پروژه دانشجویی مقاله فسلفه پیشرفت گرایی با pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله فسلفه پیشرفت گرایی با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله فسلفه پیشرفت گرایی با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فسلفه پیشرفت گرایی
مقدمه
اندیشه پیشرفت و توسعه گرایی در قلمرو اقتصاد و اجتماع و سیاسی ریشه در تغییر اجتماعی، به ویژه در دگرگونی های سده نوزدهم دارد. دگرگونی های گسترده ژرفی که در زمینه علوم و فرهنگ، بویژه علوم اجتماعی، پیرایش و پرورش اندیشه و اندیشمندان اجتماعی و بنیانگذاری دانشی نو به نام جامعه شناسی را در باختر زمین شتاب بخشیدند و آینده نگریها و برنامه ریزی های اجتماعی – اقتصادی را بر اساس دستاوردهای دانش های اجتماعی و در پرتو شناخت جامعه و قوانین حاکم بر حرکات و تغیرات اجتماعی به اصطلاح در دستور کار ترقیخواهان و صالح اندیشان قرار دادند.
پیشرفت گرایی و آموزش و پرورش
پیشرفت گرایی جهان نگرایی ای است که بر این باور می رود که بهبود و اصطلاح شرایط انسان و جامعه هم ممکن است و هم مطلوب. بسیاری از پرورشکاران اولیه پیشرفت گرایی در جستجوی نوآوری های تربیتی ای بودند که موجب آزادی نیروهای کودک گردد. پیشرفت گرایان دیگر به عمل گرایی جان دیوئی منتسب بودند، اعتقاد داشتند که مدارس جزئی از قلمرو وسیع تر اصلاح نهادی و اجتماعی هستند.
پیشرفت گرایان، همچون روسو، آموزه ]دکرین[ دنائت آدمی را مردود انگاشتند، معتقد بودند که مردم ذاتاً نیکند. علاوه بر این پیشرفت گرایی در روحیه صلاح اجتماعی که بر جنبش پیشرفت گرایی قرن بیستم آمریکا حاکم بود ریشه داشت.
روسو در مقام، یکی از نخستین طغیانگران علیه آموزش و پرور
ش سنتی، مدعی بود که مؤثر ترین یادگیری هنگامی تحقق می یابد که از علایق و نیازهای کودک پیروی کند.
پتالوتستی بر آن بود که اموزش و پرورش طبیعی باید در محیطی آکنده از محبت و امنیت عاطفی صورت پذیرد. مضافاً آنکه تربیت باید از محیط مستقیم کودک آغاز شده، متضمن فعالیت های حواس او در ارتباط با اشیاء موجود در محیط باشد.
به منظور انجام بخشیدن به موضوع تربیتی پیشرفت گرا، انجمن بر اص
ول زیر صحه نهاد:
1) آموزش و پرورش پیشرو باید آزادی ای فراهم کند که حامی رشد و کمال طبیعی کودک از طریق فعالیت هایی باشد که ابتکار، خلاقیت، و ابزار وجود را در او پرورش می دهد.
2- آموزش باید تماماً به یاری
رغبت خود طفل که از تماس با جهان واقعی برانگیخته می شود، هدایت شود.
3- معلم پیشرفتگرا باید یادگیری کودک را در مقام مدیر فعالیت های پژوهشی هدایت کند، نه به عنوان دستور دهنده.
4- موفقیت های دانش آموزان باید برحسب پیشرفتهای فکری، جسمانی، اخلاقی و اجتماعی اندازه گیری شود.
5- به منظور تأمین نیازهای کودک برای رشد و تکامل باید بین معلم، مدرسه و خانه و خانواده همکاری بیشتری معمول گردد.
6- مدرسه پیشرفتگرای حقیقی باید آزمایشگاهی برای فعالیت های نوجویانه باشد.
اهداف تعلیم و تربیت
دیویی و پراگماتیستها معتقد بوده که تعلیم و تربیت یک ضرورت زندگی است او خاطر نشان می ساخت که جامعه متمدن بدان سبب به حیاتش ادامه می دهد که تعلیم و تربیت با استفاده از ارتباط عادتها، فعالیت ها، افکار و احساسات از نسلی به نسل دیگر از مسن ترها به جوان تر ها منتقل می شود.
اساساً تعلیم و تربیت یک هنر است و معلمان هنگامی که آن را از روز مرگی و کسالت دور می سازند والاترین مفهوم این هنر را تبیین می کنند. فرایند تربیتی تنها زمانی متحقق می شود که فهمیدن ترویج یابد. در مقابل حرفه آموزی صرف کمک کردن به کودک برای اندیشیدن تعلیم و تربیت است. باید به تعلیم و تربیت نه به عنوان آمادگ
ی برای زندگی، بلکه به عنوان خود زندگی نگاه شود.
دیویی در کتاب «آیین تربیتی من» این اعتقاد را که تعلیم و تربیت دو جنبه مبنایی دارد مطرح می کند: جنبه روان شناختی و جامعه شناختی.
اهمیت هر یک کمتر از دیگری نیست چون امیال و توانایی های کودک فراهم کننده ماده و نقطه شروع همه تربیت هاست ضمن اینکه دانش مربی در مورد شرایط اجتماعی برای تفسیر توانایی های کودک ضروری است.
به نظر دیویی مقاصد باید:
1- از شرایط موجود ناشی شده باشد.
2- لااقل در آغاز آزمایشی بوده قابل انعطاف باشد.
3- مقصود باید همیشه به سوی آزادی فعالیت ها و یک مناسبت مورد نظر جهت داده شود.
دیویی می پنداشت این مردم (والدین- شاگردان و شهروندان) هستند که مقاصد تربیتی دارند نه فرایند تعلیم و تربیت به نظر او مقصد تعلیم و تربیت
رشد است: «چون رشد ویژگی زندگی است، تعلیم و تربیت سراسر رشد است و هیچ غایتی ورای رشد ندارد.»
سیدنی هوک تأکید می کند که آموزش و پرورش برا
ی رشد با آموزش و پرورش برای جامعه دموکراتیک همخوانی دارد.
ویلیام هرد کیلپاتریک، یکی از شاگردان و همکاران دیویی اصرار داشت که دغدغه فوق العاده هر فرد باید آن باشد که همه مردم بیشترین و بهترین امکان زندگی
را داشته باشند.
آموزش و پرورش موظف به آموزش چگونه زندگی کردن به کودکان است.این امر در سه مرحله انجام می شود: 1- تدارک فرصت برای زندگی 2- آینده نگری برای یادگیری تجربه ها 3- تأمین شرایط برای رشد خصلت های مطلوب
روشهای تعلیم و تربیت
مربیان شیوه هایی را ترجیح می دهند که انعطاف پذیر شده، قابلی
ت استفاده به صورتهای مختلف را داشته باشد به همین منوال آنان ساختمان و وسایلی را برای مدرسه می پسندند که مفید باشد. مبلهای قابل جابه جایی، مبلهای هماهنگ با کودکان، دیوارهای تاشو و چاپ کتاب با حروف درشت، همه چیزهایی است که از کارهای دیویی در مدرسه تجربی او در شیکاگوسردرآورد. علاقه مندند به کودکان بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند، آنان می پندارند که موقعیت های زندگی واقعی، توان حل مشکل را در صحنه عمل تأیید می کند. (روش اکتشافی)
از برخی جنبه ها روش یادگیری همان قدر مهم است که محتوای آموخته شده آنان می پندارند که اگر کسی بداند چگونه باید به سراغ حل مشکل برود، پس آماده شده تا از عهده چیزهای دورتری که مدرسه شاید نتواند با آن سروکار داشته باشد براید چون مدرسه نمی داند شخص در آینده با کدام نوع از مشکلات زندگی مواجه شود. اما به نظر آنان مشکلاتی مانند آنچه که مربوط به ازدواج، خانواده، اوقات فراغت، و سوالات مربوط به صلح و جنگ است شاید معرفی یا پیش بینی شود.
مدرسه باید به منظور آماده ساختن فرد برای فائق آمدن بر آن مشکلات به او کمک کند.
تعلیم و تربیت گسترده و کلی تر را تأیید می کنند و معتقدند اگر کسی دانش را به عناصر مجزا تقسیم کند آن را به هم پیوند ندهد، با خطر از دست رفتن دور نما مواجه می گردد.
این رویکرد مخالف تجزیه دانش به عناصر سازنده آن نیست، بلکه ما را با قرار دادن آنها در کل
نوسازی شده که به انسان جهت و بینش جدید می دهد، ترغیب می کند. در تحصیل این کلیت جدید است که پراگماتیسم انسان گرا و جامع نگر می شود روش تجزیه اذعان دارد که نتیجه ثا
بت یا مطلق وجود ندارد، در نتیجه تعلیم و تربیت پراگماتیک حقیقتاً تعلیم و تربیت «کشف » است. یکی از رویکردهایی که توسط مربیان پراکماتیک همچون ویلیام هردکیلپاتریک پیشنهاد شده «رویک
رد پروژه» برای یادگیری است.
هرچند شاید در میان صاحب نظران این مکتب اختلافاتی فردی در مورد جنبه های مشخص روش وجود داشته باشد، ولی همه آنها با این امر موافقند که شیوه مناسب تعلیم و تربیت، تجربی،
انعطاف پذیر و نامحدود بوده، به سوی رشد قابلیت تفکر و مشارکت هوشمندانه فرد در زندگی اجتماعی جهت داده می شود.
برنامه آموزش درسی
به نظر جان دیویی دو موضوع مهم وجود دارد: موضوع منطقی و موضوع روانشناختی. اولی «انضباط» دومی «رغبت» را مورد تأکید قرار می دهد این اشتباه است که بین رغبت کودک و موضوع درسی ضروری شکاف مشاهده شود، چون موضوع درسی مناسب چیزی ثابت و آماده و خارج از رغبت
کودک نیست.
اینان به یک برنامه درسی متنوع معتقدند. به عنوان نمونه از مطالعاتی در حرفه ها و بهداشت، و در عناوینی همچون خانواده و اقتصاد حمایت کرده اند.
تجربه دینی
نظریه های دیویی در مورد تجربه دینی را می توان در شماری از کارهای او یافت، ولی این نگرش ها در کمال ایجاز در کتاب« ایمان همگانی» (که در سال 1934 منتشر شد) اظهار شده است. به نظر دیویی مذهبی بودن نیازمند پذیرش عقاید فوق طبیعی یا دین نظامدار نیست. او میپنداشت که اکثر ادیان دارای تأثیر منفی است چون به تفکیک و طبقه بندی مردم گرایش دارد که خود عمل نامعقول در جامعه دموکراتیک است. او فوق طبیعی گرایی والحاد نعطاف ناپذیر، هر دو را رد کرده به جای آن توجه درباره وجود انسان درقلمرو طبیعت را ترویج می کرد. اندیشه های دینی در نیازهای طبیعی انسان ریشه دارد.
رشد اخلاقی
مقررات اخلاقی باید بر حسب نتایج خود در هر موقعیت هماهنگ شده یا از اینرو، هر عملی برحسب پیامدهایش خوب یا بد ارزیابی می شود. این ماهیتاً فرایندی تربیتی است، چون آگاهی و دغدغه نسبت به نتایج فقط از طریق تفکر دقیق و انعکاسی حاصل می شود. دیویی اخلاق را به عنوان شاخه ای از دانش که مبتنی بر درک صومعه ای یا فریضه ای الهی باشد، مردود م
ی دانست. اساساً او می پنداشت که خصایص اخلاقی با مشارکت فرد در گروه اجتماعی یا با فراگیری اخلاق در خلال زندگی به دست می آید.
دیویی تعلیم و تربیت اخلاقی را به مشابه فرایند پیشرفت از طریق مراحل پیش تربیت داده شده، فراگیر، یا غیر متفاوت نمی دید بلکه می توان گفت که این تربیت از تجربه افراد در متن اج
تماع حاصل می شود و می تواند به نظام صحیح برنامه ریزی، روش ها و زندگی اجتماعی مدرسه قاطعانه رشد کند. به نظر دیویی مقصد آموزش و پورش رشد است، و اهمیت اخلاقی آن در نتایج اجتماعی هوش اجتماعی و قضاوت شخصی قرار دارد.
رشد زیبایی
هرکسی مستعد کسب و لذت بردن از تجارب زیبایی شناختی است به شرط آنکه هوش اخلاق از طریق تعلیم و تربیت توسعه داده شود. تجربه زیبایی شناختی آن است که طی آن فرد و محیط، یا عامل درونی و بیرونی، باهم سازگار باشد. این نوع تجربه همان است که دیویی آن را «تجربه کامل» یا تجربه ای که وحت و کمال را به ارمغانط می آورد، می نامد. این تجربه انسانی در اوج خود است. دیویی عقیده داشت که تعلیم و تربیت پیش ازهر چیز فعالیتی هنری بوده از یک فعالیت کاملاً علمی متمایز است.
پراگماتیسم (پیشرفت گرایی) به عنوان فلسفه تعلیم و تربیت
این اشتباه است که پراگماتیسم را درپیوندی بسیار نزدیک با تعلیم و تربیت پیشرفته در همه زمینه ها بدانیم. هرچند مطمئناً درست است که بیشتر پیشرفت گرایان مدعی موافقت با فلسفه جان دیویی اند، ولی خود دیویی اغلب منتقد تندرویهای پیشرفت گرایی بود. کتاب تجربه و تعلیم و تربیت او همانقدر به افراط پیشرفت گرا متمایل شده که به تعلیم و تربیت آمریکایی به شیوه کهن و محدود سنتی آن.
بنظر پراگماتیستها تعلیم و تربیت باید طبیعی و مربوط به رشد انسان به عنوان نوع پیچیده ای از حیوانات باشد. آنان مدتها از مدارسی که کودکان بتوانند در حوالی آن حرکت کنند، یعنی از مدارس باز و محیط محرکی که عنصر طبیعی را در تعلیم و تربیت وار کند، حمایت می کردند. احتمالاً اندیشه های بی کس، لماک و روسو به بهترین شکل با تفکرات جان دیویی ترکیب شده باشد. همچنان که اندیشه های پیشرفت گرایی با پذیرش بیشتری مواجه می شدع تأثیر آنها نیز افزایش
می یافت. آمریکایی ها در طول جنگ جهانی دوم باید تعلیم و تربیت را روی شمعک قرار می دادند. اما درباره پس از جنگ تأثیر آن پدیدار شد. انتقاد از آموزش و پرورش «احمقانه» و «تابع هوسها و تکلف ها» «و بی بندوباری» در تعلیم و تربیت پیشرفت گرا مطرح می شد.
ماهیت تجربه
به نظر دیویی تجربه فقط یک رویداد مجزا ینست تجربه عمق داشته به طبیعت می رسد. تجربه و طبیعت دو چیز جدا از هم نیستند، بلکه تجربه بخشی از طبیعت است. به نظر او تجربه درباره طبیعت و در آن است، طبیعت عبارتست از سنگ ها، گیاهان، شرایط اجتماعی، لذتها و آلام است. خلاصه دیویی بر آن بود که ما نمی توانیم تجربه و طبیعت را تفکیک کنیم طبیعت آن چیزی است که تجربه می کنیم. و ما باید تجارب خود را بر حسب روابط طبیعی آن مشاهده نماییم. به این ترتیب دیویی طبیعت را هم ثابت و هم متزلزل، هم معین و هم نامعین می دید، یعنی چیزهایی هست که به کندی تغییر می کند. برخی تجارب ثابت است، حال آن که برخی دیگر در آشفتگی و نوسان است.
دیویی از رهبری روسو در مهم دیدن طبیعت در تعلیم و تربیت پیروی کرد، هر چند او بیشتر مسلک رمانتیک روسو را مردود می دانست روسوس برای تعلیم و تربیت سه منبع مشخص کرد.
1- طبیعت: رشد خودجوش ها و استعدادها
2- موجودات انسانی : کاربردهای اجتماعی که بر این رشد عرضه می کنیم .
3- اشیا: فراگیری فراگیری تجربه شخصی از محیط پیرامون
ابزارگرایی
توجه دیویی به کنش اجتماعی تعلیم و تربیت، به فلسفه او نوعی جهت یابی عمل قطعی می دهد اصرار او بر این بود که فلسفه باید بجای بحث در مورد ساختارهای نظری غیر قابل تغییر، خود را با مشکلات انسان در جهاتی متغیر و نامعین درگیر کند.
دیویی در کتاب چگونه می اندیشیم، نشان داد که چگونه می توان اندیشه ها را به عنوان ابزارهایی در جهت حل مشکلات واقعی به کار گرفت و دیدگاهش را رد پنج مرحله توصیف کرد:
الف) مشکل محسوسی که در اثر تضاد در تجربه یا گرو دشواری نسبت به تجربه سیال اتفاق می افتد.
ب) موقعیت و تعریف آن، تعیین حدود یا ویژگی های مشکل با عباراتی شفاف
ج) توصیه هایی در مورد راه حل ممکن، تشکیل دامنه ای وسیع از فرضیات
د) پیشرفت به کمک استدلال در مورد موقعیت های توصیه شده
هـ) مشاهده و تجربه بیشتر که به پذیرش یا رد آن پیشنهاد می انجامد.
فردگرایی و روابط اجتماعی
یکی از جوانب فلسفه دیوئی که در اطراف آن مشاجره بسیاری شده نگرش او نسبت به فرد گرایی در جهان اجتماعی است. از یک طرف کسیانی مدعی بوده اند که او فرد گرایی را به زبان جامعه نظام دار ارتقا بخشیده است. از سوی دیگر بسیاری او را مهتم می کنندکه فرد را در زیر عینیتی پنهان که توسط فن آوری، هوشیاری علنا و موسسات اجتماعی متمرکز ارائه شده مدفون کرده است.
دیویی پیش از پذیرش دو قطب ذهنیت یا عینیت، بر آن بود تا نشان دهد که تجربه قبل از هر چیز خام و کلی است و تمایز ذهنیت (یا فردیت) و عینیت (یا محیط اجتماعی) از تجربه ناشی می شود. خلاصه یکی از اینها ضرورتاً واقعی تر از دیگری نیست چرا که دیویی ذهن و شی ء یا یا فرد و جامعه را در تعالی متزلزل، یعنی ارتباطی تعاملی می دید. به نظر دیویی جامعه صنعتی مدرسه باید موسسه ای باشد که در ان استعدادهای فردی و اجتماعی کودکان بتواند پرورش یابد راه کسب این هر دو زندگی دموکراتیک است فردیت مهم است چون سرچشمه ابداع و تغییر در موضوعات انسانی است.
ویلیام کیلپتریک و روش پروژه
روش پروژه کیلپتریک اتکای آ.پ سنتی را بر آموزش کتاب محور مردودی انگاشت با اینکه کیلپتریک خود ستیزه نبود ولی معتقد بود که کتاب نمی تواند جانشین برای یادگیری از راه زندگی باشد. زیانبارترین وجه کتاب زدگی در سلطه کتاب درسی در آموزش سنتی یافت می شود. معلمان به طور انحصاری به اطلاعات کتب درسی تکیه می کنند این امر غالباً به تجارب دست در دومی می انجامد که به صورت مکانیکی سازماندهی شده اند. دانش آموزی که در مدرسه سنتی موفقیت کسب می کند غالباً گرایش کتاب محورانه دارد و در حفظ کردن مطالب موفقیت دارد، نه ضرورتاً در درک آنچه می خواند.
در برابر ماهیت مکانیکی آ.پ سنتی کتاب محور، روش پروژه کیلپتریک به این منظور طراحی ده بود که پیشرفتگرایی سازنده ای را در راستای خطوط آزمایشگرایی توضیح دهد. در روش پروژه دانش آموزان می بایست کار خود را در قالب فعالیت ها یا پروژه هایی که زمینه ساز تلاشهای هدفمند باشند، طراحی، هدایت و اجرا کنند. روش پروژه در صورتبندی تئوریکی به عنوان روشی مشکل کشایانه قلمداد می شود. دانش آموزان چه به صورت فردی و چه گروهی مسائل
را که در تجربه هایشان ظهور می کنند، تعریف می کنند. یادگیری وظیفه مدار خواهد بود به این معنی که موفقیت از طریق حل مسأله و آزمودن راه حل از طریق عمل کردن بر پایه آن حاصل می شود. عملی که از طراحی هدفمندانه ناشی شود با آزمودن عملگرایانه همخوانی خواهد داشت و برپایه پیامدهایش مورد قضاوت واقع می شود.فرد تربیت یافته ای که کیلپتریک بر پایه همکاری هدفمند مد نظر داشت شامل مرد و زن مدوکرات بود چنین فردی از کرایش آزما
یشگری برخوردار بود، تمایل دارد که تنها ارزشها و باورهای مد روش ا محک بزند. دانش آموزان از طریق روش پروژه با چگونگی اعمال شیوه های دموکراتیک بحث آزاد، اندیشه ورزی مستدل و دقیق،س تصمیم گیریهایی که حقوق اکثریت و اقلیت را محترم بدارد، و عمل که زمینه ساز دگرگونی آرام اجتماعی باشد آشنا خواهد شد.
همزمان با جنبش و پیشرفتگرایی و ایدئولوژی پیشرو، فلسفه مدرن در برابر فلسفه سنتی به طور گزینشی اصول پیشرفتگرایی را رد خود ادغام کرد. فلسفه جدید آ.پ رکن اساسی بارز بسیاری از برنامه های داشنگاه ها را رد زمینه آ.پ حرفه ای تشکیل می داد. در رویکرد نوین، وجوه اصلی عبارت بودند از : 1) مدارس بزرگتر که بخش های متعدد کلاس ه و تنوع بیشتر برنامه درسی را تسهیل می کرد.
2) تنوع برنامه درسی که بر غنای آ.پ می افزود.
3) گرایش به ایجاد مدارس راهنمایی یا مدارس میانی به عنوان مدارس مستقل این تحولات اغلب از حمایت پیشرفتگراها برخوردار بودند و به صورت بخشی از ایدئولوژی مدیران مدارس جدید در آمدند.
دیوئی و سایر دانشوران پیشرفت گرا دست به کار سدند تا فلسفه آ.پ را ر
د مقابل داروینیسم اجتماعی تثبیت یافته هربرت اسبنسر، به ابزاری برای اصلاحات اجتماعی تربیتی تبدیل کنند.
معلم پیشرو
شاید مهمترین چالش برای معلم عبارت از آن بود که مانند راهنما رفتار کند بر آن سلطه ندارد، بلکه علایق یادگیرندگان را محور قرار می دهد. معلم به طور شایسته راهنمای گفت و شنود، طرح ریزی و اجرای یادگیری است.
روابط فلسفی و ایدئولوژیک پیشرفتگرایی
پیشرفتگرایان از طبیعت گرایانی همچون روسو این آموزه را آریه گرفتند که کودکان را باید آزاد گذارد تا طبق اعتماد و نیازهای خود رشد کنند.
پیشرفتگرای به عنوان نظریه ای تربیتی با بسیاری از مفاهیم و عملکردهای مرتبط با ماهیت گرایی و پایدارگرایی مخالف است پرورشکار بنیاد گرا که موضوع تربیتی او منعکس کننده ماهیت گرایی و پایدار گرایی محافظه کارانه تر و سنتی تر است نکات زیر طرفداری می کندس :
1) یادگیری مهارتهای وسیله ای و فرهنگی پایه، که مبنای سایر موضوعات مدرسه و فعالیت های خارج از مدرسه جنبه بنیادی اساسی و زایا دارند. از دیرباز طرفداران آ.پ بنیادی، تحصیل را به صورت آموزشی ادبی کتاب محور تلقی کرده اند.
2) سازمان دادن برنامه درسی بر محور مهارتها و موضوعات اساسی تعریف شده، همچنین ابزار مخالفتی عمومی با الگوی برنامه ای نسنجیده نامشخص و آشفته ای که بر آ.پ باز، یادگیری از راه تجربه های میدانی، پروژه ها، فعالیت ها و سایر انواع آموزش های پراکنده تکیه می کند.
3) شناسایی مدرسه و مدیران و معلمان آن به عنوان متخصصان آکادمیک که در محتوای برنامه و روش تدریس صاحبنظرند . حامیان آ.پ با بهره گیری از مدسته به عنوان ابزار تحول اجتماعی، نوآوری و آزمایشگری مخالفند. کلاس تحت سلطه معلم است و تدریس به دست او طراحی می شودو هدایت می شود.
پرورشکار پیشرفتگرا متقابلاً موضع تربیتی زیر را اتخاذ می کند:
1) به جای معرفی مهارتهای بنیادی به صورت مستقیم به کودکان، بهتر است آنان ر
ا وادار کنیم که روش های یادگیری و تحقیق را از طریق حل مسائل و ارضای نیازهایشان فراگیرند.
2) مدرسه باید در متن مسائل اجتماعی و پیشبرد تحولات جمعی قرار گیرد.
3) معلمان باید راهنمایان پروژه، و محرکان، مستشاران یادگیری باشند نه انتقال
دهندگان اطلاعات، باید متنوع و اغلب غیر مستقیم باشد.
نقادی دیوئی از آموزش و پرورش پیشرو
دیوئوی هشدامی داد که مجادله بین آموزش و پرورش سنتی و پیشرو به صورت اداعاهایی دال بریا «این مشق» یا «آن مشق» تنزل کرده است . اگرچه دیوئی هوادار پیشرفت گرایی بود ولی معتقد بود که بسیاری از پیشرفتگرایان صرفاً علیه عملکردهای مدارس سنتی عکس العمل نشان می دهند و از عهده صورتبندی فلسفه ای تربیتی که بتوان از آن مشابه نقشه ای برای فعالیت عملگرایانه بهره گرفت برنیامده اند.
تحلیل دیوئی از مدارس سنتی و پیشرو در شفاف ساختن تضادهای بین این دو نهاد مفید بود وی می گفت مدارس سنتی نهادهایی رسمی هستند که برنامه موضوع محوری تکیه می کند که معارفی همچون زبان، تاریخ، ریاضایات و علوم را مستقل از هم سازماندهی شده اند، شامل می گردد.
سنت گرایان پایدارگرا و ماهیت باور معتقد بودند که خرد انسان در میراث فرهنگی بشریت نهفته است آداب هنجارها، و اخلاق از سنت برداشت می شوند و مشمول آزمون روش علمی نمی شوند.
معلم سنت گرا کدام مکتوب را به مشابه سرچشمه حمت تلقی می کرد. و بر کتاب در
سی به عنوان منبع دانش ، و بر درس پس دادن به مشابه جاری ساختن دانش از دانش آموز تاکید می کرد . سنت گراها تلاش کرده بودند که مدرسه را از مجادله های اجتماعی به دور نگه دارند. آنان بر پایه این باور که یادگیری شامل انتقال ذخیره های معرفت به ارث مانده از گذشته و
تسلط بر آن است، علاقه و نیازهای کودکان را نادیده انگاشته و عامرانه از مسائل اجتماعی و سیاسی اضطراری چشم پوشی کرده بودند. انتظار آن بود که محصولات آ.پ متعارف (یعنی دانش آموزان ) خرد سنتی را پذیرا شوند و از عادات و نگرش هایی که همرنگی را موجب می شوند، برخوردار گردند و نسبت به مرجع قدرت فروتن و فرمانبردار باشند.
پرورشکار پیشرفتگرایی ای حقیقی معلمی است که در ارتباط دادن شرایط درونی یادگیرنده – یعنی نیازها، علایقریا، قابلیت ها و آمال دانش آموز با شرایط عینی تجربه- یعنی عوامل محیطی که جنبه تاریخی، طبیعی، اقتصادی و جامعه شناختی دارند- ماهر باشد. دیوئی معتقد بود که پیشرفت گرای یبا ید از رویا پردازی ساده لوحانه درباره ماهیت کودک بپرهیزد . اگر چه نیازها و رغبت های کودکان همیشه سرآغاز یاد گیری می باشند ، ولی غایت آن نیستند . غرایز وسائقها باید پالایش یافته، به هوش اجتماعی تامل ارتقاء یابند.
آموزش و پرورش پیشرو ، باید الگو های تحقیق هدف مند توام با تامل را در یادگیری پرورش دهد . دیویی ماهیت گرایی و پایدار گرایی را به چالش خوانده ، به پرورشکاران هشدار می دا دکه از( بازگشت به روشهای فکری و آرمانهایی که قرنها قبل از پیدایش روش ظهور کرده بودند) پر هیز کنند . پرورشکاران حقیقی خواهند کوشید کهد به طور منظمی ( از روش علمی به مشابه الگو و آرمان هوشمندانه کاوش و از به کارگیری امکانات بلقوه درون ذاتی تجربه ) بهره گیری کند.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟ با pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟ با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟ با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگرافهای مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیدهی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمرهاند اما کمتر میتوان نوشتهای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر،
شناخته شده باشد. مثل: «من اینها را برای سایهام که روی دیوار افتاده است مینویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگرافها اینگونه آغاز میشود: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟»
این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگیاش را با آن شروع کرده است. و
بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دههی 1340 و 1350 جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب میفهمند که من چه میگویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و همنسلانم بگویم: در سرآغاز دههی 40 ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دههی 60 میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپیها، سنت شکنیها، خیزشهای دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه
با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگیمان را آغاز میکردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع میکرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای 28 مرداد میگذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینهی سقوط مصد
ق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود.
آن روزها در آمریکا، که از پس 28 مرداد 32 در کشور ما حرف اول را میزد، چهرهی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامههایش با برنامهها
ی ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم میزد ـ حرفهائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامهای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری
هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بودهاند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه سالهی بعد از 28 مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سالها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پلهها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن میگفت. دیکتاتوری هم بنظر میرسید که رفته رفته دارد وا میدهد. نشانهاش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسهی کیهان در پی انتشار دو
نشریهی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی تودهای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کارهی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بیجزوهی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.
در پی انتشار همین شمارهی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که
آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همهی جزوهها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوهها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوهها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتابها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از 1000 جلد بوده باشد، از طریق «برو بچهها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب م
ه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذهای کاهی. و ما پخش کنندهی کتاب ممنوعهای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوهی اولش با خبر بودیم.
کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزیها به آن «گفتمان» میگویند. (و همینجا، بعنوان نکتهی معترضه بگویم که دیدهام این روزها بسیارانی خیال میکند که «گفتمان» واژهی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیونها میشنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیعتر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان.
کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیدهایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کردهایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است.
ما تازه قرار بود که این حرفها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بیشاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا تودهایها را تیربارن کنند. من سالها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفتهام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف میگفت. ملیون و نیروی سومیها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برایشان چندان پناهی نبوده است. آنها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون میآمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانهاش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق میشد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن میگفت.
و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص میداد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی شویم») و ارزشهای خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشتهایم بلکه ارزشهای خوب خودمان را هم در این چالش از دست دادهایم و در نتیجه موجودی شدهایم بیهویت؛ یک شتر-گاو-پلنگ ذلیل.» آل احمد چنین موجودی را «غربزده» نام گذاشته بود.
نسل من که در فراسوی 28 مرداد به جوانی و دانشگاه رسیده بود اما با غرب آشناتر از اینها بود، لباس و پوشاک و موسیقی غربی را دوست داشت، از «پارتی گرفتن» و رقصیدن با آهنگهای غربی خوشش میآمد، دوست دختر یا پسر داشتن در بیناش مد شده بود، سینمای غرب، ادبیات غرب، نقاشی مدرن و معماری نوی غرب را دوست داشت. جریان انقلاب مشروطه و اصلاحات رضاشاهی و سیاست زدائی بخش دوم سلطنت محمد رضا شاه در این نسل شکلی تازه از آدم ایرانی را بظهور رسانده بود. اما حالا آل احمد به او میگفت سراپای آنچه که تو داری دروغ و قلابی و عاریتی و وصله پینهای ست.
و همان سالها بود که ترجمهی کتاب «مقدمهی ابن خلدون» هم منتشر شد و آل احمد خواندن آن را به همهی اطرافیانش توصیه کرد. و ما دیدیم که ابن خلدون مراکشی هم در 570 سال پیش نظرات آل احمد را تأئید میکند. ابن خلدون، که از شمال افریقا به شرق سفر کرده و در بازگست ـ علاوه بر سفرنامهای که نوشت ـ مقدمهای هم بر آن افزود و در آن مقدمه کوشیده بود تا مشاهدات خود را جمع بندی کرده و به نوعی قانونمندی اجتماعی در زمینهی مباحث فرهنگی دست یابد در این «مقدمه» (که از خود سفرنامهاش مشهورتر شد و بصورتی مستقل در دست اهل مطالعه گشت)، سخنی دارد که آنروز من و ما را
سخت تکان داد و بیشتر مجذوب آل احمد کرد. بگذارید تکهای از این سخن را برای شما نقل کنم:
«قوم مغلوب همواره شیفتهی تقلید از شعائر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است، زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکست خورده را مسخر خود میسازد حاصل میشود، و منشاء یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت مغلوب است و یا بدان سبب است ک
ه ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه میشود و بجای اینکه این اطاعت را معلول غلبهی طبیعی آن قوم بداند آنرا به کمال و برتری آنان نسبت میدهد; ملت شکست خورده گمان میعلت همین اشتباه میبینیم که قوم مغلوب خواه در نوع لباس و مرکوب و سلاح و خواه در چگونگی پوشیدن و بکار بردن همواره از قوم پیروز تقلید میکند; » (باب دوم، فصل 23، صفخهی 287)
آل احمد به ما میگفت که ما «قوم شکست خورده»ایم و به این خیال که «پیروزی غلبه جویان در پرتو عادات و رسوم و شیوهی زندگی آنان حاصل آمده» سعی میکنیم ادای آنها را در آوریم. پهلوی اول عبا و عمامه مان را برداشته بود، با این تصور که اگر ما را با کت و شلوار کازرونی و کلاه پهلوی و مانتوی گاباردین بپوشاند ما به مادموازل ژیزل و
مستر آرمسترانگ تبدیل میشویم و فراموش کرده بود که توی آن لباس و زیر آن کلاه فرنگی قرضی مغزی هم هست که هیچ یک از ارزشهای اجتماعی و فرهنگی این مادموازل و موسیو را در نمییابد و، بقول آل احمد، بجای اینکه نگاهی به موتور ماشینش بیاندازد یا ترمزها را چک کند تا در رانندگ
ی آسیب نبیند، یک آیت الکرسی به آینهی ماشینش آویزان میکند و بیمهاش را هم با حضرت عباس تمشیت میدهد و نه شرکت سهامی بیمهی ایران. (که البته نمیدانم کدام شیر پاک خوردهای کشف کرده بود که بین انبیاء و اولیاء ما حضرت عباس امور بیمه این عالم را بر عهده دارد.)
اما کتاب آل احمد به این «تشخیص بیماری» بسنده نکرده و در پی ارائهی «دارو و راه علاج» هم برآمده بود. و مشکل ما هم از همین جا شروع شد. از نظر او، ما دو راه بیشتر در پیش نداشتیم: یا باید یکسره «غربی» میشدیم و یا به «فرهنگ اصیل» خود بر میگشتیم. آل احمد میگفت که تجربهی صد سالهی بعد از جنگهای ایران و روس تا کنون به ما نشان داده است که راه اول کاملاً به بن بست رسیده است و ما چارهای نداریم که راه دوم را انتخاب کنیم. و بدینسان، با شیپور رستاخیز او، نسل من راهپیمائی بزرگ خود را با عنوانی که چند سال بعد دکتر علی شریعتی بدان داد، یعنی با عنوان «بازگشت به خویش»، آغاز کرد.
اما واقعیت این بود که ما از این «خویشی» که بدان باز میگشتیم چندان چیزی نمیدانستیم و معنای فرهنگی این «خویشتن اصیل» را در نمییافتیمو، بدینسان، بازگشت ما به خویش نیز جز امری ظاهری نمیتوانست باشد.
با اینهمه چند سال بعد تمام کارکنان سازمان برنامه ـ ک
ه من در آن کار میکردم و یکی از اماکن تجمع روشنفکران و نخبگان بود ـ پشت میزهای «برنامه ریزی برای عمران و توسعهی کشور» تسبیح شاه مقصود بدست گرفتند و سبلت پرپشت درویشانه رویاندند. ابتدا خانقاهها توسعه یافتند، در خانه زیرشلواری و عبا پوشیدیم و سراغ کتابهای فراموش شدهی منطق الطیر و شیخ محمود شبستری رفتیم. و نظریه پردازان تازه نفس هم هر دم بیشتر از راه رسیدند. دکتر احسان نراقی، احمد فردید، رضا داوری و داریوش شایگان برایمان احادیثی شیرین از فرهنگی گفتند که بر پایههای عرفان
و درویشی و اعتقاد به آخرت و تحقیر عقل و دنیا گذاشته شده بود. حس میکردیم که یکباره از معنویت پر شدهایم و از وجناتمان نور حقیقت تپق میزند. از زیارت شاه نعمت الله ولی شروع کردیم تا کی به سراغ شاه عبدالعظیم برویم. و برعکس حافظ، که از مسجد به خانقاه و از خانقاه به خرابات رفته بود، ما از خرابات راهی مسجد شده بودیم. حتی دربار محمد رضا شاهی هم که قرار بود قبله گاه غربزدگی و غرب گرائی باشد از این روند فرهنگی مصون نمانده بود. تعزیه شد نمایش سنتی و روی صحنهی جشن هنر شیراز رفت. پاتوقهای ما از سورنتو و چاتانوگا به زیرزمینهای خیابان سیروس مبدل شد. و آنگاه، وقتی که علیرغم آن همه «جاوید شاه»؛ سرطان خون جان «اعلیحضرت همایونی» را فرا گرفت و مردم کوچه و بازار خبر شدند که «چنان نماند و چنین نیز نخواهند ماند»، دیگر هیچ نهاد مدرن، هیچ متفکر صاحب اثر، و هیچ سیاستمدار خوش نفسی باقی نمانده بود که آیندهای روشن را برایمان خبر دهد. ما در شیشهی جادو را گشوده و غولی را که سه نسل از پداران ما به زحمت در شیشه کرده بودند آزاد ساخته بودیم.
آنک در خیابانها بودیم، نه میدانستیم چه میخواهیم و نه میدانستیم چه نمیخواهیم. استقلال، آزادی، جمهوری؟.. اما، نه، اینک زمانه پسوندی شگرف را بدان چسبانده بود تا بازگشن ما را به خویشتن خویش کامل کند. ما اکنون آزادی و استقلال و جمهوری را بشکل «اسلامی»اش میخواستیم. باور داشتیم که اسلام برای همهی پدیدههای غربی نوع اسلامیاش را دارد، آن هم بهتر از اصل. مثلاً، مگر بنی صدر نبود که به ما میگفت که اقتصاد اسلامی بسا کاراتر و عادلانه تز از اقتصاد غربی است؟ و شاه که رفت و خمینی که آمد روند گسنردهی «اسلامی کردن» چیزها نیز آغاز شد. تقی زاده غلط کرده بود که گفته بود همه چیزما باید یکسره غربی شود. نخیر، ما میتوانستیم همه چیز را یکسره «اسلامی» کنیم و با این کار از چنبرهی ذلت آور غربزدگی بیرون جهیم.
و من عمق و گستردهی این روند «اسلامی کردن» را روزی فهمیدم که در سازمان برنامه به ما ابلاغ شد که فردا برای «اسلامی کردن سازمان برنامه» میآیند. و ما تا فردا صبر کردیم تا این واقعهی شگرف را بچشم خویش ببینیم. و، صبح علی الطل
وع، کارشناسان اسلامی سازی از راه رسیدند، با کلنگ و بیل و زنبه. و بجان مستراحهای فرنگی افتادند که نجس و شرم آور بودند و ملت مسلمان ایرانی را از نشستن بر روی دو پا و زور زدن سنتی باز داشته بودند. و ما تا دریابیم که بیشترمان دچار درد بواسیر شدهایم همه جایمان اسلامی شده بود. همانروز در راهروی مدیریت فرهنگ و هنرمان بلندگوئی گذاشتند که از صبح تا عصر برایمان آیات قرآن را تلاوت میکرد و دیگر نیازی به رفتن به مجالس ختم هم نبود. در آن راهروهای اسلامی شده آنک مجلس ختم خود ما را گرف
ته بودند.
و تنها اکنون است که، گریخته از آن جهنم فرهنگی، و دست و پا شکسته، داریم از خودمان میپرسیم که این چه نسخهای بود که آل احمد و شریعتی برایمان پیچیدند؟ این نسخه چه مشکلی داشت که ما را بدین روز انداخت؟ اصلا، ما که آنقدر مشتاق بازگشت به خویش بودیم چرا نتوانستیم محیطی را که بر اساس مختصات آن «خویش» ساخته شد تحمل کنیم و بیرون زدیم تا همان غربی که ما را «زده» بود پناهمان دهد؟
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله بررسی نگرش والدین ، مربیان ودانشجویان درمورد ضرورت آموزش پیش ازدبستان با pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی نگرش والدین ، مربیان ودانشجویان درمورد ضرورت آموزش پیش ازدبستان با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بررسی نگرش والدین ، مربیان ودانشجویان درمورد ضرورت آموزش پیش ازدبستان با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بررسی نگرش والدین ، مربیان ودانشجویان درمورد ضرورت آموزش پیش ازدبستان
مقدمه
“ خودپنداری ” یا مفهوم ازخود هنگام تولد آغازمی شود ودردوران رشد ومراحل آن شکل می گیرد. اینکه کودک سرانجام چگونه احساسی درباره خود پیدامی کند، نتیجه تماس ها و تج
ربه های مختلف او با دیگر محیط است . اگر بیشتر این تماس ها وتجربه ها مطلوب با
شند ، کودک احساس خوبی دربره خود پیدا می کند . اگر کودک مورد محبت قرار گیرد واز او مراقبت به عمل آید ومحیطی محرک وبرانگیزاننده برایش تدارک دیده شود ونیز اگر مورد غفلت قرارنگیرد ویا بیش از حد تنها گذاشته نشود، سرزنش نشود وبا خشونت وسختی محدود نگردد، بی تردید شروع به رشد می کند اگر چنانچه ، مجموعه ا ی از پاسخ های منفی را از دیگران ومحیطش در خود ذخیره نماید ، به این باور خواهد رسید که اشکالی در او وجود دارد وممکن است تصویری نادرست وناپایدار از خود پیداکند وبه قابلیت ها واستعداد های خود به دیده تردید بنگرد.
با این مقدمه می توان نگرش ها وباورهایی درست و نادرست را درمورد یک نظام ، یک ویژگی ویک عملکرد به وجود آورد. واقعیتی مستند است که آموزش وپرورش پیش از دبستان در جامعه ما از زمان رویش ودر طول دوره حیاتش تصویری مخدوش ومظلوم از خود پیداکرده است وم
تأسفانه هنوزبه جایگاه ومنزلت واقعی خود- به رغم کارآیی بسیار خوب این دوره ازآموزش ها – دست نیافته است . اولیت ندادن به آموزش های پایه واستفاده نکردن از عملکرد وقابلیت های این سطح از آموزش ها به عنوان درون دادی حساس در پردازش اطلاعات ونتایج عملکرد
دوره دبستانی وسطوح بالاتر، تصویری مبهم وناپایدار از موقعیت وجایگاه آن درجامعه آموزشی ونیز خانواده ها پدید آورده است .
امروزبر بسیاری از صاحبنظران روشن است که آموزش وپرورش پیش از دبستان ، با توجه به جذابیت وپذیرش ونیز ضرورت واهمیت آن دوره طولانی طفولیت ، دوره کودکی ودوره کوتاه نوجوانی را دربسیاری از کشورها پشت سر گذاشته است . این دوره ازآموزش ها – با نگاه تطبیقی ومقایسه ا ی در بسیاری از کشورها- اکنون به مرحله بلوغ وپختگی رسیده است . (مل هویش ، ادوارد وپیترماس ، 1991)
ماهرگز تا قبل از این دوره در تاریخ آموزش وپرورش ، به اندازه زمان حال، درباره فرآیند یادگیری وچگونگی رشد وتحول واکتساب دانش درباره کودکان اطلاع کسب نکرده ایم .
اکنون آموزش وپرورش در دوره پیش از دبستان نه لزوماً به دلیل یک واقعه یا رویدادی خاص ، بلکه به علت واقع گرایی، بینش وبصیرت وتلاش وکار بسیاری از افراد در آستانه پختگی است. اگربا توجه به منابع معتبر، ازافلاطون (347-427 قبل از میلادمسیح ) وارسطو (322-394 قبل از میلاد مسیح ) که آغاز ونقطه شکفتن آموزش های اولیه را از هنگام تولد دانسته اند غافل نمانیم ( سیفلد وباربور،1986 ) ، باید بپذیریم که جان آموس کمنیوس، ژان ژاک روسو، پستالوزی ، فروبل ، ماریامونته سوری ، پیاژه ومحققان کنونی جوامع مختلف ونیز جامعه علمی وفرهنگی ما به برکت اندیشه
ها واعتقادهای خردمندانه خود واز همه مهم تر بدون شتابزدگی به هویت واقعی این دوره از آموزش ها ونتایج اثر بخش آن بر سرنوشت تربیتی کودکان کمک کرده اند ( مفیدی ، 1372 ).
از اوایل سالهای 1900- یعنی درحدود 95 سال – آموزش وپرورش پیش از دبستان بخشی از زندگی وساختار عمومی واساسی آموزش وپرورش بسیاری ازکشورهاست(سیفلدروباداور،ص11، کاترون وآلن 1993).
درحالی که با توجه به ابهام ها ، تضادها وتفاوت سلیقه های بسیار در بعضی از کشورها از جمله جامعه آموزشی خوب ما، این دوره از آموزش ها هنوز در جست وجووتکاپوی خود- آگاهی است . این گرایش حتی در دانشگاههای ما نیز شکل گرفته ولی هنوز به عنوان رویکردی هماهنگ ویا برنامه ا ی منسجم ومدون برای مراقبت وآموزش وپرورش کودکان تدارک دیده نشده است . هنوز هم آموزش و پرورش در این سطح به مفهومی از خود وپنداره ا ی صحیح ومثبت دست نیافته است وبه عنوان رشته وحوزه ا ی تخصصی که به کودکان ازهنگام تولد تا هشت ونه سالگی خدمت می کند- به علت سطحی نگری ها وجایگزینی های نادرست شغلی ونیز به دلیل کمبود اطلاعات وپیامدهای برگرفته از این دوره – درکارآیی دوره های بعدی ، احساس هویت وشایستگی نمی کند.
سؤال این است که نگاه ما به این دوره از آموزش ها وفرآیند تربیت دراین دوره چگونه است ؟
– آیا آن را دوره ا ی گذرا- چه باشد وچه نباشد – ویا حتی لزوم آن را برای همه از کودکان محروم ودوزبانه گرفته تا کودکان مرفه جامعه، یکسان می دانیم ؟
– آیا این دوره را پیش نیازواساس تربیت های بعدی می دانیم ؟
– آیا آن را به صورت پلکان اول وپایدرترین پله در نردبان ترقی وپیشرفت های بعدی می دانیم ؟
– آیا آن را دوره ا ی حساس وسرنوشت ساز از زندگی یک انسان می دانیم ؟
– آیا به تأخیرها وغفلت ها درمورد آموزش های این دوره ، با نگاه مسؤولانه ا ی می نگریم ؟
تعریف آموزش وپرورش
مفهوم آموزش وپرورش به نحوی که هر کودک به اندازه توانایی وظرفیتش آموزش ببیند سابقه چندان طولانی در جهان امروز ندارد کلمه کودکان وآموزش وپرورش در امر توجه ونگرش به تفاوتهای فردی .
به لحاظ ویژگی انسان وتفاوت های فردی ( تفاوت بین فرد ودیگران وتفاوت بی وجسمی نیازها استعدادها وعلائق خود از آموزش وپرورش خاصی بهره گیرد به عبارت دیگر در صورت امکان حتی المقدور آموزش انفرادی مؤثرترین ومطلوب ترین شیوه های آموزش وپرورش خواهد بود واز این نظر آموزش عمومی وهمگانی دانش آموزدر مدارس بدون توجه وکمک وراهنمایی وارشاد اولیاء وفعالیت های فوق برنامه عادی نمی تواند به تنهایی پاسخگوی تمامی نیازهای مختلف دانش آموزان در شکوفایی وبه کمال رسانیدن استعدادهای اوباشد.
مقدارونوع آموزش وپرورش ویژه ا ی که کودک استثنایی بدان نیاز دارد بستگی به عوامل متعددی ازجمله درجه میزان وچگونگی تفاوتی که کودک با دیگر کودکان همسال خود درتوانایی ها واستعدادها ورشد طبیعی دارد. هرچند میزان تفاوت واختلاف در رشد و
تواناییها بیشتر باشد نیاز به آموزش وپرورش استثنایی بیشتر خواهد بود عدم تعامل وهماهنگی بین جنبه های مختلف رشد درخور کودک وهمچنین تأثیری که ویژگی ذهنی یا جسمی کودک به جنبه های مختلف رشد وکارآیی وبروز استعدادهای وی می گذارد از عوامل بسیارمهمی است در تعیین چگونگی برنامه های آموزش وپرورش پیش ازدبستان.
هدف آموزش وپرورش در دوره قبل از دبستان
ازتولد تا هجده ماهگی: زندگی نوزاد درخوردن وخوابیدن خلاصه می شود به همین جهت اگر خوراک مناسب وکافی به نوزاد برسد واز سرما وگرمای زیاد درامان باشد خودبخود رشد می کند یعنی آزادانه فعالیت می کند وازاین طریق اندامهای خود را می ورزد وبتدریج دربکار بردن آنها مهارت کسب می کند.
در معرض تحریکات محیط قرار می گیرد ونسبت به آنها واکنش نشان می دهد. واکنش های نامناسب را رها می کند وواکنش های سودمند را تکرار می کند. دراین مرحله تنظیم محیط بنحوی که فعالیت آزاد نوزادان را تسهیل کند واورا خطرات مثلاً زخمی شدن حفظ کند کافی است.
از هجده ماهگی تا چهارسالگی: ازحدود هجده ماهگی کودک به مرحله ا ی می رسد که می تواند به تدریج حرف زدن را یاد بگیرد یعنی ازاعلام قراردادی برای بیان مقاصد خود استفاده کند. یادگیری زبان مادری امری پیچیده وتدریجی است ولی آشنایی مرحله است ازچهار تا شش سالگی مؤلف کتاب روش فعال درکودکتان می نویسد هدف کودکتان منحصراً تربیت است نه تعلیم کودکتان باید محلی پرنشاط وپرفعال وازلحاظ فرصت برای تجربیات متنوع وتحق
یق هدفهای زیر غنی باشد.
1- پرورش عادات مفید : درکودک به منظور تأمین تندرستی وایجاد مهارتهایی که برای تطبیق شخص با محیط لازم است .
2- پرورش رفتار اجتماعی مطلوب وتشویق کودکان به شرکت
در گروهها ودسته هایی که موجب آگاهی ازحقوق است .
3- پرورش عواطف کودکان .
4- کمک به بروز وپرورش استعدادهای فطری کودکان .
5- ایجاد حس اعتماد به نفس وامنیت فاطر درکودکان .
6- متوجه ساختن کودک به دنیایی که اورا فرامی گیرد.
7- تشویق حس استقلال طلبی وخلاقیت کودک.
8- پرورش حس زیبایی شناسی در کودک .
وظایف وهدف های آموزشی وآمادگی برای یادگیری :
1- کمک به کودکان برای یادگیری نام وآدرس وشماره تلفن واسامی اطرافیان.
2- آموزش رنگها، اندازه ها، اشکال، مکانهایی نظیر بالاوپایین واطراف.
3- آموزش شمارش اعداد وآموزش مهارتهای استفاده از کاغذ وقلم، نوشتن اعداد ساده، وشناختن حروف وصداها وبخشهای کلمات (این هدفها اساساًمربوط به سن شش سالگی است ).
4- آموزش مهارتهای حرکتی ظرفیت واستفاده ازعضلات کوچک .
5- تسهیل آمادگی هایی که موفقیت در مدرسه نظیر فراخنای
توجه انتظارکشیدن تا پایان انجام یک کار، آرام وقرارگرفتن روی صندلی وکنترل احساسات را امکان پذیرمی کند.
بررسی نگرش والدین ، مربیان ودانشجویان درمورد ضرورت آموزش پیش ازدبستان
اکنون آموزش و پرورش در دوران کودکی دارای هویت و دستخوش تحول شده است و در مجامع علمی و بین المللی از وجه و منزلت برخوردار شده است و
به وسیله انجمن های بین المللی و ملی به عنوان حوزه و رشته ا ی جدا و مشخص و گاه قابل تفکیک از آموزش و پرورش ابتدایی شناخته شده است. از نظر مقصود و اهداف از وضوح کامل برخوردار شده و تعریف بسیار روشنی از خود دارد و به عنوان “خدماتی که برای کودکان از هنگام تولد تا سن هشت و گاه نه سالگی در برنامه های نیمه وقت و تمام وقت در مراکز تربیتی، مؤسسات، کودکستان ها و مدارس مقدماتی و غیره اختصاص دارد”، تعریف شده است (N, A.E Y.C 1982).
بر اساس آمارهای بین المللی از سال 1991 در بعضی کشورها تقریباً همه کودکان قبل از ورود به مدارس ابتدایی، دراین مراکز تربیتی حضور می یابند.حضور 72% از پنج ساله ها در کودکستان ها و46% از چهارساله ها همراه با متجاوز از 27% از سه ساله ها در مهدهای کودک ، نمونه بارز نگرش ارزشمند نسبت به این دوره در سرنوشت تربیتی کودکان این جوامع است. در کشور ژاپن، کودکان قبل از ورود به مدارس ابتدایی، در کلاس های آمادگی و ی
ا کودکستان ها حضور می یابندو در حال حاضر 90% کودکان 5 ساله در این گونه مراکز تربیتی که 60% آن توسط بخش خصوصی اداره می شود، از ثمرات کوتاه و دراز مدت و پردوام آموزش های این دوره بهره مند هستند (آقازاده،1373).
همچنین بر اساس آمار در نوزده کشور آمریکای لاتین ، سهم کودکان سه تا پنج ساله ثبت نام شده در برنامه های پیش دبستانی از سال 1980 میلادی تا سال 1989 از 18% به 24% افزایش یافته است که به طور دقیق این رقم گسترش 83% را نشان می دهد. بر اساس ساله بلژیکی، 95% کودکان زیر شش سال دانمارکی و92% کودکان 5 تا شش ساله آمریکایی در انواع مختلف مراکز پیش دبستانی شرکت دارند. تحقیقات مقایسه ا ی در مورد افرادی که از آموزش های پیش دبستانی برخوردار شده اند، با کودکانی که از این خدمات بهره نگرفته اند، در همه حال به سود گروه آموزش دیده بوده است. از جمله این که “هزینه ها و خدمات بعدی مورد نیاز برای گروه آموزش ندیده از نظر افت تحصیلی و نیاز به کلاس های تقویتی، حدود هفت برابر گروه آموزش دیده بوده است” (کاترون و آلن، ص258).
یافته های پایان نامه های کارشناسی ارشد به راهنمایی نگارنده (نوروززاده، رضا 1373ومحمد نژاد، آتیه 1374) نیز، مؤید اثرات ارزنده آموزش های دوره پیش از دبستان در موفقیت های تحصیلی کلاس های سوم، چهارم و پنجم و دروس اساسی و پایه مانند فارسی، علوم و ریاضی دانش آموزان کشورمان بوده است.
بایدها و نبایدها در ساختار کلی نظام آموزش و پرورش پیش از دبستان از جهت هدف ها، روش، محتوا، نیروی انسانی و ارزشیابی مورد نظر قرار گرفته است.
بررسی بدفهمی ها درباره آموزش و پرورش پیش از دب
ستان و قابلیت های کودکان، چه هست و چه نیست ؟ و این که، آموزش و پرورش دوره پیش از دبستان چه هست و چه نیست؟ در جدول شماره 1 آمده است.
جدول شماره 1- بررسی بدفهمی های آموزش و پرورش پیش از دبستان و قابلیت های کودکان در این دوره
چه نیست چه هست
آموزش و پرورش در این دوره لله گی نیست و مربی لله نیست و هرکس بدون شناخت کودکان نمی تواند با آنها کار سودمند و ارزشمند انجام دهد. آموزش و پرورش کودکان در این دوره به وجود مربیان و افراد آگاه و علاقه مند و پر انرژی وابسته است و یکی از شاخص های مهم در ارزش گذاری قابلیت های این مراکز تربیتی، وجود افراد با تجربه و متخصص در کار با کودکان این دوره است.
آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، برنامه ای“معلم-محور”که ازرویکردکلاس های رسمی پیروی می کند ، نیست. آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، بیشتر “کودک- محور” است که از رویکرد بازی و فعالیت پیروی می کند.
آموزش و پرورش در دوران کودکی، برنامه ای نیست که لزوماً بر پیشرفت تحصیلی و رشد شناختی متمرکز باشد. آموزش و پرورش در این دوره بر رشد کلی و همه جانبه کودک متمرکز است.
آموزش و پرورش در این دوره، یک برنامه “موضوع- محور” برای تدریس خواندن ، نوشتن و حساب کردن نیست. آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی برنامه ا ی است که محیط باز، برانگیزاننده و محرکی را برای رشد ذهنی، گفتاری، اجتماعی و جسمی کودکان تدارک می بیند.
آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی برنامه ا ی نیست که گوش دادن و یادگیری غیر فعال را از طریق تکرار شفاهی در کودکان مورد تأیید قرار دهد. آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، برنامه ا ی است که تعامل با محیط، مشارکت فعال در فعالیت های گروهی و توانایی حل مسائل خلاق را در کودکان تقویت می کند.
آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، برنامه ا ی نیست که خواندن، نوشتن و حساب کردن را به طور رسمی آموزش دهد و با برنامه های دبستان نیز، تداخل ندارد. برنامه ا ی است که مبنایی برای رشد خواندن، نوشتن وحساب کردن به وجود می آورد وبطور غیر رسمی مفاهیم پایه را در ذهن کودکان شکل می دهد.
آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، برنامه ا ی نازل تر وازنظر عملکرد پایین تراز آموزش های دوره ابتدایی ومدرسه ا ی نیست . برنامه ا ی است که کودکان را برای دوران ابتدایی ومقدماتی آماده می کند وبرای موفقیت های مدرسه ا ی حیاتی است .
آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی، برنامه ا ی سخت وغیرقابل انعطاف نیست که برزمان بندی درسی ودوره های ثابت یادگیری تکیه کند. برنامه ا ی است که برطراحی، زمانبندی ونظم تکیه دارد ولی درعین حال نسبت به نیازهای کودکان، انعطاف پذیر است.
برنامه ریزی درسی در مراکز آموزش وپرورش پیش دبستانی
هدف کلی :
مدیر مرکز پیش دبستانی با برنامه ریزی سالانه وهفتگی در مؤسسات مذکور آشنا می گردد.
درمهد کودک برای رسیدن به هدفهای آموزشی وپرور
شی وهمچنین پرستاری کودکان در مراکز آموزش قبل از دبستان نیاز به برنامه می باشد که مدیران موسسات مذکور در دوحیطه دراز مدت وکوتاه مدت این کار برنامه ریزی را انجام می دهد.
الف) برنامه ریزی دراز مدت: ممکن است در مهد کودک هدفهای دراز مدت در نظر گرفت که مجموع هدفها بتواند راهنمای فعالیت های آموزشی پرورشی باشد ومربیان در پایان برنامه درازمدت بتوانند موفقیت های برنامه را ارزیابی کنند این مدت ممکن است تا 5 سال نیز برسد ولی کمتر اتفاق می افتد که کودکی در این مدت طولانی در مهدکودک توقف داشته باشد تا بتوان کل برنامه را درباره او اجرا کرد و نتیجه را بررسی نمود بنابراین ترجیحاً برنامه های درازمدت تا یک سال قابل قبول می باشد.
ب) برنامه ریزی کوتاه مدت: در نظام آموزشی کشور ما مدیران مدارس وظیفه دارند برنامه آموزشی را برای مدت یک هفته تهیه و تنظیم کنند و این برنامه بر اساس ساعات کار هفتگی مدارس خواهد بود که از طرف وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شده است. در تنظیم برنامه هفتگی که معمولاً به صورت تکراری در یکسال تحصیلی اجرا می گردد. مدیران سعی دارند با همکاری مربیان و معلمان برنامه را طوری تهیه و تنظیم کنند که تمام موارد درسی در آن رعایت شود.
فعالیت های آموزشی در مراکز پیش دبستانی
در مهدکودک ها اوقات روز برای انجام فعالیت های مختلف تقسیم شده اند فعالیت ها در یک زمان شروع و در پایان زمان تعیین شده خاتمه پیدا نمی کنند و مربی باید برنامه خود را برای گروهی از فعالیت ها طراحی کند یعنی هر جلسه کلاس درس را به بخش هایی تقسیم کند. و به کودکان فرصت دهد با در اختیار داشتن فضای لازم و مواد ابزار خاص فعالیت های پیش بینی شده را یکی پس از دیگری انجام دهند. البته ممکن است این برنامه ریزی ها با کمک مدیر مؤسسه آموزشی به نحو مطلوب طراحی و اجرا گردد اما مربیان همیشه علاقه دارند نتیجه کار را بررسی کنند و مطمئن باشد فعالیت های کودکان ثمربخش بوده است لذا امکان ارزیابی از برنامه ها و گاهی تحویل برنامه ها در کلاس آموزش قبل از دبستان ضرورت پیدا می کند.
برنامه روزانه یک مهدکودک:
1- ورود کودکان به مهدکودک که معمولاً نیم ساعت طول می کشد اولین مرحله از کار مهدکودکان می باشدو زمان آن اغلب بستگی به ساعت کار مادران دارد که قبل از آن کودک خود را به مهدکودک تحویل می دهند و اغلب مهدکودک ها کلیه مربیان حاضر
هستند و هر مربی کودک مربوط به کلاس خود را تحویل می گیرد و در فرصت کوتاهی که پیش می آید با مادر یا پدر کودک که همراه او می باشد به گفتگو می پردازد و بهترین فرصتی است که بین مربی واولیا کودکان تبادل اطلاعات صورت می گیرد واطلاعات را کتباً به اولیا دهند.
2- وقتی همه کودکان در مهدکودک جمع شدند برنامه های مربوط به نظافت و بهداشت و مراقبت های شخصی و صرف صبحانه آغاز می گردد اغلب در این فعالیت ها مربیان و مسئولان مهدکودک مشترکاً فعالیت ها دارند و البته در برخی از مؤسسات آموزشی قبل از دبستان از این فرصت ها استفاده کرد و به کودکان آداب غذا خوردن رعایت بهداشت و نظایر آنها را به تدریج یاد می دهند.
انواع ساعت کار در مهدکودک : مدیران مراکز پیش دبستانی به تناسب فعالیت ها که برای کودکان تدارک می بینیم و با توجه به مدتی که کودکان را نگهداری می کنند ساعات روز را بین فعالیت هایی مختلف کودکان تقسیم بندی را می کنند در هر ساعت از روز فعالیت هایی را پیش بینی می کنند که به وسیله مربیان به مورد اجرا گذاشته می شود. معمولاً در مهدکودک سه نوع ساعت کار می توان مشاهده کرد ولی کمیت آنها بستگی به اداره کنندگان مهد دارد و به طور یکنواخت یا متد مدارس طول روز به ساعات مشخص تقسیم نشده است.
بررسی نقش و تأثیر مهدکودک ها بر روی کودکان
مامان، من کی می رم مهد؟
شاید همیشه نگران رفتن کودکاتان به مهدکودک بوده اید و اینکه روز اول چگونه او را که به شدت به شما وابسته است، ازخودتان جداکنید، شما را به فکر واداشته است. گرچه این جدایی موقت وبسیارعذاب آوراست اما باید بپذیرید که اوبه مهد کودک سپرده شود. شروع اولین روزرفتن کودکتان به مهد بسیاردردسر ومشکل آفرین است . اوتاکنون فقط به شما لحظات خود را سپری کرده است اما اینک باید با جماعتی دیگر به سرببرد وبا آنها همساز وهماهنگ شود. اوباید یادبگیرد چگونه دوستان جدیدی پیداکند، ضمن اینکه مقرراتی تازه وغیراز محیط منزل رافرا بگیرد. اما آنچه باید برآن تأکید کرد ضرورت جداشدن او ازشماست . چراکه روزی به هرحال مجبوراست پا به خانه دومش مدرسه بگذارد.
هرچند همیشه این گونه بیان شده که محیط خانه برای تربیت کودک بهتر است ، اما کودکان ازبازی های دستجمعی لذت می برند وآموزش آنان در سالهای پیش از دبستان برای اجتماعی شدن بسیارضروری است.
با توجه به ایتکه مهد کودک ها درجامعه ما به دلیل نیاز مادران شاغل به مراکزی برای نگهداری ازفرزندانشان شکل گرفت وفلسفه وجودی تأسیس وراه اندازی مهد کودک ها را رفع نیاز مادران آنهاست، به طبع ابعاد آموزشی وتربیتی این مراکز کمتر مورد توجه قرارگرفته است .
شکی نیست که گروه های بازی ومهد کودک ها دررشد وتوانایی ها ومهارت های بازی کردن کودک که احتمال دارد درخانه امکان پذیرنباشد مؤثرهستند زیرا هرقدرهم که درخانه کودک به بازی تشویق شود بازاو می داند که درخانه خودش است ودانستن همین موضوع دربازی هایش تأثیر می گذارد.
امروزه انتخاب مهد کودکی مناسب ازجمله دغدغه های خانواده هاست. مرکزی که ازهر نظر شرایط مساعدی داشته باشد وکودک را درورود به عرصه زندگی اجتماعی یاری دهد.دانستن ویژگی های سنی وروحی روانی کودکان نیز برای تنظیم برنامه های آموزشی وتربیتی بسیارمهم است . گرچه امروزه مهد کودک هایی هم هست که به دلیل عدم مدیریت صحیح وبه کارگماردن مربیان غیرمتخصص ازچنین کارآیی برخوردار نیستند.
خانم بدیعی خانه داردرباره دلایل فرستادن پسر سه س
اله اش به مهد می گوید: من عقیده دارم درمهد کودک مفاهیم وآموزش ها را مطلوب تر وبهتر به بچه ها منتقل می کنند، کاری که خود من ازعهده آن برنمی آیم، چراکه روان شناسی کودک را به شکل علمی واصولی نمی دانم .
مریم نظری نیزمی گوید: با اینکه پسر چهارساله ام را مادرم نگه می دارد اما دوست دارم اوبه مهد برودو ارتباط با بچه های دیگر را یاد بگیرد . الآن که او در خانه است اصلاً نمی تواند با بچه های دیگر ارتباط برقرار کند و حتی روش بازی کردن با کودکان دیگر را نمی داند. برخی پدرو مادرها هم رفتن به مهدکودک را در واقع گریز از زندگی آپارتمان نشینی و در یک محیط بسته زندگی کردن می دانند. آنها بر این باورند زندگی در آپارتمان های کوچک به روح و ج
سم کودکان آسیب می رساند . در این میان واکنش کودکان در زمینه رفتن به مهد متفاوت است. زهرا کشاورزی می گوید: با اینکه شاغل نیستم و مشکلی برای نگهداری پسرم ندارم ، ولی او خیلی علاقه مند است به مهدکودک برود ، حتی شب ها خواب می بیند به مهد رفته و صبح وقتی بیدار می شود می گوید چرا مرا بیدار نکردید تا به مهد بروم. اما با توجه به بالا بودن هزینه مهدها امکان این که او را به مهد بفرستیم برایمان وجود ندارد.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله خطا ناپذیری ((ZGC با pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله خطا ناپذیری ((ZGC با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله خطا ناپذیری ((ZGC با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
تاریخچه
در سال 1348 کار ساخت تراکتور با مونتاژ تراکتور های رومانی 650 U‚ 651U با قدرت 65 اسب بخار شروع شد.
در سال 1354 اولین تراکتور های MF در چهار نوع 135 MF با قدرت 45 اسب بخار و 165MF با قدرت 62 اسب بخار و 185MF با قدرت 72 اسب بخار و 295 MF با قدرت 92 اسب بخار به بازار عرضه شد.
از سال 1356 تراکتور 285 MF با هدف ساخت کامل و با استفاده از توانائیهای بالقوه شرکت جایگزین تراکتور 185 MF گردید بطوریکه هم اکنون این تراکتور با قدرت 75 اسب بخار و با بیش از 91% ساخت داخل بعنوان محصول محوری تولید می شود.
در سال 1366 با تحلیل و بررسی موقعیت شرکت ، هئیت مدیره شرکت طی مصوبه ای به دلایل ذیل اقدام به تفکیک شرکتهای آهنگری، موتورسازان و ریخته گری از شرکت مادر نمود.
بهره برداری بهینه از منابع و امکانات شرکت.
استفاده از ظرفیت های مازاد شرکت( ظرفیت های پرسنلی ، تخصصی و ماشین آلات).
منعطف و چابک نمودن شرکت مادر، عدم تمرکز و توجه به توسعه محصولات.
توسعه تولیدات جانبی.
در سال 1370 در تداوم سیاستها و استراتژی تعیین شده اقدامات لازم در جهت تفکیک شرکتهای خدماتی صنعتی تراکتور سازی ایران و ماشین آلات صنعتی تراکتور سازی ایران معمول گردید.
از سال 1372 تراکتور سازی در کنار تولید کامل تراکتور 285 MF و در راستای اهداف تنوع محصول و تأمین نیاز بازار به تراکتور های با قدرت بالا اقدام به تولید تراکتور سنگین 399 MF با قدرت 110 اسب بخار و مدلهای تک دیفرانسیل و دو دیفرانسیل نموده و تاکنون موفق شده ساخت داخل آنرا به 54% برساند.
در سالهای 1373 لغایت 1376 به ترتیب مراکز ساخت ابزار ، طراحی و ساخت ماشین و ساخت کامیونت ایجاد گردید.
در سال 1379 مهندس محسن خادم عرب باغی به عنوان مدیر عامل مجموعه تراکتور سازی معرفی و شرکت تراکتور سازی ایران که تولید آن تا قبل از مسئولیت ایشان کمتر از پنج هزار دستگاه در سال بود با رهبری و مدیریت موفق شاهد بهبود مستمر در حوزه های متعدد مأموریت ، نظیر افزایش میزان تولید ، صادرات و فروش و نیز توفیق جمعی پرسنل و عوامل کاری که در تحقق اهداف با توسل به ارزش های انسانی به عنوان سرمایه های کاری رکورد شکنی های پیاپی در زمینه تولید تا مرز 30 هزار دستگاه برای پایان سال جاری تعریف شد.
در سال 1380 با توجه به تأکیدات برنامه های پنجساله دوم و سوم کشور و اهمیت تراکتور های سنگین در مکانیزاسیون بخش کشاورزی خط مونتاژ تراکتور رومانی به خط مونتاژ تراکتور 399 MF تغییر یافت.
در سال 1381 در راستای استراتژی تنوع و توسعه محصول تراکتور جدید 800 ITM با قدرت 80 اسب بخار طراحی و تولید گردید.
در سال 1382 طراحی و تولید تراکتور های جدید از جمله تراکتور 840 ITM با قدرت 84 اسب بخار و تراکتور سنگین 6290MF با قدرت موتور 142 اسب بخار نیز در برنامه شرکت قرار گرفته اند.
در سال 1383 خط مونتاژ واحد شماره 2 این شرکت در استان کردستان (تراکتور سازی سنندج)با ظرفیت سالانه 3500 دستگاه در مرداد ماه 1383 بدست ریاست محترم جمهوری وقت افتتاح وبه بهره برداری رسید.
در سال 1382 شرکت تراکتور سازی ارومیه که علیرغم چندین سال فعالیت بصورت راکد و غیر فعال مدیریت می گردید و در زمینه تولید تراکتور های باغی گلدونی فعالیت داشت توسط شرکت تراکتور سازی ایران خریداری و با برنامه ریزیهای اصولی راه اندازی به نحوی که تولید یک سال آن برابر با تولید سال های قبل بود و متعاقب آن کارخانه ریخته گری با ظرفیت 14000 تن در سال ، نصب و راه اندازی گردید.
در سال 1383 در راستای توسعه بازار های خارجی شرکت تراکتورسازی و نیران با مشارکت شرکت CVG از کشور و نزوئلا و تراکتور سازی ایران پیرو توافق نامه بین ایران و ونزوئلا ، با ظرفیت 5000 دستگاه در کشور ونزوئلا به بهره برداری رسید.
نمودار سازمانی و تشکیلات
هیئت مدیره
نوع محصولات تولیدی یا خدماتی
همانطور که در قسمت تاریخچه ذکر شده نوع محصولات تولیدی یا خدمات این شرکت عبارتند از ساخت :
– تراکتور های MF در چهار نوع 135MF با قدرت 45 اسب بخار و 165 MF با قدرت 62 اسب بخار و 185 MF با قدرت 72 اسب بخار و 295 MF با قدرت 92 اسب بخار
-تراکتور 285 MF
– تراکتور 399 MF با قدرت 110 اسب بخار
– تراکتور 800 ITM با قدرت 80 اسب بخار
– تراکتور 840 ITM با قدرت 84 اسب بخار و تراکتور سنگین 6290 MF با قدرت موتور 142 اسب بخار
شرح مختصری از فرآیند تولید یا خدمات
مواد اولیه خریداری شده در کاگاه تولیدی قطعات تهیه و سپس در سالنهای مونتاژ محصول شرکت (تراکتور) مونتاژ می گردد. سپس توسط واحد بازاریابی و فروش به بازار و مصرف کنندگان عرضه می گردد. جهت طراحی و ایجاد محصولات جدید و به روز بودن از نظر تکنولوژی واحد تحقیق و توسعه مبادرت به طراحی محصولات جدید می نماید.
فصل دوم
موقعیت رشته مدیریت صنعتی
رشته مدیریت صنعتی برابر آموزشهای تدوین شده توسط وزارت علوم در واحدهای صنعتی از اهمیت خاصی برخوردار است. شاخص عملکرد این رشته در خصوص طراحی و اجرا کنترل هر مدیریت مجموعه صنعتی می باشد و تقریباٌ تمام آموخته های تخصصی در مجموعه های صنعتی کاربرد جامع و وسیعی دارد.
وظایف واحد صنعتی
– ارزیابی کارو زمان
– ایمنی و بهداشت صنعتی
– مدیریت سیستمهای ستادی، تولید و پشتیبانی (مدیریت مالی ، مدیریت تولید، مدیریت سیستم ها)
امور جاری در دست اقدام
ارزیابی کار وزمان:ثبت منظم و تجزیه و تحلیل دقیق روش فعلی انجام کار به منظور به دست آوردن روش پیشنهادی است که دارای کارایی و اثر بخشی بالاتر باشد و ارزیابی زمان شامل مراحل زیر است :
-ایجاد و فضای بهبود
1- انتخاب کار مورد مطالعه((select برای بهبود که می تواند در زمینه های فنی یا اقتصادی یا انسانی باشد .
2- ثبت ((Record هر آنچه که مربوط به روش فعلی انجام کار است .
3- تجزیه و تحلیل((Examine آنچه که ثبت شده،هدف،مکان،شخص انجام دهنده،وسیله انجام،تقدم و تاخر با استفاده از مناسب ترین تکنیک ها.
4-ایجاد روش جدید((Develop انجام کار با رعایت نکات فنی،اقتصادی،انسانی و محیطی
5-مقیاس گذاری:((Measurment استاندارد برای روش جدید
6-تعریف و روش جدید ((Define انجام روشی که همیشه قابل شناسایی باشد.
7-استقرار عملی و فیزیکی روش جدید((Install
8-ابقاء روش جدیدو استاندارد های آن((Maintain
9-جستجوی فرصت های ایجاد بهبود بیشتر((Seek
ایمنی و بهداشت: این واحد ایران به منظور ارتقاء و تامین سطح ایمنی و عاری از خطر،سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای استقرار مینماید.
و در راستای کاهش و حذف خطرات احتمالی،نقاط پتانسیل خط کلیه فرایند ها و فعالیت ها را شناسایی نموده،نسبت به آنالیز احتمال و انجام اقدامات اصلاحی پیشگیرانه و موثر اقدام نماید0
این واحد اهداف و برنامه های ایمنی و بهداشت حرفه ای خود را بطور مستمر مورد بازنگری قرار دادند و از سیستمهای محیط کار خود اطمینان دارند.
مدیریت سیستمها: جهت افزایش کارایی و مدیریت کامل بر مجموعه واحد متولی تدوین روش ها و دستورالعملها جهت مدیریت و کنترل هر چه بیشتر سیستم وجود دارد. این واحد با استفاده از مفاهیم سیستمی و اصول مدیریت تولید و کارخانه مبادرت به طراحی روش و سیستم چه به صورت دستی و چه به صورت مکانیزه می نماید تا سایر واحد قید شده در چارت سازمانی نسبت به اجرای آن احتمام ورزند . این واحد ضمناً مدیریت و کنترل بر نحوه اجرای فعالیت ها به شکل نظارتی را بر عهده دارد .
برنامه های آینده
با استفاده از اصول قید شده در موارد فوق بهبود مستمر و مداوم و به روز بودن از تفکر تکنولوژی مد نظر می باشد.
تکنیک های به کار رفته در رشته مدیرت صنعتی
کلیه آموخته های تئوری و عملی در رشته مدیریت صنعتی در سطحی ساده تر و عملیاتی تر در این سه واحد اجرا و به کار گرفته می شود.
فصل سوم
تعاریف و مفاهیم
تعاریف بهره وری
کانلان(متخصص مدیریت و بهره وری):
انجام کاردرست به روش درست
سازمان بین المللی کا ر :
هرکس باید بیشتر از آنچه مصرف می کند، تولید کند
سازمان ملی بهره وری ایرا ن :
توانایی یک نظام در ایجاد ارز ش
بهره وری یعنی :
نگاه هوشمندانه به کار و زندگی در همه اوقات ;
انواع شاخص های بهره وری
شاخص های بهره وری به دو دسته زیر تقسیم می شود:
الف) شاخص بهره وری جزئی عوامل تولید (یا بهره وری عامل منفرد)
ستانده کل = بهره وری نیروی کار
نهاده نیروی کار
ستانده کل = بهره وری سرمایه
نهاده سرمایه
ب) شاخص بهره وری کل
ستانده کل = بهره وری عوامل (TFP)
نهاده کل ( کار و سرمایه)
نتیجه : انجام کار درست به روش درست
مبانی نظری بهره وری و رویکرد های توسعه
چرخه مدیریت بهره وری
1- اندازه گیری
2- تحلیل 3- برنامه ریزی
4- اجرا
رویکردهای توسعه
– توسعه با ایجاد ظرفیت های جدید (افزایش نهاده ها)
– توسعه با ارتقاء بهره وری ظرفیتهای موجود (افزایش ستانده ها)
– توسعه با روش ترکیبی
طرح کایزن جزئی از برنامه چرخه مدیریت بهره وری است که خود یگی از فنون و تکیکهای مؤثر در بهبود فرایند های کاری و سهیل در خدمات مطلوب ، با کیفیت و کاهش هزینه ها است. در برنامه های تغییر و تحول سازمانی ، تمرکز زدایی و توسعه غیر متمرکز ، اصلاح و بهبود فرایندهای انجام کار ، دارای نقش و جایگاه ویژه و تأثیر زیادی در برنامه های توسعه استان دارد.
توسعه از سه طریق امکان پذیر است
1- توسعه از طریق ایجاد ظرفیت های جدید که نیاز به تزریق پول و سرمایه گذاری های زیاد دارد.
2- توسعه از طریق بهبود بهره وری وضع موجود که از طریق کاهش هزینه ها ، بهبود فرایندها ، کاهش اتلافها و; میسر می شود.
3- توسعه به صورت ترکیبی با استفاده از درصدهای 40 و 60 انجام می شود . کشورهایی چون چین، سنگاپور، کره،مالزی از این روش استفاده کرده اند.
توسعه اقتصادی با ایجاد ظرفیتهای جدید
توسعه اقتصادی با ارتقای بهره وری ظرفیتهای موجود
توسعه اقتصادی باروش ترکیبی
نتیجه :
با توجه به رویکردهای مختلف رویکرد ترکیبی مناسب می باشد .
متناسب با شرایط هر کشوری نسبتهای ترکیب رویکردهای1و2متفاوت است .
مفاهیم اولیه
خطاناپذیری
کیفیت: میزان برآورده شدن نیازمندیها توسط مجموعه ای از ویژگیها اثربخشی: میزان تحقق فعالیتهای طرحریزی شده و حصول نتایج مورد نظر
کارایی: رابطه میان نتایج حاصله با منابع استفاده شده
خطا: رفتار و عملکرد ناخواسته خارج از نرم و استاندارد مورد نظر است که معمولا موجب بروز خرابی می گردد.
خرابی: حالتی است که بیانگر عملکرد غیر طبیعی و غیر نرمال یک شی یا فرایند می باشد.
کاربرد و ویژگی ZQC
ZQC روشی جهت خطاناپذیر کردن فرایند است.
ZQC بر این اصل استوار است که جلوی ایجاد ضایعات را از طریق کنترل اجرای فرایند می توان گرفت.
ZQC روشی است که بر افراد تکیه نمی کند.
این روش می داند که ماشینها و افراد گاهی دچار خطا می شوند و لذا راههایی را پیدا می کند تا این خطاها منجر به خرابیها و ضایعات نشوند.
کاهش پیچیدگی، موجب کاهش احتمال خطا می شود.
کاهش روشهای انجام کار، موجب کاهش خطا می شود.
کلمات کلیدی:
پروژه دانشجویی مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر با pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر با pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر
مقدمه
فاکتورهای مهم پرورش گوسفند یکی قیمت بره در بازار و دیگری تعداد بره های از شیر گرفته شده به ازای هر راس گوسفند در سال می باشد.با انجام فعالیت های اصلاحی و سلکسیون ، گوسفندانی با دوقلوزایی ومیزلن بره زایی بالا حاصل شده اند که علاوه بر مزیتی که دارد این افزایش مشکل پرورش بره ها را به وجود آورده است.
کافی نبودن شیر مادر به دلایل مختلف مانند سنگینی زایمان مرگ و میر بره ها را افزایش داده است.هزینه ،زمان، نیروی کاری که صرف کاهش میزان مرگ و میر بره ها که ناشی از گرسنگی بره و فقدان خصوصیات مادری میش است می شود از لحاظ اقتصادی مقادیر زیادی را شامل می شود. برای حل این مشکل پرورش مصنوعی بره ها به عنوان یک راه چاره برگزیده می شود.
پرورش دهندگان گوسفند به دلیل مراقبت های ویژه ، احتمال مرگ ، صرف
نیروی کار و گران بودن غذای جایگزین از پرورش مصنوعی بره ها خودداری می کنند. اما امروزه با پیشرفت صنعت تولید خوراک دام،بهبود ویژگیهای کیفی،وجود سیستم های مختلف پرورش مصنوعی و وجود تجهیزات مدرن ، میزان نیروی کار کاهش یافته است.
درپرورش بره ها به صورت مصنوعی ،با از شیرگیری زودهنگام بره و تغذیه مناسب ورعایت اصول بهداشتی نتیجه پرورش مصنوعی بره ها به میزان زیادی بهبود یافته است.
پرورش بره ها با شیشه وپستانک یا سیستم های اتوماتیک
در یک واحد پرورش گوسفند،وقتی تصمیم به پرورش مصنوعی بره ها گرفته میشود اولین روشی که به ذهن پرورش دهندگان می رسد استفاده از شیشه و پستانک است . بره ها در 5-3 روز اول ، هر 6 ساعت یکبار با استفاده از شیشه و پستانک تغذیه می شوند. بعد ازاین مدت بره ها هر روز 3-2 دفعه با جایگزین شیر تغذیه میشوند.در این روش مقدار
مصرف جایگزین شیر را به سهولت می توان کنترل نمود.اگر باگذشت زمان و همراه با رشد بره مقدار خوراک جایگزین شیر و مدت تغذیه تغییر نکند پیش معده بره ها با گذشت زمان بزرگتر شده و عوارض ناخواسته حاصل از پرورش نامناسب به چشم خواهد خورد.در پرورش با شیشه و پستانک می توان از شیر میش های دیگر نیز به عنوان منبع شیر استفاده نمود.
یک روش دیگر،((پرورش اتوماتیک)) می باشد.دراین روش امکان مصرف خوراک جایگزین به صورت مداوم و آزادانه برای بره ها مهیا می شود . دراین روش نیروی
کار کاهش یافته و در مدت کوتاه تعداد زیادی بره پرورش می یابد.دراین روش واحدهای مکش شیر برای تعدادزیادی بره قابل استفاده است. پرورش دهندگان گوسفند باتوجه به تعداد بره ای که می خواهند به صورت مصنوعی پرورش دهند بایستی تعداد سطل مورد نیاز را خریداری نمایند و یا خودشان اقدام به ساختن آنها نمایند.
پرورش بره ها در محفظه یا اتاقک بره
بره ها با شروع تغذیه جایگزین شیرازهفته دوم به اتاقک بره آورده می شوند.غذایی که بعد از این بایستی به برها بدهیم خوش خوراک بوده و دارای حداقل 20 درصد پروتئین باشد.کنجاله سویا به میزان 50 درصد کل جیره برای تغذیه بره ها در این مرحله مناسب است.از آنجا که یونجه خشک باعث نفخ در بره ها می شود نباید زیاد مصرف شود. یونجه پربرگ نباید در دوهفته اول زیاد شود و همچنین آب مصرفی بره ها بایستی تمیز و تازه باشد.غذا و آب طوری قراردهده شود که بره ها نتوانند ریخت و پاش کنند.بدین منظور ظرف شیر را می پوشانند تا فضولات داخل غذا نشود و هر24 ساعت یکبار غذای بره تعویض میشود.
بخش ها و تجهیزات مورد نیاز
بره هایی که به صورت مصنوعی پرورش می یابند باید به مق
دار کافی از تحت شرایط تهویه و محیط مناسب از جایگزین شیر تغذیه نمایند.بره ها در چند هفته اول زندگی حرارت بدن خود را نمی توانند با محیط تطبیق دهند . بنابراین باید از تجهیزات گرمازا همانطور که در مورد جوجه های یکروزه استفاده می شود مانند مادر مصنوعی ،لامپها وغیره استفاده نماییم. طی تحقیقات انجام شده حرارت 20 درجه سانتیگراد محیط ، بهترین شرایط دمایی برای رشد بره ها می باشد. اگر زمین خاکی و یا بتون باشد
بایستی روی آن را باکاه و یا تراشه چوب بپوشانیم . برای بره های تازه به دنیا آمده میتوانیم از دربهای چوبی یا فلزی جمع شونده سیار استفاده نماییم. برای هربره 09 مترمربع باکس چوبی سیار در سطح بتونی 05 الی 06 مترمربع تازمان اتمام شیرخوارگی کافی است.باکس های چوبی جمع شونده از لحاظ بهداشت و استفاده بهینه از سطح دارای مزیت می باشند. پستانک ها و سطلهای شیر مورد استفاده،دارای دونوع می باشند. نوع اول سیستم اتوماتیک و نوع دوم پستانک معمولی می باشد:
در سیستم اتوماتیک یک دگمه باز وبسته کردن وجود دارد که به کپسول پلاستیکی متصل است،وجوددارد.در سیستم پستانک ، رعایت بهداشت سخت تر بوده و خوردن شیر سردتر است . نوع دیگر پستانک متصل به کپسول پلاستیکی است که بره برای دریافت شیر بایستی فشار زیادی را با مکش به پستانک و کپسول وارد کند . در سیستم پستانک دار دو نوع سطل استفاده می شود:
پستانک-سطل نوع I : دارای یک لاستیک به طول یک متر که ازداخل شیر عبور کرده و پستانک در راس سطل قرار می گیرد.
پستانک – سطل نوعII: پستانک ها در اطراف قرار دارند و شیر با نیروی جاذبه زمین به داخل پستانک هاجاری می شود و بره ها آن را می خورند.شیر همیش
ه در پستانک قرار دارد و تغذیه بره ها را آسانتر می کند. درسیستم اتوماتیک ، هیچ افتی در میزان رشد بره ها نسبت به سیستم سطل وجود ندارد.پستانک های ازجنس لاتکس یا لاستیک برای این کار ایده آل هستند.
پستانک های لاستیکی دارای طول 4-3 سانتیمتر بوده و برا ی ه
ر پستانک 5-3 راس بره در نظر گرفته می شود.برای پرورش مصنوعی بره ها دو یا سه قسمت در نظر گرفته می شود. اولین بخش، بخش عادت یا وفق دادن بره ها می باشد.بخش دوم مرحله عبور و بخش سوم بخش انفرادی است .
بره ها از بخش دوم (عبور) به بخش عادت پذیری آورده می شود.دراین بخش اگر بره ها به تغذیه مصنوعی عادت کنند دیگر نیازی به کمک ندارند. 3-2 روز بایستی نظارت انجام شود تا از عادت کردن بره ها به پستانک ها مطمئن شویم.بره ها تازمان از شیرگیری در بخش سوم می مانند. در آغول های فلزی و تخته ای،به ازای هر راس 018 مترمربع و در آغولهای بتونی 054 مترمربع سطح به ازای هر راس بره در نظر می گیریم . اگر در زمستان ، تعداد زیادی بره را بخواهیم به طور مصنوعی پرورش دهیم ، بایستی علاوه بر اینکه دمای محیط را بالاتر از 15 درجه سانتیگراد نگهداریم،تهویه مناسب نیز انجام دهیم تا سرعت رشد بره ها در حد قابل قبولی بماند.
آغوز و خوراک جایگزین شیر
برای بره های تازه به دنیا امده مصرف آغوز دارای اهمیت ویژه ای است. هم برای بره هایی که توسط مادر خود تغذیه می شوند و هم برای بره هایی که به طور مصنوعی تغذیه می شوند آغوز باعث افزایش قدرت زنده مانی و منبع اجزای غذائی ویژه می باشد . علاوه براین که از لحاظ انرژی و پروتئین غنی می باشد،دارای آنتی کورها و گولوبولینهای مورد نیاز بره است.
بره ها بایستی در 24-18 ساعت اول زندگی آغوز مصرف نمایند
.36-24 ساعت بعد از تولد میزان جذب مواد حیاتی آغوز از روده از روده باریک به میزان قابل توجهی کاهش می یابد . به بره هایی که می خواهیم بهصورت مصنوعی پرورش دهیم بایستی توسط شیشه و پستانک آغوز خورانده شود و یا اجازه دهیم تا در 6 ساعت اول زندگی از مادر خود تغذیه نماید.
بره های تازه به دنیا آمده به مصرف 20 میلی لیتر آغوز به ازای .می توان آغوز اضافی را منجمد نموده و برای مصارف آینده نگهداری نماییم. اگر از گوسفندان آغوز کافی برای تغذیه بره تامین نشود این کمبود را می توان از آغوز گاو تامین نمود برای اینکه آنتی کورهای موجود در آغوز منجمد دناتوره نشوند بایستی به صورت غیرمستقیم گرما داده شود و بدین طریق با حفظ آنتی کورهای آغوز به آرامی ذوب نموده و به مصرف بره برسانیم.
آغوز منجمد را داخل کیسه داخل آب گرم قرار می دهیم . برروی کیسه حاوی آغوز به آرامی آب گرم می ریزیم و تا ذوب آغوز منجمد ادامه می دهیم.خوراک های آماده شده به عنوان جایگزین شیر بایستی صرفا برای بره ها آماده شده باشند و خوراک جایگزین تولید شده ب شیر گاو برای بره ها مناسب نمی باشد زیرا ذرات چربی موجود درشیر آماده شده برای بره ها بایستی در اندازه های مساوی (هموژن) باشند. شیر گاو به علت وجود لاکتوز زیاد می تواند باعث اسهال و درنتیجه مرگ و میر بره ها شود.
ترکیبات یک غذای جایگزین شیر برای تغذیه بره ها در جدول 1 آورده شد
ه است :
پروتئین خام 24-22%
چربی 35-25%
خاکستر 8-5%
سلولز خام 1-05%
ویتامین A 20.000 IU/kg
ویتامین D 5000 IU/kg
ویتامین E 100-50 IU/kg
لاکتوز 25-22%
چون خوراک جایگزین که به حالت پودر است دارای چربی بالا می باشد بایستی با آب ولرم مخلوط نماییم تا حل شود. محلول سرد شده در دمای 4-2 درجه سانتیگراد باید نگه داشته شود. با مکش مداوم خوراک جایگزین عوارض گوارشی ناشی از تغذیه مصنوعی به حداقل می رسد.خوراک جایگزین سرد بوده و از فعالیت میکروارگانیسم ها جلوگیری میکند. ظروف شیر و پستانک هارا هر 2،3 روز یکبار از هم جدا کرده و با آب و مایع ظرفشویی می شوییم و پستانک های پاره شده و خسارت دیده را تعوی می نماییم تا اتلاف شیر به حداقل برسد. خوراک جایگزین از یک روز قبل آماده شده و در یخچال نگهداری می شود.مصرف شیر با توجه به وزن زنده بره ها و سن بره ها به طور متوسط روزانه مصرف غذای جایگزین 11-15 و 17کیلوگرم در روز و یا به طور متوسط 093 کیلوگرم در روز می باشد.
انتخاب بره برای پرورش مصنوعی
پرورش مصنوعی به منظور پایین آمدن میزان مرگ و میر در بره ها اعمال می شود . بره های زیادی یا بره هایی که مادرش مرده است بایستی به میش پرشیر دیگر سپرده شود.در نژادهایی که دو قلوزایی بیشتری دارد مانند سقزی یا کردی پرورش مصنوعی اعمال می شود.عموما بره های با جثه بزرگ و پرحرکت برای پرورش مصنوعی انتخاب میشوند.بره های ضعیف را بایستی به مادر خود سپرد.اما برخی از تحقیقات اظهار می دارند که گوسفندهای حاصل از پرورش مصنوعی دقیق وزن زنده بالاتری نسبت به گوسفندهایی که به طور طبیعی پرورش یافته اند دارا می باشند.اگر گوسفند3 یا4 بره به دنیا آورد 2 راس از بره ها را به منظور پرورش مصنوعی انتخاب می نماییم.این انتخاب را 2 الی 6 ساعت بعد از تولد باید انجام دهیم. با طولانی تر شدن زمان انتخاب بره ها به سوء تغذیه و عوارض متابولیکی دچار خواهند شد.
شروع پرورش مصنوعی
برای شروع پرورش مصنوعی باید مطمئن بود که بره ها در طی پرورش مصنوعی آغوز کافی دریافت نموده باشند.بدین منظور بره باید 4 الی 6 ساعت برای تغذیه از میش رها
شود.میتوان آغوز مستقیما از پستان مادر یا ازطریق پستانک دریافت کند. برای اینکه بعد از خوردن آغوز بره ها قدرت مکش خوبی داشته باشند قبل از تغذیه با غذای جایگزین 4 الی 6 ساعت بایستی صبر کرد .اما اگر مدت دادن غذای جایگزین طول بکشد رغبت بره ها برای مکش کم می شود.برای جلوگیری از عارضه ((عضله سفید)) به بره ها به ازای هر 05 کیتزریق شود. سرپستانک را به دهان بره مالیده و به آرامی چانه پایین را باز کرده و در دهان بره قرار می دهیم تا شروع به مکش نماید.از پشت بره گرفته و به سمت پستانک هدایت می کنیم . این حرکات باید جایگزین حرکات طبیعی میش مادر در شیر دادن به بره را وانمود نماید.هر 4 الی
6 ساعت یکبار بره ها باید به مکیدن پستانک عادت داده شوند.
2الی3دفعه انجام این کار کفایت میکند.بره های بزرگتر از دوروزه برا یاینکه به پستانک مصنوعی عادت نمایند دست کم 4 الی 6 دفعه عادت پذیری لازم است. عادت دادن بره ها به منظور قطع نیاز به کمک انسانی انجام می شود. در ابتدا بایستی خوراک جایگزین سرد باشد.اصلا از خوراک ولرم استفاده نشود. برخی از بره ها گوسفندهای بزرگتر را به عنوان مادر خود می پندارند و سر خود را به شکم و پشت گوسفند می مالد که این بره ها به سختی به پرورش مصنوعی خو می گیرند و اغلب در اثر گرسنگی می میرند. بدین دلیل بره هایی که این رفتار را نشان می دهند از رمه دور می شوند.
اغلب بره ها 1 الی 2 روز در مرحله عادت پذیری می مانند و بعداز عادت انها به تغذیه شیر مصنوعی به سییستم اتوماتیک منتقل می کنیم.دراین بخشها باید دقت کنیم که با بره های دیگر قاطی نشود. تغذیه و بهداشت مناسب باعث می شود که هر بره روزانه 300 الی 375 گرم به وزن زنده خود بیافزاید.
غذای مکمل و آب
درسیستم اتوماتیک به بره ها به طور آزادانه امکان نوشیدن شیر داده می شود.بر اساس ماده خشک غذای حاوی 18الی 20 درصد پروتئین بایستی داده شود .این غذا که یک جیره استارتر برای بره ها می باشد در جدول 2 آمده است:
ماده خام %
ذرت 620
کنجاله سویا (44%CP) 31.0
ملاس 45
سنگ آهک (کربنات کلسیم) 20
مواد معدنی (مینرال) 05
بره های تازه به دنیا آمده هنوز مکانیسم نشخوار ندارند.بدین دلیل پروتئین مصرفی ازنوع NPN نمی باشد
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.