دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی»اندیشه سیاس

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی»اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« با pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی»اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی»اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی»اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« با pdf :

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است و لازمه نظم اجتماعی، تشکیل حکومت میباشد. بر ایـن اسـاس، وجـود حکومت در میان بشر، دارای قدمتی دیرین است. از سوی دیگر، تفکر و اندیشیدن ویژگـی ذاتـی انسـان را تشکیل میدهد. بخشی از تفکر، درباره مسائل اجتماعی و از جمله موضوع حکومـت اسـت. »اندیشـه سیاسی« در فضای تفکر و تأمل در باب حکومـت، معنـا و مفهـوم مییابـد کـه طبعـاً از قـدمت زیـادی برخوردار است. این نوع اندیشه گستره وسیعی داشـته، گرایشهـا و گونـههای متعـدد (فلسـفی، فقهـی، کلامی، اخلاقی و;) را شامل میشود. از آنچه ذکر شـد، میتـوان سـخن متفکـر سیاسـی معاصـر، لئـو اشتراوس را دریافت که مینویسد:

اندیشه سیاسی تأمل درباره آراء سیاسی یا ارائه تفسیری از آنهاسـت و منظـور از رأی سیاسـی، خیال، مفهوم، یا هر امر دیگری است که برای تفکر درباره آن، ذهن به خدمت گرفته شـود و بـا اصول اساسی سیاست نیز مرتبط باشد. بنابراین، هر فلسفه سیاسی اندیشه سیاسی است، امـا هـر اندیشه سیاسی فلسفه سیاسی نیست; اندیشه سیاسی که فلسفه سیاسی نیست، خود را افزون بـر چیزهای دیگر، در قوانین، مقررات، شعر، داستان، یـا نشـریات و سـخنرانیهای عمـومی بیـان میکند. اما شکل مناسب برای ارائه فلسفه سیاسی، رساله است. اندیشه سیاسی به قـدمت نـژاد بشر است (اشتراوس، 1373، ص4ـ.(5

اما غیر از گستره وسیع اندیشه سیاسی و توجه به گرایشهای گوناگون علمـی دربـاره آن، نکتـه دیگـری که در بررسی تفکرات سیاسی اهمیت دارد، توجه به مقام اندیشهپردازی است: اینکه یک متفکـر، در چـه شرایط، با چه انگیزه و ناظر به چه چیزی، تأمل و اندیشه نموده است؟ آیا اندیشـه وی کـاملاً انتزاعـی و فرازمانی و فرامکانی بوده، یا با انگیزه حل مشکل زمان و مکان خویش و ناظر به محـیط سیاسـی شـکل گرفته است؟ هر یک از این دو اندیشهپردازی دو مقام و رویکرد هستند کـه بـهرغم ارتبـاط بـا یکـدیگر،

مستقل و مغایر بوده، اقتضائات متفاوتی دارند.

عدم توجه و عنایت به تفکیک میان این دو مقـام، اشـتباهات و خلطهـای زیـادی را در شـناخت و بررسی اندیشههای سیاسی متفکران، بهویژه اندیشه سیاسی فقهای شیعه (که هم دغدغه ارائه اندیشـههای انتزاعی داشتند و هم دغدغه ارائه اندیشههای ناظر به عمل) بـهوجود آورده اسـت. بـرای نمونـه، برخـی نویسندگان در گزارش از تاریخ فقه سیاسی شیعه و تبیین اندیشه سیاسی فقهـای دوره صـفویه و قاجـار، نوشتهاند: فقهای این مقطع تاریخی به مشروعیت دو قطبی حاکمیتـ که در یک طرف، فقها قرار داشـتند و در قطب دیگر، سلاطین ـ اعتقـاد داشـتند. از سـوی دیگـر، در بررسـی دیـدگاه فقیهـانی کـه از نظـام

تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: »اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« 921

مشروطیت حمایت کردند، گفته شده است: فقهای مشروطهخواه به مشروعیت حضور مـردم ـ در کنـار فقها و سلاطینـ معتقد بودند. بر همین اساس، اختلاف علما در مشروطه، بر مبنای تفـاوت دیـدگاه آنهـا درباره مشروعیت نقش مردم در حکومت تفسیر شده است؛ چنانکه از منظـر نویسـندگان و تحلیـلگران مذکور، بیشتر فقهای معاصرِ دورههای صفویه، قاجار و مشروطه، به عمومیت ولایت فقیه اعتقاد نداشـتند (کدیور، 1387، ص60-58، 78-73 و 126-112؛ زرگرینـژاد، 1377، ص.(46-15 همچنین ـ بـهعنوان نمونهای دیگر از خلط صورت گرفته دربـاره دو مقـام اندیشـهورزیــ در تحلیـل اندیشـه سیاسـی امـام خمینی برخی برآنند که ایشان اندیشه ثابتی نداشت و بنا بر موقعیتهـا و اقتضـائات متفـاوت، اندیشـه سیاسی ایشان تغییر میکرد؛ چنانکه زمانی حکومت »سلطان عادل با انتخاب و نظارت مجلـس فقهـا« را پیشنهاد نمود، و در دورهای، نظام »مشروطه سلطنتی« را تأیید کرد، و زمانی نظریه »ولایت عامـه فقیـه« را بیان نمود، و در دورهای نیز اندیشه »جمهوری اسـلامی« را مطـرح کـرد (بـرای اطـلاع از چنـد نقـل در

تحلیل تضاد ظاهری اندیشه امام، ر.ک: لکزایی، 1383، ص.(90-69

به نظر میرسد در دهههای اخیر، بخش قابل توجهی از خلـط صـورت گرفتـه در تفسـیر و تحلیـل اندیشه متفکران سیاسی عمومـاً و فقهـای شـیعه خصوصـاً، در سـایه اسـتفاده از چارچوبهـای نظـری

برخاسته از فضای فکری پستمدرن، از جمله نظریات گفتمان، صورت گرفته و رواجیافته است. نوشتار حاضر گامی در جهت عرضه چارچوبی جدید در تحلیل اندیشههای سیاسی، بهویژه اندیشـه
فقهای شیعه، بهشمار میرود که البته نقد چارچوبهای مبتنی بر نسبیتگرایی را نیز درون خود دارد.

1. تبیین سه واژه

»اندیشه سیاسی«

با وجود استعمال و کاربردِ زیاد اصطلاح »اندیشه سیاسی(Political Thought) «، متفکران سیاسی کمتـر بـه توضــیح آن پرداختهانــد. در تعــاریف ارائهشــده نیــز اختلافنظرهــایی وجــود دارد (اشــترواس، 1373، ص4ـ؛5رِدهد، 1373، ص11؛ بشیریه، 1376، ص16ـ.(17

مفهوم مورد نظر از واژه »اندیشه سیاسیتا« حدی تعریف عامِ استنباطشده از عبارات لئـو اشـتراوس است که در سطور قبل ذکر شد؛ همچنانکه برخی محققان و نویسندگان مفهوم عام را از عبارات مـذکور دریافتهاند (رجایی، 1373، ص یک ـ چهار؛ سیدباقری، 1388، ص25؛ حقیقت، 1383، ص294ـ.(295
بر این اساس، »اندیشه سیاسی« را چنین تعریف میکنیم: »مجموعه تأملات انجام شده از سوی یـک اندیشمند یا گزارههای ارائهشده از سوی یک مکتب، در عرصه اصول اساسی سیاست.«

031 ، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان 3931

مطابق این تعریف، برای تحقق اندیشه سیاسی، لازم نیست: .1 اندیشـه، منسـجم (مـنظم و سـازگار) باشد. .2 بر آنها استدلال شده باشد. .3 توسط متفکری که دارای عنوان »متفکر سیاسـی« اسـت، صـورت پذیرد. .4 از مرحله تأمل، به قالب بیان و ارائه درآمده باشد. آنچه در صدق اندیشـه سیاسـی اهمیـت دارد سه نکته است: .1 مجموعه تفکر و گزاره باشد، نه تفکر موردی و تکگزاره یا گزارههای بسـیار محـدود. .2 تفکر و گزاره در عرصه اصول اساسی سیاست باشد، نه آنکه مربوط به حوادث جزئی سیاسی و ارائـه تحلیل در این حوزه باشد. .3 اندیشهورزی ـ نه از سوی یک فرد عادی، بلکه ـ از سوی یـک مکتـب یـا متفکر مصطلح (که درعرف و مقام استعمال، عنوان متفکر و اندیشمند بر او صدق کند)، صورت گیرد.

تعریـف و تفســیر مختــار از اصــطلاح »اندیشــه سیاســی«، مطــابق ارتکــاز ذهنــی و اســتنباط و فهم عمومی است.
»محیط سیاسی«

اگرچه به تعریف روشنی از واژه »محیط سیاسی« دست نیافتیم، اما در فرهنگنامههای علـوم اجتمـاعی و سیاسی، درباره واژه »محیط(Environment) « و نیز »محـیط اجتمـاعی(Social Milieu) « برخـی تعـاریف و توضــیحات ذکــر شــده اســت (گولــد و کولــب، 1376، ص758؛ بیــرو، 1375، ص366؛ آقابخشــی و افشاریراد، 1379، ص.(546

با کمی تغییر و اصلاح در تعاریف ارائهشده، »محیط« چنین تعریـف میشـود: »شـرایط خـارجی کـه یک موجود زنده در آن جای گرفته و موجـود زنـده را دربـر دارد.« همچنـین »محـیط اجتمـاعی« ــ بـا بهرهگیری از تعریف آلن بیرو (بیرو، 1375، ص(366 ـ عبـارت اسـت از: »مجمـوع شـرایط، اوضـاع و مقتضیات چارچوب حیات اجتماعی که اعضای یک جامعه یا گروه با آن مواجه میشوند.«

با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان »محیط سیاسی« را ـ کـه خـود جزئـی از »محـیط اجتمـاعی« است ـ چنین تعریف کرد: »مجموع شرایط، اوضاع و مقتضیات سیاسی که اعضای یـک جامعـه یـا گروه با آن مواجه میشوند.« به عبارت کوتاهتر، محیط سیاسی عبارت است از: »وضـعیت سیاسـی حاکم بر زندگی فرد یا گروه.«

»عمل سیاسی«

براساس تحقیق انجام شده، واژه ترکیبی »عمل سیاسی« در کتابها و فرهنگنامههای مرتبط، کمتـر مورد توجه و تفسیر قرار گرفته است (درباره برخـی تعـاریف، ر.ک: عـالم، 1390، ص28؛ راسـخ، 1391، ص800؛ میراحمدی و دیگران، 1389، ص99 و 133ـ.(134

تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: »اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« 131

بهرغم تعاریف محدود از »عمل سیاسی«، اما واژه مشابه فارسی آن، یعنی »رفتار سیاسـی«، بسـیار بـه کار گرفته میشود: »رفتار سیاسی(political behavior) « اصطلاحی است کهوسیعاً» مختص علوم سیاسـی آمریکایی« دانسته شده است و اشاره دارد به فعالیتهای سیاسی افراد و پیامدهایی که این فعالیـت بـرای نهادهای سیاسی دربر دارد. بر این اساس، »مطالعه رفتار سیاسـی، موضـوعاتی ماننـد مشـارکت یـا عـدم مشارکت در سیاست، رفتار رأی دهندگان، تکوین سلوک سیاسی، و شکل گرفتن افکار عمـومی را دربـر میگیــرد« (آبرکرامبــی و دیگــران، 1376، ص285؛ نیــز ر.ک: گولــد و کولــب، 1376، ص443؛ هیــوود، 1387، ص105ـ.(106

مقصود از واژه »عمل سیاسی« متفاوت از »رفتار سیاسی« مصطلح اسـت. تعریـف نگارنـده از »عمـل سیاسی« عبارت است از: »موضع و اقدامی که یک فرد یـا گـروه در فضـای محـیط سیاسـی و نـاظر بـه شرایط زمانی و مکانی خاص انجام میدهد.«

با استفاده از اصطلاحسنّت«» در فقه شـیعه و اقسـامی کـه بـرای آن ذکـر میشـود، میتـوان »عمـل سیاسی« را دارای اقسام سهگانه ذیل دانست: »قول سیاسی« (اعم از نوشـتار و گفتـار)، »فعـل سیاسـی« و »تقریر سیاسی.«

2. تفکیک میان »اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی«

»اندیشه سیاسی ثابت« عبارت است از: مجموعه گزارههای انتزاعی، کلی و دایمی در حوزه سیاست که اصالتاً ناظر به زمان و مکان خاص نیست. در مقابل، »الگوی سیاسی« عبارت است از: مجموعـه گزارههای عینی در حوزه سیاست که اصالتاً ناظر به زمان و مکان خاص اسـت. بـه عبـارت دیگـر، مؤلفهها و قضایای »اندیشه سیاسی ثابت« کلی و دایمـی اسـت و در ظـرف کلـی و دایمـی بـودن، ممکن است به صورت خاص، ناظر به محیط سیاسـی نیـز باشـد. امـا قضـایای »الگـوی سیاسـی« عکسبه هستند؛ یعنی اصالتاً ناظر به محیط سیاسی میباشند، هرچند ممکن اسـت کلیـت و دایمـی بودن نیز از آنها فهم شود. »اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسـی« بـهعنوان دو نـوع و دو قسـم تشکیلدهنده اندیشه سیاسی، میتوانند حوزه وسیعی داشته باشند. مهمترین مسـئله ایـن دو، تبیـین

ویژگیهای حکومت مطلوب است:

بهطور معمول، مکاتب و متفکران سیاسی از منظری کلی و بـدون آنکـه نـاظر بـه وضـعیتی خـاص باشند، نوعی از حکومت را، که دارای شرایط و ویژگیهای مشخص است، مطلوب میداننـد. در مقابـل، انواع و وضعیتهای دیگری را ـ که ویژگیهای وضعیت مطلوب در آنها نباشد ـ غیرمطلـوب ارزیـابی

231 ، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان 3931

میکنند، هرچند بهسبب مبـانی متفـاوت، دیـدگاه مکاتـب و متفکـران در زمینـه نـوع مطلـوب و انـواع غیرمطلوب حکومت، با یکدیگر تفاوت دارد. انواع غیرمطلوب نیز در یک مرتبه قرار نمیگیرند، بلکه بـه میـزان نزدیکـی بـه وضـعیت مطلـوب و ایـدهآل، طبقهبنـدی میشـوند. البتـه متفکـران در ترسـیم ایــن وضعیتها، یکسان نیستند. برخـی اندیشـمندان بـا اسـتقراء انـواع حکومتهـا، ترسـیم کـاملی از انـواع حکومت و میزان مطلوبیت آنها ارائه میکنند، یا دستکم برای خود مشخص میسـازند. برخـی نیـز بـه صورت ناقص این کار را انجام میدهند. در نهایت، عدهای نیز صرفاً به نوع مطلوب پرداختـه، مراتـب و درجات بعد را تعیین نمیکنند. به نظر میرسد حتی در فرض اخیر نیـز بـا تأمـل دروضـعیت مطلـوبِ ترسیمشده و شرایطی که اندیشمند برای موقعیت ایدهآل بیان کرده است، تا اندازهای میتـوان بـه مراتـب
و درجات مطلوب بعدی مورد نظر وی دست یافت؛ زیرا ترسیم وضعیتِ مطلوب، درواقع، بیـان شـروط و قیود است؛ در این صورت، فقدان هر شرط، بهمنزله نزول به مرحلـه و درجـهای پـایینتر از وضـعیت ترسیمشده است. البته ممکن است تشخیص طبقهبندی درجات پایینتر به لحاظ میزان مطلوبیت آنهـا از منظر اندیشمند، مشکل بوده و در مواردی امکانپذیر نباشد.
اندیشمندی که دارای اندیشه سیاسی ثابت است، اگر به وضعیت جامعه زمان خود نظـر کنـد و بخواهد با توجه به » محیط سیاسی«، بهترین نوع حکومت و نظام سیاسی را، که قابـل تحقـق در آن شرایط است، مشخص کند، طبعاً بر اساس اصول و عناصر ثابت اندیشه سیاسی خود به ارائه دیدگاه میپردازد. به عبارت دیگر، پاسخی که اندیشمند سیاسی به »محیط سیاسی« خود میدهد بـر مبنـای »اندیشه سیاسی ثابت« خواهد بود. در این زمینه، اندیشمند در ابتدا، مطلوبترین نـوع حکومـت در اندیشه سیاسی ثابت خود را بر شرایط موجود و »محیط سیاسی« میسنجد؛ اگر آن نوع حکومت را قابل تحقق در شرایط و محیط خاص خود ببیند نظریه و پاسخ او به محیط سیاسی، مدل و طرحـی خواهد بود بر اساس مطلوبترین حکومت. اما اگر به هر دلیل، حکومت ایدهآل را در شرایط خاص سیاسی و عینی جامعه زمان خود قابل تحصیل نداند، طبعاً نزدیکترین وضعیت و نوع حکومتی به مورد مطلوب، پیشنهاد وی در مدلسازی سیاسی خواهد بود. در صورتی که این درجه و مرتبه نیز از منظر وی ممکنالحصول نباشد، نظریه وی الگویی خواهد بود از آن نوع حکومت که درجه سوم از مطلوبیت را در اندیشه سیاسی ثابت برای وی داراسـت. درواقـع، اندیشـمند سیاسـی در پاسـخ بـه »محیط سیاسی«دنبال،به حاکمیتِ حکومتِ »قدر مقدور« است. بـه همـین سـبب، الگـو و طرحـی سیاسی را بر مبنای بهترین نوع حکومتی که مقدور میبیند، پیشنهاد میدهد. چنـین پاسـخی را کـه

اندیشمند سیاسی به محیط سیاسی میدهد »الگوی سیاسی« مینامیم.

تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: »اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی« 331

براساس آنچه ذکر شد، »اندیشه سیاسی ثابت« را ـ که بخش مهمی از آن درباره مشروعیت حاکم است ـ چنین تعریف میکنیم: »اندیشه سیاسی که گزارههای آن کلی و دایمی بوده، اصالتاً نـاظر بـه محیط سیاسی نیست.«

همچنین تعریف »الگوی سیاسی« عبارت است از: »اندیشه سیاسـی کـه بـر اسـاس مبـانی و اندیشـه سیاسی ثابت، اصالتاً در پاسخ به محیط سیاسی ارائه میشـود (و دربـاره نـوع حکومـت، بیـانگر الگـوی

حکومتیطلوب و قَدْر مقدور متناسب با آن عصر است).«

بهرغم آنچه گذشت، جهت روشن شدنبحث، قیود تعریفِ »الگوی سیاسی« بـه اختصـار، توضـیح داده میشود. با این توضیحات، تعریفِ »اندیشه سیاسی ثابت« نیز وضوح مییابد:

1 اولین عنصر در این تعریف، آن است که »الگوی سیاسی« نوعی »اندیشه سیاسـی« اسـت. اندیشـه سیاسی بر اساس تعریف مورد نظر ـ که قبلاً گذشت ـ عبارت است از: »مجموعه تـأملات انجامشـده از
سوی یک اندیشمند یا گزارههای ارائهشده از سوی یک مکتب، در عرصه اصول اساسی سیاست«؛

2 این اندیشه سیاسی، انتزاعی نبوده، ناظر بـه وضـعیت جامعـه و واقعیتهـای عینـی آن اسـت. بـه عبارت دیگر، »محیط سیاسی« یک جامعه در شرایطی قرار دارد که از نظر متفکر، اقتضای مدل و الگـوی خاصی از حکومت را دارد؛
3 قیداصالتاً«» برای احتراز از برخی اندیشههای سیاسی است که در ظـرف کلیـت و دایمـی بـودن، شامل زمان و مکان خاص شده و به نوعی، پاسـخگوی محـیط سیاسـی اسـت. روشـن اسـت کـه ایـن پاسخگویی اصالت ندارد، بلکه در این اندیشهها، آنچه اصالت دارد کلیـت و دایمـی بـودن آنهاسـت کـه موجب میشود بهعنوان »اندیشه سیاسی ثابت« شناخته شوند. از سوی دیگـر، قیـد مـذکور بـرای داخـل کردن برخی اندیشههای سیاسی است که به ظاهر، کلی و دایمی میباشـد، امـا در اصـل، در پاسـخگویی به محیط سیاسی ارائه شده است؛

4 اندیشه سیاسی ارائهشده بدون مبنـا نیسـت، بلکـه بـر اسـاس مبـانی مشـخص و گزارههـای »اندیشه سیاسی ثابت« پیریزی شده اسـت. درواقـع، »الگـوی سیاسـیبـر« اسـاس نگـاه همزمـانِ دوسویه به »اندیشه سیاسی ثابت« و »محیط سیاسی« خواهد بود: عنصر »محیط سیاسی« در تعریف، تا حدی نشاندهنده ویژگی تغییر و عدم ثبات در مفهوم »الگوی سیاسی« است، اما ایـن مطلـب بـه معنای نادیدهگرفتن ثبات اندیشه و فروغلطیدن به نسبیگرایی در تفکر سیاسی نیست؛ زیرا »اندیشه سیاسی ثابت« دارای اصولی است که این اصول در هنگام مدلسازی و الگوسـازی سیاسـی مطمـح

431 ، سال ششم، شماره دوم، پاییز و زمستان 3931

نظر قرار میگیرد. در نتیجه، هرچند »الگوی سیاسیاصالتاً« نـاظر بـه شـرایط و موقعیـت زمـانی و مکانی خاص است، اما این نظارت، ریشه در اصول و گزارههای »اندیشه سیاسی ثابت« دارد؛

.5 اندیشه سیاسی در قالب هر دو قسم آن »)اندیشه سیاسی ثابت« و »الگوی سیاسی(« میتوانـد دارای حوزه و مسائل وسیعی باشد . از مهمترین مسائل آن، نوع مطلوب حکومـت اسـت . »اندیشـه سیاسی ثابت« انواع و وضعیتهای گوناگون حکومت را میتواند در خود داشته باشد که هـر یـک واجد مرتبه و درجهای خاص از مطلوبیت نزد متفکر یا متفکران مورد نظـر اسـت؛ دسـتکم، اگـر انواع حکومتی را نیز مشخص نساخته باشد، ویژگیهای مطلوبترین حکومت را بیان کـرده اسـت که تا حدی میتوان انواع و درجات دیگر را از آن استنباط کرد . »الگوی سیاسی« درواقع، نـاظر بـه قدر» مقدورِنوعِ« مطلوب حکومت با توجه به »محیط سیاسی« است. این قدر مقدور ممکن اسـت مطلوبترین نوع و وضعیت حکومت باشد که در اندیشه سیاسی ثابـت مشـخص شـده، و ممکـن است درجه دوم از وضعیت مطلوب باشد، یا درجه سوم و; .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ