سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ با pdf دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ با pdf

چکیده

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

مقدمه

معانی و تعاریف کفر در قرآن

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان

طبقات و انواع کفر

توسعه معنای کفر در نزد عارفان

لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین

کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی

وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

رنجیدن

بخل و امساک

تکیه بر تقوا و دانش

خزینه داری میراث خوارگان

خامی

خود بینی و خود رایی

ریا و سالوس

نتیجه بحث

آیات و کلمات قرآنی

احادیث

اقوال

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ با pdf

احادیث مثنوی، تألیف بدیع الزمان فروزان فر، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر

الانسان الکامل، تصنیف عزیز الدین نسفی، بتصحیح ماریژان موله، انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران کتابخانه طهوری-

امثال و حکم- تألیف علی اکبر دهخدا، چاپ پنجم، امیر کبیر

بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تألیف قاسم غنی، چاپ پنجم، انتشارات زوار

بحر در کوزه تألیف عبدالحسین زرین کوب، چاپ اول، انتشارات علمی

تمهیدات تصنیف عین القضات همدانی، تصحیح عفیف عسیران، چاپ سوم. انتشارات منوچهری

چارده روایت. نوشته بهاء الدین خرمشاهی، چاپ دوم، انتشارات کتاب پرواز

حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی و سروش

حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، از گفتار سنایی غزنوی، به جمع و تصحیح مدرس رضوی، دانشگاه تهران

خاصیت آینگی، تألیف نجیب مایل هروی، چاپ اول، نشر نی ،

خدا و انسان در قرآن، نوشته توشیهیکو ایزوتسو، ترجمه احمد آرام، چاپ اول، شرکت سهامی انتشار،

دل و نفس، تألیف جواد نور بخش، چاپ دوم، چاپخانه مروی

دیوان حافظ، تصحیح پرویز ناتل خانلری، انتشارات خوارزمی

دیوان حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی، چاپ چهارم، انتشارات زوار

رتبع الحیات، تصنیف خواجه یوسف همدانی، بتصحیح محمد امین ریاحی، انتشارات توس

رساله قشیریه(ترجمه) تصنیف ابوالقاسم قشیری بتصحیح بدیع الزمان فروزان فر، چاپ دوم انتشارات علمی و فرهنگی

سر نی، تألیف عبدالحسین زرین کوب، چاپ سوم، انتشارات علمی

شرح گلستان  تألیف محمد خزائلی. چاپ چهارم، انتشارات جاویدان

شرح گلشن راز موسوم به مفاتیح الاعجاز تألیف شیخ محمد لاهیجی، باهتمام کیوان سمیعی، کتابفروشی محمودی

فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تألیف سید جعفر سجادی- چاپ سوم ، کتابحانه طهوری

فرهنگ واژه نمای حافظ، تألیف مهین دخت صدیقیان و ابوطالب میر عابدینی، امیر کبیر

فیه ما فیه، اثر گفتار مولانا جلال الدین محمد مشهور به مولوی، به تصحیح و حواشی بدیع الزمان فروزان فر، چاپ ششم، امیر کبیر

قاموس قرآن تألیف سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه

کاخ ابداع تألیف علی دشتی، چاپ چهارم، انتشارات جاویدان

کشف المحجوب هجویری، به اهتمام و تصحیح ژوکوفسکی، چاپ اول – انتشارات طهوری

کلیات سعدی باهتمام محمد علی فروغی، چاپ هشتم، امیر کبیر

کیمیایی سعادت تصنیف امام محمد غزالی طوسی، به کوشش احمد آرام، چاپ هفتم ، کتابخانه مرکزی

مجموعه آثار شیخ محمود شبستری باهتمام صمد موحد، چاپ دوم، کتابخانه طهوری

نامه های عین القضات همدانی، باهتمام علینقی منزوی- عفیف عسیران، چاپ دوم انتشارات زوار

وجوه قرآن، تألیف ابوالفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی، چاپ اول، به کوشش مهدی محقق انتشارات حکمت

چکیده

ما در این مقاله که حاصل مطالعه و بررسی خاص مقوله «کفر» در دیوان حافظ و تعدادی از امهات کتب عرفانی است کوشیده ایم تا نشان دهیم:اولاً حافظ علاوه بر وقوف بر معانی گوناگون دینی و قرآنی کفر بر معانی عرفانی آن آگاه بوده و در شعر خود به آن معانی نظر داشته، ثانیاً کفر بمعنی بی ایمانی در دیوان او آنچنانکه ویژگی سبک و زبان او یعنی ایهام است موهم معنای «کفران» یعنی ناسپاسی هم هست؛ سوم آنکه او در بکارگیری کلمات کفر یا کافر قصد اتهام نداشته و خود را در مقام مفتیان متصلب اهل تکفیر نمی نشاند، چهارم آنکه او ضمن اطلاع از معانی و مفاهیم رایج کفر معانی و مفاهیم خاص خویش را از کفر بیان داشته و آنگونه که شیوه ابتکاری و خلاق اوست برای مقوله کفر یا کافری نیز مصادیقی را نشان داده است که بدون تأمل و درنگ در دیوان او این تازگی و خلاقیت در اظهار معانی و مصادیق خاص آشکار نمی‌شود؛ پنجم آنکه استفاده او از کلمه کفر یا کافری بیشتر وسیله ای است برای ابراز انزجار و نفرت از رفتار خلاف اخلاق و دیانت مدعیان اخلاق و دینداری و بنابراین کفر مشبه بهی است متناسب با زمان شاعر برای اعمال ناپسند آنان و همه غافلان از حقیقت از جمله ارباب زو و تزویر

بنابراین تفاوت و تازگی این مصادیق و مفاهیم برای نگارنده او را بر آن داشت تا این جلوه های متفاوت و تازه از مفهوم کفر و مصادیق آنرا در معرض توجه علاقه مندان پژوهشگر قرار دهد

حاصل کار آنکه در دیوان حافظ هفت کفر یا مظهر و مصداق آن تجلی یافته و ما در این مقاله آن هفت را مورد ارزیابی قرار داده و مبانی و آبشخور اعتقادی آنها را نیز در حد توان و مقدور بیان داشته ایم که عبارتند از:رنجیدن، بخل و امساک، تکیه بر تقوا و دانش، خزینه داری میراث خوارگان، خامی، خودبینی و خود رأیی، و سرانجام زرق و ریا که به تعبیر خواجه ، آتش آن «خرمن دین» را خواهد سوخت. تا که قبول افتد و چه در نظر آید

واژه های کلیدی :کفر، کافری، کفران، حافظ، دیوان حافظ، مبانی و مفاهیم کفر

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

پیش از ورود به بحث عناوین مهم مقاله را  به شرح زیر طبقه بندی و تقسیم می نماید

- معانی و تعاریف کفر در قرآن

معانی و تعاریف کفر در نزد عارفان

- طبقات و انواع کفر

- توسعه معنای کفر در نزد عارفان

- لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

- یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین

- تحول معنایی کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی به کفر در معنی بی ایمانی

- وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران

- مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

-کفرهای هفتگانه و تعلیل آنها

1-رنجیدن

2-بخل و امساک

3-تکیه بر تقوا و دانش

4-خزینه داری برای وارثان

5-خامی

6-خودبینی و خودرایی

7-ریا و سالوس

- نتیجه

مقدمه

معانی و تعاریف کفر در قرآن

«بدان که کفر در قرآن بر پنج وجه باشد. وجه نخستین کفر بمعنی انکار کردن بود چنانکه خدای در سوره بقره گفت:ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» (بقره/6)[1]

وجه دوم کفر بمعنی فرا پوشیدن بود چنانکه در سوره الحج گفت: ان الذین کفروا و یصدون عن سبیل الله» یعنی کفروا بتوحید الله. (حج/25)[2]

وجه سیم کفر بمعنی ناشناختن بود چنانکه در سوره البقره گفت:«فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به» یعنی لم یعرفوه (بقره/89)[3]

وجه چهارم کفر بمعنی ناسپاسی کردن بود. چنانکه در سوره البقره گفت :«واشکرو لی و لا تکفرون» یعنی و لا تکفروا نعمتی[4]

و وجه پنجم کفر بمعنی بیزار شدن بود چنانکه در سوره ابراهیم گفت:«انی کفرت بما اشرکتمونی من قبل» (ابراهیم/22) یعنی انی تبرات[5]. و در سوره العنکبوت گفت:«ثم یوم القیامه یکفر بعضکم ببعض»(عنکبوت/25) یعنی یتبرا بعضکم من بعض[6]

صاحب «قاموس قرآن» در ترجمه کفر از «مفردات» راغب اصفهانی آورده است:«کفر در لغت بمعنی پوشاندن شیء است. شب را کافر گوئیم که اشخاص را می‌پوشاند و زارع را کافر گوئیم که تخم را در زمین می پوشاند. کفر نعمت، پوشاندن آن است با ترک شکر، بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است. کفران، بیشتر در انکار نعمت و کفر در انکار دین بکار رود.[7] »

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان

«متصوفان، بسیاری از کلمات قرآنی را بعنوان کلمات کلیدی خود بکار می برده‌اند ; می توان گفت که کاربرد کلمات قرآنی به وسیله متصوفان بسیار آزادانه و حتی از روی دلخواه بوده است. آنان چنان تمایل داشتند که به کلماتی که در قرآن جالب توجه می‌یافتند، معانیی- معانی «نسبی»- ملحق کنند که از متن استخراج می کردند.»[8]

به همین دلیل آنان تعاریفی را از کلمه «کفر» ارائه داده اند که با تعاریف و معانی قرآنی آن بسیار متفاوت است. برای نمونه تعاریف زیر را ارائه می نماییم

«کفر در ادب عرفانی ظلمت عالم تفرقه است. نیز گفته اند کفر، پوشیدن وحدت در کثرت است. برخی گفته اند:کفر حقیقی فنای عبد است[9] . عزیز نسفی گوید:ای درویش معنای مطابق کفر پوشش است و پوشش بر دو قسم است:یک پوشش آن است که به واسطه آن پوشش خدای را نمی بینند و نمی دانند. و این کفر مبتدیان است; و این کفر مذموم است؛ دیگر پوشش آن است که به واسطه آن پوشش غیر خدای نمی بینند و نمی دانند و این کفر منتهیان است، و این کفر ممدوح است.[10]

جنید فرماید:«اساس الکفر قیامک علی مراد نفسک، بنای کفر قیام بنده باشد بر مراد تن خود. از آنچه نفس را با لطیفه اسلام مقارنت نیست، لا محاله پیوسته به اِعراض کوشد و معرض منکرِ بود و منکرِ بیگانه[11] »

طبقات و انواع کفر

عارفان غیر از تعاریف گوناگون بر شمرده از کفر برای آن انواعی نیز ذکر کرده اند. آنچنانکه عین القضات می گوید:« ای عزیز شمه ای از کفر گفتن ضرورت است: بدان که کفرها بر اقسام است و خلق همه کفرها یکی دانسته اند.»[12]

«گفتم که کفرها بر اقسام است، گوش دار:کفر ظاهر است و کفر نفس است، و کفر قلب است. کفر نفس نسبت به ابلیس دارد، . کفر قلب نسبت با محمد دارد، و کفر حقیقت، نسبت با خدا دارد، بعد از این جمله خود ایمان باشد. اکنون گوش دار: کفر اول که ظاهر است که خود همه عموم خلق را معلوم باشد که چون نشانی و علامتی از علامات شرع رد کند یا تکذیب، کافر باشد، این کفر ظاهر است. اما کفر دوم که به نفس تعلق دارد، و نفس بت باشد که «النفس هی الصنم الاکبر» و بت خدایی کند. «افرایت من اتخذالهه هواه» (فرقان/43) این باشد ;»[13]

صاحب «رساله القدس» در تقسیم بندی کفر تحت عنوان «کفر دل» برای آن به تناسب زمان سه شأن قایل است و می گوید:کفر دل درسه وقت است

«1-در وقت مراقبه:چون مراقبه کند و نظرش نه بر وجود حق افتد بدان التفات کافر است

2-در وقت مناظره:چون در مناظره آید اگر از حق بجز از حق چیزی التماس کند، یا از خود با حق باز گوید کافر است

3-در وقت محاسبه: چون در تهذیب اسرار است محجوب انوار است چرا که با غیر اویش کار است. در حقیقت افعال او بدو می شمارد، هرکه چیزی از آن در حد آورد کافر است. و اگر در فعل نه فاعل بیند کافر است.»[14]

عین القضات نیز در یک تقسیم بندی دیگر کفر را به «کفر جلالی» و «کفر جمالی» تقسیم کرده و می گوید: «در عالمی از عالم سالکان یک کفر را جلالی خوانند و دیگر کفر را جمالی خوانند دریغا! ای عزیز کفر الهی را گوش دار و نگر تا به کفر اول بیناگردی پس راه رو تا ایمان بدست آری، پس جان می ده تا کفر ثانی و ثالث را بینی، پس جان می کن تا پس از این به کفر چهارم راه یابی، پس مؤمن شوی، آنگاه و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون(یوسف/106) خود گوید که ایمان چه بود.»[15]

و باز در یک تقسیم بندی دیگر می گوید:« و تا قعر نفس کافر راه دراز است، و از صد هزار سالک یکی آنجا نرسد، و به کفر ثالث که در نهاد آدمی تعبیه است بینا نگردد، اول کفر علم بود پس کفر عمل بود پس کفر ثالث روی بنماید، و اینجا هرکس را راه نیست ; پنداری که اطلاع بر عیوب نفس کافر کار هر کسی است؟ هیهات! جز اهل عنایت را این اطلاع مبذول نیست که در خبر است که اذا اراد الله لعبد خیرا بصره بعیوب نفسه»[16]

توسعه معنای کفر در نزد عارفان

عارفان و متصوفه آنچنان که شیوه معهودشان است غیر از آنکه برای الفاظ و کلمات دینی معانی مجازی گوناگونی قایلند در توسعه معانی آنها نیز ید طولانی دارند به گونه ای که گاه گوی سبقت را از باطنیان می ربایند و از این زمره اند معانی وسیعی که برای اصطلاحات قرآنی «ایمان»، «کفر» «اسلام»، «قرآن»، «صبر»، «شکر» و; ارائه نموداه ند و از این میان دامنه تعریف کلمه «کفر» و «کافر» بسیار فراخ و گسترده است؛ برای نمونه به پاره ای از این تعاریف اشاره می شود با این توضیح که این توسعه معنا و مفهوم گاه به حدیست که هرچه را که مانع رسیدن به حق شود را از جنس کفر می دانند به گونه ای که سنایی می گوید

بهرچ از راه وامانی چه کفر آن حرف و چه ایمان

                             بهرچ از دوست دور افتادی چه زشت آن نقش و چه زیبا

آنچه برای آنان اهمیت دارد آن است که مذهب در معنی لفظی خویش «راه» باشد و«وسیله رفتن» به نزد دوست حال اگر این وسیله خود از جنس مقدسات باشد ولی انسان را از راه رسیدن به مقصود باز دارد آن را اسباب زحمت می دانند نه وسیله رحمت و به گفته عین القضات : « طالب را با نهنده مذهب کار است نه با مذهب[17] »

از همین روست که گاه ممکن است ایمان موجب کفر شود و کفر سبب ایمان و چون  آنان به مقصد و مقصود می اندیشند نه به قشر و پوسته دین لذا همچون پیروان اصالت عمل یعنی پراگماتیست ها بر آنند که آنچه در عمل مفید و راهبر است حق است و ظاهر امور چندان ملاک و مناط نمی باشد و بنابراین معتقدند که «کفری که موجب زیادتی ایمان بود حاشا که آن کفر باشد بلکه آن کمال اسلام است اگرچه در صورت کفر است[18]»

یا: « چون هرچه موجب ایمان و اسلام می گردد فی نفس الامر ایمانست می‌فرماید

بسی ایمان بود کان کفر زاید                                 نه کفر است آن کزو ایمان فزاید[19]

همچنین عین القضات می گوید: « اگر مذهبی مرد را به خدا می رساند آن مذهب اسلام است و اگر آگاهی ندهد طالب را، نزد خدای تعالی آن مذهب از کفر بتر باشد.اسلام نزد روندگان آن است که مرد را به خدا رساند و کفر آن باشد که طالب را منعی یا تقصیری در آید که از مطلوب بازماند. طالب را با نهنده مذهب کار است نه با مذهب»[20]

و باز اوست که تکرار می کند : « ای عزیز! هرچه مرد را به خدا رساند، اسلام است و هرچه مرد را از راه باز دارد، کفر است. و حقیقت آن است که مرد سالک خود هرگز نه کفر باز پس گذارد و نه اسلام، که کفر و اسلام دو حال است که از آن لابّد است مادام که با خود باشی، اما چون از خود خلاص یافتی، کفر و ایمان اگر نیز تو را جویند در نیابند»[21]

در معنی موسع کفر مولانا معنی «غفلت » را نیز کفر می داند و می گوید: «این خانه بناش از غفلت است و اجسام و عالم را همه قوامش از غفلت است. این جسم نیز که بالیده است از غفلت است و غفلت کفر است »[22] و جالب آنکه به باور مولانا همین کفر یا غفلت موجب آبادانی عالم است

استن عالم برادر غفلت است                             هوشیاری این جهان را آفت است

                                                                              (مثنوی مولوی)

لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ