دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله تقویت حافظه با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تقویت حافظه با pdf دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تقویت حافظه با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تقویت حافظه با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله تقویت حافظه با pdf :

پیشگفتـار :
حافظه خوب یک موهبت نیست و همه می توانند حافظه ای بیشتر از حد طبیعی بدست آورند . حافظه در قیاس با بدن مثل عضله است یعنی همان طور که عضلات در ورزش ژیمناستیک و شنا و … ورزیده می شود مغز هم در صورت فراگیری روشهای تقویت حافظه و تمرین زیاد و ممارست می تواند ورزیده شود . تحقیقات و آزمایش ها در کلاس های تقویت حافظه نشان داده است که افراد به آسانی می توانند حافظه ی خود را 2،5،10 برابر و حتی در برخی موارد تا 100برابر افزایش دهند . این گفته اعراق آمیز نیست بلکه مبتنی برده ها مصداق عینی است که نتایج کار آنان به صورت فیلم ویدیویی و افزایش معدل در دبیرستان ها موجود است . شما هم اگر بخواهید ظرف مدت کوتاهی می توانید با قدری کوشش و ممارست حافظه ای شگفت انگیز داشته باشید .

در سیستم آموزشی، دروس متعدد و متنوعی را در اختیار دانش آموزان و دانشجویان قرار می دهند بدون آن که راهی را برای سریع خوانی و زود آموزی و به خاطر سپاری و به یادآوری، به آنها ارائه نمایند . از طرف دیگر انتظارات فراوان اولیاء مدرسه و پدر و مادر و… این است که خوب بخوان، خوب بفهم، خوب یاد بگیرد و خوب امتحان بده و نمرات عالی بگیر، به بیان دیگر آموزش و پرورش خواندن را می آموزد ولی چگونه خواندن و چگونه به حافظه سپردن را نمی آموزد و فرد را در برابر بمباران مطالب درگردابی از درس های مختلف رها می نماید و او، دو راه دارد یا این قدر دست و پا می زند تا راهی بیابد، یا از کتاب و مطالعه و تحصیل چشم میپوشد و از ادامه تحصیل می گریزد .

ـ در حالی که با تجدید نظر در روش مطالعه و به حافظه سپاری می توان ذوق و شوق جوانان را به درس و مدرسه جذب کرد و شاهد شکوفا شدن متفکرین و مخترعین بزرگ و چهرهای درخشانی از بین همان افرادی بود که از مطالعه و درس خواندن گریزان و بیزار بوده اند .
ـ پژوهش گران نزدیک به یک قرن کوشیده اند تا با تحقیقات و تجربیات مختلف بهترین و کوتاه ترین روش را برای درس خواندن، به حافظه سپردن، تمرکز حواس، تعیین هدف، برنامه ریزی، اعتماد به نفس و کنترل اضطراب و تشویق بیابند و گذرگاههایی پیش پای جوانان قرار داده اند .

مقدمـه
از آغاز سده کنونی، در پرورش و رشد و شگفتگی حافظه زیاد غفلت ورزیده اند . بعضی از مربیان به بهانه ارزش نهادن به هوش ساده حافظه را از نظر دور داشته و توجهی که در خورآن است به آن نکرده اند و رشد حافظه را مخالف رشد هوش دانسته اند . در نتیجه این طرز فکر ، نسل کنونی ، به حق از داشتن حافظه ای غیرکافی رنج می برد . حافظه و هوش نه تنها مخالف هم نیستند ، بلکه به عکس ، حافظه به طور گسترده ای در رشد هوش سهیم است ..هوش برای تخیل و برای استدلال یا برای قضاوت کردن به حافظه نیازمند است تا هرچه را که احتیاج دارد از آن استخراج کند . هر چه بیشتر این حافظه بتواند عناصری را برای هوش و عقل فراهم سازد ، تخیل ما بارورتر و خلاق تر و استدلال ما منطقی و قضاوت ما درست تر خواهد بود . از طرف دیگر این امری شناخته شده است که مردمان بزرگ ، تقریبا همیشه حافظه ای قوی داشته اند . چنانکه حافظه ناپلئون جنبه افسانه ای پیدا کرده است . اما بی آنکه به دنبال زندگی افراد استثنایی باشیم ،

می توان ملاحظه کرد که در زندگی عادی ، حافظه خوب یکی از عوامل قطعی پیشرفت است . یک حافظه خوب ، از همان آغاز دوره مدرسه ای ، ورق برنده اصلی را تشکیل می دهد . زیرا در فراگرفتن فیزیک ، شیمی ، تاریخ ، جغرافیا ، علوم طبیعی ، ادبیات یا زبانهای خارجی ، حافظه نقشی اساسی دارد . برای توفیق در امتحانات باید مطالب زیادی را به خاطر سپرد . غالبا ، داوطلبان بسیار باهوشی را می بینیم که بر اثر داشتن حافظه ای بد ، در امتحانات موفق نشده اند در حالی که افراد دیگر ، با داشتن حافظه ای خوب موفقیت درخشانی را بدست آورده اند . این موضوع در زندگی حرفه ای نیز صدق می کند . پزشک و وکیل دادگستری و صاحبان سایر مشاغل پیوسته باید متن ها ، تاریخ ها ، چهره ها و رقم ها را به خاطر بسپارند . کسانی که می توانند فورا مطلب ثبت شده در حافظه ی خود را بازیابند ، الزاما از تفوق .و برتری بزرگی سود می برند برای آنان موفقیت بسیار آسان و پیشرفت بسیار سریع است . همچنین برای رسیدن به پست های جالب توجه در موسسات خصوصی یا در اداره ، داشتن حافظه ی خوب ضروری است.

( در کارهای روزانه و برای با موفقیت گذراندن امتحانات و مسابقات حرفه ای و شغلی ) . پس در نوشتن تساوی زیر چنین مبالغه نشده است :
حافظه = موفقیت
هیچ پیش داوری به اندازه آن که حافظه یک موهبت است رواج ندارد .

میلیونها نفر فکر می کنند که حافظه ای خوب یابد دارند ، و اگر جزو اشخاصی نامستور باشند کاری نمی شود کرد . آزمایش های علمی بسیار ، کاملا خلاف آن را اثبات می کند . حافظه یک موهبت نیست و هر کس بخواهد می تواند حافظه ای بیشتر از حد معمولی داشته باشد .
مانند سایر استعدادهای بدن انسان ، مغز می تواند پرورش یابد و حافظه پیشرفت و تکامل حاصل کند . تنها مسئله ورزیدگی و تمرین است ، و این تمرین آسان در دسترس همگان است . شما این سطور را می خوانید هر اعتقادی درباره ی حافظه ی کنونی خود داشته باشید ، می توانید به آسانی امکانات حافظه ای خود را 2 ، 5 ، یا 10 و شاید هم 100 برابر کنید . این گفته ای اغراق آمیز نیست ، بلکه مبتنی بر هزاران مورد زنده است و به زودی خواهید دانست که چگونه شما هم می توانید حافظه ای شگفت انگیز داشته باشید .

همه دارای حافظه اند : اما …
روانشناسان بسیار با صلاحیتی به شما می گویند : « همه دارای حافظه اند ، اما معدودی اشخاص طرز به کار بردن آن را می دانند . » چرا اکثرا نمی دانند ؟
خیلی ساده است ، برای این که به هیچ وجه طرز به کار بردن این ابزار شگفت انگیز را که حافظه است ، نیاموخته اند .
شما سال هایی از زندگی خود را در مدرسه ، برای مطالعه بسیاری از مواد
گذرانده اید ، ولی آیا به خاطر دارید که در طی این سال ها که مطالب زیادی را
می بایست به خاطر بسپارید ، به شما آموخته باشند که چگونه حافظه ی خود را به کار بگیرید ؟ پیش از آن که هزاران مفهوم را به خاطر بسپارید ، هرگز به شما طرز به کار بردن منطقی حافظه را یاد نداده اند . عده بسیاری در همه دوره زندگی ، از این خلاء رنج می برند ، و می گویند که ما حافظه نداریم .
پایان مقدمه

از گذشته تا حال
مغز شما به دو قسمت تقسیم می شود که این دو قسمت از هم جدا هستند در دو هزار سال پیش بشر چیزی راجع به مغز نمی دانست . قبل از یونانیها فکر به بدن متصل نبود و به عنوان بخار یا گاز یا روح جدا از بدن تلقی می شد . یونانیها بیش از این نمیدانستند
که حتی ارسطو متفکر معروف فلسفه و بانی علوم قدیم چنین گفته است که مرکز احساسات و عاطفه در قلب است . از زمان یونانیها تا رنسانس چنین فهمیدند که مرکز و هوش در سر است . تا قرن بیستم مغز به صورت یک راز باقی بود تا این که برای فهم دقیق مغز ما قدمهایی برداشته شد و بیشتر مردم چنین فرض کردند که این پیشرفتها در نیمه اول قرن بیستم انجام شده است .

در طول سالهای 1930 و 1940 ما هنوز فکر می کردیم مغز یک ماشین است که مانند یک کامپیوتر ، سریع عمل کرده و پیغام ما را دریافت می کند و آنها را در جعبه های مناسب قرار می دهد . و همین و بس ! این تفکر درباره ی مغز در کتابهای سال اول تحصیلی وروانشناسی را تغییر داده و بر این حقیقت که مغز معمولی قوی تر از آنست که تصور می شود ، تاکید می کند .

مغز چپ و راست شما
برای مدتی چنین معلوم شده بود که مغز به دو قسمت چپ و راست تقسیم شده و همچنین اگر به طرف چپ مغز آسیبی وارد شود طرف راست بدن فلج می شود و آسیب طرف راست مغز قسمت چپ بدن را فلج می سازد . به گفته دیگر هر قسمت از مغز طرف مخالف بدن را کنترل می کند . با توجه به این مسئله که دو نیمه مغز مشابه هستند و هر یک مانند مغزی جدا عمل می کند و نه اینکه یک مغز به دو قسمت تقسیم شده . پروفسور ارنستانی تصمیم به یافتن عملیات مختلف شخص علاوه بر عملیات فیزیکی گرفت . با گذاشتن کلاه هایی برای اندازه گیری امواج مغز به سر دانشجویان از آنان خواست که انواع مختلف کارهای مغزی را انجام دهند . مانند جمع اعداد و نوشتن رسم و ترتیب مکعبهای رنگی و تجزیه و تحلیل منطقی و افکار رویایی در تمام مدتی که این اعمال انجام می شد ارنستاین امواج مغز حاصل از دو نیمه مغز هر شخص را اندازه گرفت .

یافته های او هم تعجب آور و مهم بود . به طور کلی مغز چپ اعمال فکری زیر را انجام می دهد .
1 ـ ریاضیات 2 ـ زبان 3 ـ منطق 4 ـ تجزیه و تحلیل 5 ـ نوشتن 6 ـ فعالیتهای مشابه .
و قسمت راست مغز اعمال زیر را :

1 ـ تصورات 2 ـ رنگ 3 ـ موسیقی 4 ـ آهنگ 5 ـ رویا 6 ـ اعمال مشابه دیگر
ارنستاین همچنین دریافت که کسانی که از یک قسمت مغز استفاده می کنند قادر به استفاده از قسمت دیگر مغز نیستند . ارنستاین چنین دریافت که وقتی قسمت ضعیف مغز تحریک شود و یا قسمت قوی تر کار کند . نتیجه ازدیاد در اثر و قدرت کلی است این افزایش ها بیشتر از مقداری بودند که ارنستاین انتظار داشت به وسیله کار کردن قسمت ضعیف تر یا قسمت قوی تر افزایش طرف به علاوه طرف 2 عملکردی دو برابر دو اجرا را می دهد نتیجه در اصل نشان داد که مغز گاهی با روش ریاضیات استاندارد به طور مختلف عمل می کند و وقتی یک قسمت به قسمت دیگر اضافه می شود نتیجه 5 تا 10 بار موثر تر می شود . یافته های ارنستاین برای کسانی که در غرب تحصیل کرده اند اهمیت خاصی دارد . ما دانشجویی را که از نظر هنر با استعدا د است و کمی رویایی است احمق و کودن می دانیم و این اشتباه است و هر کس با این خواص به اندازه ی دانشجوی دیگر باهوش است .
حافظه با سن و سال پیشرفت می کند

مشکلات حافظه معمولا توسط مردمی که از آن ها پرسیده می شود چه در مغزشان دارند ذکر می شود . در حقیقت جامعه قبول می کند که ما دارای حافظه بدی هستیم و حافظه با سن و سال کاهش می یابد .
بعضی افراد حتی به خودشان در حافظه ی خویش تبریک می گویند که « حافظه من به خوبی قبل نیست » در حقیقت عکس آن واقعیت دارد ، برای تایید این امر ما به ظاهر یا بهتر است بگوییم به ظواهر مختلف حافظه می گوئیم و بعد از این که گفتیم : حافظه با زمان تغییر می کند ( در موقعی که یاد می گیریم و بعد از این که یاد گرفتیم

و چه طور ما از حافظه ی خویش مواظبت کنیم که آن چیزی که ما می خواهیم بیاد بیاورد و با سن و سال پیشرفت کند .

حافظه و فراگیری
حافظه پایه و اساس فراگیری است . به عبارت دیگر فراگیری متکی به حافظه است . وجه متمایز بین فراگیری و به یاد آوردن تا حدودی اختیاری است در واقع و مرز مشخصی بین آن ها وجود ندارد . شاید بتوان گفت وجه متمایز آن ها این است که : حافظه همان فراگیری است منتها با اثری مداوم . اما تشابه و یکسانی آن ها بیش از اختلاف برای ما اهمیت دارد .
برای کسانی که می خواهند حافظه ی خود را تقویت کنند ، قوانین مربوط به فراگیری موثر راهنمای مفیدی محسوب می شوند . این قوانین مربوط به فراگیری طی سالها تجربه کامل شده و به اینجا رسیده اند .

حافظه و پندار
حافظه و پندار هر دو از تصاویر گذشته استفاده می کنند . وقتی که تصاویر موجود در حافظه ی شما با واقعیت سازگار باشد ، دارای حافظه ای درست و دقیق
می باشید .به عبارت دیگر حافظه المثنایی است که از آنچه که در گذشته فرا گرفته استفاده می کند . می گویند پندار . فعالیت آزادانه ی مغز است که چیزهای تازه ای
می آفریند لیکن در تحلیل نهایی به این نتیجه می رسیم که پندار متکی به حافظه است

شما می توانید یک فیل پرنده را در پندار خود مجسم کنید ـ چیزی که هرگز وجود نداشته ـ اما تصویر این پندار تنها ترکیبی است از دو چیز ، یعنی فیل و پرنده ، که هر دو را به خوبی می شناسید .
از سوی دیگر ، آنچه مردم فکر می کنند که به یادشان می آید . غالبا زاییده ی پندار یا زاییده ی ترکیبی از حافظه و پندار آن هاست . « فروید » کشف کرد که پاره ای از چیزهایی که مردم از دوران کودکی خود به یاد می آورند هرگز واقع نشده است .در اوایلی که « فروید » کارش را آغاز کرده بود ، زنی که دچار اختلاف و اختلالات عصبی بود ، به او گفته بود که کارش را آغاز کرده و پدرش او را به عنف مورد تجاوز قرار داده است و فروید این داستان را باور کرده بود . ولی زمانی که تجربیات بیشتری کسب کرد به این نتیجه رسید که این گونه داستان ها معمولا خاطره هایی دروغین هستند ـ محصولی از هوسها و هراسهای کودکی . مردم بیشتر تخیلات گذشته ی خود را حقیقی می پندارند و برای این که از اثر تحقیر کننده ی آن ها بکاهند و یا این که آن ها را برای خود خوشایند تر سازند ، وقایع و حوادث گذشته را تغییر شکل می دهند و یا ( ناخود آگاه ) به آن ها شاخ و برگ داده و آنها را می آرایند . بنابراین ، حافظه و پندار ، در واقع چون دو روح اند در یک قالب . پندار ترکیب تازهای از خاطره هاست ، و آن چه را که ما به نام حافظه می خوانیم ، آمیخته ای است از خاطره و پندار .

حافظه و عادت
حافظه و عادت از هر دو از فراگرفتن ناشی می شوند . تمام عادات ناشی از خاطرات هستند ، خاطره ای را که بدون هیچ گونه کوششی مکررا به کار می بریم می توان عادت نامید . وقتی که از عادات گفتگو می کنیم معمولا در فکر خود اعمالی را مجسم می کنیم که انسان آن ها را به تکرار انجام می دهد . اما عادت تنها همین نیست ، بلکه یک نوع عادات کلامی ( مثل اینکه در پاسخ تلفن می گویید « الو » ) و نیز عادات هیجانی ( مثل اینکه در برابر مخالفت عصبانی می شوید ) وجود دارد .وقتی که بر حسب عادت دست به کاری می زنید ، فقط به فکر زمان حال هستید و دیگر فکر نمی کنید که این عادت متکی به فرا گرفته های گذشته است ، اما زمانی که چیزی را به
« یاد می آورید » ، آگاهانه به گذشته باز می گردید .

حافظه ؛ ذهن ؛ هوش
گاهی مردم می پرسند ، « آیا حافظه بخشی از ذهن است » نه ، حافظه بخشی از ذهن نیست ( در مقایسه ی موتور و اتوموبیل که یکی بخشی از دیگری است ) . ذهن چیزی قابل لمس نیست که دارای بخش هایی هم باشد . به یاد آوردن ، یکی از وظایف ذهن است ، مانند درک کردن و استدلال کردن . ذهن علاوه بر به یاد آوردن ، کارهای دیگری هم انجام می دهد . ( این موضوع که آیا یک خاطره ی معین ، در بخشی از مغز جای گرفته و یا این که با بخشی از مغز در ارتباط است ، مساله ی دیگری است که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد )

حافظه و هوش به صورت ترکیبی یکپارچه اند ، زیرا تمام هوش به حافظه متکی بوده و بیشتر به صورت « توانایی در فراگیری » تعریف شده است . تست های هوشی که به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند ، مانند تست های « ستنفورد ـ بینه » و تست های « وکسلر ـ بل وو » شامل تست هایی هستند که منحصرا تست حافظه
می باشند و تست حافظه الزاما در کلیه ی انواع تست ها به کار برده می شود قاعدتا هر چه شخص با هوش تر باشد ، حافظه ی بهتری هم دارد ، لیکن چون هوش بیش از حافظه است . وابستگی آن ها به یکدیگر زیاد نیست . اشخاصی که نقص ذهنی آن ها جزئی است ، دارای « حافظه ی عادتی » بسیار قوی ای هستند ، به طوری که می توانند بدون اینکه کمترین فشاری به خود وارد کنند و کوچکترین درکی از مطلب داشته باشند مسایل و مطالب بسیاری را به یاد بیاورند .
در یاد مانده
روانشناسان این اصطلاح را به گونه ای ویژه معنی کرده اند . آن ها می گویند : مطلبی که به طور ناقص فرا گرفته شده است معمولا بعد از آن که دو سه روز از آن گذشت، به مراتب بهتر از وقتی که آن را به طور کامل آموخته ایم، به یاد می آید .
اکنون، پس از آگاهی از تمام این وجوه تمایز، آماده ایم بپرسیم؛ حافظه چیست؟ این سئوال شبیه آن است که بپرسیم، انرژی چیست؟ که پاسخ به این سئوال بسیار آسان است : هیچ کس نمی داند ! هر چند که ما حقایق بسیاری در مورد حافظه می دانیم .

فراموش کردن
گاهی تصور می کنیم چیزی را فراموش کرده ایم، در حالی که واقعیت آن است که یا آن را اصلا نیاموخته و یا به خوبی نیاموخته ایم . اگر قرار است چیزی در حافظه ضبط و سپس به یاد آورده شود، دست کم باید آن را یک بار به درستی، آشکارا و به صورتی موکد به ذهن بسپاریم . فرا گرفتن ناقص در اثر عدم دقت ـ ناشی از عدم علاقه یا تداخل سایر مسایل ـ پیش می آید . به این ترتیب، اگر بگویید « اسم آن شخص یا چیز دیگری را فراموش کرده ام » امکان دارد از ابتدا توجهی به فراگرفتن آن نکرده باشید .

فراموشی در اثر سالخوردگی
در سال خوردگان می توان کمبود حافظه را به ویژه در مورد مطالب کم اهمیت، مشاهده کرد . همین طور دیده می شود که هر چه « مادرها » پیرتر می شوند، اشتباه هایی املایی و انشایی آن ها هم قرونی می یابد .
گاه گاه حافظه سر در گم می شود، به طوری که می بینیم پدر بزرگ، نوه ی خود
« جان» را « فرد » و نوه ی دیگر خود « فرد » را « جان » صدا می کند .

وقتی فساد حافظه در اثر پیری باشد، سبب آن احتمالا بخشی جسمانی و بخشی روانی است . هر گاه فرد سالخورده ای مطالبی را که می خواهد به یاد بیاورد فراموش کند ممکن است دلیل جسمانی داشته باشد ولی اگر مطالبی را که دیگر برای او اهمیتی ندارد فراموش کند . دلیلش روانی است . معمولا هر دو علت مصداق پیدا می کنند . شهرت دارد که سالخوردگان خاطرات جالبی از حوادث کودکی و جوانی خود را به خوبی به یاد می آوردند . این واقعیت با نظریه ای که قبلا ارائه دادیم ـ که آسیب مغزی بیش تر روی خاطرات مربوط به حوادث اخیر تاثیر می گذارد تا حوادث گذشته ـ سازگاری دارد . اما عامل دیگری را در اینجانباید از یاد برد و آن این که بیش تر سال خوردگان چندان توجهی به حال و آینده نداشته و بیش تر از یاد آوری تجربیات کودکی و جوانی خود احساس رضایت می کنند . پیران اگر از زندگی قطع علاقه کنند؛ بیش تر خاطرات خود را بی ارزش قلمداد کرده آن ها را به دست فراموشی می سپارند . و به این ترتیب است که ذهنی ـ این خدمتکار متواضع ـ آنچه را که یاد آوری اش دیگر بر ایمان اهمیتی ندارد، با سرعت هر چه تمام تر فراموش می کند .

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ