سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی وا

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی والدین مراجعه کننده به بخش کودکان با pdf دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی والدین مراجعه کننده به بخش کودکان با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی والدین مراجعه کننده به بخش کودکان با pdf

 چکیده

مقدمه

کلیات

متغیر های موثر بر رفتار دندانپزشکی کودکان

1-اضطراب مادری

2-تاریخچه پزشکی

3-آگاهی از مشکلات دندانی

طبقه بندی رفتار کودکان از نظر همکاری

والدین بیمار خردسال

راهبرد های گروه دندانپزشکی

کنترل رفتار و ارتباط با کودکان

مروری بر مقالات

اهداف مطالعه

مواد و روش ها

معیارهای ورود به مطالعه

ساخت فیلم

روش اجرای تحقیق

آزمون t  و روش : V.C

بحث و نتیجه گیری

نتیجه گیری

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی والدین مراجعه کننده به بخش کودکان با pdf

1-Abushal M,Adenubi J:Attitudes of Saudi parents toward behavior management techniques in pediatric dentistry.J Dent Child.2003;70:104-

2-Mc Donald RE,Avery DR:Dentistry for the child and Adolescent.8th Ed.St Lois:The c.v Mosby co.2004;chap

3-Mc Donald RE,Avery DR:Dentistry for the child and Adolescent.8th Ed.St Lois:The c.v Mosby co.2004;chap 3:35-

4-WWW.AAPD.org:Guidline on Behavior Guidance for the Pediatric Dental Patient.Revised 2006.Reference Manual 2006-

5-Pinkham JR,Cassmassimo PS:Pediatric dentistry infancy through adolescence.4thEd.Elsevior.2005;chap 23:394-

6-Kupietzky A:Effects of video information on parental preoperative aپروژه دانشجویی مقاله بررسی پذیرش تکنیکهای کنترل رفتاری از سوی والدین مراجعه کننده به بخش کودکان با pdf iety level and their perception of conscious sedation V.S General Anesthesia for dental treatment of their young child.J clin Pediatr 2006;13:151-

7-Alammouri M:The Attitudes of parents toward behavior management techniques in pediatric dentistry.Jclin Pedatr Dent 2006;30:310-

8-Eaton J.J,McTigue D.J,Fields H.W,Beck F.M:Attitudes of contemporary parents toward behavior management  techniques used in pediatric dentistry.J Pediatr Dent 2005;27:107-

9-Peretz B,Zadik D:Parents attitudes toward behavior management techniques during dental treatment.J Pediatr Dent.1999;21:201-

10-Scott S,Gracia-Godoy F:Attitudes, of Hispanic parents toward behavior management techniques .J Dent Child.1998; 7  :128-

11-Lawrence SM,Wilson S.Odom JG ,McTigue DJ et. al:Parental  attitudes  toward behavior management techniques used in pediatric dentistry.J Pediatr Dent 1991;13:151-

12-Havelka C,McTigue D,Wilson S et.al:The influence of social status and prior explanation on parental attitudes toward behavior management techniques.J Pediatr Dent 1992;14:376-

13-Murphy MG,Fieldes Jr HW,Machen JP.Parental acceptance of pediatric dentistry behavior management techniques.Pediatr Dent .1984;6:193-

کلیات

پایه و اساس رشته دندانپزشکی کودکان توانایی هدایت کودکان با تجربیات دندانپزشکی آنها است.در کوتاه مدت این مهارت دندانپزشک امتیازی برای تامین نیازمندی های فوری دندانپزشکی کودکان است.بیشتر آثار سودبخش ماندگار نیز ، هنگامی که بذر های سلامت دندانی آینده کودکان در اوایل زندگی کاشته شود،حاصل می شود.اگر هدف حرفه دندانپزشکی را ایجاد نگرشهای مثبت نسبت به این رشته و بهبود سلامت دندانی جامعه بدانیم ، کودکان راه منطقی رسیدن به این هدف در آینده اند

متغیر های موءثر بر رفتار دندانپزشکی کودکان

کودک مضطرب و ترسویی که پیش بینی ملاقات ناخوشایندی را می کند،در مقایسه با کودکی که ترس واضطراب کمتری دارد،بیشتر مستعد داشتن چنین تجربه ناخوشایندی است.اضطراب یا ترس بر رفتار کودک و بر موفقیت ملاقات دندانپزشکی تاثیر زیادی می گذارد.مکتبهای مختلف روانشناسی اضطراب را خصوصیتی شخصیتی می دانند،اما عقاید گوناگونی را درباره منشا این ویژگی ابراز می کنند.متغیر های بسیاری را در پیشینه کودکان با این رفتارها ،مربوط دانسته اند: (3)

1-اضطراب مادری

در سالهای گذشته مرسوم بود که مادران بیشتر از پدران کودک را به مطب دندانپزشکی می آوردند.اضطرابی که مادران در ملاقاتهای دندانپزشکی از خود نشان می دادند،منابع دندانپزشکی را تحت تاثیر خود قرار داده است.اگر چه در آینده نزدیک ممکن است این عنوان به “اضطراب والدین”تغییر نام دهد.در حال حاضر چنین تغییری می تواند زود هنگام باشد.بیشتر تحقیقات نشان دهنده رابطه مهمی بین اضطراب مادر و رفتار کودک از نظر همکاری در اولین ملاقات دندانپزشکی است.اضطراب زیاد والدین بر رفتار کودکان آنها تاثیر منفی دارد.دانسته های علمی نشان می دهد که اضطراب مادران بر کودکان در تمام گروههای سنی تاثیر دارد. بیشترین اثر آن بر کودکان زیر 4 سال است. زیرا همزیستی بین کودک و مادر از نوزادی آغاز می شود و به تدریج رو به کاهش می گذارد.(3)

2-تاریخچه پزشکی

توافق عمومی وجود دارد که کودکانی که دارای تجربه مثبت پزشکی هستند، همکاری بهتری با دندانپزشکان دارند. کیفیت ملاقاتهای گذشته از نظر احساسی از تعداد ملاقاتها مهم تر است. دردی که کودک در ملاقاتهای پزشکی قبلی تجربه کرده است ، نکته مهم دیگری در تاریخچه پزشکی اوست. این درد ممکن است ، خفیف یا شدید ، حقیقی یا خیالی باشد. با وجود این باور های والدین در مورد درد ملاقاتهای پزشکی گذشته نیز بررفتاروهمکاری کودک درمحیط دندانپزشکی موءثراست

همچنین مطالعات نشان میدهد که تجربیات بد جراحی گذشته،بر رفتار کودکان در اولین ملاقات دندانپزشکی تأثیر دارد،اما این حالت در ملاقاتهای بعدی دیده نمی شود.(3)

3-آگاهی از مشکلات دندانی

برخی از کودکان ممکن است از مشکلات دندانی خود آگاه باشند.این مشکل ممکن است وخیم مانند آبس مزمن دندانی ویا ساده مانند رنگ گیری با منشأ خارجی دندانها باشد.با وجود این گرایشی به رفتار در اولین ملاقات دندانپزشکی وجود دارد،زیرا کودک میداند که مشکل دندانی دارد. چنین رفتاری ممکن است از جانب والدین به کودک انتقال یابد

دندانپزشک با آگاهی از اهمیت این متغیر می تواند والدین را از ارزش اولین ملاقات دندانپزشکی کودک قبل از بروز مشکلات دندانی آگاه سازد.(3)

طبقه بندی رفتار کودکان از نظر همکاری

در طی معاین کودک میزان همکاری وی مورد توجه قرار می گیرد، زیرا کلیدی برای انجام درمان محسوب می شود

روشهای گوناگونی برای طبقه بندی رفتار کودکان در محیط دندانپزشکی وجود دارد

طبقه بندی بالینیWright  کودکان را در سه دسته قرار می دهد:   1- همکار   2- فاقد توانایی همکاری   3- بالقوه همکار

1-    کودکان همکار دارای آرامش معقول و حداقل بیم و هراس هستند و حتی ممکن است علاقه مندی و اشتیاق از خود نشان دهند.آنها می توانند با روش مستقیم و شکل دهی به رفتار درمان شوند. وقتی معیاری برای رفتار تعیین می شود،آنها در آن چهار چوب عمل می کنند

2-    کودکانی که نمی توانند همکاری کنند بر عکس هستند.کودکان خردسال در این دسته قرار دارند زیرا به علت سن کم ارتباط با آنها مشکل است و نمی توان درک مطلب را از آنها انتظار داشت.گروه دیگری که همکاری نمی کنند ، دچار ناتوانیهای خاص یا معلولیت هستند.شدت وضعیت آنها مانع همکاری به روش معمول است. در چنین مواردی که کودک فاقد توانایی همکاری است ، باید روشهای کنترل رفتاری ویژه ای را به کار برد مثل P.B

مشکل رفتاری ، واژه مشخصی است که می توان به کودکی نسبت داد که با استعداد است ، ولی توانایی همکاری ندارد. رفتار اینها با کودکانی که فاقد توانایی همکاری هستند متفاوت است ، زیرا این کودک توانایی انجام همکاری را دارد

روش دیگری که در تحقیقات علوم رفتاری به کار می رود سنجش رتبه ای رفتار Frankl است.این معیار رفتار های مشاهده شده را به 4 دسته تقسیم می کند که از کاملا مثبت تا کاملا منفی متغیر است. شرح مقیاس به این گونه است

رتبه 1 / کاملا منفی: از درمان سر پیچی می کند و به شدت گریه می کند یا تر سو است

رتبه 2 / منفی: تمایل به قبول درمان ندارد ، همکاری ندارد، شواهدی از رفتار منفی نشان می دهد ولی چشمگیر نیست ( کج خلقی ، کناره گیری )

رتبه 3 / مثبت : درمان را قبول می کند همزمان احتیاط هم دارد،تمایل به موافقت با دندانپزشک را دارد، همزمان شرط می گذارد ولی دستورات دندانپزشک را با همکاری پیروی می کند

رتبه 4 / کاملا مثبت: رابطه خوبی با دندانپزشک دارد و به اعمال دندانپزشکی علاقه مند است ، می خندد و لذت می برد

روش طبقه بندی Frankl وسیله تحقیق عمومی است و برای ثبت رفتار های کودکان در مطب دندانپزشکی باید به شکل مختصر در آید.درمانگر می تواند کودکانی را که رفتار همکارانه مثبتی از خود نشان می دهند با علامت + یا ++ مشخص کند . بر عکس رفتار غیر همکارانه را با نشانه های – یا – - یاد داشت نماید. نقص این روش ، کافی نبودن اطلاعات بالینی درباره کودکان غیر همکار است. برای مثال اگر کودکی به عنوان – تلقی شد به کار برنده این روش طبقه بندی مجبور است که کیفیت واکنش را تعریف و درجه بندی کند. با ثبت “- ، گریان ” توصیف بهتری از مشکل بالینی حاصل می شود.(3)

والدین بیمار خردسال

والدین تقریبأ از هنگام تولد فرزندانشان، رفتار آنها را به کمک رفتارهای ویژ انتخابی تشویق و تنبیه ،روشهای انظباطی و مقداری آزادی دادن شکل میدهند.حداقل در سالهای اول،اصولاً این والدین هستند که کودکان کارهای خوب وبد را از آنها می آموزند. فرهنگ والدین و  وضعیت اجتماعی- اقتصادی والدین تا حدّی در قبول روشهای کنترل رفتاری تأثیر دارد . بعنوان مثال اکثر والدینی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی بهتری دارند مخالف روش بیهوشی عمومی هستند. کاهش قبول این روش ممکن است ناشی از این حقیقت باشد که گروه اجتماعی مرفه تر نسبت به خطر های بیهوشی عمومی آگاهتر هستند

همچنبن اکثر والدین آینده نگر و وظیفه شناس با سطح متوسط ،تمایل به دریافت فوری مراقبتهای دندانپزشکی هستند وآنها مسواک زدن و معاینات دندانپزشکی را به عنوان امری بدیهی می پذیرند.برخی دیگر از والدین هم از نظر اقتصادی- اجتماعی در درج متوسط یا بالا قرار دارند و ممکن است از اهمیت دندانپزشکی به خوبی آگاه باشند ولی به درستی به آن نپردازند. گاهی اوقات این والدین آنقدر گرفتار زندگی روزانه خود هستند که فرصت همکاری با برنامه های بهداشت دهان یا حتی آوردن کودک خود به مطب دندانپزشکی را ندارند. بنابراین قواعد کلی همیشه صادق نخواهد بود. با توجه به درک اهمیّت نقش والدین در مثلث درمانی  دندانپزشکی کودکان و لزوم جلب همکاری آنها، اهمیّت گفتگو با والدین آشکار می شود.والدین کودک بیمار اغلب به آگاهی و راهنمایی در مورد درمانهای دندانپزشکی کودکانشان نیاز دارند .ما در جامعه ای پر ادعا زندگی می کنیم و بهبود رابطه با والدین امری حیاتی است

رفتارهای کودکان در مطب های دندانپزشکی قویاً مرتبط با روش زندگی والدین – ترجیحات و خواسته های آنهاست.(3)

 راهبرد های گروه دندانپزشکی

 هدف اصلی در درمانهای دندانپزشکی این است که علاوه بر درمان گام به گام نگرش مثبتی نسبت به دندانپزشکی در کودکان ایجاد شود ،از این رو باید ابتدا رفتار کودکان را قبل از وعده ملاقات تغییر داد. روشهای متعددی در این زمینه وجود دارد

- فیلم یا نوارهای ویدیوئی برای ایجاد مدل کودکان خردسال تهیه شده،با این هدف که بیمار رفتارهای شبیه مدل از خود نشان دهد

- همچنین تغییر رفتار قبل از وعده ملاقات می تواند با استفاده از مدلهای زنده مانند خواهر و برادر، کودکان دیگر یا والدین انجام شود در این مواقع بسیاری از کودکان خردسال بعد از معاین والدینشان  می خواهند از صندلی دندانپزشکی بالا روند

- یکی دیگر از روشهای تغییر رفتار فرستادن نامه قبل از وعده ملاقات است. تماس قبلی با والدین می تواند راهی را برای آماده سازی کودک در نخستین ملاقات دندانپزشکی فراهم کند.(3)

کنترل رفتار و ارتباط با کودکان :

روشهای گوناگونی برای کنترل رفتار و ارتباط با کودکان در مطب دندانپزشکی وجود دارد که شامل

 1-       شکل دهی رفتار

2-       باز آموزی

3-       شرطی سازی آزارنده

 1-شکل دهی رفتار[1]:یک تکنیک معمول و غیر فارماکولوژیک  بوده و حالتی از تغییر رفتار یا Behavior Modification است که بر اساس اصول یاد گیری اجتماعی است و عملی است که کودک را به آهستگی به سمت رفتارهایی دلخواه هدایت می کند و تا زمانی که درمانگر به خواسته اش نرسد ادامه می یابد

بر طبق این نظریه بیشتر رفتارها از طریق یاد گیری است و این خود باعث برقراری ارتباط بین محرک و پاسخ می شود. لذا به آن تئوری تحریک-پاسخ((Stimulus-Response theory نیز می گویند.از موارد مهمی که در شکل دهی رفتار باید به آن دقت کرد بیان هدف کلی برای کودک ،بیان ضرورت انجام کار برای کودک و شرح عمل در چند قسمت و هدایت به صورت آهسته است. البته بیان توضیحات باید در سطح درک کودک بوده و باید رفتارهای مناسب کودک تقویت شده  و به رفتارهای نامناسب اهمیت داده نشود.روش TSD شبیه شکل دهی رفتار است ولی با آن تفاوت دارد.Addelston تکنیک TSD را معرفی کرده و این تکنیک از سال 1959 که معرفی شد تا کنون به عنوان اساس کنترل رفتاری شناخته شده است.TSD مجموعه ای از شبیه سازی های پی در پی است.این روش جزئی از شکل دهی رفتار است که باید توسط تمام اعضای تیم دندانپزشکی اجرا شود.(3)

2-    باز آموزی[2]:کودکانی که در مطب مضطرب بوده یا رفتار منفی دارند(در نتیجه ملاقات دندانپزشکی قبلی یا توضیح نامناسب توسط والدین یا هم سن و سالان  در مورد دندانپزشکی)

نیاز به باز آموزی دارند که با تکنیک های خنثی سازی یعنی کاربرد روشهای دیگر ، اهمیت ندادن یا پرت کردن حواس کودک می توان این روش باز آموزی را انجام داد که در نهایت منجر به شکل دهی رفتار می شود.دندانپزشک در مواجهه با رفتار منفی کودک همیشه باید به هدف خود که ایجاد مجموعه جدیدی از معانی در ذهن کودک است توجه داشته باشد.اگر انتظار کودک از صدمه دیدن تقویت نشود ، رشته جدیدی از انتظارات را یاد می گیرد .دندانپزشک می تواند مطمئن باشد که کودک درک جدیدی از مطب دندانپزشکی و ارتباط تازه ای با دندانپزشکی پیدا کرده است، در نتیجه رفتار ناپسندی که در گذشته کسب کرده بود ، فروکش می کند.این مسئله مهم را باید مد نظر قرار داد که برای تغییر در پاسخ باید محرک را تغییر داد یعنی در مواجهه با رفتار منفی باید یک سلسله موارد جدید در ذهن کودک تداعی گردد.افراد به محرکهای شرطی پاسخ می دهند اگر محرک اصلی با محرک جدید خیلی به هم شبیه باشند آنگاه پاسخ نیز مشابه خواهد بود این اصل به “قانون کلی محرک”یا”Stimulus generation “معروف است. اگر کودک تجربه ناخوشایندی از مطب دندانپزشکی دارد سپس به مطب دیگری نزد دندانپزشک دیگر و محیط و کارکنانی متفاوت برود، هنوز بیم دارد رخدادهای ناخوشایند قبلی را در مطب جدید نیز مشاهده کند. گروه دندانپزشکی باید چیز ” متفاوتی ” را برای خنثی کردن این پندار از خود نشان دهند. استفاده از N2O می تواند یکی از روشهای باز آموزی باشد زیرا استفاده از این ماده بیانگر نوعی تفاوت در روش درمان است.(3)

3-شرطی سازی آزارنده[3]:این روش با نام HOME (دست بر روی دهان ) نیز معروف است که برای جلب توجه کودکان خیلی ناسازگار به کار میرود و شامل محدود کردن کودک ناسازگار و رفع محدودیت در صورت سازش و همکاری کودک است.یعنی با شروع رفتار نامناسب کودک ، روش HOME انجام شده و دندانپزشک دستش را روی دهان کودک می گذارد و در صورت همکاری کودک دستش را از روی دهان کودک بر می دارد.همزمان با بکارگیری این تکنیک باید تکنیک V.C هم بکار رود.تاکید شده که روش شرطی سازی مخالف معمولا کاربرد ندارد.اما در رویارویی کودکان 3 تا 6 ساله که توانایی برقراری ارتباط مناسبی دارند، به عنوان آخرین چاره به کار میرودLevitas  تاکید میکند که این روش برای کودکان خیلی خردسال ، نابالغ و آنهایی که ناتوانی و معلولیت جسمی ، ذهنی یا روانی دارند پذیرفتنی نیست همچنین در کاربرد این روش نباید مانع تنفس کودک شد و دست روی بینی کودک گذاشت.(3و5)

 هدف این روش کنترل رفتاری ، ترساندن کودک نیست ، بلکه هدف جلب توجه کودک و ساکت کردن کودک است تا او صحبتهای دندانپزشک را بشنود و به دستوراتش (مثل باز کردن دهان.(5)

در کل روشهای کنترل رفتاری در دندانپزشکی کودکان به دو دسته : 1-راهنمای رفتاری پایه ای و 2- راهنمای رفتاری پیشرفته تقسیم می شود

روشهای پایه ای شامل

N2O/P.S/Dis./P.R/Non Verbal Communication/V.C/TSD است

روشهای پیشرفته شامل : Protective Stabilization/Sedation/HOM/G.A است.(4)

TSD: T= توضیح شفاهی روند کار با کلمات متناسب با سطح کودک (Tell)

            S= نشان دادن نحوه انجام کار به بیمار (Show)

            D= انجام دادن کار دندانپزشکی روی کودک (Do)

این تکنیک دیکته می کند که قبل از انجام هر کار دندانپزشکی ( به جز تزریق بی حسی یا هر روندی که باعث ترس کودک می شود و توضیح آن باعث سر کشی کودک می شود مثل پالپکتومی ) ، به کودک گفته شود که چه کاری قرار است انجام شود و سپس نشان داده شود و در نهایت عمل دندانپزشکی انجام شود. برای رسیدن به نتیجه دلخواه ، لازم است دندانپزشک لغات جایگزینی برای وسایل و کارهای خود به کار برد که برای کودک قابل فهم باشد مثلا به جای سر ساکشن از جارو برقی آب دهان یا به جای پوآر آب و هوا از تفنگ آبی و بادی استفاده کند یا به جای سر توربین از کلمه سوت استفاده کند.TSD  یک روش آموزشی است. وقتی که کودک اطلاعاتی را راجع به یک کار دندانپزشکی ، یک تکنیک یا یک وسیله بدست آورد، ترس او از ناشناخته بر طرف می شود.(5)

V.C: تغییر کنترل شده میزان بلندی و تون صدا برای تاثیر روی بیمار و جلب توجه و همکاری بیماراست.(4)در این روش لازم است اقتدار بیشتری را در برقراری ارتباط با کودک اعمال کرد.آهنگ صدا بسیار مهم است. باید آهنگ صدا در بر دارنده این مفهوم باشد که ” من اینجا رئیسم”. چهره دندانپزشک نیز باید نشان دهنده اعتماد به نفس وی باشد.در حقیقت یک دندانپزشک می تواند از روش کنترل صدا و حالت چهره استفاده کند.(5)

Non Verbal Communication: هدایت رفتار از طریق تماس مناسب بدنی ( مثل گذاشتن دست روی شانه کودک ، در حالی که کودک بر صندلی دندانپزشکی نشسته ) می تواند احساس دوستی و گرمی را برساند.Greenbaum  و همکارانش در یافتند که این نوع تماس بدنی به آ رامش کودکان 7تا 10 ساله کمک می کند.همچنینحالت صورت دندانپزشک جزئی از ارتباط غیر کلامی است.(3)

P.R: جایزه دادن به کودک در قبال رفتارهای مطلوب حین درمان دندانپزشکی جهت تشویق کودک و تکرار آن در آینده است. همه مردم و نیز کودکان واکنشی مثبت نسبت به تشویق دارند. بعلاوه دندانپزشکی کارامد برای کودک به معنای ارتباط موءثر بین دندانپزشک و کودک و بر عکس می باشد. (4)

Dis.: پرت کردن حواس کودک از یک پروسه دندانپزشکی ناخوشایند است. دادن یک استراحت کوتاه وسط یک پروسه دندانپزشکی پر استرس ، استفاده مناسب و بجا از روش Dis. است. هدف از Dis.  کاهش ناراحتی بیمار و تغییر یا جلو گیری از رفتار منفی کودک است. این روش را برای هر بیمار میتوان به کار برد و عدم تجویز خاصی ندارد.(4)

P.S: همیشه کودکان از والدینشان جدا نمی شوند. کودکان زیر 36 تا 40 ماهگی اغلب در صورتی که والدین همراه با آنها به محل کار بیایند ، همکاری بهتری خواهند داشت. اغلب والدین کودک کوچکتر از 3 سال ،می دانند که آیا کودکشان در حضور آنها همکارتر است یا خیر. در سنین بالاتر از 3 سالگی اغلب کودکان ، نیازی به همراهی والدین ندارند ولی دندانپزشک ممکن است ترجیح دهد که والدین کودک را در طی ملاقات دندانپزشکی همراهی کنند. اگر والدین کودک بزرگتر از 3 سال ، همراه وی به محل کار بیایند ، باید آنها را آماده ساخت تا در صورت بد رفتاری و عدم همکاری کودک ، اتاق کار را ترک کنند. این توافق بین والدین و دندانپزشک درباره ترک اتاق کار باید پیش از نشستن کودک روی صندلی دندانپزشکی انجام گیرد.(5)

N2O: یک تکنیک موءثر و ایمن جهت کاهش اضطراب کودک و بهبود برقراری ارتباط با کودک است. اگر دندانپزشک از نیتروز اکساید و اکسیژن استفاده می کند باید به روشی ، کودک را با دستگاه آن و قطعه وسیله ای که روی بینی او قرار خواهد گرفت و احساسی که تجربه خواهد کرد ، آشنا کند.(5)

Protective Stabilization : محدود کردن حرکت کودک با یا بدون اجازه از بیمار جهت به حد اقل رساندن خطر آسیب به بیمار حین کار ، ناشی از حرکت بیمار است. هدف از این روش ، محدود کردن آزادی حرکت کودک با یا بدون اجازه بیمار جهت کاهش خطر جراحت او حین انجام درمان دندانپزشکی است. محدود کردن ممکن است توسط فرد دیگری غیر از دندانپزشک (دستیار ) یا یک وسیله ثابت کننده یا ترکیبی از ایندو باشد . استفاده از این روش ،پتانسیل ایجاد عواقب جدی نظیر آسیب روانی ، از بین رفتن ارزش و اعتبار شخص ، بی حرمتی به حقوق شخص و حتی مرگ را دارد. از این رو دندانپزشک باید شرایط هر فرد را در نظر بگیرد و این روش را به کار برد. موارد تجویز این روش

1-       بیماری که نیاز به تشخیص سریع یا درمان محدود دارد و به علت عدم بلوغ نمی تواند همکاری کند

2-       بیماری که نیاز به تشخیص سریع یا درمان محدود دارد و  نمی تواند به علت ناتوانی ذهنی و فیزیکی همکاری کند

3-       زمانی که ایمنی بیمار ، پرستاران و دندانپزشک یا والدین بیمار بدون استفاده از این روش به خطر می افتد

4-       بیمارانی که داروی آرام بخشی به آنها داده شده و نیازمند محدود سازی یا کمک جهت کاهش حرکات ناخواسته هستند.(4)

Sedation : برای بیمارانی کاربرد دارد که به عللی مثل سن یا وضعیت پزشکی ، فیزیکی یا روانی نمی توانند مراقبتهای دندانپزشکی را دریافت کنند.اهداف این روش حفظ ایمنی بیمار و سلامت او ، کاهش ناراحتی و درد ، کنترل اضطراب و کاهش آسیب روانی و کنترل حرکات بیمار جهت انجام بی خطر پروسه دندانپزشکی و در نهایت برگرداندن بیمار به وضعیتی که امکان ایجاد هوشیاری بدون خطر وجود داشته باشد.موارد تجویز Sedation

1-       بیماران مضطربی که روشهای کنترل رفتاری پایه و اولیه برای آنها موفقیت آمیز نبوده است

2-       بیمارانی که به علت نا توانی فیزیکی و ذهنی ، عدم بلوغ ذهنی و احساسی قادر به همکاری نیستند

3-       جهت بیمارانی که Sedation  می تواند باعث حفاظت ذهن و روان در حال رشد آنها و کاهش خطرات پزشکی باشد

4-    داروهای آرام بخش ممکن است از راههای استنشاقی یا خوراکی ، مقعدی ، زیر مخاطی ، داخل عضلانی و یا داخل وریدی تجویز شوند.ترکیب داروها و انتخاب یکی از روشهای تجویز فوق برای بیشتر کردن اثر و افزایش ایمنی و پذیرش بیمار متداول است.استنشاق ترکیب N2O –O2 اغلب همراه با یکی از این روشهاست. (4)

HOM: در این روش دندانپزشک دستش را روی دهان کودکی که جیغ می زند می گذارد. این روش که برای مقابله با خشم یا سایر حالات ابراز عصبیت بکار می رود، باید توءام با کنترل صدا باشد.این روش برای برخی انواع شخصیتی کودکان کاربرد مناسبی دارد.کاربرد این تکنیک به معنی تنبیه کودک نیست بلکه تنها برای جلب توجه کودک و ساکت نمودن وی در حدی است که بتواند آنچه را که دندانپزشک می گوید ،بشنود.(5)

G.A: شرایط کنترل شده ای از بیهوشی همراه با از دست دادن رفلکسهای محافظتی نظیر توانایی باز نگهداشتن ناخودآگاه راه هوایی (رفلکس سرفه) و پاسخ هدفمند به محرکهای فیزیکی یا دستورات شفاهی است.استفاده از این روش گاهی برای مراقبتهای دندانپزشکی با کیفیت برای کودک لازم است. موارد تجویز بیهوشی عمومی

1- بیماران دارای مشکلات خاص ذهنی ، جسمی یا پزشکی مخاطره آمیز

2-بیماران نیازمند به درمانهای دندانپزشکی یا جراحی که امکان بی حسی موضعی موءثر دندانهای آنها به دلیل عفونت حاد ،اختلالات آناتومیکی یا آلرژی وجود ندارد

3-کودکان یا نوجوانانی که عدم همکاری ، ترس،اضطراب و مقاومت آنها بسیار زیاد است یا ارتباط پذیر نبوده و نیازهای دندانپزشکی آنها خیلی مهم باشد ، طوری که انتظار بهبود رفتار در آینده نزدیک وجود ندارد

4-بیمارانی که صدمات شدید به دهان و صورت و یا دندانهای آنها وارد شده است

5-بیماران نیازمند به درمانهای دندانپزشکی جامع که امکان درمان کامل آنها از راههای دیگر وجود ندارد

6-بیماران نیازمند به درمانهای دندانپزشکی که بیهوشی عمومی سبب محافظت از تکامل روانی آنها می شود و یا از خطر های پزشکی می کاهد. (4)

  مروری بر مقالات

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله بررسی میزان توانمندی کارکنان گمرکات با استن

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی میزان توانمندی کارکنان گمرکات با استناد به مدل وتن و کمرون با pdf دارای 154 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی میزان توانمندی کارکنان گمرکات با استناد به مدل وتن و کمرون با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی میزان توانمندی کارکنان گمرکات با استناد به مدل وتن و کمرون با pdf

چکیده

فصل اول

کلیات تحقیق

1-2 مقدمه

1-2 بیان مساله

1-3 پیشینه تحقیق

1-4 اهمیت وضرورت تحقیق

1-5 اهداف تحقیق

1-6 فرضیه های تحقیق

7-1 چارچوب نظری و مدل تحلیلی تحقیق

1-8 نوع و روش تحقیق

1-9 قلمرو مکانی تحقیق

1-10 قلمرو زمانی تحقیق

1-11 روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه

1-12 ابزارهای گردآوری داده ها

1-13 محدودیتها و موانع تحقیق

1-15 منابع استفاده شده

فصل دوم

((ادبیات تحقیق))

2-1 مقدمه

2-2 تعاریف و مفاهیم توانمندسازی

2-3  دلایل توانمند سازی

2-4 مزایای توانمندسازی

2-5  فرهنگ سازمانی و توانمندسازی

2-5-1  فرهنگ قدرت

2-5-2  فرهنگ تمرکز بر تقسیم وظایف

2-5-3 فرهنگ کار گروهی

2-5-4 فرهنگ متکی به خود

2-6 دیدگاه های مختلف توانمندسازی

2-6-1 دیدگاه عقلانی

2-6-2 دیدگاه انگیزشی

2-6-3 دیدگاه فوق انگیزشی

2-6-4 دیدگاه سیستمی

2-7 مدل های توانمندسازی

2-7-1 مدل هایی که بر ویژگی های عام توانمندسازی تاکید دارند

2-7-1-1 مدل توماس و ولتوس;

2-7-1-2 مدل باون و لاولر

2-7-1-3 مدل اسپریتزر

2-7-1-4 مدل کوئین و اسپریتزر

2-7-1-5 مدل آلفرد باندورا

2-7-1-6 مدل خود اثر بخشی

2-7-1-7 مدل ایده آل نوکر

2-7-2 مدلهای اقتضایی

2-7-2-1 مدل فورد و فوتلر

2-7-2-2 مدل بلانچارد زیگارمی و زیگارمی

2-7-2-3 مدل کانگر و کاننگو

2-7-2-4مدل سیستمی توانمندسازی

2-8 انواع نگرش به توانمندسازی

2-8-1 توانمندسازی به عنوان یک عامل ارتباطی

2-8-2 توانمند‌سازی به عنوان یک عامل انگیزشی

2-9 ابعاد توانمندسازی

2-9-1  خود اثر بخشی

2-9-2 خودسامانی

2-9-3  پذیرفتن شخصی نتیجه

2-9-4  معنی دار بودن

2-9-5  اعتماد

2-10   عوامل روان شناختی توانمندسازی

2-10-1  احساس شایستگی

2-10-2  احساس داشتن حق انتخاب

2-10-3 احساس موثر بودن

2-10-4   احساس معنی دار بودن

2-10-5 احساس داشتن اعتماد به دیگران

2-11 ویژگی های سازمان توانمند

2-12 متغیرهای مؤثر بر احساس توانمندی افراد

2-12-1 ویژگی های فردی و شخصیتی

2-12-2  ویژگی های گروه کاری

2-12-3  ویژگی های ساختاری اجتماعی واحد کار

2-13- فرآیند توانمندسازی

2-13-1- الگوی توانمندسازی کانگر و کاننگو

2-13-2-مدل چهار مرحله توانمندسازی تری ویلسون

2-13-3-الگوی پنج بعد هسته ای توانمندسازی(وتن و کامرون)

2-14-روش های توانمند سازی

2-15-  تاثیر توانمندسازی بر نگرش کارکنان

2-15-1-  تعهد در نوآوری برای روش های انجام کار

2-15-2-  تغییر در مسئویت ها

2-15-3 – تغییر در یادگیری

2- 16- پیامدهای توانمندسازی

2-16-1-  پیامدهای نگرشی

2-16-2-  پیامدهای رفتاری

2-17- نقش تفویض اختیار  و واگذاری وظایف و مسئولیت ها در توانمندسازی افراد

2-17-1-  رهنمودهایی برای تفویض کار

2-18-  شفاف کردن اهداف و نقش آن در توانمندسازی کارکنان

2-18-1-  هدف های ویژه

2-18-2- هدف های قابل اندازه گیری

2-18-3- هدف های هم سو

2-18-4-هدف های قابل وصول

2-18-5-هدف های محدود به زمان

2-19-  مشارکت اطلاعاتی و نقش آن در توانمندسازی کارکنان

2-20- گروه و توانمند سازی

2-21- سبک رهبری متناسب با توانمندی

2-21-1- ترازهای بالندگی و روش های رهبری

2-21-2- چرخه بالندگی رهبری توانمند ساز

2-22- نظارت بر توانمندسازی

2-23- فرهنگ توانمندسازی

2-24- توانمندسازی افراد ومدیران

2-25-توانمندسازی و رضایت شغلی

2-26-توانمندسازی و فشار عصبی

منابع فارسی

فصل سوم

متدولوژی تحقیق

3-1- مقدمه

3-2- روش تحقیق

3-3- ابزار جمع آوری اطلاعات

3-4- مقیاس سنجش نگرش ها

3-5- پایایی

3-6- روایی

3-7- جامعه و نمونه آماری

3-8- روش‌های نمونه‌گیری

3-9- تکنیک های آماری مورد استفاده در تحقیق

3-10- مدل تحلیلی تحقیق

منابع و مآخذ فصل سوم

فصل چهارم

ارائه تجزیه و تحلیل در مورد موضوع

4-1- مقدمه

4-2- توصیف داده ها

4-3- استنباط آماری پیرامون فرضیه ها

4-4 بررسی روایی و پایایی عوامل مطرح شده

فصل پنجم

نتیجه گیری و پیشنهادات

5-1مقدمه

5-2 نتایج

5-3 پیشنهادات

پیوستها

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی میزان توانمندی کارکنان گمرکات با استناد به مدل وتن و کمرون با pdf

 1-آذر، عادل و منصور مومنی، آمار و کاربرد آن در مدیریت،(1377)،تهران، انتشارات سمت

2- امیرکبیری، علیرضا،رویکردهای سازمان ومدیریت ورفتار سازمانی،(1385)، تهران، نگاه دانش

3-اسکندری، مجتبی،طراحی و تبیین الگوی توانمندسازی مدیران،(1381)، پایان نامه دوره دکتری مدیریت رفتار سازمانی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

4-اسمیت، جین، توانمندسازی کارکنان،(1381)، ترجمه: سعید باقریان، تهران، انتشارات خرم

5-بازرگان،عباس و سایرین، روش تحقیق در علوم رفتاری،(1381)، تهران،انتشارات آگه

6-بلانچارد،کنث، سه کلید توان افزایی،(1379)، ترجمه: فضل الله امینی، تهران،انتشارات فردا

7-خاکی، غلامرضا، روش تحقیق رویکردی به پایان نامه نویسی،(1378)، تهران، انتشارات مرکز تحقیقات کشور

8-شاهرکنی، سید حبیب الله، مدیریت توانمندسازی کارکنان،(1381)، توسعه مدیریت، شماره39

9-شهرانی، عباس، بررسی موانع توانمندسازی کارکنان در گروه بهمن،(1384)، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشکده حسابداری و مدیریت ، دانشگاه علامه طباطبایی

 10-کاکاوند، علیرضا و عبدالمجید نگارش نژاد،روش تحقیق در علوم رفتاری، (1383)،کرج،انتشارات سرافزار

11-کیوی، ریموند و کامپنهود،روش تحقیق در علوم اجتماعی،(1377) ،ترجمه غلامحسین نیک گهر، تهران، انتشارات توتیا

12- کرینر، استوارت،  دیدگاههای کلیدی در مدیریت،(1381)،ترجمه محمد علی حسین نجات، تهران ،دفتر پژوهشهای فرهنگی

13-محمدی، محمد،  توانمندسازی کارکنان، رویکردها و فرایندها،(1380)، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 33و34 ،

14-محمدی، محمد،،برنامه های توانمندسازی،(1382)،فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره35و36

15-نوروزی، مجتبی، بررسی رابطه عوامل روان شناختی توانمندسازی کارکنان با کارایی در شعب بانک ملت، (1384)، پایان نامه دکتری دوره کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

16- هندی، چارلز ، خدایان مدیریت،(1376) ،ترجمه: کهزاد آذرهوش، تهران، انتشارات فرا

18-ویلکاکس، گراهام، فن توانمندسازی،(1379)، ترجمه:محمدی، تهران، انتشارات یساولی

20-وتن، دیوید ای وکمرون، تواناسازی و تفویض اختیار،(1378)،ترجمه بدرالدین اورعی یزدانی،تهران: انتشارات موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت وابسته به وزارت نیرو

 مقدمه

دانش امروز به قدری گسترده است که هیچ فردی نمی تواند امیدوار باشد که بتواند حتی بر یک رشته از دانش بشری احاطه یابد .بنابر این هر کس در حد توان از این دریای بیکران علم بهره مند می شود و قطره ای بر آن می افزاید  لذا با توجه به گسترده بودن مبحث توانمندسازی و ابعاد آن سعی شده است مطالب جدید و نکات مفیدی ارایه شود . در این فصل توانمندسازی و ابعاد آن از دیدگاههای مختلف بررسی شده است

2-2 تعاریف و مفاهیم توانمندسازی

    توانمندسازی به معنی قدرت بخشیدن[1] است بدین معنی که به افراد کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند و براحساس ناتوانی[2] و درماندگی[3] خود چیره شوند هم چنین بدین معنی است که انگیزه درونی را برای انجام یک وظیفه بسیج کنیم.توانمندسازی افراد به معنی تشویق آنان است. یعنی این که فرصت هائی را برای افراد فراهم آوریم تا نشان دهند که می توانند ایده های خوبی آفریده و آن ها را به عمل برساند(smith, 2000, p 1)

   توانمندسازی به معنی آن است که افراد را به طور ساده تشویق کنیم تا نقش فعال تری در کارشان ایفا کنند و تا آن جا پیش روند که مسئولیت بهبود فعالیت های خود را به عهده بگیرند ودر نهایت به حدی از توان برسند که بدون مراجعه به مسئول بالاتر بتوانند تصمیمات کلیدی بزرگی بگیرند.(ا سمیت،1381،ص10)

توانمندسازی به معنای “فراهم آوردن منابع و ابزار لازم برای افراد به گونه ای که برای آن ها قابل روئیت بوده و آن ها را در جهت مصالح خود استفاده کنند” می باشد

توانمندسازی به عنوان چهار وظیفه است که افراد هنگام انجام فعالیت کاریشان از خود بروز می دهند این چهار بعد توانمندسازی شامل معنی دار بودن، اثر گذاری، شایستگی و حق انتخاب می باشد.  (Thomas, 1990, p1)

در فرهنگ لغت و بستراز توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار با اعطای قدرت قانونی به سایرین تعبیر شده است.کانگروکاننگو عنوان می دارند هر گونه استراتژی یا تکنیک مدیریتی که منجر به افزایش حق تعیین سرنوشت و کفایت نفس کارکنان گردد توانمند سازی آن ها را در پی خواهد داشت برعکس، هر استراتژی که برخورداری از حق تعیین سرنوشت و یا کفایت نفس کارکنان را تضعیف کند باعث تقویت احساس «عدم داشتن قدرت»[4] در آن ها شده و عدم توانمندی را در پی خواهد داشت.(conger & Kanungo,1998, p 473)

در واقع فرهنگ لغت آکسفورد فعل توانمندسازی را به عنوان «توانا ساختن»[5] تعریف می کند توانا ساختن عبارت است از ایجاد شرایط لازم برای ارتقاء انگیزش افراد در انجام وظایف شان از طریق پرورش احساس کفایت نفس به اعتماد نظریه پردازان مدیریت توانمندسازی هم عبارت است از در اختیار قرار دادن منابع مورد نیاز در دسترس کارکنان و هم عبارت است از تقویت احساس مهم بودن[6] در آن ها با توجه به آن چه گذشت، کانگرو کاننگو تفویض اختیار را پایه اصلی فرایند توانمندسازی کارکنان به شمار می آوردند ولی برای تحقق کامل آن شرایط دیگری نیز لازم است بنابراین توانمندسازی عبارتست از

فرایند تقویت کفایت نفس افراد سازمان از طریق شناسایی و معرفی شرایطی که باعث احساس «عدم برخورداری از قدرت» در آن ها شده و تلاش در جهت رفع آن ها هم با کمک اقدامات رسمی سازمان و هم با بهره گیری از متون غیر رسمی تهیه و تدارک اطلاعاتی که به کفایت آن ها در سازمان کمک کند(conger & Kanungo, 1998, p 475)

بعد از کانگرو کاننگو هم چنان تعاریف زیادی از توانمندسازی به عمل آمد اغلب نظریه پردازان مدیریت به تعریف این اصطلاح از بعد ارتباطی پرداختند. به عنوان مثال صاحب نظرانی چون بلاک و پیترز توانمندسازی را فرایند تسهیم قدرت بین افرادی که در سازمان کار می کنند تعریف کرده اند، چاپی و کارستون توانمندسازی را فرایند تسهیم مجدد اختیار و کنترل دانستند، به اعتقاد شوتز توانمندسازی عبارت است از مشارکت کامل کارکنان و مدیران در تصمیم گیری. هانکوول، جادسن و هفنر با بهره گیری از تعاریف فوق ابراز داشتند که توانمندسازی عبارتست از مسئولیت پذیری برای اتخاذ تصمیم در زمینه فعالیت های کاری که فعلاً در حال انجام اند. ایلون نیز عنوان داشت که توانمندسازی فرایند انرژی زا ساختن به گونه ای که احساس اعتماد و کنترل افراد را هم برخود  و هم بر سازمان افزایش داده و منجر به رشد شخصی و رضایت مندی افراد گروه است. به نظر شوول، دسلرورانیک، توانمندسازی عبارت است از اعطای اختیارات بیشتر به کارکنان برای اتخاذ تصمیمات لازم بدون آن که در ابتدا توسط سطوح بالاتر مدیریت مورد نظارت و کنترل واقع شوند. در همین راستا، هاراری بیان کرد که توانمندسازی ابزاری است برای بازگذاشتن دست کارکنان به گونه ای که آن ها بتوانند برای آن چه که فکر می کنند «بهترین است» بدون ترس از وتو شدن آن توسط رؤسایشان از آزادی عمل برخوردار گردند

توانمندسازی اشاره به یک حس قوی قدرت شخصی و آزادی دراستفاده از قدرت دارد اگر به فرهنگ لغت آکسفورد توجه کنیم توانمندسازی در دو جزء معنی شده است

الف) داشتن یک قدرت زیاد رسمی، اقتدار . ب) بخشی از قدرت قادر بودن اجازه داشتن از دو جزء در نظر گرفته یک جزء بیانگر یک احساس عینی و دیگری یک احساس ذهنی است. یک بعد مرتبط است با واقعیت های عینی چیزهایی که ما اختیار داریم و به ما اجازه داده شده است انجام دهیم بعد دیگر مرتبط است با یک احساس ذهنی است قوی از داشتن یک قدرت زیاد از کنار هم قرار گرفتن دو بعد ذهنی و عینی توانمندسازی حاصل می گردد که این دو بعد هیچ گاه با یکدیگر رقابت نمی کنند

توانمندسازی به معنی قادر بودن و اجازه داشتن می باشد توانمندسازی می تواند درونی باشد یا به وسیله دیگران ایجاد شود سازمان های توانمند دو ویژگی دارند

الف) قدرت را از طریق ایجاد و توسعه و افزایش همکاری ها با یکدیگر افزایش می دهند و به صورت مشارکتی باهم کار می کنند

ب)ایجاد تعهد مشترک نسبت به اهداف و انجام فعالیت هایی که نیاز به ریسک و خلاقیت بالائی دارند

توانمندسازی کارکنان از طریق تشویق کارکنان در مشارکت فعالانه در فرآیند تصمیم گیری صورت می گیرد توانمندسازی به کارکنان اجازه می دهد که شناخت شان نسبت به سازمان بیشتر شود و درگیر کنند خودشان را در کار تا کارشان با ارزش شود و نتیجه آن افزایش رضایت شغلی و بهبود روحیه کاری است(Wilson, 1996, p3)

 توانمندسازی به این مفهوم است که افراد تصمیمات و اقدامات خود را بر عهده بگیرند ولی تعیین وظایف به این مفهوم است که افراد چه کارهائی باید انجام دهند. (ویلکاکس، 1379،6) توانمندسازی یکی از مفاهیم برجسته مدیریت نوین می باشد مهمترین هدف توانمندسازی راهنمائی و آموزش مهارت های لازم برای کارکنان جهت انجام تصمیمات مستقل می باشد

توانمندسازی به عنوان یک واقعیتی است که فرصت تصمیم گیری به وسیله گسترده شدن حیطه اختیارات را فراهم می آورد. توانمندسازی باعث شکسته شدن سلسه مراتب سنتی ساختارهای سازمان می گردد زیرا کارکنان صفی به مسائل و مشکلات نزدیکترند و باید به آن ها اختیار لازم جهت حل مسائل واگذار شود. (Blanchard, 1996, p39)

همان طور که از تعاریف مختلف توانمندسازی استنباط می شود توانمندسازی به ایجاد یک حس درونی در افراد که می تواند به طور مستقل تصمیماتی را در فرآیند کاری خویش اتخاذ نمایند اطلاق می گردد در تمامی تعاریف فوق اشاره به استقلال در تصمیم گیری و وجود یک قدرت درونی از مهم ترین ابعاد توانمندسازی می باشد

 2-3  دلایل توانمند سازی

   محرک‌های محیطی متعددی وجود دارد که سازمان‌ها را به توانمندسازی کارکنانشان ترغیب نموده‌اند. در این میان، مهمترین آنها عبارتند از

الف- اثرات فن آوری بر محیط‌های کاری، رشد سریع فن آوری، تمامی جوانب سازمان‌ها را بهنوعی تحت تاثیر قرار داده است. تغییرات سریع فن آوری، باعث تغییر ماهیت کارها شده و رایانه‌ها، رباط‌ها و دستگاه های کاملاً خودکار جایگزین مشاغل روتین شده‌اند. این ابزار تغییرات شدیدی در نوع مهارت های مورد نیاز افراد و اعضای سازمان‌ها ایجاد کرده‌اند. بدیهی است برای رویارویی با چنین چالشی کارکنان باید توانمند شوند یعنی در تمامی جهات رشد کنند

ب- افزایش انتظارات مشتریان. امروزه، مشتریان به کمک اینترنت قادرند وسایل مورد نیاز خود را به طور مستقیم و در بهترین قیمت رقابتی خریداری کنند. افزایش انتظارات مشتریان باعث افزایش انتظارات سازمان‌ها از کارکنانشان شده است. تحت این شرایط، نه تنها سلسله مراتب دستوری – کنترلی مناسب نخواهد بود بلکه بر عکس، کارکنان باید بیاموزند ابتکار عمل داشته باشند، خلاق باشند، در درون تیم‌های خودگردانی که برای انجام وظایف سنتی مدیران (از قبیل بودجه‌بندی، پاداش، کنترل کیفیت، استخدام و ;) توانمند شده‌اند به خوبی ایفای نقش کرده و مسئولیت بیشتری برای اقداماتشان می پذیرند

ج- ضرورت انعطاف‌پذیری سازمان‌ها :در شکل سنتی سازمان‌ها دارای ساختار سلسله مراتبی و قدرت متمرکز در رأس هرم، تغییرات عمده ای در حال رخ دادن است. به اعتقاد بسیاری از مدیران عالی، در محیطی که شدت رقابت جهانی و فن آوری های نوین از ویژگی های آن به شمار می‌آید دست برداشتن از کنترل متمرکز باعث افزایش انعطاف‌‌پذیری سازمان‌ها خواهد شد. در این میان، توانمند‌سازی کارکنان بهترین فلسفه عدم تمرکز است.(محمدی،1382، 183-159)

 2-4 مزایای توانمندسازی

مزایای توانمندسازی را می توان به شرح زیر بیان کرد

1-    افزایش رضایتمندی کارکنان، مشتریان و ارباب رجوع

2-    کارکنان احساس مثبتی نسبت به شغل و خودشان می کنند؛

3-    کارکنان احساس نمی کنند که خون آنان به وسیله سازمان مکیده می شود لذا از تمام توان و شایستگی های خود برای ارتقا عملکردشان استفاده می کنند؛

4-    باعث افزایش احساس تعهد و تعلق درکارکنان می شود؛

5-    تحقق اهداف سازمان آسان تر می گردد؛

6-    باعث افزایش احساس مالکیت کارکنان نسبت به شغلشان می شود؛

7-    کاهش ضایعات، هزینه ها و کالاهای مرجوعی و در نتیجه موجب افزایش سوددهی می گردد؛

8-    کاهش نظارت مستقیم برعملکرد کارکنان؛

9-    کاهش بروز استرس حوادث، سوانح، در محیط کار؛

10- بهبود شرایط ایمنی در محیط کار؛

11 – تغییر نگرش کارکنان از(داشتن)به (خواستن)یعنی همیشه باید به خواستن ها فکر کرد؛

12-  بهبود ارتباطات میان مدیریت و کارکنان یا روان سازی است که باعث می شود بسیاری از مشکلات روزمره به وسیله ارتباطات حل شده و دیگر نیازی به تشکیل جلسه نباشد. بدیهی است نیار به برگزاری جلسه وقتی است که قرار است نکات و مسائل بسیار مهم درآن مطرح گردد.

 2-5  فرهنگ سازمانی و توانمندسازی

     یکی از مهم ترین نکات کلیدی در اجرای برنامه های توانمندسازی افراد شناسایی این که سازمان و افرادآن در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارند. اختیار دادن به افراد بدون این که بدانید آن ها در چه وضعیتی هستند کاری بسیار مشکل است. راه های متفاوتی برای شناخت سازمان وجود دارد. ولی کلیدی ترین آن ها “فرهنگ سازمان است” به بیان ساده تر فرهنگ یک سازمان یعنی چگونگی انجام کارها در آن. نگاهی به چهار نوع فرهنگ مختلف موجود در سازمان می تواند در یاری کردن برنامه های توانمند سازی موثر باشد

 2-5-1  فرهنگ قدرت

    این فرهنگ سنتی ترین نوع فرهنگ در سازمان است در فرهنگ قدرت تمایل به یک قدرت مرکزی وجود دارد و اغلب شخصی یافت می شود که عملاً کارها را اداره می  کند. این افکار و اندیشه های مربوط به امور مختلف همگی از طرف یک شخص ارائه می شود که بسیار هم نافذ است. قدرت بیشتر از مرکز این سازمان ناشی می شود و  مانند تار عنکبوت در آن گسترده می شود در این نوع سازمان داشتن هر نوع قدرتی مشکل است مگر آن که به مرکز آن نزدیک باشد .اگر توانمندسازی توسط گروهی خارج مرکز قدرت عرضه شود اندام قدرت به لرزه درآید و آن را تهدیدی جلوه می کند. در این نوع فرهنگ متقاعد کردن صاحبان قدرت به تفویض مسئولیت کار دشواری خواهد بود.( هندی، 1376،30)

 2-5-2  فرهنگ تمرکز بر تقسیم وظایف

    سازمان هایی که این فرهنگ در آن حاکم است یا قدرتی متمرکز در رده بالا همراه با روش های معینی برای اجراء امور کار می کنند آن ها یک اهرم قدرت دارند .در این فرهنگ شرح مشاغل از اهمیت اصلی برخوردار است و مردم در قبال قوه ابتکار و تلاش برای آزمودن اندیشه های نومجازات می شوند. این سازمان ها با ثبات هستند ولی در مقابل تغییرات بسیار مقاوم می باشند .این ها سازمان هایی هستند که افراد در آن شرح شغل دارند، از آن پیروی می کنند. اما نوآوری و افکار جدید به صورت خطرات نگریسته می شود که وضعیت موجود را مورد تهدید قرار می دهد. نمونه این فرهنگ کارمندان دولت می باشند. در این فرهنگ روال یکنواخت امتیازها، رتبه ها و مقام و مرتبه تقویت شده و از آن دفاع می گردد. اگر افراد بیشتر از وظایفشان کار کنند تهدید آمیز و خطرناک به نظر می رسد. این نوع سازمان ها جای مناسبی برای اختیار دادن نیست. (هندی، 1376،32)

2-5-3 فرهنگ کار گروهی

    این ها معمولاً سازمان های کوچک و جدیدی هستند که بر پایه کارگروهی استوار هستند مهندسان معماران و طراحان معمولاً سازمان هایی با این فرهنگ دارند

 2-5-4 فرهنگ متکی به خود

    در این فرهنگ ساختار اندکی وجود دارد و ساختار موجود فقط برای حمایت اشخاص است نه برای کنترل آن ها .این سازمان ها انعطاف پذیرند و از آموزش کارکنان خود استقبال می کند. آن ها ممکن است سرمایه گذاری برای آموزش انجام دهند و اندیشه های جدید را پذیرا باشند. این سازمان ها به افرادی که در آن کار می کنند اعتماد می نمایندو فرصت های آموزش در اختیار آن ها قرار می دهند. این سازمان ها عامل مناسبی برای پرورش توانمندی هستند .( هندی ،1376،35)

 2-6 دیدگاه های مختلف توانمندسازی

در ادبیات دانشگاهی توانمندسازی به عنوان ساختاری عقلانی انگیزشی و فوق انگیزشی مطرح شده است .

 2-6-1 دیدگاه عقلانی

    از دیدگاه عقلایی توانمندسازی فرایندی است که یک رهبر یا مدیر قدرت خویش را با زیردستانش تسهیم می کند(منظور از قدرت در اینجا قدرت به عنوان تملک اختیار رسمی یا کنترل بر منابع سازمانی است و نه قدرت شخصی) و تأکید بر مشارکت در اقتدار و اختیار [7] سازمانی است

به تعبیر بورک [8] 1986 منظور از توانمندسازی اعطاء قدرت و تفویض اختیار است

بسیاری از نظریه پردازان مدیریت توانمند سازی را معادل تفویض اختیارو عدم تمرکز در تصمیم گیری می دانند که حاصل آن تأکید بر تکنیک های مدیریت مشارکتی چرخه های کیفیت تیم های خود مدیریتی و هدف گذاری  دو طرفه [9] است (کانتر، 1983) البته این سری فعالیت ها ارتباط مثبتی با اداراکات زیر دستان از توانمندسازی دارد گاهی اوقات قصد مدیران و اداراک زیردستان متفاوت است این امر قابل قبول و متقاعد کننده است که یک پیرو تمایلی به قبول مسئولیت و مشارکت در فرآیند تصمیم گیری را نداشته باشد در اینصورت مشارکت و تصمیم گیری با چنین زیردستی به ضرورت منجر به توانمندسازی نمی شود

 2-6-2 دیدگاه انگیزشی

    در روانشناسی توانمندسازی به عنوان یک دیدگاه انگیزشی دیده می شود دیدگاه انگیزشی بر مبنای تئوری انگیزشی مکللند شکل گرفته است وی نیازهای اساسی مدیران را سه دسته می داند

1نیاز به قدرت 2- .نیاز به موفقیت 3- .نیاز به تعلق

اساسی ترین نیاز در تحقق اهدا ف سازمانی از نظر وی نیاز به کسب قدرت است که در افراد انگیزه ایجاد می  کند در این دیدگاه مفروض است که افراد نیاز به کسب قدرت دارند و این نیاز حالتی درونی برای نفوذ و کنترل بر سایر افراد ایجاد می کند.( Macclland,1975. )

 2-6-3 دیدگاه فوق انگیزشی

    برخی دانشمندان دیدگاه تئوریکی تری برای تعریف توانمندسازی ارائه کرده اند

در این دیدگاه توانمند سازی فرآیندی برای ایجاد انگیزه کاری درونی توسط آماده سازی محیط و ایجاد مجرای انتقال برای احساس خود اثربخشی بیشتر و انرژی بیشتر است توماس و ولتوس در مقاله “عناصر شناختی توانمندسازی: مدل تفسیری از انگیزش درونی وظیفه” توانمندسازی را چنین تعریف می کنند

توانمندسازی بخشیدن قدرت به فرد است قدرت معانی متعددی دارد و از آن جمله اختیار است بنابراین توانمندسازی می تواند به معنای اختیار بخشی و ایجاد ظرفیت باشد قدرت به معنای انرژی نیز می باشد بنابراین توانمندسازی می تواند به معنای انرژی بخشی[10] باشد واژه انرژی بخشی کاربرد انگیزشی توانمندسازی را بهتر بیان می کند توانمندسازی عنوانی برای پارادایم جدید انگیزش است تغییرات به وجود آمده جستجوی جایگزین مناسب برای اشکال مدیریتی که تعهد ریسک پذیری و ابداع را ترغیب می کنند ضروری ساخته است پارادایم جدید شامل کنترل های ساده و تاکید بر تعهد درونی شده[11] به خود شغل است ما توانمندسازی را برای اشاره به زمینه انگیزشی در این پارادایم جدید به کار می بریم

توانمندسازی فرآیندی شامل: توسعه فرهنگ توانمند سازی است که خود شامل این موارد است

1-مشارکت در اطلاعات در شکل بصیرت مشترک[12] اهداف روشن چارچوب های تصمیم گیری روشن بودن نتایج تلاشها و تاثیر بر کل است

2-توسعه شایستگی – در شکل آموختن و تجربه کردن

3-کسب منابع یا شایستگی کسب آن ها در زمان نیاز برای انجام موثر کارها

4-فراهم ساختن حمایت در شکل ارشاد ومربیگری حمایت فرهنگی و ترغیب ریسک طلبی افراد در هنگام کار همراه با تجربه کردن و آموختن توانمند می شوند واین فرصتی است که کارفرما برای کارمند مهیا می سازد دسترسی به اطلاعات منابع و حمایت از افراد در اخذ تصمیمات افراد را به سمت توانمندی می برد

توانمندسازی فرآیند شدن است و یک وظیفه یا نتیجه نیست توانمندسازی بهبود مستمر است و هرگز اجراء توانمندسازی یک سازمان به پایان نمی رسد و فرد توانمند مطلق نمی شود در این صورت توانمندسازی بخشی از فرهنگ سازمان می گردد

2-6-4 دیدگاه سیستمی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با pdf دارای 101 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با pdf

فصل اول

انگیزش;

چکیده

مقدمه

تعریف انگیزش

فصل دوم

ساختار نظریه اتکینسون

کارایی نظریه اتکینسون

نتیجه

نظریه مک کلند پیرامون انگیزه پیشرفت

رفتار و انگیزه پیشرفت

نظریه مورای

ویژگی های افراد پیشرفت گرا

بررسی پژوهشهای انجام یافته

تلفیق و نتیجه گیری از تحقیقات پیشین

فصل سوم

ابزار و روش تحقیق

مقدمه

روش تحقیق

جامعه آماری

نمونه آماری و روش نمونه گیری

مشخصات ابزار اندازه گیری

الف- پرسش نامه شیوه فزند پروری بامریند

ب – پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس;

پایایی و روایی آزمون

متغیر مستقل و وابسته

روشهای آماری

فصل چهارم

بررسی فرضیه ها

مقدمه

فصل پنجم

بحث ونتیجه گیری

نتیجه گیری از آزمایش فرضیه ها

بحث درمورد نتایج

پیشنهادات کاربردی

پیشنهادهایی برای پژوهش;

منابع

پرسشنامه شیوه های فرزندپروری

پرسشنامه انگیزش پیشرفت

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با pdf

1-     براهنی، محمد نفی، شاملو سعید، هاشمیان کیانوش، گاهان نیسان، کریمی یوسف، (1371) زمینه روانشناسی- تهران: انتشارات رشد

2-     براهنی، محمد نفی(1366) انگیزش وهیجان- تهران: انتشارات امیرکبیر

3-     باقری، مسعود(1373) بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری با انگیزه پیشرفت ورابطه متغیر اخیر با پیشرفت تحصیلی- کارشناسی ارشد- دانشگاه اهواز

4-     بی نام(1370) روانشناسی ارشد(1) – تهران: نشر مطبوعات

5-     جان بست(1983) روش تحقیق در علوم تربیتی ورفتاری(شریفی، حسن پاشا- طالقانی، نرکس، مترجم) تهران: نشر آرین

6-     خداپناهی، کریم(1376) انگیزش وهیجان- تهران: نشر سمت

7-     سید محمدی، یحیی (1376) انگیزش وهیجان- تهران: نشر ویرایش

8-     سیاسی، علی اکبر(1370) نظریه های شخصیت یا مکاتب روانشناسی- تهران: نشر دانشگاه تهران

9-     سیف، علی اکبر(1370) روانشناسی پرورشی- تهران: انتشارات آگاه

10- ساعتچی، محمود(1369) اصول روانشناسی- تهران: نشر بهمن

11- شریعتمداری،علی(1369)روانشناسی تربیتی-تهران: انتشارات امیر کبیر

12- شهرآراء، مهرناز(1375) انگیزش پیشرفت در زنان«بررسی پژوهشهای نیم قرن اخیر»، مجله علوم اجتماعی وانسانی دانشگاه شیراز- دوره یازدهم، شماره اول و دوم

13- شیخی فینی، علی اکبر(1372) بررسی رابطه انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر بندرعباس- کارشناسی ارشد- دانشگاه تربیت مدرس

14- شاملو، سعید(1369) بهداشت روانی- تهران انتشارات رشد

15- شکرکن، حسین(1373) یررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری با انگیزه پیشرفت وپیشرفت تحصیلی نشریه دانشکده علوم تربیتی اهواز- سال اول- شماره(1)

16- شعاری نژاد، علی اکبر(1373) روانشناسی رشد- تهران: انتشارات اطلاعات

17- عبدالهی، عباس(1370) ترس از موفقیت ورابطه آن با پیشرفت تحصیلی میان دانشجویان ودانش آموزان- کارشناسی ارشد-دانشگاه شیراز

18- غفوری، منصور(1376) بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، خلاقیت وپیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم نظام جدید شهر تبریز- کارشناسی ارشد- دانشگاه تبریز

19- فدایی،فربد(1371)پیشگامان روانشناسی رشد-تهران: انتشارات اطلاعات

20- کریمی، یوسف(1375) روانشناسی اجتماعی- تهران: نشر ارسباران

21-گنجی، حمزه (1373) روانشناسی عمومی – تهران : انتشارات چاپ  و    نشر ایران

22- مسدد، علی اصغر(1373) انگیزش در آموزش وپرورش – شیراز : انتشارات دانشگاه شیراز

23- هومن، حیدرعلی(1364) اندازه گیری روانی – تربیتی و فن تهیه تست- تهران – نشر چهر

24- هومن، حیدرعلی(1371) پایه های پژوهشی در علوم رفتاری«شناخت روش علمی» – تهران: انتشارات چهر

25- پاسایی، مهشید (1368) رشد وشخصیت کودک – تهران:نشر مرکز

مقدمه

آدمی موجودی شگفت انگیز است. می تواند رویدادها را ادراک کند، به قضاوت های پیچیده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل کند و نقشه ها را عملی سازد. این ماشین پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلف به کار افتد؟ مثلا” نقشه جنگ را طرح کند یا به اکتشافات فضایی پردازد انسان دیگر را تحقیر کند یا بیماری را نوازش کند و بالاخره خواهان محبوبیت، برتری جویییا دوستی باشد. اینکه آدمی استعدادهای خود را صرف چه هدفهایی خواهد کرد منوط به انگیزش او است، یعنی به نوعی امیال، آرزوها، خواسته ها، نیازها، هوسها، گرسنگی ها، عشقها، تفریحها و ترسهای او بستگی دارد. (براهنی، 1366 )

یکی از هدفهای روان شناسی به عنوان یک علم، تبیین رفتار است. از این رو هر موضوعی که در این مورد به ما کمک کند باید مورد توجه قرار گیرد. تبیین رفتار یعنی اینکه چرا رفتار اتفاق می افتد. روانشناسی انگیزش بخشی از پاسخ به این چرا را ارائه می دهد. چرا یک موش به جستجوی غذا می پردازد؟ چرا یک دانشجوی دانشکده سخت تلاش می کند تا مهندس شود؟ در حالی که آن دیگری یا کمتر کار می کند یا کاری انجام نمی دهد؟ جواب سؤال اول این است که موش گرسنه است، لکن پاسخ سؤال دوم چندان روشن نیست زیرا انگیزش هر دانشجو به عوامل متعدد بستگی دارد. (شکرکن ، 1373)

هدف روانشناسی انگیزش، یافتن علل رفتارهای ساده و پیچیده است. در حقیقت علم انگیزش در جستجوی علت همه رفتارها است و در نتیجه روانسناسی را در تبیین رفتار یاری می دهد

در طول قرنها عده زیادی از متفکران اجتماعی و فلاسفه پیرامون طبیعت انسان به بحث پرداخته اند و در این بین مطالب نظری خاصی پیرامون انگیزش بیان داشته اند. مثلا” در قرن یازدهم توماس هابز فیلسوف انگلیسی معتقد بود که انسان ذاتا” خودخواه، مخرب و سفاک است و نتیجه گرفت انسانها برای جلوگیری از هرج و مرج باید خود تسلیم قدرت سلطان خودکامه بنمایند

بعد از هابز، جان لاک انگلیسی که از طرفداران حکومت پارلمانی بود ادعا کرد که انسان ذاتا” صلح جو، پاک طینت و سرشار از حس همکاری است.   (به نقل از غفوری ، 1376)

قبل از اینکه به بیان نظریه های انگیزش بپردازیم لازم است که ابتدا تعاریفی از انگیزش عنوان گردد

 تعریف انگیزش

گیج وبرلاینر انگیزش را به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده رفتار انسان تعریف کرده اند. آنها انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبه کرده اند در این مقایسه انگیزش به عنوان نیرو و جهت دهنده تلقی می شود.  (طهوریان و همکاران ، 1374)

  اتکنیسون و همکاران انگیزش را به عنوان عامل نیرو و جهت دهنده رفتار تلقی می کنند.  (براهنی ، 1371)

اکثر روانسناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشد و به آن جهت می دهد یک جاندار انگیخته در مقایسه با یک جاندار ناانگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالیت درگیر می شود. انگیزش علاوه بر نیرو بخشیدن به جاندار معموالا” به رفتار جهت می دهد بدین صورت که مثلا” شخص گرسنه برای جستجوی غذا و خوردن آن برانگیخته می شود

بولز مفهوم انگیزش را مفهومی بحث انگیز می داند چرا که بعضی از روانشناسان احساس می کنند که فقط جنبه های نیرویابی رفتار را باید به حساب انگیزش گذاشت و مکانیزم های دیگر(یادگیری و شناخت) مسئول جهت دادن به رفتار هستند. از طرف دیگر بعضی روانشناسان مفهوم انگیزش را غیر قابل استفاده می دانند. ( شکرکن ، 1373)

نظریه های متعددی در مورد انگیرش بیان شده است که در اینجا اهم آنها را به ترتیب تاریخی توضیح می دهیم

نظریه شناخت گرایی : اصطلاح انگیزش تا آغاز قرن بیستم بکار نمی رفت. طی صدها سال عقیده فیلسوفان بر این بود که آدمی موجودی هوشمند است که آزادانه اهداف خود را انتخاب می کند و درباره راه و رسم زندگی خود تصمیم می گیرد. عقل بود آنچه را که آدمی می بایست انجام دهد مشخص می ساخت. انسان آزاد و صاحب اختیار بود و خوب و بد و انتخاب بستگی به آموزش وهوش او داشت. فرض بر این بود که اگر کسی بداند کدام انتخاب خوب است خود به خود آن را برمی گزیند. چنین تصویری از وجود آدمی فردگرایی نامیده می شود.   (باقری ، 1373)

در این نظریه مفهوم اراده نقش محکمی دارد و اراده را مثل تفکر و احساس یکی از نیروهای ذهن می دانستند و معتقد بودند چون انسان قادر به کنترل اراده خویش است پس باید مسئول اعمال خود باشد، نه تحت نیروهای خارج از خود باشد بلکه برعکس برای تحقق بخشیدن به خواسته های خود می تواند جهان را دگرگون کند.   (براهنی ، 1366)

اما بتدریج مفهوم اراده مورد اعتراض واقع شد. گاهی اوقات آدمی از انگیزه هایی که اساس رفتار او هستند اطلاع ندارد به همین جهت نیز انگیزه ها را باید چیزی جدا از فرایندهای شناخت و تفکر دانست

اکثر روانشناسان معتقدند که گرچه نظریه ای شناختی تحلیل ارزنده ای از فرایند تصمیم گیری بدست داده اما متغییرهای انگیزشی را از نظر دور داشته است

با این حال اکثر روانشناسان در تبیین انگیزش به نظریه شناختی سخت معتقد هستند از جمله جورج کلی مفهوم انگیزش را به کلی بی فایده می داند به نظر وی رفتار چیزی نیست که محتاج به انگیخته شدن باشد. بلکه رفتار دائما” فعال است ومساله اصلی، انتخاب رفتار بخصوص از میان رفتارهای ممکن است.               ( گردون  ، 1996 )

از متفکران قرون وسطی سنت توماس اکواینیس و از متفکران اخیر دکارت، هابز، اسپنیوزا از طرفداران این نظریه بودند

نظریه لذت گرایی : همراه با بحث های فلسفی درباره خود و اراده آدمی، این نظریه نیز به میان آمد که آدمی موجودی است در جستجوی لذت و دوری از درد. این نظریه توسط توماس هابز در قرن هفدهم عنوان گردید کوششی است برای تبیین علت رفتار و نیاید آن را با مکتب اخلاقی لذت گرایی اشتباه گرفت. روانشناسان نظریه لذت گرایی را مردود دانسته اند. آنان از این لحاظ لذت گرایی را قبول ندارند که این نظریه بر معرفت خصوصی شخص از تجارب خویش متکی است. ما درباره احساس لذت درونی که به شخص دیگری دست داده است چه می دانیم؟ باید گفت که آنچه به کام یکی شهد است برای دیگری زهر می نماید. از طرف دیگر چون لذت گرایی به بحث تسلطی می انجامد مردود شناخته شده است. با وجود آن اخیرا” روانشناسانی از قبیل پل. ت. یانگ و دیویدس مک کلند نظریه لذت گرایی پیچیده ای را به میان کشیده اند با این تفاوت که مبنای کار این دانشمندان گزارش کار خصوصی افراد درباره لذت و درد نیست بلکه گرایش و گریز را به طور عینی اندازه گیری می کنند این روانشناسان نظریه لذت گرایی آزمایش را پرورش می دهند. (Borich , Tombary ، 1995)

مک کلند در نظریه لذت گرایی خود مدل برانگیختگی عاطفی را پیش کشیده است منظور او این است که پاره ای از محرکهای محیطی به صورت فطری لذت یا درد را برمی انگیزند و در جانداران تمایلی به گرایش یا گریز از این محرکها به عنوان هدف وجود دارد. میزان هیجان لذت بخشی یا دردناکی که به جاندار دست می دهد تابع سطح انطباق قبلی اوست. مثلا” در شرایط عادی صدای بلند آدم را ناراحت می کند ولی پس از چند ساعت توقف در فرودگاه هواپیماهای جت، سروصدا و کوچکترین ناراحتی را ایجاد نمی کند. اگر شدت محرک از سطح انطباق جاندار کمی بالاتر یا پایین تر برود احساس لذت دست می دهد ولی اگر به نحو بارزی تغییر کند موجب ناراحتی می شود. (براهنی ، 1366)

مک کلند انگیزش را مشتمل بر انتظارات آموخته شده ای در مورد هدفها می دادند، انتظار اینکه هدف بخصوص واکنش هیجانی مطبوع یا نامطبوعی ایجاد خواهد کرد. جاندار در گذشته هدفهایی را که مطبوع یافته به دنبال آنها می رود و از نزدیک شدن به هدفهایی که در گذشته درد و ناراحتی ایجاد کرده اند پرهیز می کند به این ترتیب مک کلند تمام انگیزه ها را آموخته شده تلقی می کند. برانگیختگی عاطفه فطری است ولی انتظارات شخص آموخته شده هستند. (باقری،1373)

این نظریه در آثار فیلسوفان باستان نیز منعکس است ولی در قرن هجدهم و نوزدهم به اوج خود رسید و هر چند که به تدریج از رواج افتاد با این حال در سالهای اخیر بار دیگر نضج گرفته است

نظریه غریزه ها : صورت افراطی دیدگاه ماشین گرا نظریه غریزه است. غریزه یک نیروی زیستی و فطری است که جاندار را از پیش آماده می سازد تا تحت شرایط مناسب به شیوه ای خاص عمل کند. مدتهای مدیدی رفتار حیوانات با غرایز نسبت داده می شد و گمان می رفت که حیوانات روح یا عقل ندارند و قادر به استدلال نیستند. نظریه تحول انواع داروین که تمایز زیادی بین آدمیان و جانداران دیگر قائل نبود در را به روی استفاده از نظریه غریزه برای تبیین رفتار آدمیان گشود. داروین معتقد بود که پاره ای از اعمال هوشمندانه موجودات زنده ارثی هستند که ساده ترین آنها بازتابها می باشد مثلا” بازتاب مکیدن در نوزادان که که انواع پیچیده این رفتار را غریزه  می گویند. (Borich , Tombary  ، 1995)

در اوایل قرن حاضر نظریه پردازانی از قبیل ویلیان جیمز، زیگموند فروید، ویلیام مک دوگال، نظریه غریزه را به صورت یک مفهوم تبیینی وارد روانشناسی کردند. بعضی از متفکرین غریزه را قالبی و مکانیکی پنداشتند. ولی مک دوگال آنها را تمایلات غایی هدف جویانه و ارثی دانست. ( براهنی ، 1366)

مکدوگال در کتابش تحت عنوان روانشناسی اجتماعی (1908) غرایز زیر را عنوان کرده است

اکتساب، ستیزه جویی، تولید مثل، نفرت، خوارطلبی، ابراز وجود، سازندگی، کنجکاوی، گریز، جمعگرایی ، بعدها مکدوگال فهرست غرایز را تا هجده نوع گسترش داد که بعضی از آنها به نیازهای خاص جهانی مربوط بودند.(براهنی،1366 )

بعضی نظریه پردازان به یکی از دو غریزه اکتفا کردند مثلا” فروید معتقد بود که نیروی اساسی اما نو هوشیار وجود دارد که عوامل انگیزش نیرومندی در تعیین رفتار هستند یکی غریزه زندگی که رفتار جنسی تجلی می کند و غریزه مرگ که زمینه ساز اعمال پرخاشگرانه هستند . (باقری، 1373)

نظریه غریزه ها در طول ربع اول قرن حاضر رواج فراوان داشت ولی بعدها با مشکلاتی مواجه شد. اشکال اساسی این بود که هر کسی به سلیقه خود چند غریزه دیگر به به فهرست غریزه ها افزود تا جایی که در حوالی 1920 تعداد غریزه ها به شش هزار رسید. (براهنی، 1373)

همچنین مردم شناسان متوجه شدند که بعضی از غرایز در برخی از فرهنگها یافت نمی شود به عنوان مثال ستیزه جویی در تمام جوامع ابتدایی امری رایج نیست در بعضی از جوامع مردم نیاز به جنگیدن ندارند. (براهنی، 1371)

گرچه نظریه غریزه ها به تدریج از رواج افتاد ولی هرگز به کلی از میان نرفت و در سالهای اخیر گروهی از کردار شناسان اروپایی مثلا” نیکولاس – تین برگن و روانشناسان تطبیقی آمریکا از قبیل فرانک بینچ مساله غریزه را به شکل جدیدی در قالب « نقش پذیری» مطرح می کنند. این دانشمندان سرگرم تشیع جزئیات رفتار غریزی مخصوصا” در حیوانات رده پائینی هستند بحث های نظری را کنار گذاشته اند و به آزمایشگاه روی آورده اند و در جستجوی مکانیسم های فیزیولوژی رفتار غریزی هستند. (براهنی، 1366)

نظریه سائق ها : مهمترین نظریه ای که در حال حاضر مبحث انگیزش دیده می شود مفهوم سائق است که نخستین بار در سال 1918 رابت س. وودورت آن را مطرح کرد. منظور او از سائق نیرویی بود که جاندار را به عمل وامی دارد در مقایسه با عادت که جهت رفتار را تعیین می کند. اگرچه منظور وودورت از کلمه سائق، خزانه نیروی کلی جاندار بود ولی به زودی دیگران سائق های مختلفی از قبیل گرسنگی، تشنگی و میل جنسی را مطرح کردند. سائق از نظر این دسته از روانشناسان عبارت است از تمایل جاندار به گرایش یا دوری از هدفهای خاص بود. گرچه نظریه سائق ها شباهت زیادی با نظریه غریزه ها دارد ولی به عللی نظریه سائق ها بیشتر مورد قبول روانشناسان قرار گرفت

زمانی که در سال 1931 فیزیولوژیست آمریکایی والترب کنن مفهوم تعادل حیاتی را مطرح کرد نظریه سائق اهمیت بیشتری پیدا کرد. مطابق این مفهوم هرگاه وضع درونی جاندار از حالت عادی منحرف شود بدن او دچار عدم تعادل می گردد. ظهور سائق های روانی، یکی از بدن کم می شود سائق گرسنگی فعال می گردد و جاندار به جستجوی غذا می پردازد و بعد از خوردن غذا تعادل خود را بازمی یابد. (براهنی،1366 )

کلارک هال این نظریه را پیش کشید که تمامی رفتارها یا از سائق های تعادلی ریشه می گیرند (سائق های اولیه نامیده می شوند) یا از سائق های ثانویه که خود از سائق های اولیه بوجود آمده اند. سائق های اولیه نیروهایی هستند که در درون فرد وجود دارند و به وسیله نیازهای زیستی نظیر گرسنگی و تشنگی ایجاد می شوند، این سائق ها باعث ایجاد فعالیت های تصادفی می شوند. این فعالیت ها ضرورتا” بدون جهت هستند تا زمانی که نیاز برآورده شود. اما وقتی که رفتار برآورده شد نیاز از طریق فرایند کاهش سائق و تقویت به عنوان یک عادت آموخته می شود. سائق های ثانویه یا اکتسابی مانند آرزوها و امیال مربوط به پول، عشق، ورزش کردن، نوشتن و یا نواختن موسیقی می باشند این سائق ها ناشی از نیازهای حیاتی نیستند بلکه از طریق همراهی با یک سائق اولیه کسب می شوند

هال معتقد بود تمام فعالیت های اورگانیزم به سمت کاهش تنش جهت داده می شوند که این تنش به وسیله نیازها و سائق ها ایجاد می شود . ( بوریچ ،  تامباری، 1995)

نظریه نیازهای کمبود – رشد : طبق این نظریه عمده ترین نیروی انگیزش فرد گرایشی است که او به رشد و خودشکوفایی دارد در همه ما این نیاز اساسی وجود دارد که تواناییبالقوه خود را در حد کمال پرورش دهیم و به پیشرفتی فراتر از وضع فعلی خود برسیم. تمایل طبیعی آدمی در جهت شکوفایی و تحقق توانایی بالقوه خود سیر می کند اگرچه ممکن است در این راه با موانع محیطی و اجتماعی روبه رو شود

آبراهام مازلو که یکی از نظریه پردازان و طرفداران این نظریه است تاثیر بسیار مهمی در آموزش و پرورش آمریکا داشته است. نظریه او مبتنی بر این مفهوم است که ارضاء نیازها «مهمترین اصل زیربنای رشد است» (مازلو، 1987). از نظر مازلو مهمترین خصوصیات انگیزش گرایش به نیاز جدید و بالاتر است که با ارضاء نیازهای پایین تر ظهور می کند. وقتی نیازهای اولیه(پایین تر) مانند نیاز به ایمنی – ارضاء شد نیازهای دیگر هم چون نیازهای انگیزاننده جایگزین آنها می شود. انگیزه افراد مستقیما” برخواسته از نیازهای آنها است و لذا انسان در رفتار خویش به ارضاء نیازش گرایش دارد. (بروفینگ، گلاور،ترجمه فرازی، 1375)

سلسله مراتب نیازهای مازلو عبارتند از

1-    نیازهای فیزیولوژیک: گرسنگی، تشنگی و امثال آن

2-    نیازهای ایمنی : احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن

3-    نیازهای تعلق و محبت : به دیگران پیوستن، تعلق داشتن

4-    نیازهای عزت نفس : اجرا ودستیابی، نشان دادن کفایت در کارها، مورد تایید دیگران بودن

5-    نیازهای شناختی : دانستن، فهمیدن، کاویدن

6-    نیازهای ذوقی(هنری) : تقارن، نظم و زیبایی

7-    خودشکوفایی و رسیدن به تحقق نفس و شکوفا ساختن توانایی بالقوه

مازلو چهار نیاز اولیه را نیازهای کمبودی نامید. زیرا وقتی که در انسانها کمبودی پیدا می شود برانگیخته می شود تا نیازهای خودرا تأمین کنند. اما زمانی به ارضاء سه نیاز دیگر که آنها باشد نیازهای وجودی نه به دلیل کمبود بلکه به علت علاقه اساسی انسانها به خودشکوفایی، دانش وزیبایی برانگیخته می شود. (باریچ، تامباری، 1995)

در نیازهای پیشنهادی مازلو، نیازهای مراحلی هستند که باید در مسیر حرکت به سمت رشد از آنها گذر کرد. این مراحل به شکل سلسله مراتبی هستند یعنی هر مرحله از نیاز، قبل از اینکه نیاز مرحله بعدی برانگیخته شود باید ارضاء شده باشد تا وقتی نیازهای فیزیولوژیکی برآورده نشود انسان در پی نیازهای ایمنی نیست. همین طور تا زمانی که نیازهای ایمنی تأمین نشود انسان درپی ارضاء نیاز به عشق وتعلق برنمی آید. آنچه که بیش از هرچیز ازلحاظ نظری مازلو به آن توجه داشت طرح کلی مسئله بود. درابتدا نیازهایی در زندگی انسان انگیزاننده است که جزء نیازهای کمبودی باشد وپس از آنکه نیازهای کمبودی ارضاء شد نیازهایی که بازتاب علایق درونی انسان برای خودشکوفایی دانش وزیبایی است بروز می کند. (برونینگ، گلاور، ترجمه خرازی، 1375)

گلدشتاین(1962) و راجرز(1970) از دیگر حامیان این نظریه هستند

نظریه اتکینسون درباره انگیزش: اتکینسون مانند هال ولوین تلاش کرد تا تعیین کنندگان رفتار را بشناسد وبین مؤلفه ها، ارتباط ریاضی برقرار کند. وجه تمایز اتکینسون از دیگر صاحب نظران پژوهشهای انگیزش این است که وی بر تفاوتهای میان فردی بسیار تأکید می کند ولی با همه این احوال نظریه وی با نظریه های  هال ولوین شباهت بسیار دارد. هال ولوین رفتار را تابعی از حالت موجود ارگانیزم(کشاننده، تنش)، ویژگی هدف یا موضوع عشق (ارزش معشوق، جاذبه هدف) وعاملی که بیانگر تجربه ویادگیری است(عادت فاصله روانشناختی ) در نظر می گیرند. اتکینسون نیز عامل مشابه فردی، متغیرهای محیطی وتجربی را تعیین کنندگان رفتار می داند. به نظر اتکینسون رفتار به سوی پیشرفت ناشی از تعارضی است که بین گرایش نزدیکی و دوری بوجود می آید. درهر رفتار مؤثر احتمال موفقیت (ودر نتیجه احساس غرور) واحتمال شکست (درنتیجه احساس سرشاری) وجود دارد. بنابراین نیرومندی رفتار مورد انتظار برای تصمیم گیری ارگانیزم مبنی بر ادامه یا قطع رفتار تعیین کننده است. به عبارت دیگر انگیزه پیشرفت نتیجه تعارض هیجانی امید به موفقیت وترس از شکست تلقی می گردد. (خداپناهی، 1376)

ساختار نظریه اتکینسون

اتکینسون رفتار پیشرفت گرا را حاصل جمع دو مؤلفه عمده یکی امیدبه موفقیت ودیگری ترس از شکست می داند ودر تبیین وتوضیح اجزاء این دو عامل از علائم و روابط ریاضی استفاده می کند. بطور اساسی تئوری انگیزش پیشرفت اتکینسون را می توان با فرمول زیر خلاصه کرد

ایجاد تمایل به پیشرفت = (maf + pf + if) + ( ms + ps + Is)

که دراین فرمول:

Ms = تمایل به موفقیت که معمولاً به وسیله آزمون تی. ای. تی سنجیده می شود

Maf = تمایل به دوری کردن یا احتراز از شکست که به وسیله آزمون (T.A.Q) سنجیده می شود

Ps = احتمال ذهنی موفقیت که براساس مقیاس درجه بندی شده از صفر تا یک تعیین می گردد

Pf = احتمال ذهنی شکست  if = ( 1- ps )

IS = ارزش انگیزش (قدرت جاذبه) موفقیت که دراینجا فرض شده است که

IS = ( 1- ps)

 If = ارزش انگیزش شکست if = (1- PF )

گرچه اصول این تئوری در فرمولهای بالا مستتر است لکن بعضی از فرضیه ها و مشخصات آن را باید بیشتر مورد مطالعه قرار داد

اولاً باید توجه داشت که این تئوری بیشتر درمورد شرایط مربوط به پیشرفت صادق است. مثلاً شرایطی موردنظر است که که درآن شخص نه تنها خود را مسئول نتیجه نامطمئن اعمال خود می داند بلکه می داندکه نتیجه کار او با معیارهای بهتر وعالی تری مقایسه وسنجیده می شود

ثانیاً به نظر می رسدکه درچنین شرایط پیشرفت، دو تمایل متضاد بالقوه تحریک می شوند. یکی کشش به طرف موفقیت ودیگری میل به فرار از شکست. بعلاوه باید توجه داشت که این انگیزه های متضاد قسمتی از خصوصیات ثابت ومداوم هر شخص است وقدرت نسبی این دو انگیزه در افراد متفاوت است لذا دراین نظریه تفاوتهای فردی بیشتر درنظر گرفته شده است

بالاخره باید متذکر شد که این تئوری برخلاف بیشتر تئوریهایی که درمورد انگیزش است این نکته را درنظر گرفته است که ارزش انگیزش یا قدرت  جاذبه موفقیت یلا شکست (IS, if) مستقیماً به عامل ذهنی انتظار موفقیت و شکست (ps,pf) بستگی دارد به این معنی که: ارزش انگیزش (قدرت جاذبه) موفقیت وشکست قابع خطی احتمال موفقیت وشکست است (شاملو،1350)

امید به موفقیت: گرایش امید به موفقیت درنتیجه سه عامل بدست می آید

(1) انگیزه موفقیت یا نیاز به پیشرفت که بیانگر کوشش نسبتاً پایدار در جهت موفقیت است.اتکینسون انگیزه موفقیت را توانایی کسب غرور دربازدهی حاصله تعریف می کند بدین معنی که انگیزه موفقیت یک حالت هیجانی است

(2) ارزش تشویقی موفقیت عامل بعدی است که اتکینسون به کار می برد. وی معتقد است که ارزش تشویقی موفقیت با احتمال موفقیت رابطه معکوس دارد

(3) میزان احتمال موفقیت در تکلیف احتمال موفقیت یک هدف شناختی مربوط به انتظار است بدین معنی که آیا آن عمل ابزاری است که شما را به آن هدف هدایت خواهد کرد یا نه (خداپناهی ، 1376)

این سه عامل تعیین کننده امید به موفقیت به صورت حاصل ضرب در این فرمول ترکیب می شوند

TS= عامل تعیین کننده گرایش به موفقیت                       PS×IS× TS=MS

MS= نیرومندی انگیزه

PS= احتمال موفقیت

IS= ارزش تشویقی

هرگاه تکلیف دشواری متوسطی داشته باشد TS برای فرد بیشترین نیرومندی را دارد. و هرگاه تکلیف تدریجا” آسان شود TS کاهش می یابد، زیرا فرد ارزش تشویقی موفقیت را از دست می دهد و هنگامی که تکلیفی تدریجا” دشوارتر می شودTS کاهش می یابد زیرا که PS کاهش می یابد و همچنین زمانی که احتمال موفقیت ثابت نگه داشته شده باشد TS برای اشخاص با انگیزه پیشرفت (MS) نیرومندتر بیشتر خواهد شد تا اشخاصی که انگیزه پیشرفت ضعیفی دارند. (سید محمدی ، 1376)

ترس از شکست : اتکینسون (1957 – 1964) فرض کرد رفتارهای پیشرفت نه تنها گرایش نزدیک شدن به موفقیت بلکه توسط گرایش به دور کردن از شکست نیز هدایت می شوند. گرایش به دوری از شکست شخصی را برای دفاع در برابر از دست دادن عزت نفس، احترام اجتماعی و دفاع در برابر تنبیه اجتماعی و سرافکندگی برمی انگیزد. گرایش به دوری از شکست که مخفف آن Taf است با فرمولی محاسبه می شود که برابر با فرمول TS است.   Tf × Pf × Taf =Maf

ترس از شکست دارای سه مؤلفه ی عمده «انگیزه اجتناب از شکست»، «احتمال شکست» و «ارزش مشوقی شکست» می باشد

انگیزه اجتناب از شکست در فرمول فوق نقشی همپای با انگیزه موفقیت، در امید به موفقیت را ایفا می کند

انگیزه اجتناب از شکست ظرفیتی، برای به تجربه درآوردن شرمساری حاصل از عدم دستیابی به یک هدف (شکست) است(وایند،1989 )

ترس از شکست اضطرابی را توصیف می کند که در رابطه با احساس شکست بوجود می آید نه در رابطه با شکست واقعی. فرضیه اتکنیسون این است که در این ویژگی (اضطراب ترس از شکست) تفاوتهای فردی وجود دارد و عده ای از افراد بیشتر از دیگران واجد چنین اضطرابی هستند. وی پیشنهاد می کند ترس از شکست با دیگر ویژگی های فرد وبا موقعیت خاص وی ترکیب می شود و به شرح زیر رفتار موفقیت آمیز را تحت تاثیر قرار می دهد

1-   افرادی که در متغیر ترس از شکست در سطح بالایی قرار دارند عموما” مایلند که از امور موفقیت آمیز پرهیز کنند

2-   این افراد معمولا” تکالیفی با درجه دشواری متوسط را برمی گزینند. اتکنیسون برای این امر دو دلیل را ذکر می کند

الف : اگر به انجام کار بسیار دشوار بپردازد، هیچ کس آنها را به خاطر شکست سرزنش و نکوهش نمی کند(زیراآنان از شکست واقعی رویگردان نیستند وبلکه از احساس شکست گریزانند)

ب: اگر به انجام وظیفه ای بسیار سهل و آسان بپردازند احتمال اینکه دچار شکست گردند وجود ندارد

ویژگی های افرادی که واجد ترس از شکست هستند

1-    از موقعیت هایی که دقیقا” در آن ارزشیابی خواهند شد پرهیز می کنند

2-    ترجیح می دهند خود را با گروه هایی مقایسه کنند که با خودشان تفاوت فاحش دارند

3-    حریم خصوصی خودشان را ترجیح می دهند

4-    سنجش مهم و غیر دقیق از عملکرد را ترجیح می دهند

5-    از مسئولیت گریزان هستند

6-    هنگامی که از عهده یک سطح از عملکرد برنیایند دیگران را سرزنش می کنند. (مئروجاگرن، ترجمه شاملو، 1350)

کارایی نظریه اتکینسون

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله بررسی معیارهای مورد استفاده حسابرسان مستقل

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی معیارهای مورد استفاده حسابرسان مستقل درارزیابی تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی در ایران با pdf دارای 84 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی معیارهای مورد استفاده حسابرسان مستقل درارزیابی تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی در ایران با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی معیارهای مورد استفاده حسابرسان مستقل درارزیابی تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی در ایران با pdf

چکیده تحقیق

فصل اول : کلیات طرح تحقیق

1-1) مقدمه

1-2)تشریح و بیان موضوع

1-3) فرضیه های تحقیق

1-4) ضرورت انجام تحقیق

1-5) اهداف اساسی تحقیق

(1-6)قلمرو تحقیق

(1-7)مفاهیم و اصطلاحات کلیدی

حسابرسی

نقش اعتباردهی

تداوم فعالیت

فصل دوم:مبانی نظری تحقیق

2-1) مقدمه

2-1) مقدمه

2-2) اطلاعات حسابداری و تصمیم گیری

2-3) ماهیت تداوم فعالیت;

2-4) درجه ی شمول تداوم فعالیت;

2-5) تداوم و اصول حسابداری

فرض اولیه واصول

2-6) تداوم فعالیت و ارزش گذاری دارایی ها

2-6-2 ) بهای تمام شده تاریخی

2-6-3) ارزشهای جاری

2-6-4 ) ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی

2-7) اثرات تداوم فعالیت برحسابرسی

2-8) فرض تداوم فعالیت در ایران

الف) نشانه های مالی

ب) نشانه های عملیاتی

ج) سایر نشانه ها

نتیجه گیری و گزارشگری حسابرسی

8)مشتریان یا فروشندگان عمده

فصل سوم : روش و ساختار تحقیق

3-1) مقدمه

3-1) مقدمه

3-2) دامنه تحقیق

3-3) روش تحقیق

3_4) ابزار اندازه گیری

3-5) تهیه پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات;

3-6) پایای ( قابلیت اطمینان ) پرسشنامه

3 -7 ) اعتبار ( روایی ) پرسشنامه

3-8) روش توزیع پرسش نامه

3-9) معایب پرسشنامه

4-1) آمار اطلاعات عمومی (جمعیت شناسی )

4-2) تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از نمونه آماری

4-2-1-1) میانگین هرشاخص و میانگین  مبنا

فصل پنجم : خلاصه تحقیق و نتیجه گیری

5-1) خلاصه تحقیق

5-1) خلاصه تحقیق

5-2) نتایج تحقیق

5-3) محدودیت های تحقیق

5-4 ) پیشنهادات برای تحقیقات آتی

پیوست ها

پیوست شماره1

پیوست شماره2

فهرست لغات و اصطلاحات;

فهرست منابع و مأخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی معیارهای مورد استفاده حسابرسان مستقل درارزیابی تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی در ایران با pdf

1-  آذر ، عادل و منصور مومنی ، آمار و کاربرد آن در مدیریت 2،انتشارات سمت ، چاپ هفتم ، تهران (1383)

2- اکبری ، فضل الله ، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ، تهران : سازمان حسابرسی ، نشریه 129 ،( شهریور 82 )

3-     ایزاک ، استفن وویلیام ب مایکل ، راهنمای جامع تحقیقات وارزیابی ، ترجمه مرضیه کریم نیا ، مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی ( 1374)

4-     بزرگ اصل ، موسی ، برد اشت حسابرسان مستقل و استفاده کنندگان از محتوای پیامهای ارسال شده به وسیله گزارش های حسابرسی ، پایان نامه دکتری ، دانشگاه علامه طباطبائی (1380)

5-     ترجمه گروی ، مسائل مربوط به تداوم فعالیت ،تهران: موسسه حسابرسی سازمان صنایع ملی و سازمان برنامه ، نشریه شماره 26 ، ( اردیبهشت 1361 )

6-     سلیمانی امیری ، غلامرضا ، بررسی شاخص های پیش بینی کننده ورشکستگی در شرایط محیطی ایران ،پایان نامه دکتری ، دانشگاه تهران

7-     نوو ، ریموند پی، مدیریت مالی ، ترجمه واقتباس علی جهانخانی و علی پارسائیان ،جلد دوم ، تهران : انتشارات سمت ، چاپ پنجم ،(1379)

 8-خاکی ، غلامرضا ، روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی ، تهران : کانون فرهنگی انتشاراتی ، (1378)

9- ساعتچی یزدی ، حسین ، قانون تجارت ، تهران : انتشارات مجد ، چاپ پنجم، (1382)

10-  سرمد ، زهره و همکاران ، روش های تحقیق در علوم رفتاری ، تهران : انتشارات آگاه ، چاپ ششم ،

11-   کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی ، استانداردهای حسابرسی بخش 57 تداوم فعالیت ،

12-  مسیح آبادی ، ابوالقاسم ، ( تداوم فعالیت )، فصلنامه بررسی های حسابداری، ،سال دوم ، شماره 6و

13-    نادری عزت الله و مریم سیف عراقی ، روش های تحقیق  وچگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی ، تهران ( 1368)

14-  کمیته تدوین استانداردهای حسابداری استانداردهای حسابداری ، استاندارد شماره 1 ، بند 22-20 تداوم فعالیت ( 1385 )

15- آذر ، عادل و منصور مومنی ، آمار و کاربرد آن در مدیریت1 ، انتشارات سمت ، چاپ یازدهم تهران

16-   نوروش ،ایرج و مهدی حیدری ، فرهنگ جامع حسابداری ومالی ، انتشارات دانشکده مدیریت ، چاپ اول ، تهران

2 -1) مقدمه

در این فصل ابتدا مطالبی درباره ماهیت تداوم فعالیت ،ارزش گذاری دارایی ها و تعیین درجه شواهد درباره اعتبار فرض تداوم فعالیت ارائه می شود. در پایان نیز به تحقیقات انجام گرفته در ارتباط با این موضوع اشاره خواهد شد

2-2) اطلاعات حسابداری و تصمیم گیری

اگر پذیرفته شود هدف عمومی و مشترک از تهیه و ارائه  اطلاعات حسابداری فراهم ساختن مبنایی برای تصمیم گیری های اقتصادی است . در آن صورت مطالعه در ابعاد رفتاری حسابداری ضروری است

توجه به مفاهیم عبارات زیر می تواند در تبیین ارتباط بین سیستم های حسابداری ،

اطلاعات حسابداری و تصمیم گیرندگان مفید واقع شود

1)   اگر اطلاعات حسابداری در فرایند تصمیم گیری به عنوان اطلاعات مربوط تلقی نشود هر گونه تغییر در این اطلاعات نیز برتصمیم گیری موثر نخواهد بود

2)   هر گاه اطلاعات غیر حسابداری نیز در دسترس باشد ، آنگاه مفهوم جایگاه ذهنی اطلاعات حسابداری ( در نظر تصمیم گیرنده ) برارزش این اطلاعات ( اطلاعات حسابداری ) در فرایند تصمیم گیری مؤثر خواهد بود

3)وجود سایر اطلاعات ( اطلاعات غیر حسابداری ) در ارزش گذاری اطلاعات حسابداری توسط یک تصمیم گیرنده در فرآیند تصمیم گیری، عامل تعیین کننده مهمی خواهدبود .[1]

جنبه های رفتاری نهفته در عباراتی از این قبیل در تدوین و بسط تئوری های حسابداری وارائه اطلاعات در سیستم های تصمیم گیری حائز اهمیت است

علی رغم پیشرفت قابل ملاحظه علوم رفتاری هنوز دانش زیادی در چگونگی بکارگیری اطلاعات برای تصمیم گیری افراد دردست نیست

بنابراین پیش بینی دامنه  وسیع تأثیر اطلاعات حسابداری در فرآیند تصمیم گیری با مشکل مواجه است

هندریکس[2] در این رابطه می گوید

« مشکل اصلی در درک فرایند تصمیم گیری افراد این است که مطالعه مستقیم عملیات مغز انسان با تکنولوژی امروزه امکان پذیر نیست و با ید در جستجوی را ههای غیر مستقیم بود .»

2-3) ماهیت تداوم فعالیت

صورتهای مالی اطلاعات مربوط به وضعیت مالی یک واحد تجاری و نتایج عملیات آن

را به صورت کمی نشان می دهد گزارش حسابرس موجب می شود که این اطلاعات بعد کیفی بدست آورد . حسابرس نقش واسطه را بین تهیه کنندگان صورتهای مالی واستفاده کنندگان از آن صورتها را ایفا می کند . وظیفه حسابرس ، اظهار نظر درباره منصفانه بودن این صورتها در محدوده  اصول پذیرفته شده حسابداری است .استفاده کنندگان برای آگاهی از شرایطی که منصفانه بودن ارائه صورتهای مالی را از چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری خدشه دار می کند برحسابرس مستقل اتکا می کنند

هدف اولیه صورتهای مالی فراهم آوردن اطلاعات مفید برای تصمیم گیری های اقتصادی است اگر ابهام ناشی از رویدادهای آتی مفید بودن صورتهای مالی را تحت الشعاع قرار دهد ، حسابرس موظف است به نحوی این ابهامات را به اطلاع استفاده کنندگان از صورتهای مالی برساند

اساسی ترین قضاوت انجام گرفته توسط حسابرس در ارتباط با آینده یک واحد تجاری ، توانایی آن برای تداوم فعالیت به عنوان یک واحد دایراست . تصمیمات سرمایه گذاری در ارتباط با شرکتی که تداوم فعالیت دارد متفاوت می باشد

تداوم فعالیت واحد گزارشگری در آینده قابل پیش بینی یکی از مفروضات بنیادین در فرایند حسابداری است . تعاریف مختلفی برای تداوم فعالیت ارائه شده است . کمیته استانداردهای بین المللی حسابداری IASC فرض تداوم فعالیت را به عنوان یکی از مفرضات بنیادی حسابداری بدین گونه تعریف می کند

« فرض به این است که هر واحد تجاری دارای تداوم فعالیت است یعنی عملیات آن در آینده قابل پیش بین ادامه دارد به بیان دیگر فرض می شود که واحد تجاری منحل نخواهد شد و قصد ندارد عملیات را به  نحو قابل ملاحظه ای کاهش دهد و ضرورت این کار نیز احساس نمی شود »

تعریف تداوم فعالیت به شرح فوق که تأکید براستمرار شخصیت واحد تجاری دارد ، اصولاً نقطه مقابل وضعیتی است که یک شرکت برای انجام و به ثمر رساندن یک داد و ستد مهم تشکیل می شود وپس از خاتمه داد وستد عمر شرکت پایان می یابد. برای مثال قرار داد مشارکت بین دویا چند نفر برای انجام کاری مشخص که در محدوده زمانی معین صورت پذیرد . چنین شرکتی بیش از زمان لازم برای انجام کار تداوم فعالیت نخواهد داشت

گرچه فرض تداوم فعالیت عموماً پذیرفته شده است، اما این پذیرش خالی از بحث و جدل نیست ، موسسه آرتور اندسن وشرکاء در مقام مخالفت عنوان می کند که : فرض تداوم فعالیت به عنوان یک قضیه اثبات شده عمومی بی اساس است ویک «فرض اولیه حسابداری » محسوب نمی گردد حتی پا را فراتر گذاشته و اظهار می کند که فرض تداوم فعالیت اغلب به عنوان مستمسکی توسط حسابداران برای توجیه غفلت در اعلام قبلی ورشکستگی قریب الوقوع واحدهای تجاری بکار گرفته شده است

حتی صاحب  نظرانی که فرضیه  تداوم  فعالیت را می پذیرند محدودیتهایش را نادیده نمی گیرند . اغلب تصدیق می کنند که این فرض یک حقیقت علمی ، یا حتی یک فرض منطقی نیست . پیتون[3] در سال 1976 می پذیرد که فرض تداوم فعالیت از «اقامه دلیل در وضعیت ویژه عاجز است »، همچنین او با این موضوع که فرض تداوم فعالیت «تماماً مدلل است و تأییدیه چندانی را طلب نمی کند » مخالفت می ورزد . در زمانی که پیتون فرض تداوم فعالیت را برای پشتیبانی از بحث هایش به خدمت گرفته بود، کارسون[4] در سال 1949 ادعا می کرد که این فرض بی نقص نیست

2-4) درجه ی شمول تداوم فعالیت

در اغلب مباحث مربوط به تداوم  فعالیت به سادگی عنوان می شود که شخصیت حسابداری به مدت نامحدود تداوم دارد و بنابراین  در آینده  قابل پیش بینی منحل نخواهد شد . چنانچه معنای فرض این است ،به نظر می رسد که بیهوده و نامعتبر باشد، زیرا هر سال هزاران واحد تجاری کوچک تشکیل می شود که هنوز پا نگرفته، منحل شده و از بین می روند بنابراین ،  بهتر است در تعریف تداوم فعالیت بیشتر بر « باقی ماندن واحد تجاری برای انجام عملیات پی در پی‌» تأکید شود که در این  صورت تداوم  فعالیت یک نتیجه ، و نه یک فرض ،خواهد بود

توضیح آنکه ، اگر حسابدار در جهت آنکه آیا مدرکی بر خلاف وجود دارد ، جستجو کرده و نتواند آن را اثبات نماید می تواند تداوم فعالیت را به عنوان یک نتیجه که بر یک فرض ارجح است، اثبات کند . به عبارت دیگر اگر حسابدار  و به ویژه حسابرس بدون توجه به مدرک برای اثبات یا رد تداوم فعالیت ، فرض کند که یک واحد تجاری تداوم فعالیت دارد در واقع باعث بطلان فرض تداوم فعالیت شده است

2-5) تداوم و اصول حسابداری

به کارگیری حسابداری فی نفسه دلیلی برای اثبات مشاهدات نیست . این فرض که شخصیت حسابداری عمر نامحدود دارد ، نیازمند ارائه دلایل است . در صورت عدم  وجود دلایل ، حسابداران باید از حسابداری دست بکشند . اما اینکه اصول رویه های حسابداری در برخی موارد تحت تأثیر فرض تداوم فعالیت تعیین می شوند ، سوال معقولی است. چنانچه مفهوم تداوم فعالیت را با حسابداری مرتبط بدانیم ، پس حداقل باید بخشی از اصول حسابداری را اثبات کند . به علاوه قاعدتاً، اصول حسابداری قابل بکارگیری در شرایط تسویه باید با اصول حسابداری در شرایط تداوم فعالیت متفاوت باشد . اگر این بحث ها معتبر نباشد، سپس بخش مهمی از فرض تداوم فعالیت در حسابداری نامعین است

فرض اولیه واصول

مونیتز [5] در سال 1981 معتقد بود که از نظر حسابداری تداوم اهمیت دارد، زیرا وی تداوم فعالیت را به عنوان یکی از مفروضات اولیه می شمارد که اصول حسابداری برآن اتکا دارد . ساندرز ، هاتفیلد[6] و مور در سال 1962  نیز قبل از مونیتز این نظر را داشته اندبا این تفاوت که آنها تداوم را به عنوان یک میثاق می پنداشتند که بر فرض اولیه ارجحیت دارد .با این حال بحث های بعدی اصول حسابداری ، برای روشن ساختن اینکه چطور فرض اولیه تداوم فعالیت اصول کاربردی را تعیین می کند با شکست مواجه شد . هر چند اسپروس و مونیتز [7]در سال 1964 اظهار کردند که اصول حسابداری آنها از مجموعه مفروضات اولیه ای که در تحقیقات قبل حاصل شده استنتاج گردیده است ،معذالک در بحث های آنها این مطلب که چطور فرض اولیه تداوم فعالیت به عنوان راهنما در استنتاج اصول حسابداری مؤثر واقع شده، روشن نگردیده است

2-6) تداوم فعالیت و ارزش گذاری دارایی ها

2-6-1) ارزش تسویه

بیشترین مواردی که در مباحث حسابداری به فرض تداوم فعالیت استناد می گردد ، مربوط به تعیین مبنای مناسب برای ارزش گذاری دارایی است . هنچنین بیشترین کاربرد فرض تداوم فعالیت در زمانی است که ارزش تسویه اجباری دارایی ها نادیده گرفته می شود . پیتون [8] در سال 1996 اخطار می کند که حتی با فرض عمر نامحدود یک واحدی اقتصادی ، اقلام از مد افتاده یا بدون استفاده دارایی نباید به قیمتی بیشتر از ارزش اسقاط گزارش گردد . این اخطار باید به عنوان یک قاعده عمومی بررسی شود . حقیقت این است که شخصیت واحد اقتصادی برای روبه رو شدن با یک تسویه اجباری ایجاد نمی گردد و ممکن است این امر در مورد برخی از اقلام دارایی مصداق نداشته باشد . به عنوان مثال اگر شرکتی به طور ناگهانی از تولید یکی از محصولات خود مثلاً اتومبیل سواری دست بکشد ، امکاناتی که برای این هدف انحصاری طراحی شده است به عنوان دارایی هایی در نظر گرفته می شود که برای فروش به قیمتهای تسویه اجباری نگهداری می گردد . درنتیجه ارزش گذاری این دارایی ها با فرض تداوم فعالیت سازگاری ندارد [9]

شرکت مورد اشاره به عنوان یک واحد انتفاعی به فعالیت خود در زمینه های دیگر ادامه می دهد . حتی علی رغم اینکه تسویه اجباری دارایی های کنار گذارده شده حتمی است ، مسأله ارزش گذاری دارایی ها می تواند حل نشود ، زیرا عدم وجود تداوم فعالیت ضرورتاً به یک ارزش پولی خاص برای دارای منجر نمی شود . شاید تا زمانی که یک یاچند پیشنهاد مزایده دریافت نگردد ، نتوان هیچ ارزش تسویه   بی طرفانه ای تعیین کرد . درچنین وضعیتی ، دارایی های نگهداری شده برای فروش ، به بهای تمام شده پس از کسر استهلاک انباشته درترازنامه ارائه می گردد و زیان احتمالی در تاریخ تراز نامه در یا دداشتهای ضمیمه صورتهای مالی افشا خواهد شد

2-6-2 ) بهای تمام شده تاریخی

فرض تداوم فعالیت نمی تواند مبنایی مناسب برای ارزش گذاری دارایی معین کند . این فرض حتی در تعیین ارزش تسویه اجباری نیز ناتوان است . در نتیجه درزمان تسویه اجباری ، دارایی ها با ید برمبنای بهای تمام شده تاریخی ارزش گذاری شوند از آنجایی که بهای تمام شده تاریخی ، به عنوان تنها راه، عموماً پذیرفته شده است ، این نقطه نظر تعجب آور نیست .به هر حال وجود ارتباطی منطقی بین مفهوم تداوم فعالیت و بهای تمام شده تاریخی قابل اثبات نمی باشد . در این راستا دو دیدگاه اساسی وجود دارد

الف) شخصیت واحد اقتصادی تداوم دارد

ب) دارایی ها باید به بهای تمام شده تاریخ گزارش شوند

2-6-3) ارزشهای جاری

کارسون [10]در سال 1949 اظهار کرد که بهای تمام شده جایگزینی بیشتر از بهای تمام شده تاریخی با فرض تداوم فعالیت سازگار است . به عقیده کارسون ، فرض  یک عمر نا محدود مبنایی برای حسابداران استهلاک مرسوم ( براساس بهای  تمام  شده تاریخی )تدارک نمی بیند ، تا دلیلی برای در نظر گرفتن دوره های جایگزینی و بهای تمام شده جایگزینی باشد. ادواردز و بل[11] در سال 1961 در تأکید بر مفهوم  سود واحد اقتصادی ، که براساس آن  ارزش  گذاری  دارایی های جاری به بهای  تمام  شده جاری ( جایگزینی ) انجام می شود ، فرض  تداوم  فعالیت را  می پذیرند . به طریق مشابه لد [12] در سال 1963 عمر نامحدود را به عنوان یک میثاق حسابداری می شناسد وبه بهای تمام شده جایگزینی به عنوان مناسبترین مبنای ارزش گذاری دارایی هم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی ، توجه دارد . اسپروس[13] در سال 1962 نیز بهای تمام شده جایگزینی را با تداوم عملیات سازگارتر می یابد. این  موارد طبیعتاً ناشی از آن است که تداوم فعالیت ،جایگزینی دارایی ها را  در  پی دارد ، زیرا عمر شخصیت اقتصادی بیش از عمر دارایی های ثابت متعلق به آن است . چمبرز[14] در سال 1966 بهای تمام شده جایگزینی را به عنوان یک مبنای مرجح ارزشگذاری دارایی ها رد می کند به عقیده او برای ارزش گذاری دارایی ها باید از قیمتی استفاده شود که در فرایند تسویه اختیاری قابل بازیافت باشد . او استدلال می کند که این قیمت با نظریه تداوم فعالیت سازگاری کلی دارد

 اسپروس و مونیتز در سال 1962 از خالص ارزش فروش که اساساً مبلغی معادل وجه نقد جاری برای وضعیت فعلی موجودی کالا است ، به عنوان مبنای عمومی ارزش گذاری موجود کالا دفاع می کنند

2-6-4 ) ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله تأثیر موسیقی در کاهش اضطراب با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تأثیر موسیقی در کاهش اضطراب با pdf دارای 69 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تأثیر موسیقی در کاهش اضطراب با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تأثیر موسیقی در کاهش اضطراب با pdf

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مساله

سوال مسئله

اهداف تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

فرضیه تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

اضطراب

یادگیری اضطراب

1- محبت ( پاداش ) – خشم ( تنبیه ) به مقدار مساوی

2- محبت ( پاداش ) بدون تنبیه

3- خشم ( تنبیه ) بدون پاداش;

4- محبت ( پاداش ) کم – خشم ( تنبیه ) زیاد

5- محبت ( پاداش ) زیاد – خشم ( تنبیه ) کم

اضطراب سرکوب کننده است

اضطراب

دستگاه روانی

رشد روان جنسی

نابهنجاریها و اختلالات روانی

اختلالات اضطرابی

اضطراب تعمیم یافته

اضطراب رعبی

فوبی

هانز کوچولو ( مورد مشهودی از فوبی )

وسواس فکری و عملی

علل اختلالات اضطرابی

دیدگاه زیست شناختی

2- دیدگاه روان پویایی

3- دیدگاه رفتار گرایی

4- دیدگاه شناختی

5-دیدگاه انسان گرایی و اصالت وجودی

نظریه نئوفرویدیها درباره اضطراب

آدلر و روان شناسی فردی

کارل یونگ و روان شناسی تحلیلی

اریک فرام

هینز کاهوت

فصل سوم

روش تحقیق

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر

روش آماری مربوط به فرضیه ها

روش تحقیق

فصل چهارم

یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها

مقدمه

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

منابع

ضمایم

( پرسش نامه اضطراب سنج کتل )

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تأثیر موسیقی در کاهش اضطراب با pdf

دادستان – پریرخ – روان شناسی مرضی – انتشارات رشد – سال 1382 – تهران

دلاور – علی – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات رشد – سال 1383 – تهران

دلاور – علی – آمار استنباطی – انتشارات رشد – سال 1379 – تهران

رحیمیان – حوریه بانو – روشها و فنون  روان درمانی – انتشارات نور – سال 1380 – تهران

شفیع آبادی – عبدالله – نظریههای مربوط به اضطراب و افسردگی – انتشارات پیام – سال 1379 – تهران

منصور – محمود – روانشناسی شخصیت – انتشارات رشد – سال 1381 – تهران

معینی – مصطفی – اضطراب و برخورد با آن – انتشارات ارجمند – سال 1379 – تهران

نوری – محمود – اضطراب و سرکوبی آن – انتشارات فرهنگ – سال 1380 – تهران

اضطراب

به نظر رولومی [1]اضطراب عبارت است از « ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد می شود» . ممکن است اضطراب را نوعی دردداخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود می شود و چون بشر دائماً به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک بسیار قوی است امکان دارد این محرک مضر باشد و این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار خطری که متوجه فرد است

اضطراب متعادل یا نرمال آن است که شدت عکس العمل متناسب باشد با مقدار خطر و این خود مفید است زیرا شخص را وادار می سازد که با موفقیت خطرات را از خود دفع می کند و بنابراین مقدار معتدل اضطراب برای رشد و تکامل صحیح شخصیت لازم است و در واقع هیچ فرد بشری نیست که مقداری اضطراب نداشته باشد

اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضروری است ولی مقدار زیاد آن نیز باعث اختلال در رفتار می شود و اغلب اوقات شخص را به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیوتیک وادار می سازد . رولومی معتقد است که اضطراب شدید عبارت است از آن چنان عکس العملی که

1- متناسب با مقدار خطر نیست

 2- توام با تعارض و سرکوبی و سایر مشخصات غیر عادی است

3- با علایم مرضی و مکانیزمهای دفاعی توام است

باید توجه داشت که این مشخصات با یکدیگر ارتباط دارد بدین معنی که عکس العمل متناسب با خطر واقعی نیست زیرا نوعی از تعارض در شخص وجود دارد شخص نوروتیک بدرستی نمی داند چرا دچار اضطراب است و به همین دلیل عکس العمل های او مربوط است به حالت اضطراب و ارتباطی با دلیل اصلی آن ندارد

رفتارهایی که از شخص نوروماتیک بروز می کند به منظور کم کردن درجه اضطراب است و هر رفتاری که به فوریت از میزان اضطراب بکاهد تکرار می شود . این نوع سازگاری نه تنا دلیل اضطراب را از بین نمی برد بلکه باعث ازدیاد آن خواهد شد

 یادگیری اضطراب

به منظور اثبات اینکه اضطراب آموختنی است آزمایشهای متعددی بر روی حیوانات و انسان شده است در یکی از آزمایشهای اولیه در این مورد ماور[2] با موشهای سفید آزمایشهای به عمل آورد . وی موشها را در جعبه آزمایش که شکل دایره داشت و به صورت میدان ساخته شده بود ، قرار داد

او برای اینکه از بیرون درون جعبه دیده شود اطراف آن را به وسیله پلاستیک هایی پوشاند . کف اطاق به نحوی سیم کشی شده بود که امکان وارد کردن ضربه الکتریکی به پای حیوان وجود داشت . موشها را به سه گروه تقسیم کرد : افراد گروه اول را به صورت انفرادی در قسمت اول جعبه قرار دادو سپس زنگی برای مدت پنج ثانیه به صدا درآمد و اگر در آخر پنج ثانیه حیوان هنوز در جای خود نشسته بود ضربه الکتریکی به او وارد می شد

اگر موش به قسمت دیگر جعبه می رفت ، از آزار ضربه الکتریکی مصون می ماند و یا اگر زنگ به صدا درمی آمد موش فوراً به سمت دیگر می رفت و هیچ ضربه الکتریکی به او وارد نمی شد . برای این گروه هر 60 ثانیه یکبار به طور منظم صدای زنگ توام با ضربه الکتریکی داده شد . روش آزمایش برای گروه دوم نیز مانند گروه اول بود با این تفاوت که صدای زنگ توام با ضربه الکتریکی در سه موقع بدون نظم معینی ایجادمی شد . فاصله زمانی میان دفعات شوک و صدا به ترتیب 15 دقیقه و 60دقیقه و 105 دقیقه بود . روش آزمایش برای گروه سوم شامل توام بودن شوک و صدا هر 60 دقیقه بود ولی در این فاصله ضربه الکتریکی بدون اخطار قبلی و بدون توام بودن با صدای زنگ وارد می آمد . این ضربه الکتریکی در 10 دقیقه و 30 دقیقه و 45 دقیقه عرضه می شد

مقدار یادگیری حیوانات گروه اول حداکثربود گروه دوم کمتر از گروه اول و گروه سوم کمتر از گروه دوم آموختند

درباره این مطلب ماور می گوید

به طور کلی می توان گفت که کمی یادگیری در گروه های 2 و 3 نتیجه اضطراب و ترسی بود که در آنها تولید شده بود و مجال آموختن به آنان نمی داد . در گروه 2 حیوانات را به وسیله قرار دادن شوک دایم درباره وارد شدن ضربه الکتریکی مضطرب ساختند

در گروه 3 این عامل تردید وجود داشت ولی انگیزه آزار دهنده آنچنان به سرعت بر حیوان وارد می شد که حیوان به طور مداوم انتظار آزار کشیدن را داشت در هر دو صورت عکس العمل شرطی حیوان نسبت به صدای زنگ نسبتاً بی اجرا بود و از شدت اضطراب نمی کاست در حالی که برای گروه اول بعد از هر عکس العمل حیوان ، مدت زمان نسبتاً طولانی استراحت وجود داشت و این به عنوان پاداش تلقی می شد . بنابراین از شدت اضطراب کم می کرد . در آزمایش بالا موقعیتی که بیشتر باعث کم شدن اضطراب حیوان می شد در یادگیری موثر واقع گردید زیرا عکس العمل حیوان به واسطه تقلیل اضطراب تقویت شد

اگربخواهیم این اصل را به رفتار بشر تطبیق دهیم به این نتیجه می رسیم که اگر کودکی را برای عملی تنبیه کنیم و در زمان دیگر او را برای همان عمل تشویق نماییم و یا اگر کودک را به طور دایم در معرض تنبیه قرار دهیم نه تنها از یادگیری او جلوگیری کرده ایم بلکه اضطراب او را نیز شدیدتر ساخته ایم

این موضوع اساس رفتارهای نوروتیک و پسیکوتیک است زیرا اهداف این نوع رفتارها نیز کاستن شدت اضطراب است

اگر چه امکان دارد شخص بزرگسالی که دذر دوران کودکی  سالم و متعادل بوده است به حالات عصبی گرفتار شود ولی به طور کلی اکثر افراد توروتیک و پسیکوتیک کسانی هستند که در طفولیت زندگی ناآرام و مختلی داشته اند . به عبارت دیگر همه کودکان مضطرب در بزرگسالی نوروتیک نمی شوند ولی اغلب بزرگسالان نوروتیک در کودکی مضطرب و مشوش بوده اند . کودک از بدو تولد رابطه نزدیکی با اعضای خانواده و به ویژه پدر و مادر دارد و از طریق آنهاست که اساس شخصیت او بنا می شود

روابط میان طفل و اولیای او متعدد و اثرات آن در رفتار کودک مختلف است بعضی از این روابط نتایج مفید و تعدادی از آن نتایج سوء دارد .این روابط را می توان به پنج طریق زیر طبقه بندی کرد

1-    مبت ( پاداش ) – خشم ( تنبیه ) – به مقدار مساوی از هر یک

2-    محبت زیاد و بدون تنبیه

3-    خشم زیاد و بدون محبت

4-     محبت – خشم – محبت کم – خشم زیاد

5-    محبت – خشم – خشم کم – محبت زیاد

1- محبت ( پاداش ) – خشم ( تنبیه ) به مقدار مساوی

در فصل مربوط به احتیاجات گفته شد که کودک احتیاج شدیدی به احساس ایمنی دارد . اگر او احساس ایمنی نکند مضطرب می شود و رفتاری را که برای تقلیل شدت اضطراب انتخاب می کند رفتاری ناسالم و نا متعادل خواهد بود . در صورتی که کودک تنبیه و پاداش را به یک نسبت از اولیا دریافت دارد، به احتمال قوی رابطه او با آنان مبهم می شود و در نتیجه کودک به نوعی گیجی مبتلا خواهد شد . این موقعیت به ویژه هنگامی که گیج کننده و آزار دهنده می شود که تنبیه یا تشویق ساعتها و یا روزها بعد از انجام عمل صورت گیرد . خلاصه اینکه ابهام و بی نظمی در تنبیه اثرات سویی در رفتار کودک دارد . در اثر این گونه رفتار کودک مضطرب می شود و این اضطراب معمولاً تبدیل به احساس گناه می گردد

2- محبت ( پاداش ) بدون تنبیه

اگر در رابطه میان کودک و اولیاء هیچ گونه تنبیهی وجود نداشته باشد کودک احساس محرومیت نمی کند و بنابراین آماده مقابله با مشکلات زندگی نخواهد شد . این محافظت زیاداز کودک باعث می شود که به او فرصت تشخیص میان خوشی و ناخوشی داده نشود . البته در چند ماه اول زندگی هر چه اولیتء به کودک توجه کنند زیاد نخواهد بود ولی بعد از آن اگر توجه شدید ادامه یابد کودک می آموزد که از دیگران توقع بیجا و بی اندازه داشته باشد . این گوننه رفتار اولیا نسبت به کودک ایجاد اضطراب را موقتاً به تعویق می اندازد ولی بعدها که این فردخودخواه و لوس با مسائل زندگی روبرو می شود احساس می کند که لیاقت کافی برای حل آنان ندارد در این موقع اضطراب او آغاز می گردد

3- خشم ( تنبیه ) بدون پاداش

رابطه مملو از خشم درست قطب مخالف رابطه توام با محبت است . زمانی که تنبیه اصل رابطه میان کودک و اولیاست و اصلا محبت و مهربانی وجود ندارد مسلماً اضطراب شدید مزمن در کودک پدید می آید و احساس می کند که والدینش او را طرد کرده اند و عکس العمل او نیز ممکن است طرد کردن آنها باشد . این طرد کردن اولیا ممکن است تعمیم پیدا کند و به صورت طرد کردن اجتماع درآید در این صورت کودک به همه کس و همه چیز بدبین می شود و گمان می کند که منشا تمام ناکامیها ی او محیط است و خود او هیچ نقشی در این مورد ندارد این یکی از اصول اساسی رفتارهای جنایت آمیز و یا اعمال ضد اجتماعی است

4- محبت ( پاداش ) کم – خشم ( تنبیه ) زیاد

صورت دیگری که گاه بر رابطه کودک با اولیاء مسلط می شود شامل مقدار کمی محبت و مقدار زیادی خشم و تنبیه و عصبانیت است . این نوع رابطه در تولید اضطراب در دوران اولیه زندگی بسیار موثراست . در این مورد اولیاء کودک هم منبع محبت هستند و هم سر چشمه ترس و وحشت بنابراین اگر کودک رفتار بدی کند و تنبیه شود احساس تقصیر و گناه می کند و به شدت خود را مورد ملامت قرار می دهد و سعی می کند عملی انجام دهد تا آن مقدار کمی از مهربانی را که از اولیای خوددریافت می داشته است زیادتر کند

این وضعیت در به وجود آوردن حالات عصبی بسیار موثر است چنانکه ماور می گوید : به نظر من افراد بشر گرفتار حالات عصبی می شوند البته نه به این دلیل که قادر به انجام عمل مورد نظر خود نیستند بلکه بیشتر به واسطه نادم بودن از عملی که انجام داده اند

5- محبت ( پاداش ) زیاد – خشم ( تنبیه ) کم

رابطه آمیخته با محبت در درجه اول و خشم در درجه دوم می تواند بهترین نوع رابطه مسلط میان کودک و اولیاء باشد . مقدار زیادی محبت سبب احساس ایمنی و اعتماد به نفس لازم در کودک می شود ، و در ضمن مقدار کمی خشم و تنبیه باعث ایجاد حس تشخیص و مسئولیت در او خواهد شد . این طرز تربیت ، احتیاجات اصلی کودک  و به ویژه احتیاج به امنیت و محبت و پیشرفت را ارضا می کند و در مقابل مبتلا کردن او به اضطراب و تشویق احساس اعتماد به نفس را در او به وجود می آورد

 اضطراب سرکوب کننده است

  اضطراب یکی از علل مهم سرکوب کردن[3] عواطف است . این موضوع به ویژه زمانی صادق است که اضطراب با احساس تقصیر توام شود شخصی که احساس اضطراب می کند میل دارد دلیل ایجاد اضطراب را فراموش کند چنانکه کامرون معتقد است

اضطراب حاد در ایجاد فراموشی مرضی بسیار موثر است حتی در افرادیکه از لحاظ روانی سالم هستند در افراد نوروتیک تاثیر اضطراب در فراموشی و تعارض و تخیل زیاد ، پر واضح است و اغلب روان شناسان درمانی آن را مشاهده کرده اند

در اینجا دلیل اصلی اضطراب طوری سرکوب می شود که یادآوری آن برای شخص بسیار مشکل و گاهی غیر ممکن است

روش دوم شامل سرکوبی مستقیم اضطراب است بدین معنی که اضطراب همیشه موجود است اما شخص از علت آن آگاهی ندارد . به وسیله هیپنوتیزم می توان به اضطراب سرکوب شده و تجارب فراموش شده دست یافت و موضوع ناخودآگاه را به ضمیر آگاه انتقال داد

برای مثال وضعیت دانشجویی را که گرفتار اضطراب شدید بود ذکر می کنیم . او درباره روابط اجتماعی ، وضعیت دروس ، آینده و تقریباً همه چیز مضطرب بود . او می دانست  که گرفتار اضطراب است ولی از علت آن آگاهی نداشت وی در جریان روان درمانی  تحت هیپنوتیزم قرار گرفت . این مصاحبه به وسیله ضبط صوت گرفته شده و بنابراین آنچه که در اینجا مشاهده می گردد عین گفتگوهای میان روان شناس و بیمار است

دانشجو – من احساس حقارت شدید می کنم احساس می کنم خیلی کوچک هستم

روان شناس – ممکن است کمی بیشتر درباره این احساس صحبت کنید ؟

دانشجو – احساس می کنم که جسماً خیلی خیلی ریز و کوچک می شوم به نظر می رسد که در جلوی من یک تونل بزرگ است که در آآرین حد آن یک نقطه سیاه وجود دارد

روان شناس – ممکن است بیشتر درباره آن شرح دهید ؟

دانشجو – نه فقط آنچه که گفتم به نظرم می آید

روان شناس – اولین دفعه که آن را دیدی چند ساله بودی ؟

دانشجو – من آن را قبلاً ندیده ام . من همیشه احساس می کردم که اشیاء به طرفم می آیند . با اینکه خودم با سایر اشیاء کوچک می شوم احساس می کنم که دستهایم خیلی خیلی کوچک است من احساس را تمام مدت زندگیم داشته ام

روان شناس – خوب فکر کن و به حافظه ات رجوع نما به عقب برگردد . مثلاً به سن سه سالگی و بگو چه می بینی آبا در آن موقع تجربه ای داشته ای که باعث ایجاد ترس در تو شده باشد

دانشجو – تجربه ای که مرا بترساند نداشتم ولی یک دفعه اتفاقی افتاد که خیلی از آن شرمنده ام . نه نمی ترسم ولی چرا می ترسم از جاهای بلند ترس دارم من این موضوع را هیچ وقت به کسی نگفته ام . وقتی که احساس کوچکی می کنم هنگامی که چشمانم بسته شده ، احساس می کنم که نزدیک است از مکان مرتفعی به زمین پرت شوم . خیلی عجیب است من قبلاً به هیچ وجه این احساس را نداشتم

روان شناس – آیا شما علاقه زیادی نسبت به پدر بزرگ خود داشتید ؟

دانشجو – بله من او را دوست داشتم ولی او یک عادت بد داشت و آن عبارت بود از اینکه دو.د سیگار را به صورت من می دمید و من از این کار متنفر بودم

روان شناس – آیا سرطان پدر بزرگ شما به طول انجامید ؟

دانشجو – من هیچ وقت او را مریض ندیدم . در واقع آنطور که به خاطرم می آید تا وقتی که فوت کرد بههیچ وجه علامت درد و رنج از خود نشان نداد . من دوست داشتم بهمنزل پدر بزرگم بروم . آنجا آرام بود و درختان سبز و جوی آب و آفتاب ملایمی داشت پدر بزرگ من خود قسمتی از این منظره زیبا بود

روان شناس – ولی سرطان از او قویتر بود و او را از پا درآورد .آیا خود شما از اینکه مبتلا به سرطان شوید بیم دارید ؟

دانشجو – بله من فکر می کنم که مبتلا به سرطان شده ام . دیروز مقداری خون از گلویم بیرون آمد که مرا مضطرب کرد ولی سعی می کنم فراموش کنم

روان شناس – از چه مدت تشویق شما درباره سرطان شروع شده است ؟

دانشجو – از مدتها قبل ، تقریباً یکسال بعد از اینکه پدر بزرگم فوت کرد احساس کردم که من هم مبتلا به سرطان هستم و بزودی خواهم مرد . این فکر مرا به وحشت انداخت . به طوری که با شدت شروع به فریاد کشیدن کردم . مادرم به اطاق من آمد و مرا آرام کرد ولی از آن به بعد همیشه احساس می کردم که در آستانه مرگ قرار دارم . هر وقت به چشمانم فشار می آورم .اشکالی را مانند ستاره می بینم و بعد شکل مرگ در نظرم مجسم می شود

از مکالمه بالا مشهود است که دانشجوی مذکور مرگ پدر بزرگ خود را که به علت  سرطان مرده بود سرکوب کرده و احساسی را نیز که خود نسبت به آن داشته ، به ضمیر ناخودآگاه فرستاده است . در کودکی او خود را نزدیک به پدر بزرگ می دانسته و او را مردی بسیار قوی و خلل ناپذیر می پنداشته است . ولی بیماری نامعلومی مانند سرطان ناگهان این مرد قوی و خاطرات خوش مربوط به آن را از بیمار گرفته و اساس آرامش و احساس ایمنی او را به هم زده است. به وسیله هیپنوتیزم معلوم شد که احساس اضطراب و ترس و شرمندگی این جوان ، سرکوب شده و مجال آمدن به ضمیر آگاه را نداشته است

 اضطراب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ