پروژه دانشجویی مقاله اهمیت علم و دانش در اسلام با pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اهمیت علم و دانش در اسلام با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله اهمیت علم و دانش در اسلام با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اهمیت علم و دانش در اسلام
رهبر انقلاب اسلامی در سخنانشان خطاب به مسئولان دفاتر نهضت سواد آموزی که در این دیدار حضور داشتند فرمودند: علم و سواد ارزنده ترین هدیه ای است که معلمان نهضت سواد آموزی آن را در شهرها، روستاها و نقاط دور افتاده در اختیار مردم قرارمی دهند. در عصری که قدرتهای بزرگ از بی سوادی و نا آگاهی مردم در جهت تأمین منافع خود بهره برداری میکنند تعلیم و تعلم به بی سوادان جهاد محسوب میشود.
ایشان از بی سوادی به عنوان یک لکه ی ننگ برای جوامع مختلف بویژه در یک جامعه مس
لمان و انقلابی نام بردند و همگان را به تلاش در جهت زدودن آن فراخواندند.
مقام معظم رهبری به بیان اهمیت علم و دانش از دیدگاه اسلام و قرآن و نیز پیشرفتهای علمی جوامع اسلامی در ادوار گذشته پرداختند و ضرورت مبارزه ی جدی برای ریشه کن کردن بیسوادی را به عنوان یک وظیفه اسلامی مورد تأکید قرار دادند.
سرزمین ما همواره مهد علم و حکمت و فلسفه بوده است . این امر به ویژه در 400 سال اخیر و به برکت مکتب اهل بیت (ع) پویا باقی مانده است .
جایگاه تعلیم و تعلّم در اسلام
تعلیم یاد دادن و آموزش و تعلّم فراگیری دانش است، تعلیم تاباندن نور علم و دمیدن روح حیات به کالبدی روح و خسته جامعه و تعلّم رها شدن از گرداب نادانستههاست. و اسلام در این حرکت از همه مکاتب پیشقدمتر و مصمّمتر است، به طوری که آموزش و فراگیری دانش از محوریترین برنامههای فردی و اجتماعی این مکتب الهی به شمار میرود. نخستین نغمههای آسمانی وحی در اسلام، بیان کننده ارزش قلم و آموزش علم و دانش است و آن را از جمله نعمتهای مهمّ خداوند در مورد انسان معرفی میکند. اولین معلّم این مکتب ذات باریتعالی و نخستین دانش آم
وزش نبی مکرم اسلام است. « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ; اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» (علق، 1 ـ 5)؛ ای رسول بخوان بنام پروردگارت که تو را خلق کرد; بخوان و پروردگار تو که بهترین کریمان است. آن خدائی که به انسان علم نوشتن به قلم آموخت و به بشر آنچه را نمیدانست تعلیم داد.
این آیات خط مشی فرهنگی در جهان اسلام را از همان ابتدا ترسیم مینماید، خص
وصاً این که بدانیم اسلام در سرزمینی طلوع کرد که تاریکی جهل همه جا را فراگرفته بود و تنها هفده نفر در آن سرزمین باسواد بودهاند و حتی تمدنهای ایران و روم نیز اکثرت مردم را از آموزش محروم مینمودند.
تعلیم و تعلّم از اهداف بعثت انبیاء و سیره عملی معصومین ـ علیهم السّلام ـ
در چهار آیه از قرآن کریم آموزش علم و پرورش نفوس انسا
نها از مهمترین اهداف بعثت انبیاء معرفی شده است، که این آیات عبارتند از: سوره جمعه، آیه 2؛ سوره آل عمران، ایه 164؛ سوره بقره، آیات 15 و 129 خداوند در سوره جمعه میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»؛ او کسی است که در میان مردمی امّی رسولی را از خودشان مبعوث کرد تا آیات او را بر آنها بخواند و آنان را تزکیه کند و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد.
پیامبر گرامی اسلام نیز، تعلیم را از اهداف مهمّ رسالت خویش معرفی مینمایند، چنانچه نقل شده روزی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد مس
جد شدند و دو گروه از مردم را مشاهده نمودند، گروهی مشغول عبادت و راز و نیاز با معبودشان بودند و گروه دیگر به تعلیم و تعلّم و مذاکره علمی اشتغال داشتند. ایشان فرمودند: «کلاهما علی خیر» هر دو کار خوبی میکنند. «و لکن بالتّعلی
م اُرسلتُ» لکن من برای تعلیم به رسالت مبعوث شدهام و بعد داخل جمعیتی شدند که به مذاکره علمی مشغول بودند.
ازاین رو پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ از هر فرصتی برای آموزش مردم بهره میبردند و از هیچ کوششی دریغ نمیورزیدند. به عنوان نمونه، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بعد از جنگ بدر خطاب به اسیران جنگی فرمودند: هر کس از شما که باسواد است بتواند به ده نفر از اطفال مسلمین خواندن و نوشتن بیاموزد آزاد میشود. از بارزترین حرکات علمی در سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ جنبش علمی ام
ام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ بود. به جهت فرصتی که در اثر اختلافات بنی امیه و بنی عباس پیش آمده بود. این دو بزرگوار آزادی عمل بیشتری داشتند؛ از این رو، به تعلیم وتربیت شاگردان اقدام نمودند به طوری که در حوزه درسی امام صادق ـ علیه السّلام ـ چهار هزار شاگرد در علوم فقه، اصول، کلام، تفسیر، طب، شیمی و; پرورش یافتند که از جمله بارزترین آنها در کلام، هشام بن حکم، در فقه زراره بن اعین، در حکمت مفضل بن عمر و در شیمی جابر ب
ن حیّان بودند.
وجوب تحصیل دانش و تعلیم آن از نظر اسلام:
از نظر اسلام علم آموزی و تعلیم نه تنها امری پسندیده است، بلکه از واجبات این دین به شمار میرود و آیات و روایات زیادی بر آن دلالت دارند. از جمله این که رسول گرامی اسلام فرمودهاند: «طلب العلم فریضهٌ علی کلّ مسلمٍ»؛[5] فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب است. از طرف دیگر بر دانشمندان هم واجب است که به امر آموزش اهتمام ورزند، چنان چه در بیان دیگری از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که فرمودند: «ما أخذ اللهُ المیثاقَ علی الخلقِ أن یتعلّموا حتّی أخذَ علَی العلماء أن یعلّموا»؛[6] خداوند از مردم برای یاد
گیری عهد و پیمان نگرفت مگر این که از دانشمندان برای یاد د
ادن پیمان گرفت.
نبی مکرّم اسلام به مسلمین توصیه مینمودند به دنبال دانش بروید و در فراگیری دانش هیچ گونه محدودیت زمانی و مکانی نداشته، از ابتدای کودکی تا آخر عمر در پی آموختن باشید؛ «اُطلبوا العلم من المهد الی اللّحد» و حتی اگرتنها راه دستیابی به علم و دانش سفر به دوردستترین نقاط جهان همچون چین باشد که در آن زمان مسافرت به آنجا به آسانی ممکن نبود، از هیچ کوششی دریغ ننمائید. «اطلبوا العلم و لو بالصّین». طلب علم آن چنان مهم است که در دین اسلام طلب آن از طلب مال واجبتر و ارزش آن از عبادت بالاتر شمرده شده است، در بیانات گهربار امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میخوانیم: «ایّها الناس إعلمُوا أنّ کمال الدّین طلبُ العلم و العمل به الا و انّ طلبَ العلم أوجبُ علیکم من طلب المال»؛ ای مردم کمال دین در جستجوی دانش و عمل به آن است و آگاه باشید که تحصیل علم از طلب مال واجبتر است. و در بیان دیگری فرمودند: «جستجوی دانش برتر از عبادت است». چرا که تنها عبادتی ارزش دارد که از روی معرفت باشد و تنها عالم است که در دام شبهات و وسواس گرفتار نمیشود.
در میان همه معارف بر تعلیم و تعلّم احکام و مع
ارف دین تأکید بیشتری شده است. به حدّی که بر مسلمین واجب گردیده که از هر قومی افرادی برای فراگیری علوم دین هجرت کنند و بعد از تحصیل به میان قوم خود برگشته و آنها را آموزش دهند؛ «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»[10]؛ پس چرا از هر طائفهای گروهی هجرت نمیکنند تا علم دین بیاموزند و وقتی برگشتند به سوی قوم خود، آنها را انذار کنند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان در ام
ر آموزش دین اهتمام داشتند که میفرمودند: «لو أتیتُ بشابٍّ من شبابِ الشّیعهِ لا یتفقَّه لأدبتهُ»؛[11] اگر ببینم جوانی از میان جوانان شیعه به فراگیری احکام دین نپرداخته است او را تأدیب میکنم.
علم واجب از نظر اسلام:
گفته شد از نظر اسلام تحصیل دانش امری لازم و واجب است، حال سؤال این است که آیا فراگیری تمام علوم واجب است یا نه؟ در جواب این سؤال باید گفت که علوم بر دو دستهاند: 1 علومی که از یادگیری و تعلیم آنها صریحا نهی شده مانند: سحر که یا برای خود فرد و یا جامعه فسادآفرین هستند و یا این که اشخاص به قصد ضرر زدن به دیگران م
یآموزد، آموزش و یادگیری این دسته از علوم مگر در مواقع ضرورت حرام میباشد؛ 2 علومی که جزو دسته اول نیستند، که اینها خود بر دو گروهند: 1 دانشهایی که مقدمه سازندگی مادی و یا معنوی، دنیوی و یا اخروی، فردی و یا اجتماعی میباشند و بدون آنها حیات مادی و معنوی انسان به مخاطره میافتد، که تحصیل آنها به صورت واجب عینی مثل شناخت اصول عقائد و تکالیف شرعیه و یا واجب کفائی همچون علم طبّ و شیمی و; بر همگان لازم است. 2 دانشهایی که نقل حیاتی در زندگی فرد و یا اجتماع ندارند، که اینها با توجه به مصالح و مفاسدی که دارند، بر سه گروهند:
1 مستحب: هر دانشی که مقدمه تقویت بنیه مادی و یا معنوی فرد و یا جامعه است و بدون آن ضربهای به نیازهای اصولی وارد نمیشود، البته در صورتی مستحب است که با قصد قربت فرا گرفته شود.
2 مباح: همین دانشها اگر بدون قصد قربت آمو
خته شودن مباح به شمار میآیند.
3 مکروه: دانشهایی که مقدمه فساد نیستند، امّا سودی نیز در بر ندارند، اگر موجب تضییع عمر گردند و انسان را از مقصد دور نمایند لغو و مذموم و مکروه به شمار میروند. مثل علم انساب.[12]
پس اگر چه تعلیم و تعلّم در اسلام جایگاه والائی دارد ولی این طور نیست که اسلام به تمامی علوم به طور یکسان توجه داشته باشد، بلکه به میزان تأثیری که در اساس زندگی بشر و تعالی او به سوی کمال دارند، دارای درجات متفاوتی نیز هستند و حکم تعلیم و تعلم آنها نیز تفاوت دارد.
تاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
از خرابه های شهرهای باستانی سومریان چنین برمی آید که سومریان در حدود 2700 سال پیش از میلاد کتابخانه های شخصی ، مذهبی و دولتی بر پا کرده بودند، مشهور است که کتابخانه « تلو» مجموعه ای متجاوز از 30000 لوحه گلین داشته است ، تمدن سومریان از 3500 سال پیش از میلاد پا گرفت و در عهد طلایی « اور » شکوفا شد .
مورخان سومری ثبت تاریخ جاری و باز سازی داستان گذشته شان را آغاز کردند . کهن ترین نظام نگارش شناخته شده « خط میخی » است و اعتبار سومری ها به سبب ابداع این خط و خدمت بزرگ آنها به بشریت است.
برای نوشتن از قلم فلزی و تیزی ( به شکل میخ ) استفاده می کردند و بر موادی چون گل نرم، عاج یا چوب می نوشتند. برای این منظور کاتبانی تربیت شده وجود داشتند و پس از نوشتن گل نرم را می پختند تا سخت شود قطعات گل پخته به صورت لوحه ، نخستین کتابهایی است که تا کنون کشف کرده اند . چون لوحه هایی ابزار ثبت اطلاعات تجاری ، آثار مذهبی شامل دعا ها ، مناسک، علائم جادویی، افسانه های مقدس و حکایات و روایات قومی و ملی بودند.
می بینیم که برای این لوحه ادبیات ، اندیشه های اجتماعی، سیاسی و فلسفی خود را حفظ کرده اند و در میان مواد حفاری شده از خرابه های شهرهای باستانی سومری لوحه هایی وجود دارد که قطعات ادبی هزاران سال کهنتر از ایلیاد در آنها نق
ش بسته است.
سو مریان کهنترین ادبیات شناخته شده انسان را تدوین کردند( موکهر جی،1375،ص81) از تمامی متونی که بر گل یا مواد مناسب نگاشته است و تاکنون به دست آمده در میابییم که 95 در صد این متون به امر بازرگانی ، اداری و حقوقی ارتباط دارند .
فرهنگ سومری برای مدتی بیش از 1500 سال یعنی از نیمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره دوم پیش از میلاد بر سرزمین« رافدین» سیطره داشت. در ازای این تاریخ ، نویسندگان سومری توانستند شمار بسیاری از متون را در مو ضوعات مختلف و در نس
خه های متعدد به نگارش در آورند . برخی از افسانه های رایج مانند داستان « دلاور ناکام گیلگمشن » در نسخ های فراوان و روایت های گوناگون به جا مانده است .(استیویچ1373ص26) .
سومریان این گل نوشته ها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ می کردند( همان 1373ص 27) در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است . بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد. ( همان1373،ص 29).
پس از سومریان به تمدن بابلیان می رسیم . بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستاره شناسی و غیره را از سومریان آموختند . کتابخانه هایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونه های آنها کتابخانه « بورسیپا » بود که یکی از شاخصترین کتابخانه های عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان می توان « قانون حمورابی» را نام برد.( همان1373،ص31،30) .
کتابخانه های آ شوریان
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشه
ور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز می گردد . آشور بانیپال که از سال 626 تا 668 پیش از میلاد می زیست ، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته می شود وی در شهر نینوا کتابخانه ای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحه های گلی را استنساخ و نوشته های موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.( یتز،1989ص4) .
«آشور بانیپال » را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر می خوریم . لوحه ها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود . کتابخان
ه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری ، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار می گذارد .
« گیتز» در همین ارتباط اظهار می دارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود ، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال612 پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد . به همین دلیل باستان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند. ( استیویچ 1373ص 42).
مصریان
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدن های سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ « پاپیروس» بود . از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده می شد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری ( هیروگلیف) انجام می گرفت ( موکهرجی 1375ص 82) .
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ می داشتند که گویی آن را می پرستیدند . برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته می خوانیم :« انسان می میرد و جنازه او به خاک تبدیل می شود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک می کشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال می دهد . نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».(1373ص53)
طومارهای پاپیروس معمولا در کوزه دهان گشاد ( خم) گلی یا استوانه های
فلزی دارای نشانه های شناسایی نگهداری میشد. قدیمی ترین کتاب مصری و مشهور ترین کتاب عالم به نام « پاپیروس پرس» که قبل از سال 2880 پیش از میلاد به نگارش در آمد ، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری می شود. ( موکهرجی، 1375، ص83) .
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر ، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانه های شخصی محفوظ مانده است. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت( استویچ 1373 ص55).
به نظر میرسد تنها نوشته هایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ می
شد و به معرض فروش می آمد مرده نامه ها بود . مرده نامه عبارت بوده است از مجموعه هایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط می شد و از آنها انتظار می رفته است که آسایش مدفون را در گور تامین نماید. (همان،ص55)
زیباترین نمونه های این مرده نامه ها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان می داد . بسیاری اوقات گفته می شود که این مرده نامه ها کهن ترین نگاشته های مصور در جهان هستند . این مرده نامه ها از سوی کاهنان نوشته می شد. آنها در نسخه هایی که برای فروش در بازار فراهم می آوردند جایی را خالی می گذاشتند تا در آن نام شخص متوفا را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر95% بود.( همان ،ص57).
کتابخانه اسکندریه
شاید بتوان بزرگترین دستاورد تاریخی کتابخانه دوران باستان را تاسیس کتابخانه اسکندریه مصر دانست . میان کتابخانه ها ی نینوا و اسکندریه شباهتهای قابل ملاحضه ای وجود دارد ، هر دو نهادهایی با ویژگی جهانی بودند که شاهزادگان حاکم آنها را بنیاد نهادند هر چند اختلافات زیادی میان مواد نوشتنی و شکل کتاب آنها به چشم می خورد . در نینوا لوحه های گلی و در اسکندریه طومارهای پاپیروس وجود داشت و چهار قرن میان بر پایی آنها فاصله بود .
سابقه تشکیل کتابخانه اسکندریه به زمانی بر می گردد که اسکندر بر مصر تسلط یافت و دستور داد تا در کنار رود نیل شهری بزرگ به نام اسکندریه ایجاد کنند ، به دلیل علاقه فراوان وی به کتاب و هنر، بسیاری از عالمان و دانشمندان در آنجا جمع شدند . پس از مرگ اسکندر بطلمیوس اول جانشین وی شد و دستور داد تا بزرگترین کتابخانه آن زمان در اسکندریه ساخته شود در آنجا دو کتابخانه به وجود آمد اولی در ناحیه ای به نام« موزه» ک
ه حدود200 هزار طومار پاپیروس داشت به عنوان بخش اساسی آکادمی دانشمندان و با حمایت بطلمیوس اول ساخته شد. مشهور است که هر کشتی ای که در بندر اسکندریه لنگر می انداخت کتابهای داخل آن را به کتابخانه برده و پس از استنساخ از روی آن به داخل گشتی بر گردانده می شد. در هنگام حمله و تسلط رومیها ، این کتابخانه حدود 700 هزار طومار پاپیروس داشت که از س
راسر جهان گردآوری وبه زبانهای مصری ، لاتین و دیگر زبانها نوشته شده بودند- دومین کتابخانه در اسکندریه در ناحیه« سراپیوم » که بطلمیوس سوم آن را ایجاد کرده بود در معبد« سراپیس» قرار داشت که در حدود100 هزار طومار پاپیروس داشت.( مزینانی 1379ص98) .
از زمان سقوط اسکندریه تا کنون از نظر اندازه چنین مجموعه ای حتی در فرهنگ غربی یا در دوره فرهنگی هم تکرار نشده است . کتابخانه های اسکندریه نظر مردان مشهور تاریخ را به خود جلب نمودند . در میان کتابداران آن می توان از« دمتریوس، زنودوتوس
روشن است که کتابداران اسکندریه دانشوران بزرگی بودند و کتابداری کار فرعی آنها به شمار می آمد . آنها به گرد آوری کتابها و منابع اصیل می پرداختند ، آنها را فهرست نویسی می کردند و به تهیه « کتابشناسی ها» دست می زدند. همچنین ویرایش کتابها ، ترجمه آنها، نوشتن ادبیات و آثار خود و سرپرستی مرکز کتابت را نیز بر عهده داشتند . به قولی در تاریخ کتابداری زمانی بود که کتبداران از بیشترین حرمت و احترام بر خوردار بودند . افرادی بسیار مقتدر و متولیان آموزش به شمار می آمدند. برای مشاهده اوج این دوران باید به عزت اسکندریه باستان اندیشید ( موکهر جی 1375ص84) .
کتابخانه موزه را 47 سال قبل از میلاد مسیح « ژولیوس سزار» رومی به آتش کشید. کتابخانه سراپیوم نیز تحت سلطه « تئو دوسیوس کبیر» 395 سال بعد از میلاد که بسیاری از معابد بت پرستان را ریشه کن کرد از بین رفت. به هر حال آنچه از کتابخانه های اسکندریه باقی مانده بود پس از فتح مصر به وسیله مسلمانان به طور کلی ازبین رفت.( 1379ص 99) .
تاریخچه ای کوتاه بر صنعت نشر در ایران
صنعت نشر کتاب در ایران (که با صنعت نشر روزنامه تفاوت دارد)، بدون آنکه بخواهیم وارد جزئیات امر شویم، بهطورکلی قدمتی صد ساله دارد و مرکزیت آن هم در پایتخت محسوس است.
این امر تقریباً در تمام کشورهای دیگر نیز مصداق دارد و پایتخت کشورها مرکز تمرکز ناشران است. (تنها تفاوت در آمریکاست که شهر نیویورک مرکز کلیه ناشران مهم این کشور است).
نسل اول ناشران ایران، گرچه بهطور عمده در نواحی بازار و تیمچه حاجبالدوله و بازار بینالحرمین و خیابان ناصرخسرو کار خود را شروع کردند، اما به علت گسترش شهر تهران، کتابفروشیهای خود را به خیابان شاهآباد و خیابان نادری < خیابان جمهوری اسلامی > و بعدها به مقابل دانشگاه نیز توسعه دادند.
یکی از نامهای مشهور نسل اول ناشران ایران، «علمی»ها هستند:
میرزا علیاکبرخان خوانساری، جد «علمی»ها، در خوانسار به پیشه کتابفروشی اشتغال داشت. او به تهران میآید و در تیمچه حاجبالدوله کتابفروشی دایر میکند. پسر او، میرزا محمد اسماعیل، ابتدا با پدر، سپس بهطور مستقل در خیابان ناصریه (ناصرخسرو بعدی) دکانی باز میکند و به فکر چاپ و نشر میافتد.
در این زمان به او خبر میدهند که روسها در مشهد، قصد فروش چاپخانهای را دارند. میرزا محمد اسماعیل (که حالا حاجی هم شده است) به مشهد میرود و یک دستگاه ماشین چاپ سنگی با لوازم آن را خریداری میکند و با خود به تهران میآورد و شروع میکند به کار چاپ کتاب.
حاجی محمد اسماعیل پنج پسر داشته است: حاجی محمدعلی، حاج محمدحسن، محمدجعفر، عبدالرحیم و علیاکبر که همگی با نام خانوادگی «علمی» شناخته م
یشوند.
انتشارات علمی، نام یکی از پرکارترین و مشهورترین ناشران نسل اول صنعت نشر کتاب در ایران است. (چاپخانه متعلق به حاج محمدعلی در باغچه علیجان کوچه خدابندهلو قرار داشت که تقریباً تمام کارهای چاپی آنها را انجام میداد).
اینان نخست در بازار و خیابان ناصرخسرو و بعدها در خیابان شاهآباد و سپس مقابل دانشگاه به تأسیس کتابفروشی پرداختند و زیر نامهای علمی و «انتشارات جاویدان» به کار خود ادامه دادند.
شادروان نصرالله صبوحی ـ که من ایشان را چند بار در زمان حیاتش دیدم ـ بنیانگذار «کتابفروشی مرکزی» بود و انتشارات خود را زیر همین نام منتشر میکرد و کتابفروشی او هم در خیابان ناصرخسرو قرار داشت. (ایشان، پس از تأسیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، یکی از رؤسای اولیه این اتحادیه بود).
شادروان محمد رمضانی، انتشارات کلاله خاور را داشت. (کتابفروشی «کلاله خاور» نخست در ابتدای لالهزار قرار داشت و بعد به خیابان شاهآباد نزدیک کوچه سیدهشام و بعدها به خیابان اکباتان منتقل شد). او هم از پیشگامان نسل اول ناشران ایران بود.
هم ایشان «نخستین نشریه ادواری خاص و مستقل در زمینه کتاب» را به نام فصلنامه کتاب (در 64 صفحه) در فروردین 1311 (یعنی 72 سال پیش) منتشر کرد. (از این فصلنامه فقط چهار شماره منتشر و انتشار آن متوقف شد).
ایشان بعدها جزوههای هفتگی «افسانه» را منتشر کرد (در 8 تا 16 صفحه) که در آنها ادبیات جهان و برخی از آثار فارسی معرفی میشد. جزوههای «افسانه» بخش مهمی از فعالیتهای فرهنگی ایران بین سالهای 1300 تا 1310 را نشان میدهد.
شادروان ابراهیم رمضانی (انتشارات ابنسینا)، شادروان حسن معرفت (کانون معرفت)، شادروان عبدالغفار طهوری (کتابخانه طهوری)، زوار (کتابفروشی زوار)، عبدالرحیم جعفری (انتشارات امیرکبیر)، جواد اقبال (انتشارات اقبال)، محمدی (کتابفروشی محمدی
)، برادران مشفق (بنگاه مطبوعاتی صفیعلیشاه)، محمود کاشیچی (انتشارات گوتنبرگ)، یهودا بروخیم و اسحق بروخیم (انتشارات بروخیم) و چند نام دیگر که اکنون در خاطر من نیست، نسل اول ناشران ایران را به وجود آوردند که هنوز هم برخی از بنگاههای انتشاراتی آنها در صحنههای صنعت نشر کتاب ایران به فعالیتهای خود ادامه میدهند. (البته خواننده این سطور توجه دارد که من فقط به صنعت نشر کتاب در بخش خصوصی میپردازم و سازمانهای دولتی
و نیمه دولتی از بحث من خارج است. گرچه، از نظر زمانی، انتشارات دانشگاه تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه انتشارات فرانکلین در دایره همین نسل اول میگنجند).
نسل اول ناشران ایران را میتوان نسل خانوادگی و موروثی تلقی کرد که کار نشر کتاب بهطور سنتی از پدر به پسر یا برادر منتقل میگشته است. این نسل از ناشران، با آنکه از عاشقان کتاب بودهاند و فیالواقع به این کار عشق میورزیدهاند، اما صاحبان و بنیانگذاران این نسل به گروه «فرهیختگان» تعلق نداشتند. (فیالمثل، علیاکبر علمی که صاحب «بنگاه علیاکبر علمی» بود، خواندن و نوشتن نمیدانست). اینان هیچکدام با زبانهای خارجی آشنایی نداشتند و آثاری را که منتشر میکردند، از طریق مترجمان دریافت میکردند که لزوماً از بهترین ترجمهها نبود. (یکی از همین ناشران نسل اول، فیالمثل، داستانی از یک نویسنده ایرانی دریافت میکند، اما آن را برای چاپ مناسب تشخیص نمیدهد. این ناشر به نویسنده میگوید بهتر است که او یکی از آثار اشتیفن تسوایک را که آن روزها هواخواه بسیار داشته است، ترجمه کند. در این صورت، او حتماً آن را چاپ خواهد کرد. نویسنده پس از چند ماه، همان داستان فارسی خود را، با تغییر نامهای فارسی به آلمانی، به ناشر تحویل میدهد و این نوشته به نام «عشقهای اشتیفن تسوایک به قلم خودش» چاپ میشود. به این ترتیب، از این نویسنده اطریشی، در ایران، یک کتاب افزون بر کتابهایی که او در سرزمین مادری خود چاپ کرده، منتشر شده است.*
(این کتاب نوظهور، «عشق اشتیفن تسوایک» به قلم خودش، ترجمه حسین مسعودی خراسانی است که کانون معرفت آن را در سه مجموعه صد کتاب بزرگ از صد نویسنده بزرگ جهان منتشر کرد. این جزئیات را مدیون نادر نادرپور هستم که حالا آن را به پانویس بالا اضافه میکنم)
نسل اول ناشران ایران، تا پیش از 1300، تنها 10 مؤسسه انتشاراتی و در میان سالهای 1301 تا 1310، جمعاً 16 مؤسسه انتشاراتی را در ایران تأسیس کردهاند.
در دهه 30 و 40 و 50، به تدریج نسل دوم ناشران ایران، پا به عرصه صنعت نشر کتاب میگذارد. این نسل، نسلی است که صفت «فرهیختگی» در مورد اکثر آنان مصداق دارد. اینان با زبانهای خارجی آشنا هستند، برخی از آنها نویسنده و مترجم و منتقد ادبی هستند و بر روی هم برآنند تا خون تازهای را وارد صنعت نشر کتاب کنند.
در نسل دوم ناشران ایران، کار نشر از پدر به پسر نمیرسد و رویکرد اینان به امر نشر کتاب، موروثی نیست. نامهایی چون انتشارات نیل، زمان، آگاه، مروارید، خوارزمی، روزن، سپهر، توس، دنیا، بامداد، دهخدا و دیگران را کسانی بنیاد گذاشتند که این شغل به صورت موروثی در خانواده آنان رواج نداشت.
فرهیختگی و آگاهی درباره ادبیات مدرن، انگیزه آنان در تأسیس چنین مؤسساتی بود که برخی از آنها حتی به صورت شرکت سهامی و با سهام سهامداران، پا به عرصه وجود گذاشتند. (مثل مؤسسه انتشارات خوارزمی یا شرکت انتشار).
هرچه نسل اول به ادبیات کلاسیک فارسی و متون مذهبی گرایش داشت، نسل دوم نماینده ادبیات مدرن فارسی و ادبیات مدرن جهان بود. با دو استثنا یعنی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه انتشارات فرانکلین ـ که سهم عمدهای در نشر ادبیات مدرن جهانی در ایران داشتهاند ـ بیشترین سهم چاپ آثار مدرن فارسی و غیر فارسی مدیون نسل دوم ناشران کتاب در ایران است.
کلیه آثار سارتر و کامو و بهطورکلی قلمرو ادبیات متعهد و آثار اگزیستانسیالیستی و نمایشنامههای مدرن و آثار همینگوی و فالکنر و اشتاینبک و موج ادبیات نو اروپا و آمریکا، توسط این ناشران در دهههای 30 و 40 و 50 به دست خوانندگان مشتاق خود رسیده است.
سهم این ناشران در پیشبرد شعر نو در میان خوانندگان فارسی زبان ـ چه در ایران و چه در کشورهای فارسی زبان دیگرـ، اظهر من الشمس است. (در نیمه دهه پنجاه، تعداد ناشران نسل اول و نسل دوم در سال 1355 به رقم 127 ناشر در تهران و 56 ناشر در شهرستانها میرسد).
با انقلاب 1357 نسل سوم ناشران پا به عرصه وجود میگذارد. این نسل از ناشران، جوانانی هستند که با پدیده کتابهای «جلد سفید» به بازار کتاب ملحق میشوند. اینها که اکثرشان کارکنان شاغل در کتابفروشیهای نسل اول و نسل دوم بودهاند و در عمل از عطش جوانان به خواندن کتابهای سانسور شده و ممنوع، اطلاع دارند، با چاپ کتابهای ممنوع ـ با جلد سفید (هم به دلیل پنهانکاری از تعقیب حکومت و هم به دلیل فرار از پرداخت حقالتألیف به صاحبان اثر) ـ وارد عرصه نشر کتاب میشوند.
بخش عمده فعالیتهای انتشاراتی در ماههای اول انقلاب،در تیول این جوانان است. یکی از آنان، با یک حرکت انقلابی، حتی یکی از کتابفروشیهای امیرکبیر را ـ که خود در آن
فروشنده بود ـ قبضه کرد و نام آن را به نام «انتشارات خلق» تغییر داد و فروشگاه را از آن خود ساخت. (بعدها که مؤسسه انتشارات امیرکبیر به دست بنیاد مستضعفان مصادره میشود، این فروشگاه هم از دست این جوان خارج میگردد).
با استعفای دولت موقت و سختگیری وزارت ارشاد ـ پدیده کتابهای «جل
د سفید» فروکش میکند، اما تعداد بیشماری از همین جوانان، همراه با جوانان دیگری که جاذبه کار نشر، دامانشان را رها نمیکرده است، به صورت نسل سوم ـ و با داشتن جواز نشر از طرف وزارت ارشاد، پا به میدان میگذارند. نامهایی چون: انتشارات روشنگران، دماوند، فرزان، فرهنگ معاصر، رسا، هیرمند، کتابسرا، نشر آزمون، نشر مرکز، طلایه، پرواز، نشر گفتار، نشر خرم، نشر چشمه، نیلوفر، جامی، کاوش، صابرین، طرح نو، البرز، فکر روز، حدیث، احیای کتاب و; و صدها نام دیگری که همگی پس از انقلاب پا به عرصه وجود گذاشتهاند. (تعداد ناشران براساس آمار رسمی هماکنون از مرز 2500 گذشته که بیشترین آنها متعلق به نسل سوم هستند).
اگر نسل اول ـ به دلیل موروثی بودن شغل ـ و نسل دوم ـ به دلیل فرهیختگی ناشران آن نسل ـ از یک نوع همرنگی برخوردارند، نسل سوم اما از این یکرنگی برخوردار نیست. گروهی صرفاً به دلیل اقتصادی و گروهی به دلیل آرمانخواهی به این صنعت روی آوردهاند.
آنچه تا اینجا یادآوری کردم مربوط به ایران است.
اما نسل سوم ناشران فارسی زبان، ادامه خود را به خارج از کشور نیز کشانده است. همان شرایط و انگیزههایی که با تغییر اوضاع و احوال اجتماعی ایران، گروهی را به صحنه نشر کتاب کشانید، گروه دیگری را ـ با یک جابجایی جغرافیایی ـ در خارج از کشور وارد این قلمرو کرد. ناشران ایرانی خارج از کشور ادامه همان نسل سوم است. تقریباً همان عوامل و انگیزههایی که باعث پدیدار شدن نسل سوم در داخل ایران شد، همان انگیزهها در خارج از کش
ور نیز صنعت نشر فارسی را به وجود آورده است که عمدتاً در دو عامل اصلی خلاصه میشود: آرمانخواهی (به معنی پیشبرد اهداف سیاسی، ملی، مذهبی و فرهنگی) و عامل اقتصادی (به معنی قلمرو تازهای که میتواند برای یک مهاجر، ممر معاشی را فراهم آورد).
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی با pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی
مقدمه:
یکی از عواملی که برای توسعه علم در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است، تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است. بیشتر فعالیت های تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیت ها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
به امید است که با توجه مسئولان به این امر مهم زمینه پیشرفت سریع علم در کشور ما فراهم گردد.
چکیده
در تحولات چند دهه اخیر، بویژه در کشورهایی که توانسته اند از نظر علوم در زمره کشورهای توسعه یافته محسوب شوند و یا در مرحله انتقال قرار گیرند، توجه ویژه به تولید علم و بهره برداری از آن مورد تاکید بوده است.
در سراسر جهان یک تردید عمومی در مورد مطلوب بودن کوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تکنولوژی آموزشی در تولید علم وجود دارد. این تردید بصورت تکنوفیلی « دوست داشتن تکنولوژی» وتکنوفوبی « تکنولوژی گریزی» می باشد. بسیاری از افراد ادعا دارند که اتکای فزاینده ما به تکنولوژی منجر به تخریب اجتماع می گردد، و دیگران معتقدند که تکنولوژی جاده ای به سمت جهان رویایی می باشد. اغلب مردم آن را پذیرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤیا بافی می دانند.
هدف این مقاله مروری بر تاثیر تکنولوژی آموزشی در توسعه علمی است ؛ با توجه به تغییرات روز افزونی که در آموزش رخ می دهد، مشخصه اصلی و عمده عصر کنونی ، محوریت یافتن علم و تولید و بکار گیری آن می باشد. تلاش برای تولید و توسعه علم با توانمندی و قدرتمندی کشورها در حوضه ها و عرصه های مختلف پیوند خورده است. میزان ونحوه بهره مندی از علم از موضوعات و چالش های بسیار اساسی دولت محسوب می شود. بدین سان آینده کشورها و توسعه یافتگی آن ها با تولید علم و بسط و بهره مندی آن کاملاً متبط است و برتری کشورها نسبت به هم، به علم و نتایج و کاربردهای آن بستگی دارد. تردیدی نیست که به کار گرفتن طرق جدیدتر و بهره مند شدن از فواید تکنولوژی آموزشی و روش های نوین بستر مناسبی برای تولید علم و توسعه آن فراهم می آورد.
در این مقاله پس از اشاره به تعریف تکنولوژی آموزشی و جهت گیری های فعلی آن، شاخص های اساسی علم، اهداف تکنولوژی آموزشی، اصول انتخاب رسانه های آموزشی و انتقال و توسعه ی تکنولوژی مورد توجه قرار گرفته است.
تکنولوژی
واژه تکنولوژی مرکب است از واژه یونانی (Tcekne) و (logic) که فن شناسی ترجمه شده است.(tekne) در برابر (Arke)است.این تمام آن چیزهائی است که از قدیم در زندگی انسان وجود داشته است.درحالی که (Tekne) در زبان یونانی به معنی فن و هنر است. یعنی چیزهایی که از قدیم وجود نداشته و توسط بشر بر طبیعت افزوده شده است.
به بیان دیگر، بشر در برابر محیط طبیعی، محیط فنی را به وجود آورد که مصنوع دست و مغز اوست. Loge از Logos آمده و معنی آن عقلی است که بر جهان و تکامل آن حاکم است.
تکنولوژی یعنی شناخت راهها و روش های کار و عمل.
تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارتهای لازم برای تولید کالا و خدمات که اصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود طبیعت می باشد.
تکنولوژی هر ابزار یا روش، محصول، فرآیند، تجهیزات فیزیکی و یا روش های انجام یا ساخت است که به وسیله آن قابلیت های بشری توسعه می یابد.
تکنولوژی عبارت است از مکانیزم، دانش یا فرآیندی که برای تبدیل ورودی ها و خروجی ها به منظور ارتقای قابلیت های افراد، گروههای کاری و سازمان ها به کار می رود.
تکنولوژی مفهومی است که به وسیله آن محصولات و یا خدمات اعم از ملموس و غیر ملموس، در بازار، تولید و عرضه می گردند.
تکنولوژی عبارت است از مجموعه ای از فرآیندهای فیزیکی، روش ها و فنون، ابزار و تجهیزات، ماشین آلات و مهارتهایی که توسط آنها کالایی ساخته می شود و یا خدماتی ارائه می گردد.
تکنولوژی آموزشی
یکی از عواملی که برای مقابله با مسائل و مشکلات آموزشی در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی بر رویکرد عملی در تدریس و یادگیری و بهره گیری از روشهای تکنولوژیکی و علمی مناسب و استفاده از یافته های روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی، دانش ارتباطات و سایر زمینه های وابسته، دلالت دارد. این دانش تلاش می کند تا اصول مدیریت هزینه – اثر بخشی و کارایی را مورد توجه قرار دهد و از منابع انسانی و غیر انسانی در آموزش استفاده کند.البته باید توجه داشت که تکنولوژی آموزشی به عنوان یک مفهوم، الزاماً دلالت بر استفاده ازماشین در آموزش نیست بلکه آنچه امروز از این مفهوم، استنباط می شود مشتمل بر توسعه، کاربرد و ارزشیابی سیستم ها، تکنیک ها و مواد کمک آموزشی در زمینه یادگیری است.
تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با دیدی سیستمی به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی می پردازد و پس از یافتن مشکلات و علل آن ها برای رفع موانع و حل معضلات راه حل ارائه می دهد.
در نتیجه آنچه تا کنون گذشت، تکنولوژی آموزشی مجموعه نظریه ها، روش ها و دستورالعمل هایی است که در طراحی، اجرا، ارزشیابی و حل مشکلات برنامه های آموزشی به کار گرفته می شود. تکنولوژی آموزشی در مقام علمی کاربردی و تلفیقی خود را در چهارچوب هیچ دیدگاه و حتی هیچ یک از حیطه های خاص علوم محدود نمی داند، زیرا این ویژگیهای علوم کاربردی است که از حاصل دست آوردهای سایر علوم برای هدف خاصی بهره جویند و همیشه بر دامنه کاربرد و تاثیر خود بیفزایند.
جی آرگاس تکنولوژی آموزشی را ((طراحی سازمان یافته واستقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روش های نوین ارتباط جمعی، ابزار و وسایل بصری، سازمان بندی کلاس و روش های جدید تدریس بهره گیری می کند))، می داند.
جیمز براون تکنولوژی آموزشی را «طراحی، اجرا و ارزشیابی سیستماتیک تمامی فرآیند یادگیری و تدریس بر اساس هدفهای مشخص و نتایج تحقیقاتی در زمینه های یادگیری و ارتباط و همچنین به کارگیری مجموعه ای ازمنابع انسانی و غیر انسانی به منظور ایجاد آموزش موثر» می داند. و ریچموند تکنولوژی آموزشی را «به کاربستن سیستماتیک اطلاعات علمی در موقعیت یادگیری» می داند.
مراحل تکوین تکنولوژی آموزشی
شاید انجام تعریفی دقیق در مورد تکنولوژی چندان مطلوب نباشد، زیرا بعضی ها معتقدند که این کودک هنوز به دنیا نیامده است، تا چه رسد به اینکه، سر و صدا داشته و یا به سن رشد رسیده باشد، با این حال عده زیادی معتقدند که تلاشهای آموزشی با صراحت هر چه بیشتر وجود دارد، و می توان تولد آن را سال 1945 م، یعنی سال انتشار اثر معروف اسکینر به نام «علم یادگیری وهنر تدریس»دانست. تولد تکنولوژی آموزشی را به سه گروه یا سه دوره تقسیم می کنند:
نخستین دوره: ما قبل تاریخ تکنولوژی آموزشی
یعنی تمام وقایعی که در این زمینه، پیش از نیمه اول سال 1950 اتفاق افتاده است.
دومین دوره: یا دوره کودکی این علم
که زمان انتشار اثر معروف اسکینر در سال 1945 می باشد که تا سال 66 ادامه پیدا می کند. این دوره عصر طلایی آموزش برنامه ای نام دارد و هنوز هم در این دوره واژه تکنولوژی آموزشی به گوش نمی خورد.
سومین دوره: (عصر حاضر)
که دوره تکامل این علم است و از سال 1966 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در همین دوره است که تکنولوژی آموزشی نتایج مطلوب خود را نشان داده است.
تکنولوژی آموزشی در ایران
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است.بیشتر فعالیتهای تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیتها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
در گذشته در بعضی از مدارس ایران نسبت به ایجاد آزمایشگاههای علوم، شیمی، فیزیک و زیست شناسی اقداماتی به عمل آمد. اما این آزمایشگاهها به علل بی توجهی در فعالیتها و ارزشیابی از کار معلم و دانش آموز و کمبود وسایل آزمایشگاهی و مهارت کافی و عدم اعتقاد به کاربرد این مواد هنوز هم نا موفق باقی مانده است. درسال 1311 که مسئولیت تربیت دبیر کشور به دانشسرای عالی محول شد، برای نخستین بار دروسی از قبیل آموزش و پرورش و فلسفه آن، روانشناسی تربیتی در برنامه های تحصیلی دانشجویان گنجانده شد.
در سال 1341 اداره ای به نام اداره آموزش فعالیتهای هنری و سمعی و بصری به وجود آمد که بعداً به واحد مستقلی به نام دفتر آموزش سمعی و بصری تبدیل شد. توجه به اهمیت استفاده از فیلم های آموزشی در سطح جهانی، انگیزه ای بود که به پیروی از آن وزارت فرهنگ نسبت به تشکیل جشنواره های بین المللی اقدام کند.که از سال 1343 به بعد تعدادی از این جشنواره ها در ایران برگزار شده است. این فعالیتها همچنان ادامه داشت تا اینکه با ایجاد مراکز تربیت معلم در دانشکده های علوم تربیتی در ایران برنامه های درسی جدید تحت عنوان «وسایل کمک آموزشی» در خصوص معرفی نرم افزارها و سخت افزارها و امور سمعی و بصری برای دانشجویان در نظر گرفته شد، و بعد از آن بود که همگام با این تحول نیاز به خرید وسایل آموزشی از خارج افزون شد و مراکز آموزشی بدون مطالعه به این امر اقدام نمودند.
مشکلات روزافزون آموزشی، مسئولان تعلیم و تربیت مملکت را بر آن داشت تا برای نخستین بار در سال 1343 اقدام به تاسیس تلویزیون آموزشی کننده که در سال 1350 مقارن با تغییر نظام آموزشی کشور، کارخود را با پخش نوارهای درسی شروع کرد.تلویزیون آموزشی در سال 1352 فعالیت خود را با پخش دروس سالهای اول، دوم و سوم راهنمایی تحصیلی آغاز نموده ولی متاسفانه این سازمان علیرغم توفیقاتی که بدست آورد، به خاطر عدم تخصیص بودجه کافی برای ادامه فعالیتهای خود و مواجه شدن با مشکلات تعمیر و تعویض قطعات تلویزیونهای مدارس و مراکز خودش و همچنین رو به رویی با کار شکنی های سازمان تلویزیون عمومی کشور از ادامه کار خود بار ماند. اگر چه اکنون درحدی محدود در یکی از برنامه های سراسری تلویزیون (شبکه دوم) برخی مواد درسی بدون برنامه ریزی و ارزشیابی پخش می شود، ولی در حقیقت می توان گفت که «کشور ما در حال حاضر فاقد تلویزیون آموزشی است».
ازسال 1357 به بعد طبق مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی، رشته تکنولوژی آموزشی درسطح کارشناسی در دانشکده های علوم تربیتی دانشگاههای تهران، اهواز، تبریز دایر شد و هدف کلی این بود که تکنولوژیستهای فارغ التحصیل بتوانند در کلیه مدارس کشور و یا در فعالیتهای برنامه ریزی درسی و آموزشی مشغول به کار شوند. در سالهای اخیر انتشار مجلات آموزشی و کمک آموزشی مانند مجلات رشد معلم همراه با رشد تکنولوژی، و فصلنامه تعلیم و تربیت، مجلات رشد تخصصی، ترجمه و تالیف کتابهای جنبی آموزشی، جمع آوری و نگهداری رسانه های ساخته شده توسط معلمان و دانش آموزان رونق یافته است.همچنین شرکت صنایع آموزشی اقدام به تولید برخی از وسایل آموزشی می نماید.
به علت فعالیتهای تکنولوژیستهای کشور، مسئولان تعلیم و تربیت به مفاهیم صحیح تکنولوژی آموزشی تاحد زیادی پی برده اند. به طوری که هم اکنون برخی از رشته های علوم انسانی (فوق لیسانس) درسی در زمینه تکنولوژی آموزشی دارند. اگر چه اخیراً در کشور ما فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف تکنولوژی آموزشی صورت گرفته است.
ولی هنوز برای اکثر مردم و حتی طبقه فرهنگی کشور مفهوم صحیح تکنولوژی آموزشی بطور کامل روشن نشده است، و این خود یکی از مشکلات عمده در راه رشد لازم و مورد نظر در امر آموزش صحیح می باشد.
اهمیت تکنولوژی آموزشی
شک نیست که امروزه بکارگیری تکنولوژی آموزشی پیشرفته کارایی و بازدهی تعلیم و تربیت را به مراتب افزایش داده و رنج و زحمت کار را بسیار ناچیز ساخته است.
تکنولوژی آموزشی به عنوان ابزار موثر، کار انتقال تجارب و یافته های علمی را تسهیل ساخته و بدون شکل شتاب روز افزون و غیر قابل انتظار بشر در علوم و فنون، خصوصاً در دهه های اخیر، مرهون شناخت و استفاده از متدهای جدید و شیوه های تازه و بکارگیری ابزارهای آموزشی مدرن می باشد.
باتوجه به هدفها و روشهایی که تکنولوژی آموزشی برای حل مشکلات آموزشی و افزایش کیفیت آموزشی در نظر گرفته است، دیگر نمی توان آن را مترادف با کاربرد وسایل و ابزارهای کمک آموزشی دانست، بلکه تکنولوژی آموزشی مفهومی بسیار گسترده را در بر می گیرد که می توان آن را «مجموعه روشها، تکنیکها و وسایلی دانست که برای تسهیل یادگیری و افزایش کیفیت آموزش طراحی و اجرا می شود».
مفهوم علم
علم به معنای «کسب معلومات به صورت سیستماتیک وتنظیم یافته»، گرچه تعاریف بسیار زیادی می توان برای علم قائل شد. بعضی ها علم را به معنای «ایجاد خلاقیت»، برخی دیگر به معنای «یک نوع فعالیت فکری واجتماعی» وگروهی علم را یک «تحول فرهنگی» دانسته اند.
مترادف کلمه علم در زبان انگلیسیScience است، این کلمه را برای اولین بار ویلیام وول در سال 1833 به کار برد.
علم در بستر پر فراز ونشیب تاریخ ودر آمیزش انسان با طبیعت واز تفکر انسان و پاسخگویی به نخستین چرا، چگونه وکجا، تولد یافته و در همین بستر روبه تکامل و توسعه نهاده و نیازهای روز افزون جامعه را پاسخ گفته است. در هر جامعه و در هر زمانی که به علم بهای بیشتری داده شده، ریشه های خرافه پرستی، توسعه نیافتگی و فقر خشکیده است، زیرا که هر سه عامل یاد شده ریشه در جهل دارند.
تاریخ علم چنانچه به انباشته شدن تدریجی راه و رسم ها و تلطیف کمی روشهای عملی در مطالعه طبیعت محدود گردد، تنها علم عصر حاضر معتبر می شود و دستاوردهای علمی تمدنهای گذشته از نظر علم جدید می بایست مورد ارزیابی قرار گیرد. حال آنکه علم به عنوان فرآیند اجتماعی در تمدن ها و جوامع گوناگون وجود داشته است.
مفاهیم توسعه
اصطلاح توسعه به معنای امروزی آن به طور فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. واژه توسعه در لغت به معنای خروج از «لفاف و پوشش» است. در قالب نظریه نوسازی، لفاف همان جامعه سنتی و فرهنگی و ارزشهای مربوط به آن است که جوامع برای متجدد شدن باید از این مرحله سنتی خارج شوند.28
تمایل ملتها برای نیل به رفاه و آبادانی همراه حفظ هویّت و کرامت انسانی ریشه در تاریخ دارد.این امر در دهه های اخیر تحت عنوان «توسعه»مطر ح شده است.دانشمندان علوم اجتماعی از توسعه تعاریف متعددی ارائه کرده اندکه در ذیل چند نمونه از آنها آمده است:
الف) از نظرتودارو:«توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی درساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم ونهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی ؛کاهش نابرابری وریشه کن کردن فقر مطلق است.»
ب) توسعه به معنای ارتقاء مستمرکل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی تر است.برای درک معنای درونی توسعه باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود عملی در نظر گرفته شود. این ارزشهای اصلی عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی که نمایانگر هدفهای مشترکی است که به وسیله تمام افراد و جوامع دنبال می شود.
ج) توسعه را می توان مجموعه فعالیتهایی برای هدایت درجهت ایجاد شرایط مطلوب زندگی براساس نظم ارزشی مورد پذیرش جامعه تعریف کرد.پس توسعه طیفی از تغییرات به هم پیوسته در جهت تامین نیازهای رو به گسترش جامعه است وبه عبارت دیگر توسعه فراگردی است که شرایط زندگی نامطلوب را به مطلوب تبدیل می کنند.
د) توسعه فرایندی است که موجب رشد کمی تولیدات کالا و خدمات می شود و در روند آن پدیده های ناباب اجتماعی (نظیرفقر ومحرومیت یا بی سوادی وغیره)از بین می روند و ضمن حصول استقلال اقتصادی و تقویت بنیه مالی ومادی جامعه، تحقق عدالت اجتماعی، ترقی فرهنگی، علمی و فنی صورت می پذیرد.
ه) توسعه به فراگردی گفته می شود که درآن جامعه از وضع نامطلوبی متحول می شود. این فراگرد تمامی نهادهای جامعه را در بر می گیرد وماهیت آن اساساً آن است که توان و ظرفیت بالقوه جامعه به صورت بالفعل درآید. به عبارت دیگر در فرایند توسعه، استعدادهای سازماندهی جامعه از هرجهت بارور و شکوفا می شود، چه از نظر اقتصادی وچه از نظر اجتماعی فرهنگی و سیاسی.
و) توسعه مجموعه فعالیتهایی است که جامعه را به سوی زندگی بهتر ومتوازن جمعی و فردی و تامین نیازهای افراد جامعه در جهت خیر وصلاح آنان، سوق می دهد.
پس توسعه را مسیری برای تحقق عدالت در استفاده از مواهب طبیعی، روابط اجتماعی وامکان رشد افراد در کلیه وجوه انسانی تعریف می کنیم وتلاش برای آن را بارمسئولیتی بردوش افراد جامعه تا با سلطه بر طبیعت در حد توان به کار وکوشش بپردازند.
علم و توسعه
بشرهمیشه به دنبال پیشرفت و ترقی بوده است. این گونه نیست که بتوان زمان خاصی را برای رشد و پیشرفت انسانها قائل شد. توسعه از زمانی مطرح شد که عنصر علم به پیشرفت اضافه گردید. ما می توانیم پیشرفت و ترقی سنتی بشر را با لغت علم جمع کنیم و بگوییم که این معنای جدید پیشرفت است. توسعه یافتگی که در یکی دو قرن اخیر در دنیا مطرح شده است با مقوله علم، جامعه علمی، رفتار علمی، تصمیم گیری علمی و حکومت مبتنی بر علم گره خورده است. بنابراین اگر ما بخواهیم تعریف نوینی از توسعه یافتگی ارائه بدهیم این است که با علم جامعه را مدیریت کنیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم. برهمین مبنا اگر بخواهیم عقب ماندگی را تعریف کنیم قاعدتاً باید آن روی دیگر سکه را ببینیم و آن اینکه جامعه ای که با علم و فکر آشنا نیست و نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن با علم هماهنگ نیستند، آن جامعه به طرف عقب ماندگی و رکود حرکت می کند.
توسعه علمی
توسعه کار منظمی است که با استفاده از دانش موجود به دست آمده از تحقیق و یا تجربه عملی، به سمت تولید محصولات و ابزار جدید هدایت می شود، درک فرآیندهای جدید و نیز بهبود و اصلاح قابل توجه مواد و فرآیندهایی که قبلاً تولید یا کشف شده اند، در محدوده فعالیتهای توسعه قرار می گیرند.
برای توسعه، تحرک در همه زمینه ها ضروری است. بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی، گسترش اندیشه فنی، تحقیق و بسط رشته های علوم اجتماعی، علوم انسانی و علوم طبیعی از ضروریات یک توسعه هماهنگ محسوب می شوند.38 باید در میدان علم و تکنیک حضور یافت و نتایج تحقیقات جدید را در علوم پایه ای قدیم عجین نمود. شایسته فهمید و مناسب فهماند، خدمتگزاری به جامعه را شرافت دانست وسازندگی را کمال تلقی کرد، نظم و انضباط پیشه نمود و علم و عمل را درهم آمیخت39 از آنجا که توسعه دارای اصولی است و از قانونمندی هایی پیروی می کند، باید این قوانین و اصول را شناسایی کرد و مرکز ثقل آنها را بدست آورد.
بی تردید توانمندی و توسعه و استقلال واقعی کشورها نسبت مستقیم با توانایی آن ها در تولید علم و توسعه علمی-تحقیقاتی دارد. در عصر کنونی تولید علم و تحرک علمی با رونق و پیشرفت تکنولوژی نیز کاملاً مرتبط است.
حقیقت این است که تولید و بسط و گسترش علم تاثیر بسیار عمیقی در تمام حوزه های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی کشور دارد. به تعبیر دیگر تولید علم و توسعه علمی به عنوان موتور محرکه ی توسعه همه جانبه و پایدار کشورها نقش عمده ایفا می کند. تمام کشورها در تلاش برای نیل به خود کفایی علمی و توسعه علم و تحقیقات می باشند.
تفکر علمی بنیان تولید و توسعه علمی را فراهم می سازد و فضا را از کم توجهی به علم متحول می گرداند. تفکر علمی تامل و تدقیق در ضرورت وجود و حضور علم در عرصه ها و حوزه های گوناگون حیات بشری است ، از این طریق می توان به علل موجده و علل مقومه و مبقیه و غاییدی آن توجه نمود. بحث از تفکر علمی در واقع بحث از هستی شناسی و شناخت شناسی علمی می باشد و بیشتر در حوزه فلسفه علم محل بحث و بررسی دارد.
از سوی دیگر تدوین سیاست علمی کارآمد و اثر بخش ، مستلزم شناخت ، آگاهی از وضعیّت علمی کشور، میزان تولید آن، ساز و کارهای لازم برای بهبود و ارتقای تولید، توسعه علمی و عوامل و معیارهای موثر از قبیل بالا بردن سطح تکنولوژی آموزشی در بهره گیری از علم است .
اسلام و توسعه علمی
در اسلام تاکید بسیاری بر یادگیری و کسب دانش شده است. آیات متعددی موید این مطلب است و روایات بسیاری نیز دراین زمینه موجود می باشد. هر چه درباره معرفت علمی که اکتساب آن فریضه است گفته شود، دراین شک نمی توان کرد که آیات قرآنی واحادیث نبوی که درباره اهمیت علم ومعرفت است، علم ودین را از یکدیگر جدایی ناپذیر ساخته است. درباره اهمیت علم خداوند متعال می فرماید:41
جامعه ای که علم مدار است، می تواند در همه عرصه ها، تفکر علمی و روش علمی را مبنای حل موانع و تنگناهای خود قرار دهد. برای دستیابی به زمینه ها، نتایج و دستاوردهای پیشرفت علمی باید سازمان اجتماعی مناسب وجود داشته باشد. نمی توان به اهمیت و اولویت علم پرداخت، درحالی که زمینه ها، نهادها و لوازم توسعه علمی از توام و دوام لازم برخوردار نباشند.
‹‹قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوالالباب ›› یعنی بگو آیا آنان که می دانند با کسانی که نمی دانید، یکسانند ؟ تنها خردمندان متذکر می شوند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: ‹‹ طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه ››یعنی فرا گرفتن علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.
امام علی (ع) می فرماید: ‹‹ العلم اصل کل خیر والجهل اصل کل شر›› یعنی علم ودانش پایه واساس هر کار نیکویی و جهل و نادانی اساس هر شر و بدی است.
امام صادق (ع) فرموده است: ‹‹ طلب العلم فریضه فی کل حال ›› یعنی: فراگرفتن علم ودانش در هر حالی(درهمه شرایط) ضروری است.
مجموعه این تاکیدهای مکرر از جانب خداوند متعال و اولیای دین مبین اسلام است که توانست در زمانی کوتاه، از مردمی بدوی و نیمه وحشی، آن هم از سرزمینی خشک و سوزان و فراموش شده، فرهنگ و تمدنی علم مدار ایجاد کند، اما علمی متعهد و جهت دار به سوی کانون هستی وکمال مطلق.
و در پرتو این تازیانه های فرهنگی بود که جنبش علمی در گرفت و مسلمانان علاوه بر خوشه چینی از خوان گسترده معارف دینی و غوص در ژرفای آن، در راستای عینیت بخشیدن به آموزه های بلند دین مبین اسلام، مبنی بر ضرورت آشنایی با دستاوردهای علمی سایر ملل و اخذ دانش ایشان به هر سو شتافتند.
بدینسان بود که عصر ترجمه آغازشد. علوم زمان از هر نقطه و با هر زبان به جهان اسلام منتقل شد. جهان اسلام کانون علم شد و به صورت نخستین بانک اطلاعاتی جهان وچهار راه علمی بین الملل در صحنه تمدن بشری ظاهر گشت، تا آن جا که اگر مسلمانان نبودند، ارتباط علمی غرب جدید با غرب کهن قطع می شد.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله پروژه آماری با pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پروژه آماری با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله پروژه آماری با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
پروژه آماری
مقدمه:
هدف از طرح این پروژه بررسی وتحلیل ارتباط سیگارکشیدن و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.شاید این سوال به ذهن خیلی ها خطور کند که سیگارکشیدن و داشتن رفتارهای نامناسب می تواند موجب افت تحصیلی دانش آموزان شود.بیشتر خانواده ها این مسأله را مدنظر دارند ومراقب فرزندان خود هستند تا مانع اعتیاد آنها به سیگار ومواد مخدر شوند زیرا از آثار جبران ناپذیر این رفتارها اگاه هستند.
داده های این پروژه از دو دسته دانش آموز سیگاری و غیر سیگاری دوره ی دبیرستان در پایان ترم یک سال تحصیلی جمع آوری شده اند. این داده ها مربوط به معدل این دانش آموزان می باشند. پس ازارزیابی و بررسی داده ها با استفاده از فرمول ها و روابط آماری ونمودارها نتیجه گیری قابل تأملی به دست آمد.
جمع آوری داده ها:
این داده ها از 25 دانش آموز سیگاری و25دانش آموز غیرسیگاری به طریق پرسش نامه جمع آوری شده اند. جدول زیر معدل این دودسته دانش آموز را درپایان ترم یک سال تحصیلی نشان می دهد.
تجزیه وتحلیل داده ها:
برای انجام محاسبات آماری ازشاخص های مرکزی وپراکندگی وسایر فرمول های آمار توصیفی وهمچنین نمودارهای میله ای – هیستوگرام – چند بر فراوانی – دایره ای – جعبه ای و ساقه وبرگ استفاده شده است.
آماره های توصیفی برای دانش آموزان سیگاری
آماره های توصیفی برای دانش آموزان غیر سیگاری
جدول فراوانی برای دانش آموزان غیر سیگاری جدول فراوانی برای دانش آموزان سیگاری
در جداول فراوانی بالا هر کدام از اعداد ستون اول ((n نماینده دسته ای بصورت (n-.5,n+.5) است.
با توجه به نمودار میله ای؛معدل اغلب دانش آموزان غیر سیگاری بیشتر از معدل دانش آموزان سیگاری است.(ستونهای سمت چپ هر شماره محور افقی ،نشاندهنده معدل دانش آموزان غیر سیگاری است)
نمودار ساقه و برگ برای دانش آموزان سیگاری
نمودار ساقه و برگ برای دانش آموزان غیر سیگاری
با مقایسه این دو نمودار مشخص می شود که فراوانی معدل دانش آموزان غیر سیگاری در اعداد 18و19 بیش از فراوانی معدل دانش آموزان سیگاری است.
نمودار مستطیلی(هیستوگرام) برای دانش آموزان سیگاری
در این نمودار هر کدام از اعداد روی محور افقی نشاندهنده معدل دانش آموزان است.برای مثال عدد 14 نماینده آن دسته از اعداد (معد لهایی)است که بین 135 تا 145 قرار دارند.
نمودار مستطیلی(هیستوگرام) برای دانش آموزان غیر سیگاری
در این نمودارنیزهر کدام از اعداد روی محور افقی نشاندهنده معدل دانش آموزان است.برای مثال عدد 18 نماینده آن دسته از اعداد (معد لهایی)است که بین 175 تا 185 قرار دارند.
در نمودارهای هیستوگرام؛ محور عمودی نشاندهنده فراوانی دسته هاست.
نمودار چندبر فراوانی برای دانش آموزان سیگاری
نمودار چندبر فراوانی برای دانش آموزان غیر سیگاری
با مقایسه این دو نمودار مشخص می شود که فراوانی معدل دانش آموزان غیر سیگاری(در معدل های 18 و19) بیش از معدل دانش آموزان سیگاری است.
نمودار جعبه ای برای دانش آموزان سیگاری
نمودار جعبه ای برای دانش آموزان غیر سیگاری
با مقایسه نمودارهای جعبه ای معلوم می شود که معدل دانش آموزان غیرسیگاری در اطراف 18و19 متمرکزترندواز پراکندگی کمتری برخوردارند و این دلیل بر عملکرد بهتر آنها در امر تحصیل می باشد. در حالیکه معدل دانش اموزان سیگاری در اطراف 15و16و17 متمرکزترند و پراکندگی آنها بیشتر است.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تورم با pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تورم با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تورم با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تورم
فهرست
مقدمه;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.1
1-تورم چیست؟;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.2
2-تورم به چند دسته تقسیم می شود و فرق این دسته ها در چیست؟.2
3-راه های مبارزه با تورم چیست؟;;;;;;;;;;;;;;;..4
4-آیا تورم همیشه مضر است؟;;;;;;;;;;;;;;;;;.4
5-رابطه تورم و توسعه چیست؟;;;;;;;;;;;;;;;;;4
6-تورم چه تاثیری بر نظام کل کشور دارد؟;;;;;;;;;;;;..5
7-آیا تا کنون کشوری توانسته است تورم را به طور کامل ریشه کن کند؟6
آمار;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.
;;;;6
مقدمه
تورم اجتماعی یکی از موضوعات مهم در کشور ماست. در این متن می خواهیم با اطلاعات بیشتری درباره این موضوع آشنا شویم.
تورم عبارت است از افزایش دائم قیمت ها که در نهایت به کاهش قدرت خرید و نابسامانی اقتصادی می انجامد.
همانگونه که می دانید در ایران درصد تورم در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است به طوری قیمت ها در هر سال بسیار افزایش یافته و قدرت خرید مردم کم شده است.
ما در این متن می خواهیم موضوعات زیر را بررسی کنیم:
1-تورم چیست؟
2-تورم به چند دسته تقسیم می شود و فرق این دسته ها در چیست؟
3-راه های مبارزه با تورم چیست؟
4-آیا تورم همیشه مضر است؟
5-رابطه تورم و توسعه چیست؟
6-تورم چه تاثیری بر نظام کل کشور دارد؟
7-آیا تا کنون کشوری توانسته است تورم را به طور کامل ریشه کن کند؟
در اینجا ابتدا چند تعریف کلی بیان کرده و بعد به بررسی انواع تورم و چند نمونه از آن می پردازیم.
1-تورم چیست؟
تعریف های مختلفی ازتورم به عمل آمده،که همه آنها تقریباً بیانگر یک موضوع هستند:
تورم عبارت است از افزایش دائم و بی رویه سطح عم
ومی قیمت کالاها و خدمات که در نهایت به کاهش قدرت خرید و نا بسامانی اقتصادی می شود.
2-تورم به چند دسته تقسیم می شود و فرق این دسته ها در چیست؟
در نظریه هاى اقتصادى, تورم را به سه نوع تقسیم مى کنند:
1-تورم خزنده(آرام-خفیف): به افزایش ملایم قیمت ها گفته می شود.
2-. تورم شدید(تورم شتابان یا تازنده): در این نوع تورم آهنگ افزایش قیمت ها تند و سریع است.
3-. تورم بسیار شدید(تورم افسار گسیخته-فوق تورم و ابر تورم): این نوع تورم شدیدترین حالت تورم به شمار مى رود.
که در آن براى تورم خفیف, افزایش بین 1 تا 6 درصد, حداکثر 4 درصد, بین 4 تا 8 درصد در سال را ذکر کرده اند. براى تورم شدید, 15 تا 25 درصد در سال را نوشته اند. معیار تورم بسیار شدید را 50 درصد در ماه یا دو برابر شدن قیمت ها در مدت شش ماه و ; بیان داشته اند.البته نمی توان نرخ ثابتی ارائه کرد زیرا این مقادیر با توجه به شرایط زمانی و; عوض می شوند.
علاوه بر این تقسیم بندی کلی می توان تورم را به دسته های کوچکتری نیز تقسیم کرد:
1-تورم پنهان:در آن قیمت ثابت ولی کیفیت کمتر می شود.
2- تورم خزنده: تورمی آرام و پیوسته است.معمولاً به ع
لت افزایش تقاضا است.بعضی اقتصاددانان معتقند که محرکی برای افزایش درآمد است و بعضی دیگر معتقند که سبب کاهش قدرت خرید است.(هر 25 سال 50%)
3- تورم رسمی: به علت افزایش عرضه پول از سوی دولت.
4- تورم ساختاری:به علت افزایش قیمت ها به دلیل وجود تقاضای اضافی.در این نوع تورم دستمزدها به دلیل وجود فسار(کمبود) در برخی بخش
ها افزایش می یابد.این نوع تورم در کشور های در حال پیشرفت زیاد است.
5- تورم سرکش:افزایش سریع و بی حد ومرز قیمت ها
آثارش:1-کاهش ارزش پول
2-گسستگی روابط اقتصادی
3-فرو پاشی نظام اقتصاد
این نوع تورم معمولاً پس از جنگها یا انقلاب ها رخ می دهدمثل افزایش قیمت 2500% در آلمان در سال 1923
6-تورم شتابان:افزایش سریع و شدید نرخ تورم مثلاً وقتی دولت سعی کند بیکاری را پایینتر از حد طبیعی نگاه دارد، این اقدام باعث افزایش تورم می شود.
7-تورم مهار شده: تورمی است که به دلیل وجود شرایط تور
می در کشور ایجاد شده است و در مقابل از افزایش آن جلوگیر ی شده است. این شرایط معمولاً از فزونی تقاضای کل بر عرضه ی کل کالاها و خدمات پدید می آید که با فرض ثابت بودن دیگر شرایط به ازدیاد قیمت ها می انجامد.
8- تورم فشار سود: تورمی که در آن تلاش سرمایه داران برای تصاحب سهم بزرگی از درآمد ملی منشا نورم است.
9-تورم فشار هزینه: تورمی که مستقل از تقاضا صرفاً از افزایش هزینه های تولید ناشی می شود.مثال بارز چنین تورمی را در تمام کشورهای صنعتی غرب پس از افزایش استثنایی بهای نفت در سالهای 1973 و 1978 می توان دید.برخی اقتصاددانان معتقدند که متداولترین منبع تورم فشار هزینه قدرت اتحادیه های کشوری است که اضافه دستمزدی
بیش از افزایش بازدهی بدست می آورند و این خود در یک مارپیچ تورمی موجب افزایش قیمت ها و متقابلاً تقاضا برای دستمزد بیشتر می شود. منتقدان از این نظدیه 1ستدلال می کنند که اگر اتحادیه های کارگری هنگامی موفق به افزایش دستمزد شوند که سطح تقاضای کل برای جبران آن به اندازه ی کافی افزایش نیافته باشد گرایش هایی در جهت افزایش بیکاری بوجود خواهد آمد که اثرات رکودی بر اقتصاد خواهد داشت. چنین فرایندی نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد و بنابراین تورم فشار هزینه یقیناً نمی تواند بیان کننده ی تورم مزمنی باشد کشور های اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم به آن دچار شدند. لذا افزایش قیمت یا، در مرحله نخست، باید حاصل تقاضای اضافی دانست یا حاصل بالا بردن کل تقاضای پولی برا
ی جلوگیری از بیکاری.
10-تورم فشار تقاضا: تورم ناشی از فزونی تقاضا کل نسبت به کل جریان کالا و خدمات ایجاد شده در اقتصادی که همه ی عوامل تولید را با ظرفیت کامل بکار گرفته باشد. هرگاه تقاضای مصرف کنندگان دولت و بنگاهها برای کالا ها و خدمات بر عرضه ی موجود فزونی گیرد قیمت ها در اثر این عدم تعادل افزایش خواهد یافت. در اصل افزایش قیمت باید تقاضای اضافی را از میان بردارد و بار دیگر تعادل بر قرار سازد و براین اساس باید برای گرایش مستمر به سوی تورم، که ویژگی بسیاری از اقتصادهای پس از جنگ شده است، توصیفی یافت. ی
کی ازنظریه های رایج در این باره مازاد مستمر تقاضا را ناشی از سیاست دولت می داند. بنا به این نظریه در حالی که مصرف کنندگان و شرکت ها به هنگام افزایش قیمت ها تقاضای خود را ک
اهش می دهند، دولت به دلیل توانایی اش در تامین مالی مخارج خود از محل ایجاد پول، می تواند میزانمیزان مخارج خود را به ارزش واقعی حفظ کند یا حتی افزایش دهد. در نتیجه ی این اقدام نه تنها میل مستمر به تورم بوجود می آید بلکه سهم بخش دولتی از کل منابع موجود در اقتصاد نیز افزایش می یابد.
11-تورم اننقال تقاضا: نظریه ای عناصر تورم فشار تقاض
ا و فشار هزبنه را با هم ترکیب می کند و تغییر در ساخت تقاضای کل را دلیل تورم می شمارد. هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذیری های ساختاری باشد، گسترش برخی صنایع با افول برخی دیگر از صنایع همراه خواهد بود و عوامل تولید را به آسانی نمی توان به بخش های تولیدی انتقال داد. از این رو بردای جذب وسایل تولید به سوی صنایع در حال گسترش باید قیمت های بالاتری پرداخت شود. در نتیجه کارگران بخش های افول یابنده خواستار دستمزدی برابر با کارگران دیگر بخش ها می شوند و ترکیب این عوامل به تورم می انجامد.
12-تورم فشار قیمت:نوعی تورم فشار هزینه که در اثر تحمیل قیمتهای بسیار گزاف از سوی صاحبکاران اقتصادی با هدف دستیابی به سودهای کلان بدست می آید.
13- تورم فشار دستمزد:نوعی تورم فشار هزینه که سرچشمه ی فرایند تورم را فشار اتحادیه کارگری بر بازار کار می داند. این برداشت دارای طیف گسترده ایست که در یک سوی آن اعمال قدرت انحصاری اتحادیه های کارگری و الگوهای قدرت چانه زنی آنها بر پایه ی متغیر های اقتصادی قرار دارد و در سوی دیگر الگوهای غیر اقتصادی مبارزه جویی این اتحادیه ها.
3-راه های مبارزه با تورم چیست؟
این راه ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
1-سیاست های پولی و مالی:هدف این روش محدود کردن تقاضای کل است.این کار از طریق جمع آوری پول به شکل سرمایه های غیر نقدی صورت م
ی گیرد(سیاست های انقباضی)
2-سیاست های درآمدی:که در آن با دخالت مستقیم در بازار و عوامل تولید کننده تورم کنترل می شود.این روش کاربردی نیست زیرا در آن مناطق زیادی نیاز به اصلاح دارند.
4-آیا تورم همیشه مضر است؟
خیر تورم در حد کم (2-3%)نه تنها مضر نیست بلکه نشانه توسعه اقتصادی آن کشور نیز هست.
علاوه بر آن تورم فواید دیگری نیز دارد از جمله:
1- ابتدا قدرت خرید پول پایین آمده و بعد از آن میزان
تولید بالا رفته، رسیدن به ثبات و برگشت به حالت طبیعی حتمی است.
2- در اوج مرحله تورم، کارخانجات و موسسات و برنامه های اساسی اقتصادی شکل می گیرد.
3-فرهنگ تولید به وسیله فشار تورم توسعه می یابد.
5-رابطه تورم و توسعه چیست؟
1- تا توسعه کشور به حد مطلوبی نرسیده ثبات ارزش پولی غیر ممکن است.البته باید به این نکته نیز توجه کرد که در زمان توسعه ممکن است به جایی برسیم که پایین تر رفتن قدرت خرید و قدرت پول خطرناک باشد. در چنین مقطعی حرکت جامعه از توسعه به ثبات تبدیل می شود.
2-سرمایه گذاری در مرحله اول تورم زا و در آخر خاصیت تورم زدایی دارد.
3- در همه کشور های جهان چنین بوده که مسایل توسعه و بازسازی هر دو تورم طلب بوده اند.
4-اگر در مرحله اول پول را ثابت نگه داریم نمی توانیم خیلی از مسائل کشور را مانند جنگ پشت سر بگذاریم.
5-در تورم پول از جیب مردم به سرمایه گذاری منتقل می شود.
6- وضع مطلوب در اقتصاد رسیدن به پول ثابت است.
7- معمولاً توسعه و پیشرفت نمایانگر تورم پایین است به طوری که می توان بیان نمود که اکثر کشورهایی که به توسعه اقتصادی و اجتماعی مطلوب رسیده اند، دارای تورم های کمتر از 15درصد بوده اند. اما چند استثناء نیز وجود دارد از جمله برزیل، آرژانتین و ترکیه.
6-تورم چه تاثیری بر نظام کل کشور دارد؟
نمی توان تورم را عامل تمام مشکلات یا حتی بخش مهمی از آنها دانست ولی صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی غالباً تورم را به منزله
شاخص کشمکش ها و اغتشاشات اجتماعی و شاخص اعلام خطر و ; قلمداد می کنند و معتقدند که:
1-کشور هایی که در آنها ثبات قیمت (عدم تورم) وجود داشته ثبات سیاسی واجتماعی نیز وجود داشته است.و بالعکس در کشورهایی که بحرانهای سیاسی واجتماعی بوجود آمده تورم نیز کم کم دچار رشد صعودی شده است.
2-در تورم زیاد درآمد به صورت ناعادلانه تقسیم می شود زیرا افرادی که در ابتدا سرمایه ی غیر نقدی زیاد دارند به مرور زمان با افزایش ارز
ش آن سرمایه توسط تورم به ثروت عظیمی دست می یابند و در عوض افرادی که در ابتدا سرمایه ی کمی دارند یا سرمایه ی آنان غیر نقدی است به مرور زمان با افزایش نرخ تورم بخشی از دارایی خود را از دست می دهند.
3-تورم باعث تقلیل پس انداز می شود زیرا ارزش پول متغیر است و در نتیجه پس انداز ناامن است.البته این مشکل راه حلی نیز دارد که آن سرمایه گذاری در چیزیست که ارزش آن با تورم زیاد شود.
4- تورم باعث افزایش قیمت کالا در تجارت بین المللی می شود که نتیجه آن کاهش میزان صادرات و افزایش واردات است.
5-افزایش تورم باعث کاهش ارزش پول می شود.(بر اساس مورد 4)
6- تورم باعث عدم مصرف بهینه منابع می گردد و از این رو تمایل به سمت کالاها و خدمات گرانتر بیشتر می شود در صورتی که این کالا ها ضرورتاً مفیدترین کالا ها نیستند.
7- در زمان تورمی مقدار زیادی از وقت، انرژی، منابع مالی مردم بجای بکار افتادن در مسیر مولد و مفید صرف فعالیت هایی می شود که هدف از انجام آن ها جلوگیری از کاهش ارزش دارایی ها و کسب منافع غیر عادی از طریق معاملات سوداگرانه است.
8- تولید کنندگان که خریداران مواد اولیه هستند سرمایه گذاری نمی کنند ، لذا کارهای دلالی رواج پیدا می کند.
7-آیا تا کنون کشوری توانسته است تورم را به طور کامل ریشه کن کند؟
بله یکی از این کشور ها آلمان است.آلمان در بازسازی اقتصادی به این نکات توجه کرده است:
1- طراحی نظام اقتصادی و اجتماعی بازار با در نظر گرفتن تعادل اجتماعی، بر پایه اخلاق مسیحی و انسانگرایانه
2- معیار اساسی اقتصاد برای انسانها نه انسانها برای اقتصاد.
3- تکیه بر این امر که در جو سرشار از ثبات پولی رشد اقتصادی مطمئن تر تحقق می یابد.
4- قدرت خرید حداقل درآمد را تثبیت
کردند.
5- اهمیت دادن به توزیع در آمدعادلانه.
6- اعمال سیستم جامع و موثر بیمه های اجتماعی: آلمانی ها بدین منظور بیش از 15 درصد ارزش تولید ملی را پس از جنگ به این امر
اختصاص دادند.
7- حاکمیت مربع سحرآمیز ثبات پولی، اشتغال کامل، تعادل تراز پرداخت ها، تناسب در توزیع درآمدها.
8- خارج نمودن پول بیش از ظرفیت تولیدی: طراحان اقتصادی در 1948 با رفورم پولی، پول موجود در دست مردم را از 100 واحد به 5/6 واحد تنزل دادند.
آمار
سازمان ملل پیشبینی کرد که نرخ تورم ایران در سال جاری میلادی به 7/17 درصد برسد.
به گزارش خبرنگار اقتصاد بینالملل ایسنا، سازمان ملل متحد در تازهترین گزارش جامع خود که “چشم انداز و شرایط اقتصاد جهانی 2006” نام دارد تمامی کشورها و مناطق جهان را مورد ارزیابی قرار داد و برآورد کرد که نرخ تورم بهای مصرفی در کشورمان که در سال 2005 در حدود 5/13 درصد بوده است در سال جاری با 2/4 درصد افزایش مواجه شده و به 7/17 درصد بالغ شود.
سازمان ملل مناطق و کشورهای مختلف جهان را به صورت جداگانه تقسیم بندی کرده است و جداول ارائه شده حاکی از آن است که نرخ تورم ایران در سال جاری در منطقه خاورمیانه در صدر جدول قرار خواهد داشت.
در همین حال در تقسیمبندی بزرگترین اقتصادهای در حال توسعه جهان نیز کشورمان با نرخ تورم 7/17 درصدی در مکان نخست جای دارد و پس از آن ونزوئلا با نرخ تورم 15 درصدی قرار گرفته است. نرخ تورم ونزوئلا در سال 2005 حدود 16 درصد اعلام شده است.
نیجریه نیز که شاهد نرخ تورم 3/16 درصدی در سال گذشته بوده است سال جاری را با نرخ تورم 8/10 درصدی سپری خواهد کرد و در میا
ن کشورهای در حال توسعه مکان سوم را از آن خود خواهد کرد.
نرخ تورم قزاقستان که از همسایههای کشورمان به شمار میرود در سال جاری به 5/7 درصد و نرخ تورم روسیه به 5/10 درصد خواهد رسید.
آمریکا، ژاپن، چین و آلمان که از برترین اقتصادهای جهان محسوب میشوند در سال جاری نرخ تورمی برابر با دو، 1/0، 2/3 و 9/1 درصد خواهند داشت و نرخ تورم آذربایجان دیگر همسایه کشورمان از 5/12 درصد در سال گذش
ته به 5/9 درصد در سال جاری کاهش خواهد یافت.
در همین حال عربستان در سال گذشته و سال جاری نرخ تورم ثابتی برابر با یک درصد داشته و خواهد داشت.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله وکالت با pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله وکالت با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله وکالت با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
وکالت
وکالت در لغت به معنای واگذار کردن یا تفویض کردن میباشد. و در اصطلاح حقوقی: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید. وکالت یکی از عقود بسیار رایج میباشد، که امروزه در صحنههای اجتماعی و اقتصادی و بانکها استفاد زیادی میشود.
وکالت عقد است و در نتیجه نیاز به ایجاب موکّل و قبول وکیل دارد.
انواع وکالت
الف وکالت مطلق: یعنی این که شخصی را برای تمام امور وکیل کند و این وکالت شامل امور اداری و مالی موکل میشود مثل فروش و یا خرید و یا پرداخت هزینه خانواده که در این قسم اعمال وکیل نیاز به اجاز موکل ندارد.
ب) وکالت مقید:که در این نوع وکالت، مورد وکالت مشخص و معین است و وکیل باید در همان مورد معین، عمل نماید. مثل خرید خانه یا فروش ماشین.
وکالت از جهت شکل به وکالت رسمی یا عادی یا شفاهی تقسیم میشود.
هر یک از طرفین عقد، باید اهلبیت تمتع و استیفا داشته باشند.
مورد وکالت باید امری باشد که به موجب قانون یا طببعتاً درانحصار شخص نباشد مثل وکالت در مجلس معامله که باید خودش عمل نماید و نمیتواند دیگری را وکیل نماید و دیگر اینکه خود شخص موکل بتواند آن را انجام دهد، برای مثال شخص ورشکسته که از دخالت
در اموال ممنوع است نمیتواند در مورد آن به دیگری وکالت دهد.
حدود وکالت
«وکیل نمیتواند عملی را که خارج از حدود وکالت است انجام دهد»
مفاد ماده 663قانون مدنی
«در صورتی که وکالت به طور مطلق داده شده و قیدی در آن نیامده مربو
ط به ادار اموال خواهد بود».
مفاد ماده 661قانون مدنی
مثلاً در بیع حدود وکالت، فروش است و قبض ثمن آن جزو وکالت در بیع نیست مگر اینکه قرین قطعی بر آن باشد.
وکالت در توکیل
اینکه وکیل مجاز باشد انجام امری را که در آن وکالت دارد به دیگری واگذارد نیاز به تصریح دارد و در غیر این صورت شخصی ثالث در مقابل مؤکل مسئول خسارات خواهد بود.
وکیل ممکن است یک نفر باشد یا بیشتر و در صورت تعدد ممکن است به طور اجتماع باشد (اینکه همه با هم وکالت کنند) یا اینکه به طور مستقل باشد (هر کدام انجام دهد کافی است.
وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت و اگر مجانی بودن قید نشده محمول بر با اجرت خواهد بود.
وکالت عقدی است جائز و طرفین میتوانند هر گاه خواستند آن را بر هم بزنند مگر این که وکالت وکیل یا عدم عزل او، در ضمن عقد لازمی شرط شده است.
تعهدات وکیل
1) اگر از اقدامات یا سهلانگاری وکیل خسارتی به موکل وارد آید او مسئول خواهد بود.
2) رعایت مصلحت موکل در اقدامات و فعالیتهای خویش.
3) استرداد اموال تحویلی، چرا که وکیل امین است و آنچه را که در اثر وکالت به دست میآورد باید به موکل تحویل دهد.
4) تسلیم صورتحساب وکالت.
تعهدات موکل
1) التزام عملی به تعهدات وکیل در قبال افراد ثالث؛ زیرا وکیل ا
ز طرف او انجام وظیفه نموده است.
2) پرداخت هزینه وکالت مثل کرایه و عوارض و مالیات که وکیل پراخته است.
3) پرداخت اجرت وکیل که طبق قرارداد یا عرف یا اجره المثل پرداخت میشود.
پایان وکالت
«وکالت به طرق ذیل مرتفع میشود:
1) عزل موکل که وکیل را از وکالت عزل کند.
2) به استعفای وکیل.
3) موت یاجنون وکیل یا موکل»
(مفاد ماده 678 قانون مدنی)
علاوه بر این موارد، سفه وکیل و موکل و پایان یافتن موضوع وکالت را باید از موارد انقضای وکالت دانست.
آشنایی با عقد (قرارداد) وکالت
1390/08/10
بر طبق ماده 656 قانون مدنی: «وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید». از این تعریف نتایجی به دست می آید که در شناخت ماهیت و اوصاف وکالت اهمیت ویژه دارد:
1- اثر عقد وکالت اعطای نیابت است:
بدین معنی که موکل اقدام وکیل را، در انجام دادن اعمال حقوقی، به منزله اقدام خود می داند و به او اختیار می دهد که به نام وحساب موکل تصرفاتی کند. بنابراین، وک
یل دادگستری نسبت به آثار اموری که انجام می دهد، در حکم واسطه است و آنچه می کند برای موکل است: تعهدهایی که پذیرفته است بر موکل تحمیل می شود و اگر نفعی در بین باشد برای او است.
2- نیابت در امور اعتباری و ارادی است:
از ظاهر ماده 656 چنین بر می آید که موضوع وکالت ممکن است
انجام «عمل حقوقی» باشد، مانند فروش خانه یا فسخ اجاره و طلاق، یا امر دیگری که در شماراعمال مادی است و برای موکل انجام می شود، مانند مقاطعه ساختن بنا یا تهیه نقشه آن یا انجام عمل جراحی و نقاشی.
با وجود این باید پذیرفت که نیابت در اموری قابل استفاده و تصور است که به اراده انجام می شود و آثاری به بار آورد که وضع حقوقی موکل را تغییر دهد. وانگهی، پاره ای از مواد مربوط به وکالت در صورتی مفهوم درست پیدا می کند که نمایندگی مربوط به عمل حقوقی باشد. برای مثال، در ماده 662 آمده است که: «وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را بجا آورد. وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد».
شکل ایجاب
چنان که گفته شد، ایجاب وکالت نیز، مانند قبول وکیل، ممکن است به وسیله لفظ و نوشته یا فعل باشد و هیچ شکل خاصی برای نفوذ یا امکان اثبات آن وجود ندارد. ایجاب نیز ممکن است ضمنی و به اذن فحوی باشد: مانند این که زن نسبت به شوهر در پاره ای امو
ر مربوط به خانواده یا ماموران دولتی نسبت به انعقاد قرار دادهایی که لازمه اداره است، وکیل ضمنی هستند.
با وجود این، در مواردی که موضوع وکالت انجام عمل حقوقی است که انعقاد یا اثبات آن نیاز به تنظیم سند رسمی دارد، وکالتنامه باید سند رسمی باشد. زیرا، هدف از تنظیم سند رسمی به طور معمول حفظ نظم عمومی یاجلب توجه امضاء کنندگان سند به آثار ناشی از آن است و رسیدن به این هدفها ملازمه با رسمی بودن وکالت نامه مبنای سند انتقال دارد.
قبول زمان انعقاد
در موردی که وکیل هنگام ایجاب وکالت در مجلس عقد حاضر ا
ست و آن را می پذیرد، درباره زمان وقوع عقد بحثی وجود ندارد؛ ایجاب و قبول پیوسته به یکدیگر است و دو طرف پیمان از نتیجه تراضی آگاهند. ولی، در حالتی که وکالت به غایب داده می شود، ممکن است این پرسش مرسوم و معروف به میان آید که زمان وقوع عقد در چه لحظه ای است؟ زمانی که قبول اعلان می شود یا هنگامی که به آگاهی موکل می رسد؟
پاسخ کلی این پرسش را باید در قواعد عمومی معاملات بررسی کرد، لیکن این پاسخ هر چه باشد، در مورد وکالت، بیگمان باید پس از اعلان قبول، عقد را محقق دانست. زیرا، نه تنها ماده 657 ق.م. تحقق وکالت را منوط به قبول وکیل می داند، اگر پذیرفته شود که اعلان قبول با اجرای مفاد وکالت ممکن است، لازمه منطقی آن پذیرفتن وقوع وکالت به محض قبول است. به اضافه، گوینده ایجاب زمینه تراضی و نهاد ابتدایی آن را ایجاب می کند و قبول، در عین حال که جنبه انشایی دارد، رضایت به مضمون ایجاب است و نباید از مفاد آن تخلف کند.
وکالت با واسطه یا حق توکیل
اعطای نیابت به وکیل با توجه به شخصیت او انجام می شود، با وجود این موکل می تواند شخصی را وکیل کند و به او اختیار دهد تا وکیلی برای موکل انتخاب کند. این اختیار را «حق توکیل» می نامند. برای مثال، شخصی که دعوایی در دادگاه دارد و وکلای
متخصص و امین را در آن باره نمی شناسد، می تواند به معتمدی که در این باره آگاهی لازم را دارد وکالت دهد تا او وکیلی را برای دفاع از آن دعوی انتخاب کند. بدین ترتیب شخص می تواند به کسی وکالت دهد که او را نمی شناسد و اختیار تعیین وکیل را به دیگری بسپارد.
بیگمان، دادن حق توکیل به وکیل اقدامی است خطرناک و به همین دلیل نیز بعضی آن را مجاز نشمرده اند. قانون مدنی اعطای چنین حقی را به وکیل مجاز می داند. ولی، برای پرهیز از هرگونه سوء استفاده و هشدار به موکل، وجود «حق توکیل» را خلاف اصل و نیازمند به تصریح موکل یا دلالت قرائن خاص اعلام می کند. در ماده 672 ق.م. آم
ده است که: «وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد، مگر اینکه صریحا یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد»و ماده 673 برای حمایت از موکل مقرر می دارد که: «اگر وکیلی که وکالت در توکیل نداشته انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند، هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب می شود مسئول خواهد بود.»
وکالت فضولی
در موردی که شخصی، بدون داشتن وکالت از دیگری، عمل حقوقی را به نام و حساب او انجام می دهد، نمایندگی فضولی قابل تنفیذ است: یعنی، آنکه به نام و حسابش معامله ای انجام گرفته است، می تواند وکالت مورد ادعا را با اعلام رضای خود نافذ گرداند و نتیجه معامله را به حساب خود بپذیرد. قانون مدنی، در مورد معاملاتی که به مال غیر می شود، به مالک اختیار داده است که معامله را اجاره کند (ماده 247 ق.م.) ولی، از نظر تحلیل حقوقی این اجازه در واقع تنفیذ نیابت فضولی است. عمل حقوقی است که بموجب آن صلاحیت انشاء عقد به فضول اعطا می شود و به همین جهت نیز آثار آن از هنگام انجام معامله است نه اجازه (ماده 258 ق.م.).
تنفیذ وکالت فضولی گاه به حکم قانون است. چنان که به موجب ماده 306 قانون مدنی: «اگر کسی اموال غایب یا محجور و امثال آنها را بدون اجازه م
الک یا کسی که حق اجازه دارد اداره کند…. اگر عدم دخالت یا تاخیر در دخالت موجب ضرر صاحب مال باشد، دخالت کننده مستحق اخذ مخارجی خواهد بود که برای اداره کردن لازم بوده است» یعنی رابطه مدیر فضولی با مالک، در صورت جمع آمدن شرایط لازم، در حکم رابطه وکیل با موکل است.
اهلیت موکل
در ماده 662(ق.م) آمده است: «وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را انجام دهد… ». بدین ترتیب، سفیه می تواند برای انجام امور غیر مالی، مانند طلاق، به دیگری وکالت دهد و صغیر ممیز برای قبول هبه و صلح بدون عوض کسی را وکیل خود سازد. ولی مجنون یا صغیر غیر ممیز، چون اهلیت انجام دادن هیچ عمل ارادی را ندارد، هیچ گاه نمی تواند طرف عقد وکالت قرار گیرد. اهلیت موکل در زمانی که نیابت داده می شود ضرورت دارد، ولی پس از آن تاریخ نیز، هرگاه عارضه ای اهلیت لازم برای عمل حقوقی مورد وکالت را از موکل سلب کند، عقد را منحل می سازد. برای مثال، بیماری جنون اهلیت موکل را در تمام موارد از بین می برد و سفاهت در امور مالی باعث انحلال وکالت می شود. ورشکستگی موکل نیز، مانند حجر او، صلاحیت وکیل را در تصرفاتی که به زیان طلبکاران است و دارایی او را تغییر می دهد، از بین می برد. ماده 681 قانون مدنی، در همین زمینه مقرر می دارد: «محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می شود، مگر در اموری که حجر مانع از توکیل در آنها نمی باشد….».
اهلیت وکیل
چنان که گفته شد، موضوع وکالت عمل حقوقی اس
ت و به همین جهت وکیل نیزباید برای آن کار دارای اهلیت باشد. در ناتوانی دیوانه و کودکی که قوه تمیز نیافته است تردیدی وجود ندارد، زیرا اینان معنی عمل ارادی را نمی فهمند و از نظر روانی قادر به اجرای مورد وکالت نیستند. ولی، در مورد صغیر ممیز 10 تا 14 سال وسفیه، ممکن است گفته شود که، چون مبنای حجر این گروه حمایت از آنان است و از بیم زیان کاری از تصرف در اموال خود محروم شده اند، پس اهلیت تصرف در مال دیگرانین تعبیر که، هر چند صغیر ممیز و سفیه اهلیت تعهد در برابر موکل را ندارند، عملی را که بنام وحساب موکل انجام می دهند درباره او نافذ است. زیرا، اثر این عمل تنها در اموال موکل ظاهر می شود و محجور نمی تواند بطلان آن را از دادگاه بخواهد. درنتیجه، وکیل محجور در برابر موکل مسئولیت قراردادی پیدا نمی کند، ولی در برابر اشخاص ثالث در حکم وکیل است.
در فقه امامیه، صغیر حق وکالت کردن ندارد، ولی مشهور فقها وکالت سفیه را پذیرفته است. در توجیه این نظر، گفته شده است که سفیه نیز، مانند مفلس یعنی ورشکسته، ممنوع از تصرف در اموال خویش است ولی می تواند به وکالت در امور دیگران تصرف کند.
قانون مدنی درماده 662 مقرر می دارد: «وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را بجا آورد. وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد».». بنابراین، چون سفیه در امور مالی اهلیت تصرف ندارد، وکالت انجام معامله را نیز می تواند بپذیرد، ولی در امور غیر مالی و قبول تملکات مجانی اهلیت دارد. همچنین است در مورد صغیر ممیز که تنها برای قبول هبه و صلح بدون عوض و مانند اینها صلاحیت انجام معامله و قبول وکالت دارد
وکالت خاص
در مورد وکالت خاص، که به عمل حقوقی معین در مال معین ناظر است، تردیدی نسبت به درستی این گونه وکالت ها وجود ندارد.
وکالت عام
ولی، نسبت به وکالت عام، گفته شد
ه است که: اگر کسی، بدون قید و شرط، برای انجام همه امور خود به دیگری وکالت دهد، خود را در معرض ضرری نامتعارف و بزرگ قرار می دهد. در چنین حالتی، وکیل می تواند اموال موکل را ببخشد یا برای او همسری با مهر گزاف بگیرد یا حیوانات او را رها سازد. ماده 660 قانون مدنی،«وکالت ممکن است به طور مطلق و برای تمام امور موکل باشد یا مقید و برای امر یا امور خاصی».
اجرای وکالت و چگونگی آن
با پذیرفتن وکالت، وکیل به طور که با موکل دارد بر هم بزند، ولی تا زمانی که رابطه حقوقی باقی است باید آن را محترم بدارد. از سوی دیگر، اختیاری که وکیل از این راه بدست آورده است ناشی از تراضی با موکل و محدود به مفاد آن است. وکیل، نایب و امین موکل است و بیش از هر چیز باید در اندیشه حفظ منافع و رعایت مصلحت او باشد و حساب دوران وکالت را به او بدهد.
آیا وکیل می تواند خود طرف معامله قرار گیرد؟
در موردی که وکیل مامور انجام معامله ای شده است، آیا می تواند خود طرف معامله قرار گیرد، به گونه ای که، به عنوان مثال، به نیابت از طرف موکل بفروشد و به عنوان اصیل بخرد؟
در صحت چنین معامله ای از دو جهت ترید شده است:
1- عقد از توافق دو اراده به وجود می آید؛ اراده کسانی که در پی منافع خویش هستند و هر کدام می خواهد تعهدی به سود خود به دست آورد. پس، یک شخص نمی تواند دو طرف عقد قرار گیرد و با خود توافق کند.
2- بر فرض که امکان چنین توافقی وجود داشته باشد و از یک شخص دو اراده مستقل صادر شود، وکیل در صورتی می تواند طرف معامله قرار گیرد که موکل این اذن را به او داده باشد.
ماده 198 قانون مدنی«ممکن است طرفین یا یکی از آنها به وکالت از غیر اقدام کند و نیز ممکن است که یک نفر به وکالت از طرف متعاملین این اقدام را به عمل آورد».
ماده 1082 قانون مدنی«در صورتی که وکالت به طور اطلاق داده شود، وکیل نمی تواند موکله را برای خود تزویج کند، مگر اینکه این اذن صریحا به او داده شده باشد».
وکالت قانونی
وکالت قانونی وکالتی است که قانون بر طرفین تحمیل می کند و تراضی و توافق طرفین در ایجاد آن دخالتی ندارد به عبارت دیگر اصیل و وکیل عقدی را منعقد نکرده اند و وارد رابطه حقوقی وکالتنشده اند .
در حقوق دریایی وقتی محموله در معرض فساد باشد ناوخدا ((shipmaster میتواند آن را بفروشد و این معامله فضولی محسوب نمی شود و رضایت مالک شرط نفوذ چنان عقدی نمی باشد چرا که قانون چنان وکالتی را بین مالک محموله و ناوخدا تحمیل می کند به شرطی که محموله در معرض فساد باشد یا اینکه کشتی نیاز به تعمیر کن
د یا اینکه کشتی در تلاطم دریایی باشد و ناوخدا برای نجات کشتی راهی جز به دریا انداختن قسمتی از محموله نداشته باشد.
در حقوق راجع به اسناد تجاری نیز قانونی می تواند مصداق پیدا کند و آن وقتی است که برات از طرف برات گیر رد شود و ثالث برات را از طرف برات دهنده یا ظهر نویس ها قبول می کند و تا زمانیکه برات تأدیه نشده است ثالث جانشین دارنده برات می شود و همه حقوق دارنده برات را در مقابل برات دهنده و ظهرنویس ها خواهد داشت . قانون چنین جانشینی و نیابتی را به ثالث داده است و همه اختیارات و حقوق ناشی از این جانشینی از طرف قانون بوده است و به تراضی و توافق طرفین موکول نشده است . ماده 271 قانون تجارت در این رابطه می گوید:«شخص ثالثی که وجه برات را پرداخته است دارای تمام حقوق و وظایف دارنده برات است .»
البته نباید قانونی را که فوقاً توضیح داده شد با ماده 196 که می گوید :«هرکس معامله ای راجع به عین کند آن معامله برای مالک عین است »اشتباه کرد. در این ماده درست است که فرض شده است حتی در موردی که فضول معامله را به نام خود کرده باشد باز هم این با قانونی این فرق را دارد که قبول مالک شرط است یعنی اگر مالک معامله را تنفیذ نکند معامله منفسخ خواهد شد .
آنچه ماده 196 می گوید یک فرض ایجاب از طرف فضول است . همچنین نباید قانونی را بامواردی که دادگاه به نیابت از طرف محکوم علیه مستنکف یا غایب، مدیر دفتر خود را به دفتر خانه می فرستد یا مأمور اجرا کالای فاسد شدنی را می فروشد اشتباه کرد این نوع و اقدامات موضوع حقوق عمومی است و تنها مقامات اجرایی یا قضایی می توانند به چنین اقداماتی مبادرت ورزند . در حقوق خصوصی هر چند کالا فاسد شدنی باشد متصرف قانونی مکلف است آن را در صورت عدم دسترسی به مالک به دادگاه ارجاع دهد و نمی تواند خود اقدام به فروش آن نماید. درحقوق انگلستان در قرون وسطی معاملاتی که زوجه انجام می داد در صورتی که قابل استفاده برای زوج بود معاملات برای زوج محسوب می شد و قانون رابطه را بین آنها بدلیل وجود رابطه زوجیت فرض می کرد بنابراین فروشنده کالا به زوجه می توانست مستقیماً جهت اخذ ثمن به زوج رجوع کند چرا که قانون زوج را اصیل می دانست البته زوج این حق را داشت که زوجه خود را از هر گونه معامله ای ممنوع کند و طرف معامله با زوجه درصورتی
که اطلاعی هم نداشت نمی توانست به زوج رجوع کند . اکنون این قانون منسوخ شده است و زنان استقلال اقتصادی معادل مردان را دارا می باشند .
inShare
ارسال شده در حقوق مدنی | برچسبشده اهلیت موکل, اهلیت وکیل, حق توکیل, عقد وکالت, فسخ وکالت, قرارداد وکالت, موکل, وکالت, وکالت خاص, وکالت عام, وکالت فضولی, وکالت قانونی, وکیل, وکیل دادگستری, وکیل پایه یک | 3 پاسخ
3 پاسخ به آشنایی با عقد (قرارداد) وکالت
1 بازتاب: ضرورت آگاهی زنان از وکالت در طلاق| طلاق زن| مطلقه شدن زن | موسسه حقوقی شمس
2 بازتاب: ضرورت آگاهی زنان از وکالت در طلاق| طلاق زن| مطلقه شدن زن | دفتر وکالت اعظم شفائی، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
3 بازتاب: برترین حقوقدانان ایران، بهترین وکلای دادگستری | دفتر وکالت اعظم شفائی، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
منابع:
fa.wikipedia.org
www.haghgostar.ir
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.