دانشجو یار

پروژه دانشجویی مقاله آموزش نصب لینوکس به صورت کامل با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله آموزش نصب لینوکس به صورت کامل با pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله آموزش نصب لینوکس به صورت کامل با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله آموزش نصب لینوکس به صورت کامل با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله آموزش نصب لینوکس به صورت کامل با pdf :

آموزش نصب لینوکس به صورت کامل

مقدمه
یکی از راحتترین روش‌های نصب اوبونتو، نصب با دیسک زنده است. برای این کار سیستم شما باید برای بوت شدن از روی سی‌دی تنطیم شده باشد. در بسیاری از سیستمها این کار علاوه بر پیکربندی تنظیمات بایوس، با فشردن کلیدهای F11 یا F12 هنگام روشن شده سیستم و انتخاب CDRom هم امکان پذیر است.
برای استفاده از این روش، پیشنهاد میشود سیستم شما داری 384 مگابایت یا بیشتر حافطه رم باشد.
• دقت کنید که این مراحل برای اوبونتو ، کوبونتو و زوبونتو کاملا یکسان هستند.
آماده کردن سیستم
اولین مرحله پس از بوت شده سیستم از روی سی‌دی/دی‌وی‌دی، منوی انتخاب زبان است. ما انگلیسی را انتخاب میکنیم.

منوی بوت

• Try Kubuntu without any change to your computer
اگر مقدار حافظه سیستم شما بیشتر از 256 مگابایت است، برای دیدن محیط کاری، استفاده از امکانات به صورت زنده و یا نصب سیستم گزینه‌ی اول را انتخاب میکنیم.
• Install Kubuntu
اگر سیستم شما دارای حافظه کمتری است یا مایلید فقط از نصاب کو/اوبونتو استفاده کنید، این گزینه‌را انتخاب کنید.
• Check disk for defects
برای چک کردن دیسک از گزینه استفاده کنید. این مرحله ممکن است کمی طول بکشد.
• Test memory
برای چک کردن حافظه سیستم خود از این گزینه استفاده کنید. این مرحله ممکن است کمی طول بکشد.
• Boot from first hard disk
برای استفاده از هادر دیسک خود و عدم استفاده از دیسک برای بوت سیستم، از این گزینه استفاده کنید.
بالا آمدن سیستم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی عمومی با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی عمومی با pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی عمومی با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی عمومی با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی عمومی با pdf :

بازاریابی عمومی

یکی از نکات بسیار حساس در تعامل با مردم نقش شاخه های تبلیغات و بازاریابی در روابط عمومی است و برخی عقیده دارند که این سرشاخه از یکدیگر مجزا است. در صورتی که با ساده انگاری و کوچک شمردن نقش کلیدی روابط عمومی به بیراهه خواهیم رفت و به صورت مستمر اصرار بر جداکردن آن دارند و معلوم نیست هدف از این جزئی نگری چیست. یکی از ابزار های ارتباط با مردم و تعامل با مخاطبان در روابط عمومی ها، بازاریابی است .

کارشناس روابط عمومی با شناخت کامل مشتری می تواند انگیزه جذب را افزایش دهد. روابط عمومی به عنوان یک تکنیک حمایت از بازار، به خوبی شناخته شده است. بازاریابی در موسسه های بازاریابی بزرگ جهان در کشور های صنعتی به عنوان روند پیش بینی رفتار های مشتری و راضی نمودن او تعریف شده است.به طور تلویحی و ضمنی ،‌در این تعریف ایجاد حسن نیت بین سازماندهی سفارشات کالا و ارائه خدمات به خریدار، نیاز احسا

س شده است. یک بازاریابی که به نحو مطلوبی هدف گذاری شده است می تواند بوسیله فاکتورهایی که توسط مدیریت قابل کنترل نمی باشد، خراب و ویران شود. اطمینان مشتری از خدمات خوب، محصولات با کیفیت با وجود عواملی همچون آسیب های بهداشتی، امنیتی و آلودگی که اغلب پوشش های خبری گسترده ای را دارند، کاهش یافته و موجب رضایت می شود.
به نظر می رسد هر سازمانی در هر دوره باید گزارش فعالیت های خود را به سهامدارن ارائه کند و میزان موفقیت خود را در بازاریابی ارائه کند. در اینجا نقش روابط عمومی در جذب سهامداران خشمگین در مجمع عمومی سالانه حساس و موجب می شود توجه بیشتری را نسبت به اعلام امکانات گسترده که برای خدمات با ارائه یک محصول جدید دارند آرامش نس

بی ایجاد کند.
به طور معمول عده ای از رقبا در هر حرفه یا صنفی سعی می کنند برنامه های سازمان را با مخدوش کردن اهداف آن ( نزدیکان) در متوقف کردن و در برنامه ریزی گسترده سازمان ، شرکت و موسسه کارخانه خرابکاری می کنند. هر چند در بازار رقابتی سالم این حرکت خلاف اخلاق حرفه ای است ولی روابط عمومی با بازاریابی اصولی، در جلوگیری از آن نقش مو

ثری در ایجاد فرصت ها خواهد داشت.
کارخانه های زیادی وجود دارند که در آن مدیریت بازاریابی هیچ مسئولیتی برای ارتباط با مخاطبینی که اثر خیلی فوق العاده ای در موفقیت آن شرکت دارند، قبول نمی کنند.( یعنی هیچ کاری در این خصوص انجام نمی دهد)، این موضوع می تواند شامل کارمندان، سهامداران،تولید کنندگان، دولت ملی، مسئولین محلی و یا گروه های مشاور باشد. در سال های اخیر شرکت های بزرگ صنعتی با گرایش به بازاریابی قوی تمام نیروی روابط عمومی خود را برای حمایت و حفظ نشان تجاری خود بسیج کرده اند تا بتوانند برند خود را حفظ کنند و به نحوی به این درک رسیده که روابط عمومی می تواند با تبلیغ نام تجاری بازاریابی مناسبی داشته باشد.(در جهت حمایت از نام و نشان تجاری خود هستند.
شرکت هایی که روابط عمومی فعال و توانمند نداشته و یا کمتر از این تخصص بهره می گیرند با قبول یک نگرش ساده و سازمان ضعیف خود ریسک برخی خطرات را می پذیرند. یک چنین مشکلاتی می تواند زمانی که عموم حسن نیت دارند بوجود بیاید یا زمانی که مشتری فشار می آورد و یا رابطه های پارلمانی و یا صنعتی وجود دارد.
یا به طور حتم، سازمانی که دارای روابط عمومی خوب و شناخته شده ای است باعث می شود انتقادات نسبت به آن سازمان کمتر و حمایت ها نسبت به ان افزایش یابد .امروزه محیط های اجتماعی روابط سازمانی و شرایط اقتصادی بسیار پیچیده شده است و شناسایی این محیط می تواند نقش موثری در بازاریابی ایجاد کند.
با وجود این، روابط عمومی به عنوان نقش آغازین در یک سازمان، در موار

د زیادی به حمایت از بازاریابی سازمان برمی خیزد مانند:1-بهبود آگاهی،‌ هدایت کردن فروش،‌تقویت تاثیر بهبود فروش و تبلیغات،‌ایجاد انگیزه در نیروی فروش، عوامل توزیع، سهامداران، خرده فروش ها، 5-معرفی کالا و خدمات جدید،6- ایجاد وفاداری نام و نشان تجاری، 7-سرو کار داشتن با موضوعات مشتری و در خیلی روش های دیگر به حمایت از بازاریابی سازمان برمی خیزد.
فراموش نکنیم در بسیاری از فعالیت ها اثر تبلیغات موثر را در بازاریابی روا

بط عمومی، مورد نظر قرارداده و از آن حداکثر بهره برداری را داشته باشیم و البته برخی از این اهداف برای سعی و تلاش هایی که امر تبلیغات انجام می دهد مهم خواهند بود. بنابراین ارتباط بین تبلیغات و روابط عمومی باید خیلی تاثیرگذار و نزدیک باشد.
همسویی تبلیغات و بازاریابی در روابط عمومی
هماهنگی و نتیجه فعالیت ها تنها زمانی امکان پذیر خواهدبود که مدیریت روابط عمومی بتواند بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی را با هم و در کنار هم درک کند و به آن اعتماد کند .
تبلیغات و بازاریابی در هر دو طرف و هر دو سمت دارای محدودیت های خواهند بود، که کار کردن با هم ضرورت آن را ایجاد می کند تا این محدودیت ها کم رنگ شده و اثرات آن شفاف شود .
هر چند وجود استقلال برای هر دو طرف نیاز است و بازاریابی و تبلیغات باید هر یک به صورت جداگانه حرکت کنند اما داشتن نقاط مشترک بین تبلیغات و بازاریابی که روابط عمومی آن را به هم متصل می کند ضروری است. هماهنگی زمان بندی بین روابط عمومی و تبلیغات سازمان در آغاز یک فعالیت اقتصادی و تولید یک محصول جدید یا در شروع یک حرکت خدماتی می رسد، اما ممکن است لازم و نیاز نباشد که هر دو طرف در ادامه راه در یک نگرش مشابه با هم کار کنند.

برنامه ریزی در فعالیت های روابط عمومی
هماهنگی ایجاد نخواهد شد مگر اینکه روابط عمومی و تبلیغات در طرح ریزی و برنامه ریزی با دقت عمل کرده و ساکت ننشینندو حرکتی از خود نشان دهند و با پیش بینی دوره فعالیت ها اهداف را همسو و هم جهت با هم داشته باشند.

ایجاد زمان بندی منتقدانه است
به طور مختصر روابط عمومی و تبلیغات هر دو به طور حتم در پیشرفت هدف

و برنامه بازاریابی سهم خواهند داشت. روابط عمومی و تبلیغات هر دو باید به ارائه نظرات خود به طور جداگانه در مورد هدف بازاریابی بپردازند و برنامه های کلی و جامع را برای
فعالیت های خود پیش بینی و ارائه کنند. این بدین معنی است که برنامه ریزی کردن برای رسیدن به پیشرفت و رسیدن به هدف شامل مواردی خواهد بود برگرفته از طرح هایی که توسط روابط عمومی و تبلیغات ارائه شده است. برای مثال یک کمیپین یا برنامه کامل م

 

مکن است یک تبلیغات قوی را در آغاز جهت جذب یک مشتری به کار بندد و در زمانی دیگر روابط عمومی ارتباط رسانه ای را برای توسعه و زیاد کردن مخاطبین بعدی به عنوان هدف تعیین نماید و از ابزارهای بازاریابی نسبت به جذب مشتریان حرکت کنند .

در بسیاری از موارد کیفیت اگاهی دادن مهم است و شناخت از محیط و مخاطبین امری اجتناب ناپذیر اگر چه تبلیغات به طور سنتی و قدیمی تحت نظم و ترتیب انجام می شود بستگی دارد ولی نوآوری جدید در تبلیغات با در دستور کار قرار گیرد.
ادوارد لینکولن، مشاور بریتانیایی و مدیر امور ویکینسون سورد می گوید :بسیاری از مشاوران روابط عمومی کارشناسان روابط عمومی باید در نظر بگیرند و در مواقع ضروری هشدارهای لازم را برای پیشرفت کار مدیران پیشنهاد کنند با یک هشدار به موقع نشاط را امر جمع موجود آورند و از دلسردی و بی میلی و در نهایت از دست رفتن انگیزه جلوگیری کنند.این احساس همواره باید در ورابی عمومی به عنوان یک شرط لازم برقرار باشد تا همسو با بازاریابی بتواند حرکت کند.

زمانبندی
یکی از اصول اولیه در بازاریابی زمانبندی است و نباید دوره های مختلف تبلیغات ، بازاریابی با فعالیت های اصلی روابط عمومی موجب تداخل فعالیت ها شده و به جای استفاده از فرصت ها نتیجه عکس بدهد . دقیقاً باید برای هر سر فصلی زمان آن کاملاً کنترل شود. برنامه ریزی فعالیت های روابط عمومی و تبلیغات منتقدانه( نکوهشی) است .
برای مثال فعالیت های روابط عمومی در آغاز تولید یک محصول یا آغاز یک پروژه خدماتی باید زمان بندی شود تا از ابتدای فرایند فعالیت ها نتایج ارتباطات اجتماعی آن و نحوه تعامل با مخاطبین کاملاً مشخص شود و روابط عمومی می تواند گزارش انتقادی و چال

 

ش هایی را که در مورد محصول تولید و یا خدمات وجود دارد قبل از اینکه تبلیغات شروع شود و قبل از بازاریابی ارائه دهد.
این موضوع می تواند به طور آشکارا در برنامه ریزی تبلیغات تاثیر داشته باشد . هیچ مقاله نویسی در مورد کالایی که مردم در مورد ان تبلیغاتی را ندیده یا نشنیده باشند نمی نویسد تا اینکه تبلیغات در مورد آن کالا شروع شود.
برنامه نویسان زیادی به این موضوع معتقد هستند که تبلیغات تحت تاثیر پوشش خبری و رسانه ای است و این موضوع عاقلانه است که به دنبال پوشش خبری برای محصولاتی که هیچ نوع تبلیغات خاصی ندارند می تواند بسیار مفید و ارزشمند باشد.

نقش روابط عمومی در تبلیغات

ایجاد یک هماهنگی موثر بین روابط عمومی و تبلیغات بدون داشتن یک دید واضح از نقاط قوت و ضعف هر کدام کار دشواری است.

مخاطبین

تبلیغات می تواند به طور خیلی صحیح و دقیق به مخاطبین خارجی انتقال پیدا کند و هدایت شود . فعالیت های ارتباطی رسانه ای ممکن است به طور خوب و مطلوبی به مخاطبین انتقال داده شود ،‌اما هیچ تعهد و ضمانتی در افشای آن وجود نداشته باشد. این بستگی به ارزش خبرها و جاذبه روابط دارد .
(تکنیک های روابط عمومی عامل موثری برای دستیابی و مخاطبین به رسانه ها است و در رقابت ها و حمایت های مالی، می تواند یکی از عوامل اصلی باشد و این حرکت در بازاریابی و تمرکز کردن روی عده ای خاص و قلیل از مخاطبین یا در سطح گسترده باید همواره مدنظر قرارگیرد و بتوانیم از تکنیک های روابط عمومی برای تبلیغات و بازاریابی به بهترین شکل ممکن استفاده نماییم.

تام دانکن (Tom Duncan)، نویسنده کتاب «ارتباطات یکپارچه بازاریابی»، تعریف کوتاه و در عین حال کاملی از ذی‌نفعان‌ یک سازمان دارد و می‌گوید‌: «ذی‌نفع عبارت است از هر کسی که در موفقیت یا شکست یک سازمان نقش دارد.»
این تعریف زیبا از ذی‌نفعان‌ حکایت از کارکرد متفاوت ‌ارتباطات در ‌سازمان‌های جدید دارد‌. در شرایط فعلی کسب‌وکار، ‌تنها توجه کردن به مشتری یا برخی ‌ذی‌نفعان‌ مانند سهامداران یا کارکنان به تنهایی نمی‌تواند چالش‌های ‌موجود و آتی در یک کسب‌وکار را حل ‌کند و نیاز به ارتباطات یکپارچه ‌مبتنی بر فرآیند گردشی ‌و جامع دارد‌. ارتباطات باید ‌از سویی نیاز ‌سازمان را ‌در خلق ارزش بیشتر برطرف کند ‌که ‌این موضوع در ‌رونق بیشتر محصول و افزایش ‌تعداد مشتریان ‌نمایان ‌شود ‌و از سوی دیگر یک ارتباط هم‌تراز و یکپارچه به‌وجود آورد که تمامی زوایای پیدا و پنهان کسب‌وکار برای همه ذی‌نفعان دیده شود که ‌با توجه به این خصوصیات، ‌آن را ‌به نام «ارتباطات یکپارچه بازاریابی» IMC) Integrated Marketing Communication) نامگذاری کرده‌اند.

مهم‌ترین اصل IMC این است که شرکت‌ها به این مهم اشراف داشته باشند که ‌اقدامات و کارکردهای آنها در یک میدان عمومی ‌از سوی همه ‌ذی‌نفعان‌ به‌طور دقیق مراقبت و کنترل می‌شود.
تفاوتی که ارتباطات یکپارچه بازاریابی با ‌سایر فرآیندهای ‌مشتری مداری ‌مانند «مدیریت روابط با مشتری» (CRM) ‌دارد، در این است که ‌به جای روابطی مبتنی بر فرآیند خطی‌، ‌دارای فرآیند گردشی و چند وظیفه‌ای است که برای خلق و توسعه روابط سودمن

دار و گفتمان با آنها استفاده می‌کند‌.

برای وضوح بیشتر تعریف ارتباطات یکپارچه بازاریابی ‌به شرح عناصر آن می‌پردازیم‌:

1) فرآیند گردشی و چند وظیفه‌ای
تمام ‌بخش‌های عمده یک سازمان، ارتباطات ارگانیک‌، ‌پیوسته و روشمندی ‌با مشتریان دارند و برای این مهم، از برنامه‌ریزی و نظام اطلاع‌رسانی در رابطه با برند خود برخوردارند، به طوری که همه مدیران سازمان در ‌بخش‌های مختلف کارکرد ‌مشترکی در شناسایی و توسعه برند داشته ‌و این کارکردها یکپارچه است و شامل تمامی پیام‌های ارسالی و دریافتی از مشتریان فعلی‌، مشتریان احتمالی در آینده و سایر ‌ذی‌نفعان‌ می‌شود.

2) ‌خلق و توسعه روابط سودمند با ذی‌نفعان‌
در کارکردهای بازاریابی علاوه‌بر مشتریان فعلی و حفظ آنها، شما هم نیاز به ارتباطات با همه ‌ذی‌نفعان‌ دارید و هم به توسعه مشتریان و ‌ذی‌نفعان‌ بالقوه‌ای که تاکنون امکان ارتباط موثر با آنها نداشته‌اید. باید توجه کنید که توسعه صرفا به توسعه عددی با ‌ذی‌نفعان‌، به‌خصوص مشتریان، محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند افزایش سهم حمایت از آنها را نیز دربربگیرد. هر ذی‌نفعی می‌تواند به روش‌های مختلفی سازمان شما را متاثر از رفتار خود کند، به‌طور مثا

 

ل کارکنان می‌توانند با انگیزه بالا ‌هم نهایت تلاش و همت خود را با بهره‌وری بیشتر نمایش دهند و هم با انگیزه پایین ناکارآمد باشند. مشتریان نیز این اختیار را دارند که با تکرار در خرید به افزایش بازدهی شرکت شما کمک کنند و هم با تصمیم به عدم خرید، سود شما را کاهش دهند. ‌اگر سازمان هر یک از ‌ذی‌نفعان‌ را به هر دلیلی رها کند یا در برنامه ارتباطات یکپارچه خود نادیده بگیرد، قطعا در کارکرد و خروجی خود دچار کاستی خواهد شد‌.
3) مشتریان خاص
در ارتباطات یکپارچه بازاریابی، قرار نیست توزیع مساوی با همه ‌ذی‌نفعان‌ داشته باشید، چرا که تمام هدف ما در کسب‌وکار، خلق ارزش بیشتر و افزایش درآمد است. به همین دلیل روابط ارزش یکسانی در مواجهه با ‌ذی‌نفعان‌ مختلف، ندارد و حتی در یک گروه از ‌ذی‌نفعان‌ نیز می‌تواند تفاوت‌های ماهوی یا با شدت زیاد و کم داشته باشد. به‌طور مثال، مشتریان سودآور یا بخش خاصی از بازار ‌که مقدار بیشتری خرید می‌کنند ‌یا محصول خاصی را انتخاب می‌کنند، تفاوت معناداری با سایر مشتریان و بخش‌های بازار ‌دارند. برای حفظ روابط با این نوع مشتریان یا بخش‌ها سطح بالایی از ارتباطات یکپارچه بازاریابی مورد نیاز است که باید مورد عنایت قرار گیرد‌.

4) نفوذ استراتژیک
آمیخته‌های بازاریابی پیام‌های متفاوتی ارائه می‌کنند. به‌طور مثال، فرآیند تولید محصول در شرکت ما چگونه است‌؟ کارکرد محصول ما چطور است‌؟ ‌شیوه‌های قیمت‌گذاری و مارجین‌های توزیع چه شرایطی دارند؟ سیستم توزیع چگونه است و مشتریان در چه فروشگاه‌هایی می‌توانند محصول را خریداری کنند‌؟ ‌کارکنان ما در ارائه خدمت به مشتریان به چه نحوی رفتار می‌کنند‌؟ ‌و پیام‌های دیگری که باید مورد شناسایی قرار گیرند، نیازمند کنترل و نفوذ استراتژیک هستند تا مفهوم کامل و با اطمینانی ‌نزد مشتریان داشته باشند. این پیام‌ها نباید ویژگی متناقضی داشته باشند؛ به‌طور مثال شرکتی که ‌ادعا می‌کند محصول یخچال آن عملکرد بهتری نسبت به محصولات مشابه ‌رقبای خود ‌و در عین حال کمترین قیمت را نیز در بین آنها دارد، این پیام را به مخاطبان می‌دهد که نباید اعتماد زیادی داشته باشند و نمی‌توانند با بهترین کارکرد، پایین‌ترین قیمت را هم داشته باشند. درواقع نفوذ استراتژیک و ایجاد اعتماد همراه با هم‌پوشانی پروموشن‌ها قابل‌انجام است‌.

5- گفتمان هدفمند
باید به این نکته توجه کرد که برخی از ‌ذی‌نفعان، به‌خصوص مشتریان، از سماجت‌های بیش از اندازه مانند ‌تلفن‌هایی که مزاحمت ایجاد می‌کنند یا ارسال بسته‌های پستی که از دید آنها فاقد ارزش است و تبلیغات بی‌وقفه و تجاری کردن بیش از اندازه وقایع، رضایت چندانی ندارند و این‌گونه رفتار ممکن است مقاومت آنها را حتی ‌در خریدهای مورد نیاز نیز کاهش دهد یا به سمت رقبا رهنمون کند‌. مشتری زمانی توانایی تعامل و آغاز یک گفتمان با شرکت را خواستار است که نیاز به این ارتباط را احساس کند‌.

چتر بازاریابی
بازاریابی چیزی فراتر از فروش بوده و ‌آن چیزی است که به عنوان معامله نامیده می‌شود. مطابق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی چندین مفهوم کلیدی را بیان می‌کند ‌و فرآیندی است که شامل برنامه‌ریزی‌، اجرای مفاهیم تعیین شده‌، قیمت‌گذاری‌

، توسعه فروش و توزیع این ایده که چرا ‌کالا ‌یا خدمات ارائه شده نیاز مشتریان است، می‌شود ‌و همه اینها در جهت خلق مبادله‌ای است که هدف‌های سازمان را ‌برآورده کند.

با این تعریف بازاریابی هم فرآیند است و هم مجموعه مفهومی که بر تامین نیازها و خواسته‌های مشتری و سایر ‌ذی‌نفعان‌ تمرکز دارد و شامل هشت عنصر اصلی است که عبارت است از‌: 1- بازار 2- مفهوم بازار 3-مبادله
‌4- فرآیند بازاریابی 5- محصول ‌6- برند 7- مزیت رقابتی 8- آمیخته بازاریابی.

چه چیزی نیاز به یکپارچه شدن دارد‌؟ ‌
برای اینکه ارتباطات بازاریابی تاثیر حداکثری خود را داشته باشد، باید اجزای اصلی تاثیرگذار در آن یکپارچه شوند که این اجزا عبارت است از‌:

 

1) کارکنان
تجربه ثابت کرده است که معمولا در بسیاری از سازمان‌ها کارکنان به شکل تعجب‌آوری درک درست و روشنی از آنچه سازمان به آن می‌پردازد ندارند؛ اینکه چه چیزی تولید می‌کند و چگونه عمل می‌کند و نقش آنها در ساختن روابطی مستحکم با مشتری چیست‌؟‌ بنابراین باید نظامی روشمند، جهت یکپارچه‌سازی کارکنان در توجیه خدمت به مشتری و فلسفه مشتری‌مداری و اهمیت نقش آنها ایجاد شود.

2) مشتریان و شرکت‌های خریدار

مفهوم یکپارچه‌سازی مشتریان نهایی در کسب‌وکارهای بنگاه به مصرف‌کننده (B2C) ‌و شرکت‌های تجاری در کسب‌وکارهای بنگاه به بنگاه (B2B)، ‌افزایش تعاملات هدفمند ‌است. این موضوع زمانی تامین خواهد شد که مشتریان نهایی یا شرکت‌های طرف معامله به آسانی بتوانند از طریق پرسش‌ها‌، مطرح کردن شکایات (صدای دوم مشتری) و ارائه ایده‌های خود ‌امکان هر گونه ‌تاثیرگذاری در سازمان را داشته باشند و این ‌تقارب و نزدیکی سازمان با ‌مشتریان به تعاملات پیوسته و دوطرفه عمیق بینجامد. در این یکپارچه‌سازی CRM ‌یا همان مدیریت ارتباط با مشتری و اطلاعاتی که می‌تواند برای تسهیل در این تعاملات ایجاد کند، بسیار مفید است.

3) ماموریت سازمان
برخی از سازمان‌ها دارای بیانیه ماموریت هستند و علت وجودی سازمان خود را تعریف کرده‌ و در قسمت‌های مختلف، از جمله اتاق هیات‌مدیره تا خطوط تولید نصب کرده‌اند. اما اگر کمی دقت کنید، درمی‌یابید که این اقدامات هیچ گونه کمکی به اهداف شرکت و مجموعه آن چیزی که اتفاق می‌افتد نمی‌کند و صرفا تبدیل به یک ژست سازمانی متداول در جامعه شده است. ‌یکپارچه‌سازی ماموریت سازمان و عملیات ‌بازرگانی با دعوت کارکنان به تمرکز مشترک و مداوم همراه با فراهم‌سازی وحدت یکپارچه، از مسوولیت‌های مهم هر سازمانی است‌.

4) ‌تامین‌‌کنندگان یا شرکای تجاری
هر کسب‌وکاری برای فعالیت و تداوم هستی خود نیاز به تامین‌کنندگانی دارد که بخش اصلی ‌ورودی سیستم آن را تشکیل می‌دهند. همان‌طور که یکپارچه‌سازی تعاملات با مشتریان اهمیت دارد، تعامل صحیح و عمیق با تامین‌کنندگان نیز سهم زیادی در کارآمدی و موفقیت یک سازمان دارد‌. این تعاملات در اقتصادهای بی‌ثبات مانند کشور ما بسیار بیشتر از اقتصادهای سالم می‌تواند نقش و اهمیت داشته باشد و حتی ‌به عنوان یک مزیت رقابتی مطرح باشد. معمولا سازمان‌ها ‌مزیت رقابتی خود را در خروجی‌های سازمان جست‌وجو می‌کنند، ولی در مواقعی این مزیت‌ها می‌تواند در ورودی‌ها و آنجایی باشد که ربط

ی به مشتری شما نداشته باشد و می‌توانید با عمیق و یکپارچه کردن تعاملات با تامین‌کننده مزیتی را برای شرکت خود فراهم کنید‌.

5) پایگاه اطلاعاتی
کسب اطلاعات در هر موضوعی به ایجاد شناخت بهتر و اتخاذ تصمیم درست‌تر منجر می‌شود و نبود آن نیز ریسک تصمیم‌گیری یا انجام ناصحقق اهداف شود. هر سازمانی در هر ابعاد و اندازه‌ای و متناسب با نیازهایی که دارد، باید در راستای یکپارچه کردن اطلاعات در سازمان کوشش کند و از جزیره‌ای عمل کردن کارکنان یا واحدهای مختلف به‌دلیل درک متفاوت از اطلاعات جلوگیری کند. وجود یک پایگاه اطلاعاتی در سازمان که خروجی‌های یکسان و یکپارچه‌ای را برای همه ‌ذی‌نفعان‌ ایجاد کند، عنصر مهمی در بازاریابی و ‌یک الزام استراتژیک است.

6) یادگیری سازمانی
وقتی شرکت‌ها با بسط و توسعه پایگاه اطلاعاتی‌، خدمات داده‌ای خارجی بیشتری را وارد مجموعه خود می‌کنند، پیگیری و ردیابی تعاملات و ارتباطات با مشتری پیچیده‌تر می‌شود. بنابراین نیاز به این است که اطلاعات ورودی تبدیل به مفاهیم مبتنی بر دانش سازمانی شود و این دانش باید در دسترس تمام کسانی که می‌توانند در افزایش خدمت به مشتری سهم داشته باشند، قرار گیرد و موجب خلق ارزش بیشتر و افزایش ارزش برند سازمان شود. اطلاعات مشترک مهم‌ترین ابزار در یادگیری سازمانی است که باید با یکپارچه کردن آن در جهت افزایش تعاملات صحیح و کارساز مورد استفاده قرار گیرد.

7) فرهنگ سازمانی
فرهنگ یک شرکت ‌شخصیت آن را منعکس می‌کند و روشی است که ما امور سازمانی خود را انجام می‌دهیم و عبارت است از: ارزش‌های م

شترکی که کارکنان آن را باور داشته و روزانه آن را به شکل کاملا غیرارادی انعکاس می‌دهند. موضوع فرهنگی از منظر ادگار شاین، استاد سابق مدرسه مدیریت MIT Sloan و پدر فرهنگ سازمانی، سه لایه دارد‌. اول‌، ‌لایه ظاهری و هر آن چیزی که شما به شکل نمادین از شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌بینید؛ دوم‌، اعلام‌های رسمی مانند ‌ماموریت و ارزش‌های قابل قبول سازمان که معمولا بر دیوارهای سازمان نصب می‌شود‌ و س

وم‌، رفتار و باورهایی که روزانه در کارکردهای کارکنان تجلی پیدا می‌کند و شاید با لایه‌های اول و دوم نماد فرهنگی همخوانی و هم‌راستایی نداشته باشد.
یک شرکت موفق ‌از سویی نیاز به هم‌ترازی این سه لایه فرهنگی دارد و از سوی دیگر باید با یکپارچه‌سازی فرهنگی بتواند آن را به خوبی برای ‌ذی‌نفعان‌ و به‌خصوص مشتریان، قابل شناسایی کند‌.

هرچند عوامل و عناصر دیگری نیز می‌توانست در ادامه این هفت عنصر بیان شود، ولی ما به این هفت عنصر بسنده کرده و دوباره تاکید می‌کنیم که هم یکپارچه‌سازی هر عنصر به عنوان ماهیت خود مورد نیاز است و هم یکپارچه‌سازی تمامی عناصر هفت گانه.

روابط‌عمومی و بازاریابی دو حوزه‌ای هستند که تا مدت‌ها پیش عملکرد آنها در داخل سازمان‌ها به عنوان نقطه مقابل هم و متفاوت از یکدیگر در نظر گرفته می‌شد به ویژه در اموری مانند بودجه، تشکیلات و اختصاص اعتبار که نگرانی بیشتری در مورد آنها وجود داشت.
شاید در نتیجه تغییرات همزمان ایجاد شده درعادات فناوری شخصی و کاهش سازمان‌های خبری سنتی، درک این مساله که بازاریابی کجا تمام می‌شود و روابط عمومی از کجا شروع می‌شود، دشوارتر شده باشد. عناوین شغلی فعلی شاهد خوبی برای این تیرگی و ابهام هستند.
برای اینکه به درجه‌ای از وضوح و روشنی در مورد این مساله دست یابیم، PR News از کاربران خود درباره تعریف آنها از بازاریابی و روابط عمومی و تفاوت بین آنها پرسش نمود. بیشتر پاسخ‌های اجتماع کاربران به سوال مطرح شده در امتداد این گفته بود که « همه چیز در بازاریابی درباره محصول است و همه چیز در روابط عمومی درباره روا

بط میان افراد.

تصور ما این است که بسیاری از بازاریابان و دست اندرکاران روابط عمومی ‌ها (و کسانی که رسما بر هر دو موضوع احاطه دارند) با این نوع گفته‌ها و نظرات مطرح شده موافق نباشند اما تغییرات پیرامون همان موضوع‌هایی است که گفته می‌شود. پاسخ‌های ذیل بیان برخی تفاوت‌ها میان روابط عمومی و بازاریابی است:
– روابط عمومی تمایل در به کاربردن رسانه‌ها برای ای

جاد آگاهی از یک نام تجاری در بین مخاطبان است. درحالیکه بازاریابی طیف گسترده‌ای از پیام‌های مشتریان هدف که به معنی در خواست انجام فعالیت است را پوشش می‌دهد.
– بازاریابی برابر است با تجارت و فروش گرایی. روابط عمومی برابر است با عمومی‌گرایی.
– بازاریابی درباره فروش و نیاز به محصول است. روابط عمومی درباره ایجاد جمعیت در اطراف محصول.
– روابط عمومی تعامل دوسویه با مردم است. بازاریابی پیام‌های محتواگرایی است که تلاش می‌کند بر مصرف کنندگان حاکم شود.
– در حیات سازمان‌ها، بازاریابی به فروش می‌رساند و روابط عمومی برای هر چیز دیگر است.
– همه چیز در بازاریابی درباره محصول است. همه چیز در روابط عمومی درباره روابط.
– بازاریابی توسعه استراتژی نام تجاری محصول است درحالیکه روابط عمومی، روابط رسانه‌ای برای اجرای استراتژی‌های بازاریابی است.
– بازاریابی یعنی اینکه شما می‌خواهید دنیا محصولتان را چگونه ببیند. روابط عمومی یعنی اینکه در واقع دنیا محصول شما را چگونه می‌بیند.
– بازاریابی متن نمایشنامه است و روابط عمومی یک فیلم است.
– بازاریابی مواد تشکیل دهنده است و روابط عمومی کیک‌های به نمایش گذاشته شده در پشت ویترین.
– بازاریابی: شما برای آن پرداخت می‌کنید. روابط عمومی: شما برای آن درخواست می‌کنید.
– بازاریابی بر گشودن کیف پول افراد متمرکز است. روابط عمومی بر راه یافتن

در قلب و مغز افراد متمرکز است.
– بازاریابی درمونولوگ (تک گویی) است و روابط عمومی در گفتگو و دیالوگ.
– بازاریابی خلق چشم‌انداز و واقعه را فراهم می‌آورد درحالیکه روابط عمومی به ایجاد روابط با دیگران می‌پردازد به طوریکه آنها می‌توانند داستان را از نقطه نظر خود بیان کنند.
– بازاریابی یک ارتباط یک سویه و روابط عمومی یک ارتباط دو سویه است.
– بازاریابی و روابط عمومی تلاش‌های ارتباطی هستند که برای افزایش کسزار و فروش تمرکز دارد و روابط عمومی بر ارتباط و اعتماد بین افراد. بنابراین هر دو در شاخصه‌های موفقیت با یکدیگر متفاوت هستند.
اگرچه این موارد به عنوان وجوه افتراق بین روابط عمومی و بازاریابی برشمرده شد اما آنچه واضح است اینکه هر دو باید برای به حداکثر رساندن آگاهی مخاطب از نام تجاری و هدایت نسل‌ها، همدیگر را حمایت کرده و به یکدیگر استناد نمایند.

پنج نقش مهم روابط عمومی در بازاریابی

درک نقش و قدرت روابط عمومی(PR) در پشتیبانی فعالیت های فروش و بازاریابی امری بسیار حیاتی است، نقشی که باعث افزایش «سهم از اذهان» و به طبع آن «سهم از بازار» می شود.
در این نوشتار به پنج مقوله از یک «برنامه یکپارچه بازاریابی» اشاره می شود که روابط عمومی می تواند به موفقیت کامل برنامه کمک کند:
1- طراحی یک برنامه روابط عمومی کارا، مؤثرترین راه برای نفوذ و تأثیر واقعی بر مخاطبان و مشتریان می باشد. هیچ ابزار جایگزینی برای افزایش اعتبار شرکت و محصول، بهتر از ابزار روابط عمومی وجود ندارد ابزاری که می تواند شما را به رهبر کسب و کار تبدیل کرده و وجهه شما را نزد نشریات تجاری، تحلیل گران مالی و صنعتی و سایر صاحب نظران بهبود بخشد.
تشابه با بیشتر فعالیت های فروش و بازاریابی، هر چه بیشتر بر فعالیت های روابط عمومی تمرکز کنید نتایج بهتری خواهید گرفت. به طوری که طبق اصل پاره تو 80 درصد مطالب مثبت تقریباً از 20 درصد از تحلیلگران و رسانه های هدف یا سایر مخاطبان اصلی ارایه می شود. برای مثال، روابط عمومی بایستی با پیگیری کلیه اخبار شرکت و صنعت م

 

ربوط به موارد مربوط پاسخ مقتضی و مناسب دهد.
2- روابط عمومی در خارج از سازمان، نقش یک سفیر تجاری را دارد و در داخل سازمان بعنوان یک سامان دهنده مطرح است. به طوری که متخصصان روابط عمومی به طور روز افزونی در توسعه و یا پشتیبانی ابعاد مختلف ارتباطات مربوط به نام تجاری در یک برنامه بازاریابی و تبلیغاتی به کار گرفته

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی با pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی با pdf :

الگوهای ازدواج موفق و ثبات خانوادگی

با چه کسی ازدواج کنیم ؟‌ چگونه همسرآینده امان را بشناسیم؟ چه شرایطی برای همسر در نظر بگیریم ؟ در چه سنی باید ازدواج کرد؟ چه شرایطی باید داشته باشیم تا ازدواج کنیم ؟
و هزاران سئوال از این دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور می کنند و به دنبال جواب هستند. در این یادداشت و چندین یادداشت بعدی ، سعی ما بر ا

ین است که به این مهم بپردازیم و سئوالاتی که مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسی کاربردی پاسخ دهیم.
در مورد ازدواج باید بگوئیم که : این رابطه تنها به منظور ارضای تمایلات آنی نیست . بلکه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و کودکان آنها بر اساس این پیوند قرار

گرفته است.
ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد که خیلی از آنها را باید در دوران نامزدی ( قبل از ازدواج ) ارزیابی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است که می توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
در ازدواج ، سازش دائمی و از خودگذشتگی فراوان لازم است ، ولی اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند ، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.
مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1- دیانت و تقوی
2 – رشد عاطفی و فکری
3 – تشابه علایق و طرز تفکر
4 – تشابه مذهبی ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه کلیات )
5 – تشابه تحصیلی و طبقاتی
اکنون به شرح مبسوطی از موارد فوق می پردازیم.

 

1- دیانت و تقوی
همسری که متدین و با تقوی باشد،حقوق همسرش را حفظ میکند و هیچ گاه در پی هوس های نا مشروع نیست ،به او احترام میگذارد و از هر گونه ستم احتراز میکند
امام باقر می فرماید:شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت داری او نهفته است ،هرکس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید.

2- رشد عاطفی و فکری
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد ، بلکه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بهترین سن برای ازدواج 25 سالگی برای مرد و 22 سالگی برای زن است.
در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را تنها از لحاظ کلی انتخاب کردیم ، بدین معنی که خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ،‌ معهذا باید گفت که روان شناسان

، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند.
مسئله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر ؟ تحقیقاتی که در این زمینه موجود است نشان می دهد که مردان تمایل دارند که با زنان کم هوش تر از خ

ود ازدواج کنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ، کمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می کند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد‌ ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفکر آنان با یکدیگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقیت آمیزی که در آن زن با هوش و فعالی شریک است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یک معیاری است که علایق و طرز تفکر خاصی را تولید می کند و درصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت کاهش می یابد.
رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
یکی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود.

3 – توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.
طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.
نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد

. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.
البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

4 – عقاید مذهبی
شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.
در وهله اول ،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.
یکی دیگر ا زمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.
نکته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :
بسیار پیش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم کلی در مورد مذهب استفاده می کنند و هر دو توافق پیدا می کنند ولی بعد از ازدواج ، در نمو

دها و مصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.
مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و ;. حمایت می کنند .
ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.
یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.
یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگر

ی موسیقی را آرامش روح می داند.
یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.
یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.
یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ،‌ که با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.

5- تشابه تحصیلی و طبقاتی
تناسب از نظر میزان تحصیلات وطبقه اجتماعی به به

بود ازدواج کمک میکند .بهتر است زن وشوهر از نظر میزان تحصیلات و وضعیت اقتصادی نسبتا مشابه باشندو تفاوت آنان در این مورد اندک باشد.
6- پختگی و مسئولیت پذیری
بسیاری از افراد آمادگی داشتن رابطه ای جدی را ندارند مسئولیت پذیری به این معنی است که فرد به آنچه که وعده داده عمل کند. یکی از نشانه های پختگی افراد حس احترام آنها نسبت به جهان پیرامون و مردم میباشد. مردباید برای تامین

نیاز مندیهای مادی و معنوی خانواده اش تلاش کند و مسئولیت اقتصادی خانواده را بر دوش کشد.
7- اصالت و نجابت خانوادگی
یکی ازمسائلی که در ازدواج حائز اهمییت می باشد اصالت خانوادگی است بنابر این باید توجه داشت فردی را به همسری برگزینید که از یک خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یک محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.
اگر چنین هستید ، صبر کنید ، ازدواج نکنید
1- اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود ، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. ( تنبلی و بی مسئولیتی).
2 – اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران).
3 – اگر در زندگی ، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری ، احساسی و رفتاری ندارید.( عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری).
4 – اگر تصور می کنید ؛ افکار ، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید. (خطای شناختی).
5 – اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی

 

که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید. (خطای شناختی).
6 – اگر در پی کسب لذت و علائق خود ، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد. (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری).

7 – اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار ، احساس و رفتار دیگران نیستید. (واکنش دفاعی و خود میان بینی).
8 – اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید. (عدم خودآگاهی).
9 – اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتار های شما ایجاد نشده است. (عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی).
10 – اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده ( خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد. (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها).
11 – اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید( حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب ، خشک و غیر قابل انعطاف هستید. (‌عدم انعطاف پذیری لازم).
12 – اگر قادر به درک احساسات ، رفتار و افکار خانواده ، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید. (عدم اگاهی اجتماعی).
13 – اگر بیشتر به جای گوش کردن ، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید ، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند. (عدم مدیریت ر

ابطه).
14 – اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً ، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید. (خود یا اگو ضعیف ، هوش هیجانی پائین).
15 – اگر برای رفتار ، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای نداید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.( رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله).
16 – اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آنها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست. (پاسخ اجتنابی به رویدادها).
17- اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی ( کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید. (اختلال شخصیت).
18 – اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین ، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.( خطای شناختی ، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف).
19 – اگر بدون اینکه خود را دقیقاً‌ ارزیابی کنید و بشناسید ، ‌دنبال همسر مناسب می گردید. (‌عدم شناخت خود).
20 – اگر وضعیت فعلی اتان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت ، اقدام به ازدواج می کنید. (مشکل در شیوه حل مسئله).

در میان نهادهای اجتماعی ما، در حال حاضر خانواده بیش از بقیه نهادها در چارچوب کارکردی و مورد انتظار خود عمل می‌کند، نهادهای دیگر از جمله دین، دولت، آموزش و ارتباطات فاصله بیشتری با نقش کارکردی خود دارند، اما در عین حال نهاد خانواده در ایران با چالش‌های مهمی هم مواجه شده است، که اگر برخورد مناسبی با این چالش‌ها نشود، دیر یا زود عوارض آن را شاهد خواهیم بود. هم‌اکنون نیز رشد باور نکردنی قتل‌های خانوادگی نشانه‌هایی از این عوارض است و در آینده نیز با نشانه‌های دیگری آن مواجه خواهیم شد.
خانواده مثل هر پدیده دیگر اجتماعی دچار تحولات شده است و این

تحولات نیز خارج از اراده افراد بوده و متناسب با دیگر تغییرات اجتماعی رخ داده است. نقش زن در خانواده، نقش کودکان، نقش پدر، ابعاد خانواده، الگوهای خانواده و; تماماً در حال تغییر است. امروز از خانواده سنتی گذشته، شامل پدر و مادر و فرزندان و پدر بزرگ‌ و مادر بزرگ‌ و نوه‌ها، دیگری خبری نیست. شکل غالب خانواده، مشهور به خانواده هسته‌

ای است که شامل پدر و مادر و فرزندان ازدواج نکرده است. اما سهم این شکل غالب نیز به مرور در حال کاهش است و در جوامع غربی، اشکال دیگر از جمله خانواده‌های تک‌نفره، و خانواده‌هایی که فرزند فقط با یکی از اولیاء زندگی می‌کند، به مرور در حال افزایش است. هم‌چنین خانواده‌هایی که زن و مرد با یکدیگر زندگی می‌کنند، بدون آنکه به صورت رسمی ازدواج کرده باشند. به موازات این تحولات، حقوق خانواده نیز متحول شده و به نوعی میان زن و مرد برابری حقوقی برقرار گردیده است. در واقع تغییرات حقوقی، انعکاس تغییرات ساختاری و اجتماعی در روابط میان زن و مرد در خانواده بود.
وضع خانواده در ایران چگونه است؟ تحولات اجتماعی رخ داده در نقش زن و نیز تغییر سطح آموزش و اشتغال و کسب ارزش‌های نوین، جملگی معرف تغییر در الگوهای غالب خانواده و ضرورت اصلاح قوانین آن در ایران است، اما رو بنای حقوقی نهاد خانواده نه تنها اصلاح ن

شده، بلکه به نوعی عقب‌گرد هم داشته است، و تغییرات جزیی رخ داده در این رو بنا بیش از آنکه در قانون باشد، به صورت دستورالعمل در عقدنامه‌ها درج شده است، دستورالعمل‌هایی که چندان هم کفایت نمی‌کند. پرسش مهم این است که مقاومت در برابر تغییر قانون خانواده، ناشی از حساسیت‌های اسلامی و دینی است یا ناشی از مسایل دیگر است؟
ازدواج از نظر شرعی و شریعت، یک عقد است و لاغیر. مثل یک قرارداد

 

میان کارفرما و پیمانکار. اما روشن است که هیچ کس علاقه ندارد که ازدواج را به یک قرارداد فرو کاهد، بلکه همه درپی آن هستند که عشق و علاقه و تقدس قایل شدن برای ازدواج و معیارهای اخلاقی برای زندگی مشترک را معرف ازدواج بدانند، اما نکته اینجاست که گرچه واقعیت ازدواج عموماً براساس علاقه و عشق به زندگی مشترک شکل می‌گیرد، اما فارغ از این امر، باید برای آن حقوقی را در نظر گرفت، و این حقوق در ذیل قرارداد عقد تعریف می‌شود. برای هر عقدی هم برخی قوانین و مقررات عام نوشته می‌شود، که طرفین براساس آن قرارداد را منعقد می‌کنند، اما این مقررات عموماً الزامی و اجباری نیست، بلکه می‌توان هنگام عقد، شروط

ی خلاف آن مقررات را وضع کرد. مثلاً اگر کالایی را بخریم، محل تحویل طبق قانون، در محل خرید است، اما می‌توانیم موقع خرید محل تحویل را جای دیگری تعیین کنیم و منعی وجود ندارد ولی اگر تعیین نکردیم مطابق آن قانون محل خرید و فروش محل تحویل است.
مشکل حقوق خانواده از اینجا ناشی شده است که مقررات و قوانین آن برحسب نیازها و ضرورت‌های عام خانواده سنتی تدوین شده بود، و هیچ الزام شرعی یا اخلاقی در آن وجود ندارد، اما به دلیل اینکه این مقررات قرن‌های متمادی حاکم بوده، عده‌ای فکر می‌کنند یا چنین بیان می‌کنند که گویی اینها مقررات اسلامی است و تغییر آن خلاف اسلارطی را ضمن عقد قرار دهند. شرط حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال حتی خرج مشترک زن و مرد و;
به عبارت دیگر تمامی الگوهای موجود در ازدواج را می‌توان برحسب خواست دختر و پسر یا زن و مرد در شرط ضمن عقد قرار داد. اما مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از افراد هنگام عقد و ازدواج درک روشنی از این شروط ندارند، و چه بسا در زمان عقد هم اصراری بر تعیین شروط نداشته باشند، در نتیجه ضروری است که قوانین و مقررات عامی برای ازدواج تعیین شود و افراد براساس آن با یکدیگر ازدواج کنند، مگر آنکه بخواهند، شرط یا شروطی را اضافه کنند که موقع ازدواج چنین حقی برای طرفین وجود دارد.
تدوین مقررات برای الگوی غالب ازدواج در ایران قدری مشکل است، زیرا در جامعه ما الگوهای متعدد و حتی متعارضی در ازدواج وجود دارد. الگوهای ازدواج در

خانواده‌های عشایری و روستایی و نیز خانواده‌های سنتی شهری و بالاخره جوانان تحصیلکرده با یکدیگر کاملاً متمایز است. تفاوت از حیث مهریه و شیوه پرداخت، جهیزیه، وظایف و انتظارات زن و شوهر از یکدیگر، رابطه با خانواده و; در این ازدواج‌ها کاملاً آشکار است. بنابراین می‌توان بجای یک الگوی غالب، از چند الگوی متفاوت که با هر یک از لایه‌های اجتماعی نزدیک‌تر است، استفاده کرد، و زنان و مردان را آموزش داد که هنگام عقد، یکی از الگوها را که متناسب‌تر با وضعیت آنان است برگزینند، متأسفانه مقاومت در برابر تحولات حقوقی خانواده، بیش از آنکه از موضع اسلامی و شرعی باشد، از موضع سنتی و مردسالاری است. تمامی موارد مثل ازدواج مجدد، حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال و حتی ازدواج موقت در ذیل این الگو قابل فهم است. آنان که می‌گویند مرد می‌تواند تا چهار زن دایم داشته باشد (بدون در

 

نظر گرفتن شرط ذکر شده در آیه)، اگر می‌خواهند این حق غیر قابل نقض باشد، ادعایی غیر موجه دارند. زیرا زن می‌تواند ازدواج خود را مشروط بر هر امری از جمله عدم ازدواج مجدد شوهر کند.
شاید همراهی با چنین پیشنهادی سخت باشد، موافقت با الگوهای مختلف ازدواج تا حدی خرق عادت است، اما واقعیت اجتماعی ما حکایت از آن می‌کند که تنوع الگوهای ازدواج انکارناپذیر است و نمی‌توان قواعد و مقررات عامی را بر همه آنها اعمال کرد. برای مثال مهریه از اجزای نظام سنتی ازدواج است، در این نظام مرد نان‌آور و رییس خانواده است، هم‌اکنون نیز بسیاری از ازدواج‌ها بر این مبنا صورت می‌گیرد، اما اگر خانم‌های تحصیلکرد

ه و خواهان فعالیت و شغل بخواهند بر این مبنا ازدواج کنند، حتماً یک جای کار دچار اشکال می‌شود، مگر آنکه هم از قید مهریه بگذرند و هم از قید مسئولیت نان‌آوری مرد. مشکل امروز اینجاست که از یک سو توقعات در ازدواج بیشتر می‌شود، هم ارقام بالاتری از مهریه درخواست می‌شود و هم مسئولیت نان‌آوری بیشتری از مردم تقاضا می‌شود، و در عین حال خواهان حق طلاق، حق اشتغال و دیگر آزادی‌های مورد انتظار هم می‌شوند. وقتی که زنان حق طلاق و حضانت را می‌خواهند، به ناچار باید از ابتدا هم نسبت به مهریه و نان‌آور بودن مرد موضعی متفاوت از موضع الگوی

 

سنتی اتخاذ کنند. الگوی سنتی برمبنای نوعی تقسیم کار برحسب جنسیت بود، و اجزای آن با یکدیگر سازگاری داشت یا حداقل از نظر عرف اجتماعی پذیرفتنی و منصفانه بود، اما وضعیت جدید دچار نوعی ناسازگاری شده است. از وقتی که مهریه از حالت نقد، تبدیل به عندالمطالبه شد، و گرفتن آن نیز ضد ارزش تلقی شد، رسم مهریه از میان رفت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله ارتباط موثر و مطلوب با دیگران با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ارتباط موثر و مطلوب با دیگران با pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ارتباط موثر و مطلوب با دیگران با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ارتباط موثر و مطلوب با دیگران با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله ارتباط موثر و مطلوب با دیگران با pdf :

ارتباط موثر و مطلوب با دیگران

بهترین روش برقراری ارتباط با دیگران مبتنی بر پرسش کردن است . در این شیوه ارتباط گیری سؤالاتی که با حالت استفهام شروع می شوند مانند چرا، چگونه و چطور تکنیک هائی هستند برای ایجاد ارتباط با سایر اشخاص . اما آیا طرح هر پرسش می تواند زمینه ارتباط دو جانبه ای را که مورد انتظار است فراهم نماید؟ برای نمونه جهت ایجاد ارتباط با یک بیمار کدام سؤال بهتر است ؟ چرا گوشه گیر شده ای ؟ و یا چطور می توانی با سایرین بیشتر معاشرت نمائی ؟ بدون شک ، پرسش دوم مناسب تر به نظرمی رسد زیرانه تنها ادامه ارتباط را میسر می سازد، بلکه برخلاف

پرسش اول که پاسخ آن آری یا نه است به قطع ارتباط نمی انجامد. پس برای ایجاد ارتباط با سایر اشخاص باید در زمینه هائی که خوشایند آنان است سؤال نمود. بدین ترتیب ارتباط شما با شخص موردنظر به راحتی برقرار خواهد شد. بنابراین برای ارتباط پایدار نباید انتخاب پرسش مناسب را فراموش کرد. گام بعدی در برقراری ارتباط دوجانبه گوش دادن به صحبت های مخاطب است . وقتی سؤال می کنید به جواب آن گوش فرا دهید به گونه ای که گوینده مطمئن باشد آنچه می گوید شما به عنوان شنونده ای خوب آنرا دریافت می کنید. پس می توان نتیجه گرفت زمانی که سؤال

می کنید ولی شنونده ای خوب نیستید و دنبال مطلبی دیگر در ذهن خود می گردید و یا چشم و گوش را به سایر جهات می سپارید، گوینده به تدریج از گفتن بازمی ماند. از این رو، لازمه ایجاد ارتباط مناسب دو جانبه خوب گوش دادن یا (شنونده خوب بودن ) است . گام سوم در جهت ایجاد ارتباط دو جانبه ، داشتن روابط انسانی و ابراز عواطف انسانی است ، همه انسانها بدون استثناء از عواطف و محبت انسانی لذت می برند، اهمیت به خواستهای معقول انسانها گامی اس

ت اصولی در برقراری و تداوم ارتباطات . در نتیجه بی اعتنایی به احساسات و عواطف و نیازهای

انسانی و عدم توجه به فضائل انسانی ، گوینده را در ایجاد ارتباط با شکست مواجه خواهد ساخت . لذا ضروری است که با هر شخصی با توجه به سن ، جنس ، شغل و تحصیلات وی ارتباط خاص ایجاد نمود، به عنوان مثال ایجاد ارتباط با یک پزشک با مشکلات خاص حرفه خود با یک بازرگان با معضلات و خواسته های مختص به خود، تفاوت دارد. از این رو، توجه به مشکلات مخاطب و ایجاد روابط انسانی با وی ، شما را در ایجاد ارتباط دو جانبه خوب و پایدار یاری می نماید. گام چهارم در

 

برقراری ارتباطی مؤثر، قرارگرفتن در موج رفتار و گفتار شنونده است . برخی از افراد هنگام صحبت طرف مقابل ، در افکار خود فرو می روند و به جای اینکه شنونده ای خوب برای گوینده باشند و به اظهارات و علایق و مشکلات گوینده توجه نمایند و در فرصت مناسب عنان صحبت را بر سر مسائل مورد علاقه و مهم گوینده برای رسیدن به مقاصد مورد نظر پیش ببرند دنبال مطلبی در ذهن خود می گردند تا به صورت کلیشه ای و قالبی برای طرف مقابل مطرح نمایند. پنجمین گام برای ایجاد ارتباط دو جانبه و تداوم آن داشتن زبان مشترک با اوست . بدیهی است بدون ابزار ارتباطی قابل فهم و درک ، طرفین مذاکره خیلی زود از تداوم ارتباط باز می مانند و از روال بحث منحرف می شوند. بنابراین در هر موقعیتی داشتن ابزار ارتباطی یکسان اجتناب ناپذیر است . به عنوان مثال در مصاحبه شخصی که به فارسی تکلم می کند با فردی انگلیسی زبان ، رسیدن به هدف خاص در شرایطی موفقیت آمیز است که یکی از طرفین با زبان طرف مقابل آشنائی کامل داشته باشد. بنابراین نظر به کاربرد زبان به عنوان یک وسیله ارتباطی ، نباید فراموش کرد که حتی با وجود زبانی مشترک با مخاطب ، برای ایجاد ارتباط عمیق با وی می یابد شیوه صحبت کردن با فرهنگ و جایگاه اجتماعی مخاطب متناسب باشد تا امکان ارتباطی راحت برای مخاطب فراهم آید.

چهار کلید معجزه آسا، برای ارتباط با دیگران
مطمئناً برای شما هم پیش آمده، افرادی را دیده اید که خیلی راحت با همه ارتب

اط برقرار می کنند، دوستان زیادی دارند و در روابط اجتماعی شان بسیار موفق اند و گاهی این موفقیت، راه را برای پیشرفت بیشتر در عرصه های مختلف باز می کند.
تصوّر کنید توی ایستگاه اتوبوس نشسته اید، کسی که کنارتان نشسته، خیلی زود سر صحبت را باز می کند، مثلاً با این سؤال: «خیلی مونده اتوبوس از راه برسه؟» و یا «چند دقیقه است شما منتظر اتوبوس هستید؟». تا این اندازه، شاید خیلی طبیعی باشد، امّا اگر شخص با جمله دیگری مثل این: «وای ; امروز هوا خیلی گرمه!»، ادامه بدهد، دو ذهنیت متفابرای یک ارتباط اجتماعی است.
اگر شما، بین دوستانتان کسی را دارید که وی نیز دوستان زیادی دارد، هر جا که بروید، پیش بینی دیدن چهره ای آشنا، کاملاً طبیعی است. فراموش نکنیم که ما در عصری زندگی می کنیم که ارتباطات، تأثیر زیادی دارد و داشتن نفوذ در میان مردم، به ما کمک زیادی می کند.
حال، جای این سؤال است که: چه چیزهایی می تواند در ارتباطات ما مؤثر باشند؟
به راستی در اوّلین برخورد، چه چیزهایی موجب جذب افراد مورد مخاطب و چه چیزهایی موجب دفع آنان می شود؟ در این نوشتار، سعی می شود، تا آنچه را که در جذب مخاطب، مؤثّر است، برشماریم و به شما توصیه کنیم که حتماً آنها را رعایت کنید.

1 به ظاهرتان توجّه کنید!

ظاهر شما در ارتباط با دیگران، بی نهایت مؤثّر است. شما هم بارها نظیر این جملات را به کار برده اید: «از ظاهرش معلومه که ;»، «به تیپش می خوره که ;»، «ظاهراً آدمِ ;».
این جملات (که شما هم در مکالمات روزمره، از آن استفاده می نید)، نشان دهنده این است که ظاهر افراد، در برقراری ارتباط با دیگران، فوق العاده مؤثّر است. البته من هم با این جمله موافق هستم که نمی شود باطن انسان ها را از ظاهرشان فهمید و گاهی نیّت انسان ها در قالب هیچ چیزی قرار نمی گیرد؛ امّا فراموش نکنید که بخصوص در اوّلین ارتباط ها، شما نمی توانید به ذات آدم ها پی ببرید؛ پس مهم ترین، ابتدایی ترین و ساده ترین وسیله ای که برای شناخت به کار می رود و خیلی وقت ها هم کاملاً درست از آب درمی آید، ظاهر افراد است.
مینا مهندس عمران است. او برای یک همکاری در پروژه ای با یکی از افرادی که به او معرفی شده بود، قراری گذاشت؛ امّا مینا به محض دیدن ظاهر طرف مقابلش، ناخودآگاه، حس بدی در مورد او پیدا کرد و این، باعث شد که این همکاری آغاز نشود. شاید طرف مقابل از توانایی و مهارت زیادی برخوردار بوده است، امّا ظاهر نامناسب او، باعث شده است که مینا او را فاقد این خصوصیات تشخیص دهد.

فکر نکنید که داشتن ظاهر آراسته، همیشه محتاج وضع مالی خوب است؛ نیاز نیست برای یک ظاهر خوب، خرج زیادی کنید. حتی شما با داشتن یک دست لباس مناسب، می توانید ظاهر آراسته ای داشته باشید. کشیدن یک اتو به لباس ها و شستن و تمیز نگاه داشتن آنها، نیاز به هزینه چندانی ندارد و وقت زیادی هم از شما طلب نمی ک
به کفش هایتان هم توجه زیادی کنید، کشیدن یک دستمال خیس یا زدن واکس به کفش ها هم وقت زیادی از شما نمی گیرد؛ امّا در آراسته بودن ظاهرتان کمک زیادی می کند.
آخرین نتایج تحقیقات دانشمندان، نشان می دهد، افرادی که ظاهرشان برایشان مهم است، در اجتماع نیز از موفقیت بیشتری برخوردارند و بهتر می توانند به اهدافشان دست بیابند.
فراموش نکنید که ما مسلمان هستیم و در تمامی روایات از ساده پوشی و در عین حال زیباپوشی و تمیزی لباس پیامبر، سخنان زیادی گفته شده است. انتخاب زیبای پیامبر اکرم(ص) در رنگ های آرام بخش و در عین حال، شاد، پاکیزگی و تأکیدشان بر تمیزی، می تواند الگوی مناسبی برای همه افراد جامعه اسلامی بخصوص جوانان باشد.
به یاد داشته باشید که منظور از ظاهر آراسته، این نیست که شما به دنبال «مد روز» باشید؛ متأسفانه مشکلی که این روزها جوانان را به شدت، مشغول خود کرده است. گاهی اوقات، زدن مدهای عجیب و غریب، نه تنها شما را برای رسیدن به هدفتان یاری نمی کند، بلکه از آن دور می کند.

ساناز یک نوجوانان 17 ساله است، او می گوید: «نمی توان
در جواب ساناز باید گفت که چه نوع ارتباطی برای تو مهم است؟ و به راستی به دنبال دوستی با چه اشخاصی هستی؟
تصوّر کنید که از شما برای مصاحبه دعوت شده است، این مصاحبه، بی نهایت حیاتی است؛ چرا که سرنوشت شغل مورد علاقه شما که علاوه برخورداری از حقوق و مزایای خوب، موقعیت اجتماعی مناسبی داشته و شما را نیز از نظر روانی ارضا می کند، در گرو آن است. حال اگر با لباس نامناسب، نوع مدل موهای عجیب و غریب مد روز، ظاهر شوید، چند درصد احتمال موفقیت را خواهید داد؟
علی عضو هیئت مدیره یک شرکت بزرگ است که همواره کار مصاحبه با نیروهای جدید را انجام می دهد. او می گوید: «اغلب جوانان نمی دانند که چگونه ظاهر شوند، مثلاً خانم ها فکر می کنند هر چه ظاهرشان بیشتر جلب توجه کند، مؤثرتر است؛ در حالی که ما چنین ظاهرهایی را نمی پسندیم و خیلی زود رد می کنیم. وقار و متانت ظاهر، در عین آراستگی و پاکیزگی برای ما خیلی مهم است».
هیچ گاه نمی توان با ظاهر یک مراسم جشن، در اداره، حاضر شد و یا بالعکس. این نکته که بدانید چه موقع، چگونه ظاهر شوید، اهمیت فوق العاده ای دارد.
مطمئناً مردان موفق در عرصه های مختلف مانند سیاست، تجارت و ; را دیده اید. آنها همیشه ظاهری کاملاً آراسته و رسمی دارند، هیچ گاه سلاطین بی منازع تجارت را در لباس های تنگ یا شلوارهای جین ندیده اید، پس فراموش نکنید که در همه جای دنیا، ظاهری باوقار و آراسته و پاکیزه، خریدارانِ بی شماری دارد!
2 صدای شما در ارتباطتان با دیگران مؤثر است
صدا، ابتدایی ترین وسیله برای برقراری ارتباط با دیگران است. تاکنون به لحن صدای خود توجه کرده اید؟ صدای شما از دید دیگران چگونه است؟
وقتی با دیگران به طور حضوری و یا پای تلفن صحبت می کنید و یا حتی هنگامی که در یک نشست گروهی حضور دارید، یاد بگیرید از صدایتان به عنوان وسیله ای غنی و پُر طنین استفاده نمایید. همچنین بیاموزید تا با صدایتان توجه آنها را

جلب کنید و نگذارید، صدایتان سدی بر اعمالتان شود. صدای شما اصلی ترین وسیله برای ارسال پیام شما به حساب می آید و مانند وسیله نقلیه عمل می کند.
تحقیقات نشان داده است، هنگامی که دیده نمی شوید، مثلاً وقتی با تلفن صحبت می کنید، 84 درصد از اعتباری که شما در گفتگو کسب می کنید، ناشی از تُن صدا، زیر و بم صدا و طنین صداست. ظرفیت انتقالی صدا خیلی بیش از آنچه که می پنداریم است. ما از تُن صدای افرادی که از پشت تلفن می شنویم، در همان چند لحظه اوّل، می توانیم مسائل زیادی را استخراج کنیم. به افرادی که خوب آنها را می شناسید، تلفن زده، به طرز اَلو گفتن آنها توجه کنید. به احتمال قوی، با شنیدن همان یک کلمه می توانید حالت های آنها را

حدس بزنید.
چهار بخش اصلی صدا عبارت اند از: آرامش، تنفّس، بلندی و طنین صدا. هر یک از این اجزا را می توان به وسیله تمرین به گونه ای تغییر داد که بر اثر بخشی صدا افزوده شود. توجه داشته باشید که همه این اصول با یکدیگر در رابطه هستند، تا به صدا ویژگی خاصی بدهند. تنوّع صوتی، روش مؤثّری برای علاقه مند کردن و درگیر شدن مخاطب

به حساب می آید.
صدای شما، باید بسته به نوع کلامی که می خواهید استفاده کنید، آهنگ مخصوص خود را داشته باشد. اگر تاکنون به سخنرانی های بزرگ توجه کرده باشید، می بینید که آهنگ صدا و کلام، بسته به موضوع سخنی که گفته می شود تغییر می کند. مثلاً در یک سخنرانی، کلمات، محکم، قاطع و بلند اَدا می شوند؛ چرا که مثلاً می خواهد تا تأثیر شعاری که داده می شود به خوبی نمایان باشد. از سویی دیگر، نمی توان یک شعر یا قطعه لطیف ادبی را با همان لحن سخن قرائت نمود؛ چرا که آرامش در ادای کلمات را می طلبد.
کلمات را درست ادا کنید! فارسی، زبان شیرینی است که تلفظ کلمات آن، چندان مشکل نیست. این موضوع را به خاطر بسپارید که هر کلمه، ارزش خاص خود را دارد؛ پس سعی کنید که تمامی آنها را درست ادا کنید. تلفظ اشتباه یک کلمه در جمع، ممکن است اسباب استهزا و ناراحتی شما را فراهم کند.
نیمه بُریده و تند، صحبت نکنید! تند صحبت کردن، اثر کلام شما را از بین می برد. کسی به دنبال شما نیست. با آرامش تمام، آنچه را که می خواهید، به مخاطب انتقال دهید؛ حتی اگر کمبود وقت داشته باشد. اَدای پنج کلمه تأثیرگذار، بهتر از پانزده کلمه بدون تأثیر است (البته تند صحبت نکردن، به معنای کُند صحبت کردن، تا جایی که حوصله مخاطب را س

ر ببرید نیست!).
به هر کلام، آهنگ مخصوص خود را ببخشید. تصوّر کنید قاضی یک دادگاه هستید و باید حکمی را قرائت کنید. حکم این است: «اعدام لازم نیست بخشش» نوع آهنگی که شما به این جمله می بخشید، می تواند در پیام، تغییری اساسی ایجاد کند. اگ

ر شما کلمه «اعدام» را محکم تلفظ کنید و پس از آن مکث کوتاهی کنید، حاصل مجله این خواهد شد «اعدام، لازم نیست بخشش» و با این احتساب متهم بخت برگشته را به پای چوبه اعدام خواهید کشاند؛ امّا اگر اعدام را آهسته تلفظ کنید و پس از «نیست» مکث کنید و «بخشش» را محکم ادا کنید «اعدام لازم نیست، بخشش»، به متهّم، حیات دوباره بخشیده اید.
کلمات، روحی دارند که نوع بیان شما، آنها را آزاد می کند. الفاظ، شکل ظاهری این کلمات اند؛ پس سعی کنید تا به روح کلمات نیز توجه شود.
3 لبخند بزن
فقط یک روز
در خیابان لبخند بزن!
شاید کسی در انتظار
معجزه ای از جانب خدا باشد!
در دنیای متمدّن و پر از هیاهوی امروز، داشتن چهره ای بشّاش و لبخندی زیبا بر لب، می تواند تأثیر معجزه آسایی داشته باشد. مطمئناً دیگران ترجیح می دهند تا با افرادی خوش برخورد، معاشرت داشته باشند. چهره ای گرفته و عبوس، علاوه بر آن که روح

یه خود شما را به شدت افسرده می کند، دیگران را از اطراف شما گریزان می نماید. یک لبخند ساده، هزینه چندانی ندارد، امّا می تواند دوستان بسیار خ

وبی را برای شما پیدا کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

پروژه دانشجویی مقاله نامهای خدا با pdf

علی م دیدگاه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نام‌های خدا با pdf دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نام‌های خدا با pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله نام‌های خدا با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله نام‌های خدا با pdf :

نام‌های خدا

در قرآن مجموعه‌ای از بیش از 200 نام خداوند است که در قرآن ذکر شده‌اند و اصطلاحا، 99 تای آن «اسماء الحسنی» یا نام‌های نیکوی خداوند خوانده می‌شوند. هر چند که تعداد نام‌های خدا، شامل صفت‌ها و کلمه‌های مرکب، در قرآن و سنت از 99 عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده‌ای از نام‌ها (نام‌های نیکو)، تعدادشان 99 عدد است

 

.
از میان این 99 نام، 85 تای آن مستقیما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از این نام‌ها مستقیما در قرآن وجود ندارد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا 200 مورد از این نام‌ها را یافته‌اند.
اسماء حُسنی
منظور از اسماء حسنى ، صفات مختلف پروردگار است که همگى نیک و همگى حسنى است مى دانیم خدا عالم است ، قادر است ، رازق است ، عادل است ، جواد است ، کریم است و رحیم است ، و همچنین داراى صفات نیک فراوان دیگرى از این قبیل مى باشد .
منظور از خواندن خدا به این نامها تنها این نیست که این الفاظ را بر زبان جارى کنیم و مثلا بگوئیم یا عالم ، یا قادر ، یا ارحم الراحمین ، بلکه در واقع این است که این صفات را در وجود خودمان بمقدار امکان پیاده کنیم ، پرتوى از علم و دانش او ، شعاعى از قدرت و توانائى او ، و گوشه اى از رحمت واسعه اش در ما و جامعه ما پیاده شود ، و به تعبیر دیگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش کردیم .
تا در پرتو این علم و قدرت و این عدالت و رحمت بتوانیم خویش و اجتماعى را که در آن زندگى مى کنیم از صف دوزخیان خارج سازیم .
اسماء حُسنی را به 3 گروه بخش کرده‌اند:

 

 

 

اسماء جمالی (45 نام) برای کسب رحمت و روزی به کار می‌روند.
اسماء جلالی (22 نام) برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار می‌آیند.
اسماء مشترک (22 نام) بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
فهرست نام‌های نیکوی خداوند
99 نام خدا بر طبق سنت اسلام، به نامهای نیکوی خداوند معروفند. باید توجه داشت که در هیچ مرجعی فهرست زیبایی‌شناسانه یکسانی که به ترتیب نام‌ها را در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد.

برای خداوند نامهای نیکویی است؛ حدیث‏ها تاکید دارند اسامی خدا صرفاً اسم و نامگذاری محض هستند تا بندگان بتوانند در مورد خدا فهمی داشته باشند و او را با آن نام ها بخوانند.

توجه: ترجمه فارسی این اسمها تنها برای توضیح و تبیین بیشتر معانی است، اما بسیاری از این اسمها فقط با لفظ عربی به درستی قابل فهم هستند و ترجمه آن در یک کلمه بسیار مشکل و نامفهوم است.

1) اللَّهُ: الله
2) اَلرَّحْمنُ: بخشایشگر-هستی بخش- بخشنده نعمت بدون چشم داشت همه موجودات.
3) اَلرَّحِیْمُ: مهربان-پاداش و نعمت دهنده در مقابل اعمال نیکوی بندگان.
4) اَلْمَلِکُ: صاحب و مالک مطلق و وابسته به خود (همه چیز و همه موجودات در اختیار و تصرف او و به او وابسته اند).

5) اَلْقُدُّوسُ: پاک از هر عیب و نقص.
6) اَلسَّلاَمُ: پاک و سلامتی بخش عالم.
7) اَلْمُؤْمِنُ: یگانه امانتدار و امان دهنده مخلوقات از عذاب.
8) اَلْمُهَیْمِنُ: نگهبان مسلط بر عالم.
9) اَلْعَزِیْزُ: صاحب عزت و بزرگواری.
10) اَلْجَبَّارُ: خود رأی و جبران کننده و اصلاحگر حال بندگان خویش.
11) اَلْمُتَکَبِّرُ: یگانه وجودی که همه بزرگیها ازآن اوست.
12) اَلْخَالِقُ: بوجود آورنده عالم از عدم و پدیدآورنده مخلوقات.
13) اَلْبَارِیءُ: بوجود آورنده همه مخلوقاتی که دارای روح هستند، آفریننده موجودات ازهمدیگر.
14) اَلْمُصَوِّرُ: صورت دهنده و طراح عالم و همه موجودات.
15) اَلغَفَّارُ: بسیار آمرزنده.
16) اَلْقَهَّارُ: غالب و چیره و بازگیرنده همه چیز.
17) اَلْوَهَّابُ: بسیار بخشنده و نعمت دهنده.
18) اَلرَّزَّاقُ: بوجود آورنده روزی و توشه حیات و خالق علتهای بدست آمدن روزی.
19) اَلْفَتَّاحُ: باز کننده درهای خزائن رحمتش برای بندگان.
20) اَلْعَلِیْمُ: آگاه و دانای برهمه چیز و درهمه احوال و د

رهمه جا.
21) اَلْقَابِضُ: گیرنده روح و نعمت از هر که بخواهد.
22) اَلْبَاسِطُ: وسعت دهنده توشه حیات برای هرکس که بخواهد.
23) اَلْخَافِضُ: فرونشاننده و خوارکننده هرکس که مستح

ق ذلت و خواری باشد.
24) اَلرَّافِعُ: برتری دهنده به هرکس که مستحق برتری است از متقین.
25) اَلْمُعِزُّ: بزرگواری بخش و یاری دهنده کسی که به دین خود چنگ زده.
26) اَلْمُذِلُّ: خوارکننده دشمنان خود.
27) اَلسَّمِیْعُ: شنوای همه صداها.
28) اَلْبَصِیْرُ: بینای پیدا و ناپیدا.
29) اَلْحَکَمُ: یگانه داور و حاکمی که هیچ ردی در قضاوت و داوری او نیست.
30) اَلْعَدْلُ: دادگر کامل در دادگری.
31) اَللَّطِیْفُ: آگاه، بسیار دقیق درهمه امور و اشیاء پیدا و ناپیدا.
32) اَلْخَبِیْرُ: اخبار باطن و پنهان بر او پوشیده نیست.
33) اَلْحَلِیْمُ: صبور و شکیبا-کسی که خشم بر او غلبه نمی کند.
34) اَلْعَظِیْمُ: صاحب عظمت و بزرگی که در عظمت بی همتاست.
35) اَلْغَفُوْرُ: بسیار آمرزنده.
36) اَلشَّکُوْرُ: کسی که پاداش بزرگی در مقابل نیکوی کم می دهد.
37) اَلْعَلِی: وجودی که مراتب بزرگی او فوق تصور است.
38) اَلْکَبِیْرُ: وجودی که عقل و احساس از در

ک کامل او ناتوان است.
39) اَلْحَفِیْظُ: نگهدار اعمال بندگان و هر چیزی که بخواهد.
40) اَلْمُقِیْتُ: خالق قوت و نیروی حیات مادی و معنوی.
41) اَلْحَسِیْبُ: وجودی که برای بندگانش کافی است، حسابگر اعمال بندگان درروز قیامت.
42) اَلْجَلِیْلُ: وجودی که برترین کمالات از آن اوست.
43) اَلْکَرِیْمُ: بخشنده ای که بدون سؤال و درخواست می بخشد.
44) اَلرَّقِیْبُ: وجودی که مراقب و ناظر همه اشیاء و حرکات است.
45) اَلْمُجِیْبُ: جواب دهنده به کسا

ی که او را فریاد کنند.
46) اَلْوَاسِعُ: وجودی که علم و قدرت و رحمت او همه جا را فرا گرفته است.
47) اَلْحَکِیْمُ: کاردان-آگاه به چگونگی و اهداف امور و اشیاء عالم.
48) اَلوَدُوْدُ: خواستار نیکی برای همه ب

ندگانش در همه احوال.
49) اَلْمَجِیْدُ: بزرگواری که بزرگواری او بی نهایت است.
50) اَلْبَاعِثُ: برانگیزاننده پیامبران علیهم السلام- برانگیزاننده مردگان از قبر.
51) اَلشَّهِیْدُ: آگاه و نظاره گر و بیننده‌ ای همه اشیاء و حرکات و سکنات عالم.
52) اَلْحَقُّ: وجود ثابت و یکنواختی که هرگز تحول و تغییر در راه ندارد.
53) اَلْوَکِیْلُ: عهده دار همه امور بندگان و موجودات.
54) اَلْقَوِی: صاحب قدرت و قوت بی نهایت.

55) اَلْمَتِیْنُ: نیرومندی که محکم کاری او بی نهایت است.
56) اَلْوَلِی: سرپرست و مدیر عالم هستی و همه موجودات.
57) اَلْحَمِیْدُ: کسی که سزاوار همه گونه حمد و ثنا است.
58) اَلْمُحْصِی: کسی که هیچ چیز درمقابل علمش پنهان نمی شود.
59) اَلْمُبْدِیءُ: آغازی دهنده به ه

مه کس و همه چیز.
60) اَلْمُعِیْدُ: کسی که قدرت برگرداندن هرچیز را بعد از عدمش دارد.
61) اَلْمُحیی: حیات دهنده-زندگی بخش.
62) اَلْمُمِیْتُ: سلب کننده و گیرنده حیات از دیگران.
63) اَلْحَی: همیشه زنده.

64) اَلْقَیُّوْمُ: وابسته به خود و همه موجودات به او وابسته اند.
65) اَلْوَاجِدُ: به وجود آورنده هرچیز که اراده کند.
66) اَلْمَاجِدُ: بزرگی آفرین.
67) اَلْوَاحِدُ: یگانه-یکتا.
68) اَلصَّمَدُ: بی نیاز ازهر چیز.
69) اَلْقَادِرُ: توانا-توانائی بخش.
70) اَلْمُقْتَدِرُ: مسلط و قدرتمدار حقیقی.
71) اَلْمُقَدِّمُ: پیشی دهنده و برتری دهنده بعضی از امور و اشیاء نسبت به همدیگر.
72) اَلْمُؤَخِّرُ: عقب انداز هرچیز و هر امری که بخواهد.
73) اَلأَوَّلُ: وجودی که بر هر چیز پیشی دارد.
74) اَلآخِرُ: باقی-وجودی که بالاتر از همه موجودات باقیست.
75) اَلظَّاهِرُ: وجودی که آثار قدرت و ه

ستی او پیداست.
76) اَلْبَاطِنُ: وجودی که احاطه بر ذات او غیر ممکن است.
77) اَلْوَالِی: یگانه سر پرستی که همه ولایتها از اوست.
78) اَلْمُتَعَالِی: دور از عیب و نقص.
79) اَلْبِرُّ: وجودی که سرچشمه همرکشان.
81) اَلْمُنْتَقِمُ: انتقام گیر-عذاب دهنده کسانی که مستحق عذابند.
82) اَلْعَفُوُّ: بخشنده گناهان و آمرزنده توبه کنندگان.
83) اَلرَّؤُوفُ: وجودی که سرچشمه رحمت و مهربانی است.
84) مَالِکَ الْمُلْکِ: وجودی که هستی و حرکات و سکنات عالم تابع خواست اوست.
85) ذُوالْجَلاَلِ وَالإِکْرَامِ: صاحب بزرگواری و کمال.
86) اَلْمُقْسِطُ: داد رس و دادستان مظلومین از ستمگران.
87) اَلْجَامِعُ: در برگیرنده همه عالم هستی و جمع کننده در روز قیامت.
88) اَلْغَنِی: بی نیاز از همه چیز و همه به او محتاجند.
89) اَلْمُغْنِی: بی نیاز کننده.
90) اَلْمَانِعُ: جلوگیری کننده از مصیبت و مشکلات اوست.
91) اَلضَّارُ: ضرر رسان به اهل عصیان.
92) اَلنَّافِعُ: منفعت دهنده به اهل ایمان.
93) اَلنُّوْرُ: روشنائی مطلق و روشنائی بخش.
94) اَلْهَادِی: راهنما و دستگیر.
95) اَلْبَدِیْعُ: بی نظیر و بی شریک.
96) اَلْبَاقِی: ماندنی.
97) اَلْوَارِثُ: مالک نهائی تمام مخلوقات.
98) اَلرَّشِیْدُ: کامل مطلق و تعالی دهنده.
99) اَلصَّبُورُ: شکیبا و شکیبائی بخش.
عموما بر سر اغلب این نام‌هی است که در لیست آن 99 نام قرار ندارند.
المالک
الملیک
ذو الفضل العظیم
ذو انتقام
شدید العقاب

از امام صادق (علیه السلام) از پدر و اجدادش از على (علیه السلام) از پیامبر (صلى الله علیهوآلهوسلّم) نقل شده که پس از اشاره به وجود نود و نه نام براى خدا
تفسیر نمونه ج : 7 ص : 27
مى فرماید : و هى الله ، الاله ، الواحد ، الاحد ، الصمد ، الاول ، الاخر ، السمیع ، البصیر القدیر ، القادر ، العلى ، الاعلى ، الباقى ، البدیع ، البارىء ، الاکرم ، الباطن ، الحى ، الحکیم ، العلیم ، الحلیم ، الحفیظ ، الحق ، الحسیب ، الحمید ، الحفى ، الرب ، الرحمان ، الرحیم ، الذارء ، الرزاق ، الرقیب ، الرؤف ، الرائى ، السلام ، المؤمن ، المهیمن ، العزیز ، الجبار ، المتکبر ، السید ، السبوح ، الشهید ، الصادق ، الصانع ، الظاهر ، العدل ، العفو ، الغفور ، الغنى ، الغیاث ، الفاطر ، الفرد ، الفتاح الفالق ، القدیم ، الملک ، القدوس ، القوى ، القریب ، القیوم ، القابض ، الباسط ، قاضى الحاجات ، المجید ، المولى ، المنان ، المحیط ، المبین ، المغیث ، المصور ، الکریم ، الکبیر ، الکافى ، کاشف الضر ، الوتر ، النور ، الوهاب ، الناصر ، الواسع ، الودود ، الهادى ، الوفى ، الوکیل ، الوارث ، البر ، الباعث ، التواب ، الجلیل ، الجواد ، الخبیر ، الخالق ، خیر الناصرین ، الدیان ، الشکور ، العظیم ، اللطیف ، الشافى .

ولى آنچه در اینجا بیشتر اهمیت دارد و باید مخصوصا به آن توجه داشته باشیم این است که منظور از خواندن خدا به این نامها و یا احصاء و شمارش اسماء حسناى پروردگار ، این نیست که هر کس این 99 اسم را بر زبان جارى کند و بدون توجه به محتوا و مفاهیم آنها تنها الفاظى بگوید سعادتمند خواهد بود ، و یا دعایش به اجابت مى رسد ، بلکه هدف این است که به این اسماء و صفات ایمان داشته باشد ، و پس از آن بکوشد در وجود خود پرتوى از مفاهیم آنها یعنى از مفهوم عالم و قادر و رحمان و رحیم و حلیم و غفور و قوى و قیوم و غنى و رازق و امثال آن را در وجود خود منعکس سازد ، مسلما چنین کسى هم بهشتى

خواهد بود و هم دعایش
تفسیر نمونه ج : 7 ص : 28
مستجاب و به هر خیر و نیکى نائل مى گردد .
ضمنا از آنچه گفتیم روشن مى

شود که اگر در پاره اى از روایات و دعاها اسامى دیگرى براى خدا غیر از این اسماء ذکر شده و حتى شماره نامهاى خدا در بعضى از دعاها به یکهزار رسیده هیچگونه منافاتى با آنچه گفتیم ندارد ، زیرا اسماء خدا حد و حصر و انتهائى ندارد ، و مانند کمالات ذات و بى انتهایش نا محدود است .
هر چند پاره اى از این صفات و

اسماء امتیازى دارد .
و نیز اگر در بعضى از روایات مانند روایتى که در اصول کافى از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه نقل شده مى خوانیم فرمود : نحن و الله الاسماء الحسنى : به خدا سوگند ما اسماء حسناى خدا هستیم اشاره به

آن است که پرتو نیرومندى از آن صفات الهى در وجود ما منعکس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاکش کمک مى کند .
و یا اگر در بعضى دیگر از احادیث آمده است که همه اسماء

حسنى در توحید خالص خلاصه مى شود ، نیز به خاطر آن است که همه صفات او به ذات پاک یکتایش بر مى گردد .
فخر رازى در تفسیرش به مطلبى اشاره مى کند که از جهتى قابل ملاحظه است و آن اینکه تمام صفات پروردگار به دو حقیقت بازگشت مى کند ، یا به بى نیازى ذاتش از همه چیز و یا نیازمندى دیگران به ذات پاک او .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی:

<   <<   76   77   78   79   80   >>   >

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ