پروژه دانشجویی مقاله روش های نوین یادگیری با pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روش های نوین یادگیری با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله روش های نوین یادگیری با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
روش های نوین یادگیری :
آنچه بنده تا کنون مشاهده و تجربه کرده ام به طور اختصار عرض می کنم .یکی از مواردی که در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به کمک (CD) مینی تب تدریس می کند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاکتور های موجود مانند پراکندگی،چارکهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه کرد البتّه تجزیه و تحلیل
این فاکتورها به عهده معلّم می باشد.
از طرفی با توجّه به تجرته ای که دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت کلاس درس ریاضی آزاد به شکلی که مطرح میکنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عن
وان را که می خواهد انتخواب کند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح کند
سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح کند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.
من تقریبا ده سال است که در ده دقیقه آخر هر کلاس سعی می کنم یک مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح کنم و یک نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این
کار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود که هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی که از ـنها به عمل آمده است این کار مورد تائید اکثر آنهابوده است.
این کلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است که در کلاس درس معلم امکان آن را ندارد که به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب کتاب و تمرینات آن بپردازد. مش
کلات دیگر آموزش ممکن است به مسائل زیر مربوط شود:
1- تدریس همکاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت کمبود دبیروغیره.
2- استاندارد نبودن کلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان
3- آشنا نبودن بعضی از همکاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن
4- نحوه برگزاری آزمون سراسری
5- تشویق
6- آشنا شدن با روش های نوین یادگیری
7- آشنا شدن با الگوهای یک تدریس نوین
8- قداست علم
9- عادت در یادگیری
10- تغییر یا حذف مطالب کتب درسی قبل از آنکه معلم کتاب را بررسی کرده باشد
11- قدر دانی از آثار و تألیفات همکاران ارجمند ریاضی
12- حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی که راجع به بعضی از موار
د توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به کتاب کلیت روش ها و فنون تدریس (آثار;;; صفوی)بیان می کنم.
نحوه برگزاری آزمون سراسری
یکی از مواردی که در سال های سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی در نحوه تدریس معلم تآثیر می گذارد نحوه پذیرش دانشگاه ها بر اساس آزمون سراسری می باشد و این باعث شده است دانش آموزان کمتر به درک مفاهیم ریاضی بپردازند و از اثبات قضایا و چگونگی بدست آمدن یک فرمول سر باز زنند و تمایلی نشان نمی دهند در کلاس هندسه تحلیلی هنگامی طریقه بدست آوردن فرمول فاصله از یک نقطه از صفحه را تدریس می کردم در پایان یک دانش آموز پرسید آیا اثبات این فرمول در امتحان می آید در آزمون سراسری چه طور ؟من گفتم خیر .ایشان گفت : پس بهتر نبود از اول فقط فرمول را می نوشتید و می گفتید بدین ترتیب جایگزین کنیم و اگر در کلاس نکات تستی مطرح نشود دانش آموزان از کار معلم راضی نیستند پس باید در این مورد فکر اساسی برداشته شود که به مفاهیم توجه شود دیگر آنکه در کتب درسی بدون آنکه قبلاً همکاران کلاسهای مورد نظر را طی کرده باشند .
قداست علم
سه چیز در متن خود از قداست برخوردار است:علم،تقوا،جهاد.و باید سعی کنیم که قداست علم را به دانش آموزان بفهمانیم.
تشویق
قدر دانی از افراد شایسته و نیکوکار و ارج نهادن به شخصیت و اعمال و رفتار آنان بسیار اهمیت داردو فوق العاده در پیشرفت امور مؤثر است ، به گونه ای که ممکن است شخصی بر اثر تشویق دگرگون شود و کاملاً مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و به درجاتی بس عالی ارتقاء یابد و به عکس بی اعتنائی و بی توجهی در برابر اعمال و رفتار پسندیده موجب دلسردی است و سبب می شود که افراد شور شوق و هیجان خود را از برای انجام کارهای نیک و ار
زنده و کسب فضائل و محاسن از دست بدهند و رغبتی برای نیل به مقامات عالیه از خود نشان ندهند. لذا باید توجه داشته باشیم که مبادا نسبت بهه نیکان و کاره
ای نیک نوباوگان با بی اعتنائی برخورد نمائیم و ارزش و اهمیتی برای آنان در نظر نگیریم و نیز باید بدانیم که در مسابقات علمی داوری بسیار مهم است چنانکه معلوم است آن کسی که به رأی داور برنده معرفی می شود این برای او امتیاز و تشویق به حساب آمده چه بسا بر اثر داوری عادلانه آن کسی که برنده محسوب شده در زمینه آنچه مسابقه داده به درجات بس عالی نائل شود.
یادگیری از کتاب تعلیم و تربیت اسلامی
یادگیری فرایند تغییر کردن ،تغییر یافتن ،با تغییر پذیرفتن کم و بیش دائمی است یا انجام می دهیم ایجاد می گردد.
می توان کفت بهترین تعریفی که تا کنون از یادگیری شده است از آن هیلگارد و مارگویز است.این دو روان شناس یادگیری را بدین شرح تعریف کرده اند: «یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبه ثابت،در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر این که این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ داده باشد»
خصوصیات این تعریف یعنی تغییر نسبه ثابت ،رفتار بالقوه و تجربه اهمیت بسزا دارد و اینها هستند که این تعریف را از دیگر تعریفهای یادگیری متمایز می سازند . با استناد به تعریف فوق بطوری که از کلمه «رفتار بالقوه»بر می آید،باید گفت که یادگیری با عملکرد تفاوت دارد.یادگیری ، بر تغییرات نسبه دراز مدت حاصل از تجربه و تمرین در دلالت دارد . در حالی که عملکرد عبارت از تبدیل یادگیری به رفتار است. عملکرد،متأثر از عوامل خلق الساعه ، چون انگیزش
، مقتضیات محیط و خستگی است . پس بنا به اقتضای این عملکرد ممکن است یک شاخص صحیح یا نا صحیح برای یادگیری باشد.
راههای یادگیری
1-تقلید:انسان بسیاری از رفتارها و کردارهای خود را در مرحله آغازین زندگی از راه تقلید از والدین و اطرافیان خود یاد می گیرد. مثلاً سعی می کند سخن گفتن
را با تقلید از دیگران در مورد تلفظ کلمات که در برابرش بارها تکرار شده است یاد بگیرد.به همان گونه که تلاش می کند راه رفتن ، لباس پوشیدن و آداب و رسوم را از کسانی که با او در تماس هستند بیاموزد. بدین ترتیب آدمی بسیرای از عادتها و رفتارها را از راه تقلید از محیط زندگی فرا می گیرد.
کسی که از دیگران تقلید می کند او را الگو و پیشوای خود قرار می دهد و در او نسبت به خود تفوق و برتری احساس می کند لذا از او تقلید می کند و می خواهد که خودش را به مثابه او جلوه گر سازد. برای همین است که اعمال و رفتار افراد برجسته مورد توجه و تقلید دیگران قرار می گیرد و نظر ایشان را به خود جلب می کند. مثلاً والدین و اطرافیان چون در نظر کودک مهم و با عظمتند مقتدای او هستند و نیز پیامبران اسوه دیگرانند.
2-آزمایش علمی و آزمایش و خطا: آدمی از راه تجربه علمی در رویاروئی با مشکلات گوناگون زندگی و تلاش برای حل و غلبه بر آنها به فراگیری می پردازد. او در مراحل زندگی پیوسته با مسائل تازه ای برخورد می کند که پیش از آن نیاموخته است. در این هنگام می اندیشد که چه چاره ای در برابر آنها به کار برد و چه رفتاری داشته باشد.وی در چنین مواردی طوری عمل می کند ککه در شرایط مختلف دفتارهای گوناگون داشته باشد که البته در برخی موارد دچار اشتباه می شود.بدین ترتیب آدمی همواره از طریق آنچه روان شناسان آن را آزمایش و خطا می نامند چگونگی برخورد با مسائل جدید و راه حل مشکلاتی را که عملاًدر زندگی با آنها مواجه می شود می آمورد.
3-تفکر و مشاوره: انسان از طریق تفکر و مشاوره به یادگیری
می پردارد زیرا وقتی درباره مشکل خاصی فکر یا مشاوره می کند در واقع به نوعی آزمایش و خطای ذهنی دست می زند. او با این کار در ذهن خود یا با استمداد از آرای دیگران راه حلهای گوناگون آن مشکل را مورد بررسی قرار می دهد و راه های اشتباه و غیر متناسب را رد می کند. بنابر این انسان از طریق تفکر و مشاوره برای
رسیدن به هدف خود به راه های جدیدی پی می برد و به نوآوریها و ابداعهای تازه ای راهنمائی می شود . به همین دلیل روان شناسان جدید این نوع یادگیری را «عملیات عالی یادگیری»می نامند.
4- انگیزه: انگیزه در امر یادگیری اهمیت فراوانی دارد. اگر برای دست یابی به هدف مشخص انگیزه ای نیرومند وجود داشته باشد انسان تلاش می کند که راه های درستی برای یادگیری و رسیدن به هدف خویش پیدا نماید.و چنانکه با مشکلی مواجه می شود با کوششی هر چه تمامتر به حل آن مشکل می پردازد تا سر انجام راه حل مناسب را بیابد.
5- پند گرفتن از رویدادهای مهم تاریخ: یکی از عواملی که تحریک انگیزه یادگیری وجلب توجه آدمی کمک می کند رویدادها و حوادث و مشکلات مهمی است که وجدان مردم را تحریک می کند و توجهشان را بر می انگیزد. معمولاً بر اثر تحقق این گونه رویدادهای مهم آمادگی دارند تا درس و پندی را که در آنها وجود دارد بیاموزند .
6- تکرار : یکی از راههای یادگرفتن و به خاطر سپردن تکرار است و عرضه مکرر اندیشهها و آرا به افراد معمولاً به استقرار این اندیشهها و نظرات و تثبیت آنها در اذهانشان میانجامد.
7- توجه : مسأله توجه در یادگیری عامل مهمی به حساب میآید ؛ مثلاً اگر انسان به یک سخنرانی توجه نکند نمیتواند مضمون و مفاد آن سخنرانی را درک نماید و در نتیجه نمیتواند در آینده مطلبی را که در سخنرانی بیان شده به یاد آورد . به همین دلیل معلمان و مربیان همواره میکوشند که در شاگردان خود حالت توجه و دقت به وجود آورند تا درس را کاملاً درک کنند و یاد بگیرند.
8- مشارکت پیگیرانه : برای یادگیری مهارتهای حرکتی لازم است یادگیرنده به تمرین عملی مهارتها بپردازد تا یادگیری کامل حاصل شود تم
رین عملی نه تنها در یادگیری مهارتهای حرکتی مهم است که در یادگیری علوم نظری و رفتارهای اخلاقی و فضایل و ارزشها و آداب و رفتار اجتماعی نیز اهمیت دارد ؛ زیرا انسان کاری را که میخواهد یادبگیرد اگر خودش انجام دهد به سرعت و دقت یادگیری او کمک میکند . نتایج یک تحقیقات تجربی این مسأله را روشن کردهزکسانی بودند که تنها معلم یا مسئول آزمایشگاه آن کلمات را برایشان میخواند و آنها گوش میدادند و نیز آنان موفقتر از کسانی بودند که معلمان ضمن خواندن کلمات تصویر همان کلمات را برای آنها روی پرده به نمایش میگذاشتند . نتیجه این آزمایش اهمیت مشارکت پیگیرانه را در امر یادگیری نشان میدهد.
9- توزیع یادگیری : تحقیقات تجربی روانشناسان معاصر ثابت کردهاست که توزیع یادگیری یا تمرین آن ، در فاصلههای زمانی دور از هم که در خلال آن فرصتهایی برای استراحت فراهم شود به سرعت یادگیری و تثبیت آن در حافظه کمک میکند. این تحقیقات همچنین روشن کردهاست که یادگیری با استفاده از روش توزیع بسیار بهتر از یادگیری به روش متمرکز است. روش متمرکز روشی است که در طول مدت زمانی پیوسته و بدون فاصلههای استراحت صورت میگیرد.
عادت :
هر گاه کسی یک موضوع علمی یا یک کار ع
ملی را آنقدر تکرار کند که در مراحل بعدی انجام و فهم آن بدون هیچگونه وقفه و درنگی صورت گیرد میگویند به آن عمل یا فهم آن مطلب عادت کردهاست. بنابراین عادت ورزیدگی قبلی موجب سرعت فهم و پیشرفت کار است که به میزان قابل توجهی در کیفیت فهم و سرعت درک و عمل تأثیر دارد. تمرین و ورزیدگی و تکرار فراوان این نتیجه را دارد که واکنش و تأثر را تا اندازهای غیر عادی و خودبخود میسازد. در این صورت است که عادت به وجود میآید و باعث میشود که مطالب بدون هیچگونه مانع و زحمتی مفهوم و میسر گردد.
الگوهای یک تدریس نوین از کتاب کلیات روشها و فنون تدریس
بنا به تعریفی که جویس و ویل از الگوی تدریس بیان کردهاند:
الگوی تدریس یک طرح کلی یا الگویی است که دانشآموزان را در امر یادگیری انواع دانشها ، نگرشها و مهارتها یاری میدهد . یک الگوی تدریس به طوری که گفته خواهد شد از یک پشتوانه نظری یا فلسفی برخوردار است و همچنین در بردارنده مراحل ویژهای از تدریس است که برای دستیابی به نتایج مطلوب تربیتی طراحی شدهاست . اکنون یک نوع الگوی تدریس را معرفی میکنم:
الگوی تدریس به روش کاوشگری گروهی
الگوی کاوشگری گروهی از اندیشههای جان دیوئی ، هربرت تلن ، ویلیام هرد کیلپا تریک و گرودون هولفیش و فیلیپ اسمیت نشأت گرفتهاست . این الگو از فرآیندهای مبتنی برآزادی و روش علمی تشکیل یافتهاست و معلم هنگام آموزش به شیوه کاوشگری گروهی مراحل زیر را دنبال میکند :
1- برای ایجاد انگیزه دانشآموزان را با یک مسئله مواجه میسازد.
2- به دانشآموزان به اندازه کافی فرصت میدهد تا پیرامون مسئله فکر کنند واکنش ن
شان دهند و اظهارنظر نمایند.
3- فعالیتها را با فهمیدن مسئله و کاری که باید صورت گیرد گروهبندی افراد، طرز کار گروهها،در نظر گرفتن جا و مکان برای فعالیتهای گروهی ، تعیین و تدارک وسائل ، مواد ومنابع و تعیین دقیق وقت سازماندهی میکند.
4- گروهها مطالعات خود را انجام میدهند.
5- گروهها پیشرفت کار خود، مراحل کار و نیازهای گروهی را گزارش میدهند و به گزارشها گوش میدهند و به سایرین کمک میکنند.
6- در صورت لزوم کار گروهی در زوهای دیگر دنبال میشود.
یک معلم به طور خلاصه باید با استفاده از الگوی آموزش مستقیم مراحل زیر را طی کند :
1- مرور یادگیری قبلی
2- بیان هدف درس
3- توضیح یا نمایش مفهوم یا مهارتی که بایستی آموخته میشد با استفاده از اشیاء عینی.
4- کنترل میزان درک و فهم دانش آموزان.
5- دادن تمرین گروهی و راهنمایی آنها .
6- طرح سوالهای کوتاه جواب برای حصول اطمینان از فهمیدن.
7- ارائه بازخورد در موارد لازم .
8- ارائه تمرینهای اضافی.
9- نظارت بر کار دانشآموزان و کمک به آنها در موارد ضروری .
10- ارائه تمرین مستقل.
11- ارزشیابی از کار دانشآموزان .
• چیکده مقاله
عنوان : یکی از مشکلات آموزشی که معلم با آنها مواجه ا
ست.
نامونامخانوادگی : احمدتلافیان
نشانی محل کار و تلفن : شهرستان نیشابور، نمونه حسینی
ان
بحث در مورد آزمون سراسری و تأثیر آن در سالهای سوم و پیشدانشگاهی
• موانع یادگیری و پیشنهادات جهت رسیدگی به آنها مانند 1) تدریس بیش از حد بعضی دبیران 2)استاندارد نبودن کلاسها از نظر تعداد دانشآموزان 3) آشنا نبودن با فنآوری و تکنولوژی در مورد بعضی همکاران 4)نحوه پذیرش دانشگاهها 5)تشویق 6)قداست علم 7)عادت در یادگیری 8)تغییر یا حذف بخشی از کتب درسی بدون گذراندن دوره ضمن خدمت مربوط به آن .9)قدردانی از آثار و تألیفات دبیران ریاضی 10)حذف امتحان تنهائی در پایههای پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی .
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله ساختار مغز با pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ساختار مغز با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ساختار مغز با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ساختار مغز
مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده میشوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت میکنند.
• پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام میدهد.
• پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
• پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.
در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی میگویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.
مخ
مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشتههای عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشتههای عصبی صورت میگیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده میشود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشتههای عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنبالههای نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.
علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژهای انجام میدهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل میکنند. هر نیمکره کارهای ویژهای را نیز انجام میدهد.
نیمکره چپ در زبان آموزی ، یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل میکند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت میکنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.
هوش و استعداد
استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت برآورد میکنیم. اگر برای کسب مهارت در یک فعالیت افراد مختلف در شرایط و موقعیت یکسانی قرار بگیرند متوجه خواهیم شد که افراد مختلف تفاوتهایی از لحاظ میزان کسب آن مهارت نشان میدهند. برخی افراد در یک زمینه یادگیری بهتر و کارایی زیادتری از خود نشان میدهند و پیشرفت آنها در آن زمینه سریعتر است، در حالی که افراد دیگر در زمینههای دیگری ممکن است از خود کارایی و مهارت و سرعت پیشرفت زیادتری نشان دهند. در واقع چنین تفاوتی به تفاوت آنها در استعدادهایشان مربوط میشود.
افراد علاوه بر تفاوتهایی که از لحاظ استعدادهایشان با یکدیگر دارند، مثلا یکی در زمینه فنی و دیگری در امور هنری استعداد دارند، از لحاظ هوشی نیز متفاوت از هم هستند. به عبارتی افراد از لحاظ بهره هوشی در طیفی گسترده شدهاند که از عقب ماندگی ذهنی شدید تا نبوغ و غیر هوشی را شامل میشود. اما اکثریت افراد در حدود متوسط قرار میگیرند.
کاربرد هوش و استعداد
موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمیآیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشتههای تحصیلی مورد توجه است.
رابطه هوش و استعداد
در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص میتواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده میکردند. به عبارتی آزمونهای هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصصهای مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آنها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب میکردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 – 157 ، مهندس شدن 100 -151 ، مکانیک شدن 60 – 155 و ; تعیین شده بود.
امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفهها میشود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژهای دارد و آزمونهای هوشی نمیتوانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد میباشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینههای مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.
سنجش هوش و استعداد
برای سنجش استعداد افراد در زمینههای گوناگون معمولا از آزمونهای ویژه سنجش استعداد استفاده میشود. برخی از این آزمونها کلی بوده و تواناییها و استعدادها فردی را به صورت کلی میسنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیتهای ظریف مورد سنجش قرار میدهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی میگیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت سازی ، طلاسازی و ; است. افرادی که در این زمینه نمره پایین میگیرند در یادگیری و انجام این فعالیتها دچار مشکل میشوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آنها صرف کنند.
برای سنجش هوش نیز از آزمونهای جداگانهای استفاده میشود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمیکنند. البته برخی از آزمونهای هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینههای مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی میتوانند مفید باشند. به این ترتیب روشن میشود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار میگیرند.
نابغههای کودن
در روانشناسی عقب ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه میشویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی میشوند، استعدادهای فوقالعادهای از خود در یک زمینه خاص نشان میدهند. بطوری که استعداد آنها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغههای کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و ; استفاده میکند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن ، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل میشود که با تمام ظرافت هنری برش داده میشد.
توصیههایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد
والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینهها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینههای مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمیتواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشتههای ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند.
مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روشها میتواند اجرای آزمونهای معتبر استعداد سنج باشد.
انواع حافظه
مطالبی را که یادآوری میکنیم با توجه به زمان یادآوری میتواند مربوط به دو نوع مختلف حافظه باشد. دانش آموزی را تصور کنید که در کلاس درس مطالبی را در مورد موضوعی یاد میگیرد، مثلا نام یک آتشفشان یا پایتخت یک کشور و ; . زمانی که بلافاصله و در همان کلاس درس سوالاتی از این مطالب از وی میشود، در پاسخگویی به آن از حافظه کوتاه مدت خود استفاده میکند، ولی زمانی که سوالات در جلسه بعد و چند روز دیگر از او پرسیده میشود و او پاسخ میدهد، در واقع از حافظه دراز مدت خود استفاده کرده است. وقتی ما مطلبی را بلافاصله بعد از شنیدن آن به خاطر میآوریم، یادآوری آن کار آسانی خواهد بود و به سهولت انجام خواهد گرفت، اما زمانی که مدتی از شنیدن مطلب میگذرد و تلاش میکنیم آن را یاد بیاوریم، با مشکل بیشتری روبرو خواهیم شد.
زمانی که ما بلافاصله مطالب را یادآوری میکنیم، در واقع از دانش فعال خود که هنوز در سطح هشیاری ما قرار دارد، استفاده میکنیم، ولی زمانی که مدتی بعد از شنیدن مطالب قصد یادآوری آنها را میکنیم، دانشی که از آن استفاده میکنیم، نافعال است. با این توصیف در تقسیم بندیهایی که از حافظه به عمل آمده، آن را به دو نوع حافظه کوتاه مدت و دراز مدت تفسیم بندی کردهاند. تفاوت این دو نوع حافظه عمدتا به مدت زمان نگهداری اطلاعات مربوط میشود. هرچند تفاوتهای دیگری نیز با یکدیگر دارند.
مطالعات نشان دادهاند که آدمی انواع مختلفی از حافظه (Memory) را دارد. اینکه «اطلاعات برای مدت زمان کوتهی ذخیره میشوند یا برای مدت زمان بلند» باعث تقسیم حافظه به انواع «حافظه کوتاه مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند مدت (Long-Term Memory) شده است. با وجود این تقسیم آنها برای ذخیره کردن اطلاعات مراحل سهگانه حافظه را اجرا میکنند، البته به شیوهها و ساختارهای مختلف این کار را انجام میدهند. نکته دیگر آنکه در بعضی از مطالعات و منابع از حافظه نوع سومی نیز به نام «حافظه حسی» (Sensory Memory) صحبت میشود.
حافظه کوتاه مدت (S.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه ، گنجایش محدود آن است که بطور متوسط بین هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده (2±7) است. بعضی افراد تنها 5 ماده و برخی تا 9 ماده را در حافظه کوتاه مدت خود نگه میدارند، اما بطور متوسط گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثریت افراد 7 ماده است. این رقم فراخنای حافظه نامیده میشود.
ویژگی دیگر حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی ، دیداری (عمدتا به صورت صوتی) رمزگردانی میشوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی رمزگردانی کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند.
بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
یک آزمایش ساده برای تعیین فراخنای حافظه
از دوست خود بخواهید فهرستی از کلمات مثل اسامی افراد ، مکانها یا ارقام را تهیه کند و برای شما بخواند. بعد از آن ببینید از فهرست خوانده شده ، چند نام یا رقم را میتوانید به ترتیب به یاد بیاورید. رقمی که بدست میآورید، احتمالا بین 5 و 9 خواهد بود که فراخنای حافظه شما را نشان میدهد. در واقع حافظه کوتاه مدت مثل جعبه هفت خانهای است. زمانی که این هفت خانه پر شود، به ناچار باید برخی از خانهها خالی شوند تا اطلاعات جدید بتوانند در آنها قرا بگیرند. این مساله یکی از علل فراموشی است.
حافظه دراز مدت (L.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه گنجایش نامحدود آن است، بطوری که مطالب زیادی را در آن میتوان نگهداری کرد، بدون آنکه از بین بروند. به عبارتی اطلاعات در این نوع حافظه از بین نمیروند، هرچند ممکن است فراموش شوند. به عنوان مثال کتابخانه بزرگی را در نظر بگیرید که در آن دنبال کتابی میگردید که قبلا در آنجا قرار داده شده است. اگر نتوانید به کتاب مورد نظر دست پیدا کنید، به این معنی نخواهد بود که کتاب مورد نظر در آن کتابخانه وجود ندارد، یا از بین رفته است. ممکن است نحوه قرار دادن آن در محل مناسبی صورت نگرفته، یا پیگردی آن مناسب نیست.
رمزگردانی مطالب در این نوع از حافظه به صورت معنایی صورت میگیرد، برخلاف حافظه کوتاه مدت که از رمز صوتی و یا دیداری استفاده میکند. به عنوان مثال اگر فهرستی از کلمات به حافظه دراز مدت سپرده شوند، چند روز بعد از آن در حین یادآوری ممکن است کلمات هم معنی با آن کلمات یادآوری شوند، نه خود آن کلمات. اگر به فرض کلمه آفتاب در فهرست بوده، شخص ممکن است کلمه خورشید را یادآوری کند. این مساله را در یادآوری داستانها ، اخبار و مطالبی که میشنویم و مدتی بعد آنها را بازگو میکنیم، به وضوح میتوانیم ببنیم. در حالی که موضوع داستان ، خبر یا مطالب دیگر بطور کامل ارائه میشود، اما لزوما از همان کلمات گوینده یا نویسنده کتاب استفاده نمیکنیم. از این مورد در روشهای بهسازی حافظه استفاده میشود، مبتنی بر اینکه مطالب را با توجه به معانی آنها یادسپاری کنیم.
بازیابی در این نوع حافظه برخلاف حافظه کوتاه مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن و گذشت زمان از دلایل آن میتواند باشد.
حافظه حسی
«حافظه حسی» نخستین مرحله به یادسپاری و ذخیره کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه دقیقی از«اطلاعات حسی» ذخیره میشود. گنجایش این حافظه نامحدود است، اما مدت زمان ذخیرهسازی اطلاعات بسیار کوتاه (حدود یک ثانیه) است. بعد از آنکه محرکی (از طریق گیرندههای حسی) وارد حافظه حسی شد، اگر مورد «توجه» (Attention) و دقت قرار گیرد، اطلاعات آن محرک به حافظه «کوتاه مدت» انتقال مییابد. این فرآیند دقت و توجه برای انتقال اطلاعات با حافظه کوتاه مدت بسیار مهم است، زیرا آدمی در هر لحظه تحت تاثیر محرکهای حسی فراوانی قرار دارد، که اگر قرار بود این محرکها «ادراک» (Perception) شوند، زندگی غیر ممکن میشد. آدمی از طریق توجه کردن به بعضی از امور (محرکها) و بیتوجهی به بعضی دیگر تصمیم میگیرد، تا آنچه را که میخواهد، ادراک کند. این فرآیند برای آغاز یادگیری مهم است.
رابطه بین دو نوع حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت
آیا بین حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت رابطهای وجود دارد؟ این دو نوع حافظه از چه راهی با یکدیگر مرتبط میشوند؟ اینها سوالاتی هستند که نظریههای مختلفی در پاسخ آنها ارائه شده است. بر اساس یکی از این نظریهها که به نظریه حافظه دوگانه معروف است، اطلاعات برای اینکه در حافظه دراز مدت ذخیره شوند، باید از حافظه کوتاه مدت به آنجا منتقل شوند. بنابراین اطلاعاتی که از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت منتقل میشوند، پایدار میمانند و در غیر این صورت بطور کامل از بین میروند.
از مهمترین راههایی که انتقال مطالب از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت را سبب میشود، ایجاد پیوند بین مطالب موجود در حافظه کوتاه مدت با مطالبی است که از قبل در حافظه بلند مدت وجود دارد و روش دیگر مرور ذهنی است. مرور ذهنی تحکیم و انتقال اطلاعات را به حافظه بلند مدت با سهولت انجام میدهد.
تفاوتهای حافظه کوتاه مدت و بلند مدت
تمایز روانشناختی
مراحل سه گانه حافظه (رمز گردانی ، اندوزش ، ارزیابی) در هر دو نوع حافظه وجود دارند. اما تفاوتی که وجود دارد اینست که کارکرد و فرایند این سه مرحله در هر دو موقعیت یکسان نیست. برای مثال حافظه کوتاه مدت رمزگردانی را به صورت «شنیداری و دیداری» انجام میدهد، در حالیکه رمزگردانی حافظه بلند مدت به صورت «معنایی و پیوندهای معنیدار است».
تمایز زیستشناختی
حافظه کوتاه مدت و بلند از لحاظ ساختار مغزی نیز متفاوت هستند. پژوهشها معلوم ساخته است که «هیپوکامپ» (Hippocampus) که ساختاری در زیر قشر مخ و نزدیک به مغز است، فقط در حافظه بلند مدت نقش دارد، ولی در حافظه کوتاه مدت تاثیر ندارد. این در حالی است که مناطق پیشانی قشر مخ (قطعه پیشانی) در حافظه کوتاه مدت دخالت دارند.
مراحل حافظه
اصطلاح حافظه مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آنها قادر میسازد، اطلاق میشود. بر این اساس گفته میشود که حافظه سه مرحله دارد: رمز گردانی ، اندوزش و بازیاب. مقصود از رمز گردانی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی رمز قابل قبول برای حافظه است. اندوزش عبارت است از نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده و بازیابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات به هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده میشوند.
نگاه اجمالی
به نظر میرسد ما آدمیان هر چه داریم یا هر چه که هستیم از برکت حافظه (Memory) است. حافظه پدیدههای بیشمار هستی را در کل واحدی یکپارچه میکند. اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت بخش حافظه نبود، هوشیاری انسان به لحظههای زندگیاش تجزیه میشد. مطالعات زیادی در حوزه حافظه صورت گرفته و امروزه روان شناسان برای حافظه انواع مختلفی قائل هستند که سادهترین آن تقسیم حافظه به «حافظه کوتاه مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند مدت (Long-Term Memory) است. اما حافظه در هر نوعش یک چیز مشترک دارد و آن «مراحل حافظه» هم در حافظه کوتاه مدت و هم در حافظه بلند مدت مراحل حافظه وجود دارند. اگر چه از لحاظ «روانشناسی و زیست شناسی» کارکردها و ساختارهای متفاوتی را شامل میشوند.
تاریخچه
حافظه از نظر فلسفه کلاسیک یکی از توانائیها یا قوای ذهنی است. از این رو قرنها اعتقاد بر این بود که بعضی از مردم حافظه بد و بعضی دیگر حافظه خوب دارند. امروزه کمتر بر حافظه به عنوان قوای ذهنی تاکید میشود، بلکه تاکید بیشتر بر شرایطی است که رمزگردانی ، اندوزش و بازیابی را تسهیل میکند. « نورمن » (Norman,D.A) از جمله روانشناسانی است که در نظریه خود تحت عنوان پردازش اطلاعات در یادگیری بر اهمیت حافظه و مراحل آن تاکید دارد.
نقش و تاثیر در زندگی
همه یادگیریها نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربههایمان را به کلی فراموش میکردیم، نمیتوانستیم چیزی یاد بگیریم، چرا که در این صورت زندگی ما متشکل تجربههای گذرایی میشد که هیچگونه پیوندی بین آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم بر نمیآمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران شما باید اندیشههایی را که میخواهید، بیان کنید و همچنین مطلبی را که چند لحظه پیش شنیدهاید، به یاد آورید. این مورد تنها یک مورد ساده از تاثیر حافظه در زندگی روزمره انسان است. روشن است در عظیمترین یافتههای علمی ، پیشرفتهای فنی و ; ردپای حافظه و تاثیر آن کاملا پیداست.
مراحل اصلی حافظه
بسته به اینکه اندوزش مطالب برای چند ثانیه (حافظه کوتاه مدت) یا برای مدت طولانیتری (حافظه بلند مدت) مورد نظر باشد، شیوه کار مراحل حافظه متفاوت خواهد بود. بطور کلی در مرحله رمزگردانی ، اطلاعات به شکل معینی یا به صورت رمز معینی در حافظه اندوخته میشوند.
• رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت به صورت رمز صوتی ، دیداری و یا شنیداری است، ولی در حافظه بلند مدت به صورت رمز معنایی است.
• در مرحله اندوزش اطلاعات رمز گردانی شده در حافظه نگهداری میشوند. میزان مواد اندوخته شده بسته به نوع حافظه متفاوت خواهد بود. گنجایش حافظه کوتاه مدت برای اندوزش مطالب ماده است، در حالی که گنجایش حافظه بلند مدت نامحدود است.
• در مرحله بازیابی پیگردی در حافظه اتفاق میافتد و این پیگردی در حافظه کوتاه مدت با سرعت بسیار زیاد انجام میگیرد. در واقع با چنان سرعتی که ما از آن آگاه نمیشویم. در حافظه بلند مدت سرعت بازیابی بر حسب نوع طبقه بندی مطالب در حافظه ، مدت زمان سپری شده از زمان اندوزش تا بازیابی و دیگر عوامل متفاوت خواهد بود.
اساس زیستی مراحل حافظه
مراحل مختلف حافظه ساختارهای مختلفی در مغز دارند. گویاترین شواهد در این زمینه حاصل بررسیهایی است که در آنها از طریق عکسبرداری از مغز به جستجوی تفاوتهای «عصب شناسی ، کالبد شناسی» بین مراحل رمز گردانی و بازیابی پرداختهاند. در این آزمایشها آزمودنیها در بخش اول (رمزگردانی) مطالبی را میخواندندو در بخش دوم بازیابی اطلاعات خوانده شده را بازیابی (فراخوانی) میکردند و همان حال بوسیله «پی.ای.تی»(P.E.T) فعالیت مغزیشان ثبت میشد. یافتها نشان داد که در جریان خواندن مطالب (رمزگردانی) بیشتر نواحی نیمکره چپ مغز و در جریان فراخوانی (بازیابی) اطلاعات بیشتر در نیمکره راست مغز فعال میشود. بنابراین تمایز بین مراحل رمز گردانی و مرحله بازیابی اساس زیستی مشخصی دارد.
فراموشی و مراحل حافظه
فراموشی با مراحل حافظه رابطه تنگاتنگی دارد. اگر در هر یک از این سه مرحله خطایی صورت گیرد، دیگر مطالب آموخته شده یا وقایع و چیزها به خوبی بازیابی نخواهند شد. برای مثال اگر برای بار دوم نام فردی که با او آشنا شدید را نمیتوانستید به یاد بیاورید، این احتمال وجود دارد که این ناتوانی ناشی از وقوع خطا در هر یک از سه مرحله مورد نظر باشد. امروزه اغلب پژوهشها درباره حافظه هدفشان اینست که عملیات ذهنی هر یک از این مراحل را مشخص کنند و توضیح دهند که چگونه ممکن است در هر یک از این عملیات اشکالی پیش آید و به خطای حافظه منجر شود. در نظریههای حافظه ، فراموشی ناشی از وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سهگانه شناخته میشود.
چشم انداز بحث
مبحث حافظه و مراحل آن هر چند عمدتا مورد توجه روان شناسان میباشد، اما از لحاظ اینکه اساس بیولوژیکی برای حافظه شناخته شده است، به علوم عصب فیزیولوژیک نیز مرتبط است. بر اساس این نظریه در طول گذر اطلاعات از سه مرحله حافظه تغییرات بیولوژیکی در یاختههای عصبی اتفاق میافتد. روانشناسی تربیتی نیز جهت بهبود فرایند یادگیری از یافتههای مربوط به پژوهشهای حافظه استفاده میکند. امروزه شیوههای نوین برای بهسازی حافظه با استفاده از بهبود شرایطی که منجر به تحکیم عمل هر یک از مراحل حافظه میشود، بکار میروند.
بطور کلی شناخت مراحل حافظه و ویژگیهای هر یک از مراحل و اینکه چگونه در هر یک از این مراحل تغییراتی روی اطلاعات اعمال میشود، متخصصان را در شناسایی علل فراموشی و درمان آنها ، شیوههای بهسازی حافظه به صورت شیوههای مناسب برای رمز گردانی بهتر ، نگهداری طولانیتر و بازیابی سریعتر مفید فایده خواهد بود.
بهسازی حافظه ( روش تقطیع و فراخنای حافظه )
در مورد اکثر افراد گنجایش حافظه کوتاه مدت نمیتواند به بیش از 2±7 افزایش یابد. با وجود این میتوان اندازه قطعهها را افزایش داد و از این راه بر تعداد مادهها در فراخنای حافظه افزود. به عنوان مثال برای یادآوری 12 رقم 92-318-1499-231 میتواند آنها را در سه دسته چهارتایی دسته بندی کرد: 1892-4993-2311 و به راحتی 12 رقم را یادآوری کرد.
روش تصویر سازی ذهنی و رمز گردانی
هر وقت یک جفت واژه با یک تصویر ذهنی به هم ربط داده شوند، یادآوری آنها ، آسانتر میشود. هنگامی که ما دو واژه پروانه و کتاب را با یک تصویر ذهنی به هم ربط میدهیم، احتمالا یک پیوند معنادار بین آن دو برقرار میکنیم. این اصل عمده زیربنای بسیاری از نظامهای یادیار است. روش مکانها و روش واژه کلید از انواع نظامهای معروف یادیار هستند.
روش مکانها
این روش به ویژه در مواردی موثر است که با ردیف منطقی از مادههای دلبخواهی مانند واژههای نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشید. گام نخست این است که ردیف منظمی از مکانهای مختلف را به خاطر بسپارید. مثلا مکانهایی که ضمن قدم زدن در خانه خود با آنها برخورد میکنید. پس از این که توانستید قدم زدن ذهنی را راحت انجام دهید، شروع میکنید به ساخت یک تصویر ذهنی که در آن اولین واژه با اولین مکان ربط داده شده است و دومین واژه با دومین مکان و الی آخر.
روش واژه کلید
در یادگیری واژگان زبان خارجی میتوان از این روش سود جست. برای مثال فرض کنید میخواهید یاد بگیرید که واژه اسپانیایی Caballo به معنی horse انگلیسی (اسب) است. روش واژه کلید دو مرحله دارد:
• مرحله اول یافتن بخشی از واژه اسپانیایی است که با یک واژه انگلیسی هم صدا است. از آنجا که Caballo به صورت Cab-eye-yo تلفظ میشود، eye میتواند به عنوان واژه کلید بکار رود.
• مرحله دوم ساختن یک تصویر ذهنی است که واژه کلید را به معادل انگلیسی واژه اصلی پیوند میدهد. مثلا یک اسب که بر یک چشم (eye) بسیار بزرگ لگد میزند. این تصویر ذهنی یک رابطه معنادار بین انگلیسی و معادل اسپانیایی آن برقرار میکند که برای به یاد آوردن آن ابتدا واژه eye و سپس تصویر ذهنی ذخیره شده که رابط eye و horse است، را بازیابی میکند.
روش بسط معنایی در بهسازی حافظه
هرچه معنای مادهها بیشتر بسط بدهیم، آنها را بهتر به خاطر میآوریم. به سخن دیگر هرچه پیوندهای بیشتری بین مادهها ایجاد کنیم، بر تعداد راههای بازیابی افزوده میشود. اگر میخواهید چیزی را به یاد آورید، معنای آن را بسط دهید. برای بسط دادن به یک مطلب میتوانید سوالات متعددی برای خود مطرح کنید و به آنها پاسخ دهید.
روش استفاده از بافت در بهسازی حافظه
از آنجا که بافت نشانه بازیافتی نیرومندی است میتوان با بازآفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته، حافظه را بهبود بخشید. مثلا اگر جلسات درسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل شود، شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد، چون بافت آن اتاق بهترین نشانه بازیافتی برای مطالب درس شما محسوب میشود.
با این وجود اغلب اوقات وقتی میخواهیم چیزی را به یاد بیاوریم، نمیتوانیم عملا به بافتی باز گردیم که یادگیری در آن صورت گرفته است. مثلا وقتی میخواهید نام یک همکلاسی دوره دبیرستان خود را به یاد بیاورید و نام او فورا به ذهن شما نمیآید، صرفا برای به خاطر آوردن آن روانه دبیرستان دوره تحصیل خود نمیشوید. در چنین موقعیتهایی میتوانید بافت را بطور ذهنی بازسازی کنید.
روش سازمان دهی در بهسازی حافظه
روش سازمان دهی به این دلیل بازیابی را بهبود میبخشد که بر کارآیی پیگردی در حافظه میافزاید و به نظر میرسد که ما میتوانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم. به شرط این که این اطلاعات را سازمان داده باشیم. با مشخص کردن مطالبی از یک فصل درسی که باید به خاطر سپرده شوند، با توجه به عناوین و سر فصلهای بیان شده ، چارچوب کلی درس را ترسیم و سازمان دهی میکنیم. این کار هم از سوی معلم و هم از سوی خود فرد یادگیرنده قابل انجام است، اما زمانی که توسط خود یادگیرنده انجام میشود، تاثیرات قویتری خواهد داشت.
روش تمرین بازیابی در بهسازی حافظه
در این روش که به صورت تمرین بازیابی انجام میشود، میتوانید درباره مطلب مورد یادگیری سوالاتی از خود مطرح کنید. بعد میتوانید بخشهای معینی را که در دور اول برایتان مشکل بود، مجددا بخوانید تا بهتر درک کنید.
روش پس ختام
یکی از معروفترین فنون بهسازی حافظه روش پس ختام نام دارد. این روش 6 مرحله مشخص دارد که حروف اول آن وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، نام این روش پس ختام را میسازند. این مراحل عبارتند از:
1 پیش خوانی
2 سوال کردن
3 خواندن
4 تفکر
5 از حفظ گفتن
6 مرور کردن
یادگیرنده در مرحله اول مطلب مورد نظر را پیش خوانی میکند تا یک برداشت کلی از موضوعات و قسمتهای مهم آن داشته باشد. در مرحله دوم فرد درباره هر بخش سوالهایی را طرح میکند و در مرحله سوم هر بخش را به قصد پاسخ دادن به سوالهایی که طرح کرده میخواند. در مرحله چهارم به تفکر در مورد مطالب خوانده شده و روابط بین آنها میپردازد و در انتهای هر بخش از کل مطالب مورد نظر برای یادگیری اقدام به از حفظ گفتن میکند و زمانی که تمام بخشها را به ترتیب مطالعه کرد، مرحله 6 یا مرور کل مطالب را انجام میدهد.
نگهداری ذهنی
مقدمه
مطالعه در چگونگی بدست آوردن توانایی تثبیت ذهنی کمیتها که پیاژه آن را نگهداری ذهنی نامیدهاست، بطور تجربی و با روش بالینی ، تنها توسط ژان پیاژه انجام شده و دیگران آن را ادامه دادهاند. پیاژه گستره روانشناسی بالینی ، دیدگاهی را ارائه دادهاست که طی آن به پدیدآیی و چگونگی تحول فرآیندهای روانی توجه جدی شدهاست. در نظر او بین تحول در زمینه شناختی و تحول در زمینه انفعالی (احساسی و هیجانی) ، همگامی وجود دارد.
در نظر پیاژه ، ساختمان روانی فرد به تدریج و در اثر تعامل با محیط بنا میشود. نظام روانی و ذهنی از پیش ساختهشده نیست، بلکه تعامل زمینه زیستی و تعاملهای محیطی و تفویضهای اجتماعی ، آن را به تدریج در فرد بنا میکند. در واقع ، یک نوع هماهنگی و همسازی بین عوامل داخلی و خارجی ، تحول روانی را هموار میسازد. پیاژه یک روانشناس شناخت نگر است. او انسان را به در برخورد با محیط ، منفعل فرض نمیکند. بلکه مطرح میکند که انسان بر محیط اثر میگذارد و اثر نیز میپذیرد.
ادوار تحولی
در طول تحول ، ساختهای روانی و ذهنی یکی پس از دیگری در فرد تهیه و به استقرار میرسد. نکته مهم در تبیین تحول روانی- ذهنی کودک ، توجه به تحول تدریجی و ساخته شدن ساختها و تواناییها در طی مراحل است. پیاژه دورههای تحول روانی را به سه دوره اصلی تقسیم کرده است:
• دوره حسی و حرکتی ، از تولد تا 2 سالگی
• دوره پیش عملیاتی و عملیاتی ، از 2 سالگی تا 12 – 11 سالگی.
• دوره انتزاعی ، از 12 – 11 سالگی به بعد
نگهداری ذهنی
در دوره دوم ، در نیمدوره دوم این دوره ، در زمینه روانی و ذهنی فرد ، ظرفیت جدیدی بوجود میآید که طی آن ، کودک به خصوصیات و مشخصات اشیا ثبات میبخشد. تثبیت کمیت و ثبات بخشیدن به خصوصیات اشیا در نظر پیاژه ، نگهداری ذهنی نامیده میشود. در نیمدوره قبلی ، نیم دوره پیش عملیاتی ، خصوصیات اشیا اعم از خصوصیات فیزیکی و هندسی برای کودک وضع ثابتی ندارد. پیشرفت بزرگی در نیمدوره عملیاتی در کودک حاصل میشود که بر اساس آن میتواند به دنیای خارج و به خصوصیات اشیا ثبات و دوام ببخشد.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله کار آفرینی در سازمان با pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله کار آفرینی در سازمان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله کار آفرینی در سازمان با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
کار آفرینی در سازمان
مقدمه :
از اوایل دهه 80 هجوم همزمان برای کارآفر
ین و تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقا و رقاب با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون و داخل شرکتها شد (دان کن و دیگران ، 1988،ص 21-16). همراه با رسوخ فرایندهای اداری دیگرسالاری در فرهنگ شرکتها در دهه های 60 و 70 کارآفرینی در سازمان های بزرگ
به طور فزاینده ای مورد توجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرایند اختراع ،نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند . با آغاز دهه 80 و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابت های جهانی ، اهمیت تفکر و فرایند های کارافرینانه در شرکت های بزرگ بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و تحقیق کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکت های بزرگ معطوف نمودند(استینسون و گمپرت ،1985) . برخی از محققین درهمان ابتدا چنین بیان می نمودند که کارآفرینی و دیوان سالاری دارای ماهیتی متناقص بوده و نمی توان هردو را دریک ساختار اعمال نمود. اما برخی دیگر از محققان همچون برگلمان (R.Burgleman) به تشریح چگونگی ایجاد شرکتهای کارآفر
ینانه (Enterprenearial Ventureing)فرعی در چارچوب شرتهای مادر پرداختند و معتقد بودند آنچه که پیش تمامی انواع کارآفرینان از تعاریف تا عمل میتوان یافت ، اقدام به یک فعالیت پر مخاطره (Venturing)می باشد. و هدف از تعمیم فرایند کارآفرینی در سازمان ها در واقع اولویت دادن ه اقدام به فعالیت های پر مخاطره نسبت به برنامه های جاری شر
کت می باشد(پرگل مان 1984، ص 166-154).
البته لازم به توضیح است که فعالیتهای پر مخاطره در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا تاسیس یک شرکت فعالیت پرمخاطره در مفهوم کارآفرینی شرکتی به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شرکت میباشد( کوارتکو و دیگران ،1993، ص 34-28).
محققین کارآفرینی شرکتی را مفهومی چند بعدی می دانند که فعاریت های شرکت را به سوی نو آوری در محصول و فناوری ،مخاطره پذیری و پیشتازی (Practiveness)سوق می دهد . با توجه به اینکه در این فصل به کارآفرینی شرکتی یا سازمانی پرداخته می شود، منظور از واژه کارآفرینی بدون هرگونه پسوندی همان کارآفرینی مستقل و منفرد می بادش.
در این مبحث ابتدا به ضرورت و سیر تطور کارآفرینی در شرکتها و تعاریف ارائه شده می پردازیم و تفاوتهای ویژگی های شخصیتی ،جمعیت شناختی و تفاوت
های کارکردی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی مورد برسی قرار می گیرد. سپس موانع ساختاری و سازمانی برای ایجاد کارآفرینی در شرکتهای موجود ،بر شمرده شده و سپس انواع استراتژی های ارائه شده جهت االقای کارآفرینی در شرکتهاو مدل های ارائه شده در این خصوص بررسی و دسته بندی می گردد.
ضرورت کارآفرینی در سازمان :
امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده اند و در واقع این گونه تغییر گرایش در استراتژی در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است:
1 افزایش سریع رقبای جدید
2 ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در شرکتها
3 خروج بهترین نیروی کار از شرکت ها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل
در خصوص نخستین مورد یعنی رقابت باید اشاره نماییم که این عامل با شتابی که در سال های اخیر به خود گرفته تمامی شرکتها را به ستوه آورده و حتی
صنایعی را که در فناوری های پیشرفته (high-tech industries) فعالیت دارند نیز امروزه با رقبای بسیاری مواجه نموده است . سرعت نوآوری و ارئه محصولات جدید به قدری سریع گشته که تغییرات ،ابتکارات و بهبودها به امری عادی در بازارهای فروش
مبل ساخته است . از اینرو شرکتها یا باید به نوآوری بپردازند یا اینکه محکوم به فنا می باشند.
از سوی دیگر ، باتوجه به حرکت سریع محیط به سوی پیچیدگی بیشتر وعدم پایداری در شرایط و بازار ،شیوه های سنتی مدیریت نمی تواند پاسخگوی اینگونه چرخشهای شدید در محیط بوده و عدم تطبیق سریع آن با شرایط تصمیم گیری در چنین محیط های جدیدی ، نوعی بی اعتمادی را نسبت به سبکهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است.
سومین مشکل ترک شایسته ترین افراد شرکت به منظور اقدام به کارآفرینی مستقل می باشد و از علل اصلی تشویق افراد به ترک شرکتهای خود می توان به پاداش های حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی ،شهرت و استقلال در تصمیم گیری اشاره نمود و همین عوامل سبب می شود تا کارکنان جوان و با سابقه شرکه
ا بیش از پیش به کارآفرینی ترغیب شوند.
از سوی دیگر شکل گیری بازار های سرمایه به صورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری های پر مخاطره سبب شده تا کارآفرینان به سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند(فری ،1993، ص 373 ) .
به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فناوری ،تغییر روندها
ی جمعیت شناختی (Demographictrenel)همچون افزایش سطح تحصیل ،اشتغال زن و مرد به کار در خانواده ها و افزایش طول عمرو سالخوردگی جمعیت ،و حضور اثر بخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی شرکتها شدیدا مورد اکید قرار گیرد( کوارتکو و هاجتس ، 1989 ،ص 95 ).
سیر تطور کار آفرینی در سازمان
کالینزو مور در سال 1970 اولین محققینی بودند که در مطالعات
خود بین کارآفرینان مستقل (Independence) و اداری (administrative)،تمایز قایل شدند و اینطور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل سازمان های جدید را به طور مستقل بر منصه ظهور می رسانند. در حالی که کارآفرینان اداری سازمان های جدیدی را در درون یا در کنار ساختارهای شرکتی موجود ایجاد می نمایند.
سرسپائر در سال 1973 برای تشریح کارآفرینی در سازمان ها واژه کارآفرین درون سازمانی(Inter-Corporate Entreprenearship) را ابداع نمود و اشاره کرد که این فرایند شامل تاسیس واحدهای نسبتا مسقل در درون شرکها می باشد. و به اعضای شرکت اجازه می دهد تا با همان روحیه ،آزادی عمل و تعهد همانند شرکتهای کوچک فعالیت کنند. و سپر در سال 1980 کارآفرینی را به صورت کارآفرینی داخلی (Interal Entrepreneurship) و کارآفرینی مستقل (Independence Entrepreneurship) تقسیم بندی نمود و بیان نمود
که کارآفرینان داخلی فعالیت های کارآفرینانه را در سازمان های بزرگ هدایت می نمایند و راه ایجاد و تشکیل واحدهای فرعی سازمانی و مستقل را برای ارائه محصولات و خدمات نوین مهیا می کنند( سوبسائر ،1973، ص 135(.
پینکات در سال 1985 از ترکیب واژه ها یEntrepreneurship ، Corporate Intre واژه Intraprenearship را ابداع نمود و کارآفرینی سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمان ها ی بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نماید و فعالیت وی ایجادواحدهای جدیددر سازمان ،ارائه محصولات ،خدمات و فرایندهای حدید می
باشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد ( پینکات ، 1985، ص4(
از این پس سیر مطالعات در خصوص کارآفرینی سازمانی شدت گرفت و مطالعات گسترده ای در خصوص تفاوت های ویژگی های شخصیتی و تفاوت های کارکردی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی آغاز گردیدو انواع استراتژی های سازمانی برای ایجاد کارآفرینی سازمانی ارائه شد.
محققین با عناوین مختلفی از این فرایند یاد نموده اند که بر اساس سیر تاریخی در جدول 104 انواع عناوین ذکر شده است.
لازم به ذکر است که امروزه کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی به عنوان دو استراتژی متفاوت برای ایجادتحول در شرکتها مطرح می باشند. به طوریکه اگر یک فرد آغاز گر فعالیتهای پر مخاطره در شرکت باشد به این فرایند کارآفرینی سازمانی (Intre Preneurship)و به فرد مورد نظر کارآفرین سازمانی گفته می شود و اگر کل شرکت و کارکنان دارای روحیه کارآفرینی شوند ، از آن به عنوان کارآفرینی شرکتی (Corp
orete Entrewpreneurship) نام برده می شود (گینزبرگ و هی A.Ginsberg، 1994،ص 389-382)
سیر تاریخی ابداع واژه ها در خصوص القای کارآفرینی در سازمانها
نام محقق سال فارسی انگلیسی ردیف
O.collins&D.Moor
کالینزو مور 1970 کارآفرینی اداری Administrative Entrepreneurship 1
I.Susbauerسوسبائر 1973 کارآفرینی درون شرکتی Intra corporate Entrepreneurship 2
K.Vesperوسپر 1980 کارآفرینی داخلی Ienternal Entrepreneurship 3
R.Burglemanبرگل مان 1983 فعالیت پرمخاطره شرکتی Corporate Venturing 4
G.Pinchotپنگات 1985 کارآفرینی سازمنی
کارآفرینی سازمان Intrapreneurship
Intrapreneur 5
R.Reich ریش 1987 کارآفرینی جمعی Collective Entrepreneurship 6
W.Guth&A.Ginsbergگوث و گینز برگ 1990 کارآفرینی شرکتی Corporate Entrepreneurship 7
J.Cornwall & 1990 کارآفرینی در سازمان Organizational Entrepreneurship 8
1994 احیا سازمانی Organizational Revitalization 9
منبع اصلی:پایان نامه دکتری
در جدول 4-2 تعاریف مربوط به کارآفرینی سازمانی و در جدول 3-4 تعاریف کارآفرینی سازمانی از دیدگاه برخی محققین آمده است که درخصوص وجود یک فرد کارآفرین در درون سازمان میباشد . درجدول 4-4 نیز تعاریف ارائه شده در مورد کارآفرین شرکتی به طور جمعی در شرکت آمده است.
تعاریف کارآفرینی سازمان Intrapreneurship
ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 هاش شرل هامر 19892 فعالیت هایی که به طور صریح از حمایت قانونی و منابع سازمانی در جهت تلاش های نواورانه برای ارائه محصول جدید ، رشد ، بهبود محصول و فرایندهای جدید تولید برخوردار می گردند
2 وسپر 1990 فرایندی است که سبب می شود شرکت ن
واورتر شده و نسبت به موقعیت های بازار ،سرتیعتر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجادحس مالکیت کارکنان را انگیزش می ماید
3 نفزیگر
هورنز بای
مونتاگنو
کوارتکو 1993 یک فرایند چند بعدیهمراه با نیروهای بسیاری است که به طور هماهنگ عمل می نمایند و نمجربه اجرای یک اندیشه نواورانه می گردند
4 فری 1993 کارآفرینی یک فرایند است .فرایندی که اگر قرار باشد بقا یابد ،باید تشویق ، تمجید و حمایت شده و مورد تقدیر قرار گیرد،کارافرینی سازمانی فرایندی است که از یق القای فرهنگ کارافرینانه در یک سازمان به ارائه نواوری در محصول و فرایندها می انجامد
جدول 4-3 – تعاریف کارفرین سازمان Intrapreneur
ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 پینگات 1985 (واژه را ابداع نموده ) کارافرین سازمانی فردی است که همچون یک کارافرین در سازمان های بزرگ فعالیت می کند و به کارافرینان اداری گفته می شود که موفقیت آنها ،ایجادواحدهای مستقل جدید در یک شکرت می باشد،آنها محصولات خدمات و فرایندهای جدید را ارائه می کنند که شرکت را قادر به رشد و سودآوری می سازد
2 جک دان کن 1988 کارآفرین سازمانی فردی رویایی است که مجری (doer)هم می باشد
3 منکائیل ورنر
چارلفز گاتچی 1987 افرادی که در محیط های انگیزشی و حمایتی فعالیت می کنند و کلید اصلی بازاریابی و توسعه محصول در یک شرکت می باشند
4 گینزبرگ و گوث 1990 کسی کهه در زیر چتر یک شرکت محصولات ،فعالیت ها وفناوری جدید را کش و به بهره برداری میرساند
5 کانتر 1990 افرادی که در سازمان های بزرگ حیثیت شغلی خود را بر روی نتایج حاصل از نوآوری می گذارند
6 کورن وال
پرل مان 1990 کارافرین سازمانی فردی است که دریک سازمانکار است ، چرا که اینگونه افراد پر معرفی و تولید محصولات ، خدمات و فارندهای جدیدمی پردازند و بدین ترتیب موجب رشد و سوددهی آن می شوند
7 کوتکو و هاچستن 1982 کارافرین سازمانی فرد رویی است که محاسبه می کند چگونه فکر را به یک واقعیت سود آور تبدیل نماید. شباهت های زیادی بین کار افرین سازمانی وجود دارد و تفاوت آنها در این است که نوع دوم داخل سازمان صورت می گیرد و موضوع اصلی آن ایجاد یا توسعه رونح کارافرینانه و در داخل محدوده شرکت می باشد که به موجب آن نواوری ارتقا یابد.
جدول 4-4 تعاریف کارافرینی شرکتی Corporate Entrepreneurship
ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 شاپیرو 1980 کارافرینی شرکتی یک مفهوم چند بعدی است که فعالیت های شرکت را متوجه نواوری محصول ، نواولری در فناوری ،مخاطره پذیری و پیشتازی می سازد
2 میلر 1983 کارافرینی شرکتی شامل نواوری سریع در محصول ،مخاطره پذیری و پیش تازی است
3 روزاپت ام ، کامتر 1990 کارافرینان شرتی ، افرادی هستند که محدودیت ها را می ازمایند و امکانات جدیدی را برای شرتها از طریق هدایت فرایند نواوری ایجاد میکنند. آنها از قدرت مهارتهای خود در زمینه های بسیاری همچون توسعه محصول یا طراحی مه
ندسی و . ; اسفاده می نمایند
4 گوث و گینزبرگ 1990 کارافرین شرتی دارای دو بعد است 1 – نواوری به منظور ایجاد فعالیت فعالیت های جدید 2 – تاسیس واحدهای جدید
5 چارلزبادن فولر کارافرین شرکتی همراه با نواوری در شکرتها
موجود می باشد و شامل نوسازی ، القا و احیای قوانین جدید رقابت میباشد . در پس این اندیشه ا فردی قرار دارد که گر چه نقش رهبری دارد اما به تنهایی نمی تواند نواوری کندو نیاز به سازماندهی تیم های کاری دارد
6 کاوین و اسلیون 1996 کارافرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرایندهای جدید و نظام های سازمانی نوین می باشد
4-4 مقایسه ویژگی شخصیتی و جمعیت شناختی کارافرینان مستقل با کارافرینان سازمانی
تاکنون محققین بسیاری به مقایسه ویژگی ها و رفار کارافرینان مستقل با کارافرینان سازمانی پرداخته اهند . از میان این دسته محققین مطالعات گروه کاکس ، کوپر و چنینگز (1994) از یگران کامل تر و جامع تر بوده است. این محققین با انتخاب دو دسته از کارافرینان مستقل و کارافرینان سازمانی که از میان کارفرینان بسیار موفق انتخاب شده بودند ،به مطالعه جامع ویژگی های شخصیتی و عوامل جمعتیت شناختی و شخصی آنها و مقایسه مقابله ای انها پرداختند.
روش مطالعه و جمع آوری اطالاعات آنها از طریق مصاحبه حضوری با 19 کارافرین سازمانی موفق و 22 کارافرین مستقل موفق و پرسشنامه ها ی متفاوت صورت
گرفته است.
الف : ویژگی های شخصیتی :
در جدول 4-5 ویژگی هایشخصیتی کارافرینان مستقل با کارفرینان سازمانی مقایسه شده است
جدول4-5 – مقایسه ویژگی های شخصیتی بین کارافرینا
ن مسقل و کارافرینان سازمان
ویژگی پر قدرت کارفرین مستقل کارافرین سازمان
گرایش به قدرت تقریبا این گرایش در آنها در حد صفر میباشد برای برخی از انها اولین و مهمترین انگیزه می باشد
گرایش به رفاه اقتصادی
نیاز به توفیق از آنجایی که به آنها استقلال می بخشد اهمیت بالایی دارد. 21% از آنها گرایش به رفاه و ثروت را مهمترین انگیزه می دانند آنها رفاه اقتصادی و ثروت رابرای ایجاد اهمیت در جهان امروز لازم می دانند.پشت به گروه دیگر بیشتر به دنبال این نیاز خود می باشند
نیاز به استقلال 47% از کارافرینان به توفیق بالایی را در خود احساس می کنند که آنرا نتیجه دوران کودکی خودو تاثیر شدید والدین خود می دانند و می خواهند به دیگران ثابت کنند که دنیا را مطابق میل خودشان ساخته اند 46% از این گروه ،نیاز به توفیق بالایی را در خود احساس می کنند و به دنبال این هسند که ثابت کنند بهتر از نفر قبلی کار می کنند
مخاطره پذیری 32% آنرا مهمترین انگیزه خود معرفی کرده اند چرا که آنها را سپرسی تحقق رویایشان رهنمون می سازد این نیاز تقریبا د رانها تعدیل
شده می باشد
ترس از شکست 75% خود را فردی مخاطره پذیر معرفی نموده اند نها 32% خود را پذیرای مخاطارات معدل معرفی نموده اند و اکثریت خود را مخاطره گریز معرفی کرده اند
خلاقیت شکست مالی را به منزله پایان عمر کار خود می دانند و ترس بیسیار بالایی از شکست دارند شکست اهمیت چندانیدر تصمیم گیهایشان ندارد
80-85% خود را فردی خلاق می دانند و خلاقیت خود را با رویاها آغاز می نمایند آنها خود را کمتر از گروه دیگر خلاق می دانندو خودرا مسئول مدیریت و حمایت
از خلاقیت کارکنان می پندارند.
منبع چنینگز ،کاکس و کوپر 1994
ب ) ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی :
دسته دیگر از ویژگی ها که مورد توجه و مطالعه این محققین قرار گرفت ، ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی می باشد که در ادامه برخی از مهمترین آنها را بررسی می کنیم.
دوران کودکی :
تجربیات کودکی آنها بسیار متفاوت از یکدیگر می باشد . کارافرینان مستقل در دوران کودکی خودمحدودیتهای بسیاری را تجربه کرده اند و روابط نزدیکی با مادران خود داشته اند و بیشتر آنها در کودکی پدر خود را از دست داده اند و یا اینکه پدر آنها حضور فیزیکی در خانه نداشت هاست و به طور کلی دوران کودکی پر تلاطمی را گذرانده اند. برعکس ،کارافرینان سازمانی دوران کوددکی آرامی را گذرانده اند و پدر آنها در دوران حضور پررنگی در خانوانده داشته است.
تحصیلات :
اختلاف سطح تحصیلات بین دو گروه امری محرز و طبیعی می باشد . کارافرینان مستقل از سطح تحصیلات پایین تری برخوردارندو عده ای نیز در حین کار ، تحصیلات خود را تکمیل نموده اند،چرا که آنرا ابزاری جهت ارتقا در سیسبه مراب شرت یافته اند . تنها 21
% از کارافرینان مستقل در مقطع کارشناسی ارشد تحصیلات داشته اند در حالیکه 68% از کارافرینان سازمانی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیلات داشته اند.
عدم قرار گرفتن در پایگاه اجتماعی :
مطالعات نشان می دهد که این عامل بیشتر در مورد کارافرینان مستقل بوده است و عدم قرار گرفتن آنها در پایگاه اجتماعی مورد نظرشان همچون عاملی سرعت بخش بر تصمیم آنها مبنی بر شروع کسب و کاری مستقل تاثیر می گذارد.
الگوی نقش :
کارافرینان مستقل همواره در زندگی خود با فردی برخورد نموده اند که آنرا به عنوان الگو برگزیده و تاثیر عمیق بر روند فعالیت آنها داشته است اما کارافرینان سازمانی در جریان ارتقا خود بیشتر در حد نصیحت راهنمایی از افراد ارشدتر تاثیر می پذیرند (جیننگز و دیگران ، 1994، ص 66).
تفاوتهای کارکردی کارافرینی مستقل با کارافرینی سازمانی:
پر واضح است که کارافرینی درون سازمانهای بزرگ بسیار مشکل تر از کارفرینی مستقل می باشد ،چرا که کارافرینی سازمانی در تصمیم گیری ،تخصیص منابع و استقلال عمل دارای محدودیتهایی می باشد . البته این دو دارای جنبه های کلیدی مشترکی می باشند . برای مثال هرد و شیوه به نواوری توجه دارند. این نواوری می تواند در یک محصول ،خد
مت ،فرایند یا سبک های مدیریتی جدید باشد. هدف هردو شیوه ایجاد محصولات یا خدمات با ارزش افزوده است . محقققین از ابعاد گوناگونی تفاوتهای اصلی بین دو شیوه را مورد بررسی قرار داده اند که در اینجا به سه اختلاف اساسی بین کارافرینی سازمانی و مستقل می پردازیم :
اولین اختلاف در این است که اقدامات کارافرین مستقل ،توسعه ای (Developmental) است ،در حالی که کارافرینی سازمانی اغلب متوجه بازیابی (restorative)می باشد. اقدامات بازیابی معمولا در مواجه شدن با رکود در سازمانهای بزرگ صورت می گیرد. کارافرینی سازمانی می تواند رشد و نواوری را در یک شرکت سنتی بهبود دهد. همچنین کارافرینی سازمانی می تواند اصلاحی (Modifying) نیز باشد. چرا که فرهنگ کارافرینانه را در سازمانی اصلاح میکند که درگذشته ساختاری کاملا عمودی و سلسله مراتبی داشته است.
فرد نیز ارائه خدمات و محصولات جدید ممکن است که نتیجه کارافرینی سازمانی باشد ،اما هدف غائی آن بازیابی فرهنگ کارافرینانه است و این در حالیاست که کارافرین مستقل فرایند یا محصولی را ایجاد می کند که پیش از آن موجود نبوده است.
دومین اختلاف بین کارافرینی مستقل و سازمانی در دشمنان شرکت است . در مورد کارافرینی مستقل ،دشمن ، بازار می باشد. کاری که کارافرین مستقل انجام می دهد ،زدودن موانع موجود در بازار برای بقا و رقابت می باشد . اما در مورد کارافرینی سازمانی ،فرهنگ شرکت ،دشمن اولیها است . باتوجه به این ارتباط ،شرکت می تواند جلوی بسیاری از فرایندهای کارافرینانه را که به دنبال آن بوده ، سد نماید. از این رو اختلاف سومی که بین این دو نوع کارافرینی وجوددارد شاید تناقضی است که درباره مورد دوم وجود دارد . در بسیاری از موارد ،شرکت مادر(Holding Company) می واند به جای یک دشمن ، یک دوست باشد. چنانچه ارتباط شرکت مادر و واحد تاسیس شده جدید(New Venture) ،خوب باشد کارافرین سازمانی از خزانه شرکت مادر ،به سرمایه لازم دسترسی دارد.
با وجود اینمکه سرمایه شرکت محدود است و گردآوری پول نیاز به تایید مدیران در سطوح مختلف دارد ،اما چنانچه امکان یا فرصتی برای اقدام به یک فعالیت پر مخاطره وجود داشته باشد کارافرین سازمانی از سوی شرکت مادر تامین اعتبار می شود. درحالیکه کارافرین مستقل یا باید از ثروت شخصی خود استفاده کند ویا تلاش نماید تا سرمایه ای را از منابع مختلف خارجی به دست آورد(فری ، 1993،ص 375(.
در جدول 4-6 برخی تفاوتهای کارکردی بین کارافرینی سازمانی و مستقل از دیدگاه وسپر (1980) جمع بندی شد
جدول 4-8 برخی از موانع و راه حلهای پیشنهادی از دیدگاه سایکس (Hilister B.Sykes) و بلاک (Zenas Block) آمده است.
جدول 4-8 موانع و راه حلهای پیشنهادی برای کارافرینی سازمانی
شیوه مدیریت سنتی تاثیرات منفی اقدامات پیشنهادی
1 – تقویت روشهای استاندارد برای جلوگیری از اشتباه محدود شدن راه حلهای خلاف و هدر رفتن سرمایه تنظیم قوانین متناسب با هر وضعیت
2 – مدییت منابع برای کارایی از دست دادن رهبری در رقابت تمرکز بر مسائل مهم همچون بازار سهام
3 – کنترل به جای برنامه ریزی واقعیات به جای آنکه جایگز
ین فرضیات شوند ،نادیده گرفته می شوند تغییر برنامه به منظور انعکاس یافته های جدید
4 – برنامه ریزی بلندمدت به دنبال اهداف واهی و تحمل هزینه های بالای شکست پیش بینی هدف ، زمانبندی و ارزیابی
5 – مدیریت وظیفه ای شکست کارافرین و یا شکست فعالیتهای پر مخاطره حمایت از کارافرین با مهارتهای چند رشته ای و مدیریتی
6 –اجتناب از اقداماتی که فعالیت اصلی شرکت را به خطر می اندازد ازدست رفتن فرصتها گامهای کوچک ولی استوار
7 – حمایت از فعالیت اصلی بدهی ها زمانیکه فعالیت اصلی تمدید شود اقدام های پر مخاطره کنار گذاشته می شود مخاطره پذیری را در پیش گیرید، اما مخاطره حساب شده را بپذیرید
8 – ارزیابی گامهای جدید از طریق فعالیتهای قبلی تصمیمات نادرست در مورد رقابت و بازار استفاده از استراتژیهای یادگیری و آزمون فرضیات
9 – پاداش به صورت مساوی انگیزش پایین و اقدامات غیر کارامد برقراری توازن بین مخاطه و پاداشو برقراری پاداش های خاص
10 – ارتقاد افراد سازگار خروج افراد خلاق ایجاد هماهنگی بین عاملین و گردانندگان شرکت
4-7 بررسی ادبیات استراتژی های کارافریثنی در سازمان
علاقه فزاینده به کارافرینی به عنوان یک استراتژی برای افزایش نواورانه کارکنان و در عین حال بالا بردن موفقیت شرکت از طریق تشکیل واحدهای جدید، ویا اقدام های پرمخاطه سبب گردید تا از ابتدای دهه 80 محققین استراتژی های متفاوتی را بدین منظور طراحی نمایند. در بررسی ادبیات موجود در خصوص استراتژی های ازمان با استراتژی های بسیاری روبرو می شویم که ابعاد گسترده ای را در بر می گیرد(کوارتکو و مونتا گنو، 1989 ص 83-87)
اما با نگاهی دقیقتر به انواع آنها متوجه ابعاد مشترکی بین آنها می شویم که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 وجود فردی که نقش محوری ایفا می نماید و دیگران و منابع را در یک سازمان به سوی یک فرصت بسیج و ترغیب می کند.
2 ایجاد یک فعالیت جدید یا یک واحد به صورت مستقل در شرکت مادر
3 افزایش نواوریها بیش از حد متعادل
4 تلاش در جهت و ایجاد بینشی مشترک نسبت به تغییرا در سطح ساختار فرهنگ سازمان ،گرایش به فعالیت های گروهی و یمی ،انگیزش ،هدفگرایی
مشترک ،پیشتاز بودن در زمینه فغالیت و یادگیری سازمانی ( کوارتکو و دیگران ،1990، ص 58-49).
با مطالعه سیر تکمیل دیدگاه ها نسبت به استراژی های کارافرینی در سازمان متوجه می شویم که دو نوع استراتژی اصلی برای ایجاد کارافرینی در سازمان وجد دارد. اولین استراتژی وجود فرد کارافرین در سازمان و نشات گرفتن کلیه مراحل فرایند از سوی وی میباشد که نهایتا منجر به تکمیل و اجرای یک تفکر در درون سازمان می شود ، که آنرا کارافرینی سازمانی می نامیم . دومین استراتژی ایجاد کارافرینی در درون خود سازمان (Corporate Entrepreneurship) می باشد که تغییرات ساختاری ،فرهنگ سازمانی ، تشکیل تیم های کارافرینانه و نایتا ایجاد بینش و یک فهم مشترک در بین مدیران و کارکنان را سبب می گردد و آنرا کارافرینی شرکتی می نامند. چنین سازمانی نه تنها به طور مستمر شاهد اجرا و تحقق انواع تفکرها خواهد بود بلکه چارچوب های صنعت خود را نیز درهم شکسته و به یک رهبر صنعتی تبدیل می شود. برای هردو استراتژی محققین مدل هایی را ارائه نموده اند ، که در این مدل ها انواع فعالیت های لازم و عوامل موثر بر فرایند در نظر گرفته شده است.دربخش انواع مدل ها برای کارافرینی در درون سازمان به آنها پرداخته می شود (بارن فولر و استاپ فورد ،1994،ص 536-521). در ادامه به بررسی مهمترین دیدگاه ها از سوی محققین از سوی محققین در خصوص کارافرینی د ردرون سازمان می پردازیم .
4-7-1 استراتژی ها ازدیدگاه هانس شول هامر
ازدیدگاه این صاحب نظر استراتژی شامل یک سری فعالیت های هدفگرا می باشد که نیاز به تجهیز منابع دارد. در محیط های رقابتی ، شرکت ها نیاز به نواوریها درزمینه فناوری و سازمانی دارند تا اینکه به اهداف شرکتی خود نائل گردند . در این راه شرکتها است
راتژیهای متفاوتی را انتخاب می نمایند که از این میان 5 استراتژی کارافرینی شرکتی را میتوان به شرح ذیل نام برد ( شول هامر ،1982، ص 229-209).
1 کارافرینی اداری (Administrative enterpreneurship)
در این دیدگاه نواوری به عنوان یک فرایند چندمرحله ای و قابل
کنترل فرض می شود . کانون توجه در این استراتژی بر نیروی انسانی متمرکز می شود تا پروژه نواوری سریعتر تمام شود و مزایای حاصل از تولید انبوه را دنبال داشته باشد.
2 کارافرینی فرصت گرایانه (Opportunistic Entrepreneurship)
نواوری از طریق این استراتژس به صورت اتفاق روی میدهد و استراتژی اینگونه شرکتها تمرکز بر فعالیت در فعالیت ها در محیط خارجی و شناسایی فرصت ها می باشد.
3 کارافرینی تقلید (Imitative Entrepreneurship)
گرچه این استراتژی با خود نواوری تناقض دارد ، اما ازجهت نهادینه کردن کارافرینی در سازمان ارزش بسیاردارد. شرکتهای بزرگ به این دلیل ازهم تقلید می کنند که مخاطره شکست را به حداقل برسانند.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله کلزا با pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله کلزا با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله کلزا با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
کلزا
مقدمه
کلزا یک محصول روغنی در شمال ایالت داکوتا آمریکا می باشد که حدود 88 درصد کلزای این کشور در این ایالت مورد کشت قرار می گیرد . کلزا یک گیاه روغنی خوراکی است که در سال1970 توسعه یافته و شامل 40 درصد روغن می باشد .
واژه کلزا نامی است که به وسیله کروشرز (انجمن دانه های روغنی غرب کانادا) انتخاب شده است . واریته های کلزا اغلب شامل کمتر از 2 درصد اسید اورسیک و همچنین 30 میکرو مولکول گلوکز در هر گرم بذر می باشد کشاورزان کانادا و آمریکا واریته هایی که اسید اورسیک و گلوکز کم دارند را مورد کشت قرار می دهند این نوع کلزا اغلب در اروپا و قسمتی از کانادا و آمریکا کاشته می شود .
در ژانویه 1985 سازمان غذا و داروی آمریکا روغن کلزا را برای کاربرد و مصرف در غذای انسان تایید نمود . و در این راستا تقاضا در بازار افزایش یافته و به تناسب آن باعث افزایش عرضه در ایالت متحده شد که فقط قسمتی از تقاضا توسط تولیدکنندگان تأمین میگردد. روغن کلزا در ژاپن، کانادا و اروپا تحت نظر کمیته جهانی مورد مصرف قرار می گیرد.
سازگاری
کلزا گونه براسیکا ناپوس ال به صورت یکساله بهاره و پاییزه مورد کشت قرار می گیرد که نوع بهاره آن به شرایط شمال داکوتا سازگاری بهتری دارد و نوع زمستانه آن به این منطقه و شمال غربی مینویت سازگاری ندارد.
کلزا در اغلب خاکها قابل رویش می باشد ولی بهترین نوع خاک برای کلزا خاک رسی لومی است به شرط آنکه سله نبندد. خاک مورد کشت کلزا بایستی دارای زهکش سطحی کامل و داخلی نسبتاً خوب باشد بطوریکه در خاکهای که دارای آب ایستای بود و زهکشی آن نامناسب است کلزا در آن خاک قابل رویش نخواهد بود. اگر رطوبت خاک به حد کافی از محصول سال قبل برای کشت کلزا باقی نمانده باشد بایستی بعنوان یک محصول زراعی بعد از آیش در نظر گرفت.
تناوب زراعی
بهترین تناوب زراعی کلزا کاشت آن بعد از غلات دانه ای و یا آیش می باشد. در تناوب زراعی 3 ساله کاشت کلزا میان دو محصول در نظر گرفته می شود. اولین محصول در این نوع تناوب بایستی به محصول اختصاص داده شود که دارای مقاومت کامل یا نسبتاً خوب به بیماری ساق سیاه باشد. کلزا به پوسیدگی ساقه حاصل از اسکلروتینیا بسیار حساس می باشد .
محصولاتی نظیر آفتابگردان ، لوبیا خشک خوراکی (چشم بلبلی ) که حساس به بیماری اسکلروتینیا می باشد خطر آلودگی به این بیماری را در کلزا افزایش می دهد ، به شرط آنکه قبل از این محصول مورد کشت قرار گیرد . اگر در تناوب زراعی از چغندر استفاده می شود بایستی حداقل 2 سال بین این دو محصول (کلزا و چغندر قند ) فاصله انداخته شود و اگر در تناوب زراعی سه ساله از محصولات حساس به اسکلروتینیا به ضرورت استفاده می شود بایستی از سموم قارچ کش استفاده نمود .
محصولاتی نظیر سویا ، کتان ، نخود و عدس که دارای مقاومت نسبتاً خوبی به بیماری اسکلروتینیا می باشند بصورت موفق در تناوب زراعی با کلزا مورد زراعت واقع می شود . در سالهایی که شرایط محیطی مناسب انتقال اسپور ها توسط هوا می باشد . کاشت کلزا بدون استفاده از سموم قارچ کش و توجه به فاصله تناوب زراعی خسارت اقتصادی قابل توجهی توسط قارچ اسکلروتینیا به کلزا وارد خواهد شد .
کلزا گیاهی است که به ریزش دانه حساس است بنابراین در فصل زراعی بعد بصورت پیشروی، ظاهر خواهد شد .بنابراین غلات دانه ای بهترین گیاه برای تناوب زراعی خواهد بود که بعد از کلزا مورد کشت قرار گیرد زیرا می توان از سموم علف کش پهن برگ برای کنترل آن استفاده نمود .
از کاشت مخلوط کلزا و خردل زراعی در یک زمین زراعی جداً خودداری کنید زیرا کشت مخلوط دو محصول ارزش بازاری هر دوی آنها را کاهش می دهد. بعلاوه کلزا در زمینی که مورد هجوم خردل وحشی قرار گرفته قادر به رقابت نیست . در این گونه از مزارع به شرطی می توان از کلزا استفاده نمود که قبلاً زمین توسط دام چرانده شود و خالی از علف هرز گردد یا اینکه از رقم مقاوم کلزا به این علف هرز استفاده نمایند .
بقایای تمام سموم علف کش به غیر از سولفونیلورا ، ایمیدازولینون و تریازین که در محصولات سال قبل بر جای مانده است همراه با خود علف هرز به جوانه های کلزا آسیب می رساند . همیشه به بر چسب های موجود در روی علف کش ها رجوع کنید که در روی آن نحوه کاربرد سموم بر اساس تناوب زراعی نوشته شده است .
واریته ها
دو نوع واریته کلزا وجود داردکه در آمریکا کاشته می شود : یکی واریته آرژانتینی که گونه براسیکا ناپوس می باشد و دیگر واریته لهستانی به نام براسیکا راپا .
واریته آرژانتینی نسبت به واریته لهستانی دارای پتانسیل عملکرد و ارتفاع و در صد روغن بالایی می باشد . واریته آرژانتینی برای رسیدن کامل ، حدود 95 روز و واریته لهستانی 80 روز لازم دارد .
تهیه بذر و کاشت
کلزا یک گیاه بسیار حساس به سله خاک می باشد ، بستر خاک برای بذر کلزا بایستی محکم ولی نرم باشد . رطوبت بذر و خاک برای جوانه زنی بسیار حیاتی است . بنابراین کاشت کلزا در خاکهای خشک توصیه نمی شود و جوانه های کلزا در خاکهای فشرده و سله بسته به آسانی خسارت می بیند پس بایستی بستر خاک را نرم تهیه کرد ولی طوری نباشدکه به آسانی توسط باد فرسایش یابد به همین خاطر چنگ زنی گیاهک کلزا برای مبارزه با علف هرز توصیه نمی گردد .
دانه کلزا را می توان با انواع بذرکار کاشت عمق مناسب برای بذر کلزا حدود 5/1 تا 5/2 سانتی متر می باشد . بیشتر از 5/2 سانتی متر باعث تلف شدن جوانه ها می شود . کاشت کلزا در فاصله ردیفی 18-15 سانتی متر با بذر کار کلزا بصورت یکنواخت در عمق خاک انجام می گیرد.
تاریخ کاشت و بذر افشانی
کلزا در اواسط فروردین ماه یا اوایل اردیبهشت جهت حصول بیشترین عملکرد کاشته می شود. اگر تاریخ کشت را تا آخر اردیبهشت به تعویق بیاندازیم عملکرد محصول کاهش می یابد و اگر در آخر خرداد صورت گیرد کاهش چشمگیری در عملکرد خواهیم داشت زیرا کلزا یک گیاه بسیار حساس به استرسهای گرما و خشکی در زمان گلدهی میباشد .
کاشت زودتر از اردیبهشت ماه خطر روبرویی با استرس گرما و خشکی را کاهش می دهد .جوانه کلزا مقاوم به سرماست و می تواند سرمای 4- درجه سانتی گراد را تحمل کند .
خواب بذر
خواب بذر در کلزا را می توان با بذر افشانی کلزا در سرما و تقریباً در موقعی که خاک یخ زده شکست که بعد از قرار گرفتن در خاک و با مساعد شدن هوا جوانه بزند . موضوع این است که بذر بعد از کاشت تا اوایل بهار بصورت خواب باقی می ماند و وقتی در بهار شرایط هوا مطلوب گردید کلزا جوانه زده و سر از خاک بیرون می آورد . تعیین زمان کاشت در موقعی مشکل است که کشاورزان نمی توانند با تقویم ویژه تاریخ کاشت عمل کشت را انجام دهند زیرا کشاورزان به هوا نیاز دارند که در این مواقع بایستی خاک سرد شود ولی یخ نزند (صفر درجه سانتی گراد در عمق 5 سانتی متری خاک) اگر دمای خاک به 3 درجه سانتی گراد یا بیشتر از آن برسد بذر جوانه زده و به محض اینکه خاک یخ بزند جوانه ها خواهند مرد. در گذشته کشاورزان دریافته اند که به خواب بردن بذر کلزا وقتی که دمای خاک به نقطه انجماد نزدیک می شود بسیار مشکل است مگر اینکه اولین برف ببارد .
میزان بذر
میزان بذر حدود 6-10 کیلو برای رقم آرژانتینی و حدود 6-10 کیلو برای واریته لهستانی در نظر گرفته می شود .
فرمول عمومی برای بذر افشانی کلزا حدود 6 کیلو در هر هکتار می باشد . تفاوت عمده ای در مقدار بذر در واریته های مختلف کلزا وجود دارد این نقطه بسیار مهم است که پر پشت و تنک بودن بوته را در سطح مزرعه ملاک میزان بذر قرار ندهیم . پس بسیار ضروری است که تعداد بذر در هر هکتار زمین زراعی برای هر واریته خاص که تعداد بوته گیاهان را تشکیل می دهد قبلاً مشخص باشد و بر اساس آن مقدار بذر تعیین گردد .
یک قانون کلی نشان می دهد در یک کیلو بذر کلزا هیبرید واریته آرژانتینی حدود 150 هزار تا 170 هزار بذر وجود دارد . برای واریته آرژانتینی با گرده افشانی آزاد حدود 270- 320 هزار بذر وجود دارد و این مقدار در واریته لهستانی حدود 400 هزار بذر در هر کیلو گرم می باشد. .
تعداد بوته مناسب برای گیاه کلزا حدود 150 بوته در هر مترمربع و 1میلیون و 500 هزار بوته در یک هکتار می باشد حداقل می توان 45 بوته در هر مترمربع در نظر گرفت . بنابراین با توجه به اینکه کلزا مقاوم به علف کش می باشد، براین اساس می توان تعداد 22 بوته در هر متر مربع در نظر گرفت تا همه آنها از فضای یکسانی استفاده کنند.
کوددهی
عکس العمل کلزا به کودها شبیه محصولات غلات دانه ریز بوده و بستگی به حاصلخیزی خاک دارد. ازت و گوگرد کلید موفقیت برای رسیدن به عملکرد بالا می باشد .
مواد نیتروژن دار و پتاسی نمی توانند بصورت مستقیم با بذر تماس پیدا کنند و بایستی بصورت نواری حداقل به فاصله 5 سانتیمتر دورتر از بذر ریخته شود آزمایش خاک برای تعیین صحیح مقدار مواد غذایی مورد نیاز گیاه باید انجام شود . کلزا یک مصرف کننده زیاد گوگرد می باشد.
2250 کیلو گرم حاصل از هر هکتار کلزا دارای 5/13کیلو گرم گوگرد در ساقه و برگ و حدود 17 کیلو گرم گوگرد در بذر می باشد در صورتیکه همین مقدار در گندم فقط دارای 5/6 کیلو گرم کوگرد در بذر و 8 کیلو گرم در ساقه و برگ دارد در نتیجه مقدار گوگرد در خاک در تولید کلزا نقش بسزای دارد حتی کمبود گوگرد در خاک عدم وجود کلزا در مزرعه را رقم می زند .
یک نمونه آزمایش برای تعیین مقدار گوگرد در خاک نمی تواند نمایانگر درصد گوگرد در خاک باشد پس بایستی در مقطع مختلف زمانی و از قسمتهای مختلف مزرعه نمونه برداری شود.
بر اساس آزمایش خاک، خاکهای که دارای گوگرد متوسط یا کم دارند حدود 25 تا 35 کیلو گرم و برای خاکهای با گوگرد زیاد 15 تا 20 کیلوگرم گوگرد در هر هکتار لازم است . کلزا گوگرد را به شکل سولفات جذب می کند. کود گوگرد ممکن است به شکل سولفات آمونیوم یا ترکیب سولفات آمونیوم و با عنصر گوگرد قابل تجزیه باشد . برای کلزا کود مرکب توصیه می شود زیرا در خاکهای شنی در اثر بارش زیاد باران سولفات شسته می شود . در صورتیکه عنصر گوگرد ممکن است در طی فصل مرطوب تجزیه شود و در سال بعد بر اساس نیاز مورد استفاده قرار گیرد .بهتر است گوگرد کافی را قبل یا در حین کاشت تهیه کرد. اگر در فصل زراعی قبل از ظهور گلها کمبود گوگرد محرز گردد با بکار بردن کود تیوسولفات آمونیوم یا سولفات آمونیوم می توان به عملکرد قابل قبول دست یافت یک کود دهی به موقع بهترین عملکرد را دربر خواهد اشت .
مقدار کمی از گوگرد بوسیله برگ جذب می گردد . برای جذب کود در این زمان به باران سنگین نیاز داریم که سولفات قابل حل را به ریشه ها برساند.
کنترل علف هرز
جوانه کلزا به رقابت زود هنگام علف هرز بسیار حساس است . برنامه موثر مبارزه با علف هرز می تواند شامل مبارزه زراعی – مکانیکی و شیمیایی باشد .
اصولاًکلزا یک رقیب خوبی بااکثر علف هرز می باشد .خردل وحشی یک بذر آلوده کننده جدی برای کلزا است که می تواند باعث کاهش کمیت و حتی عدم قبولی آن در بازار گردد . باید توجه ویژه ای به کنترل علف هرز در پیش از کاشت داشت یا در زمین هایی که آلوده به علف هرز می باشد از کاشتن کلزا در آن اجتناب نمود .
علاوه بر عملیات زراعی برای مبارزه با علف هرز ، برای رسیدن به تراکم مناسب در کلزا اصلاح قدرت جوانه زنی باعث می شود به خوبی با علف هرز رقابت کند .
با توجه به تاریخ بذرافشانی ،میزان و عمق کاشت می توان علف هرز چند ساله را در سال قبل برای کاشت کلزا کنترل نمود به علت اینکه بذر کلزا در عمق کمی از خاک کاشته می شود کج بیل و دندان فنری دوار برای مبارزه با علف هرز توصیه نمی شود . این ابزار می تواند به جوانه های کلزا صدمه زده تعداد بوته در هکتار را کاهش دهد.
تری فلورالین و سونالان دو تا علف کش قبل از کاشت مخلوط با خاک هستند و برای مبارزه با علف هرز ارائه شده اند . سموم این علف کش ها در خاک های شنی بافت درشت به میزان کمتر و در خاک های با مواد الی به میزان کم هستند .
تری فلورالین و سونالان بایستی همیشه بصورت قبل از کاشت در خاک های خالی از کشت بکار می رود . هر دوی این سموم نازک برگان یک ساله و بعضی از پهن برگان شامل خرفه یا قازایاغی کوشیا براحتی کنترل می کند ولی خردل وحشی قابل کنترل نیست .
Sethoxydim – quizalofop – clethodim علف کشهای بعد از کاشت در علوفه های نازک برگ بسیار ضروری در کلزا می باشند.
کاربرد مخلوط برای گوزالوفوب و کلتودیم با یک علف کش پهن برگ بصورت زیاد توصیه نمی شود چون ممکن است باعث کاهش کنترل علف هرز نازک برگها شود. قبل از پر کردن مخزن سم به طور کامل بقایای سموم علف کش که برای کلزا مضرر می باشد، بشویید و پاک کنید. بقایای علف کش سلفونیولریا بعلاوه علف کش فنوکسی به مقدار ناچیز می تواند خیلی مضرر به کلزا باشد. کلزا خیلی به راندگی از طریق علف کش پهن برگها از قبیل 24D و MCP – دیکامبا – گلیفسفات و علف کش سولفونیلوریا حساس می باشد. بایستی بسیار احتیاط کرد که راندگی در اثر مصرف این علف کش در زمین کلزا صورت نگیرد .
بیماری گیاه
بیماری گیاهی می تواند مشکل جدی در تولید کلزا باشد. تناوب زراعی بایستی بدقت طراحی شود تا میزان بیماری را در حداقل نگه داشت .
دو تا بیماری عمده در کلزا اسکلروتینیا و ساق سیاه می باشد. بیمارهای کم گزارش شده در کلزا عبارتند از زنگ سفید – لکه سیاه – سفیدک دروغین و زردی مینا. دو نوع بیماری ساق سیاه در کلزا وجود دارد : گونه ضعف (غیر بیماری زا ) و گونه سمی (بیماری زا) که گونه بیماری زای آن ایجاد پوسیدگی عمیق در ساقه گیاه در نزدیکی خاک باعث می گردد. این پوسیدگی قدرت رویش گیاه را کاهش داده و ممکن است باعث حفره در گیاه شود . گونه بیماری زای آن در سال 1991 برای اولین بار در ایالت داکوتا در فصل زراعی در 23 مزرعه کلزا یافت شد . ساق سیاه قارچی است که اسپورها ی آن بوسیله باران و وزش باد یا بذر آلوده انتقال می یابد . واریته هایی از کلزا وجود دارند که به این نوع ساق سیاه مقاوم می باشند. عموماً گونه آرژانتینی مقاومت بیشتری به این بیماری از خود نشان می دهد .واریته لهستانی بیشتر به این بیماری حساس می باشند .
در نواحی که ساق سیاه کلزا در آنجا گزارش شده است استفاده از ارقام مقاوم به این بیماری و تناوب زراعی در کنترل این بیماری ضروری می باشد . ساق سیاه در خردل مشکل چندانی ایجاد نمی کند زیرا بسیار مقاوم به این بیماری می باشد .
پوسیدگی ساقه اسکلروتینیا ( کپک سفید ) یک بیماری با قدرت کشندگی زیاد در آب و هوای مرطوب می باشد که این قارچ می تواند به شکل جسم سخت سیاه رنگ قارچی بنام اسکلرویتنا حدود 5-6 سال در خاک زنده بماند که هر گاه آب و هوا به مدت 2-1 هفته بصورت مرطوب باقی بماند با جذب رطوبت خاک اسکلروتینیا جوانه زده و تولید اجسام نازک شبیه قارچ ، بنام آپوتیشا می کند . آپوتیشا حدود 9- 5/4 سانتی متر طول دارد که میلیون ها اسپور هوایی را تولید می کند .
کلزا اصولاًدر مرحله گلدهی و یک مقدار بعد از گلدهی حساسترین موقع به این بیماری می باشد .اسپورها گلبرگهای کلزا پژمرده شده در آب و هوای مرطوب را آلوده می کنند . آلودگی ایجاد شده در گلبرگهای مرده کلزا به بافت های مجاور منتقل می شود و درنتیجه به شاخه های و گیاه مرده هجوم برده و باعث ایجاد حفره یا مسکن برای خود می نماید .
ساقه های پوسیده شده ، شکل سفیدی به خود می گیرند . آلودگی اسکلروتینیا در کلزا موقعی جدی خواهد بود که آب و هوای مرطوب و خنک دو هفته بعد از خرداد شروع شود و تا اوایل همین ماه که شکوفه دهی صورت می گیرد ادامه یابد .
برای مزارعی که مورد هجوم به اسکلروتینیا شده باشد حداقل به یک تناوب سه ساله زراعی بدون کاشت کلزا توصیه می گردد . در طول مدت این تناوب زراعی ضروری است که از کاشتن محصولات بسیار حساس به این بیماری از جمله آفتابگردان و لوبیای خشک ، اجتناب کرد .
قارچ کش های کوادریس ، رونیلان و تاپسین ام برای از بین بردن و مبارزه با اسکلروتینیا در کلزا به ثبت رسیده است .
تاثیر باز دارندگی در بیماری اسکلروتینیا به موقع قارچ کش نیاز دارد ،کوادریس در مرحله گلدهی 15-10 درصد یا 3 تا 7 روز بعد از آغاز گلدهی بایستی بکار برده شود که در این مرحله18-10 گل در ساقه اصلی رقم آرژانتینی وجود دارد . کوادریس ، وقتی اولین گلبرگ کلزا خشک شد و به زمین افتد بایستی بکار برده شود . تاخیر در کاربرد این سم ، از اثرات آن می کاهد .
رونیلان و تاپسین ام بایستی در مرحله گلدهی 50 – 20 درصد یا 4 تا 10 روز ، بعد از ظهور گل در کلزا صورت می گیرد که در آن موقع 16- 14 گل در ساقه اصلی وجود دارد .
مرحله گلدهی 50 درصد آن موقعی است که کلزا بیشترین توسعه رنگ را در سطح مزرعه دارد. در آن مرحله کمتر از یک سوم نیام ها در ساقه اصلی قرار خواهند داشت و در ضمن محصول بیشتر از 5 درصد شکوفه بزند اغلب قارچ کش ها تاثیر کمی در کنترل اسکلروتینیا کلزا دارند. کوادریس باید در غلظت 700 سی سی تا 1 لیتر در هر هکتار بکار برده شود که کاربرد مقدار 700 سی سی بوسیله ثبت کنندگان سم تایید شده است . این سم اگر قبل از شروع ریزش گلبرگ ها بکار برده شود ،برای کنترل بیماری کافی بنظر می رسد .
مقدار مصرف رونیلان 750 تا 1150 گرم و تاپسین نیز با همین مقدار در هر هکتاربکار می رود . اطلاعات جامع نشان می دهد که کاربرد مقدار 350 گرم رونیلان و 450 گرم تاپسین وقتی بموقع بکار برده شود اثر عالی برای کنترل اسکلرینا در تحت فشار شدید بیماری دارد .
موقعی باید تصمیم به سم پاشی کرد که:
1- پتانسیل عملکرد بالای نرمال (حدود 2500 کیلو) در هکتار باشد یا قیمت کلزا در حداقل آن باشد .
2- اگر هوا در موقع گلدهی مرطوب گردد (حداقل 25 تا 50 میلیمتر در عرض دو هفته قبل از گلدهی
3- اگر بارندگی بیشتر و رطوبت بالا باشد .
4- اسکلروتینیا مشکل چندین سال اخیر در مزرعه که بصورت متناوب مورد کشت کلزا قرار گرفته باشد یا اگر مزارع نزدیک به آن ،اگر کلزا در تناوب زراعی سه ساله یا کمتر باشد انتظار می رود که یک قارچ کش حتماً مورد استفاده قرار گیرد .
حشرات
خسارت جدی به گیاه کلزا موقعی اتفاق می افتد که جمعیت سوسک های ککی به حداکثر خود برسد این سوسک ها از گیاهک تازه جوانه زده کلزا تغذیه می کند این زمان مصادف با اردیبهشت تا خرداد است .
سوسک های بالغ از لپه های کلزا و اولین برگ حقیقی کلزا تغذیه می کنند و باعث ظهور سوراخ بزرگی در گیاه می شود و گیاهک که شدیداً صدمه دیده ممکن است بمیرد و گیاهانی که کمتر خسارت دیده اند از کاهش قدرت رشد رنج خواهند برد . هوای آفتابی و داغ باعث فعالیت حشرات برای تغذیه می شود در صورتیکه هوای خنک ومرطوب تغذیه حشرات را کاهش داده و مساعد برای رویش محصول کشاورزی است هوای خشک و گرم باعث پژمردگی و مرگ گیاهی شده و در نتیجه قسمتی از محصول کشاورزی را از دست خواهیم داد .
در بعضی موارد توسعه بیماری در یک مزرعه از حرکت حشرات از یک گیاه به گیاه دیگر اتفاق می افتد که در این مورد ممکن است کل مزرعه سریعاًمورد هجوم قرار گیرد .
خسارت جدی معمولاً وقتی گیاه از مرحله گیاهچه (جوانه زنی ) گذشته، اتفاق نمی افتد زمانی که گیاه کلزا با قدرت رشد نماید، سوسک فقط می تواند باعث ریزش برگ ها شود . تاثیر عمده زمانی اتفاق می افتد که لاروهای این سوسک از ریشه گیاه تغذیه می کند .
گاهگاهی در مرداد ماه تعداد زیادی از سوسک های بالغ تازه پوست اندازی شده بطرف گیاه کلزای نیمه رس حرکت کرده و اپیدرم ساقه ، برگ ها و نیام ها را می جوند که ممکن است باعث خرد شدن نیام و دانه های ریز شوند . در اکثر سال ها محصول کشاورزی به حد کافی از رشد می رسند تا از خسارت جدی بگریزند .
تناوب زراعی می تواند تلفات ناشی از سوسک ککی در گیاهان را کاهش دهد . یک بستر خوب یا مواد غذایی کافی برای گیاه کمک خواهد کرد که از خسارت سوسک در مرحله جوانه زنی که حساس به آن حشره است در بهار بگریزد .
وجود چند تائی از سوسک ککی یا چند سوراخ ایجادشده توسط آن در یک گیاهچه نگران کننده نیست بنابراین اگر سوسک ها زیاد باشند و حدود 25 درصد از برگ ها را سوراخ نموده به زمین بیافتند در کلزا این خسارت اقتصادی است و بایستی سریعاً کنترل گردد . کلید کنترل سوسک ککی نظارت مکرر در مرحله حساس جوانه زنی می باشد .
گاچو – گاچو پلاتینوم – هلیکس اکسترا سموم ضد عفونی کننده بذور ثبت شده در کلزا می باشد. در عملیات آفت کشی از سمومی استفاده کنید که به زنبور عسل آسیب نرساند.
عملیات برای کاهش بذرهای سبز
یک مشکل بزرگ در کلزا ماندن بذربه حالت سبز در کلزا است که هوای خنک ، ابری و مرطوب در زمان رشد گیاه باعث سبز ماندن بذور در تمام واریته های کلزا می شود ، که مشکل بزرگی در تولید کلزا محسوب می شود. در بعضی حالت این مشکل وقتی که کمبود گوگرد اتفاق می افتد،به بدترین شکل نمایان می گردد .
دمای در موقع رسیدگی یک عامل مهمی در تجزیه کلروفیل می باشد . دمای خنک و یک دوره کوتاهی از سرما در مرداد و شهریور فعالیت آنزیم را کاهش داده و باعث تجزیه کلروفیل می شود .
سرما صفر تا 1درجه سانتی گراد این سیستم را مختل می کند بویژه آن می تواند بر عکس باعث سنتز دوباره شود و این در مرحله توسعه بذر بسیار حساس می باشد و باعث تفاوت میان مزارع مجاور هم که فقط چند روز از نظر بلوغ باهم فاصله دارند یا در یکنواختی رسیدگی باهم متفاوت شوند .
حتی برداشت کلزا 6-4 روز قبل از یک سرما باعث باقی ماندن میزان نسبتاً زیادی از کلروفیل در بذر می گردد که باعث تأخیر جوانه زنی 2 یا بیشتر از دو روز در مراحل رویش نتیجه عدم بلوغ بذر در مرحله چیدن و بذر سبز در مرحله برداشت می باشد. وجود بذر نازک و لاغر در کلزا باعث ایجاد شاخه های فرعی بیشتر در کلزا و تغییراتی در رسیدگی بذر می گردد که علت اصلی آن عدم رسیدگی بذر در هنگام چیدن است و نیز باعث سبز ماندن بذر شود . تولید کنندگان کلزا می تواننداز توصیه های مدیریت برای کاهش مشکلات بذور سبز در آینده بکار ببرند .در زیر به مواردی اشاره می گردد.
– مزرعه ای را برای کشت کلزا انتخاب کنید که خوب زهکشی شده و حاصلخیز باشد . – تا آنجا که می توانید در فصل بهار زود بذر خود را بکارید تا حداکثر زمان برای رسیدن بذور کلزا داشته باشد .
– بستر بذر محکم و مناسب برای تحصیل عمق صحیح کاشت و تماس خوب بذر با خاک برای تسریع در جوانه زنی . – برداشت کلزا را در مرحله رنگی مورد توصیه برای شرایط هوای مختلف انجام دهید . – سطوح حاصلخیزی کافی و مناسب برای رشد کلزا و رسیدن آن حفظ کنید ، کلزا در اثر تنش حاصل از کمبود مواد غذائی بطور یکسان نخواهد رسید .
– نمونه های خاک را برای تعیین مقدار نیتروژن ، پتاسیم ، فسفر و میکرو مغذیها در خاک مزرعه انجام گیرد .
– نمونه برداری زود هنگام از بافت گیاه در مرحله روزنه و آزمایش آن برای کاربرد صحیح از میکرومغذی در زمان های معین .
– مزارع با حاصلخیزی بالا می توان انتظار داشت که دیرتر به مرحله رسیدگی در سال برسد زیرا با درجه حرارت روزانه پایین تر از معمول در زمان رشد مواجه خواهد شد .
برداشت و کوبیدن
کلزا موقعی می رسد که گیاه به رنگ گاه در آید و بذر آن قهوه ای پر رنگ باشد به خاطر اینکه خرد شدن دانه یک مشکل بالقوه می باشد و توصیه می شود برداشت ، موقعی صورت گیرد که 30 – 20 درصد بذر کلزا از سبز به قهوه ای تغییررنگ داده باشد برای این کار تولید کننده بایستی از جاهای مختلف مزرعه برای تعیین متوسط رسیدگی نیام کلزا را جمع آوری کنند. وقتی محصول آماده برداشت است که دانه سخت و موقعی در بین دو انگشت به همدیگر فشار می دهیم ، نشکند . رطوبت در این مرحله حدود 35 درصد می باشد .
در موقع برداشت سرعت چرخ ها بایستی از یک سوم تا دو سوم حالت طبیعی کاهش یابد . کلزا اگر خوب نرسد به آسانی قابل شکستن است در حالت برداشت FLUFFY دانه های کلزا براحتی توسط باد پراکنده می شود و برداشت کلزا بایستی از پایین ترین قسمت غلافها انجام گردد . این باعث خواهد شد که دستجات علف خشک کلزا به طرف پایین خم شده و از تلفات باد جلوگیری خواهد شد . وجود غلتک یدک کش در پشت ماشین چیننده، باعث عملیات استانداردی می شود که مطمئن می سازد علف خشک دسته بندی شده در جای خود باقی می ماند. برای کاهش خرد شدن یک نوع کمربند برای چیدن کلزای درو شده استفاده کنید. سرعت غلتک کمباین برای کلزا حدود 50 تا 75 درصد نسبت به برداشت گندم کاهش می یابد. از سرعت بیش از حد غلتک اجتناب کنید زیرا باعث شکستن کلش کلزا می گردد و از اضافه بارگذاری در الک و گذاشتن مواد خارجی مخلط با بذر پاک جداً خوداری کنید. کاه و کلش کلزا و پوست و سبوس آن بایستی در پشت کمباین پراکنده شود.
ذخیره و خشکاندن
مشکلات ذخیره و جابجایی کلزا شبیه کتان می باشد. بذر گرده بوده کوچک ولی سنگین و براحتی غلت می خورد. جعبه های محکم در کامیون انبارهای محکم جهت ذخیره سازی لازم می باشد.
6 هفته بعد از برداشت، دانه کلزا تعریق کرده سپس گرم می شود و سیلوی آن با رطوبت 10-9 درصد می تواند اتفاق افتد. کلزا دارای رطوبت 5/8 درصد بایستی برای فاصله منظم حرارت مورد امتحان قرار گیرد. اگر برداشت در رطوبت بالا صورت گیرد بایستی بصورت طبیعی یا مصنوعی خشک شود . برای حفظ کیفیت بذر دمای 43 درجه سانتی گراد یا کمتر از آن برای خشک شدن هر چه بیشتر در تولید تجاری لازم است.
اگر یک مقدار چشمگیر از مواد خارجی مثل کاه و کلش با کلزا مخلوط شود. مقرون به صرفه است که قبل از اینکه خشک و انبار گردد از غربال بدور بریزیم .
محصولات کلزا
غذاهای تولید شده از واریته های مختلف کلزا دارای 38 درصد پروتئین می باشد و آمینو اسیدهای کلزا مکمل سویا بوده و این محصول اغلب شامل همان ارزش غذائی را دارا هستند. آزمایش نشان داده است که حیوانات در صورت خوردن مخلوطی از این دو غذا جواب خوبی داده اند در کانادا خوراک کلزا بیش از 20-10 درصد به عنوان سهم غذای برای مرغ– بوقلمون – غاز – اردک – خوک و حیوانات شیری و گوشتی توصیه شده است.
روغن خوراکی کلزا در دو دهه اخیر در بعضی از کشورها برای مصرف انسانها در امریکا توسط FDA تصویب گردیده است . روغن کلزا همانند سایر محصولات نباتی روغنی برای پختن غذاها و دسر بصورت جامد و مایع در بازار موجود می باشد و بدلیل داشتن اسید اولئیک نسبت به دیگر روغنها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
کلزا گیاهی است از خانواده کلم ها( Brassicacea) که امروزه در پهنه وسیعی از جهان جهت استحصال روغن گیاهی و علوفه کشت می شود. خاستگاه اولیه این گیاه را مناطق مدیترانه ای اروپا ذکر نموده اند اما امروزه از چین تا کانادا کشت می شود. به طور کلی می توان گفت کلزا گیاهی است روز بلند و سرما دوست که در مناطقی با زمستان سرد کشت شده و احتیاج به ورنالیزه شدن دارد. ارقام بهاره کلزا در مناطقی با زمستان یسیار سرد کشت می شوند. به طور کلی کلزا گیاهی است یکساله و علفی با ارتفاعی بین 1الی5/1متر با گل آذین خوشه ای که گلدهی از قاعده شاخه اصلی و فرعی آغاز شده و به سمت نوک شاخه حرکت میکند. توانایی جوانه زنی در شرایط نامساعد، تحمل تنش خشکی، سرما و تا حدودی تنش شوری، عملکرد دانه بالا و کیفیت روغن دانه سبب شده که این گیاه بعد از سویا بالاترین سطح زیر کشت گیاهان روغنی را به خود اختصاص دهد. کانادا، چین و اتحادیه اروپا بزرگترین تولید کنندگان این دانه روغنی هستند. سطح زیر کشت کلزا در ایران حدود 200هزار هکتار با محصولی حدود450 هزار تن دانه می باشد. قابل توجه است که این گیاه در ایران عملکردی بالاتر از میانگین جهانی دارد(حدود5/1تن در هکتار). از هر تن دانه کلزا در شرایط مناسب می توانبین 320 الی 400 کیلوگرم روغن استحصال نمود.
کلزا ازجمله گیاهان تحمل کننده خشکی است هرچند که ارقام حساس نیز وجود دارند. تحمل تنش در گیاهان بستگی به ژنوتیپُ – مرحله رشد- مدت و زمان اعمال تنش و شرایط محیطی دارد. آبیاری مناسب سبب بهبود گسترش سطح فتوسنتز کننده و پایداری آن می شود. افزایش عملکرد دانه و روغن از نتایج یک آبیاری مناسب می باشند. تاثیر آبیاری بر عملکرد ناشی از افزایش توانایی گیاه در نگهداری تعداد غلاف بیشتر و تعداد دانه در غلاف می باشد. از سوی دیگر با فتوسنتز بیشتر میزان مواد فتوسنتزی که در اختیار دانه قرار می گیرد بیشتر می شود. در کلزا مانند اکثر گیاهان زراعی حساس ترین مرحله به خشکی گلدهی و غلاف بندی است. چنانچه با کمبود آبیاری در منطقه مواجه باشیم باید برنامه را به نحوی تنظیم نمود که در این مراحل حساس آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد.جهت انتخاب ارقام مقاوم به خشکی باید به خصوصیاتی مانند توانایی جوانه زنی در شرایط خشکی- میزان تولید ماده خشک- گلدهی زود هنگام -محتوی کلروفیل و توانایی فتوسنتز- نسبت ساقه به ریشه- محتوی تنظیم کننده های اسمزی و آنتی اکسیدانت ها و در نهایت میزان و کیفیت روغن استحصالی را مد نظر قرار داد. از انجا که تحمل تنش خشکی مشابه تنش شوری است مطالب بیشتر در تنش شوری بررسی می شوند.
کاشت کلزا
سبز یکنواخت ورشد یکدست از بوته های کلزادر سطح مزرعه تاثیر زیادی در افزایش تولید و دستیابی به عملکرد بالا دارد. برای رسیدن به این تعداد بوته کافی و یک اندازه در هر مترمربع عوامل زیادی دخالت دارند. این عوامل عبارتند از:
تناوب زراعی: محصول قبلی از نظر انتقال بیماری ، بجا گذاشتن بقایای گیاهی بر سبز شدن ورویش بوته های کلزا تاثیر می گذارد.
کیفیت بذر:
بذر های سبز رنگ،بذورنگهداری شده در انبار گرم و مرطوب و بذور خشک شده با حرارت زیاد، قدرت جوانه زنی و سبز شدن زیادی ندارند. انتخاب بذر با کیفیت خوب یکی از عوامل بسیار مهم در داشتن تعداد بوته کافی در سطح مزرعه می باشد.
تهیه بستر بذر:
با توجه به کوچک بودن اندازه دانه های کلزا ،بستر بذر باید در حد مطلوب کلوخه های ریز و نرم داشته باشدتا ضمن تماس خوب بذر با خاک از تشکیل سله در سطح زمین جلوگیری به عمل آید.هرگونه عدم دقت کافی در تهیه بستر بذر می تواند منجر به کاهش تعداد بوته در هرمترمربع و عدم یکنواختی در سطخ مزرعه گردد.
تاریخ کاشت: وقتی گرما و رطوبت خاک به اندازه کافی تامین گردد بذر کلزا سریع جوانه می زندو در سطح زمین ظاهر می شود.در شرایط دیر کاشت با سرد شدن خاک جوانه زنی بذر و سبز شدن آن به کندی صورت می گیرد و احتمال خسارت علف های هرز،بیماری ها و آفات افزایش می یابد.
مقدار بذر:با توجه به ریزی ودرشتی اندازه دانه ای کلزا ،زمان کاشت و شرایط بستر بذرو عوامل دیگر مقدار بذر لازم جهت کاشت یک هکتار زمین متغیر است ومقداربین 5تا8کیلو بذر در هکتار درکشت کلزا مورد استفاده قرار می گیرد.
عمق کاشت:محل قرار دادن بذر در عمق مناسب خاک به اندازه بذر، بافت خاک، شدت سله بندی و خسارت گنجشگ بستگی دارد . در خاک های سبک و خشک بذر را درعمق پائین تر می گذارندو عمق کاشت بذر کلزا 2تا5سانتی متر می باشد.
کوددهی: اگر در زمان کاشت، بذر در نزدیک ویا در تماس با کود در خاک خشک قرار گیرد منجر به دیر جوانه زنی یا سبز شدن بذر کلزا می شود یا باعث ازبین رفتن بذر و یا گیاهچه می گردد.
بیماری های بذر زاد یا خاک زاد: تعدادی از بیماری های گیاهی موجب پوسیدگی بذر و مرگ گیاهچه می شوند و برای جلوگیری از خسارت این نوع بیماری ها، بذور کلزا را با سموم قارچکش مناسب ضد غفونی می کنند.
خسارت کک:
این سوسک کوچک برگخوار ازبرگهای تازه سبز شدن بوته های کلزا تغذیه می کند و خسارت شدید این آفت می تواندموجب تنک شدن مزرعه کلزاگردد و آفات دیگری نیز وجود دارد که باعث کاهش تعداد بوته های کلزا در سطح مزرعه می شوند.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله ریشههای فقر و فساد با pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ریشههای فقر و فساد با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ریشههای فقر و فساد با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از
درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زی
اد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
تعریف نشدن حقوق مالکیت فردی، هزینههای نامرئی مشابهی را برای به اجرا گذاشتن قرادادها و استیفای حق مالکیت به بنگاه تحمیل میکند مانند مشکل ناشی از امتناع برخی از مسوولان بخشهای عمومی از اجرای قراردادها یا بر فرض مشکل عمومی چک های بلامحل در جامعه. به طور خلاصه میتوان گفت که بنگاه اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که منافع آن عمومی شده یعنی همه در آن شریک هستند یا ادعای سهم دارند اما هزینههای آن خصوصی و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاهها استخدام نمیکنند؟ زمانی که هزینه نیروی کار بالاتر از بازدهی اقتصادی آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع میکند. قانون کار و تامین اجتماعی هزینههای مرئی و نامرئی زیادی را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفین قرارداد کار تحمیل میکند.
به طوری که عملا، هزینه نیروی کار دیگر تناسبی با بازدهی اقتصادی ن
دارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامین اجتماعی از طرفین قرارداد کار گرفته میشود که نرخی مشابه به آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در عم
ل به معنای افزودن به هزینه نیروی کار به میزان 30 درصد است. بوروکراسی دولتی با تحمیل مقررات خود، آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه را از آنها سلب کرده و مانع از توافق آنها برای استخدام در شرایطی خارج از این مقررات موضوعه تحمیلی میشود. اینجا بوروکراسی دولتی است که به بهانه حمایت از نیروی کار مانع از ایجاد اشتغال میشود و بیکاری را دامن میزند.
چرا بخش وسیعی از نیروی کار درآمد ناکافی دارند؟ رکود اقتصادی و بیکاری مهمترین عامل پایین بودن دستمزدها است.
زمانی که فعالیتهای اقتصادی دچار رکود است و بنگاهها تمایلی به افزایش تولید ندارند و خیل عظیمی از بیکاران متقاضی استخدام هستند، برای بستن قرارداد کار، نیروی کار در موضع ضعیفی قرار دارد و ناگزیر نمیتواند دستمزد بالایی را مطالبه کند.
پس درآمد ناکافی نتیجه دو عاملی است که پیشتر به آنها اشاره کردیم.
چه عواملی موجب رشد فساد میشود؟ کسب درآمد غیرقانونی و نامشروع نه فقط یک مشکل اقتصادی بلکه مشکل اجتماعی و فرهنگی است. فساد اقتصادی اغلب ریشه در لابهلای بوروکراسی پیچیده در اقتصاد دولتی دارد. تقریبا ه
یچ موردی از فساد اقتصادی را نمیتوان سراغ گرفت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوء استفاده از اختیارات و امتیازات مناصب دولتی ناشی نشده باشد. اقتصاد دولتی موجد موقعیتهای انحصاری یا رانتها است و این خود بزرگترین منشا فساد است.
مجوزهای بازرگانی خارجی و داخلی در شرای
ط غیررقابتی، مجوزهای توزیع کالاها به قیمت دولتی در شرایط دو گانگی قیمتها در بازار، اختیارات مربوط به اعطای تسهیلات بانکی با نرخهای بسیار پایین، اختیارات مربوط به توزیع ارز به قیمتهای پایین و غیره همگی منابع اصلی فساد اقتصادی و ارتشا در جامعه ما است.
اگر دقت کنیم میبینیم فقر و فساد هر دو ریشه در یک معضل اصلی دارد و آن سیطره بوروکراسی دولتی، چه به صورت تصدی و مالکیت و چه به صورت کنترل اداری، بر عرصه فعالیتهای اقتصادی است، عرصهای که قاعدتا حوزه فعالیتهای خصوصی و قراردادهای توافقی است.
اگر تشخیص بیماری را به طوری که گذشت، درست فرض کنیم تجویز درمان به شرح زیر خواهد بود.
1- پایین آوردن هزینههای معاملاتی بنگاهها از طریق مقررات زدایی و کاستن از بوروکراسی دولتی درخصوص اخذ مجوز تاسیس واحدهای اقتصادی و ادامه فعالیت آنها.
2- پایین آوردن هزینههای معاملاتی از طریق تمهیدات حقوقی به منظور تعریف دقیق حقوق مالکیت فردی و تضمین اجرای قراردادها.
3- اصلاح ساختاری و اساسی قانون کار و تامین اجتماعی در جهت تامین آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه از یک طرف و انحصار زدایی از تامین اجتماعی دولتی و ایجاد امکان برای رقابت بنگاههای خصوصی بیمه در زمینه قراردادهای آزادنه کار.
4- آزادسازی فعالیتهای اقتصادی در همه زمینهها به منظور شکستن انحصارهای دولتی، ایجاد رقابت و بالابردن بهرهوری اقتصادی.
5- یکسان کردن قیمتها در همه عرصهها به منظور از میان بردن منشا رانت و فساد اقتصادی.
6- مقررات زدایی در جهت کاستن از قدرت بورو
کراسی و از میان برداشتن زمینههای سوء استفاده اقتصادی از قدرت اداری و سیاسی. کوتاه کردن دست بوروکراتها و سیاستمداران از دستاندازی در فعالیتهای اقتصادی، شرط لازم برای ریشهکن کردن فساد اقتصادی است.
ضرورت اصلاحات اقتصادی (در ایران) و الزامات نظ
ام جهانی
فرآیند جهانی شدن اقتصاد (Globalization) که همگرایی و ادغام (Integration) بازارهای تجارت، سرمایه و مالیه جهانی و بالاخره تنظیم و همسو کردن قوانین، مقررات و کارویژه های فعالیتهای اقتصادی در سراسر جهان را بدنبال داشته و در این راستا هر روز بر سرعت خود می افزاید نحوه و حوزه های تعاملات اقتصادی میان کشورها ومیان نظام اقتصاد جهانی و هر یک از کشورها را بطریق نوین تبین کرده است. جهانی شدن اقتصاد که در چارچوب گسترش، توسعه و همه گیر شدن نظام اقتصاد سرمایه داری به پیش می رود، الزامات تنظیمی لیبرالیسم نوین اقتصادی (Liberalism Regulation) را به عنوان ابزارهای ضروری و اولیه تعامل با نظام اقتصاد جهانی معرفی می کند. این الزامات در قالب اصلاحات نوین اقتصادی،تجاری، مالی، پولی و نیز اصلاح ساختار اقتصاد ملی کشورها وجایگاه دولت در آن ظاهر می گردند تا بدین ترتیب راه ورود و در واقع ادغام هر یک از اقتصادهای ملی در نظام اقتصاد جهانی را ممکن و هموار سازد.
بهره مندی از مزایا و کاهش هزینه های تعامل هر یک از نظامهای اقتصاد ملی با نظام اقتصاد جهانی منوط به درجه و نحوه انطباق اصلاحات اقتصادی داخلی با الزامات نظام لیبرالیسم نوین اقتصادی و سرمایه داری در جهان است. اما از سوی دیگر، انجام اصلاحات اقتصادی داخلی که عمدتاً بر آزادسازی نظام اقتصادی و کاهش نقش وحضور دولت د
ر پیکره اقتصاد ملی این کشورها پافشاری می کند به تنهایی و ضرورتاً تضمین کننده قطعی رشد و توسعه اقتصادی، افزایش درآمدهای اقتصادی، کاهش هزینه های تولیدی و تجاری، افزایش سهم از سرمایه گذاری خارجی، ظهور و تقویت مزیتهای نوین اقتصادی و تولیدی نسبی، ارتقاع سطح تکنولوژی های پیشرفته تولیدی و نهایتاً بهبود جایگاه و قدرت رقابت اقتصادی کشورهای مربوط نمی باشد، بلکه تمامی اینها همچنین بستگی به جایگاه و حضور فعال سایر بازیگران دولتی، غیر دولتی و فراملیتی در نظام اقتصاد جهانی دارد به علاوه اینکه، الزامات نظام اقتصاد
جهانی در جهت اجرای اصلاحات اقتصادی کشورها در مواردی می
تواند منجر به آسیب پذیری های جدی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سطح ملی و در سطح روابط این کشورها بانظام اقتصاد جهانی گردد و حتی در مواردی بحرانهای جدی اقتصادی برای این کشورها بدنبال داشته باشد، که بحرانهای اخیر در آرژانتین، برزیل،اوروگوئه و ترکیه از این نمونه هستند.
به اعتقاد بسیاری از نویسندگان منتقد فرآیند جهانی شدن اقتصاد که به تبعات ناشی از نابرابری های اجتماعی این فرایند توجه ویژه ای مبذول می دارند،جهانی شدن اقتصاد سبب گسترش فقر و بیکاری و تنزل جایگاه اجتماعی بخش وسیعی از مردم در کشورهای فقیر و حتی در کشورهای غنی می گردد و به تعبیری جهانی شدن بعضی از مردم دارا و محلی شدن بعضی مردم ندار را بدنبال می آورد. به اعتقاد یکی از این نویسندگان جهانی شدن اقتصاد به سود داراترین کشورها و به ضرر ندارترین کشورها تمام می شود. بنابر آمار برنامه توسعه سازمان ملل متحد در بین سالهای 1960 تا 1990 ندارترین کشورها که بیست درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند شاهد کاهش سهم خود در مبادلات جهانی از 4% به کمتر از 1% بوده اند.
بنابراین، نه فقط فرآیند جهانی شدن اقتصاد، الزامات گسترده ای را برای نحوه و میزان تعامل اقتصاد ملی هر یک از کشورها با آن تبیین می کند بلکه این الزامات و اصلاحات اقتصادی پیشنهاد شده با چالشهای جدی روبرو می گردند. در این راستا، شناخت اصلاحات اقتصادی پیشنهادی از سوی نظام اقتصاد جهانی برای ج.ا.ایران جهت تعامل هر چه بیشتر، بهتر و سود
آورتر با این نظام و شناخت آسیبهای احتمالی ناشی از اجرای اینگونه اصلاحات،اهمیت و ضرورت بحث و بررسی موضوع فوق را نشان می دهد.
در این نوشتار،ابتدا به برخی از ویژگی های فرآیند جهانی شدن اقتصاد در ایجاد
و تبیین راههای نوین تعامل نظامهای اقتصاد ملی (از جمله ایران) با نظام اقتصاد جهانی اشاره می کنیم. سپس به برخی چالشها و ابعاد متناقض این فرآیند درچارچوب منافع و هزینه های تع
امل با نظام اقتصاد جهانی می پردازیم. در مرحله سوم، رئوس اصلاحا ت الزامی تعریف شده از سوی نهادهای اقتصادی و مالی نظام اقتصاد جهانی در روابط با کشورها بویژه برای ایران را توضیح می دهیم. بدیهی است بحث و ارزیابی کافی مطالب ارائه شده در هریک از قسمتهای این نوشتار نیازمند حوصله، زمان و فضای هر چه بیشتر است و ما بعلت محدودیتهای گوناگون تنها به بیان اختصاری مطالب اکتفا می کنیم. چارچوب نظری این نوشتار در قالب رهیافت اقتصاد سیاسی (Political Economy Approache) مطرح می گردد و نگاه انتقادی (Critical) شیوه مشهود در بررسی الزامات ونتایج اصلاحات اقتصادی پیشنهاد شده از سوی اقتصاد جهانی لیبرال می باشد.
کارنامه نظام از منظر اقتصاد اسلامی
گذشت بیش از 25 سال از برقراری حکومت مسلمین ایران، فرصت خوبی است تا اقتصاد ایران را با معیارها و اهداف مورد تأکید اسلام سنجیده، درجه اهتمام مسؤولان و میزان موفقیت آنان را در تحقق آرمانهای اسلامی مشخص کنیم. برای این منظور وضعیت اقتصاد ایران را در م
سایل زیر بررسی میکنیم:
1ـ مبارزه با فقر 2ـ مبارزه با شکاف طبقاتی 3ـ تحریم ربا 4ـ نظام مالیاتی ویژه 5ـ تخص
صگرایی 6ـ استقلال 7ـ تولید دانش 8ـ کرامت دانشمند 9ـ تحقیق و توسعه 10ـ برنامهریزی
البته تعالیم اسلام منحصر به این موارد نیست، به امید خدا در نوشتههای بعدی سایر تعالیم بررسی خواهد شد. به عنوان روش کار، بیان میشود که در هر موضوعی، نخست وضعیت موجود بررسی، سپس وضعیت مطلوب (از دید اسلام) ارایه و با وضعیت موجود مقایسه می شود.
1ـ مبارزه با فقر
الف ـ وضع موجود
متأسفانه عملکرد اقتصادی غلط در ایران سبب شده تا به رغم داشتن منابع اقتصادی بسیار غنی و نیروی انسانی بسیار فعال و با استعداد ـ که در المپیادهای علمی، آثار آن را م
یتوان دید ـ فقر جولان دهد. در این مورد محققان(1) اعلام کردهاند: در حالی که در جهان 800 میلیون نفر در گرسنگی مطلق به سر میبرند، کشور ما با داشتن تنها یک درصد از جمعیت جهان و در حالی که 17 درصد کل ذخایر گاز جهان و 9 درصد از ذخایر نفت جهان را داراست، بر اساس آمار سازمان ملل متحد در سال 2001، در ردیف یکصدوپنجاهوسوم از 160 کشور جهان قرار دارد(2) که بیانگر وضعیت اسفبار اقتصادی کشور و گسترش فقر در آن است. این آمار نشان
میدهد که ایران از نظر گسترش فقر و ناداری در کنار فقیرترین کشورهای آفریقایی قرار گرفته است. آن هم ایرانی که جمعیت بااستعداد و فعال و ذخایر نفت و گاز آن خیرهکننده است.
آقای مهندس جهانگیری ـ وزیر صنایع و معاون ـ نیز اعلام کرده است که در ایران، درآمد سرانه 1500 دلار است(3). در حالی که این رقم برای کشورهای همسایه و مشابه ایران به 10 هزار دلار میرسد. البته اگر توجه کنیم، درآمد سرانه رقمی میانگین است که از تقسیم درآمد ملی بر تعداد جمعیت حاصل میشود، میتوان دریافت که با توجه به وجود شکاف طبقاتی، درآمد افراد فقیر که تعداد آنها بر اساس آمارهای رسمی دولتی بیش از ده میلیون نفر است، چقدر ناچیز میباشد.
در همین زمینه باید به وضعیت اسفبار کودکان فقیر اشاره کرد که در ایران یک میلیون کودک خردسال دچار سوءتغذیه هستند(4)، میلیونها کودک ایرانی فاقد امکانات تحصیلی، بهداشتی و درآمدی مناسب هستند که بعضا مجبور میشوند به گدایی، اعتیاد، تنفروشی روی آورند.
در همین زمینه در همایش ملی آسیبهای اجتماعی ایران، گفته شد که 68 درصد از شاغلان کشور زیر خط فقر زندگی میکنند و همین امر سبب پیدایش روسپیگری،
خودکشی و گسترش فرار از خانواده، طلاق، فحشا، اعتیاد و دیگر مفاسد میشود. گسترش فقر سبب شده است که سالیانه 20 هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی کنند؛ یعنی در هر پانزده دقیقه یک نفر(5).
ب ـ معیار اقتصاد اسلامی
اقتصاد اسلام به دو دلیل عمده فقر را تحمل نمیکند؛ اول اینکه وجود فقر متضاد با هدف دین است، زیرا بنا به فرموده حضرت رسول(ص) «کاد الفقر ان یکون کفرا» (6) یعنی فقر به کفر منجر میشود. چون هدف دین، گسترش ایمان و محو کفر است، لذا اسلام نمیتواند فقر را پذیرا شود. درستی این حدیث شریف را هر یک از ما در زندگی روزمره خویش ملاحظه کردهایم، حتی وقتی پدر فقیر میشود و نمیتواند درآمد لازم را برای خانواده بیاورد، فرزندان و همسر به او کافر میشوند ـ اغلب اینگونه است و کلمه «کاد» در حدیث مذکور ناظر بر همین حقیقت است ـ وقتی دولت، نتواند کار و درآمد مکفی برای مردم به وجود آورد و فقر در جامعه گسترش پیدا کند، مردم به آن دولت کافر شده، با آن مبارزه میکنند.
دلیل دوم آن است که هدف دین اسلام، گسترش مکارم اخلاق است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(7) یعنی من مبعوث شدم تا مکارم اخلا
ق را گسترش دهم. با توجه به اثر فقر بر گسترش طلاق، از هم پاشیده شدن نهاد خانواده، گسترش فساد، فحشا، اعتیاد، خودکشی و دیگرکشی و غیره میتوان دریافت که اقتصاد اسلامی، مخالف گسترش و وجود فقر به هر اندازه است، زیرا فساد اجتماعی ضدمکارم اخلاق است. پس هر اندازه فقر در جامعه وجود داشته باشد، به همان نسبت آن
2ـ مبارزه با شکاف طبقاتی
الف ـ وضع موجود
شکاف طبقاتی یعنی فاصله درآمد اقشار آسیبپذیر با اقشار مرفه جامعه؛ به عبارت دیگر شکاف بین درآمد طبقات محروم که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، با درآمد گروههای مرفه و ثروتمند را شکاف طبقاتی میگویند. امروزه برای نشان دادن ناعادلانه بودن توزیع درآمدها در کشور، از ابزار اقتصادی به نام ضریب جینی (Gini – coefficient) استفاده میشود اگر مقدار ضریب جینی برابر صفر باشد، درآمدها کاملا برابر است و اگر برابر یک باشد، درآمدها کاملا نابرابر است.
ضریب جینی ایران حدود 45/0 تا 50/0 است. نویسندهای در این باره مینویسد: ضریب جینی در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای در حال توسعه بالاست(8). طبقات پایین درآمدی، نمیتوانند نیازهای بهداشتی و درمانی خود را آن طور که شایسته است، با مراکز دولتی تأمین کنند. در کنار بیمارستانهای خصوصی کشور، افرادی دیده میشوند که برای درمان خویشاوندان خود، شبها را در کنار خیابان یا سالنهای بیمارستان میگذرانند. در پارهای از مناطق کشور، حتی معمولییترین داروها یافت نمیشود، اما ثروتمندان میتوانند بهترین متخصصان
و امکانات درمانی را در اختیار داشته باشند. در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک، کیفیت آب آشامیدنی به گونهای است که افراد پردرآمد به خرید آب معدنی یا آبهای تصفیه شده مبادرت میکنند و عموم مردم، طعم نداری را در آب آشامیدنی خود احساس میکنند.
حتی کیفیت استفاده از هوا نیز دیگر برای کمدرآمدها متفاوت است.
در شهر تهران، افراد پردرآمد در مناطقی زندگی میکنند که آلودگی هوا به مراتب از نقاط فقیرنشین کمتر است و برای دستیابی به نعمت هوای پاکیزه
تر، روزهای تعطیل خود را در مناطق ییلاقی نزدیک شهر خود میگذرانند. آموزش نیز به عنوان یک کالای بخش عمومی کمکم خصوصی شده است. خانوارها برای اطمینان از کیفیت آموزش و شیوه برخورد با فرزندان خود به مدارس غیرانتفاعی روی میآوردند و تعداد کسانی که با استقراض، هزینه صدهاهزار تومانی (و گاهی میلیونی) یک ساله فرزند خود را میپردازند، کم نیستند. ای کاش هزینه آموزش به مدارس غیرانتفاعی خلاصه میشد، زیرا کلاسهای کنکور، ماجرای دیگری است که خانوادهها برای ساختن آیندهای روشن برای فرزاندانشان، مجبورند گاهی تا چند میلیون تومان صرف آن کنند.
قبولی دانشگاه و تأمین هزینه آن برای آموزش فرزندان که باید کالایی عمومی باشد، خود سرآغاز مشکلات اساسی برای خانوارهای فقیر است. بیگمان، بسیاری از خانوارهای کمدرآمد باید از چنین امکاناتی چشم بپوشند و به این ترتیب، آنان که غنیترند، شانس بیشتری را برای تربیت فرزندان خود خواهند داشت و این دور تسلسل ادامه مییابد و کمدرآمدها. کمتر میتوانند شرایطی را که تا به حال با آن دست به گریبان بودهاند، تغییر دهن
د.
وضعیت حمل و نقل نیز همچون دیگر کالاهای یاد شده است. به سخن واضحتر، انتظار بر این است که افراد جامعه، حتی اگر فقیر باشند، بتوانند از حمل و نقل عمومی استفاده کنند و این در حالی است که کیفیت حمل و نقل شهری، آنقدر پایین است که گاهی استفاده از آن غیرممکن میشود. ایستادن در صف طولانی اتوبوس به عنوان یگانه وسیله ارزانقیمت شهری و ازدحام باورنکردنی مردم، دلیل سادهای است که خانوارهای
کمدرآمد شهری را به استفاده از خودروهای مسافربر مجبور میکند. جالب آن است که در چنین شرایط، س
ازندگان وسایل نقلیه ـ که به دولت تعلق دارند ـ به جای آنکه به دنبال عرضه خودروهای ارزانقیمت باشند، ترجیح میدهند خودروهای بیست یا پنجاه میلیون تومانی را به بازار عرضه کنند که حتی افراد بالاترین دهکهای درآمدی نیز به سختی و با اتک
ا به داراییهای گذشته خود، قادر به خرید آنها هستند.
گواه همه این مطالب را میتوان در ارقامی یافت که نشان میدهد، هزینه واقعی (تورم زدوده) میزان مصرف پوشاک و کفش خانوارهای ایرانی طی سالهای 1361ـ 1379 بیش از 20 درصد کاهش یافته و در همین مدت، هزینه واقعی تحصیل و آموزش 124 درصد، بهداشت و درمان 46 درصد و حملونقل 43 درصد افزایش پیدا کرده است. (9) شگفتآور آنکه حتی وضعیت امنیت جانی افراد کمدرآمد جامعه با پردرآمدها متفاوت است. تجربه نشان میدهد که خانوارهای فقیر جامعه در مناطقی زندگی میکنند که بلایای طبیعی همچون زلزله، سیل، رانش زمین و; دیگر از سایر مناطق آنها را تهدید میکند. مهمتر آنکه آسیبپذیری ایشان از چنین تعهداتی به طور عمده از فقر و ناداری آنان در کیفیت ساخت خانهها و امکانات زندگی ریشه میگیرد(10).
ب ـ معیار اقتصاد اسلامی
در اقتصاد اسلام شکاف بین فقیر و غنی وجود ندارد و کلیه افراد جامعه از مواهب اقتصادی موجود در جامعه به گونهای برابر(11) استفاده میکنند. بهداشت و آموزش و تسهیلات و خدمات شهری در اختیار همگان با استاندارد برابر قرار میگیرد. به قول علامه طباطبایی(12) در تفسیر المیزان، سرزمین اقتصاد اسلامی دارای درههای عمیق فقر و قلههای بلند ثروتمندی نیست، بلک
ه یک دست است. چرا که به کمک انفاقات و صدقات از قله ثروتمندی وجوه اخذ و به دره فقر ریخته میشود تا شکاف بین فقیر و غنی از بین رود. به همین خاطر در قرآن مجید در این مورد از دو واژه «انفاق» و «صدقه» سخن رفته است، زیرا انفاق یعنی پر کردن شکاف بین فقیر و غنی و صدقه یعنی پرداخت وجوهی که شکاف طبقاتی و به دنبال آن کینه طبقاتی را از بین میبرد و دوستی جمعی به وجود میآورد(13).
تنها یک مرور زودگذر از آیات مربوط به انفاق در اسلام، نشان میدهد که اسلام با زراندوزی، تکاثر اموال، ثروتمندی (و نه ثروت)، سرمایهداری (و نه سرمایه) و ایجاد جامعهای که در آ
ن اقلیتی ثروتمند و اکثریتی فقیر هستند، به سختی مبارزه میکند و میکوشد تا پردرآمدها، مازاد نیاز معمول خود را در راه از بین بردن فقر و محرومیت در جامعه بپردازند.
آیات مربوط به انفاق:]
1ـ سوره آل عمران آیه 92: «هرگز به نیکی و خوبی نخواهید رسید، مگر اینکه
از آنچه دوست دارید انفاق کنید (در راه محو شکاف بین فقیر و غنی خرج کنید). و هرچه انفاق کنید خدا میداند.»
شرح ـ ثروتمندان به غلط میپندارند که با غارت و استثمار و استعمار مردم محروم میتوانند برای خود کاخ و زندگی اشرافی بسازند و از زندگی لذت ببرند.
ثروتاندوزی و غارت منافع مردم، سبب میشود تا فقرا نخست از نظام سرمایهداری که سبب فقر آنها شده است ناراضی شوند و سپس به مبارزه با وضع موجود بپردازند. این مبارزه اشکال مختلف دارد: با کمکاری و حتی بدکاری سعی میکنند انتقام بگیرند، با فرار از کار به بهانههای بیماری و غیره به کار دیگری مثل مسافرکشی میپردازند تا کمبود درآمد خود را جبران کنند، با ایجاد تخریب در ماشینآلات انتقام میگیرند، با ایجاد اعتصاب و ایجاد راهبندان، سرمایهداران را در فشار قرار میدهند تا دستمزد بیشتری بگیرند، به مبارزات مخفی و مسلحانه و حمله و گریزهای نظامی شهری و دستبرد به بانکها و گاوصندوق کارخانجات میپردازند.
در مجموع سرمایهداران با ایجاد فقر برای کارگردان و کارمندان، امنیت زندگی خود را از دست میدهند و زندگی برای آنها خوشگوار نخواهد بود. لذا آیه شریفه میفرماید «هرگز به نیکی» مورد نظرتان نمیرسید، مگر اینکه شکاف بین فقر و غنا را از بین ببرید.
2ـ آیه 177 سوره بقره «نیکی آن نیست که رو به جانب شرق یا غرب (به عبادت) بایستید، نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت، به فرشتگان، کتاب خدا، و پیامبران مؤمن باشد، و دارایی خود را با آن که دوستش دارد، به خویشان، یتیمان، بینوایان، در راه ماندگان، مددخواهان و در راه آزادی انسانهای غیرآزاد دهد;»
3ـ آیه 219 سوره بقره
مسلمانان که این همه تأکید قرآن را درباره خرج کردن پول در راه خدا شنیدند، از پیامبر(ص) پرسیدند، چه مقدار از دارایی خود را باید بدهند و در پاسخ آنان این آیه آمد: «; و از تو میپرسند چه انفاق کنند، بگو آنچه اضافه است;»
شرح دو آیه فوقالذکر:
قرآن مجید به صراحت تمام، اعلام میکند که نیکی به ذکر و دعا و نماز و عبادات زیاد نیست. اینها همه لازم است، ولی کافی نیست. بلکه باید به هدف انبیاء الهی توجه داشت که آمدند تا فقر و ناداری و اسارت و واماندگی را در جامعه علاج کنند و این ممکن نمیشود، مگر آنکه هر کس به اندازه نیاز معمول خود، از درآمد ملی برخوردار شود و اگر نظام توزیع جامعه غلط بود ـ مثل وقتی که اقتصاد سرمایهداری یا شبهسرمایهداری حاکم است ـ باید برای از بین بردن فقر و محرومیت در جامعه و از بین بردن شکاف طبقاتی، هر کس به اندازه نیاز معمول خود، از مال و ثروتی که به علت غلط بودن نظام توزیع درآمدها در اختیار او ق
رار گرفته است بردارد و بقیه را در راه از بین بردن فقر و ناداری به طرق اصولی بپردازد.
به همین دلیل است که قرآن مجید میفرماید: ای پیامبر(ص) از تو میپرسند چه انفاق کنند (یعنی تا چه حد از دارایی خود را برای پر کردن شکاف بین
فقیر و غنی باید پرداخت کنند) بگو آنچه مازاد بر نیاز معمول در جامعه است. شاید اوحدی مراغهای از همین آیه استفاده کرده که میسراید:
آنچه در وجه آش و نان تو نیست بفشان و بده که آن تو نیست
نویسندگان و تصویبکنندگان قانون اساسی فعلی ایران در کتاب شناخت اسلام(14) (که پیش از سال 1357 نوشته بودند) نیز چنین مینویسند: «دید کلی قرآن درباره دارایی و امکانات مالی اضافی که یک مسلمان از دسترنج خویش از راه حلال به دست آورده، این است که باید قسمتی از آن را برای زندگی معتدل خود و خانوادهاش و بقیه را در راه خدا و رفاه خلق صرف کند. در غیر این صورت یا به گناه «اسراف و تبذیر» یعنی زیادهروی و ولخرجی در زندگی خود و خانوادهاش آلوده خواهد شد، یا به گناه بس بزرگ زراندوزی «کنز» یعنی دو انحراف اقتصادی که قرآن به شدت از آن انتقاد کرده است».
باید توجه داشت که پر کردن شکاف طبقاتی به صورت بنیادی انجام میشود و نه به صورت سطحی. به این بیان که اموال ثروتمندان، باید در صندوقی ذخیره شود و از آن راه برای ایجاد کار و درآمد و یا پرداخت مستمری از کارافتادگی و رفع فقر برای کسانی که قادر به انجام هیچگونه کار نیستند، با برنامهریزی اصولی و علمی سرمایهگذاری شود. قرار دادن صندوق صدقات که هر کس مبلغ بسیار اندکی را در آن بریزد و با جمعآوری آنها اقدامات پرداخت
ی سطحی، آن هم با اذیت و آزار و منتگذاری بر محرومان و در مو
اقعی آبروریزی آنها و گردن کجکردنها و غیره که امروزه معمول شده، یک نوع لوث مفهوم آیات شریفه قرآن مجید در مورد انفاقات و صدقات است.
3ـ تحریم ربا
الف ـ وضع موجود
ربا که همان بهره یا سود ثابت سرمایه است، عامل عمده وجود فقر و شکاف طبقاتی در جامعه به شمار میآید. نظامهای بانکی که آلوده به ربا هستند، سبب ورشکستگی واحدهای تولیدی میشوند و از آنجا بیکاری و فقر گسترش پیدا میکند. به علاوه سبب گران شدن و ایجاد تورم نیز میشوند که این نیز به گسترش فقر و شکاف طبقاتی میانجامد.
پس از انقلاب، قانون بانکداری بدون ربا به تصویب رسید و امروزه بانکهای ایران بر اساس این قانون، خود را اسلامی میدانند و این در حالی است که مردم آن را ربوی تشخیص میدهند، آن هم ربوی با نرخ ظالمانه که رمق تولیدکننده را میگیرد و سبب گسترش بیکاری و فقر میشود و مقامات مذهبی نیز آن را ربوی تشخیص میدهند(15) و در مواردی نظر خود را نیز آشکارا اعلام میکنند، حال آنکه بانکها هر سال، روزی را به عنوان روز اسلامی شدن بانکها جشن میگیرند. در حالی که هم خودشان و هم مشتریان آنها به غیراسلامی بودن آن اذعان دارند. آنچه در زیر میآید، پارهای از مطالب نویسندگان در زمینه ربوی بودن نظام بانکی است:
1ـ نظام بانکداری اسلامی، آنگاه که جای بانکداری رژیم پیشین را گرفت، هرگز قرار نبود در خدمت کسب سود بیشتر و وام دادن با بهرههای بالا به افراد خاص باشد. اما امروزه، به یمن رها شدن بانکها، نه تنها اهرمی در خدمت جامعه برای ممانعت از لغزش نیازمندان به دامن رباخواران نیستند، بلکه خود به الگوهایی تبدیل شدهاند که رباخواران برای توجیه عملکرد خود، آنها را مثال میآورند. امروزه شما به هر رباخواری که اعتراض کنید، میگوید: پس چرا بانکها بهرههای آنچنانی میگیرند.
در حال حاضر بانکها سودهای قابل توجهی را در ترازنامه خود نشان میدهند که این امر، با هدف بانکداری اسلامی، ناهماهنگ است. بانکداری اسلامی باید بانک را در خدمت رفع حوایج مردم قرار دهد، بدون آنکه به این موضوع بیندیشد که در این راه، چقدر سود عایدش خواهد شد. پر واضح است که عملکرد فعلی بانکها، اینگونه نیست. الان بانکها به دنبال آن هستند که بحث «تسهیلات تکلیفی» را هم از بین ببرند و این یعنی آنکه همه تصمیمات، یکسره در ا
ختیار خودشان قرار بگیرد. مشکلی که ما در بانکداری پیدا کردهایم، بیش از آن که مشکل اجرایی باشد، مشکل دیدگاهی است. بانکها تصور میکنند که آنها مؤسسات اقتصادی هستند، بنابراین باید به سوددهی بیشتر بیندیشند. در حالی که قانون اساسی بانکداری اسلامی را در خدمت پیشبرد اهداف اقتصادی جامعه دانسته است.
نقش فعلی بانکها در اقتصاد کشور و رفع حوایج جامعه، محدود به یک سری تسهیلات تکلیفی و سرمایهگذاری در برخی پروژههای ملی شده ـ که در آن چارچوبها هم با مشکلاتی روبرو هستیم ـ محدود نمیشود. الان بانکها اگر به مردم وام میدهند، اولا این وامها در اختیار اقشار نیازمند و محروم جامعه قرار نمیگیرد، چون از طرفی سودهای آن بسیار بالاست و از طرف دیگر، بانکها چون صرفا به ملاحظات اقتصادی روی آوردهاند، ترجیح میدهند به کسانی
وامهای کلان با بهرههای بالا بدهند که اطمینان داشته باشند که قادر به پرداخت اصل و فرع پول هستند. درواقع خلأی که از این رهگذر در جامعه ایجاد میشود، باعث روی آوردن اقشار نیازمند مردم به رباخواران میشود. در کجای قانون بانکداری بدون ربا، آمده است که بانکها بیایند سهام مرغوب بورس را به وسیله کارگزاران خود شناسایی و شروع به خرید و فروش آن کنند و با پولهایی که باید صرف رفع حوایج جامعه شود، بورس بازی راه بیندازند، تا از این رهگذر سودهای هنگفت ببرند؟ کجای قانون بانکداری بدون ربا، به بانکها اجازه ایفای نقشهای دلالی
را داده است. الان این اوراق مشارکتی که با سودهای قابل توجه دستگاهها منتشر میکنند، فکر میکنید این اوراق را چه کسانی میخرند که به سرعت تمام میشود؟ بانکها سپردههای مردم را میگیرند و شش، هفت درصد سود میدهند و در مقابل با پولهای آنها اوراق مشارکت میخرند و بیست درصد سود میبرند. این معاملات کجایش در قانون بانکداری بدون ربا آمده است؟
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.