوم و مهاجرت افاغنه قرارنگرفته و به همین جهت برخلاف سایر مناطق استان که به علت جذب مهاجرین افغانی دارای روندهای افزایشی جمعیت بوده اند و این شهرستان از این شرایط مستثنی بوده است
رشتخوار درسال 1370 تبدیل به شهر شده است رشد جمعیت شهر رشتخوار طی دهه های 1375-1365 معادل 4/3 درصد گزارش شده است . باتوجه به کوچکی اندازه جمعیت ، حجم مهاجرپذیری آن ارقام محدودی را نشان میدهد
باتوجه به طرح توسعه وعمران ( جامع ) ناحیه ( شهرستان تربت حیدریه ) برای روند تحولات آینده منطقه چنین برنامه ریزی شده است که شهرهایی کوچک مانند رشتخوار قادرگردند بخشی از فشار مهاجر پذیری به شهر تربت حیدریه را کاهش دهند و تعدادی از مهاجرین روستایی این شهرستان را پذیرا باشند
درفاصله سالهای 1375-1365 بیشترین رشد جمعیت روستایی شهرستان تربت حیدریه دربخش رشتخوار ( شهرستان رشتخوار کنونی ) با 4/1 درصد اتفاق افتاده است . این شهرستان درسال 1375دارای 159 آبادی بوده است که از این تعداد 54 پارچه آبادی مسکونی بوده و 105 پارچه آبادی خالی از سکنه بوده است
- تعداد جمعیت :
درآبانماه سال 1375 ، جمعیت شهرستان رشتخوار 52975 نفر اعلام شده است . ازاین تعداد 26413 نفر مردم (9/49 درصد ) و 26562 نفر زن (1/50 درصد ) بوده اند . نسبت جنسی درسال 1375 براساس آمار فوق 99 نفر محاسبه شده است
- توزیع جمعیت
براساس آمار سال 1375 ، 21195 نفر ( 9/39 درصد ) از جمعیت این شهرستان درنقاط شهری زندگی می کرده اند . از این تعداد 10445 نفر مرد ( 3/49 درصد ) و 10750 نفر ( 7/50 درصد ) زن بوده اند . همچنین تعداد جمعیت ساکن درنقاط روستایی 31960 (1/60 درصد ) گزارش شده است . باتوجه به مساحت این شهرستان 4/4294 کیلومتر مربع ، تراکم جمعیت معادل 3/12 نفر درکیلومتر مربع محاسبه شده است
- نیروی انسانی
درسال 1375 ، تعداد جمعیت فعال دراین شهرستان 13895 نفر اعلام شده است . از این تعداد 12114 نفر ( 2/87 درصد ) شاغل و 1781 نفر ( 8/12 درصد ) بیکار می باشند
تعداد شاغلین دراین شهرستان 12114 نفر ، 8/0 درصد کل شاغلین استان (1524713 نفر ) می باشد. تعداد جمعیت 10 ساله و بیشتر این شهرستان 36913 نفر برآورد گردیده است . بنابراین تعداد جمعیت غیرفعال 21881 نفر اعلام شده است . تعداد 1137 نفر نیز موارد نامعلوم گزارش شده است . ازاین تعداد جمعیت غیرفعال اقتصادی ، تعداد 7627 نفر محصل (9/34 درصد ) 11006 نفر خا نه دار (2/50 درصد ) ، 1210 نفر بدون کار (5/15 درصد ) و 2038 نفر ( 4/9 درصد ) دارای درآمد و بدون کار می باشند
- تحولات جمعیت ( روستایی )
درسال 1355 این شهرستان به عنوان یکی از بخشهای شهرستان تربت حیدریه درتقسیمات سیاسی کشور معرفی گردیده است . دراین سال این بخش د ارای 27726 نفر جمعیت بوده است . درسال 1365 این میزان به 41033 نفر افزایش یافته است . میزان رشد سالیانه جمعیت دراین فاصله زمانی 9/3 درصد محاسبه شده است
درسال 1375 این شهرستان دارای 52975 نفر جمعیت بوده است . نرخ رشد دهه 1375-1365 شهرستان رشتخوار 6/2 درصد محاسبه شده است . جدول شماره (3) تعداد جمعیت نرخ رشد شهرستان را دردهه های متفاوت ارائه می دهد
جدول شماره (3) تعداد جمعیت ونرخ رشد جمعیت روستایی شهرستات رشتخوار درسالهای مختلف سرشماری
نام شهرستان
جمعیت1355
جمعیت 1365
رشد65-55
جمعیت 1375
رشد 75-65
رشتخوار
9/
6/
[1] . سازمان مدیریت و برنامه ریزی خراسان رضوی ، سالنامه آماری استان خراسان ، سال
[2] مهندسین مشاور پژوهش و عمران ، 1377 ،
[3] ولایتی ، 1370 و 169-
[4] دکتر زمردیان ، 135-1381-
[5] مهندسین مشاور پژوهش و عمرا، 1377 و 13 و
[6] . مهندسین مشاور پژوهش و عمران ، سال 85 ،
[7] سازمان مدیریت و برنامه ریزی خراسان رضوی ، سالنامه آماری استان خراسان ، سال
[8] سازمان مدیریت و برنامه ریزی خراسان رضوی ، سالنامه آماری استان خراسان ،
2جهاد کشاورزی 1377 ، 110-
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
هدف پژوهش
روش
جامعه و نمونه آماری
ابزار اندازهگیری
الف) پرسشنامه استاندارد توکل
ب) پرسشنامه عزت نفس
ج) پیشرفت تحصیلی
یافتههای توصیفی
یافتههای مربوط به فرضیههای پژوهش
نتیجهگیری
منابع
انصاری جابری، علی و همکاران، «تأثیر روزه رمضان بر عزت نفس دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان»،اندیشه و رفتار، ش 25 و 26، تابستان و پاییز 1380، ص 67-63
باقرزاده، فضلا; و همکاران، «بررسی اثر برد و باخت و جهتگیری هدفی بر میزان عزت نفس در فوتبالیستهای لیگ کشور»، حرکت، ش 23، بهار 1384، ص 50-41
براندن، ناتانیل، روانشناسی عزت نفس، ترجمه: مهدی قراچهداغی، چ پنجم، تهران، نخستین، 1385
بهرامیاحسان، هادی، «رابطه بین جهتگیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود»، مجله روانشناسی 24، ش 6، زمستان 1381، ص 347-336
بهرامی چگینی، ذبیحالله، «بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرمآباد»، روانشناسی و دین، ش 10، تابستان 1389، ص 102-91
بیابانگرد، اسماعیل، «رابطه میان عزت نفس، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای تهران»، مطالعات روانشناختی، ش 4 و 5، پاییز و زمستان 1384، ص 144-131
جمعی از نویسندگان، «دین و دینداری در عصر حاضر»، مجموعه سخنرانیها و مقالات دومین و سومین همایش نیایش، چ اول، تهران، دانشگاه امام حسین (ع)، مرکز آموزش و پژوهش علوم اسلامی، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1381
جوانبخت، مریم و همکاران، «بررسی تأثیر روزهداری در ماه رمضان بر عزت نفس و سلامت روانی دانشجویان»، اصول بهداشت روانی، ش 44، زمستان 1388، ص 273-266
حبیبوند، علی مراد، «رابطه جهتگیری مذهبی و اختلالات روانی با پیشرفت تحصیلی»، روانشناسی و دین، ش 3، پاییز 1387، ص 93-79
حسینی، محمدعلی و همکاران، «همبستگی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران»، آموزش در علوم پزشکی، ش 17، بهار 1386، ص 142-137
حسینینسب، داوود، وجدانپرست، حسین، «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی مراکز تربیت معلم»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، ش 45، تابستان و پاییز 1381، ص 126-101
دیلمی، احمد، آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، چ سی و هشتم، قم، دفتر نشر معارف، 1384
راثی، مهدی، «بررسی رابطه گرایش دینی با عزت نفس و خودکارآمدی در بین دانشآموزان سال دوم دبیرستان شهر تبریز در سال تحصیلی 81-80»، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تبریز، 1382
رفیعیهنر، حمید، جانبزرگی، مسعود، «رابطه جهتگیری مذهبی و خودمهارگری»، روانشناسی و دین، ش 9، بهار 1389، ص 42-31
شاملی، نصرا;، بنائیان اصفهانی، علی، «تبیین میدان معناشناسی واژه “توکل” در نهج البلاغه»، فصلنامه علوم اسلامی، ش 15، پاییز 1388، ص 20-1
شهنی ییلاق، منیجه و همکاران، «بررسی شیوع کودکآزاری و پیشبینی این متغیر از طریق سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانشآموز و متغیرهای جمعیتشناختی در دانشآموزان دختر آزاردیده و عادی دوره راهنمایی شهر اهواز»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 14، بهار و تابستان 1386، ص 194-167
کارنگی، دیل، آیین زندگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، چ سوم، تهران، انتشارات ارمغان، 1385
کارنگی، دیل، آیین زندگی: چگونه اضطراب و نگرانی را از خود دور کرده و زندگی آرامی آغاز کنیم، ترجمه: سوسن اردکانی، چ دوم، تهران، بدرقه جاویدان، 1385
کاظمیان مقدم، کبری، مهرابیزاده هنرمند، مهناز، «بررسی رابطه نگرش مذهبی با شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان»، روانشناسی و دین، ش 8، زمستان 1388، ص 174-157
گیج، نیت ال، برلاینر، دیوید سی، روانشناسی تربیتی، ترجمه: غلامرضا خوینژاد، چ دوم، تهران، انتشارات حکیم فردوسی، 1374
مجدیان، محمد و همکاران، «بازخورد مذهبی، حرمت خود و مسند مهارگری»، روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، ش 22، زمستان 1388، ص 157-151
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسهالوفاء، 1404 ق
محتشمی، محمد، نقش ایمان در تکامل انسان، چ اول، بوشهر، شروع، 1386
میری، محمدرضا و همکاران، «بررسی رابطه افسردگی و سطح توکل بر خدا در دانشجویان شهر بیرجند»، مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، ش 33، زمستان 1386، ص 58-52
نجاتی، محمدعثمان، قرآن و روانشناسی، ترجمه: عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1367
نجاتیان، رضا، «بررسی رابطه توکل بر خدا و سطح اضطراب در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1385»، پایاننامه پزشکی عمومی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، 1385
نصر، سیدحسین، اسلام: مذهب، تاریخ و تمدن، ترجمه: عباس گیلوری، چ اول، تهران، روزبهان، 1385
نظری، ایمان، حسینپور، محمد، «اثربخشی مهارتهای اجتماعی بر اضطراب و عزت نفس دانشآموزان دختر دبیرستان باغملک»، یافتههای نو در روانشناسی، ش 2، بهار 1387، ص 116-95
یوآخیم، واخ، جامعهشناسی دین، ترجمه: جمشید آزادگان، تهران، سمت، 1382
Allport, G. W., Ross, G. M., “Personal religious and prejudice”, Journal of Personality and Social Psychology, v 5, 1967, p 432-
Bagley, C., Mallick, K., “Self- esteem and religiosity: Comparison of 13 to 15 year old students in catholic and public junior high school”, Canadian Journal of Education,v 22(1), p 89-
Beti- Hallahme, B., Argyle, M., The Psychology of Religious Behavior, Belief and Experience, New York, Routledge,
Coopersmith, S., “A Method for determining types of self-steem”, Journal of Abnormal Psychology, v 1, 1959, 87-
Cristillo, L., “Religiosity, education and civic belonging: Muslim youth in New York City Public Schools”, Presented at the Muslim Youth in NYC Public Schools Conference, Teachers College, Columbia University,
Ghobari, B., Shojaei, M., Relationship between Reliance on God and Self-Esteem, Beijing Congress,
Jensen- Campbell, L. A. et al., “Agreeableness, conscientiousness and effortful control Processes”,Journal of Research in Personality, v 36, 2002, p 476-
Maddi, R. S., Personality Theories, Third Edition, Belmont, Dorsey press,
Maltby, J., Day, L., “Depressive symptoms and religious orientation: examining the relationship between religiosity and depression within the context of other correlates of depression”,Personality and individual Differences, v 28(2), 2000, p 383-
Maton, K. I., “The Stress-buffering role of spiritual support: Cross-sectional and prospective investigation”, Journal for the Scientific Study of Religion, v 28, 1989, p 310-
Buhrmester, M. D. et al., “Implicit self-esteem: Nature, Measurment, and New way forward”, Journal of personality and social psychology, v 100(2), 2011, p 365-
McCullough M. E., Willoughby, L. B., “Brian, Religion, Self- Regulation, and Self- Control: Associations, Explanations, and Implications”, Psychological Bulletin, v 135(1), 2009, p 69-
Morris, M. O., Lee. M. F., “Academics Self-esteem and perceived validity grades a test of Self-verification Theory”, The Journal of Contemporary Educational Psychology, v 18, 1993, p 414-
Myers, D. G., “The funds, friends, and faith of happy people”, American Psychologist, v 55(1), 2000, p 56-
Pargament, K. et al., “Patterns of Positive and Negative religious coping with major life stressors”,Journal for the Scientific of Religion, 1998, v 37(4), p 710-
Rew, L., Wong, J., “A systematic review of associations among religiosity/spirituality and adolescent health attitudes and behaviors”, Journal of Adolescent Health, v 38, 2006, p 433-
Schreiber, E. H., Scheiber, K. N., “Using relaxation techniques and positive self-esteem to improve academic achievement of college students”, Psychological, Reports, v 76(3), 1995, p 929-
Vaillat, G. & et al., “The natural history of male mental health: Health and religious involvement”,Journal of Social Science & Medicine, v 66, 2008, p 221-
Walsh, F., Spirituality in Family Therapy, London, Guilford Press, 2009, p 5-
Yong, D., Rebecca, F., “Religion and adolescent self-esteem: Youth ministry experts comment”, From Science and Religion Information Service,
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توکل بر خدا، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی انجام شده است. بدین منظور از میان دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان یزد در سال تحصیل 1389ـ1390، 305 نفر به صورت تصادفی و با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و پرسشنامههای استاندارد توکل و عزت نفس کوپر اسمیت را تکمیل نمودهاند. معدل دانشآموزان نیز شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شده است. طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. دادهها با شاخصهای آماری، چون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد که بین تمام مؤلفههای عزت نفس (خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و عمومی) و توکل بر خدا ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین رابطه مثبت معناداری بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس به دست آمده (01/0>p)، اما هیچگونه رابطه معناداری بین پیشرفت تحصیلی و توکل بر خدا دیده نشده است. علاوه بر این، نتایج آزمون تحلیل واریانس تفاوت معناداری را بین میانگین نمرههای توکل بر خدا و عزتنفس در دانشآموزان رشتههای مختلف نشان نمیدهد.
کلید واژهها: توکل بر خدا، عزت نفس، پیشرفت تحصیلی، دانشآموزان مقطع متوسطه.
امروزه جدیدترین علم، یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند، زیرا پزشکان روحی دریافتهاند که دعا و نماز و ایمان محکم، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بسیاری از ناخوشیهاست، برطرف میسازد.1 مطالعات تاریخی گواه آن است که نیایش و دعا به عنوان یک واقعیت موجود در جهان هستی، از بدو خلقت انسان مطرح بوده و مردم برای نیل به کمال از آن استفاده میکردهاند.2 ایمان در ارتباط مستمر با تنها منبع و مبدأ قدرت عالم هستی شکل میگیرد که این در مرحله فکر و روح و جان انسان است. البته این افکار، زمانی به انسان عزت و سربلندی میدهد که ریشهای صحیح، اعمالی صالح و نیتی پاک داشته باشد.3 اصولاً ایمان تأثیر بسزایی در نفس انسان دارد، چرا که اعتماد نفس و قدرت او را بر صبر و تحمل سختیهای زندگی افزایش داده و احساس امنیت و آرامش را در نفس او مستقر ساخته و در درونش آسودگی خاطر به وجود میآورد.4 ویلیام جیمز5 معتقد است در ایمان به خدا نیروی خارق العادهای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان میبخشد و در تحمل سختیهای زندگی به او کمک میکند.6 داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا، امید به کمک خدا در شرایط مشکلزای زندگی و بهرهمندی از حمایتهای اجتماعی و معنوی، از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با بهرهگیری از آنها میتوانند در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند.7 قرآن کریم، در سوره طلاق می فرماید
هر کس پرهیزکاری کند، خداوند راه خروجی برای رهایی وی از مشکلات قرار میدهد و از طریقی که گمان ندارد روزیش را میرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند و کار خود به وی واگذارد، خدا برای اوکفایت است. همانا خدا فرمان خویش را به نتیجه میرساند و آنچه را که بخواهد تخلف ندارد. (طلاق: 2 و 3)
توکل بر خدا که منبع فناناپذیر قدرت و توانایی است، موجب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی میشود.8 توکل بر خدا، آثار فراوانی دارد، از جمله: 1 آنکه بر خداوند توکل نماید: اولین نتیجه آن، خودکفایی و عدم نیاز به غیر است، 2 آنکه بر خداوند توکل نماید: تنها از او درخواست چیزی مینماید و او نیز جواب مثبت خواهد داد، 3 آنکه بر خداوند توکل نماید: برای برآوردن تقاضای افراد نیازمند، به خدا قرضالحسنه میدهد و او آن را بهتر و بیشتر پس دهد، 4 آنکه بر خداوند توکل نماید: شکرگذار اوست و خدا را یاور خویش میبیند
در دیدگاه اسلام، مذهب چارچوب جهانبینی است که تلاشها، خلاقیتها و تفکرات بشری در داخل آن شکل گرفته یا باید شکل بگیرد.10 مذهب، سیستم سازمانیافتهای از باورها، شامل سنت، ارزشهای اخلاقی، رسوم و مشارکت در یک جامعه دینی برای اعتقاد راسختر به خدا یا قدرت برتر است.11 اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند خورده و جوششهای این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد.12 جنبههای معنوی مذهب با تمرکز بر روی هیجانات مثبت، ممکن است با روابط گرم و افزایش حمایت اجتماعی رابطه داشته باشد که هر دو آنها باعث افزایش سطح سلامت روانی فرد میشود
قرآن، امنیت و آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد میکند چنین توصیف میفرماید: «آری، آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند، امنیت، مال آنهاست و آنها هدایت یافتگاناند».(انعام: 82)
در فضیلت عظمت و قدرت نفس همین بس که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است».14 امام صادق(ع) نیز در این باره فرموده است: «خداوند همه امور مؤمن را به خودش واگذار نموده، ولی به او اجازه نداده است که خودش را خوار و ذلیل گرداند. آیا به این کلام خداوند نمینگرید که فرمود: «پس سزاوار است که مؤمن عزیز بوده و ذلیل نباشد.»15 بنابراین، دین و ایمان، انسان را بر نفس مسلط میکند و هنگام کشمکشهای درونی، وی را بر طبیعت خود مسلط و امیال را آرام و مهار میسازد
در دهههای اخیر، مطالعه علمی دین و بررسی رابطه آن با متغیرهای روانشناختی، کانون توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. در واقع، دین نیروی روانشناختی است که میتواند روی نتایج زندگی انسانی تأثیر بگذارد.17 احتمال زنده ماندن افراد با سطح دینداری بالاتر، در هر موقعیت بیشتر از دیگران بوده و حضور مکرر در شعائر دینی با کاهش مرگ و میر همراه است.18 مایرز، در پژوهشی که در سال 2000 انجام داده، نشان داده است که مذهب در ارتقای بهداشت روانی موثر است.19 نتایج تحقیق پارگامنت و همکاران نشان میدهد افرادی که به طور مکرر دعا میکنند، کمتر از افسردگی و اضطراب رنج میبرند.20 در حیطه اجتماعی نیز فراتحلیلی از شصت مطالعه انجام شده نشان داده که دینداری با میزان پایین بزهکاری و جرم ارتباط داشته است.21 از طرف دیگر، پژوهشهای موجود در حیطه شخصیت نشان میدهد که افراد در ابعاد شخصیتی با وجدان بودن و سازگاری بالا در حفظ اصول و قوانین برای انجام وظیفه، بهتر از دیگران ظاهر شده و در بازداری از یک پاسخ غالب و مسلط در برابر پاسخ غیر غالب، بهتر نمایان میشوند.22 در برخی از پژوهشها گزارش شده است که شدت نگرشهای مذهبی در زنان بیشتر از مردان است.23 بتی- هالاهمی و آرگیل، وقت بیشتری را که زنان برای انجام فعالیتهای مذهبی در اختیار دارند، از جمله علل این امر میشمرند.24 همچنین قویتر بودن نگرشهای مذهبی در زنان در چند پژوهش داخلی نیز به دست آمده است
یکی از مهمترین عواملی که تحت تأثیر معنویات و باورهای مذهبی قرار میگیرد،26 عزت نفس27 است. واژه عزت نفس تعریفهای مختلفی دارد. به عقیده برخی محققان، عزت نفس عبارت است از ارزشی که خصوصیات و صفات روانی خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در او وجود دارد، ناشی میشود.28 عزت نفس به معنای پذیرش و ارزشمندی است که شخص در مورد خویشتن احساس میکند. شخصی که عزت نفس دارد خود را به گونه مثبتی ارزیابی نموده و برخورد مناسبی با خود و دیگران دارد.29 عزت نفس، اعتماد فرد به تواناییهای خود در اندیشیدن و توانایی کنار آمدن با چالشهای زندگی است
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیشبینی استحاله، مهار و تکامل با pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیشبینی استحاله، مهار و تکامل با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
بیان مسئله
ساحت مفهومی انقلاب اسلامی
1 جنبش اجتماعی
2 نهضت الهی
آینده انقلاب اسلامی
آینده های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی
عادی شدن و استحاله انقلاب
مهار و کنترل انقلاب
تداوم، توسعه و تکامل انقلاب
بررسی و ارزیابی آینده های ممکن
ارزیابی پیش بینی اول: عادی شدن و استحاله
ارزیابی پیش بینی دوم: مهار و کنترل
11 گسترش اسلام و بیداری اسلامی
22 صدور انقلاب
33 توسعه روابط و گسترش نفوذ
ارزیابی پیش بینی سوم: تداوم، توسعه و تکامل
نتیجه گیری
منابع
اشتراوس، لئو (1381)، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی فرهنگی
افزایش دایره نفوذ ایران در کشورهای عربی،
برینتون، کلارنس کرین (1362)، از انقلاب مذهبی کرمول تا انقلاب سرخ لنین، ترجمه محمد عنایت، تهران، هفته
ـــــ (1370)، کالبد شکافی چهار انقلاب، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نو
بهشتی، سیدمصطفی؛ «آینده انقلاب اسلامی از نگاه قرآن،
جمعی از نویسندگان (1382)، چالش های آینده انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
حاجتی، میراحمدرضا (1381)، عصر امام خمینی، چ پنجم، قم، بوستان کتاب
خبرگزاری اهل بیت، وابسته به مجمع جهانی اهل بیت ـ ابنا
رحیم پورازغدی، حسن، جهانی سازی مهدوی و مخالفانش،
روزنامه جمهوری اسلامی، 8 دی ماه 1389
روزنامه کیهان، 3 بهمن 1391 و 7 شهریور 1389 و 21 اردیبهشت 1391
سجادپور، سیدمحمدکاظم (1376)، «ارزیابی مهار دوگانه: چهار نگاه متفاوت، سیاست خارجی، سال 11، ش 1، ص7
سعید، بابی (1379)، هراس بنیادین: اروپامداری و ظهور اسلام گرایی، ترجمه غلامرضا جمشیدیها و موسی عنبری، تهران، دانشگاه تهران
سوری، جواد، «ایران و مصر؛ جدال رسانه ای (26/3/1389)، روزنامه جام جم
ـــــ، «تقابل رسانه ای ایران و عربستان،
شجاعی زند، علیرضا (1381)، عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
طاهری، سیدمهدی، «انقلاب ایران، زمینه سازحکومت حضرت مهدی،
عسگری، علی (1387)، آینده انقلاب، چ چهارم، تهران، کانون اندیشه جوان
عیوضی، محمدرحیم، «آینده انقلاب اسلامی و منازعات آینده جهان (1388)، مطالعات انقلاب اسلامی، ش 18، ص11 – 32
فورد، پیتر، «زنان اروپایی و گرایش به اسلام (اسفند 1384)، سیاحت غرب، ش32
کچوییان، حسین (1391)، انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ، تهران، سوره مهر
گلشنی، مهدی (1377)، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مظاهری سیف، حمیدرضا، «نسل سوم و آینده انقلاب اسلامی،
موسوی خلخالی، علی، عقب نشینی آمریکا از عراق و نگرانی از نفوذ بی حد و حصر ایران،
موسوی خمینی، سیدروح الله (1378)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
مؤسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی، حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ویرایش دوم، تهران
مؤسسه فرهنگی قدر ولایت (1380)، ویژگی های انقلاب اسلامی و راه های تداوم آن در آیینه نگاه مقام معظم رهبری، تهران
نیچه، فردریش ویلهلم (1384)، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، چ بیست و دوم، تهران، آگاه
ـــــ (1377)، حکمت شادان، ترجمه جمال آل احمد و همکاران، تهران، جامی
امروزه در بین تحلیلگران و پژوهشگران، موضوع «آینده انقلاب اسلامی»، نسبت به اصل «انقلاب اسلامی» از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. تداوم انقلاب بیش از سیسال بهطور طبیعی، حدسهای عامیانه را کنار میزند و زمینه را برای حدسهای عالمانه یا به تعبیر بهتر «آیندهپژوهی» انقلاب مهیا میکند. آینده انقلاب اسلامی را میتوان در سه سطح آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب مورد شناسایی قرار داد. از سه آینده ممکن و محتمل، یعنی «عادی شدن و استحاله انقلاب»، «مهار و کنترل انقلاب» و «تداوم، توسعه و تکامل انقلاب»، پیشبینی سوم دلایل و شواهد پذیرفتهتری دارد. محتملترین آینده نیز، براساس سیر تکاملی انقلاب در پنج مرحله انقلاب، نظام، دولت، کشور و تمدن اسلامی و نیز قرار داشتن انقلاب در ابتدای مرحله سوم، دستیابی به کشور و تمدن اسلامی است
کلیدواژهها: انقلاب اسلامی، نهضت الهی، آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب، آینده انقلاب، تمدن اسلامی، استحاله انقلاب، مهار انقلاب
انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران و یکی از بزرگ ترین رخدادهای جهان معاصر، پرسش های عمیق و متعددی را در فضای اندیشه معاصر ایجاد کرده است. این انقلاب، همان گونه که در وقوع و تحقق، شگفتی ساز بود، در نتایج و آینده خود نیز پرسش های زیادی ایجاد کرده است؛ پرسش هایی که امروزه با توجه به تداوم و توسعه انقلاب اسلامی و عبور این انقلاب از مراحل وقوع، استقرار و تثبیت به صورت جدی مطرح شده اند
هدف اصلی این مقاله، شناخت آینده انقلاب اسلامی مبتنی بر یک روش عالمانه است. در ادبیات آینده پژوهی، برای هر پدیده ای که مورد بررسی آینده پژوهی قرار می گیرد، سه گونه آینده متصور است: آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های مطلوب. در این تحقیق، انقلاب اسلامی همچون روندی در نظر گرفته شده که از انقلاب آغاز شده و با پشت سر گذاشتن مراحل نظام، دولت، کشور و تمدن اسلامی به اوج خود می رسد
از نظر این پژوهش، تمدن اسلامی محتمل ترین و بسط یافته ترین آینده ای است که می توان برای انقلاب اسلامی ترسیم کرد. بررسی های متعدد نشان می دهد که اسلام مهم ترین نامزد تمدن آینده است و اکنون انقلاب اسلامی تنها نماینده واقعی اسلام است.[1]
نوع ورود به بحث در این اثر، مبتنی بر دسته بندی سه گانه آینده های ممکن، محتمل و مطلوب است که به این شکل در آثار منتشر شده در باب انقلاب اسلامی دنبال نشده است. از این جهت، پردازشی نو محسوب می شود. هرچند کمیت آثار در این زمینه مهم، نیز می تواند دلیل پرداختن به این موضوع باشد
رویکرد کلی این پژوهش نیز از میان سه رویکرد کلی در زمینه آینده پژوهی یعنی 1 آینده پژوهی تحلیلی (یا اکتشافی)، 2 آینده پژوهی تصویرپرداز (یا توصیفی)، 3 آینده پژوهی هنجاری توصیفی و تصویرپردازانه است
روش این تحقیق در دو بخش بیان می شود. ابتدا روش تحقیق به نحو کلی و سپس، روش آینده شناسی و آینده پژوهی انقلاب اسلامی به طور خاص
در بخش اول، ترکیبی از روش های شناخته شده این گونه تحقیقات، یعنی روش تبیینی، تحلیلی، توصیفی، تطبیقی و مقایسه ای استفاده شده است
در بخش دوم، از روش های آینده پژوهی بهره می گیریم. در اینجا به سه روش شناخت آینده یک پدیده 1 براساس آرمان ها و اهداف، 2 براساس ظرفیت ها و توانایی ها، 3 براساس روند تاریخی
ساختار این مقاله، نخست مبتنی بر تعریفی اجمالی از انقلاب اسلامی است که از نظر ما نقش تعیین کننده در بررسی آینده انقلاب خواهد داشت. سپس، مبتنی بر دسته بندی سه گانه آینده های ممکن، محتمل و مطلوب، به بررسی آینده انقلاب می پردازیم. آینده های ممکن را مورد نقد و بررسی قرار داده و از میان آنها، محتمل ترین آینده را استخراج می کنیم. مطلوب ترین آینده انقلاب اسلامی نیز براساس تعریف ما از انقلاب و آرمان ها و اهدافش مشخص می شود
انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعیت عینی، در دو سطح و ساحت مفهومی قابل تبیین است. سطح بندی که تا حدود زیادی در آینده شناسی انقلاب مؤثر و تعیین کننده است. البته این دو سطح مانعت الجمع نیستند، بلکه توجه به سطوح عمیق تر مد نظر است
انقلاب اسلامی در این ساحت، از نوع جنبش های اجتماعی دانسته شده و با نگاه و معیارهای جامعه شناختی مورد بررسی و شناخت قرار می گیرد. مطابق این دیدگاه، انقلاب اسلامی واکنشی است به تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی، که عمدتاً در ده، پانزده سال پایانی حکومت شاه ایجاد شده است؛ واکنشی که با جنبه های سیاسی و ایدئولوژیک هم مرتبط شد و منجر به قیام عمومی مردم و سقوط حکومت شاه شد. آسیب دیدن روحانیون از این تغییرات، آنها را هم به عرصه مبارزه کشاند. آنان به دلیل اینکه ارتباط تنگاتنگی با مردم داشتند، توانستند با بسیج توده ای مردم، رهبری مبارزه را به دست گرفته و سرانجام در بهمن 57 به پیروزی برسند. تغییر ساختار سیاسی، مهم ترین دستاورد این انقلاب بود و تا به حال توانسته است با غلبه بر موانع و مشکلات نظام سیاسی خود را استقرار ببخشد و تثبیت سازد
در ساحت مفهومی دوم، انقلاب اسلامی از جنس نهضت های الهی، که توسط انبیا صورت گرفته، به شمار می آید. در این سطح، انقلاب اسلامی اعمال اراده الهی برای بیدارسازی انسان ها و بازگشت آنها به ارزش های دینی است. روشن است که پیش از انقلاب اسلامی، روند تاریخ بشریت در جهت بی خدایی و دور شدن از تعالیم الهی، به اوج خود رسیده بود. تا جایی که برخی اندیشمندان غربی، از مرگ خدا سخن گفتند (نیچه، 1377، قسمت 108) و «تمامی جامعه شناسان کلاسیک به جز معدودی، انتظار داشتند که با برآمدن آفتاب قرن بیستم، دین نیز محو گردد (شجاعی زند، 1381، ص 91). در مقابل، انقلاب اسلامی به تعبیر اندیشمندان غربی، نشانه بازگشت خدا به زندگی بشر بود. به اعتقاد آنها با انقلاب اسلامی، «انقلابی ساکت در تفکر و استدلال در حال وقوع است و خدا دارد برمی گردد (گلشنی، 1377، ص 60)
به تعبیر بابی سعید «تجدید حیات اسلامی، نمایانگر تولد مجدد خدایی است که غربیان آن را کشته بودند تا بشر بتواند بهتر زندگی کند. احیای اسلام به معنای انتقام خداوند است و به بازگشت ایمان اشاره دارد (سعید، 1379، ص 5). انقلاب اسلامی در بیان رهبران این انقلاب نیز دارای چنین سطح مفهومی است. حضرت امام معتقد بودند بیداری ملت ایران «به دست خدا پیدا شده است و بشر نمیتواند این طور کار را بکند (موسوی خمینی، 1378، ج 4، ص 70)؛ چراکه «یک همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ (همان، ص 62). این انقلاب، «یک نظر الهی است و «قدرتی مافوق طبیعت، در این قضیه و راهنمای این امر [است] (همان، ج 5، ص 287). دست خدا بود که «از متن ملت جوشیده است (همان، ج 4، ص 257)
«قیام برای خدا که یگانه موعظه خداوند به همه بشریت است، از نظر امام، «جامع سعادت دنیا و آخرت و متضمن تمام مواعظ پیامبران عظیم الشأن و اولیای بزرگوار است (موسوی خمینی، 1378، ج 15، ص 346) و این «خودخواهی و ترک قیام برای خدا است که «ما را به این روزگار سیاه رسانده (همان، ج 1، ص 3)
همچنین حضرت امام با استناد به این آیه شریفه، خطاب به مسلمانان جهان می فرمایند
از جای برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد خود و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید. بیایید و به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید، آنجا که می فرماید: «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید (همان، ج 10، ص 339)
برد جهانی پیام انقلاب اسلامی در مرحله اول، نشأت گرفته از این سطح مفهومی انقلاب است و بیداری همه بشریت، که از اهداف انقلاب اسلامی است، در این ساحت مفهومی معنا پیدا می کند. انقلاب اسلامی بر این اساس، از ظرفیت و روند ویژه ای برخوردار می شود که در دو ساحت مفهومی دیگر وجود ندارد. این ظرفیت و روند، آینده انقلاب اسلامی را به مراتب روشن تر، امید وار کننده تر و موفقیت آمیز تر می کند
در ادبیات آینده پژوهی، درباره هر پدیده از سه نوع آینده می توان سخن گفت. آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های مطلوب. آینده ممکن عبارت است از: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، که می تواند در آینده رخ دهد. آینده محتمل، آنچه به احتمال بسیار زیاد مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده به وقوع خواهد پیوست و آینده های مرجّح یا مطلوب، به مطلوب ترین و مرجّح ترین رویدادهای آینده گفته می شود. در اینجا تنها به بررسی آینده های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی می پردازیم
روشن است که پرسش از امکان و احتمال در اینجا، رهاسازی موضوع میان انبوهی از حدس ها و گمان ها از صفر تا صد نیست، بلکه براساس یک مجموعه معیارهای اجمالی مانند دیدگاه هایی که درباره یک پدیده مطرح می شود، می توان حدس ها و گمانه زنی ها درباره این موضوع را محدود ساخت. بر این اساس، چند گزینه را می توان درباره آینده انقلاب اسلامی مطرح ساخت
1 عادی شدن و استحاله؛ 2 مهار و کنترل؛ 3 تداوم، توسعه و تکامل
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر با pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
بررسی روایات
حدیث اول
حدیث دوم
حدیث سوم
حدیث چهارم
حدیث پنجم
جمعبندی روایات
بررسی مفردات حدیث
ضرر و ضرار
تفسیر ضرر و ضرار بهمعنای نقصان و تضییق
معنای واژه «لا»
نقد وجه دوم و سوم و دیگر وجوه مربوط به حقیقت ادعائیه
حقیقت عرفی براساس دیدگاه شیخ الشریعه اصفهانی
راهحل حضرت امام
بررسی
جمعبندی و بیان راهحل مورد قبول در معنای هیئت ترکیبی
راهحل مورد قبول در معنای هیئت ترکیبی
ذو مراتب بودن حکم عقلی به نفی ضرر
تزاحم افعال
جمعبندی و نتیجهگیری
منابع
در میان قواعد متعدد فقهی، قاعده لاضرر، از جمله قواعدی است که کارایی بسیاری در فقه سیاسی دارد. بررسی روایات مربوط به قاعده لاضرر، تعیین مفاد ادله این قاعده، و مهمتر از همه، تبیین پیامدهای آن، هدف مقاله حاضر است. مقاله با بررسی سه دیدگاه حکم حکومتی، حکم ثانوی و حکم عقلی، به پیامدهای مهم قاعده لاضرر میپردازد. به نظر نویسنده، دو دیدگاه حکم حکومتی و حکم ثانوی، به دلیل محدودیت نمیتوانند بهصورت کامل مفاد قاعده لاضرر را تبیین کنند؛ درحالیکه دیدگاه حکم عقلی با جمع میان دو حکم حکومتی و حکم ثانوی، بهخوبی میتواند پیامدهای این قاعده را تبیین نماید.
کلیدواژهها: فقه سیاسی، قاعده لاضرر، حکم حکومتی، حکم ثانوی، حکم عقلی.
در میان قواعد متعدد فقهی، قواعدی همانند لاضرر، نفی سبیل، مصلحت، اهم و مهم، نفی حرج، نفی سلطه، ید، و امر به معروف و نهی از منکر، در فقه سیاسی کارایی دارند. آیا این قواعد، احکامی حکومتیاند و مفاد ادله آنها بر اچنین حکامی دلالت دارد یا همانند قاعده اکراه و اضطرار، احکامی ثانویاند؟ پیامد حمل این قواعد بر حکم حکومتی یا حکم ثانوی چیست؟ آیا حکم حکومتی یا حکم ثانوی به تنهایی میتوانند بیانگر پیامدهای قواعد یاد شده باشند یا نیازمند حکم دیگری است که به جمع میان دو این حکم بپردازد؟ اساساً با وجود قواعدی مانند نفی سبیل، لزوم رعایت مصلحت اهم، و حفظ نظام و دفاع از کیان اسلام، چه نیازی به قاعده لاضرر در فقه سیاسی است؟ روشن است، مقاله حاضر نمیتواند به همه قواعد مذکور و پرسشهای مطرحشده بپردازد. ازاینرو، با انتخاب قاعده مهم لاضرر، به بررسی روایات مربوط و تعیین مفاد ادله این قاعده، و در نهایت تبیین پیامدهای آن به روش اجتهادی میپردازیم
مدرک قاعده لاضرر، عمدتاً روایاتی است که مورد استناد قرار گرفتهاند. این روایات، بهلحاظ سند، بهاندازهای فراواناند که فخرالمحققین در ایضاح (رک: فخرالمحققین، بیتا، ج 2، ص 48) ادعای تواتر کرده است. بیش از 36 روایت میتوان یافت که بهگونهای با این قاعده ارتباط دارند. آیا میتوان پذیرفت که روایات مربوط به قاعده لاضرر متواترند؟ اگر متواترند، در کدام دسته از اقسام تواتر جای دارند؟ تواتر لفظی یا معنوی یا اجمالی؟ اگر اَسناد این روایات و روایان آنها متعدد باشند و عبارت «لاضرر و لاضرار» در همه یا بیشتر آنها آمده باشد، میتوان پذیرفت که آنها متواترند و تواترشان لفظی است؛ و اگر بهلحاظ الفاظ یکسان نباشند، اما همه آنها در مقام بیان نفی ضرر و ضرار باشند، تواتر آنها معنوی است. اگر ادعای تواتر لفظی یا معنوی این روایات که مدرک لاضررند، پذیرفته نشود، دستکم میتوان گفت که این روایات تواتر اجمالی دارند و در نتیجه، مضمون آنها فیالجمله از معصوم علیهالسلام صادر شده است. البته در تواتر اجمالی باید به مضمون روایتی که متیقن است، تمسک کرد. این گفته در صورتی اعمال میشود که نتوان سند بعضی از آنها را معتبر دانست. اگر بعضی از آن روایتها بهلحاظ سند صحیح باشند، تردیدی نیست که هر یک بالاستقلال معتبر بوده، قابل استناد است
نکته دیگری که لازم است درباره روایات یاد شده خاطرنشان کنیم این است که در روایات معتبر، عبارت «لاضرر و لاضرار» مستقلاً ذکر نشده، بلکه در ضمن قضایای دیگر آمده است. البته در مرسل صدوق (صدوق، بیتا، ج4، ص 334)، و مرسلهای دعائمالاسلام (نوری طبرسی، بیتا، ج 17، ص 118، ح1 و 2) عبارت یاد شده مستقلاً روایت شده است؛ ولی آنها، به دلیل ارسال، معتبر نیستند. از اینرو، نمیتوان گفت در منابع معتبر روایی ما این عبارت، بدون قضایای دیگر، بهنحو مستقل برای ما روایت شده و به دست ما رسیده است. آنچه به استقلال آمده، معتبر نیست و آنچه معتبر است، بهنحو استقلال نیست؛ بلکه در ضمن قضایایی این عبارت آمده است. در منابع روایی اهل سنت، احمدبن حنبل در مسند خود، آن را بهنحو مستقل ذکر کرده است. (احمد بن حنبل، بیتا، ج5، ص327)
بدین سان، پیش از هر چیز لازم است که مروری گذرا به روایات داشته باشیم و آنها را بهلحاظ سند و دلالت، بررسی قرار کنیم؛ اما پیشاپیش این نتیجه آشکار است که قاعده لاضرر مواردی که شماره آن کم نیست، مورد استناد فقها قرار گرفته است. برخی از این موارد بدین شرح است: وضوی ضرری؛ روزه ضرری؛ غسل ضرری؛ بیع غبنی و ضررآور؛ مراتب امر به معروف و نهی از منکر؛ حلف و یمین؛ و دین. بدین سان، با تتبع بدین نتیجه رهنمون میشویم که قاعده یاد شده، هم در عبادات و هم در معاملات، مورد استناد قرار گرفته است
حدیث اول
حسنبنزیاد الصیقل عن ابی عبیده الحذاء قال: قال ابوجعفر علیه السلام: کان لسمره بن جندب نخله فی حائط بنی فلان فکان إذا جاء إلی نخلته ینظر إلی شیء من اهل الرجل یکرهه الرجل. قال: فذهب الرجل إلی رسولالله صلیالله علیه وآله فشکاه فقال: یا رسولالله،إن سمره یدخل علیّ بغیر إذن فلو إرسلت إلیه فأمرته ان یستأذن حتی تأخذ اهلی حذرها منه، فأرسل إلیه رسولالله فدعاه فقال: یا سمره ما شإن فلان یشکوک ویقول: یدخل بغیر إذنی فتری من اهله من یکره ذلک، یا سمره استأذن أذا أنت دخلت. ثم قال رسولالله صلیالله علیه وآله:یسرّک ان یکون لک عذق فی الجنه بنخلتک؟ قال:لا، قال: لک ثلاثه؟ قال: لا. قال: ما اراک یاسمره إلاّ مضاراً إذهب یا فلان فاقطعها [فاقلعها] و اضرب بها وجهه. (همان، ج17، ص340، ح1)
سند: بهلحاظ سند، در مورد حسنبنزیاد الصیقل با مشکل مواجهیم. او توثیق نشده، چنانکه تضعیف هم نشده است؛ اما ناقل روایتهای بسیاری است و اصحاب اجماع، از او روایت نقل کردهاند. (ر.ک: خوئی، 1409ق) اگر هر یک از دو معیار یاد شده را معتبر بدانیم و با آنها روایان را تأیید و توثیق کنیم، میتوانیم او را موثق بدانیم به این روایت عمل کنیم؛ وگرنه این روایت معتبر نیست. به نظر میرسد، حتی اگر کثیرالروایه بودن موجب وثاقت وی نباشد- با آنکه بسیاری، کثرت نقل اصحاب را مایه وثاقت راوی میدانند- نقل اصحاب اجماع از یک راوی مجهول، موجب توثیق اوست. بحث دراینباره مجال دیگری میطلبد و در جای خود، نظریه بزرگان مخالف را نقد کردهایم
دلالت: جالب توجه است که در این روایت، ضرری که متوجه انصاری است، ضرری مالی یا بدنی نیست؛ بلکه ضرر حیثیتی است. در این روایت، تصریح شده که وی از ورود ناگهانی و نگاه به اهل منزل، در مضیقه و شدت بوده است. در این روایت، بر حسب نقل، پیامبر اکرم «ص» به سمره میفرماید: تو مضارّی. آنگاه به انصاری میفرماید: برو و آن را بکن و جلویش بینداز. گویا تعبیر «مضار» در روایت، مشعر به علیت است؛ بلکه شاید بتوان گفت که ظهور در علیت دارد؛ یعنی چون مضارّی، اکنون انصاری میتواند آن درخت را کنده، جلوی تو بیندازد. اگر بتوان از این روایت، علیت را فهمید، میتوان تعمیم را نیز استفاده نمود و حکم کرد که هرگاه ضرری متوجه شود، با لاضرر رفع میگردد. البته روایت زراره که موثقه است، از این نظر روشنتر است و روایت وی میتواند قرینهای بر این روایت باشد
حدیث دوم
عن عبدالله بن بکیر عن زراره عن أبی جعفر علیهالسلام قال: إن سمره بن جندب کان له عذق فی حائط لرجل من الانصار
; فأبی ان یقبل فقال رسولالله للانصاری: إذهب فاقلعها وارم بها إلیه فانه لاضرر ولاضرار. (همان، حدیث3)
سند: به نظر میرسد که سند این روایت، به سبب وجود ابنبکیر در سلسله روات آن، موثق است. (ر.ک: همان) بهعلاوه، صاحبان کتب اربعه، مرحوم شیخ صدوق، طوسی و کلینی، آن را در مجامع روایی (کتب اربعه) خود نقل کردهاند. از منظر عمده فقها، ثقه بودن کافی است و نیازی نیست که طرف بهلحاظ مذهب نیز بر استقامت باشد. ازاینرو، اگر راوی ثقه باشد، میتوان به روایت او استناد جست
دلالت: عبارت «لاضرر و لاضرار» در این فقره از روایت (إذهب فاقلعها و ارم بها إلیه فانه لاضرر و لاضرار) بهمنزله کبرای کلی است که برای حکم مورد خاصی که مزاحمت سمره است، بدان تمسک شده است. پیامبر فرمودند: «آن درخت را بکن و جلوی او بینداز؛ زیرا ضرر و ضراری نیست». فاء در جمله «فإنه لاضرر و لاضرار» برای تفریع نیست؛ بلکه بهمعنای تعلیل است. تفریع در اینجا مناسبت ندارد و بدون وجه است؛ بلکه معنا ندارد که آن را بر تفریع حمل کنیم. ازاینرو، برداشتی که این روایت بهدست میدهد و ظاهر آن است، این است که لاضرر علت و کبرای کلی حکم است، نه حکمت. ازاینرو، معمم و مخصص است. بدین ترتیب، موضوع حکم، در واقع ضرر است و امور دیگر دخالت ندارند؛ مانند «لاتشرب الخمر لانه مسکر»؛ ازآنجاکه علت حکم در این جمله؛ اسکار است، در واقع موضوع حکم نیز اسکار خواهد بود؛ بهگونهایکه گویا از ابتدا گفته است: «لاتشرب المسکر». اگر غیر از خمر، ماده دیگری مسکر باشد، مشمول حکم حرمت میشود؛ چنانکه پارهای از مواد افیونی، با آنکه خمر نیستند، مسکرند. آیا میتوان به چنین برداشتی که ظاهر روایت است، ملتزم شد؟ در ادامه خواهیم دید که علت و کبرای کلی دانستن لاضرر و لاضرار با مشکلی بسیار اساسی روبهروست که باید راهحلی برای آن بیابیم
حدیث سوم
عن احمد بن أبی عبدالله عن ابیه عن بعض أصحابنا عن عبدالله بن مسکان عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام ;. فقال له رسولالله صلیالله علیه واله: انک رجل مضار ولاضرر ولاضرار علی مؤمن. قال: ثم امر بها فقلعت ورمی بها إلیه;(حرّ عاملی، 1391ق، ج17، ص341، ح4)
سند: براساس قواعد رایج در دانشهای مربوط به حدیثشناسی، رجال و درایه، روایت، مرسل است: «عن بعض اصحابنا». بنابراین، روایت معتبر نیست؛ مگر اینکه گفته شود روایت در کافی است و اسناد آن معتبر است. بررسی این دیدگاه، چنانکه بزرگانی چون نائینی بدان ملتزماند، (ر.ک: خوئی، 1409ق، ص87) مجال دیگری میطلبد
دلالت: بهلحاظ دلالت، نظیر روایت دوم است و بهروشنی بر علیت و کبرای کلی دلالت دارد. البته قید «علی مؤمن» بهلحاظ دلالت این روایت، افزونتر از روایت دوم است؛ اما ازآنجاکه به نظر مشهور، روایت غیرمعتبر است، نمیتوان روایات دیگر را، بر فرض متنافی بودن، تقیید کرد
حدیث چهارم
محمد بن عبدالله بن هلال عن عقبه بن خالد عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: قضی رسولالله بین اهل المدینه فی مشارب النخل انّه لایمنع نفع الشیء و قضی بین أهل البادیه أنه لایمنع فضل ماء لیمنع به فضل کلاء وقال: لاضرر و لاضرار (کلینی، 1401ق، ج5، ص293، ح6؛ حرّ عاملی، 1391ق، ج17، ص333، ح2)
حدیث پنجم
بالسند المتقدم عن ابی عبدالله علیهالسلام قال قضی رسولالله صلیالله علیه وآله بالشفعه بین الشرکاء فی الارضین والمساکن وقال: لاضرر ولا ضرار. (کلینی، 1401ق، ص280، ح4)
سند: عقبهبنخالد و محمدبنعبدالله بنهلال توثیق نشدهاند؛ اما هر دو در سند کامل الزیارات واقع شدهاند. (ر.ک: خوئی، 1409ق) کسانی که این امر را از توثیقات عامه روات تلقی میکنند، میتوانند این روایت را معتبر بدانند و بدان عمل کنند. از منظر ما، قرار داشتن راوی در سلسله روات احادیث کتاب کامل الزیارات، موجب توثیق اوست. فقط متن کامل الزیارات نیست که معتبر است؛ بلکه اشخاصی که در این کتاب از آنها روایت شده است، اگر در سند روایت دیگری قرار گیرند، آن روایت بهلحاظ این شخص معتبر خواهد بود. بدین سان، قرار داشتن در سلسله اسناد کامل الزیارات، از توثیقات عامه است؛ اما نقضهایی که بر این مبنای مشهور شده، قابل دفاع است. در جای دیگری بدین مهم پرداختهایم
دلالت: در وسائل، عبارت روایت چهارم چنین است: فقال «لاضرر ولاضرار»؛ اما در کافی به گونهای دیگر نقل شده است: «وقال لاضرر ولاضرار». آیا این دو تعبیر، بهلحاظ معنا با یکدیگر تفاوت دارند؟ ممکن است گفته شود که این دو نحوه عبارت با یکدیگر تفاوت دارند و تفاوت آنها در این است که بر اساس عبارت «وقال»، ظهور این است که این عبارتْ روایت مستقلی است، نه ادامه آن روایت. روش راویان این بوده است که چنین روایت با سند واحد را کنار هم میگذاشته و نقل میکردهاند. نتیجه این گزینه این است که تعبیر «لاضرر ولاضرار» بهنحو مستقل روایت شده است. اما براساس «فقال»، ازآنجاکه فاء برای تفریع است، قاعده در ضمن قضیه ویژهای آورده شده و مورد استناد قرار گرفته است؛ اما روایت جداگانه و مستقل نیست. ازآنجاکه در نقل کافی – که وسائل هم از آن نقل کرده است – فاء نیست، بلکه واو است، نتیجه میگیریم که روایت مستقلی است؛ اما آیا این گفته درست است و میتوان چنین فارقی نهاد؟ در صورتی «واو» دالّ بر تعدد روایت است که قرینهای بیش از این داشته باشیم. (دقت شود) محتمل است مراد از «نفع البئر»، «نقع البئر»، ای «فضله»، باشد به قرینه روایت عبادهبنصامت؛ اما «نقع بئر» نیز قابل توجیه است. روایات دیگری هست در بابهای شفعه، ارث، نکاح و; که به علت طولانی شدن بحث، از ذکر آن خودداری میکنیم. (ر.ک: موسوی خمینی 1385ق؛ سبحانی، بیتا، ج3،ص77-86)
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.